امشب در ٢٤
الليلة في 24
Tonight on 24
Ce soir à 24h
خبر فوری: سوخت ایرانی در ماشین نظامی ارتش ایالات متحده
Nachricht|dringend|Brennstoff|||Fahrzeug|militärisch||Vereinigte Staaten|
خبر عاجل: وقود إيراني في عربة عسكرية تابعة لجيش الولايات المتحدة
Eilmeldung: Iranischer Treibstoff im Militärfahrzeug der US-Armee
Breaking News: Iranian fuel in US military vehicles
سناتور جونی ارنست به ایران اینترنشنال گفته که دریافته
Senator|Joni|Ernst|||international|||erfahren hat
أخبر السناتور جوني إرنست إيران الدولية أنه اكتشف الأمر
Senator Joni Ernst told Iran International that she found out
ارتش آمریکا نفت پالایش شده ایران را در کره جنوبی خریداری می کرده
|||refining|raffiniertes||||Südkorea||kaufen||
كان الجيش الأمريكي يشتري النفط الإيراني المكرر في كوريا الجنوبية
Das US-Militär kaufte raffiniertes iranisches Öl in Südkorea
The US military has been buying Iranian refined oil in South Korea
جزئیات ماجرا تا لحظاتی دیگر با آرش علایی
Details|Ereignis||Momenten|||Arash|Alayi
تفاصيل القصة في لحظات قليلة مع ارش علوي
Details zur Geschichte in wenigen Augenblicken mit Arash Alaei
Details of the story in a few minutes with Arash Alaei
ایران و ده ها میلیارد دلار مبادله تجاری در سال
|||||Dollar|Austausch|geschäftlich||
إيران وعشرات المليارات من الدولارات من التبادل التجاري سنويًا
Iran und Handelsaustausch im Wert von mehreren zehn Milliarden Dollar pro Jahr
Iran and tens of billions of dollars in trade per year
وال استریت ژورنال از کمک بانکهای جهانی به ایران برای
Wall|Wall|Journal|||Banken||||
صحيفة وول ستريت جورنال من مساعدة البنوك العالمية إلى إيران ل
The Wall Street Journal revealed World banks assistance to Iran
دور زدن تحریم ها و تقویت توان هستهایش خبر داد
um||Sanktionen|||Stärkung||Kernenergie|seiner Atomkraft||
تجاوز العقوبات وتعزيز قوتها النووية
to circumvente sanctions and strengthen its nuclear capability
آمریکا در تاریکی اطلاعاتی
||Dunkelheit|Information
أمريكا في ظلمة المعلومات
USA in the Dark
سی ان ان در گزارشی مدعی شده عملیات های اسرائیل در ایران
||||Bericht|behauptet||Operationen||||
في تقرير ، زعمت شبكة CNN العمليات الإسرائيلية في إيران
CNN claims in a report that Israeli operations in Iran
بدون اطلاع و هماهنگی با آمریکا انجام می شوند
|Information||Koordination|||||
تتم بدون معلومات وتنسيق مع أمريكا
are done without the knowledge and coordination of the United States
و اعلام نتایج انتخابات مقدماتی میان دوره ای در ۵ ایالت آمریکا
|und Bekanntgabe||Wahlen|vorläufige|||||Bundesstaat|
وإعلان نتائج الانتخابات التمهيدية النصفية في 5 ولايات أمريكية
And announcing the results of the midterm primary elections in 5 US states
نمایندگان مورد حمایت ترامپ در سه ایالت رقابت کردند
Vertreter|gewählt|Unterstützung|Trump|||Bundesstaat|Wettbewerb|
تنافس الممثلون المدعومون من ترامب في ثلاث ولايات
Trump-backed delegates competed in three states
از واشنگتن دی سی این ۲۴است با فرداد فرحزاد
