×

Χρησιμοποιούμε cookies για να βελτιώσουμε τη λειτουργία του LingQ. Επισκέπτοντας τον ιστότοπο, συμφωνείς στην πολιτική για τα cookies.

image

Iran, Iran Nature

Iran Nature

سلام. می خوام کمی دربارۀ طبیعت ایران و جذابیت هاش حرف بزنم. می گن کشور ایران از لحاظ تنوع اقلیمی و زیستی جزو کشورهای برتر جهان هست. مناطق کویری، کوهستانی و جلگه های حاصلخیز همه تو ایران دیده می شن. جغرافیا و آب و هوای متنوع ایران، اون رو به یکی از چند کشوری تبدیل کرده که دارای چهار فصل سال هست. یعنی وقتی توی تبریز، شمال غربی ایران، داره برف میاد، تو شیراز درخت ها پر از شکوفه های بهاری ان، و تو چابهار، جنوب شرقی ایران، هوا درست شبیه اواسط تابستونه. جاذبه های طبیعی ایران خیلی متنوع اند. از چشمه های زلال، انارستان ها و باغ های پسته گرفته تا کویرها، صخره ها، كوه ها، آتشفشان های خاموش و پوشيده از برف، جنگل های انبوه، رشته كوه های البرز و زاگرس و كرانه های دريای خزر و خلیج فارس. همۀ این ها از ديدنی های طبيعت ايران اند. چهرۀ طبیعت در زمان های مختلف سال متغيره. یه وقت پر از شن و سنگ، گاهی پر از سيلاب، و زمانی پوشيده از برف و گل و لای يا پر از گل و گياه و سبزه است. طبیعت گردها تو فصل های مختلف سال گزینه های خیلی زیادی دارن. جنگل های انبوه هیرکانی تو شمال ایران، رشته کوه های البرز و زاگرس، کویر لوت، دشت کویر، کویر ورزنه و کویر مصر، آبشارهای خیلی زیادی که تو مناطق مختلف ایران، رودهای ارس، کارون، اروند. هر کدوم ویژگی های جذابی دارن که آدم رو به سمت خودشون جذب می کنن. دریاچۀ ارومیه که بزرگترین دریاچۀ آب شور خاورمیانه است، تو شمال غرب ایران قرار داره. تو یه فصل هایی از سال این دریاچه به رنگ صورتی در میاد و منظرۀ خیلی قشنگی درست می کنه. خیلی ها هم به خاطر خاصیت درمانی آب این دریاچه به سراغش می رن. چشمه های پلکانی آب شور باداب سورت تو شمال ایران، به رنگ های مختلف مثل قرمز و نارنجی و زرد و آبی هستند. کوه ها هم از دیگر جذابیت های طبیعت ایران هستن. کوه دماوند به دلیل ارتفاع پنج هزار و ششصد و هفتاد و یک متریش، یکی از سمبل های معروف ایران محسوب می شه. دماوند به «بام ایران» معروفه. این قله توی رشته کوه های البرز واقع شده. اطراف دماوند، محیط‌های کوهستانی زیادی وجود داره که زیستگاه های جانورانی مانند خرس، گراز، گرگ، روباه، پلنگ، بز، قوچ، میش، عقاب طلایی، کبک، انواع مار، ماهی قزل‌آلا، و خیلی از گونه‌های کمیاب دیگه هست. کوه سبلان که در استان اردبیل، شمال غرب ایران هست، قلۀ آتشفشانی به ارتفاع چهار هزار و هشتصد و یازده متری داره. دامنه هاش به خاطر دره و چشمه هاش معروفه. و یکی از بهترین نقاط برای طبیعت گردی تو ایرانه. سبلان یکی از کوه های مورد علاقۀ کوهنوردهای حرفه ایه. تو دامنه های سبلان، چشمه های آب گرم زیادی وجود داره. که خواص درمانی دارن. خیلی از این چشمه ها به مجتمع های بزرگ آب درمانی مجهزی تبدیل شدن. سهند و تفتان و دنا از کوه های معروف دیگۀ ایران هستن. تو استان کرمان و تو دل کویر، ارتفاعات و حجم های ماسه ای ای وجود دارن که بهشون می گن کلوت. کلوت شهداد یکی از معروف ترین هاست. گردشگرایی که به کرمان سفر می کنن، اغلب دیدن زیبایی های کلوت موقع طلوع یا غروب خورشید رو که هوا خنک تره از دست نمی دن. خیلی از طبیعت گردها شب ها رو تو کویر می گذرونن. و از دیدن آسمون پرستارۀ کویر تو شب لذت می برن.

