SuperM reigniting extinguished fire 🔥
سوپر ام|دوباره روشن کردن|خاموش شده|آتش
|reigniting|reigniting|
SuperM reigniting extinguished fire 🔥
سوپر ام آتش خاموش شده را دوباره روشن میکند 🔥
[MTOPIA / 이 프로그램에는 간접 광고 및 가상 광고가 포함되어 있습니다]
|این|برنامه شامل|غیرمستقیم|تبلیغ|و|مجازی|تبلیغ|گنجانده شده|است
[MTOPIA / This program contains indirect and virtual advertising]
[MTOPIA / این برنامه شامل تبلیغات غیرمستقیم و تبلیغات مجازی است]
[뭔가 발견] 촛불 아니에요?
چیزی|پیدا کردن|شمع|نیست
[Spotted something] Are those candles?
[چیزی پیدا شد] این شمع نیست؟
오 뭐야?
او|چیه
Oh, what are those?
اوه چه خبره؟
[겜토피아 마지막 게임 공개]
گیمتُپیا|آخرین|بازی|رونمایی
[Announcing the last game of Game-TOPIA]
[انتشار آخرین بازی گمتُپیا]
[초 그리고 물총?]
چوب|و|تفنگ آب
[Candles and water guns?]
[چو و تفنگ آب؟]
이거 어떻게 되는 거지?
این|چگونه|می شود|چیز
What's happening?
این چه جوری میشه؟
[5종 게임 피날레를 장식할 게임의 정체는?] - 어떤 게임이지? - 아 이건 불이구나.
5 نوع|بازی|فینال را|تزیین کننده|بازی||چه|بازی است|آهان|این|آتش است
[The last game to end the pentathlon with a grand finale?] - What kind of a game is this? - I see, this is fire.
[بازیای که فینال ۵ نوع بازی را تزئین میکند چیست؟] - این چه بازیای است؟ - آ، این آتش است.
[물 vs 불 대결]
آب||آتش|مبارزه
[Water VS Fire Game]
[مقابله آب vs آتش]
[물총으로 상대방 촛불을 먼저 끄면 승] 재밌겠다.
با تفنگ آب|حریف|شمع|اول|خاموش کند|پیروزی|جالب به نظر میرسد
[Blow out the opponent's candle with a water gun first to win] Sounds fun.
[اگر با تفنگ آب شمع حریف را زودتر خاموش کنی، برندهای] جالب خواهد بود.
[최종 우승자에게 M화 5개 지급] 아 이렇게~
نهایی|به برنده|Mواحد|5 عدد|پرداخت|آهان|اینطوری~
[5 M-cash rewarded to the champion] I see, like this~
[به برنده نهایی 5 عدد M اهدا میشود] آهان اینطور~
[과연 마지막 게임 우승자는?]
واقعاً|آخرین|بازی|قهرمان
[Who will win the last game?]
[آیا برنده نهایی بازی آخر کیست؟]
[아~ 사격 실력 발휘해 봐?] 아 촛불 끄는 거? 물총으로?
آ~|تیراندازی|مهارت|نشان بدهی|ببینی؟|آ|شمع|خاموش کردن|چیز؟|با تفنگ آب
[Ah~ Should I show my shooting skill?] Blowing out candles? With a water gun?
[آه~ مهارت تیراندازی را نشان بده؟] آه، خاموش کردن شمع؟ با تفنگ آب؟
[개인전] - 아 이거 1:1이구나? - 여기서 벗어나면 안 돼요.
مسابقه انفرادی|آهان|این|11 است|از اینجا|خارج شوید|نه|مجاز است
[Individual competition] - Is this 1:1? - You can't step away from the box.
[مسابقه فردی] - آه، این 1:1 است؟ - نباید از اینجا خارج شوید.
[5종 게임 / 잠깐만 각자 M화 몇 개 모았지?] 텐이 10개라서 일단 1등이고 그다음 형.
5 نوع|بازی|لحظه ای|هر کدام|M화|چند|عدد|جمع کردیم|تن|چون 10 عدد|در حال حاضر|اول است|بعدی|برادر بزرگتر
[Pentathlon / Wait a second, how many M-cash has everyone earned?] TEN's in the 1st place with 10 M-cash, followed by you.
[بازی 5گانه / یک لحظه، هر کدام چند M جمع کردهایم؟] تن 10 تا دارد، بنابراین فعلاً اول است و بعد برادر.
