×

Nous utilisons des cookies pour rendre LingQ meilleur. En visitant le site vous acceptez nos Politique des cookies.

image

Iranian Cinema, Abbas Kiarostami

Abbas Kiarostami

عباس کیارستمی کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تدوین‌گر، عکاس، تهیه‌کننده، گرافیست، نویسنده و نقاش ایرانی بود. او فیلم‌سازی تأثیرگذار در سینمای جهان به‌شمار می‌آمد، و آثارش همواره با استقبال فراوان جهانی روبه‌رو شده‌ است.

کیارستمی در سال هزار و نهصد و چهل در تهران به دنیا آمد. اولین تجربهٔ هنری او نقاشی بود. او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد. در دانشگاه به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت. و در هنگام تحصیل برای تأمین هزینه‌های زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد.

او از سال هزار و نهصد و هفتاد شروع به فعالیت سینمایی کرد، و در طول عمرش بیشتر از چهل فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخت.

کیارستمی علاوه بر سینما در کارهای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی،چیدمان،موسیقی،طراحی گرافیک و نقاشی فعال بود. او را باید در دستۀٔ سینماگران موسوم به موج نوی سینمای ایران به ‌شمار آورد. سادگی،استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، شاعرانگی، و حذف کارگردان برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است.

عباس کیارستمی برندۀ چندین جایزهٔ بزرگ سینمایی بوده است. او پنج بار نامزد نخل طلای جشنوارۀ فیلم کن شد. و در سال هزار و نهصد و نود و هفت برای فیلم «طعم گیلاس» این جایزه را دریافت کرد. وی در جشنواره‌های مختلف معتبر فیلم در جهان به عنوان داور حضور داشته ‌است. وی با دریافت جوایز و دستاوردهای متعدد، پرافتخارترین هنرمند ایران به‌ شمار می‌رود.

کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب در کشور باقی ماند. او بر این باور بود که «تصمیم به ماندن» مهم‌ترین تصمیم او برای زندگی حرفه‌ای اش بوده ‌است و دربارۀ این موضوع می گوید:

«اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد، و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادریش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم، درست مانند این درخت شده بودم.»

هنر نقاشی در زیبایی‌شناسی کیارستمی نقش مهمی داشته، و دقت بصری او را رشد داده است. کادربندی، پرسپکتیو، تأثیرات سایه روشن، و دقت در اجزای نما برای او اهمیتی فراوان در فیلم هایش داشته ‌است. او با نگاه ساده و بی‌پیرایه به جریان زندگی، به سبکی می رسد که لحن شاعرانهٔ آن محسوس است، اما تحلیل آن چندان آسان نیست.

این فیلمساز سرشناس در مقام عکاس نیز مجموعه عکس‌های مختلفی داشت. او معمولاً از موضوعات یا اشیا مختلف عکاسی نمی‌کرد، به‌طور خاص روی یک موضوع تمرکز می‌کرد. سال ها بود که فقط از تک درخت‌ها عکس می‌گرفت. عکس‌های کیارستمی تمایل دارند تا مضامین متداول تر منظره و طبیعت را به تصویر بکشند. عکس های او تا کنون در نمایشگاه های مختلفی در جهان به نمایش درآمده اند.

عباس کیارستمی مجموعه شعری دو زبانه با نام «همراه با باد» توسط انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر کرده است.

او در مصاحبه‌ای با گاردین گفته بود: «در تمام فیلم‌ها خواسته‌ام این است که تصویری مهربان‌تر و صمیمی تر از انسانیت و کشورم را به نمایش بگذارم...من مثل یک درخت هستم، درخت به‌خاطر اینکه از زمین رشد کرده و بیرون آمده، نسبت به آن احساس مسئولیت ندارد، بلکه باید میوه، برگ و شکوفه بیاورد. من هیچ وظیفه‌ای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگم ندارم. من چه کسی هستم که چنین وظیفه‌ای داشته باشم. ازسوی دیگر، تعداد کسانی که فیلم‌های مرا می‌بینند را با کسانی که تحت تأثیر رسانه‌های جمعی غرب هستند مقایسه کنید! من چه کاری می توانم انجام دهم؟»

کیارستمی، ستایشگر زندگی و طبیعت بود. و بیشتر فیلم‌هایش را در ستایش زندگی و طبیعت ساخته ‌است. به گفتهٔ خودش زندگی منبع اصلی الهامش بود. و جز یکی دو فیلم، همهٔ فیلمهایش را بر اساس ایده‌ها و فیلمنامه‌های خودش ساخت. او از این نظر، یک فیلم‌ساز به تمام معنی مؤلف محسوب می‌شود.

