×

We use cookies to help make LingQ better. By visiting the site, you agree to our cookie policy.

image

Film Reviews, نقد فیلم زنان کوچک کارگردان گرتا گرویگ

نقد فیلم زنان کوچک کارگردان گرتا گرویگ

نقد و بررسی فیلم زنان کوچک

بیش از یکصد و پنجاه سال از زمانی که لوییزا می الکات

رمان زنان کوچک را به رشته تحریر درآورده است می گذرد

افراد نام آشنا و ناآشنای متفاوتی به سراغ این اثر رفته اند

و آن را بر صحنه ی نمایش و یا بر پرده سینما کشانده اند

تعدد این اقتباس ها خود به تنهایی دلیلی بر قوت و قدرت متن اولیه بوده و از بوته ی آزمایش تاریخی سربلند بیرون آمده است

اقتباس " گرتا گرویگ " فیلم ساز آمریکایی در سال 2019 میلادی

یکی از اقتباس های متاخر این اثر کلاسیک است

و تا حد زیادی توانسته تحسین منتقدان متاکریتیک و راتن تومیتوز را کسب کند

ژوزفین شخصیت محوری داستان زنان کوچک

در جواب خواهرش که از او می پرسد، چرا دیگر داستان نمی نویسد

می گوید: چون دیگر شنیدن داستان برای کسی مهم نیست

آگر از یک متن کلاسیک، ده ها اقتباس نمایشی و سینمایی صورت گیرد

احتمالا همه ی آنها به نوعی دیده می شوند

ولی متن اولیه تقریبا نه شنیده و نه خوانده می شود

دقیقا به همین دلیل است که گرتاگرویگ

خطر و ریسک برگردان سینمایی، رمان کلاسیک زنان کوچک را می پذیرد

گذشته از آن، محتملا نسل جوان

تمایل چندانی به تماشای ورژن های قدیمی یک اثر کلاسیک نخواهد داشت

و لذا همواره دلایل کافی برای

اقتباس سینمایی از یک اثر کلاسیک و غبار زدایی از آن اثر، وجود خواهد داشت

آن چه حائز اهمیت است

نگاه جدید به متون کهن و بیرون کشیدن مضامین جدید از آن می باشد

که در اصطلاح لاتین به آن " آناکرونیسم " گفته می شود

روایت فیلم، روایتی غیر خطی است

این روایت با فلاش بکی ناظر به هفت سال قبل که در فیلم کپشن می شود، آغاز می شود

پس از آن به دفعات و با کات های ناگهانی میان زمان گذشته و حال در رفت و برگشت هستیم

در روایت غیر خطی، گریم بازیگران از تمهیداتی است

که برای جلوگیری از سردر گمی تماشاچی به کار گرفته می شود

در این فیلم با توجه به نزدیکی زمان گذشته و حال، این تمهید کارکرد چندانی ندارد

و فیلم ساز برای نشانه گذاری زمان مرجع از آیتم های دیگری نظیر

تغیرات رنگ و نور استفاده کرده است

علاوه بر آن کوتاه شدن موهای ژوزفین نیز

به عنوان نوعی نشانه گذاری، که گذشته را از حال تفکیک می کند به کار می آید

به ویژه این نشانه گذاری در صحنه هایی که خواهر کوچک تر بیمار است

و تشخیص خطوط زمانی ضرورت بیشتری دارد، حائز اهمیت است

لازم به ذکر است، کوتاه شدن مو در متن فیلم نامه نیز بی دلیل صورت نمی گیرد

ژوزفین برای تهیه پولی که خانواده نیاز دارد، موهای خود را فروخته است

فیلم " درخشش ابدی یک ذهن پاک" به کارگردانی "میشل گوندری" محصول 2004 میلادی

نمونه ی قابل قبولی از روایت غیر خطی است

در این فیلم برای تشخیص زمان مرجع توسط تماشاچی

از المان های بصری نظیر رنگ موی بازیگر استفاده شده است

گذشته از همه ی این موارد به نظر می رسد در فیلم زنان کوچک

فیلم ساز بر روی حافظه ی تاریخی مخاطب، حساب ویژه ای باز کرده است

چرا که درصد قابل توجهی از مخاطبین با پس زمینه ی ذهنی فیلم را تماشا می کنند

و به هم ریختگی های زمانی ناشی از روایت غیر خطی

مسیر اصلی داستان را برای آن ها مخدوش نخواهد کرد

پدرخانواده چهار دخترش را زنان کوچک خطاب می کند، عنوانی که کمابیش متناقض است

از یک طرف نقشی را که در آینده ی نزدیک به عنوان زن می بایست ایفا کنند را یادآور می شود