سواحل ماسه ای و صخره ای شمال و جنوب ایران و آب نیلی رنگ خلیج فارس با گونه های دریایی متنوعی که داره، از دیگر جذابیت های طبیعی ایران هستن. خلاصه تو هر فصلی از سال، طبیعت شگفتی هایی داره که شما رو به خودش جذب کنه.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Iran Nature |Nature of Iran Iranische Natur Iran Nature Naturaleza iraní Nature iranienne Natura iraniana Natureza Iraniana

سلام. Bonjour. Hello. می خوام کمی دربارۀ طبیعت ایران و جذابیت هاش حرف بزنم. |||||||attractions||| |||||||attractions|it|| I want to talk a little bit about Iran's nature and its attractions. Je veux parler un peu de la nature de l'Iran et de ses charmes. Ik wil het even hebben over de aard van Iran en zijn charmes. می گن کشور ایران از لحاظ تنوع اقلیمی و زیستی جزو کشورهای برتر جهان هست. |disent que||||point de vue|diversité|climatique||biologique|fait partie de||de premier plan|| |گن||Iran||regard|diversity|climatic||biodiversity|one of||top|| Es wird gesagt, dass der Iran in Bezug auf Klima und Artenvielfalt eines der Top-Länder der Welt ist. They say Iran is one of the top countries in the world in terms of climate and biodiversity. On dit que l'Iran est l'un des meilleurs pays du monde en termes de climat et de biodiversité. Er wordt gezegd dat Iran een van de toplanden ter wereld is op het gebied van klimaat en biodiversiteit. مناطق کویری، کوهستانی و جلگه های حاصلخیز همه تو ایران دیده می شن. régions|désertiques|montagneux||plaines fertiles||fertiles|||||| |desert|mountainous||plain||fertile|||||| Wüsten, Berge und fruchtbare Ebenen sind alle im Iran zu sehen. Deserts, mountains and fertile plains are all seen in Iran. Le désert, les zones montagneuses et les plaines fertiles peuvent tous être vus en Iran. Woestijn, bergachtige gebieden en vruchtbare vlaktes zijn allemaal te zien in Iran. جغرافیا و آب و هوای متنوع ایران، اون رو به یکی از چند کشوری تبدیل کرده که دارای چهار فصل سال هست. Géographie|||||varié|||le rend|||||pays du monde|transformé|||possède|quatre saisons||| geography|||||diverse|||||||||has turned|||||seasons|| Die vielfältige Geographie und das Klima des Iran haben es zu einem der wenigen Länder gemacht, das vier Jahreszeiten hat. The diverse geography and climate of Iran has made it one of the few countries that has four seasons. La diversité géographique et climatique de l'Iran en a fait l'un des rares pays à avoir quatre saisons. Door de diverse geografie en het klimaat van Iran is het een van de weinige landen met vier seizoenen. یعنی وقتی توی تبریز، شمال غربی ایران، داره برف میاد، تو شیراز درخت ها پر از شکوفه های بهاری ان، و تو چابهار، جنوب شرقی ایران، هوا درست شبیه اواسط تابستونه. |lorsque|||nord|nord-ouest||||||Shiraz|||||fleurs de printemps||printanières|||||||||exactement|semblable à|milieu de|plein été |||||northwest|||||||||||blossoms|||هستند|||Chabahar|||||exactly||mid|summer Das heißt, wenn es in Täbris im Nordwesten des Iran schneit, sind die Bäume in Shiraz voller Frühlingsblüten, und in Chabahar im Südosten des Iran ist das Wetter wie mitten im Sommer. That is, when it is snowing in Tabriz, northwestern Iran, the trees are full of spring blossoms in Shiraz, and in Chabahar, southeastern Iran, the weather is just like the middle of summer. Autrement dit, lorsqu'il neige à