|Washington|von|||||Fardad Farahzad|Farahzad
من واشنطن العاصمة هذا هو 24 مع فرداد فرزاد
Aus Washington DC ist dies 24 mit Fardad Farhzad
This is 24 from Washington DC with Fardad Farahzad
سلام و وقت بخیر
|||Guten Tag
مرحبا و احظى بوقت جيد
Greetings
برنامه را با خبری فوری شروع میکنیم دقایقی پیش در سنای آمریکا
||||||machen||vor wenigen Minuten||Senat|
نبدأ البرنامج بأخبار عاجلة قبل بضع دقائق في مجلس الشيوخ الأمريكي
We start the program with breaking news, a few minutes ago in the US Senate
سناتور جونی ارنست به خبرنگار ما آرش علایی گفته که به تازگی دریافته که
|||||||||||recently|erfahren hat|
Senator Joni Ernst told our correspondent Arash Alaei that she had just found out
ارتش ایالات متحده از نفت ایران استفاده می کرده
that the US military had been using Iranian oil
این در حالیه که فروش نفت ایران تحت شدیدترین تحریم های ایالات متحده است
||derzeit|||Öl|||stärksten|Sanktionen||||
Meanwhile, the sale of Iranian oil is under the strictest US sanctions
این پاسخ سناتور ارنست به آرش علایی
|Antwort|||||
This is Senator Ernst's response to Arash Alaei
نفت خام از منابع ایرانی تامین میشه و از آنجا به پالایشگاه هایی در کره جنوبی
|rohes Öl||||bereitgestellt|wird|||||Raffinerie||||
Crude oil comes from Iranian sources and from there to refineries in South Korea
و ژاپن برای تصفیه میره، این همون نفتیه که ارتش آمریکا ازش استفاده میکنه؟
|Japan||Raffinierung|geht zur||dieselbe|Ölraffinerie||||darüber||macht
And Japan to refine, is this the same oil that the US military uses?
درسته؟ شما کی از این مسئله خبردار شدید؟ بله ما اخیرا متوجه شدیم
||||||Wusstest du?|||||verstanden|wurden
it's true? When did you find out about this? Yes, we found out recently
و به همین دلیل این مسئله بخشی از قانون مجوز دفاع ملی بود
|||||||||Genehmigung|||
And that's why it was part of the National Defense Authorization Act
فکر می کنید چطوری میشه این را متوقف کرد؟
|||wie||||stoppen|
How do you think this can be stopped?
ما باید منابع انرژی دیگری پیدا کنیم و این درخواستیه که من مطرح کردم
|||||||||Antrag|||vorbringen|
We have to find other energy sources and this is the request I made
و در قانون مجوز دفاع ملی هم به تایید رسید مسئله ای که وزارت دفاع را
|||Genehmigung|||||Bestätigung|||||||
And the National Defense Authorization Act also approved the issue that the Ministry of Defense
ملزم میکند تا در مورد امنیت منابع انرژی و سیاست های اون مطالعه بکنه
verpflichtet|||||||||||||Studie|
Requires to study energy security and its policies
و منابع انرژی دیگری رو پیدا کنه. گفته میشه ایران
And find other energy sources. It is said Iran
میلیونها بشکه نفت به چین میفروشه و چین آنها رو ذخیره میکنه
||Barrels||||verkauft|||||lagern|
sells millions of barrels of oil to China and China stores them
فکر می کنید آمریکا چجوری می تونه این اقدام را متوقف کند؟
||||wie||||Maßnahme|||
How do you think the United States can stop this?
