×

Wir verwenden Cookies, um LingQ zu verbessern. Mit dem Besuch der Seite erklärst du dich einverstanden mit unseren Cookie-Richtlinien.

image

Iran, Iran Today

Iran Today

سلام. امروز داشتم با دوستم تلفنی احوالپرسی می کردم و بیشتر مکالمه مون دربارۀ وضعیت الان و تأثیرات ویروس کرونا تو ایران بود. دوستم که تو شیراز زندگی می کنه می گفت دو هفته است که کارش رو تعطیل کرده و تو خونه مونده. می گفت خواهرش ده روز پیش از تهران با اتوبوس رفته شیراز. و همون روزی که رسیده اونجا تب کرده. البته از قبل هم حالت مریضی داشته. خلاصه دوستم و شوهرش قرنطینه اش کردن تو یه اتاق جداگانه. چون به نظرشون علائم کرونا داشته. بعد هم که حالش بهتر شده برگشته تهران خونۀ خودش. ولی هنوز هم که هنوزه کامل خوب نشده و سرفه می کنه.

دیشب هم داشتم با یکی دیگه از دوستام که توی همین گیلان، محل زندگی من، زندگی می کنه صحبت می کردم. می گفت پدر و مادرش علائم کرونا دارن. مدام سرفه می کنن و دمای بدنشون بالاتر از حد طبیعیه. ولی می گفت توی خونه قرنطینه شدن و دکتر نرفتن. آخه اولاً توی گیلان اعلام شده که بیمارستان ها دیگه ظرفیت پذیرش بیماران کرونایی رو ندارن و بعد هم اینا می ترسن برن بیرون از خونه حالشون بدتر بشه. یا اینکه به کس دیگه ای منتقل کنن.

بعضی از دوستام توی تهران می گن کارشون رو به خونه منتقل کردن و دورکاری می کنن. هر روز سر ساعت کاری سابق خودشون کارشون رو انجام می دن و مدیر شرکتشون دورادور روی کارشون نظارت می کنه. بعضی هاشون هم که امکان دورکاری ندارن ساعت کاریشون کمتر شده و توی محل کار اقدامات پیشگیرانه رو انجام می دن. البته بعضی ها هم هستن که کارفرماهاشون به بهداشت محل کار اهمیت نمی دن و شرایط مثل قبله. مثلاً یکی از دوست هام که مهندس ساختمونه و با کارگرهای ساختمون کار می کنه، می گه شرایط بهداشتی محل کار خوب نیست. و از این بابت نگرانه.

یکی دیگه از دوست هام هم می گفت از وقتی مدرسۀ پسرش تعطیل شده، کلاس هاش توی خونه و به صورت آنلاین برگزار می شه. معلم ها تکالیف رو به صورت ویدیویی می فرستن. و امتحان های آنلاین برگزار می کنن تا دانش آموزها از درس عقب نمونن.

در این شرایط، بعضی از مردم بی ملاحظه هفتۀ پیش از فرصت تعطیلی مدارس استفاده کردن و از تهران به گیلان سفر کردن. در واقع به همین دلیله که الان گیلان، یعنی جایی که من توش زندگی می کنم، دومین استان پرخطر از لحاظ ویروس کروناست. حالا کاری که دولت کرده اینه که تعطیلی مدارس رو سه روز یک بار اعلام می کنه تا لااقل از سفر کردن مردم جلوگیری کنه.

فقط حدود دو هفته تا نوروز و شروع سال نو باقی مونده. ولی برخلاف سال های قبل، امسال اصلاً تو خیابون ها شلوغی پایان سال دیده نمی شه. هر سال این موقع فروشگاه ها پر از آدم هایی بود که با هیجان برای نوروز خرید می کردن. و تو خیابون ها شور و نشاط مردم موج می زد. حالا بیشتر مردم تو خونه هاشون حبس شدن. و خبری از شور و شوق سال نو نیست. مغازه ها اکثراً خالی از مشتریه. خیلی هاشون تعطیلن. فروشگاه ها بعضی هاشون بستن. اون هایی هم که بازن اون قدری مردم ازشون خرید نمی کنن. خلاصه خیابون ها همه خلوته.