Tabriz, dans le nord-ouest de l'Iran, à Shiraz, les arbres sont pleins de fleurs printanières, et à Chabahar, dans le sud-est de l'Iran, le temps est comme au milieu de l'été. جاذبه های طبیعی ایران خیلی متنوع اند. attractions||naturelles|||très variées| attractions|||||diverse| Iran's natural attractions are very diverse. Les attractions naturelles de l'Iran sont très diverses. De natuurlijke attracties van Iran zijn zeer divers. از چشمه های زلال، انارستان ها و باغ های پسته گرفته تا کویرها، صخره ها، كوه ها، آتشفشان های خاموش و پوشيده از برف، جنگل های انبوه، رشته كوه های البرز و زاگرس و كرانه های دريای خزر و خلیج فارس. |Source||claires|Grenadiers|||||pistaches|allant de||déserts|roches||||volcans enneigés||éteints||couvert de|||forêts denses||denses||||Alborz||||les côtes||mer|mer Caspienne||| |spring||crystal clear|pomegranate orchards|||||pistachio|||the deserts|rocky areas||mountains||volcanoes||silent||covered with snow|||forests||dense|mountain range|mountains||Alborz||Zagros||coasts of||of the sea|||| Von klaren Quellen, Granatapfelplantagen und Pistaziengärten bis hin zu Wüsten, Felsen, Bergen, stillen und schneebedeckten Vulkanen, dichten Wäldern, Alborz- und Zagros-Gebirgen und den Küsten des Kaspischen Meeres und des Persischen Golfs. From clear springs, pomegranate orchards and pistachio gardens to deserts, rocks, mountains, silent and snow-covered volcanoes, dense forests, Alborz and Zagros mountain ranges and the shores of the Caspian Sea and the Persian Gulf. Des sources claires, des grenadiers et des vergers de pistaches aux déserts, aux rochers, aux montagnes, aux volcans endormis et enneigés, aux forêts denses, aux chaînes de montagnes de l'Alborz et du Zagros et aux rives de la mer Caspienne et du golfe Persique. Van heldere bronnen, granaatappels en pistacheboomgaarden tot woestijnen, rotsen, bergen, slapende en met sneeuw bedekte vulkanen, dichte bossen, de bergketens Alborz en Zagros en de oevers van de Kaspische Zee en de Perzische Golf. همۀ این ها از ديدنی های طبيعت ايران اند. ||||merveilles naturelles|||| ||||sights||nature|Iran| All dies gehört zu den Sehenswürdigkeiten der iranischen Natur. All these are among the sights of Iran's nature. Tous ces éléments sont des curiosités naturelles de l'Iran. چهرۀ طبیعت در زمان های مختلف سال متغيره. Le visage|||||||variable face|||||||variable The face of nature changes at different times of the year. Le visage de la nature varie à différents moments de l'année. Het gezicht van de natuur varieert op verschillende tijdstippen van het jaar. یه وقت پر از شن و سنگ، گاهی پر از سيلاب، و زمانی پوشيده از برف و گل و لای يا پر از گل و گياه و سبزه است. ||||sable||pierre||||inondation|||||||||||||||plantes et herbes||| ||||sand||stone||||mudslide|||covered|covered with|||||mud|or|||||plants||greenery| Manchmal ist es voller Sand und Steine, manchmal voller Überschwemmungen und manchmal ist es mit Schnee und Schlamm bedeckt oder voller Blumen und Pflanzen. Sometimes it is full of sand and stones, sometimes it is full of floods, and sometimes it is covered with snow and mud or full of flowers and plants. Parfois, il est plein de sable et de pierres, parfois il est plein d'inondations, et parfois il est couvert de neige et de boue ou plein