من نمی دونم که میشه اون رو متوقف کرد ولی قطعاً میتونیم راهی پیدا کنیم
||||||||||sicherlich|können|||
I do not know if it can be stopped, but we can definitely find a way
که چین را تحت فشار قرار بدیم اما این هم کار خیلی سختی خواهد بود
||||Druck||||||||schwierige Aufgabe||
To put pressure on China, but it will be very difficult
چون مشخصا ایران و چین راه خودشان را دارند ولی اون کاری که ما باید انجام بدیم
|specifically||||||||||Arbeit|||||
Because obviously Iran and China have their own way, but what we have to do
اینه که منابع انرژی خودمون رو توسعه بدیم و فکر می کنم توی کنفرانس هم شنیدید
||||unser||Entwicklung|||||||||gehört habt
is to develop our energy resources, and I think you heard that at the conference
این برای ما خیلی مهمه که در عرصه انرژی مستقل باشیم
|||||||Bereich||unabhängig|
It is very important for us to be independent in the field of energy
و ظرفیت های صادرات خودمون رو که در گذشته و قبل از اینکه
|Kapazität||Export|||||||||
And strengthen our export capacities which in the past and before
رئیس جمهور بایدن روی کار بیاد خیلی زیاد بود،دوباره تقویت کنیم
||Präsident Biden|||kommen|||||stärken|
President Biden came to office had been a lot
صحبت های سناتور ارنست بود با همکارم آرش علایی
Gespräch||||||||
It was Senator Ernst talking to my colleague Arash Alaei
این سناتور در جلسه سنا همچنین گفته که تنشهای نظامی بین آمریکا با ایران یا چین
|||Sitzung|Senate||||Spannungen||||||||
The senator also told the Senate that military tensions between the United States and Iran or China
می تونه تاثیرات فاجعهباری بر تولید سوخت این کشور بذاره و خواستار استقلال
||Einflüsse|katastrophale Auswirkungen||||Brennstoff|||legen||fordernd|Unabhängigkeit
It can have disastrous effects on the fuel production of this country and demand independence
منابع انرژی در آمریکا شده، خود آرش علایی از کنگره با ماست با جزئیات بیشتر
|||||||||Kongress|||||
Arash Alaei from Congress is with us with more detail
آرش به یاد ندارم که هیچ قانونگذار آمریکایی هیچ مقام رسمی آمریکایی تا به حال
||||||Gesetzgeber|||Amt|||||
Arash I do not remember any American legislator, no American official ever
چنین اظهار نظری در مورد خرید نفت ایران کرده باشد
|äußern||||||||
Has made such a comment about the purchase of Iranian oil
و جالب این است که نشان دهنده این است که نه تنها نفت ایران فروخته میشه
||||||||||||||verkauft|
And it is interesting that it shows that not only Iranian oil is sold
و بیشتر از این چیزهایی که ما تا حالا قبلاً میدونستیم
||||||||||knew
And more than what we already knew
بلکه این نفت در کشورهایی که متحد ایالات متحده هستند
sondern||||Ländern|||||
Rather this oil in countries that are allies of the United States
پالایش میشه و بعد هم توسط بعضی از کانتراکتورها
Verarbeitung||||||||Vertragspartner
is refined and then by some contractors
یا شرکت هایی که به صورت قراردادی با ارتش آمریکا کار میکنند
Or companies that work on a contract basis with the US military
این نفت فروخته میشود و استفاده میشه در ناوگان ارتش آمریکا و این
|||||||||Flotte||||
This oil is sold and used in the US military fleet and
در ابتدا بگم این یک جلسه کنفرانس خبری دو حزبی بود که من هر هفته شرکت می کنم
|||||||||parteibezogen||||||||
First of all, this is a bipartisan press conference that I attend every week
خانم جونی ارنست وقتی خودش صحبت میکرد در مونولوگ خودش
|||||||||Monolog|
when Mrs. Joni Ernst spoke in her monologue
خیلی کوتاه به این مسئله اشاره کرد که برخی از نفتی که ارتش ما استفاده میکند
|||||||||||||||macht
very briefly mentioned that some of the oil that our army uses
منابع اصلیش از ایران و روسیه تامین میشه
|seine Haupt-|||||bereitgestellt|
Its main sources are from Iran and Russia
و من دویدم در کریدور بعد از اینکه ایشون خارج شدن و ازشون پرسیدم
