×

Χρησιμοποιούμε cookies για να βελτιώσουμε τη λειτουργία του LingQ. Επισκέπτοντας τον ιστότοπο, συμφωνείς στην πολιτική για τα cookies.

image

Learn Persian With Majid, I learned Persian and travelled to Iran فارسی یاد گرفتم و سفر کردم ایران

I learned Persian and travelled to Iran فارسی یاد گرفتم و سفر کردم ایران

عاشق زبون شیرین فارسی شدم

دلم برات تنگ شده

عزیزم

اصفهان قشنگترین شهره

غذای ایرانی که خوردم قرمه سبزی بود

آهنگ ابی

مردم اونجا خیلی مهربون هستن

سلام، خوش اومدید به کانال من

امروز با کارو از اتریش صحبت کردم

که زبان فارسی رو یاد گرفته

به ایران هم سفر کرده

سلام کارو، چطوری، خوبی؟

سلام مجید جان، من خوبم، مرسی، تو چطوری؟

من هم خوبم، مرسی

برای شروع، میخوام که یه خورده خودت رو برای ما معرفی کنی

اوکی، من کارولینه هستم

اما همه به من کارو یا کارولین میگن

من اتریشی ام

و در غرب اتریش زندگی میکنم

کشور زیبای اتریش

آره، سبز و سبز و خیلی قشنگه

خوب، بهمون بگو که تو چجوری، کِی

اصلا چی شد که فارسی یاد گرفتی؟

چرا تصمیم گرفتی که زبان فارسی رو یاد بگیری؟

پنج سال پیش، شاید

پناهندگان به اتریش اومدن

و من به اونا کمک کردم زبان آلمانی یاد بگیرن

ولی تو فارسی یاد گرفتی

آره، بنظر من زبان راه ارتباطی به قلب انسان هاست

بخاطر این، من میخواستم چند کلمه فارسی یاد بگیرم

و خیلی زود من عاشق زبان شیرین فارسی شدم

فقط چند کلمه صحبت کردی و عاشق زبان فارسی شدی

آره، اولِش چند کلمه صحبت کردم

اما بعدش یکی از بچه ها

در یادگیری آلمانی فارسی به من کمک کرد

و بیشتر و بیشتر یاد گرفتم

میتونم بپرسم اون چند کلمه اولی که

تو فارسی یاد گرفتی و خیلی خوشت اومد، چی بود؟

اولش یاد گرفتم سلام

خوبی، چه خبر، خوشحال شدم

همه چی مرتبه؟

دلم برات تنگ شده، عزیزم

امیدوارم که فحش یاد نگرفته باشی

من کمی کلمات بد هم یاد گرفتم

اما هیچوقت استفاده نمیکنم

خیلی خوب، هیچوقت استفاده نکن

یعنی الان پنج ساله که فارسی یاد میگیری؟

یا کمتر؟

آره، پنج ساله

خوب، چجوری یاد گرفتی؟

یکم از بچه ها یاد گرفتی

کتاب داشتی، کلاس داشتی، چجوری بوده؟

متاسفانه اینجا در کشور من کلاس فارسی وجود نداره

آره با بچه ها یاد... آنها به من کمک کردن

و اپلیکیشن استفاده کردم

در آن اپ ها چند بچه ها در... ایرانی ها پیدا کردم

کی میخواستن آلمانی تمرین کنن

و من میخواستم فارسی یاد بگیرم

تبادل زبانی کردید، راه خیلی خوبیه

و کتاب ها، آنلاین

کانال یوتیوب مثل شما

از کانال من یاد گرفتی

آره، خیلی مفیده

تبلیغ کانال من هم هست

میدونم که به ایران سفر کردی

دوست دارم یکم در مورد این سفرت به ایران ازت بپرسم

اول، سوالم اینه که کِی سفر کردی

چطور شد که سفر کردی، چرا؟

ویزا گرفتی، چجوری بود؟ یکم واسمون بگو

بهرام، یکی از بچه ها که آشنا شدم

از من دعوت کرد تا به همراه او به ایران سفر کنم

بهرام در وین زندگی میکنه

و اونجا تحصیل میکنه

بعدش با... البته با شوهرم درباره این موضوع، این سفر صحبت کردم

و او هم با پیشنهاد بهرام موافقت کرد

خوب برای سفر ویزا گرفتی، درسته؟

آره، اولِش من کمی ناراحت بودم

چون شنیدم که خیلی پیچیده است

اما

نبود

نه

کدوم شهرها رفتی؟ اول که رفتی تهران، خوب

بعدش کدوم شهرها رفتی؟

کجا موندی؟

چیکار کردی؟ یکم واسمون تعریف کن

آره در تهران بودم

با بهرام، خانواده اش اونجا زندگی میکنه

بعدش به همدان هم رفتیم

و اصفهان هم دیدم

خوب بودن؟ قشنگ بودن؟

کجاهاش رو دیدی؟

بنظر من اصفهان قشنگ ترین شهرها بود

که من دیدم

خیلی قشنگ بود این نقش جهان

و بازار بزرگ اصفهان

نمیدونم چی بگم، اما خیلی قشنگ بود

و خیلی لذت بردم

سی و سه پل هم دیدم

همدان هم دیدم

اونجا در گنج نامه بودم

یک آبشار قشنگ دیدم، خیلی لذت بردم

و اونجا دو کتیبه وجود دارن

برای من خیلی خیلی جالب بود

آره من خیلی دوست دارم

چون از داریوش شاه و خشایار شاه نوشته بودن

با این دو شاه من آشنا شدم در کتاب مقدس

و در همدان هم من در آرامگاه ابن سینا بودم

بقعه استر و مردخای هم دیدم

این زیارتگاه یهودیان است در ایران

پس دوست داشتی، شهرهای ایران رو دوست داشتی

تهران رو دوست داشتی؟

آره، اما

تهران خیلی شلوغ بود

در دربند بودم، خیلی لذت بردم اونجا

برج میلاد دیدم

در بازار بزرگ هم بودم

گفتی رستوران، غذای ایرانی، سوالیه که من همیشه میپرسم

غذای ایرانی رو دوست داشتی، دوست داری؟

آره، آره

یکم واسمون بگو

اولین غذای ایرانی که خوردم قرمه سبزی بود

به به

آره خیلی خوشمزه ، دوست داشتم

و الان هم درست... چند بار درست میکنم

هم دوست دارم قیمه

و فسنجون خیلی خوب است

خوشمزه است

و لوبیا پلو

از همه این غذاها که گفتی

کدوم یکی رو از همه بیشتر دوست داری؟

فسنجون

تو ایران، با مردم ایران مطمئنا فارسی صحبت کردی، درسته؟

آره، اما یک کم

فقط چند کلمه و اصطلاح مثل

خوبی، حال شما چطوره، دست شما درد نکنه

الان فارسی خیلی بهتر صحبت میکنی، مطمئنا

دوست داری دوباره به ایران سفر کنی؟

فارسی صحبتی کنی

آره، البته بعد از کرونا

قبل از اینکه به ایران بری

خوب البته شاید دوست های ایرانی داشتی

یکم برات توضیح دادن، اما

قبلا، قبل از اینکه حتی دوست های ایرانیت رو بشناسی

قبل از اینکه به ایران سفر کنی

تصورت در مورد ایران چی بود؟

که بعد میخوام بپرسم که رفتی ایران، اونوقت

چقدر این تصویر با اون تصویر فرق میکرد یا فرق نمیکرد

وقتی که جوون بودم، اطلاعاتی از ایران نداشتم

و فقط یک فیلمی دیدم

که اسمش بدون دخترم نه - بدون دخترم هرگز

تصویر این فیلم (از ایران) خیلی خوب نبود

و من شاید فکر کردم در ایران همه کمی (منظورش خیلی است) مذهبی هستن

و خانواده اونجا سخت گیر هستن

هیچ چیزی نمیدونستم، واقعا نمیدونستم

اگه مردم از ایران یا عراق صحبت میکنن(میکردن) من نمیدونم (نمیدونستم) این فرق

متاسفانه

این تصویر اولیه ات بود