و هم زمان این هشدار را در خود نهفته دارد

که برای پذیرش این نقش، لازم است آمادگی لازم را کسب نمایند

هر کدام از چهار دختر، خواست ها، امیال و رویاهای خود را در سر می پروراند

مگی آینده ی خود را در تشکیل خانواده می بیند

ژوزفین سودای نویسندگی دارد و در این مسیر جد و جهد می کند

و ایمی، طالب زندگی اشرافی و لاکچری است

بت نیز عاشق موسیقی است و دوست ندارد پیانو هیچ وقت ساکت بماند

اگر چه ژوزفین محور اصلی داستان است و رمان زنان کوچک به قلم او جاری می شود

در عین حال فیلم ساز نخواسته رویاها و امیال خواهران دیگر را

در مقابل خواست ژوزفین کوچک بشمارد

این مهم در دیالوگی میان مگی و ژوزفین به این صورت می آید

اینکه رویاهایم با مال تو متفاوت هستند، دلیل نمی شود مهم نباشند

در فصلی از فیلم ناشر به ژوزفین می گوید

اگر شخصیت اصلی داستان دختر است، یا باید بمیرد و یا باید ازدواج کند

این سخن در واقع سخن او نیست، سخن زمانه ی او

و سرنوشت قابل قبول زنان در آن زمان است

سرنوشتی که ژوزفین با همه ی آرزوهای متفاوتی که برای خود تصویر و تصور کرده است

هم در مورد خودش و هم در مورد قهرمان داستانش به آن تن می دهد

و این پایانی است که ناشر به داستان ژوزفین

و به تبع آن فیلم ساز بر مخاطب تحمیل می کند

با گذشت سالیان متمادی از زمان نگارش داستان

جوامع بشری دچار تحول و دگردیسی های بسیاری شده است

امروزه هویت یک زن وابسته به ازدواج نبوده

و بر خلاف آنچه در فیلم آمده است، ازدواج صرفا مقوله ای اقتصادی نیست

و راه های متعددی برای استقلال اقتصادی زنان وجود دارد

هر چند داستان ها و چگونگی آغاز و پایان آن ها

به بهانه ی سازگاری با ذائقه ی مخاطب، همچنان بر صاحبان اثر تحمیل می شود

با این تفاوت که به جای ناشران و یا در کنار آن ها

تهیه کننده ها و کمپانی های فیلم سازی قرار گرفته اند

اگر از این ویدئو لذت بردید، کانال ما را در یوتیوب سابسکرایب کنید

و با کلیک کردن روی آیکون زنگوله، از جدیدترین ویدئوهای ما آگاه شوید

سپاس از همراهی تان

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

نقد فیلم زنان کوچک کارگردان گرتا گرویگ |||||Greta|Gerwig Rezension zu „Little Women“ von Greta Gerwig Review of Little Women directed by Greta Gerwig Recensione di Piccole Donne di Greta Gerwig Recensie van Little Women geregisseerd door Greta Gerwig Greta Gerwig'in yönettiği Küçük Kadınlar incelemesi

نقد و بررسی فیلم زنان کوچک

بیش از یکصد و پنجاه سال از زمانی که لوییزا می الکات ||one hundred|||||||Louisa||Alcott

رمان زنان کوچک را به رشته تحریر درآورده است می گذرد ||||||writing|written|||passes

افراد نام آشنا و ناآشنای متفاوتی به سراغ این اثر رفته اند ||||unfamiliar|||to seek||||

و آن را بر صحنه ی نمایش و یا بر پرده سینما کشانده اند ||||||||||||brought|

تعدد این اقتباس ها خود به تنهایی دلیلی بر قوت و قدرت متن اولیه بوده و از بوته ی آزمایش تاریخی سربلند بیرون آمده است the multiplicity of||quotation|||||a reason||strength||||||||bowl||||triumphant|||

اقتباس " گرتا گرویگ " فیلم ساز آمریکایی در سال 2019 میلادی

یکی از اقتباس های متاخر این اثر کلاسیک است ||||اخیر|||| ||||later||||

و تا حد زیادی توانسته تحسین منتقدان متاکریتیک و راتن تومیتوز را کسب کند |||||||Metacritic||Rotten|Rotten Tomatoes|||