||ich rannte||Korridor||||sie||||von ihnen|
And I ran down the corridor after she got out and asked her
که منظورش چیست، اونجا اون مکالمه خیلی کوتاهی که شما شنیدید بین من
|seine Absicht||||Gespräch||Gesprächsfragment|||||
What do you mean, that very short conversation you heard between me
و سناتور جونی ارنست اتفاق افتاد و ایشون گفتش که طبق تحقیقات اخیر
|||||||he|sagte||laut|Forschung|kürzlich
And Senator Joni Ernst happened, and she said according to recent research
به نظر میاد که این اتفاق مدت زیادیه که داره صورت میگیره یعنی نفت ایران
|||||||lange Zeit||||passiert|||
It seems that this has been happening for a long time, that is, Iranian oil
توسط شرکت های قراردادی خریداری میشه توسط پالایشگاههای
was Purchased by contractors by refineries of
کشورهای ثالث پالایش میشود و بعد به ناوگان ایالات متحده آمریکا فروخته میشه
|dritte|Raffinierung|||||Flotte|||||
Third countries are refined and then sold to the United States fleet
برای اینکه برای بیننده هامون هم روشن بکنیم همانطور که خودت گفتی
||||Hamon|||klar machen|||du|
To make it clear to our viewers, as you said
به نظر نمی یاد که خریداری مستقیم شده باشه
It does not appear to have been purchased directly
اما احتمالا شرکتهای کرهای نفت ایران را خریدن و پالایش کردن
|wahrscheinlich||||||||kaufen|||
But Korean oil companies are likely to buy and refine Iran
و بعد به شکل واسطه ای به ارتش ایالات متحده آمریکا فروختند
||||Vermittler|||||||
And then sold to the United States military as an intermediary
این همزمان است با این گزارش وال استریت ژورنال که یکم دیرتر بهش خواهیم پرداخت
|||||||||||später||will|Zahlung
This coincides with this report in The Wall Street Journal, which we will cover later
در مورد دور زدن تحریم های ایران و کمک بانکهای بین المللی به ایران
On circumventing sanctions on Iran and the help of international banks to Iran
می دونم در این مورد هم سوال پرسیدی
|||||||fragtest
I know you asked a question about this too
بله از رهبر اقلیت مجلس سنای آمریکا سناتور میچ مککانل پرسیدم
|||Minderheit|||||Mitch|McConnell|
Yes, I asked Sen. Mitch McConnell, the minority leader in the US Senate
در مورد گزارشی که شما بهش اشاره کردید در مورد گزارش
|||||||gemacht habt|||
About the report you mentioned about the report
نشریه وال استریت ژورنال که این نشریه پرداخته به یک در واقع
Zeitschrift||||||Zeitschrift|behandelt||||
The Wall Street Journal published, which covers
تلاش گسترده جمهوری اسلامی از طریق بانک های بین المللی
|umfanglich|||||Bank|||
Extensive efforts of the Islamic Republic through international banks
بیشترشون ترکیه ای هستند یا از امارات هستند یا چینی هستند
die meisten||||||||||
Most of them are Turkish or from the UAE or Chinese
اما به نظر میاد اسم بانک های غربی هم در این وسط به میان اومده
|||kommt|||||||||||
But the names of Western banks also seem to have come up
و والاستریتژورنال میگه که حداقل ٦١ حساب کاربری را و مقدار گردش مالی ای که
||||||||Benutzerkonten||||Umsatz|||
And Wall Street Journal says that at least 61 accounts and the amount of turnover were investigated
در آنها بوده بررسی کردن سر به میلیاردها دلار می زنه، از سناتور میچ مککانل پرسیدم
|||überprüfen|||||||schlagen|||||
and reached to billions of dollars I've asked Sen. Mitch McConnell
اگر واقعا جمهوری اسلامی می تونه همین الان با هزینه بالاتر
|||||||||Kosten|
If the Islamic Republic can really circumvent US
تحریم های ایالات متحده را دور بزنه دیگه چه لزومی داره که بخواد وارد
||||||umgehen|||Notwendigkeit|||möchte|
sanctions at a higher cost now, Why does it need to reach
قرارداد با ایالات متحده باشه و بخواد بعضی از اون در واقع جاهطلبیهای
|||||||||||tatsächlich||Ambitionen|
an agreement with the United States and set aside
اتمی خودش را کنار بگذارد وقتی ایران میتونه دسترسی داشته باشه