حالا وقتی که رفتی توی ایران، آیا اینجوری بود؟

چقدر با اون چیزی که فکر میکردی فرق داشت؟

آره خیلی تغییر کرد

چون مردم در ایران خیلی مهمان نواز هستن

خیلی مهربون هستن

و آماده کمک هستن

من خیلی راحت بودم اونجا

پس ایران با اون چیزی که فکر میکردی فرق داشت

در تلویزیون هم، اگه ایرانی در تلویزیون دیدم

قبلش

همه با چادر(بودن) خانومها

اما اونجا (در ایران) نه

دختر خانومها خیلی شیک و قشنگ و

اعتماد به نفس بالایی دارن

آره و

عمل بینی شون هم دارن

خوب ایران پایتخت عمل بینی دنیا است

معروفه

چیزی بود که تورو متعجب بکنه تو ایران؟

آره، توالت های ایرانی

دستشویی ایرانی

با اروپایی فرق میکنن

و برای من کمی عجیب بود

ولی تو هتل یا اون خونه ای که بودید

دستشویی فرنگی نبود؟

چون ما الان

شاید چندین و چند ساله که خونه های جدید

هر دو نوع دستشویی رو دارن

یعنی هم دستشویی ایرانی هم دستشویی فرنگی

آره

پس داشتی

درسته، داشتم

هم جالب بود برای من که بچه ها دیر به رختخواب میرن

در اروپا اینطور نیست

خوب، موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی دوست داری؟

آره من موسیقی ایرانی خیلی دوست دارم

من یکی از طرفدارهای ابی هستم

آره، ابی خیلی دوست دارم

چون با ابی هم، آهنگ ابی هم فارسی یاد گرفتم

من در وین بودم، دو تا کنسرت ابی دیدم

خودت هم میتونی آهنگ ایرانی بخونی؟

آره یکمی، فقط البته نه خیلی قشنگ اما میتونم

خیلی خوب، خیلی خوب خوندی

سفر به ایران رو به دیگران که دارند این ویدیو رو الان نگاه میکنند، پیشنهاد میکنی؟

به عنوان یه توریست

آره برای توریست ها حتما من پیشنهاد میکنم

چون برای توریست ها ایران خیلی ارزونه

مردم اونجا خیلی مهربون هستن

و مهمان نواز هستن

جاهای تاریخی و زیبایی داره

ساختمان هم زیبایی... (سعی در گفتن مسجد)

مسجد

مسجدهای قشنگ داره

ایران مردنه بنظرت؟

خیلی، آره مدرن تر از فکر کردم

چون تهران خیلی شلوغه

و مترو هم داره و ... همه چیز اونجا هست

مدرن تر از اون چیزی که فکر میکردی

من دیگه سوالی ندارم

اگر خودت چیزی میخوای اضافه کنی، میشنویم

هم میخوام بگم اونجا خیلی خیلی گرم بود

در جولای (ماه ژوئیه)

اما من باید حجاب و لباس های بلند بپوشم

و این کمی سخت بود

حجاب

خانومها تو ایران باید حجاب داشته باشن

و تو تابستون میدونم سخته

یکم برات سخت بود، درسته؟

آره

ولی در کل از این سفر راضی بودی

آره، دوست داشتم و لذت بردم

خیلی هم خوب، خیلی خوشحال شدم باهات صحبت کردم

اشتباه هم خیلی زیاد داشتم

نه خیلی هم خوب بود

و امیدوارم که فارسیت روز به روز بهتر و بهتر هم بشه

مرسی از اینکه تو این مصاحبه شرکت کردی

و باهات خداحافظی میکنم

خداحافظ و خوشحال شدم

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

I learned Persian and travelled to Iran فارسی یاد گرفتم و سفر کردم ایران |||||||Persisch|gelernt|habe gelernt|und|gereist|gereist bin|Iran I learned Persian|I learned|Persian|and|traveled to|to|Iran|Persian|learned|"I learned"||traveled|traveled to|Iran Ich habe Persisch gelernt und bin in den Iran gereist Έμαθα περσικά και ταξίδεψα στο Ιράν I learned Persian and traveled to Iran Aprendí persa y viajé a Irán. J'ai appris le persan et j'ai voyagé en Iran Ho imparato il persiano e ho viaggiato in Iran Ik leerde Perzisch en reisde naar Iran Nauczyłem się perskiego i pojechałem do Iranu Aprendi persa e viajei para o Irã Я выучил персидский и поехал в Иран Jag lärde mig persiska och reste till Iran Farsça öğrendim ve İran'a gittim.

عاشق زبون شیرین فارسی شدم verliebt|süße Sprache|||wurde ich fell in love|sweet-talking|sweet|Persian language|I became I fell in love with the sweet Persian language Me enamoré del dulce idioma persa. Je suis tombé amoureux de la douce langue persane

دلم برات تنگ شده Mein Herz||| My heart|for you|miss you|has become Ich vermisse dich. ( mein Herz ist für dich eng geworden) I miss you Te extraño Tu me manques

عزیزم عزیزم My dear Schatz honey bébé

اصفهان قشنگترین شهره Isfahan|most beautiful|is the most beautiful |mooiste| Esfahan war meiner Meinung nach die schönste Stadt Isfahan is the most beautiful city Isfahan es la ciudad más hermosa Ispahan est la plus belle ville

غذای ایرانی که خوردم قرمه سبزی بود ||||Herb stew|| Es gab Ghorme Sabzi zum Essen. the persian food I ate was Ghome Sabzi La comida iraní que comí fue Qorme Sabzi La nourriture iranienne que j'ai mangée était du Qorme Sabzi

آهنگ ابی Song|Ebi (singer) Die Musik von Ebi Ebi's song la cancion de abi La chanson d'Abi

مردم اونجا خیلی مهربون هستن |||kind| Die Leute sind dort sehr nett. the people there, are really kind la gente ahi es muy amable Les gens là-bas sont très gentils

سلام، خوش اومدید به کانال من ||"you came"||channel| Guten Tag, herzlich willkommen in meinem Kanal hi, welcome to my channel Bonjour, bienvenue sur ma chaîne

امروز با کارو از اتریش صحبت کردم ||Karo||Austria|talked|I spoke Heute spreche ich mit Karo aus Österreich for today, I've talke to Karo Aujourd'hui, j'ai parlé avec Karo d'Autriche

که زبان فارسی رو یاد گرفته die Persisch gelernt hat who has learned Persian language que aprendió el idioma persa qui a appris la langue persane

به ایران هم سفر کرده und in den Iran gereist ist and has traveled to Iran También viajó a Irán. Il s'est également rendu en Iran

سلام کارو، چطوری، خوبی؟ ||how are you| Hallo Karo, wie geht es dir? Geht es dir gut? hi Karo, how are you? Salut Caro, comment vas-tu ?