کیارستمی در فیلم‌هایش بارها بر غنیمت شمردن حال تأکید می کرد. و معتقد بود «انسان در هر لحظه تازه می‌شود.» با این نگرش به هستی، باید هم در آثارش این‌چنین میل به بقا و زیستن دیده شود. همان‌طور که حافظ در اشعارش ما را به زندگی فرا می‌خواند، و اعتقاد دارد انسان برای یافتن آرامش قبل از هر چیز باید به خود رجوع کند، کیارستمی نیز در فیلم‌هایش با برجسته ساختن زیبایی‌های دنیا به جدال با نیستی می‌رود، و مخاطبش را از لزوم انتخاب شیوۀ درست نگاه کردن به زندگی آگاه می‌سازد. کیارستمی در یکی از مصاحبه‌هایش، به این مطلب اشاره کرد که برای او منابع اصلی الهام چیزی نیستند جز انسان‌ها و طبیعت.

این هنرمند بزرگ در سال دو هزار و شانزده در حالی که برای درمان بیماری خود به پاریس سفر کرده بود، از دنیا رفت. بسیاری از شخصیت های برجستۀ جهان به کیارستمی ادای احترام کرده اند، از جمله کارگردانان بزرگی مثل کوروساوا، اسکورسیزی، گدار، کاپولا و بسیاری دیگر.

فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه نیز پس از مرگ کیارستمی دربارۀ او نوشت: «عباس کیارستمی هنرمند بزرگ ایرانی بود که سینمایش جهانی حرف می‌زد و فکر می‌کرد...»

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Abbas Kiarostami |Kiarostami Abbas|Kiarostami Abbas Kiarostami Abbas Kiarostami Abbas Kiarostami Abbas Kiarostami

عباس کیارستمی کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تدوین‌گر، عکاس، تهیه‌کننده، گرافیست، نویسنده و نقاش ایرانی بود. Abbas Kiarostami|Kiarostami|réalisateur|||monteur||photographe|producteur||graphiste|écrivain||peintre|| Abbas Kiarostami war ein iranischer Regisseur, Drehbuchautor, Redakteur, Fotograf, Produzent, Grafiker, Autor und Maler. Abbas Kiarostami was an Iranian director, screenwriter, editor, photographer, producer, graphic artist, writer and painter. Abbas Kiarostami était un réalisateur, scénariste, monteur, photographe, producteur, graphiste, écrivain et peintre iranien. او فیلم‌سازی تأثیرگذار در سینمای جهان به‌شمار می‌آمد، و آثارش همواره با استقبال فراوان جهانی روبه‌رو شده‌ است. |film|cinéaste|influente||cinéma|||était considéré||||ses œuvres|toujours||un grand succès|considérable|mondial|||| |||||||||||||||reception|||||| Er galt als einflussreicher Filmemacher des Weltkinos und seine Werke fanden stets weltweit großen Anklang. He was considered an influential film maker in the world cinema, and his works have always been well received worldwide. Il était considéré comme un cinéaste influent dans le cinéma mondial, et ses œuvres ont toujours rencontré un accueil mondial enthousiaste.

کیارستمی در سال هزار و نهصد و چهل در تهران به دنیا آمد. Kiarostami|||||neuf cent||||||| Kiarostami wurde 1940 in Teheran geboren. Kiarostami was born in Tehran in 1940. Kiarostami est né en mille neuf cent quarante à Téhéran. اولین تجربهٔ هنری او نقاشی بود. |expérience|||| Seine ersten künstlerischen Erfahrungen machte er in der Malerei. His first artistic experience was painting. Sa première expérience artistique fut la peinture. او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد. ||||||l'adolescence|adolescence|toujours|| Er übte diese Kunst bis zum Ende seiner Teenagerjahre aus. He continued this art until the end of his adolescence. Il poursuit cet art jusqu'à la fin de son adolescence. در دانشگاه به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت. |l'université||l'apprentissage|||design|graphisme|s'est consacré Er studierte Malerei und Grafikdesign an der Universität. He studied painting and graphic design at the university. Il a étudié la peinture et le graphisme à l'université. و در هنگام تحصیل برای تأمین هزینه‌های زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد. ||pendant|études||le financement|les frais||||titre|policier de la circulation|de la circulation|de la circulation|travaillant||| Und während seines Studiums arbeitete er als Verkehrspolizist, um seinen Lebensunterhalt zu bestreiten. And while studying, he worked as a traffic policeman to support his living expenses. Et pendant ses études, il a travaillé comme agent de la circulation pour subvenir à ses besoins.