||||beiseite legen|||can|Zugang||
some of its atomic ambitious when Iran can access
به بازار جهانی و آقای میچ مککانل گفت هنوز این گزارش را ندیده اما گفت اون چیزی
the global market and Mr. Mitch McConnell said he had not seen the report yet but said
که در مورد قرارداد اتمی و مذاکرات قدرت های جهانی با جمهوری اسلامی است
||||||Verhandlungen|||||||
about the nuclear deal and the negotiations of the world powers with the Islamic Republic
به نقطه حساسی رسیده و بسیار هم خطرناک است این در حالی است که
||sensitive|||||dangerous||||||
has reached a critical point and it is very dangerous
همونطور که میدونیم هفته دیگه بایدن رئیس جمهوری آمریکا سفری خواهد داشت به اروپا
so wie||wissen|||||||Reise||||
As we know, US President Biden will pay a visit to Europe next week
میره به مادرید در اجلاس ناتو شرکت بکنه و بعد از اون هم ماه آینده
||Madrid||Gipfel|NATO|||||||||
He is going to Madrid to attend the NATO summit and then next month
به سمت منطقه خاورمیانه خواهد آمد و به عربستان سعودی و به
|||Naher Osten||||||Saudi-Arabien||
Will come to the Middle East and to Saudi Arabia and to
اسرائیل سفر خواهد کرد و تمام این مدت ایالات متحده سرگرم این خواهد بود که
||||||||||beschäftigt sein||||
Israel and the United States will be busy all this time
پیمان های نظامی خودش را با کشورهای متحدش محکمتر کنه
Vertrag|||||||verbündet|verstärken|
to strengthen its military alliances with its allies
ممنونم از تو آرش علایی در کنگره آمریکا
Thank you Arash Alaei in the US Congress
اگر همین الان به ما پیوستید خبری فوری را داریم دنبال می کنیم که
|||||gefolgt||||||||
If you joined us right now, we have breaking news that
سناتور جونی ارنست از حزب جمهوری خواه کمی پیشتر به همکارم
||||||will||vor kurzem||
Republican Sen. Joni Ernst told my colleague
آرش علایی گفت مبنی بر این که به نظر میاد
|||basierend auf||||||
Arash Alaei a little earlier that it seems
ارتش ایالات متحده آمریکا در آسیا بخشی از نفتش را از منابع ایرانی تامین کرده
||||||||seines|||||beschaffen|
The US military in Asia supplies some of its oil from Iranian sources
به طور غیرمستقیم به نظر می رسد که پالایشگاه های کره جنوبی نفت ایران را
||||||||Raffinerie||||||
Indirectly, South Korean refineries appear to refine Iranian oil
تصفیه کردن و بعد به پیمانکارانی فروختن که به ارتش آمریکا این نفت را ارائه دادند
Raffinierung|||||die Auftragnehmer|verkaufen|||||||||
and then sold to contractors who provided the oil to the US military
ممنونم از تو آرش علایی در کنگره آمریکا
Thank you Arash Alaei in the US Congress
همزمان همونطور که آرش هم اشاره کرد وال استریت ژورنال در گزارشی مدعی شد
||||||||||||behauptete|
as Arash pointed out, the Wall Street Journal claimed
شماری از موسسات مالی مهم جهانی برای دور زدن تحریم ها به ایران کمک کردند
||Institutionen||||||||||||
in a report a number of major global financial institutions helped Iran circumvent sanctions
بنا بر این گزارش، جمهوری اسلامی از طریق شبکه ای از شرکتهای نیابتی و صرافیها
||||||||Netz|||Unternehmen|Strohmänner||Wechselstube|
According to the report, the Islamic Republic through a network of proxy companies and exchange offices
سالانه دهها میلیارد دلار مبادلات تجاری انجام داده گفته شده این شبکه
jährlich|||||Transaktionen|||||||Netzwerk
have done tens of billions of dollars in commercial transactions annually it I said that this network
در ده سال گذشته از طریق خدمات بانکی از چین و کشورهایی در خاورمیانه و همینطور
|||||||bank||||||Naher Osten||ebenso
In the last ten years through banking services from China and countries in the Middle East as well
مراکز مالی در کشورهای غربی قادر به کاهش تاثیر تحریمها و تقویت برنامه هسته ایش بوده
|||||fähig||reducing|Einfluss||||||||
Financial institutions in Western countries have been able to reduce the impact of sanctions and strengthen its nuclear program