سلام مجید جان، من خوبم، مرسی، تو چطوری؟ |Majid|||||| Hallo lieber Majid, mir geht es gut, danke und dir? Hi dear Majid, thanks, and you? Salut Majid, je vais bien, merci, comment vas-tu ?

من هم خوبم، مرسی Mir geht es auch gut, danke I'm fine too, thanks. Je vais bien aussi merci

برای شروع، میخوام که یه خورده خودت رو برای ما معرفی کنی ||I want|||a little|||||introduce| ||||||||||introduce| Kannst du dich am Anfang ein bisschen vorstellen? for the beginning, I'd like you to introduce yourself a little to us Pour commencer, je veux que vous vous présentiez à nous

اوکی، من کارولینه هستم Okay||Caroline|am Okay, ich heiße Karoline ok, I am Karoline Ok, je suis Caroline

اما همه به من کارو یا کارولین میگن |everyone|||||Caroline|they call aber alle nennen mich Karo oder Karolin but everybody calls me Karolin or Karo Pero todos me llaman Caro o Caroline Mais tout le monde m'appelle Caro ou Caroline

من اتریشی ام |Austrian| |Oostenrijks| Ich bin Österreicherin I'm from Austria soy austríaco je suis autrichien

و در غرب اتریش زندگی میکنم ||west||| und lebe im Westen Österreichs and I live in the west of Austria Y vivo en el oeste de Austria Et j'habite dans l'ouest de l'Autriche

کشور زیبای اتریش |beautiful| Das schöne Land Österreich the beautiful country of Austria El hermoso país de Austria Le beau pays de l'Autriche

آره، سبز و سبز و خیلی قشنگه |green|||||beautiful Ja, es ist sehr grün und schön. yes, it is very green and beautiful Sí, verde y verde y muy bonito. Oui, vert et vert et très beau

خوب، بهمون بگو که تو چجوری، کِی |to us||||how|when |||||Hoe ga je| gut, erzähl uns wie und wann und... well, tell us how and when Bueno, cuéntanos cómo estás, Kay Eh bien, dis-nous comment tu vas, Kay

اصلا چی شد که فارسی یاد گرفتی؟ at all||||||got auch wie es dazu kam, das du Persisch gelernt hast? how come did you learn Persian? Comment avez-vous appris le farsi ?

چرا تصمیم گرفتی که زبان فارسی رو یاد بگیری؟ ||||||||learn Warum hast du dich entschieden Persisch zu lernen? why did you decide to learn Persian? ¿Por qué decidiste aprender persa? Pourquoi avez-vous décidé d’apprendre le persan ?

پنج سال پیش، شاید ||ago| Es war ungefähr vor 5 Jahren 5 years ago, I think Hace cinco años, tal vez Il y a cinq ans, peut-être

پناهندگان به اتریش اومدن refugees||Austria|came vluchtelingen||| das Flüchtlinge nach Österreich kamen the refugees came to Austria Los refugiados llegaron a Austria Les réfugiés sont arrivés en Autriche

و من به اونا کمک کردم زبان آلمانی یاد بگیرن |||||||German||learn |||||||Duits||leren und ich ihnen geholfen habe die deutsche Sprache zu lernen I helped them learn German Y les ayudé a aprender alemán.

ولی تو فارسی یاد گرفتی aber du hast Persisch gelernt but YOU learned Persian (instead) Pero aprendiste farsi Mais tu as appris le farsi

آره، بنظر من زبان راه ارتباطی به قلب انسان هاست |seems||||communication||heart|human|is |||||communicatie||hart|| Ja, weil meiner Meinung nach ist die Sprache der Weg zum Herzen der Menschen yeah, in my opinion language is the connecting road to human's heart Sí, creo que el lenguaje es la forma de comunicación con el corazón humano. Oui, je pense que le langage est le moyen de communication avec le cœur humain

بخاطر این، من میخواستم چند کلمه فارسی یاد بگیرم because of|||I wanted||word||| om|||||||| Aus diesem Grund wollte ich ein paar Worte Persisch lernen that's why I wanted to learn some Persian words and phrases Por eso, quería aprender algunas palabras en farsi. Pour cette raison, j'ai voulu apprendre quelques mots persans

و خیلی زود من عاشق زبان شیرین فارسی شدم ||very soon||||sweet||I became ||||verliefd|||| und sehr bald habe ich mich in diese schöne Sprache verliebt and before long, I fall in love with this sweet language of Persian Y pronto me enamoré de la dulce lengua persa Et bientôt je suis tombé amoureux de la douce langue persane

فقط چند کلمه صحبت کردی و عاشق زبان فارسی شدی Only||words||you spoke||||| Du hast nur ein paar Worte gesprochen und dich in die Sprache verliebt? you spoke only a little and started to love this language Solo hablaste unas pocas palabras y te enamoraste del idioma persa. Vous n'avez prononcé que quelques mots et êtes tombé amoureux de la langue persane

آره، اولِش چند کلمه صحبت کردم |at first|||| Ja, am Anfang sprach ich nur ein paar Worte yes, in the beginning I just sopke a few words Oui, j'ai d'abord dit quelques mots

اما بعدش یکی از بچه ها aber später hat einer der Jungs but later one of the friends Pero entonces uno de los niños Mais alors l'un des enfants

در یادگیری آلمانی فارسی به من کمک کرد |learning|German||||| mir beim Lernen der persischen Sprache geholfen helped me with learning Persian in German Me ayudó a aprender alemán y farsi. Cela m'a aidé à apprendre l'allemand et le farsi

و بیشتر و بیشتر یاد گرفتم und so habe ich immer mehr und mehr gelernt and I learned more and more Y aprendí más y más

میتونم بپرسم اون چند کلمه اولی که I can||||word|the first| |vragen||||| Kann ich dich fragen, was diese ersten Worte waren? can I ask about those initial words ¿Puedo pedir esas primeras palabras?

تو فارسی یاد گرفتی و خیلی خوشت اومد، چی بود؟ ||||||you liked it|you liked|| die du gelernt hast und die dir sehr gut gefallen haben? that you learned in Persian and you liked them, what were they? Aprendiste farsi y te gustó mucho, ¿qué fue?