ژوزفین شخصیت محوری داستان زنان کوچک Josephine|||||

در جواب خواهرش که از او می پرسد، چرا دیگر داستان نمی نویسد

می گوید: چون دیگر شنیدن داستان برای کسی مهم نیست

آگر از یک متن کلاسیک، ده ها اقتباس نمایشی و سینمایی صورت گیرد if||||||||||||

احتمالا همه ی آنها به نوعی دیده می شوند

ولی متن اولیه تقریبا نه شنیده و نه خوانده می شود

دقیقا به همین دلیل است که گرتاگرویگ ||||||Greta Gerwig

خطر و ریسک برگردان سینمایی، رمان کلاسیک زنان کوچک را می پذیرد danger||risk|translation||||||||

گذشته از آن، محتملا نسل جوان |||possibly|| Besides, probably the younger generation

تمایل چندانی به تماشای ورژن های قدیمی یک اثر کلاسیک نخواهد داشت ||||versions|||||||

و لذا همواره دلایل کافی برای |so||||

اقتباس سینمایی از یک اثر کلاسیک و غبار زدایی از آن اثر، وجود خواهد داشت |||||||dust|dusting off||||||

آن چه حائز اهمیت است ||has||

نگاه جدید به متون کهن و بیرون کشیدن مضامین جدید از آن می باشد It is a new look at old texts and extracting new themes from it

که در اصطلاح لاتین به آن " آناکرونیسم " گفته می شود ||term||||Anachronism|||

روایت فیلم، روایتی غیر خطی است

این روایت با فلاش بکی ناظر به هفت سال قبل که در فیلم کپشن می شود، آغاز می شود |||flash|back|||||||||caption||||| This narrative begins with a flashback to seven years ago, which is captioned in the film

پس از آن به دفعات و با کات های ناگهانی میان زمان گذشته و حال در رفت و برگشت هستیم ||||multiple times|||cuts|||||||||||| After that, we go back and forth frequently and with sudden cuts between past and present time

در روایت غیر خطی، گریم بازیگران از تمهیداتی است ||||makeup|actors||arrangements|

که برای جلوگیری از سردر گمی تماشاچی به کار گرفته می شود ||||signboard|confusion|audience viewer||||| which is used to prevent the audience from getting confused

در این فیلم با توجه به نزدیکی زمان گذشته و حال، این تمهید کارکرد چندانی ندارد ||||||||||||device||| In this film, due to the closeness of past and present time, this provision does not work much

و فیلم ساز برای نشانه گذاری زمان مرجع از آیتم های دیگری نظیر |||||marking||||items|||such as And the video maker to mark the reference time from other items such as

تغیرات رنگ و نور استفاده کرده است changes||||||

علاوه بر آن کوتاه شدن موهای ژوزفین نیز In addition to Josephine's hair cut

به عنوان نوعی نشانه گذاری، که گذشته را از حال تفکیک می کند به کار می آید ||||||||||separate|||||| It is used as a kind of marking, which separates the past from the present

به ویژه این نشانه گذاری در صحنه هایی که خواهر کوچک تر بیمار است ||||||||||||sick|

و تشخیص خطوط زمانی ضرورت بیشتری دارد، حائز اهمیت است ||lines|||||||

لازم به ذکر است، کوتاه شدن مو در متن فیلم نامه نیز بی دلیل صورت نمی گیرد

ژوزفین برای تهیه پولی که خانواده نیاز دارد، موهای خود را فروخته است

فیلم " درخشش ابدی یک ذهن پاک" به کارگردانی "میشل گوندری" محصول 2004 میلادی ||eternal|||||directed by|Michel|Gondry|| The movie "Eternal Shine of a Pure Mind" directed by Michel Gondry, produced in 2004

نمونه ی قابل قبولی از روایت غیر خطی است |||acceptable||||| It is an acceptable example of non-linear narration

در این فیلم برای تشخیص زمان مرجع توسط تماشاچی In this movie, the viewer can recognize the reference time

از المان های بصری نظیر رنگ موی بازیگر استفاده شده است |element||visual elements|||hair||||

گذشته از همه ی این موارد به نظر می رسد در فیلم زنان کوچک

فیلم ساز بر روی حافظه ی تاریخی مخاطب، حساب ویژه ای باز کرده است ||||memory|||||||||

چرا که درصد قابل توجهی از مخاطبین با پس زمینه ی ذهنی فیلم را تماشا می کنند ||||||audience|||||||||| Because a significant percentage of audiences with a mental background watch the movie

و به هم ریختگی های زمانی ناشی از روایت غیر خطی |||disruptions||||||| and time confusions caused by non-linear narration

مسیر اصلی داستان را برای آن ها مخدوش نخواهد کرد |||||||distorted|| It will not spoil the main course of the story for them