de fleurs, de plantes et d'herbe. طبیعت گردها تو فصل های مختلف سال گزینه های خیلی زیادی دارن. |||saison||||choix|||| |nature enthusiasts||||||options|||| Naturtouristen haben zu den verschiedenen Jahreszeiten viele Möglichkeiten. Nature tourists have many options in different seasons of the year. Les randonneurs ont de nombreuses options à différentes saisons de l'année. Wandelaars hebben veel mogelijkheden in verschillende seizoenen van het jaar. جنگل های انبوه هیرکانی تو شمال ایران، رشته کوه های البرز و زاگرس، کویر لوت، دشت کویر، کویر ورزنه و کویر مصر، آبشارهای خیلی زیادی که تو مناطق مختلف ایران، رودهای ارس، کارون، اروند. ||denses|||nord||chaîne de montagnes||||||Désert||||Désert||||Désert de Mesr|Cascades|||||régions|||||| ||dense|Hyrcanian|||||||Alborz Mountains|||Desert|Lut Desert|plain|the desert|the desert|Varzaneh||the desert|Mizr Desert|waterfalls||||||||rivers|Aras|Karun|Arvand River Dichte hyrkanische Wälder im Norden Irans, Alborz- und Zagros-Gebirge, Lut-Wüste, Dasht Kavir, Varzaneh-Wüste und Misr-Wüste, viele Wasserfälle in verschiedenen Regionen Irans, Flüsse Aras, Karun und Arvand. Dense Hyrcanian forests in northern Iran, Alborz and Zagros mountain ranges, Lut desert, Dasht Kavir, Varzaneh desert and Misr desert, many waterfalls in different regions of Iran, Aras, Karun, Arvand rivers. Forêts denses hyrcaniennes dans le nord de l'Iran, montagnes d'Alborz et de Zagros, désert de Lut, Dasht-e Kavir, désert de Varzaneh et désert égyptien, nombreuses cascades dans différentes parties de l'Iran, rivières Aras, Karun, Arvand. Hyrcanian dichte bossen in het noorden van Iran, Alborz en Zagros bergketens, Lut woestijn, Dasht-e Kavir, Varzaneh woestijn en Egyptische woestijn, vele watervallen in verschillende delen van Iran, Aras, Karun, Arvand rivieren. هر کدوم ویژگی های جذابی دارن که آدم رو به سمت خودشون جذب می کنن. ||caractéristiques||attrayantes|||||||||| ||feature|of|attractive||||||||attract||attract Jeder von ihnen hat attraktive Eigenschaften, die Menschen anziehen. Each of them has attractive features that attract people to them. Chacun d'eux a des caractéristiques attrayantes qui attirent les gens vers eux. Elk heeft aantrekkelijke kenmerken die mensen naar zich toe trekken. دریاچۀ ارومیه که بزرگترین دریاچۀ آب شور خاورمیانه است، تو شمال غرب ایران قرار داره. |||la plus grande|||salée|Moyen-Orient|||nord-ouest|||| Lake|Urmia|||lake||saline|||||||| Der Urmia-See, der größte Salzwassersee im Nahen Osten, liegt im Nordwesten Irans. Lake Urmia, which is the largest saltwater lake in the Middle East, is located in the northwest of Iran. Le lac d'Ourmia, le plus grand lac d'eau salée du Moyen-Orient, est situé dans le nord-ouest de l'Iran. Het Urmiameer, het grootste zoutwatermeer in het Midden-Oosten, ligt in het noordwesten van Iran. تو یه فصل هایی از سال این دریاچه به رنگ صورتی در میاد و منظرۀ خیلی قشنگی درست می کنه. ||saison||||||||||||paysage||||| |||||||lake||color|pink||comes out||view||beauty||| Zu manchen Jahreszeiten färbt sich dieser See rosa und bietet eine sehr schöne Aussicht. It is pink in some seasons of the year and creates a beautiful landscape. À certaines saisons de l'année, ce lac devient rose et crée une très belle vue. In sommige seizoenen van het jaar