همکارم سمیرا قرایی اینجا با ماست و جزئیات بیشتر این گزارش را دنبال کرده
|Samira|Gharai|||||||||||
My colleague Samira Gharaei is here with us and has followed this report with more details
همیشه میدونستیم که ایران از شرکتهای نیابتی استفاده می کند از صرافی ها استفاده می کند
We have always known that Iran uses proxy companies and uses exchange offices
چه نکته جدیدی در این گزارش هست و چقدر نشون میده که این حجم تعاملات چقدر بالا بوده
||||||||wie viel|zeigt|zeigt|||Menge|Interaktionen|Wie viel||
What is new in this report and how much does it show how high this volume of interactions was?
فرداد دقیقا همیشه میدونستیم همین روز ٢٧ اسفند واقعاً چند ماه پیش بود
|genau|||||März|||||
exactly,We have always known that, on March 18 which was a few months ago
شاید سه ماه پیش بود که وال استریت ژورنال گزارش مشابه دیگری منتشر کرد
||||||||||||veröffentlicht|
three months ago , the Wall Street Journal published another similar report
و راجع به شبکه پولشویی در ایران و اینکه اصلا چه جوری اقتصاد ایران کاملاً داره الان
|bezüglich||Netzwerk|Geldwäsche|||||überhaupt||wie|||||
about the money laundering network in Iran and how the Iranian economy is working now
روی این شبکه نیابتی پولشویی بنا شده و داره میچرخه اما این گزارشی گه امروز منتشر شده
||||Geldwäsche|||||dreht sich||||Mist|||
based on this proxy Money laundering network but this report which is published today
با مثال یکی از تفاوت هایش این هست که یکی از نکات مهم این گزارش این است که
||||Unterschied|||||||Punkte||||||
one of the differences is that with examples show
دو مثال عمده را ذکر کرده در رابطه با بانک اچ اس بی سی هولدینگ
||hauptsächlich||||||||HSBC|ist|||Holding
two main examples are mentioned in relation to HSBC Holding Bank
که یک بانک بریتانیاییه ولی شعبه های بسیار گسترده ای در همه جای دنیا داره
|||britisch||Filiale|||umfangreich||||||
Which is a British bank but has a lot of branches all over the world
و بانک دیگر هم استاندارد چارترد هست که اون هم البته سالهای گذشته حدود شاید
|||||Sparbuch||||||||||
And the other bank is the Standard Chartered
از سال ۹۳ فکر می کنم یا ۹۱ یکسری جریمه شد
||||||einige|Strafe|
which was fined I think in 2014 or 2012
اچ اس بی سی هم اگر یادت باشه دو میلیارد دلاری در نیویورک جریمه شده بود
||||||erinnerst du dich||||dollar||New York|||
HSBC was fined $ 2 billion in New York, if you remember
من اون رو یادمه که قرار بود که یکی از موسسات مالی نیویورک یعنی
|||Ich erinnere mich||||||||||
I remember it was supposed to be decided by one of the New York financial institutions
ناظر مالی نیویورک چون فدرال نبود راجع به این بانک تصمیم بگیره اما
Aufseher||||bundesstaatlich||bezüglich|||||greifen|
The New York Financial Supervisor, because it was not federal
جریمه را نمیدونستم مثال ها بسیار زیاده در رابطه با بانکهایی که
||nicht gewusst||||viele Beispiele||||Banken|
I did not know the fines,there are too many examples in relation to banks that
جریمه شدن ای ان خ هلند بود که مبلغ ششصد و نوزده میلیون دلار به خاطر
|werden||||Niederlande|||Betrag|||neunundzwanzig||||
were fined,like ING in Netherlands was fined six hundred and nineteen million dollars due to
تجارت با ایران جریمه شد بزرگترینش مال بی ان پ پقیب فرانسه است
Handel|||Strafe|wurde|größten|Vermögen||||Pécip||
Trade with Iran, the largest of which belongs to the French BNP Pribas
که نزدیک ۹ میلیارد دلار جریمه شده بود اما فرداد برگردیم به گزارش وال استریت ژورنال
|||||||||lass uns zurückkehren|||||
Which was fined nearly $ 9 billion, but let's return to the Wall Street Journal report
پس این دوتا بانک را مشخص اشاره میکنه اینها چیکار میکنن
||zwei|||bestimmen||||was machen|machen
So what exactly are these two banks doing?