اولش یاد گرفتم سلام at first||| Am Anfang lernte ich nur : Guten Tag, Hallo first I learned Salam (hi)

خوبی، چه خبر، خوشحال شدم Geht es dir gut? Was läuft? Es hat mich sehr gefreut how are you? what's up? nice to meet you Eh bien, quoi de neuf, je suis heureux

همه چی مرتبه؟ ||in order Alles in Ordnung? is everything ok? esta todo bien est-ce que tout va bien

دلم برات تنگ شده، عزیزم Ich vermisse Dich mein Schatz I miss you, my dear tu me manques chérie

امیدوارم که فحش یاد نگرفته باشی ||curse||you haven't learned|you have learned ||||niet geleerd| Ich hoffe, du hast keine Schimpfwörter gelernt I hope you didn't learn swear words Espero que no hayas aprendido a jurar J'espère que tu n'as pas appris à jurer

من کمی کلمات بد هم یاد گرفتم ||words|bad||| Ich habe ein paar Schimpfwörter gelernt I also learned bad words J'ai aussi appris quelques gros mots

اما هیچوقت استفاده نمیکنم |never|use|I don't use |nooit|| aber ich benutze sie nie but I never use them Mais je ne l'utilise jamais

خیلی خوب، هیچوقت استفاده نکن ||never|use|don't use ||nooit|| sehr gut, benutze sie nie! very good, never use them! Muy bien, nunca lo uses. Très bien, ne l'utilise jamais

یعنی الان پنج ساله که فارسی یاد میگیری؟ |||years old||||you are learning das heißt du lernst jetzt seit 5 Jahren farsi? so, it has been 5 years that you learn Persian ¿Has estado aprendiendo farsi durante cinco años? Alors, vous apprenez le farsi depuis cinq ans maintenant ?

یا کمتر؟ |less Oder weniger? or shorter (time)? ¿o menos? ou moins?

آره، پنج ساله Ja, 5 Jahre yes, 5 years Oui, cinq ans

خوب، چجوری یاد گرفتی؟ |how|| Gut, wie hast du denn gelernt? well, how did you learn it? Eh bien, comment as-tu appris ?

یکم از بچه ها یاد گرفتی one of||||| du hast ein bisschen von den Jungs gelernt you learned a little from friends Aprendiste uno de los niños. Vous en avez appris un des enfants

کتاب داشتی، کلاس داشتی، چجوری بوده؟ ||||how was| Hattest du Bücher, hast du einen Kurs besucht? Wie war es? did you have books, or a course? how did you learn? Aviez-vous un livre, aviez-vous un cours, comment c'était ?

متاسفانه اینجا در کشور من کلاس فارسی وجود نداره Unfortunately|||||||exists| Leider gibt es in meinem Bundesland keine Farsikurse unfortunately in my country, there is no Persian course Malheureusement, il n'y a pas de cours de persan ici dans mon pays

آره با بچه ها یاد... آنها به من کمک کردن Ja ich habe viel mit der Hilfe meiner iranischen Freunde gelernt yes with friends, they helped me Sí, recuerda con los niños... me ayudaron. Oui, souviens-toi avec les enfants... ils m'ont aidé

و اپلیکیشن استفاده کردم |the app|I used| |app|| ich habe auch Apps benutzt and I used apps Y usé la aplicación. Et j'ai utilisé l'application

در آن اپ ها چند بچه ها در... ایرانی ها پیدا کردم ||apps||||||||I found| Mit Hilfe einiger dieser Apps habe ich auch einige Iraner gefunden in those apps I found Iranians En esas aplicaciones, encontré algunos tipos en... iraníes. Dans ces applications, j'ai trouvé des gars en... Iraniens

کی میخواستن آلمانی تمرین کنن |they wanted|German|exercise (1)| die mit mir deutsch üben wollten who wanted to practice German ¿Cuándo querían practicar alemán? Quand ont-ils voulu pratiquer l’allemand ?

و من میخواستم فارسی یاد بگیرم und ich wollte mit ihnen farsi lernen and I wanted to learn Persian Et je voulais apprendre le farsi

تبادل زبانی کردید، راه خیلی خوبیه exchange||||| Sprachenaustausch, ja das ist sehr gut you exchanged languages, it is a good way to learn a language Intercambiaste idiomas, es una muy buena forma Vous avez échangé des langues, c'est un très bon moyen

و کتاب ها، آنلاین und Bücher, online and books, online... y libros, en línea et des livres, en ligne

کانال یوتیوب مثل شما |YouTube|| und auch mit YouTube Kanal wie deinem... your Youtube channel canal de youtube como tu Chaîne YouTube comme toi

از کانال من یاد گرفتی Du hast von meinem Kanal gelernt you learned from my channel 63 00:04:03,764 --> 00:04:05,697 yes, it is very useful Aprendiste de mi canal Vous avez appris de ma chaîne

آره، خیلی مفیده ||it's very useful ||heel nuttig Ja, das ist sehr hilfreich Yes, very useful Oui, très utile

تبلیغ کانال من هم هست advertisement|||| reclame|||| das ist auch eine Werbung für meinen Kanal it is also an advertisement for my channel También hay un anuncio para mi canal. Il y a aussi une publicité pour ma chaîne

میدونم که به ایران سفر کردی |||||you traveled Ich weiß, das du auch in den Iran gereist bist I know you have traveled to Iran Sé que viajaste a Irán Je sais que tu as voyagé en Iran

دوست دارم یکم در مورد این سفرت به ایران ازت بپرسم ||||||trip|||you|ask you Ich möchte dich gerne etwas über diese Reise in den Iran fragen. I'd like to ask you a bit about your travel to Iran Je voudrais vous poser des questions sur votre voyage en Iran

اول، سوالم اینه که کِی سفر کردی |my question|||when|| Meine erste Frage ist, wann bist du gereist? firstly, I'd like to ask you when you traveled to Iran? Primero, mi pregunta es, ¿cuándo viajaste? Tout d’abord, ma question est : quand avez-vous voyagé ?

چطور شد که سفر کردی، چرا؟ ||||you went| Wie kam es dazu, das du gereist bist? how come did you travel to Iran? ¿Cómo viajaste, por qué? Comment as-tu voyagé, pourquoi ?

ویزا گرفتی، چجوری بود؟ یکم واسمون بگو visa||how||a little|for us| Hast du das Visa bekommen? Wie war das? Erzähl uns etwas darüber. did you get a visa for that? how was the process? tell us about it Avez-vous obtenu un visa, comment ça s'est passé ? Dites-nous d'abord

بهرام، یکی از بچه ها که آشنا شدم Bahram||||the kids||acquainted|I met Bahram, einer meiner Freunde, den ich kennengelernt habe Bahram (name), one of the friends I got to know Bahram, uno de los niños que conocí Bahram, un des enfants que j'ai rencontré

از من دعوت کرد تا به همراه او به ایران سفر کنم ||invitation||||with||||| ||||||met||||| hat mich eingeladen mit ihm in den Iran zu reisen invited me to travel with him to Iran Me invitó a viajar con él a Irán. Il m'a invité à voyager avec lui en Iran

بهرام در وین زندگی میکنه ||Vienna|life|lives Bahram lebt in Wien Bahram lives in Vienna Bahram vive en Viena Bahram vit à Vienne

و اونجا تحصیل میکنه ||studies| ||studying| der studiert dort he studies there y el estudia ahi Et il y étudie

بعدش با... البته با شوهرم درباره این موضوع، این سفر صحبت کردم ||||my husband|||topic|||| und danach.... natürlich habe ich mit meinem Mann über diese Reise gesprochen of course after that, I talked to my husband about this travel Después hablé con… por supuesto con mi esposo sobre este tema, este viaje Plus tard, j'ai parlé avec... bien sûr avec mon mari de cette affaire, de ce voyage

و او هم با پیشنهاد بهرام موافقت کرد ||also||proposal||agreement| und er war mit dem Vorschlag Bahrams auch einverstanden and he agreed to Bahram's suggestion Et il a accepté la proposition de Bahram

خوب برای سفر ویزا گرفتی، درسته؟ |||visa|| gut, und hast du für die Reise auch ein Visa bekommen? well, you got a visa for this travel, is that correct? Eh bien, vous avez un visa pour voyager, n'est-ce pas ?