kleurt dit meer roze en zorgt voor een heel mooi uitzicht. خیلی ها هم به خاطر خاصیت درمانی آب این دریاچه به سراغش می رن. |||||propriété thérapeutique||||||vont là-bas|| |||||property|therapeutic|||||it||go Many people come to the lake because of the water's therapeutic properties. Beaucoup de gens vont à ce lac en raison de ses propriétés curatives. Veel mensen gaan naar dit meer vanwege zijn helende eigenschappen. چشمه های پلکانی آب شور باداب سورت تو شمال ایران، به رنگ های مختلف مثل قرمز و نارنجی و زرد و آبی هستند. source d'eau||en terrasses|||||||||||||||||||| spring||steppe|||spring|spring|||||||||||orange||yellow||| Die abgestuften Salzwasserquellen von Badab Surat im Norden Irans haben unterschiedliche Farben wie Rot, Orange, Gelb und Blau. The stepped salt water springs of Badab Surat in the north of Iran are in different colors such as red, orange, yellow and blue. Les sources étagées de l'eau salée de Badab Surat dans le nord de l'Iran sont de différentes couleurs telles que le rouge, l'orange, le jaune et le bleu. De getrapte bronnen van het zoutwater van Badab Surat in het noorden van Iran zijn in verschillende kleuren zoals rood, oranje, geel en blauw. کوه ها هم از دیگر جذابیت های طبیعت ایران هستن. |||||attractions|||| Berge sind eine weitere Attraktion der iranischen Natur. Mountains are another attraction of Iran's nature. Les montagnes sont une autre attraction de la nature iranienne. Bergen zijn een andere attractie van de aard van Iran. کوه دماوند به دلیل ارتفاع پنج هزار و ششصد و هفتاد و یک متریش، یکی از سمبل های معروف ایران محسوب می شه. |||en raison de|altitude||||six cent||soixante-dix|||sa hauteur de|||symbole||célèbres||considéré|| |Damavand|||height||||six hundred||seventy|||meters|||symbols|||||| Der Berg Damavand ist aufgrund seiner Höhe von fünftausendsechshunderteinundsiebzig Metern eines der berühmtesten Wahrzeichen Irans. Mount Damavand is one of the famous symbols of Iran due to its height of five thousand six hundred and seventy one meters. La montagne Damavand est l'un des symboles célèbres de l'Iran en raison de sa hauteur de cinq mille six cent soixante et onze mètres. De berg Damavand is een van de beroemde symbolen van Iran vanwege zijn hoogte van vijfduizend zeshonderdeenenzeventig meter. دماوند به «بام ایران» معروفه. ||||connue sous le nom Damavand||||is known Damavand is known as the "roof of Iran". Damavand est connu comme le "toit de l'Iran". Damavand staat bekend als het "dak van Iran". این قله توی رشته کوه های البرز واقع شده. |||||||situé| |peak||||||| Dieser Gipfel liegt im Alborz-Gebirge. This peak is located in the Alborz mountain range. Ce pic est situé dans le massif de l'Alborz. Deze top bevindt zich in het Alborz-gebergte. اطراف دماوند، محیط‌های کوهستانی زیادی وجود داره که زیستگاه های جانورانی مانند خرس، گراز، گرگ، روباه، پلنگ، بز، قوچ، میش، عقاب طلایی، کبک، انواع مار، ماهی قزل‌آلا، و خیلی از گونه‌های کمیاب دیگه هست. ||environnement||montagneux||présence|||habitat||animaux tels que|comme|Ours|Sanglier|Loup|Renard|Léopard|Chèvre|bélier|brebis|Aigle royal|aigle royal|Perdrix|différentes espèces de|serpent||truite arc-en-ciel|||||espèces|habitats des|rares|d'autres| |Damavand||||||||habitats||animals|like|bear|wild boar|wolf|fox|leopard|goat|ram|sheep|golden