امیدوارم لااقل تا نوروز اوضاع بهتر بشه و بتونیم از خونه هامون بیرون بریم.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Iran Today |heute Iran heute Iran Today Irán hoy L'Iran aujourd'hui L'Iran oggi Iran vandaag Irã hoje

سلام. Hello. Bonjour. امروز داشتم با دوستم تلفنی احوالپرسی می کردم و بیشتر مکالمه مون دربارۀ وضعیت الان و تأثیرات ویروس کرونا تو ایران بود. |||||Gespräch||||meiste||unsere||Situation|||Auswirkungen||||| Heute habe ich mit einem Freund telefonisch gesprochen, um nach ihm zu fragen, und unser Gespräch ging hauptsächlich über die aktuelle Lage und die Auswirkungen des Coronavirus im Iran. Today I was chatting with a friend of mine and most of our conversation was about the current situation and the effects of the Corona virus in Iran. Hoy estaba hablando con mi amigo por teléfono y la mayor parte de nuestra conversación fue sobre la situación actual y los efectos del coronavirus en Irán. Aujourd'hui, je parlais au téléphone avec mon ami et la majeure partie de notre conversation portait sur la situation actuelle et les effets du virus corona en Iran. Vandaag groette ik mijn vriend aan de telefoon en het grootste deel van ons gesprek ging over de huidige situatie en de effecten van het Coronavirus in Iran. دوستم که تو شیراز زندگی می کنه می گفت دو هفته است که کارش رو تعطیل کرده و تو خونه مونده. Mein Freund, der in Shiraz lebt, sagte, er habe aufgehört zu arbeiten und sei zwei Wochen zu Hause geblieben. My friend, who lives in Shiraz, said that he had stopped working for two weeks and was staying at home. Mi amigo, que vive en Shiraz, dijo que dejó de trabajar y se quedó en casa durante dos semanas. Mon ami, qui vit à Shiraz, a dit qu'il avait arrêté de travailler et qu'il était resté à la maison pendant deux semaines. می گفت خواهرش ده روز پیش از تهران با اتوبوس رفته شیراز. Er sagte, seine Schwester sei vor zehn Tagen von Teheran nach Shiraz gegangen. He said that his sister had gone to Shiraz by bus ten days before Tehran. Dijo que su hermana había ido a Shiraz desde Teherán hace diez días. Il a dit que sa sœur était partie de Téhéran pour Chiraz il y a dix jours. و همون روزی که رسیده اونجا تب کرده. Und am selben Tag, als er dort ankam, bekam er Fieber. And the day he arrived, he had a fever. Et le même jour où il est arrivé là-bas, il a développé une fièvre. En dezelfde dag dat hij daar aankwam, had hij koorts. البته از قبل هم حالت مریضی داشته. Natürlich war er schon krank. Of course it was already sick. Bien sûr, il était déjà malade. خلاصه دوستم و شوهرش قرنطینه اش کردن تو یه اتاق جداگانه. Kurz gesagt, meine Freundin und ihr Mann haben ihn in einem separaten Raum unter Quarantäne gestellt. In short, my friend and her husband quarantined her in a separate room. Bref, mon amie et son mari l'ont mis en quarantaine dans une pièce à part. چون به نظرشون علائم کرونا داشته. Because they think they have corona symptoms. Parce qu'ils pensent qu'il a des symptômes corona. Omdat ze denken dat hij coronaire symptomen had. بعد هم که حالش بهتر شده برگشته تهران خونۀ خودش. Später, als es ihm besser ging, kehrte er in seine Heimatstadt Teheran zurück. Then, when he got better, he returned to his own bloody Tehran. Plus tard, quand il s'est amélioré, il est retourné chez lui à Téhéran. ولی هنوز هم که هنوزه کامل خوب نشده و سرفه می کنه. ||||pas encore|complètement||pas guéri||tousse|| |still|still||still now|completely||hasn't gotten||coughs|| Aber er ist immer noch nicht vollständig genesen und hustet. But he is still not completely well and is coughing. Mais il n'est toujours pas complètement rétabli et tousse. Maar hij is nog steeds niet helemaal goed en hoest.