آره، اولِش من کمی ناراحت بودم ja, anfangs war ich ein bisschen besorgt yes, in the beginning I was a bit sad Sí, al principio estaba un poco molesto. Oui, au début j'étais un peu contrarié

چون شنیدم که خیلی پیچیده است |I heard|||complicated| weil ich gehört habe, dass es sehr kompliziert ist because I heard (or had heard) it is very complicated Porque escuché que es muy complicado. Parce que j'ai entendu dire que c'était très compliqué

اما aber but

نبود das war es nicht it was not n'était pas

نه nein (das war es nicht) no (it was not)

کدوم شهرها رفتی؟ اول که رفتی تهران، خوب in welche Stadte bist du gereist? Anfangs bist du nach Teheran gereist, gut... which cities did you visit? first you went to Tehran, then.. ¿A qué ciudades fuiste? Primero fuiste a Teherán, bien Dans quelles villes es-tu allé ? D'abord tu es allé à Téhéran, bien

بعدش کدوم شهرها رفتی؟ in welche Städte bist du dann noch gegangen? which other cities did you visit after that? Dans quelles villes es-tu allé ?

کجا موندی؟ |you stayed Wo bist du geblieben? where did you stay? ¿dónde has estado? où étais-tu?

چیکار کردی؟ یکم واسمون تعریف کن |||for us|definition| Was hast du da gemacht? Erzähl uns ein bisschen.. what did you do there? tell us about it Qu'avez-vous fait? Tout d'abord, expliquez-nous

آره در تهران بودم Ja, wir blieben in Teheran yes, I was in Tehran Oui, j'étais à Téhéran

با بهرام، خانواده اش اونجا زندگی میکنه |Bahram||||| bei Bahram, seiner Familie haben wir gewohnt with Bahram, his family lives there Con Bahram, su familia vive allí. Avec Bahram, sa famille y vit

بعدش به همدان هم رفتیم ||Hamadan|| später sind wir auch nach Hamedan gereist then we went to Hamedan Puis nous sommes allés à Hamedan

و اصفهان هم دیدم und haben auch Esfahan besucht and I also visited Isfahan También vi Isfahan J'ai aussi vu Ispahan

خوب بودن؟ قشنگ بودن؟ Waren die Städte gut? War es schön? how were they? were they beautiful? ¿Sé bueno? para ser bella Sois sage? être beau

کجاهاش رو دیدی؟ where it||saw was hast du alles gesehen? which places did you visit there? Où l'as-tu vu?

بنظر من اصفهان قشنگ ترین شهرها بود I think|||beautiful|the most|| Meiner Meinung nach war Esfahan die schönste Stadt in my opinion Isfahan was the most beautiful of all cities Selon moi, Ispahan était la plus belle ville

که من دیدم die ich sah which I visited

خیلی قشنگ بود این نقش جهان ||||role|world Dieser Naghshe Jahan war ein sehr schöner Platz this 'Naqsh-e Jahan' was very beautiful Este papel del mundo era muy hermoso Ce rôle du monde était très beau

و بازار بزرگ اصفهان und wir haben den großen Basar in Esfahan gesehen and the Grand Bazaar of Isfahan et le Grand Bazar d'Ispahan

نمیدونم چی بگم، اما خیلی قشنگ بود I don't know|||||| ich weiß nicht wie ich es sagen soll, aber er war einfach superschön. I don't know how to put it, but it was very beautiful no se que decir pero fue muy bonito Je ne sais pas quoi dire, mais c'était très beau

و خیلی لذت بردم ||enjoyment|I enjoyed Ich habe es sehr genossen and I really enjoyed myself Et j'ai beaucoup apprécié

سی و سه پل هم دیدم thirty||three|the bridge|| wir haben die "Si o se Pol - Brücke" gesehen I also visited Si-o-se-pol También vi treinta y tres puentes J'ai aussi vu trente-trois ponts

همدان هم دیدم Hamadan too||I saw Hamedam haben wir auch besucht also I visited the city of Hamedan También vi Hamadan J'ai aussi vu Hamadan

اونجا در گنج نامه بودم ||treasure|the treasure letter| Dort haben wir Ganj Name besichtigt there I went to Ganjnameh Yo estaba allí en Ganj Namah J'étais là à Ganj Namah

یک آبشار قشنگ دیدم، خیلی لذت بردم |waterfall||I saw||| Es gab dort einen schönen Wasserfall und ich habe es sehr genossen I saw a beautiful waterfall there and liked it a lot J'ai vu une belle cascade, j'ai beaucoup apprécié

و اونجا دو کتیبه وجود دارن |||inscriptions|exist| und es gab auch zwei Steintafeln im Felsen there are two inscriptions there Y hay dos inscripciones allí. Et il y a là deux inscriptions

برای من خیلی خیلی جالب بود Das war für mich sehr sehr interessant it was very iteresting to me fue muy interesante para mi C'était très intéressant pour moi

آره من خیلی دوست دارم ja und mir hat es sehr gefallen yes I like it a lot Oui je l'aime beaucoup

چون از داریوش شاه و خشایار شاه نوشته بودن because||Darius|King||Xerxes||writings|to be weil sie von Darius dem Großen und Xerxes geschrieben wurden because they were written about king Darius the great and king Xerxes Porque fueron escritos por Darius Shah y Xerxes Shah Parce qu'ils ont été écrits par Dariush Shah et Xerxes Shah

با این دو شاه من آشنا شدم در کتاب مقدس |||||||||Holy Bible Diese beiden Könige habe ich in unserem Heiligen Buch, der Bibel kennengelernt I got to know these two kings in the Bible Conocí a estos dos reyes en la Biblia. J'ai rencontré ces deux rois dans la Bible

و در همدان هم من در آرامگاه ابن سینا بودم ||Hamadan||||tomb of|Ibn|| In Hamedan war ich auch beim Ruhestätte von Ibn Sina I also visited the Mausoleum of Avicenna in Hamedan Y en Hamadan, estuve en la tumba de Ibn Sina Et à Hamadan, j'étais dans le tombeau d'Ibn Sina

بقعه استر و مردخای هم دیدم tomb|Esther||Mordecai|| und dem Mausoläum von Ester und Mordochai I also visited the Tomb of Esther and Mordekhai También vi las tumbas de Ester y Mordejai J'ai aussi vu les tombeaux d'Esther et de Mardochée

این زیارتگاه یهودیان است در ایران |shrine|the Jews||| Das ist eine jüdische Pilgerstätte it is a pilgrimage site for Jews in Iran Este es un santuario judío en Irán. C'est un sanctuaire juif en Iran

پس دوست داشتی، شهرهای ایران رو دوست داشتی Also es hat dir gefallen, die städte im Iran haben dir gefallen so you liked the cities in Iran Alors tu as aimé, tu as aimé les villes d'Iran

تهران رو دوست داشتی؟ Hast du Tehran gemocht? Did you also like Tehran? ¿Te ha gustado Teherán?

آره، اما Ja, aber... yes, but...