eagle|golden|quail||snakes||trout|trout||||species|of|rare|| Around Damavand, there are many mountainous habitats such as bears, boars, wolves, foxes, leopards, goats, rams, ewes, golden eagles, partridges, snakes, trout, and many other rare species. Autour de Damavand, il existe de nombreux habitats de montagne où se trouvent des habitats pour des animaux tels que des ours, des porcs, des loups, des renards, des léopards, des chèvres, des béliers, des brebis, des aigles royaux, des perdrix, des serpents, des saumons et de nombreuses autres espèces rares. کوه سبلان که در استان اردبیل، شمال غرب ایران هست، قلۀ آتشفشانی به ارتفاع چهار هزار و هشتصد و یازده متری داره. |||||||||||volcanique||hauteur|||||||| mount|Mount Sabalan||||Ardabil||northwest|||peak|volcanic||height|four|four||eight hundred|||meter| Der Berg Sablan, der in der Provinz Ardabil im Nordwesten des Iran liegt, hat einen Vulkangipfel mit einer Höhe von viertausendachthundertelf Metern. Sabalan Mount in Ardebil Province, northwest of Iran, has a volcanic peak of 4,800 meters high. Le mont Sablan, qui se trouve dans la province d'Ardabil, au nord-ouest de l'Iran, a un pic volcanique d'une hauteur de quatre mille huit cent onze mètres. دامنه هاش به خاطر دره و چشمه هاش معروفه. Les pentes|||à cause de|vallée||sources d'eau||célèbre pour the domain||||valley||spring|| Seine Hänge sind berühmt für seine Täler und Quellen. Its slopes are famous for its valleys and springs. Ses pentes sont célèbres pour ses vallées et ses sources. و یکی از بهترین نقاط برای طبیعت گردی تو ایرانه. ||||meilleurs endroits|||randonnée en nature|| and|one||best|places|||tourism||Iran And one of the best places for nature walks in Iran. Et l'un des meilleurs endroits pour le tourisme nature en Iran. سبلان یکی از کوه های مورد علاقۀ کوهنوردهای حرفه ایه. |||||préféré des|préféré des|alpinistes professionnels|professionnels| Sabalan|one|of||||favorite|mountaineers||of Der Sablan ist einer der Lieblingsberge professioneller Kletterer. Sabalan is one of the favorite mountains of professional mountaineers. Le Sablan est l'une des montagnes préférées des grimpeurs professionnels. تو دامنه های سبلان، چشمه های آب گرم زیادی وجود داره. |pentes|||sources thermales|||||| |mountains||Sabalan|||||many|| There are many hot springs in the foothills of Sabalan. Dans les pentes du Sablan, on trouve de nombreuses sources chaudes. که خواص درمانی دارن. |propriétés thérapeutiques|thérapeutiques| |properties|therapeutic properties|they have Which have healing properties. qui ont des propriétés curatives. Die helende eigenschappen hebben. خیلی از این چشمه ها به مجتمع های بزرگ آب درمانی مجهزی تبدیل شدن. |||sources d'eau|||complexes||||thérapeutique|équipés|transformées en| many|from|these|spring||to|complex||large complexes|||equipped|converted|become Viele dieser Quellen sind zu gut ausgestatteten großen Hydrotherapiekomplexen geworden. Many of these springs are equipped with large water treatment plants. Beaucoup de ces sources sont devenues de grands complexes d'hydrothérapie bien équipés. Veel van deze bronnen zijn uitgerust met grote hydrotherapiecomplexen. سهند و تفتان و دنا از کوه های معروف دیگۀ ایران هستن. Sahand||Taftan||Dena|from|mountains|||of|| Sahand, Taftan