پدرخانواده چهار دخترش را زنان کوچک خطاب می کند، عنوانی که کمابیش متناقض است the head of the family|||||||||a title||more or less||

از یک طرف نقشی را که در آینده ی نزدیک به عنوان زن می بایست ایفا کنند را یادآور می شود ||||||||||||||||||reminds||

و هم زمان این هشدار را در خود نهفته دارد ||||warning|||||

که برای پذیرش این نقش، لازم است آمادگی لازم را کسب نمایند |||||||readiness|||| In order to accept this role, it is necessary to get the necessary preparation

هر کدام از چهار دختر، خواست ها، امیال و رویاهای خود را در سر می پروراند |||||||wants||dreams||||head||nurtures Each of the four girls has their own desires, wishes and dreams

مگی آینده ی خود را در تشکیل خانواده می بیند Maggie sees her future in starting a family

ژوزفین سودای نویسندگی دارد و در این مسیر جد و جهد می کند ||||||||||effort|| Josephine has an interest in writing and works hard in this direction

و ایمی، طالب زندگی اشرافی و لاکچری است |Imy|seeker||luxurious||luxurious| And Amy is seeking an aristocratic and luxurious life

بت نیز عاشق موسیقی است و دوست ندارد پیانو هیچ وقت ساکت بماند she|||||||||||| Beth also loves music and never likes the piano to be silent

اگر چه ژوزفین محور اصلی داستان است و رمان زنان کوچک به قلم او جاری می شود Although Josephine is the main axis of the story and the novel of small women is written by her

در عین حال فیلم ساز نخواسته رویاها و امیال خواهران دیگر را |||||he hasn't wanted||||of the sisters|| At the same time, the filmmaker did not want the dreams and wishes of the other sisters

در مقابل خواست ژوزفین کوچک بشمارد |||||to count On the other hand, Josephine wanted to count

این مهم در دیالوگی میان مگی و ژوزفین به این صورت می آید |||a dialogue||||||||| This is important in the dialogue between Maggie and Josephine

اینکه رویاهایم با مال تو متفاوت هستند، دلیل نمی شود مهم نباشند |my dreams||||||||||are not Just because my dreams are different from yours doesn't mean they aren't important

در فصلی از فیلم ناشر به ژوزفین می گوید ||||the publisher|||| In a chapter of the movie, Nasher tells Josephine

اگر شخصیت اصلی داستان دختر است، یا باید بمیرد و یا باید ازدواج کند ||||||||die|||||

این سخن در واقع سخن او نیست، سخن زمانه ی او ||||||||of his time|| This speech is not actually his speech, but the speech of his time

و سرنوشت قابل قبول زنان در آن زمان است And the acceptable fate of women at that time

سرنوشتی که ژوزفین با همه ی آرزوهای متفاوتی که برای خود تصویر و تصور کرده است destiny||||||||||||||| The fate that Josephine has imagined for herself with all the different wishes she has

هم در مورد خودش و هم در مورد قهرمان داستانش به آن تن می دهد |||||||||his story||||| He gives it to both himself and his protagonist

و این پایانی است که ناشر به داستان ژوزفین And this is the end of the publisher to Josephine's story

و به تبع آن فیلم ساز بر مخاطب تحمیل می کند ||consequence|||||||| And accordingly, the filmmaker imposes on the audience

با گذشت سالیان متمادی از زمان نگارش داستان

جوامع بشری دچار تحول و دگردیسی های بسیاری شده است |||||metamorphosis||||

امروزه هویت یک زن وابسته به ازدواج نبوده

و بر خلاف آنچه در فیلم آمده است، ازدواج صرفا مقوله ای اقتصادی نیست ||||||||||issue||| And contrary to what is said in the movie, marriage is not just an economic category

و راه های متعددی برای استقلال اقتصادی زنان وجود دارد

هر چند داستان ها و چگونگی آغاز و پایان آن ها

به بهانه ی سازگاری با ذائقه ی مخاطب، همچنان بر صاحبان اثر تحمیل می شود |||compatibility||taste|||||the owners||||

با این تفاوت که به جای ناشران و یا در کنار آن ها ||||||publishers||||||

تهیه کننده ها و کمپانی های فیلم سازی قرار گرفته اند

اگر از این ویدئو لذت بردید، کانال ما را در یوتیوب سابسکرایب کنید |||||enjoyed|||||||

و با کلیک کردن روی آیکون زنگوله، از جدیدترین ویدئوهای ما آگاه شوید ||||||bell||the latest||||

سپاس از همراهی تان