تهران خیلی شلوغ بود In Tehran war sehr sehr viel los, viel Lärm Tehran was very crowded Teherán estaba muy ocupado Téhéran était très occupé

در دربند بودم، خیلی لذت بردم اونجا |Darband|||enjoyment|I enjoyed| Ich war in Darmand, das habe ich auch sehr genossen I was in Darband (in Tehran), I really like it Estuve en Darband, me divertí mucho allí. J'étais à Darband, je m'y suis bien amusé

برج میلاد دیدم Milad Tower|Milad Tower| Ich habe den Milad Tower besichtigt I visited Milad tower Vi la Torre Milad J'ai vu la tour Milad

در بازار بزرگ هم بودم und den großen Basar in Tehran I was also in the grand bazaar in Tehran Yo también estaba en el gran mercado. J'étais aussi au grand marché

گفتی رستوران، غذای ایرانی، سوالیه که من همیشه میپرسم ||||question|||always|I ask Restaurants, iranisches Essen sind auch Fragen die ich immer stelle Iranian food is a question that I always ask Vous avez dit que le restaurant, la cuisine iranienne, est une question que je pose toujours

غذای ایرانی رو دوست داشتی، دوست داری؟ Hat dir das iranische Essen geschmeckt? magst du es? Did/do you like Iranian food? Avez-vous aimé la cuisine iranienne ?

آره، آره ja sehr yes, yes Oui oui

یکم واسمون بگو |for us| sag uns was darüber tell us a little about it Dites-nous d'abord

اولین غذای ایرانی که خوردم قرمه سبزی بود die erste iranische Speise die ich gegessen habe war Ghorme sabzi the first Iranian food that I ate was Ghorme Sabzi Le premier plat iranien que j'ai mangé était le Qorme Sabzi.

به به lecker yummy yummy à à

آره خیلی خوشمزه ، دوست داشتم Ja wirklich sehr lecker, mir hat es sehr gut geschmeckt yes, it is really delicious, I liked it Oui, très savoureux, j'ai bien aimé

و الان هم درست... چند بار درست میکنم ||||a few||| und jetzt bereite ich es auch.... also ich habe es schon ein paar mal zubereitet. and now I cook it my self sometimes Et en ce moment... je le fais plusieurs fois

هم دوست دارم قیمه |||Qeema Ich mag auch gheyme sehr gerne I also like Gheymeh J'aime aussi le ghee

و فسنجون خیلی خوب است |fesenjan||| und Fesenjun ist auch gut and Fesenjoos is really good Et Fesanjun est très bien

خوشمزه است schmeckt superlecker it is delicious c'est délicieux

و لوبیا پلو |bean|rice und Lubiapolo and Loobia Polo et des haricots et du riz

از همه این غذاها که گفتی |||the foods|| von allen diesen Speisen die du erwähnt hat of all the foods you mentioned De tous les aliments que vous avez mentionnés

کدوم یکی رو از همه بیشتر دوست داری؟ welche schmeckt dir am besten? which one did you like most? Quel est celui que vous aimez le plus?

فسنجون Fesenjun Fesenjoon

تو ایران، با مردم ایران مطمئنا فارسی صحبت کردی، درسته؟ |||||certainly|||| du hast im Iran mit den Menschen sicher farsi gesprochen, stimmts? in Iran, you surely spoke to the pople in Persian, right? En Iran, vous avez certainement parlé farsi avec des Iraniens, n’est-ce pas ?

آره، اما یک کم ja, ein bisschen yes, but a little Oui, mais un peu

فقط چند کلمه و اصطلاح مثل ||||term|like nur ein paar Wörter und Redewendungen wie only a few words and phrases Juste quelques mots et expressions comme

خوبی، حال شما چطوره، دست شما درد نکنه |||how are|your hand||pain|thank you Geht es dir gut? Wie geht es Ihnen. Vielen Dank (mögen Ihre Hände nicht schmerzen) are you ok? how are you? thanks Bien, comment vas-tu, ne te blesse pas la main

الان فارسی خیلی بهتر صحبت میکنی، مطمئنا ||||||certainly jetzt sprichst du bestimmt schon besser farsi definitely you speak Persian much better now Tu parles beaucoup mieux le farsi maintenant, c'est sûr

دوست داری دوباره به ایران سفر کنی؟ ||again|||| möchtest du noch einmal in den Iran reisen? would you like to travel to Iran again Souhaitez-vous voyager à nouveau en Iran ?

فارسی صحبتی کنی |speaking| und Persisch sprechen and to talk Persian with people? Parler farsi

آره، البته بعد از کرونا ||||Corona ja, allerdings nach Corona yes, but of course after Corona Oui, bien sûr, après Corona

قبل از اینکه به ایران بری |||||you go bevor du in den iran gereist bist before you went to Iran Avant d'aller en Iran

خوب البته شاید دوست های ایرانی داشتی bestimmt hattest du iranischen Freunde of course you probably had Iranian freinds Bien sûr, vous aviez peut-être des amis iraniens

یکم برات توضیح دادن، اما ||explanation|| die dir wahrscheinlich ein wenig über den Iran erzählten who told you about Iran Laissez-moi vous expliquer d'abord

قبلا، قبل از اینکه حتی دوست های ایرانیت رو بشناسی before||||even|||your Iranian friends||you know bevor du deine iranischen Freunde überhaupt kanntest but before you even got to know your Iranian friends Avant, avant même de connaître tes amis iraniens

قبل از اینکه به ایران سفر کنی und bevor du überhaupt in den Iran gereist bist before travelling to iran Avant de voyager en Iran

تصورت در مورد ایران چی بود؟ your thought||about||| Was war deine Vorstellung vom Iran? what did you think of Iran? Quelle était votre opinion sur l’Iran ?

که بعد میخوام بپرسم که رفتی ایران، اونوقت |||||||then und dann möchte ich dich noch fragen ob deine Reise in den Iran damals because then I'm going to ask you that after visiting Iran Ensuite, je veux vous demander : êtes-vous allé en Iran à ce moment-là ?

چقدر این تصویر با اون تصویر فرق میکرد یا فرق نمیکرد ||image (1)|||image|difference|did||difference|didn't dein Bild vom Iran verändert hat how was your new picture of Iran different from your previous imagination Dans quelle mesure cette image était-elle différente de cette image ou non ?

وقتی که جوون بودم، اطلاعاتی از ایران نداشتم ||young||information||| Als ich jung war, hate ich keine Informationen über den Iran when I was young, I had no information about Iran Quand j'étais jeune, je n'avais aucune information sur l'Iran

و فقط یک فیلمی دیدم |||movie|I saw Ich habe nur einen Film gesehen and only watched a movie Et je n'ai vu qu'un seul film

که اسمش بدون دخترم نه - بدون دخترم هرگز ||without|my daughter||without||never der hieß: "Nicht ohne meine Tochter" called: Not Without My Daughter Ça s'appelle pas sans ma fille - jamais sans ma fille

تصویر این فیلم (از ایران) خیلی خوب نبود image (1)||||||| Das Bild vom Iran war darin nicht gerade sehr gut the film's depiction of Iran was not good L'image de ce film (d'Iran) n'était pas très bonne

و من شاید فکر کردم در ایران همه کمی (منظورش خیلی است) مذهبی هستن |||||||||means|||religious| und ich dachte damals vielleicht ein bisschen, das die meisten Leute sehr religiös sind and I probbly thought that in Iran all people are a bit (she means very) religious Et j'ai peut-être pensé que tout le monde en Iran est un peu (je veux dire beaucoup) religieux.