این دو تا مثالی که وال استریت ژورنال زده شعبشون در هنگ کنگ یعنی
|||Beispiel||||||ihre||Hong|Hongkong|
The two examples given by the Wall Street Journal , their branches are in Hong Kong
هر دو بانک بریتانیایی شعبه هاشون در هنگ کنگ
|||britisch||ihre Filiale|||
Both British banks have branches in Hong Kong which
حسابهایی را باز کردن برای شرکت های صوری هنگ کنگی اما این شرکت های صوری
Konten|||||||Scheinfirmen||hongkongisch|||||
Opened accounts for Hong Kong fake companies but these fake companies
یا شرکتهای نیابتی اینها پس خودشون وابسته هستند به جمهوری اسلامی ایران
||||||dependent|||||
Or these proxies are affiliated with the Islamic Republic of Iran
در رابطه با استاندارد چارترد مثالی که آمده در ژانویه ۲۰۲۱ شعبه هنگ کنگ این بانک
||||gechartert|||||Januar|||||
In connection with the Standard Chartered , an example is given in January 2021 of the Hong Kong branch of this bank
یک حسابی را باز کرده که اون حساب متعلق بوده به شرکت ملی نفتکش ایران
|ein Konto||||||||||||Ölgesellschaft|
opened an account that belonged to the National Iranian Oil Company
در رابطه با اچ اس بی سی دو تا شرکت هنگ کنگی بوده به اسم اسکافیلد
|||||||||||||||Skafield
In relation to HSBC, there are two Hong Kong companies called Scofield
که این شرکت در ژوئیه ۲۰۲۰ حدود ۲ سال پیش اومده با یک شرکتی
||||Juli|||||||company
The company in July 2020 about 2 years ago
در واقع این اسکوفیلد یک محصول پتروشیمی که در صنایع پلاستیک بوده
|||Skofield||Produkt|Petrochemie|||Industrien|Kunststoff|
In fact, Scofield sold a petrochemical product in the plastics industry
این را فروخته به یک مرد هندی به مبلغ یکصد و هفتاد میلیون دلار
||||||||Betrag|hundert||||
to an Indian man for one hundred and seventy million dollars
و بعد روشن شده که این اسکوفیلد پشتش صنایع پتروشیمی خلیج فارس بود
|||||||Rückenwind|||||
And then it became clear that Scofield was related to the Persian Gulf petrochemical industry
روزی که فکر میکنم هفته گذشته صحبت می کردیم در رابطه
|||ich mache|||||||
I think we talked about Persian Gulf company last week
با تحریم های خزانه داری علیه پتروشیمی راجع به خلیج فارس صحبت کردیم
|||Finanzministerium|haben||||||||
We talked about Treasury sanctions against petrochemicals
بزرگترین تولید کننده پتروشیمی در ایران هست اما نکات مهم دیگری که داره
It is the largest petrochemical producer in Iran, but it has other important points
ساز و کار این داد و ستد را وال استریت ژورنال توضیح داده
||||||Handel|||||Erklärung|
The mechanism of this trade is explained by the Wall Street Journal
بر مبنای اسنادی که به دست آورده از بانکها و گردشهای حساب های بانکی
|Basis von|documents||||||Banken||Transaktionen|||
Based on documents obtained from banks and bank account turnovers
یا مثلاً مدارک شرکتی یا منابع اطلاعاتی، منابع دیپلماتیک ،منابع خود داخل ایران
||Dokumente||||||diplomatische Quellen||||
Or, for example, company documents or intelligence sources, diplomatic sources, their own sources inside Iran
این ساز و کار را توضیح داده با گرافیک توضیح داده که چطور در بین خریدار و فروشنده
