نقد فیلم هشت ونیم کارگردان فردریکو فلینی
نقد و بررسی فیلم " هشت و نیم " فردریکو فلینی
بحران و رکود خلاقیت، همان عبارتی است که فیلم هشت و نیم فردریکو فلینی پیرامون آن سامان یافته است
تقلیل و فروکاستن یک فیلم در قالب یک عبارت، احتمالا چندان خردمندانه نیست
هر چند فقدان روایت به معنای کلاسیک آن، شاید چنین رویکردی را توجیه کند
فیلم در کلیت خود داستان فیلم سازی را روایت می کند
که قوه ی عاقله و خیال او دچار ایست شده است
و دیگر قادر به فیلم سازی نیست
رکود خلاقیت برای ارباب هنر و اندیشه بحران رایج و آشنایی است
که بیشتر و پیشتر درادبیات و گاها در سینما به آن پرداخته شده است
برادران کوئن در فیلم " بارتون فینک " داستان فیلم نامه نویسی را به تصویر کشیده اند
که بعد از گرفتن سفارش فیلم نامه نویسی از هالیوود
دچار بیماری ننویسندگی و نسازندگی شده
و کل این فیم، کلنجار رفتن فیلم نامه نویس برای حل این مشکل است
این فیلم توانسته است، نخل طلای کن را از آن خود کند
در فیلم " درخت گلابی " داریوش مهرجویی نیز
با نویسنده ای مواجه هستیم، که نمی تواند بنویسد
او به باغ پدری آمده است، تا شاید راهی برای برون رفت از این بحران بیابد
و در این میان خاطرات کودکی او و عاشقانه هایش دوباره زنده می شوند
فلینی نیز در فیلم هشت ونیم، سیر و سلوک در گذشته به ویژه دوران کودکی را
به شیوه ی دیگر و از طریق ارتباط با ناخودآگاه، در فضایی سوررئال به نمایش می گذارد
برخی از منتقدان سینمایی، فیلم هشت و نیم فلینی را تحت تاثیر
فیلم " سال گذشته در مارین باد " اثر آلن رنه دانسته اند
ولی فلینی این تاثیر را تکذیب می کند
وقتی صاحب اثر کاری در خور توجه خلق می کند
که نگاه منتقدان را متوجه ی خود می کند
ممکن است صاحب اثر خود را از نگاه دیگران ببیند
و یا بخواهد خود را طوری بیاراید که مورد توجه آن ها قرار گیرد
در چنین مواردی صاحب اثر، گول تیتر خود را می خورد
و این نگاه کردن به اثر خود ازمنظر دیگران، باعث فلج شدن قوه ی خیال می شود
صاحب اثر در چنین مواردی، سعی می کند دست به کار متفاوتی بزند
و از قالب خود خارج شود
در فیلم هشت و نیم فلینی " مارچلو ماستریانی " در نقش گوئیدو
به عنوان کارگردان پس از طی کردن مراحل پیش تولید احساس می کند دیگر قادر به ساختن فیلم نیست
این ناتوانی از تولید اثری جدید، البته از نوعی ناخواستگی می آید
همچنان که خود می گوید: نمی خواهد دروغی به دروغ هایش بیافزاید
او باید خود پیشینش را از میان بردارد
به تعبیر حافظ: تو خود حجاب خودی از میان برخیز
یا به تعبیر مولوی: شیر آن است آن، که خود را بشکند
او باید از نو آغاز کند و این آغاز وقتی اتفاق می افتد
که با اسلحه به خود پیشینش، پایان می دهد
گوئیدو در دنیای متناقض خود گیر افتاده است
آن چیزی که مخاطب، اطرافیان و عوامل تولید از او می خواهند
حالا دیگر هرگز او را راضی نمی کند
این تعارض و تناقض در سکانس افتتاحیه و در قالب یک رویا
به صورتی به یاد ماندنی به تصویر کشیده شده است
گوئیدو در ترافیک سنگین در ماشین گیر افتاده است و در حال خفه شدن است
افراد دیگری نیز در آن جا حضور دارند که آن ها را می شناسد
ولی بی تفاوت و خیره به او نگاه می کنند
افراد دیگری هم هستند که دست های آن ها از پنجره اتوبوس به بیرون آویزان شده است
هیچ کس هیچ کمکی به او نمی کند، حتی نویسنده ی فیلم نامه اش
در چنین شرایطی گوئیدو خود را به سختی از سقف ماشین به بیرون می کشد
و پرواز می کند، این درحالی است که طنابی به پای او بسته شده است که از پایین کنترل می شود
همین طناب است که او را دوباره از آسمان به زیر می کشد
و این مصادف با بیدار شدن گوئیدو از خواب است
ماحصل و همه ی آنچه در سکانس های بعدی می آید
مکمل همین سکانس افتتاحیه ی تماشایی است
هشت و نیم، هشتمین فیلم بلند فلینی است
که با احتساب فیلم کوتاهی که قبل از آن ساخته بود، نام هشت و نیم را برای آن انتخاب کرد
و به نوعی تجربه ی شخصی فیلم ساز است