و خانواده اونجا سخت گیر هستن ||||on| und Familien sehr streng sind and the families are difficult and hard-headed Et la famille là-bas est stricte

هیچ چیزی نمیدونستم، واقعا نمیدونستم ||I didn't know|really|I didn't know Ich wusste wirklich gar nichts über den Iran I knew nothing, really I had no idea

اگه مردم از ایران یا عراق صحبت میکنن(میکردن) من نمیدونم (نمیدونستم) این فرق |people||||Iraq|speaking|do|do|||I don't know||difference wenn Leute über den Iran, Irak oder über Araber sprachen konnte ich es nicht unterscheiden if people talk (she means talked) about Iran or Iraq, I knew no difference Si les gens parlent de l'Iran ou de l'Irak, je ne connais pas (je ne connaissais pas) cette différence

متاسفانه unfortunately Leider unfortunately Malheureusement

این تصویر اولیه ات بود ||initial|your| Das war dein erster Eindruck it was you first imagination of Iran C'était votre image originale

حالا وقتی که رفتی توی ایران، آیا اینجوری بود؟ |||||||like this| Und nachdem du in den Iran gereist bist, war es so? and when you went there, was it like you used to think of Iran? Maintenant, quand vous êtes allé en Iran, était-ce comme ça ?

چقدر با اون چیزی که فکر میکردی فرق داشت؟ ||||||you were thinking|difference| Wie sehr hat es sich von dem Bild das du im Kopf hattest unterschieden? how much was it different from what you thought Dans quelle mesure était-ce différent de ce que vous pensiez ?

آره خیلی تغییر کرد ||changed| ja, mein Bild hat sich sehr verändert yes, my idea (imagination) changed Oui, ça a beaucoup changé

چون مردم در ایران خیلی مهمان نواز هستن ||||||friendly| weil die Menschen im Iran sehr gastfreundlich sind because the people of Iran are really hospitable Parce que les Iraniens sont très hospitaliers

خیلی مهربون هستن |kind| und sehr nett sind they are really kind Ils sont très gentils

و آماده کمک هستن und sehr hilfsbereit and always ready to help you Et ils sont prêts à aider

من خیلی راحت بودم اونجا Ich habe mich dort sehr wohl gefühlt I felt relaxed there J'y étais très à l'aise

پس ایران با اون چیزی که فکر میکردی فرق داشت Also war der Iran anders als du es dir vorgestellt hast so Iran was different from what you used to think Donc l'Iran était différent de ce que tu pensais

در تلویزیون هم، اگه ایرانی در تلویزیون دیدم im Fernsehen auch, also wenn wenn in den Medien Iraner gesehen habe if I saw any Iranians on TV A la télé aussi, si je voyais un Iranien à la télé

قبلش before it früher before avant

همه با چادر(بودن) خانومها ||tents|are|ladies dann trugen die Frauen immer Tschador all ladies were with Chador Le tout avec des tentes pour femmes

اما اونجا (در ایران) نه aber dort im Iran machen das nicht alle but there in Iran it is not like this Mais pas là-bas (en Iran).

دختر خانومها خیلی شیک و قشنگ و |||||pretty| Die Frauen im Iran sind sehr schick und schön the girls and ladies are chic, stylish and beautiful Les filles sont très élégantes et belles

اعتماد به نفس بالایی دارن confidence||self|high| und haben auch ein großes Selbstbewusstsein and they enjoy a high self-confidence Ils ont une grande confiance en eux

آره و ja und yes and Oui et

عمل بینی شون هم دارن surgery|nose|their|| sie lassen sich auch oft die Nase operieren they also have nose jobs Ils ont aussi des travaux de nez

خوب ایران پایتخت عمل بینی دنیا است nun, Iran ist die Hauptstadt der Welt, was Nasen OPs betrifft. well Iran is the capital of nose jobs in the world Eh bien, l'Iran est la capitale mondiale de la rhinoplastie

معروفه famous dafür ist es bekannt it's well-known for that célèbre

چیزی بود که تورو متعجب بکنه تو ایران؟ |||you|surprised|do|| gab es irgendetwas im Iran, das dich überrascht hat? was there anything in Iran that made you surprised? Y a-t-il quelque chose qui vous a surpris en Iran ?

آره، توالت های ایرانی |toilets|| ja, die Toiletten im Iran yes, Iranian toilets Oui, les toilettes iraniennes

دستشویی ایرانی toilet|Iranian also die Toiletten im Iran Iranian toilets toilettes iraniennes

با اروپایی فرق میکنن |European|difference| sind anders als in Europa they are different from europian ones Ils sont différents des Européens

و برای من کمی عجیب بود ||||strange| für mcih war das ein bisschen seltsam and it was a bit strange to me Et c'était un peu étrange pour moi

ولی تو هتل یا اون خونه ای که بودید ||hotel|||house|||you were aber du warst im Hotel oder in diesem Haus but in the hote or the house you stayed Mais tu étais à l'hôtel ou dans cette maison

دستشویی فرنگی نبود؟ |Western toilet| gab es dort keine europäischen Toiletten there was not western toilet? N'y avait-il pas une salle de bain ?

چون ما الان weil wir haben jetzt because we... Parce que nous maintenant

شاید چندین و چند ساله که خونه های جدید |several||||||| vielleicht seit einigen Jahren in den neuen Häusern it has been years that the new houses in Iran Peut-être de nouvelles maisons pendant de nombreuses années

هر دو نوع دستشویی رو دارن ||type|toilet|| beide Arten von Toiletten they have both Ils ont les deux types de toilettes

یعنی هم دستشویی ایرانی هم دستشویی فرنگی Also iranische und europäische Toiletten I mean both Iranian and western toilets Cela signifie des toilettes iraniennes et étrangères

آره ja yes Ouais

پس داشتی ja, so war es , es gab beide Arten so you had it (the western one) donc tu avais

درسته، داشتم Stimmt right, I had it. C'est vrai, j'avais

هم جالب بود برای من که بچه ها دیر به رختخواب میرن ||||||||late||bed|go to Für mich war es auch interessant, das Kinder sehr spät ins Bett gehen it was also interesting to me that children in Iran go to bed late C'était aussi intéressant pour moi que les enfants se couchent tard

در اروپا اینطور نیست |Europe|like this| In Europa ist das nicht so it does not happen in Europa Ce n’est pas le cas en Europe

خوب، موسیقی ایرانی |music| gut, und was ist mit iranischer Musik? well, Iranian music Eh bien, la musique iranienne

موسیقی ایرانی دوست داری؟ Magst du iranische Musik? do you like Iranian music? Aimez-vous la musique iranienne?