دیشب هم داشتم با یکی دیگه از دوستام که توی همین گیلان، محل زندگی من، زندگی می کنه صحبت می کردم. ||||quelqu'un|||||||||||||||| Last night|||||||my friends|||same|Gilan|place||||||||I was Last night, I was talking to another friend of mine who lives in Gilan, where I live. Hier soir, je parlais avec un autre de mes amis qui habite à Gilan, où j'habite. Gisteravond sprak ik met een andere vriend van mij die in Gilan woont, waar ik woon. می گفت پدر و مادرش علائم کرونا دارن. |||||symptômes|| |said|father||his/her mother|symptoms of|COVID-19|have He said his parents had corona symptoms. Il a dit que ses parents avaient des symptômes corona. مدام سرفه می کنن و دمای بدنشون بالاتر از حد طبیعیه. Madame|tousser||||température|leur corps|au-dessus||limite normale|normale constantly|||||body temperature|their body temperature|higher|that|normal limit|normal range They cough constantly and their body temperature is higher than normal. Ils toussent constamment et leur température corporelle est supérieure à la normale. Ze hoesten constant en hun lichaamstemperatuur is hoger dan normaal. ولی می گفت توی خونه قرنطینه شدن و دکتر نرفتن. |||||quarantaine à domicile|être en quarantaine|||ne pas aller ||said||house|quarantine||||didn't go But he said quarantining at home and not going to the doctor. Mais il a dit être mis en quarantaine à la maison et ne pas aller chez le médecin. Maar hij zei thuis in quarantaine te worden geplaatst en niet naar de dokter te gaan. آخه اولاً توی گیلان اعلام شده که بیمارستان ها دیگه ظرفیت پذیرش بیماران کرونایی رو ندارن و بعد هم اینا می ترسن برن بیرون از خونه حالشون بدتر بشه. Parce que|Premièrement|||déclaré|||hôpitaux|||capacité d'accueil|admission des patients||patients du COVID||||||ces gens-là||||||||| you know|first|||announced|||hospital|hospitals||capacity|admitting|patients|COVID patients||don't have|and|||they||they are scared|go out||||their condition|worse| Zunächst wurde in Gilan bekannt gegeben, dass die Krankenhäuser keine Kapazitäten mehr haben, Corona-Patienten aufzunehmen, und selbst dann haben sie Angst, auszugehen, und ihr Zustand wird sich verschlechtern. First of all, it has been announced in Gilan that hospitals no longer have the capacity to admit COVID-19 patients, and then they are afraid to go outside their homes because their condition might worsen. Tout d'abord, il a été annoncé à Gilan que les hôpitaux n'ont plus la capacité d'accepter les patients corona et ensuite ils ont peur de sortir et leur état va s'aggraver. Ten eerste werd in Gilan aangekondigd dat ziekenhuizen niet langer de capaciteit hebben om coronaire patiënten op te vangen, en daarna zijn ze bang dat hun toestand buitenshuis verslechtert. یا اینکه به کس دیگه ای منتقل کنن. |ou bien|||||transmettre| |||someone|||transfer| Oder übertragen Sie es an jemand anderen. Or that they might transfer to someone else. Ou transférez-le à quelqu'un d'autre.

بعضی از دوستام توی تهران می گن کارشون رو به خونه منتقل کردن و دورکاری می کنن. |||||||||||transféré|||Télétravail|| some||||||say|their work||||moved|||remote work|| Some of my friends in Tehran say they have transferred their work to home and are working remotely. Certains de mes amis à Téhéran disent qu'ils vont déplacer leur travail chez eux et travailler à distance. Sommige van mijn vrienden in Teheran zeggen dat ze hun werk naar huis verplaatsen en op afstand werken. هر روز سر ساعت کاری سابق خودشون کارشون رو انجام می دن و مدیر شرکتشون دورادور روی کارشون نظارت می کنه. |||||ancien|||sur|||||directeur|leur entreprise|à distance|||surveille|| every|day||hour||previous|themselves|their work||||day||the manager|their company|from afar||work|supervision||does Sie erledigen ihre Arbeit jeden Tag zu ihren üblichen Arbeitszeiten und ihr Betriebsleiter überwacht ihre Arbeit aus der Ferne. They do their work every day at their previous working hours and their company manager supervises their work from afar. Ils effectuent leur travail tous les jours à leurs heures de travail précédentes et leur chef d'entreprise surveille leur travail à distance. Ze doen hun werk elke dag tijdens hun vroegere werktijden en hun bedrijfsleider houdt op afstand toezicht op hun werk. بعضی هاشون هم که امکان دورکاری ندارن ساعت کاریشون کمتر شده و توی محل کار اقدامات پیشگیرانه رو انجام می دن. ||||la possibilité|télétravail||||||||lieu de travail||mesures préventives|préventives|||| |theirs|||possibility|||at 1|their work|less||||||preventive measures|preventive measures||do|| Some of them who are not able to work remotely have reduced their working hours and take preventive measures at work. Certains d'entre eux qui ne peuvent pas travailler à distance ont réduit leurs heures de travail et prennent des mesures préventives au travail. Sommigen van hen, die niet op afstand kunnen werken, hebben hun werktijd verkort en nemen preventieve maatregelen op het werk. البته بعضی ها هم هستن که کارفرماهاشون به بهداشت محل کار اهمیت نمی دن و شرایط مثل قبله. |||||qui|leurs employeurs||hygiène|||importance||||conditions||comme avant |some|||||their employers||health|||importance|not|||conditions (1)|like before|like a compass Of course, there are some people whose employers do not care about workplace hygiene and the situation is the same as before. Bien sûr, il y a des gens dont les employeurs ne se soucient pas de l'hygiène au travail et la situation est la même qu'avant. Natuurlijk zijn er sommigen van wie de werkgevers niet geven om de gezondheid op het werk en de omstandigheden, zoals qibla. مثلاً یکی از دوست هام که مهندس ساختمونه و با کارگرهای ساختمون کار می کنه، می گه شرایط بهداشتی محل کار خوب نیست. |||||qui|ingénieur du bâtiment|bâtiment|||ouvriers du bâtiment|bâtiment||||||conditions|sanitaires|||| for example||||my friends||engineer|construction|||the workers|building|work||||says||hygienic|||| For example, one of my friends, who is a construction engineer and works with construction workers, says that the health conditions at the workplace are not good. Par exemple, un de mes amis, qui est ingénieur en construction et travaille avec des ouvriers du bâtiment, dit que les conditions sanitaires sur le lieu de travail ne sont pas bonnes. Een vriend van mij die werkt als bouwkundig ingenieur en met bouwvakkers zegt bijvoorbeeld dat de gezondheidsomstandigheden op het werk niet goed zijn. و از این بابت نگرانه. |||à propos de|inquiète |about||about this|worried Und er macht sich darüber Sorgen. And he is worried about this. Et cela l'inquiète. En maak je daarover zorgen.