|||||erklären|||Grafik|Erklärung||||||Käufer||Verkäufer
This mechanism is explained with graphics to see how between the buyer and the seller
وقتی که داریم راجع به ایران و مسئله پولشویی و دور زدن تحریم صحبت می کنیم
||||||||Geldwäsche|||||||
When we are talking about Iran and the issue of money laundering and circumvention of sanctions
یک واسطه ای وجود دارد که وال استریت ژورنال میگه اسمش هست مرکز تهاتر الکترونیک
|||||||||sagt||||Tauschbörse|elektronisch
There is an intermediary that the Wall Street Journal calls the Electronic Barter Center
که وابسته هست به بانک مرکزی ایران به این معنی که وقتی که
Which is affiliated with the Central Bank of Iran it means that when
یه محصول فروخته میشه توسط یک صادر کننده ایرانی
|Produkt|||||Exporteur||
A product is sold by an Iranian exporter
در بیرون از ایران خریداری میشه پول به شکل یورو یا دلار چیزهایی که همش تحریم هست
|||||||||Euro|||||alles||
it is bought outside Iran, the money in the form of Euros or Dollars, which are all sanctioned
دلار مخصوصاً تحریم هست در ایران این پول وارد مرکز تهاتر میشه
|insbesondere|||||||||Tausch|
The dollar is especially sanctioned in Iran, this money enters the Barter center
مرکز تهاتری که در واقع پوشش صرافیه صرافیهای ایرانی خارج از ایران و بعد
|Tauschzentrum||||Abdeckung|Wechselstube||||||||
The Barter center, which its cover is actually the exchange office , Iranian exchange offices outside Iran
این پول هرگز وارد ایران نمیشه نکته جالب این گزارش اینه که این پول وارد ایران نمیشه
||niemals|||nicht möglich|||||||||||
then This money will never enter Iran. The interesting point of this report is that this money will not enter Iran
به دست جمهوری اسلامی نمیرسه توسط مرکز تهاتر به شکل کردیت یا همین پول ارز
||||nicht ankommt||||||Kredit||||Währung
It does not reach the Islamic Republic, through the Barter center in the form of credit or currency
داده میشه به وارد کننده ایرانی و بعد وارد کننده ایرانی میتونه کالا خرید کنه
||||||||||||Waren||
is given to the Iranian importer and then the Iranian importer can buy the goods
در واقع همون صرافی در اندازه بسیار بزرگتر در اندازه حکومتی، دقیقا
|||||Größe||||||
In fact, the same exchange office in a much larger size in government size, exactly
اینها نکات مهمی است که در این گزارش آمده پس پول وارد ایران نمیشه
These are important points in this report, so money does not enter Iran
و فقط اشاره کنم که این بخشی از اقتصاد مقاومتی ای هست که ایران داره
|||||||||Widerstandswirtschaft|||||
And let me just point out that this is part of the resistance economy that Iran has
در ۱۰ سال گذشته نمونه عالی ای داره محسوب می شود اگر یادت باشه
|||Beispiel||||betrachtet||||dein Gedächtnis|
has had in the last 10 years,it is a great example, if you remember
روسیه هم در ماههای اخیر گفته بود که میخواد از
|||||||||will (also: wants)|
Russia has said in recent months that it wants to
ایران یاد بگیره که چجوری تحریمها را دور بزنه
|||||Sanktionen|||
to learn from Iran how to circumvent sanctions