او از سال هزار و نهصد و هفتاد شروع به فعالیت سینمایی کرد، و در طول عمرش بیشتر از چهل فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخت. |||||||soixante-dix|||activité||||||sa vie||||||courts métrages||documentaire| Er begann 1970 im Kino zu arbeiten und drehte im Laufe seines Lebens mehr als vierzig Filme, Kurzfilme und Dokumentationen. He started working in cinema in 1970, and during his lifetime he made more than forty movies, shorts and documentaries. Il a commencé à travailler dans le cinéma en 1970 et a réalisé au cours de sa vie plus de quarante films, courts métrages et documentaires.

کیارستمی علاوه بر سینما در کارهای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی،چیدمان،موسیقی،طراحی گرافیک و نقاشی فعال بود. Kiarostami|||||||||||photographie|installation||design||||| Neben dem Kino war Kiarostami auch in anderen künstlerischen Werken wie Poesie, Fotografie, Komposition, Musik, Grafikdesign und Malerei tätig. In addition to cinema, Kiarostami was active in other artistic works such as poetry, photography, composition, music, graphic design and painting. Kiarostami, en plus du cinéma, était actif dans d'autres œuvres artistiques telles que la poésie, la photographie, l'installation, la musique, le design graphique et la peinture. او را باید در دستۀٔ سینماگران موسوم به موج نوی سینمای ایران به ‌شمار آورد. ||||groupe de|cinéastes|appelés||Mouvement|||||| Er sollte zu der Gruppe von Kameraleuten gezählt werden, die als die neue Welle des iranischen Kinos bekannt ist. He should be counted in the group of cinematographers known as the new wave of Iranian cinema. Il doit être classé parmi les réalisateurs du mouvement du Nouveau cinéma iranien. سادگی،استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، شاعرانگی، و حذف کارگردان برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است. |||||||||héros|||style documentaire|l'utilisation|l'utilisation||||poétisme||||||||||Kiarostami| Einfachheit, die Verwendung von Kindern als Protagonisten, der dokumentarische Stil, die Nutzung ländlicher Räume, Poesie und die Entfernung des Regisseurs sind einige der Merkmale von Kiarostamis Filmen. Simplicity, the use of children as the main role and protagonist, documentary style, the use of rural spaces, poetics, and the removal of the director are some of the characteristics of Kiarostami's films. La simplicité, l'utilisation d'enfants comme rôles principaux et héros de l'histoire, le style documentaire, l'exploitation des espaces ruraux, le poétique et la suppression du réalisateur sont quelques-unes des caractéristiques des films de Kiarostami.

عباس کیارستمی برندۀ چندین جایزهٔ بزرگ سینمایی بوده است. |Kiarostami|||prix|||| Abbas Kiarostami hat mehrere bedeutende Filmpreise gewonnen. Abbas Kiarostami has won several major film awards. Abbas Kiarostami a été lauréat de plusieurs grands prix cinématographiques. او پنج بار نامزد نخل طلای جشنوارۀ فیلم کن شد. |||nominé|Palme d'Or||||| Bei den Filmfestspielen von Cannes wurde er fünfmal für die Goldene Palme nominiert. He was nominated five times for the Palme d'Or at the Cannes Film Festival. Il a été nominé cinq fois pour la Palme d'Or du festival de Cannes. و در سال هزار و نهصد و نود و هفت برای فیلم «طعم گیلاس» این جایزه را دریافت کرد. Und 1997 erhielt er diese Auszeichnung für den Film „Taste of Cherry“. And in 1997, he received this award for the movie "Taste of Cherry". Et en l'an mille neuf cent quatre-vingt-dix-sept, il a reçu ce prix pour le film « Le Goût de la cerise ». وی در جشنواره‌های مختلف معتبر فیلم در جهان به عنوان داور حضور داشته ‌است. |||||prestigieux||||||juge|présence|| Er war Juror bei verschiedenen renommierten Filmfestivals auf der ganzen Welt. He has been a judge in various prestigious film festivals in the world. Il a été membre du jury dans divers festivals de cinéma prestigieux à travers le monde. وی با دریافت جوایز و دستاوردهای متعدد، پرافتخارترین هنرمند ایران به‌ شمار می‌رود. ||réception|||réalisations|multiples|le plus fier|||||| Er gilt als der am meisten geehrte Künstler Irans und erhielt zahlreiche Auszeichnungen und Erfolge. He is considered the most honored artist of Iran by receiving numerous awards and achievements. Il est considéré comme l'artiste le plus honoré d'Iran grâce à ses nombreux prix et réalisations.

کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب در کشور باقی ماند. Kiarostami ist einer der Regisseure, die nach der iranischen Revolution im Land blieben. Kiarostami is one of the directors who remained in the country after the Iranian revolution. Kiarostami est l'un des réalisateurs qui est resté dans le pays après la révolution iranienne. او بر این باور بود که «تصمیم به ماندن» مهم‌ترین تصمیم او برای زندگی حرفه‌ای اش بوده ‌است و دربارۀ این موضوع می گوید: Er glaubte, dass die „Entscheidung zu bleiben“ die wichtigste Entscheidung für sein Berufsleben sei und sagt zu diesem Thema: He believed that "decision to stay" was the most important decision for his professional life and he says about this issue: Il croyait que « la décision de rester » avait été la plus importante de sa vie professionnelle et à ce sujet, il dit :

«اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد، و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادریش می‌تواند بدهد نیست. |un arbre|||racine||sol||||||||||||||||||||||||||terre|sa patrie|||| „Wenn Sie einen im Boden verwurzelten Baum von einem Ort zum anderen bringen, wird dieser Baum keine Früchte tragen, und wenn er Früchte trägt, werden sie nicht so gut sein wie die Früchte, die er in seinem Heimatland tragen könnte. "If you take a tree that has roots in the soil from one place to another, that tree will no longer bear fruit, and if it does, it will no longer be as good as the fruit it can bear in its motherland. « Si vous déplacez un arbre qui a ses racines dans le sol d'un endroit à un autre, cet arbre ne portera plus de fruits, et s'il en porte, ces fruits ne seront pas aussi bons que ceux qu'il pourrait produire dans sa terre natale. » این یک قانون طبیعت است. Das ist ein Naturgesetz. This is a law of nature. C'est une loi de la nature. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم، درست مانند این درخت شده بودم.» ||||ma terre|||||||||| „Ich denke, wenn ich mein Land verlassen hätte, wäre ich genau wie dieser Baum geworden.“ "I think if I had left my land, I would have become just like this tree." Je pense que si j'avais abandonné ma terre, je serais devenu exactement comme cet arbre.

هنر نقاشی در زیبایی‌شناسی کیارستمی نقش مهمی داشته، و دقت بصری او را رشد داده است. |||||Kiarostami|||||précision|visuelle||||| Die Kunst der Malerei hat in Kiarostamis Ästhetik eine wichtige Rolle gespielt und seine visuelle Präzision entwickelt. The art of painting has played an important role in Kiarostami's aesthetics, and has developed his visual precision. L'art de la peinture a joué un rôle important dans l'esthétique de Kiarostami et a développé sa précision visuelle. کادربندی، پرسپکتیو، تأثیرات سایه روشن، و دقت در اجزای نما برای او اهمیتی فراوان در فیلم هایش داشته ‌است. cadrement|perspective|les effets|ombre|||||les éléments|plan|||importance|||||| Bildausschnitt, Perspektive, Licht-Schatten-Effekte und Präzision in den Aufnahmekomponenten waren für ihn in seinen Filmen sehr wichtig. Framing, perspective, light shadow effects, and precision in the components of the shot have been very important for him in his films. La composition, la perspective, les effets de clair-obscur, et la précision des éléments de la scène ont une grande importance pour lui dans ses films. او با نگاه ساده و بی‌پیرایه به جریان زندگی، به سبکی می رسد که لحن شاعرانهٔ آن محسوس است، اما تحلیل آن چندان آسان نیست. |||||sans|ornement||le cours|||||||ton|poétique|||||l'analyse|||| Mit einem einfachen und unvoreingenommenen Blick auf den Fluss des Lebens gelangt er zu einem Stil, dessen poetischer Ton zwar spürbar, aber nicht so einfach zu analysieren ist. With a simple and unbiased look at the flow of life, he reaches a style whose poetic tone is noticeable, but it is not so easy to analyze. Avec un regard simple et dépouillé sur le cours de la vie, il atteint un style dont la tonalité poétique est perceptible, mais son analyse n'est pas si facile.