یکی دیگه از دوست هام هم می گفت از وقتی مدرسۀ پسرش تعطیل شده، کلاس هاش توی خونه و به صورت آنلاین برگزار می شه. |||ami||||||depuis que||son|||||||||||se tiennent|| one||||||||||school||||class||||||in the form of|online|is held|| Another friend of mine said that since his son's school was closed, his classes were held at home and online. Un autre de mes amis m'a dit que depuis la fermeture de l'école de son fils, ses cours ont lieu à la maison et en ligne. Een andere vriend van mij zei dat sinds de sluiting van de school van zijn zoon, zijn lessen thuis en online worden gegeven. معلم ها تکالیف رو به صورت ویدیویی می فرستن. ||||||||envoient Teachers||assignments||||video||send Teachers send homework by video. Les enseignants envoient des devoirs sous forme de vidéo. Leraren sturen huiswerk in video's. و امتحان های آنلاین برگزار می کنن تا دانش آموزها از درس عقب نمونن. |examens|||organisent||||connaissances|élèves|||en retard|ne restent pas |exams|||||||students|students|||behind|fall behind Und sie führen Online-Prüfungen durch, damit die Schüler aus den gewonnenen Erkenntnissen lernen können. And they conduct online exams so that the students can learn from the lessons behind. Et ils organisent des examens en ligne afin que les étudiants puissent apprendre des leçons derrière. En houd online examens om te voorkomen dat studenten achterop raken.

در این شرایط، بعضی از مردم بی ملاحظه هفتۀ پیش از فرصت تعطیلی مدارس استفاده کردن و از تهران به گیلان سفر کردن. ||conditions|||||sans considération||||opportunité||écoles|ont profité|||||||| in|||||||||||||||||||||| in||conditions|||people||considerate|last week||of|opportunity|school closure|schools||||from||||| In dieser Situation nutzten einige Menschen letzte Woche leichtsinnig die Gelegenheit, Schulen zu schließen, und reisten von Teheran nach Gilan. In this situation, some people recklessly used the opportunity of closing schools last week and traveled from Tehran to Gilan. Dans cette situation, certaines personnes ont imprudemment saisi l'occasion de fermer des écoles la semaine dernière et ont voyagé de Téhéran à Gilan. In deze situatie maakten sommige mensen roekeloos van de gelegenheid gebruik om scholen een week geleden te sluiten en reisden ze van Teheran naar Gilan. در واقع به همین دلیله که الان گیلان، یعنی جایی که من توش زندگی می کنم، دومین استان پرخطر از لحاظ ویروس کروناست. |en fait|||||||||||dans lequel||||deuxième||à haut risque||sous l'angle|| in|actually|||reason||||that is|place|||in it|life|I||second|province|high-risk||regard to|virus|is COVID In fact, this is the reason why Gilan, where I live, is the second most dangerous province in terms of the corona virus. En fait, c'est la raison pour laquelle Gilan, où je vis, est la deuxième province la plus dangereuse en termes de virus corona. حالا کاری که دولت کرده اینه که تعطیلی مدارس رو سه روز یک بار اعلام می کنه تا لااقل از سفر کردن مردم جلوگیری کنه. |||||||fermeture des écoles|écoles||||||annoncer||||au moins|||||empêcher| now|measure||the government||is|||schools||three||||||||at least|||||prevent| Jetzt hat die Regierung alle drei Tage die Schließung von Schulen angekündigt, um die Menschen zumindest am Reisen zu hindern. Now what the government has done is to announce the closure of schools every three days to at least prevent people from traveling. Maintenant, ce que le gouvernement a fait, c'est annoncer la fermeture des écoles tous les trois jours pour au moins empêcher les gens de voyager. Wat de regering nu heeft gedaan, is om de drie dagen de sluiting van scholen aan te kondigen om op zijn minst te voorkomen dat mensen reizen.

