دموکراسی و حقوق اولیه
متأسفانه برای مفاهیم علوم انسانی و
بخصوص مفاهیم جامعه شناختی و علوم سیاسی
تعریف دقیقی که همه روی اون اجماع نظر داشته باشن وجود نداره.
دموکراسی هم همینطوره.
اما به طور کلی می تونیم بگیم دموکراسی
فرایندیه که توش تصمیم گیری
با رأی گیری از افراد جامعه صورت می گیره
و در نهایت پیشنهادی که اکثریت آرا رو به دست بیاره به اجرا درمیاد.
تقریباً توی هر کتاب یا مقاله ای که در مورد دموکراسی بخونید
توی مقدمه یا توی شرح تاریخ دموکراسی
نوشته که خیلی از دولت-شهرهای یونان باستان
بخصوص آتن
اولین شکل دموکراسی رو تجربه کردن.
شهروندها برای تصمیم گیری های حساس سیاسی
توی میدون شهر جمع می شدن
و سخنوران تلاش می کردن که نظر اکثریت رو جلب کنن.
معمولاً توی این مقالات این تذکر هم داده می شه که
البته بردگان و زنان در زمره ی
این شهروندان آزاد محسوب نمی شدن.
اما منظور ما این جا از دموکراسی
دموکراسی مدرن یا دموکراسی توی حکومت داری مدرن هست
و نه دوران باستان.
در ضمن منظور ما از دموکراسی
دموکراسی سیاسی هست.
قطعاً برای همه ی شما گاهی پیش اومده که
بین دوستای خودتون یا توی خونواده
از این روش برای تصمیم گیری جمعی استفاده کرده باشین.
توی حیطه های دیگه مثل سازمان ها و ادارات
شاید بشه ساختار اونها رو
به صرف وجود یه تصمیم گیری جمعی با رای اکثریت
دموکراتیک دونست اما
توی عرصه ی سیاست هر نوع رأی گیری و تصمیم گیری
با رای اکثریت رو دموکراسی سیاسی نمی دونن
و برای اون شروط دیگه ای هم قائل می شن.
از مهم ترین این شروط این ها هستن.
اصول دیگه ی حاکمیت مدرن مثل حکومت قانون،
حقوق برابر شهروندی
و حقوق بشر در قانون وجود داشته باشه.
منظور ما از شرط حکومت قانون
اینه که اختیارات فرد منتخب
باید محدود و مشخص باشه
و در نهایت اون هم خودش تابع قانون اساسی باشه.
دموکراسی قرار نیست که انتخاب دوره ای دیکتاتورها باشه
منظور ما از شرط حقوق شهروندی
و حقوق بشر اینه که تا وقتی آزادی بیان،
آزادی ایجاد احزاب و اصناف
و آزادی مذهب و فعالیت سیاسی وجود نداشته باشه،
انتخابات عمومی صرفاً انتخاب بین
چند مستبد خواهد بود که قدرت رو بین خودشون دست به دست می کنن
و مردم می تونن فقط بین اونها شر کمتر رو انتخاب کنن.
رأی گیری باید آزاد و همگانی باشه
همه ی شهروندای بالغ باید حق رای دادن داشته باشن.
رای گیری باید مخفی باشه
یعنی طوری که شهروندا رأی خودشون رو بتونن مخفی نگه دارن.
انتخابات باید دوره ای باشه.
شما قرار نیست برای نسل های بعدی تصمیم گیری کنید.
در ضمن رأی گیری برای تعیین نماینده های سیاسی مردم
در واقع قراردادیه بین مردم و این نماینده ها
پس مثل هر قراردادی این تفویض قدرت
باید موقتی و قابل فسخ باشه.
بنابراین هر مدل تصمیم گیری با رای گیری از اکثریت
ممکنه به معنای کلی کلمه دموکراتیک گفته بشه اما
توی معنای سیاسی و خاص کلمه،
الزاماً دموکراتیک نیست و باید شروطی رو که گفتم داشته باشه
بین انتخاب دموکراتیک توی گروه های کوچیک
با انتخابات توی یه کشور بزرگ تفاوت مهم دیگه ای هم وجود داره
وقتی تمام اعضای گروه مستقیماً توی تصمیم گیری مشارکت می کنن
بهش می گیم دموکراسی مستقیم.
اما این روزا انجام امور حکومت داری
مستلزم داشتن تجربه فراوون و تخصصیه
و همه ی مردم توانایی یا صلاحیت
تصمیم گیری مستقیم ندارن.