این فیلمساز سرشناس در مقام عکاس نیز مجموعه عکس‌های مختلفی داشت. ||||rôle|photographe||une collection|||| Dieser berühmte Filmemacher verfügte auch als Fotograf über eine Sammlung verschiedener Fotos. This famous filmmaker also had a collection of different photos as a photographer. Ce cinéaste renommé avait également une collection de différentes photos en tant que photographe. او معمولاً از موضوعات یا اشیا مختلف عکاسی نمی‌کرد، به‌طور خاص روی یک موضوع تمرکز می‌کرد. |||||||||||de manière|spécialement|sur|||se concentrait|| Normalerweise fotografierte er nicht verschiedene Motive oder Objekte, sondern konzentrierte sich auf ein bestimmtes Motiv. He usually did not photograph different subjects or objects, he focused on one subject in particular. Il ne photographiait généralement pas des sujets ou des objets variés, il se concentrait spécifiquement sur un sujet. سال ها بود که فقط از تک درخت‌ها عکس می‌گرفت. Jahrelang fotografierte er nur einzelne Bäume. For years, he only took pictures of single trees. Cela faisait des années qu'il ne prenait des photos que d'arbres isolés. عکس‌های کیارستمی تمایل دارند تا مضامین متداول تر منظره و طبیعت را به تصویر بکشند. ||Kiarostami|tendance|ont||sujets|courants|||||||image|battre ||||||themes||||||||| Kiarostamis Fotografien neigen dazu, eher konventionelle Themen wie Landschaft und Natur darzustellen. Kiarostami's photographs tend to depict more conventional themes of landscape and nature. Les photos de Kiarostami tendent à illustrer des thèmes plus courants de paysage et de nature. عکس های او تا کنون در نمایشگاه های مختلفی در جهان به نمایش درآمده اند. ||||maintenant|||||||||a été exposée| Seine Fotos wurden in verschiedenen Ausstellungen auf der ganzen Welt gezeigt. His photos have been displayed in various exhibitions in the world. Ses photos ont été exposées dans diverses expositions à travers le monde.

عباس کیارستمی مجموعه شعری دو زبانه با نام «همراه با باد» توسط انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر کرده است. ||collection||||||||||les éditions|université|||| Abbas Kiarostami hat eine zweisprachige Gedichtsammlung mit dem Titel „Hamrah Ba Bad“ bei Harvard University Press veröffentlicht. Abbas Kiarostami has published a bilingual poetry collection called "Hamrah Ba Bad" by Harvard University Press. Abbas Kiarostami a publié un recueil de poèmes bilingues intitulé « Accompagné par le vent » par les Éditions de l'Université Harvard.