فقط حدود دو هفته تا نوروز و شروع سال نو باقی مونده. |||||||début|||| |||||Nowruz||||new|| Es sind nur noch zwei Wochen bis Nowruz und der Beginn des neuen Jahres. There are only two weeks left until Nowruz and the beginning of the new year. Il ne reste que deux semaines avant Norouz et le début de la nouvelle année. ولی برخلاف سال های قبل، امسال اصلاً تو خیابون ها شلوغی پایان سال دیده نمی شه. |contrairement à||||cette année|pas du tout||||l'agitation|fin d'année|||| |unlike||||this year|at all||streets||crowdedness|end of year||sight||year Aber im Gegensatz zu den Vorjahren sind die Straßen dieses Jahr zum Jahresende nicht überfüllt. But unlike the previous years, this year the streets are not crowded at the end of the year. Mais contrairement aux années précédentes, cette année les rues ne sont pas bondées en cette fin d'année. Maar in tegenstelling tot voorgaande jaren is het dit jaar aan het eind van het jaar helemaal niet druk. هر سال این موقع فروشگاه ها پر از آدم هایی بود که با هیجان برای نوروز خرید می کردن. |||cette période-ci|magasins|||||||||enthousiasme||||| every|||time|stores||||people||||with|excitement|||shopping||were shopping Jedes Jahr zu dieser Zeit waren die Läden voller Menschen, die aufgeregt für Nowruz einkauften. Every year around this time, the stores were full of people excitedly shopping for Nowruz. Chaque année à cette époque, les magasins étaient pleins de gens qui achetaient avec enthousiasme Norouz. و تو خیابون ها شور و نشاط مردم موج می زد. ||||enthousiasme||joie de vivre||déferler|| and|you|streets|in the streets|excitement||excitement|people|surged||was surging Und in den Straßen wogte die Begeisterung der Menschen. And in the streets, the enthusiasm of the people waved. Et dans les rues, l'enthousiasme du peuple s'agitait. En op straat golfde het enthousiasme van de mensen. حالا بیشتر مردم تو خونه هاشون حبس شدن. ||||||locked up|are Now most of the people are locked in their houses. Maintenant, la plupart des gens sont enfermés chez eux. Nu zitten de meeste mensen opgesloten in hun huizen. و خبری از شور و شوق سال نو نیست. |aucun signe||enthousiasme||enthousiasme||| and|news|of|||excitement||| And there is no news of New Year enthusiasm. Et il n'y a pas de nouvelles de l'enthousiasme du Nouvel An. مغازه ها اکثراً خالی از مشتریه. Les magasins||La plupart du temps|||de clients stores||mostly|empty||customers The shops are mostly empty of customers. Les magasins sont pour la plupart vides de clients. خیلی هاشون تعطیلن. ||sont fermés very||are closed Many of them are closed. Beaucoup d'entre eux sont fermés. Velen van hen zijn gesloten. فروشگاه ها بعضی هاشون بستن. Les magasins||||fermé store|||theirs|closed Shops close some of them. Certains magasins sont fermés. اون هایی هم که بازن اون قدری مردم ازشون خرید نمی کنن. |ceux qui|||ouverts||tant que ça||d'eux|achètent|| those||||buy||that much||from them|||buy Die, die nicht so viele Leute bei ihnen kaufen. The ones that not so many people buy from them. Ceux que peu de gens achètent chez eux. Degenen waar zoveel mensen niet van kopen. خلاصه خیابون ها همه خلوته. En résumé||||désertes In short|streets|||quiet In short, the streets are all deserted. Bref, les rues sont toutes désertes.

امیدوارم لااقل تا نوروز اوضاع بهتر بشه و بتونیم از خونه هامون بیرون بریم. |au moins||Nouvel An persan|la situation||||||||| I hope||||situation||||we can|from||our home|| I hope that the situation will improve at least by Nowruz and we can go out of our house. J'espère que la situation s'améliorera au moins d'ici Norouz et que nous pourrons sortir de chez nous.