همچنین بعضی وقتا لازمه که تصمیم گیری
فوری و سریع باشه و در این صورت
فرصتی برای مشارکت میلیون ها نفر توی
تصمیم گیری وجود نداره.
توی جامعه ی سرمایه داری هم مردم
هر کدوم یه شغلی دارن و وقت زیادی برای
مشارکت توی امور پیچیده و مفصل حکومتی رو ندارن
به این دلایل توی امر حکومت داری
مردم به جای تصمیم گیری و دخالت مستقیم سیاسی،
نمایندگانی رو از طرف خودشون انتخاب می کنن
تا این نماینده ها مناسب سیاسی و سمت های حکومت رو
به عهده بگیرن.
به این نوع دموکراسی، دموکراسی نمایندگی می گیم.
این روزا اکثر جاها شیوه ی حکومت داری، دموکراسی نمایندگیه.
اما گاهی لازمه تصمیم مهمی گرفته بشه که
شاید از اختیار منتخبین مردم خارج باشه
یا سرنوشت کشور اساساً به اون بستگی داشته باشه.
در این صورت دولت موظفه از دموکراسی مستقیم
به شکل برگزاری یه همه پرسی یا رفراندوم استفاده کنه.
مثل رفراندومی که دولت های یونان و انگلیس
برای خروج از اتحادیه ی اروپا برگزار کردن.
خوب تا این جا گفتیم دموکراسی سیاسی باید شرط و شروطی داشته باشه
این جا می خوام خیلی مختصر به اولین شرط
یعنی حقوق بشر و حقوق شهروندی
به عنوان پیش شرط دموکراسی اشاره کنم.
برای داشتن یه حکومت مدرن
انتخابات لازمه اما کافی نیست.
تصمیم گیری بر سر مسائل سیاسی با رأی اکثریت مردم
یا نماینده های مردم
فقط بخش کوچیکی از اون چیزیه که ما
به عنوان حکومت داری مدرن یا حاکمیت مدرن می شناسیم.
بذارین یه مثال بزنم.
برای حاکمیت مدرن مهم تر از برگزاری انتخابات
داشتن یه قانون اساسیه که با حقوق طبیعی و بنیادین بشر مطابقت داشته باشه.
یعنی قانون اساسی کشور باید آزادی های بنیادین بشر مثل
حق حفظ حیات، آزادی بیان،
آزادی فعالیت سیاسی و تشکل یابی،
حق مالکیت
و خیلی دیگه از آزادی ها رو به رسمیت بشناسه.
شهروندا یا نماینده های سیاسی حتی اگه
اکثریت آرای مردم رو پشت سر خودشون داشته باشن
نباید قادر به نقض حقوق بنیادین اقلیت ها
یا حتی یک نفر از اعضای جامعه باشن.
مثلاً شما نباید به بردگی گرفته بشید
یا توی بیان عقایدتون مشکلی داشته باشید
و اگه اکثریت جامعه هم با شما مخالف باشن
بازم نمی تونن قانونی وضع کنن
که شما رو از رسیدن به اون حقوق بنیادین منع کنه.
پس می بینید که قانون اساسی
باید از حقوق بشر تبعیت کنه و بدون اون
دموکراسی چیزی جز استبداد اکثریت نخواهد بود.
صرف داشتن مجلس یا برگزاری انتخابات
به معنای داشتن دموکراسی نیست
به عبارت بهتر بدون رعایت حقوق بشر
یعنی بدون آزادی تحزب و آزادی فعالیت سیاسی
انتخابات معنایی نداره.
حتی اگه خیلی سخت قبول کنیم که از توش چیزی دربیاد.
متأسفانه حکومت های زیادی وجود دارن که
انتخابات برگزار می کنن یا ساختار سیاسیشون ظاهر حکومت داری مدرن داره
مثلاً این که قوای سه گانه دارن
اما قوانینشون بر مبنای حقوق بشر استوار نیست.
بنابراین چه بگیم اونها دموکراتیک هستن یا نه
به هر حال اونا یه حاکمیت مدرن محسوب نمی شن
و عملاً نمی تونن آزادی و رفاه رو برای مردمشون به ارمغان بیارن
اگه از این ویدئو خوشتون اومده با دوستاتون به اشتراک بذاریدش.
این بهترین کمکیه که می تونین به کرونوس بکنین.
مرسی از منبع عظیم انرژیتون و این که اون رو به اشتراک می ذارین!