او در مصاحبه‌ای با گاردین گفته بود: «در تمام فیلم‌ها خواسته‌ام این است که تصویری مهربان‌تر و صمیمی تر از انسانیت و کشورم را به نمایش بگذارم...من مثل یک درخت هستم، درخت به‌خاطر اینکه از زمین رشد کرده و بیرون آمده، نسبت به آن احساس مسئولیت ندارد، بلکه باید میوه، برگ و شکوفه بیاورد. ||interview|||||||||||||||une image|gentil||||||l'humanité|||||montrer|||||||||||||croît|||||relation|||||||||||fleur| In einem Interview mit dem Guardian sagte er: „In allen Filmen wollte ich ein freundlicheres und intimeres Bild der Menschheit und meines Landes zeigen … Ich bin wie ein Baum, ein Baum, weil er aus dem Boden wuchs und.“ kam heraus, Es fühlt sich nicht verantwortlich, aber es sollte Früchte, Blätter und Blüten bringen. In an interview with the Guardian, he said: "In all the films, I have wanted to show a kinder and more intimate image of humanity and my country... I am like a tree, a tree because it grew from the ground and came out, It does not feel responsible, but it should bring fruit, leaves and flowers. Lors d'une interview avec le Guardian, il a déclaré : « Dans tous les films, j'ai voulu montrer une image plus bienveillante et plus intime de l'humanité et de mon pays... Je suis comme un arbre, un arbre ne ressent pas de responsabilité envers la terre dont il a émergé, mais il doit produire des fruits, des feuilles et des fleurs. من هیچ وظیفه‌ای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگم ندارم. ||tâche|||correction|la connaissance|erreur||||| Ich habe keine Pflicht, das falsche Verständnis meines Landes und meiner Kultur zu korrigieren. I have no duty to correct the wrong understanding of my country and culture. Je n'ai aucune obligation de corriger la mauvaise perception de mon pays et de ma culture. من چه کسی هستم که چنین وظیفه‌ای داشته باشم. |||||tellement|tâche||| Wer bin ich, eine solche Pflicht zu haben? Who am I to have such a duty? Qui suis-je pour avoir une telle responsabilité ? ازسوی دیگر، تعداد کسانی که فیلم‌های مرا می‌بینند را با کسانی که تحت تأثیر رسانه‌های جمعی غرب هستند مقایسه کنید! de l'autre|||||||||||||||influence|médias||sociaux|||compare| Vergleichen Sie andererseits die Zahl der Menschen, die meine Filme sehen, mit denen, die von westlichen Massenmedien beeinflusst sind! On the other hand, compare the number of people who see my films to those who are influenced by Western mass media! D'autre part, comparez le nombre de personnes qui regardent mes films avec ceux qui sont influencés par les médias de masse occidentaux ! من چه کاری می توانم انجام دهم؟» Was kann ich machen?" What can I do?” Que puis-je faire ?

کیارستمی، ستایشگر زندگی و طبیعت بود. |écrivain|||| Kiarostami war ein Bewunderer des Lebens und der Natur. Kiarostami was an admirer of life and nature. Kiarostami était un célébrateur de la vie et de la nature. و بیشتر فیلم‌هایش را در ستایش زندگی و طبیعت ساخته ‌است. ||||||l'éloge de||||| Und er hat die meisten seiner Filme als Loblieder auf das Leben und die Natur gedreht. And he has made most of his films in praise of life and nature. Il a réalisé la plupart de ses films en célébration de la vie et de la nature. به گفتهٔ خودش زندگی منبع اصلی الهامش بود. ||||de la vie||inspiration| Ihm zufolge war das Leben seine wichtigste Inspirationsquelle. According to him, life was his main source of inspiration. Selon ses propres mots, la vie était sa principale source d'inspiration. و جز یکی دو فیلم، همهٔ فیلمهایش را بر اساس ایده‌ها و فیلمنامه‌های خودش ساخت. |||||||||||||scénarios|scénarios|| Bis auf ein oder zwei Filme drehte er alle seine Filme nach eigenen Ideen und Drehbüchern. And except for one or two films, he made all his films based on his own ideas and scripts. Et à part un ou deux films, il a réalisé tous ses films en fonction de ses propres idées et scénarios. او از این نظر، یک فیلم‌ساز به تمام معنی مؤلف محسوب می‌شود. ||||||||||auteur|est considéré|| |||||||||meaning|author||| In diesem Sinne gilt er im wahrsten Sinne des Wortes als Filmemacher. In this sense, he is considered a filmmaker in every sense of the word. À cet égard, il est considéré comme un réalisateur au sens plein du terme.