آره من موسیقی ایرانی خیلی دوست دارم ja, ich mag iranische Musik sehr gerne yes, I like Iranian music a lot Oui, j'aime beaucoup la musique iranienne

من یکی از طرفدارهای ابی هستم |||fans|Aby| Ich bin ein Fan von Ebi I am a fan of EBI (a famous Iranian pop singer) Je suis un fan d'Abi

آره، ابی خیلی دوست دارم ja, ich liebe EBI yes, I love EBI Oui, je t'aime beaucoup

چون با ابی هم، آهنگ ابی هم فارسی یاد گرفتم ||||song||||| Weil ich mit den Liedern von Ebi auch Persisch gelernt habe چbecause I also learned persian with EBI's song Parce que j'ai appris le farsi avec Abi, la chanson d'Abi

من در وین بودم، دو تا کنسرت ابی دیدم ||Vienna|was||||| Ich war in Wien und war zweimal in einem Konzert von Ebi I was twice in EBI's concert in Vienna J'étais à Vienne, j'ai vu deux concerts d'Abbey

خودت هم میتونی آهنگ ایرانی بخونی؟ you||you can|song||sing Kannst du selber auch singen? can you also sing Iranian songs? Pouvez-vous chanter vous-même une chanson iranienne ?

آره یکمی، فقط البته نه خیلی قشنگ اما میتونم |a little||||||| Ja ein bisschen , aber es ist natürlich nicht sehr schön yes a little, I can sing but not that beautifully, of course Oui, un, mais bien sûr pas très beau, mais je peux

خیلی خوب، خیلی خوب خوندی ||||you read sehr gut, sehr gut gesungen very well, you sang very well! Très bien, tu as très bien lu

سفر به ایران رو به دیگران که دارند این ویدیو رو الان نگاه میکنند، پیشنهاد میکنی؟ |||||others||||video|||watching||suggestion| Würdest du anderen Leuten und Leuten die dieses Video anschauen empfehlen in den Iran zu reisen? do you recommend travelling to Iran to the people who are watching this video now? Recommandez-vous de voyager en Iran à ceux qui regardent cette vidéo maintenant ?

به عنوان یه توریست |as||tourist aus der Sicht eines Touristen to travel as a tourist en tant que touriste

آره برای توریست ها حتما من پیشنهاد میکنم ||tourist||||| ja, für Touristen würde ich diese Land auf jeden Fall empfehlen yes I surely recommend it to the tourists Oui, je le recommande vraiment aux touristes

چون برای توریست ها ایران خیلی ارزونه wei für Tourite ist der Iran sehr billig because for tourists, Iran is really cheap in costs Parce que l’Iran coûte très cher aux touristes

مردم اونجا خیلی مهربون هستن |||kind| die Leute dort sind sehr nett the people there are really kind Les gens là-bas sont très gentils

و مهمان نواز هستن |guest|hospitable| und gastfreundlich and hospitable Et ils sont hospitaliers

جاهای تاریخی و زیبایی داره places|historical||beauty| Es gibt viele historische Plätze there are beautiful and historical places to visit Il a des lieux historiques et magnifiques

ساختمان هم زیبایی... (سعی در گفتن مسجد) building|||effort||saying|mosque sehr schöne Gebäude, Moscheen beautiful buildings (trying to say the persian word for mosque) Le bâtiment est aussi magnifique... (j'essaie de dire mosquée)

مسجد Moscheen mosque mosquée

مسجدهای قشنگ داره mosques|| Es gibt schöne Moscheen Iran has beautiful mosques Il y a de belles mosquées

ایران مردنه بنظرت؟ Iran|dead|do you think Ist Iran deiner Meinung nach modern? Is Iran a modern country in your opinion? Pensez-vous que l’Iran est mort ?

خیلی، آره مدرن تر از فکر کردم ||modern|||| Ja sehr,moderner als ich dachte a lot! more moder than I could think of Très, oui, plus moderne que je ne le pensais

چون تهران خیلی شلوغه Tehran ist sehr belebt Tehran is a populous city Parce que Téhéran est très peuplé

و مترو هم داره و ... همه چیز اونجا هست und es gibt metros, alles gibt es dort there is subway there... you can find evrything there Et il y a un métro et tout est là

مدرن تر از اون چیزی که فکر میکردی Es ist moderner als du es dir vorgestellt hast more modern than you could think of! Plus moderne que vous ne le pensiez

من دیگه سوالی ندارم ||question| Ich habe jetzt keine weiteren Fragen mehr I have no more questions je n'ai plus de questions

اگر خودت چیزی میخوای اضافه کنی، میشنویم |you||want|to add|add|we will listen Wenn du selber noche etwas sagen möchtestes füge es hinzu, wir hören اif you'd like to add something, we'll listen Si vous souhaitez ajouter quelque chose vous-même, nous l'entendrons

هم میخوام بگم اونجا خیلی خیلی گرم بود Ich möchte noch sagen, das es dort sehr sehr warm ist I'd also like to say that it was very very hot there Je veux aussi dire qu'il faisait très très chaud là-bas

در جولای (ماه ژوئیه) |July||July Ich war im Juli dort in July en juillet

اما من باید حجاب و لباس های بلند بپوشم |||hijab|||||wear Ich sollte hijab und lange Kleidung tragen but I had to wear long clothes and Hijab Mais je dois porter un hijab et des robes longues

و این کمی سخت بود und das war für mich ein bisschen schwierig and it was a little difficult to me Et c'était un peu dur

حجاب hijab Hijab Hijab

خانومها تو ایران باید حجاب داشته باشن Frauen im Iran sollten hejab tragen Ladies in Iran must wear Hijab En Iran, les femmes doivent porter le hijab

و تو تابستون میدونم سخته und ich weiß, im Sommer ist es schwer and it is difficult in the summer, I know Et je sais que c'est dur en été

یکم برات سخت بود، درسته؟ war sonst noch etwas schwierig für dich? it was a bit difficult to you, wasn't it? C'était dur pour toi au début, n'est-ce pas ?

آره ja yeah, it was Ouais

ولی در کل از این سفر راضی بودی ||overall||||satisfied| aber im gesamtem warst du mit der Reiese zufrieden but on the whole, you liked thi travel Mais dans l'ensemble vous avez été satisfait de ce voyage

آره، دوست داشتم و لذت بردم Yes|||||I enjoyed ja, mir hat es sehr gut gefallen und ich habe es genossen yes, I did, I enjoyed it Oui, je l'ai aimé et apprécié

خیلی هم خوب، خیلی خوشحال شدم باهات صحبت کردم Very|||||||| super, es hat mich sehr gefreut mit dir zu sprechen very well, it was nice talking to you Très bien, j'étais très heureux de te parler

اشتباه هم خیلی زیاد داشتم mistakes|||| Ich habe auch sehr viele Fehler gemacht I had a lot of (Persian) mistakes J'ai fait beaucoup d'erreurs

نه خیلی هم خوب بود nein, es war sehr gut no! it was very good Non, c'était très bien

و امیدوارم که فارسیت روز به روز بهتر و بهتر هم بشه |||your Persian||||||||gets und ich hoffe das dein Farsi Tag für Tag besser und besser werden wird and I hope your persian gets better and better day by day Et j'espère que le Farsit s'améliorera de jour en jour

مرسی از اینکه تو این مصاحبه شرکت کردی |||||interview|participated| Danke für deine Teilnahme an diesem Interview thank you for your participation in this interview Merci d'avoir participé à cette interview

و باهات خداحافظی میکنم |with you|goodbye| und ich verabschiede mich von dir I say goodbye to you Et je te dis au revoir

خداحافظ و خوشحال شدم goodbye||| Auf Wiedersehen, es hat mich sehr gefreut goodbye Au revoir et heureux