and Dena are famous mountains of Iran. Sahand, Taftan et Dana sont d'autres montagnes célèbres d'Iran. تو استان کرمان و تو دل کویر، ارتفاعات و حجم های ماسه ای ای وجود دارن که بهشون می گن کلوت. |||||||hauteurs||volumes||sable||||||leur|||Yardangs |||||heart|desert|heights||volume||sand|||exist||that||||Kalout In der Provinz Kerman und im Herzen der Wüste gibt es Höhen und Sandflächen, die Klot genannt werden. In the province of Kerman and in the desert, there are heights and volumes of sand called cloaks. Dans la province de Kerman et au cœur du désert, il y a des hauteurs et des volumes de sable que l'on appelle Klot. In de provincie Kerman en in het hart van de woestijn zijn er hoogtes en volumes zand genaamd Kalut. کلوت شهداد یکی از معروف ترین هاست. ||||célèbres|| Kaluts|Shahdad||of|||hosts Klot Shahdad ist einer der berühmtesten. Kalut Shahdad is one of the most famous. Klot Shahdad est l'un des plus célèbres. گردشگرایی که به کرمان سفر می کنن، اغلب دیدن زیبایی های کلوت موقع طلوع یا غروب خورشید رو که هوا خنک تره از دست نمی دن. Les touristes|qui||||||souvent||beautés||Kalout|moment|lever du soleil|||soleil||||frais||||| tourists|||Kerman||||often||beauty||Kalout|while|sunrise|or|sunset|the sun||who|weather|cool||from|||دن Touristen, die nach Kerman reisen, verpassen es oft nicht, die Schönheit von Kulot bei Sonnenaufgang oder Sonnenuntergang zu sehen, wenn das Wetter kühler ist. Tourists who travel to Kerman often do not miss seeing the beauty of the Kalut at sunrise or sunset when the weather is cooler. Les touristes qui se rendent à Kerman ne manquent souvent pas de voir la beauté de Kulot au lever ou au coucher du soleil lorsque le temps est plus frais. خیلی از طبیعت گردها شب ها رو تو کویر می گذرونن. ||||||||||passent Many|of|||night||||||spend Many nature travelers spend their nights in the desert. De nombreux touristes nature passent la nuit dans le désert. و از دیدن آسمون پرستارۀ کویر تو شب لذت می برن. ||||étoilé|||||| and|||sky|nurse|||night||| Und sie genießen es, nachts den Sternenhimmel der Wüste zu sehen. And they enjoy watching the starry sky of the desert at night. Et ils aiment voir le ciel étoilé du désert la nuit. En ze genieten ervan om 's nachts de woestijnhemel te zien.

سواحل ماسه ای و صخره ای شمال و جنوب ایران و آب نیلی رنگ خلیج فارس با گونه های دریایی متنوعی که داره، از دیگر جذابیت های طبیعی ایران هستن. plages|sable|||roche||||||||bleu azur|||||espèces||marins|variées|||||attractions naturelles|||| coasts|sand|||rock||||||||blue water|||||||marine|variety||||||||| The sandy and rocky beaches of the north and south of Iran and the indigo water of the Persian Gulf with its diverse marine species are among the other natural attractions of Iran. Les plages de sable et de rochers du nord et du sud de l'Iran et l'eau indigo du golfe Persique avec ses diverses espèces marines font partie des autres attractions naturelles de l'Iran. خلاصه تو هر فصلی از سال، طبیعت شگفتی هایی داره که شما رو به خودش جذب کنه. En résumé||chaque|||||merveilles|||||||à elle-même|attirer| summary||every|||||wonders||||||||| In short, in every season of the year, nature has surprises that will attract you. Bref, à chaque saison de l'année, la nature vous réserve des surprises qui vous séduiront.