کیارستمی در فیلم‌هایش بارها بر غنیمت شمردن حال تأکید می کرد. ||||||profit|compter||l'accent|| ||||||treasure|counting|||| In seinen Filmen betonte Kiarostami immer wieder die Ergreifung der Gegenwart. In his films, Kiarostami repeatedly emphasized seizing the present. Kiarostami soulignait à maintes reprises l'importance de chérir le moment présent dans ses films. و معتقد بود «انسان در هر لحظه تازه می‌شود.» با این نگرش به هستی، باید هم در آثارش این‌چنین میل به بقا و زیستن دیده شود. |était|||||||||||||||||ses œuvres||ainsi|||survie||vivre|| Und er glaubte, dass „der Mensch jeden Augenblick erneuert wird“. Mit dieser Einstellung zur Existenz sollte in seinen Werken ein solcher Überlebens- und Lebenswille sichtbar werden. And he believed that "man is renewed at every moment." With this attitude towards existence, such a desire to survive and live should be seen in his works. Il croyait que « l'homme se renouvelle à chaque instant. » Avec cette vision de l'existence, il doit aussi y avoir dans ses œuvres un désir de permanence et de vie. همان‌طور که حافظ در اشعارش ما را به زندگی فرا می‌خواند، و اعتقاد دارد انسان برای یافتن آرامش قبل از هر چیز باید به خود رجوع کند، کیارستمی نیز در فیلم‌هایش با برجسته ساختن زیبایی‌های دنیا به جدال با نیستی می‌رود، و مخاطبش را از لزوم انتخاب شیوۀ درست نگاه کردن به زندگی آگاه می‌سازد. ||||||||||||||||||trouver|la paix|avant|||||||regard||||||||||||||lutte||ni||||son interlocuteur|||||||||||آguer||سازد So wie Hafez uns in seinen Gedichten zum Leben erweckt und davon überzeugt ist, dass der Mensch sich zuallererst an sich selbst wenden sollte, um Frieden zu finden, kämpft auch Kiarostami mit dem Nichts, indem er in seinen Filmen die Schönheit der Welt hervorhebt und sein Publikum aus der Not heraus wählt zu wählen. Die richtige Sichtweise auf das Leben informiert. Just as Hafez calls us to life in his poems, and he believes that man should turn to himself first of all to find peace, Kiarostami also fights with nothingness by highlighting the beauty of the world in his films, and chooses his audience from the need to choose. The right way of looking at life informs. Tout comme Hafez nous appelle à vivre dans ses poèmes, et croit que pour trouver la paix, l'homme doit avant tout se tourner vers lui-même, Kiarostami dans ses films, en mettant en valeur la beauté du monde, se bat contre le néant et sensibilise son public à l'importance de choisir la bonne façon de regarder la vie. کیارستمی در یکی از مصاحبه‌هایش، به این مطلب اشاره کرد که برای او منابع اصلی الهام چیزی نیستند جز انسان‌ها و طبیعت. ||||interviews||||sujet||||||ressources||||||||| In einem seiner Interviews erwähnte Kiarostami, dass die Hauptinspirationsquellen für ihn nichts anderes als der Mensch und die Natur seien. In one of his interviews, Kiarostami mentioned that for him, the main sources of inspiration are nothing but humans and nature. Kiarostami a mentionné dans une de ses interviews que pour lui, les principales sources d'inspiration ne sont rien d'autre que les êtres humains et la nature.

این هنرمند بزرگ در سال دو هزار و شانزده در حالی که برای درمان بیماری خود به پاریس سفر کرده بود، از دنیا رفت. |artiste|||||||||||||||||||||| Dieser große Künstler starb 2016, als er zur Behandlung seiner Krankheit nach Paris reiste. This great artist died in 2016 while traveling to Paris to treat his illness. Cet grand artiste est décédé en deux mille seize alors qu'il était en voyage à Paris pour soigner sa maladie. بسیاری از شخصیت های برجستۀ جهان به کیارستمی ادای احترام کرده اند، از جمله کارگردانان بزرگی مثل کوروساوا، اسکورسیزی، گدار، کاپولا و بسیاری دیگر. ||personnalités||éminents||||l'|respect|||||||||||||| Viele prominente Persönlichkeiten auf der Welt haben Kiarostami Tribut gezollt, darunter große Regisseure wie Kurosawa, Scorsese, Godard, Coppola und viele andere. Many prominent figures in the world have paid tribute to Kiarostami, including great directors such as Kurosawa, Scorsese, Godard, Coppola and many others. De nombreuses personnalités éminentes du monde ont rendu hommage à Kiarostami, y compris de grands réalisateurs comme Kurosawa, Scorsese, Godard, Coppola et bien d'autres.

فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه نیز پس از مرگ کیارستمی دربارۀ او نوشت: «عباس کیارستمی هنرمند بزرگ ایرانی بود که سینمایش جهانی حرف می‌زد و فکر می‌کرد...» Nach Kiarostamis Tod schrieb auch der französische Präsident Francois Hollande über ihn: „Abbas Kiarostami war ein großer iranischer Künstler, dessen Kino global sprach und dachte …“ After Kiarostami's death, French President Francois Hollande also wrote about him: "Abbas Kiarostami was a great Iranian artist whose cinema spoke globally and thought..." François Hollande, le président de la France, a également écrit sur lui après sa mort : « Abbas Kiarostami était un grand artiste iranien dont le cinéma parlait et réfléchissait au monde... »