[이쯤에서 중간 집계!] 알려주세요.
در اینجا|میانه|جمع بندی|لطفا به من بگویید
[Midway count!] Please tell us.
[در اینجا جمعبندی میانه!] لطفاً به من بگویید.
1등 텐 씨 13개.
نفر اول|تن|عدد|13 عدد
TEN in 1st place with 13 M-cash.
نفر اول تن 13 عدد.
2등 백현 씨 8개.
نفر دوم|بکهیون|آقا|8 تا
BAEKHYUN in 2nd place with 8 M-cash.
نفر دوم بکهیون 8 عدد.
3등 루카스 7개.
رده سوم|لوکاس|7 عدد
LUCAS in 3rd place with 7 M-cash.
نفر سوم لوکاس 7 عدد.
태용, 카이, 마크 공동 4등이 4개.
تائه یونگ|کای|مارک|مشترک|مقام چهارم|4 عدد
Tied for 4th are TAEYONG, KAI and MARK with 4 M-cash.
تیون، کای، مارک به طور مشترک نفر چهارم با 4 عدد.
태민 씨 3개.
تائمین|آقا|3 عدد
TAEMIN with 3.
تایمین 3 تا.
그쵸? 저 혼자 꼴찌죠?
درسته؟|من|تنها|آخرین نفرم؟
Am I in the last place?
درسته؟ من تنها آخرین هستم؟
[수심 가득~]
نگرانی|پر
[Worried~]
[پر از نگرانی~]
[파격 제안] (마지막인 만큼) 10점 걸고 할까요?
غیرمنتظره|پیشنهاد|آخرین|به اندازه|10 امتیاز|شرط بندی کردن|انجام دهیم
[Surprise offer] (Since it's the last game) Why not make this game worth 10 M-cash?
[پیشنهاد شگفتانگیز] (چون آخرین بار است) آیا 10 امتیاز بگذاریم؟
[갸웃 / 10개???] - 해보자x2 - 해야죠.
سر تکان دادن|||باید انجامش بدیم
[Puzzled / TEN M-cash???] - Let's do it x2 - We should.
[کج کردن سر / 10 تا؟؟؟] - بیایید امتحان کنیمx2 - باید انجامش بدیم.
- 좋아요! - 네.
خوبه|بله
- I'd like that! - Sure.
- خوبه! - بله.
[10점 가자 / 하위권들은 두 팔 벌려 환영] - 좋아요. - 오케이.
10 points|let's go|students in lower ranks|both|arms|wide open|welcome|good|okay
[Let's take those 10 M-cash / Bottom rank welcomes the offer with open arms] - I'd like that! - Okay.
[بریم 10 امتیاز / کسانی که در رده پایین هستند با دو دست باز خوش آمد میگویند] - خوبه. - اوکی.
[덥석] - 만 점 걸어요, 만 점. - 맞아요x2
به شدت|هزار|نمره|شرط میزنم|||
[Lured by the offer] - Make it worth 10,000 M-cash. - I agree x2
[به سرعت] - 10 امتیاز میزنم، 10 امتیاز. - درسته x2
잠깐만 나 2등이지?
یک لحظه|من|من دومین نفر هستم
Hold on, wasn't I in 2nd place?
لحظهای صبر کن، من دوم نیستم؟
[빠른 손절] 아 안 돼요!
سریع|قطع رابطه|آ|نه|میشه
[Changing sides] Oh, that won't be necessary!
[قطع سریع] نه، نمیشود!
형~!
برادر بزرگ
Come on~!
برادر~!
[10점 호소..]
10 points|appeal
[Appeal for 10 M-cash..]
[شکایت 10 امتیازی..]
[하위권 행동 대장] 이렇게 하시죠x2
رده پایین|عمل|رئیس|اینطور|
[Leader of the bottom rank] What about this x2
[رهبر رفتارهای پایین] بیایید اینطور عمل کنیم x2
[카이 형만 믿어요] 1등은 5개, 토너먼트잖아.
کای|فقط برادر بزرگتر|اعتماد دارم|نفر اول|۵ تا|مسابقه است
[KAI, I believe in you] 1st place gets 5 since it's a tournament.
[فقط به کای برادر اعتماد دارم] نفر اول 5 امتیاز میگیرد، این یک تورنمنت است.
[카로몬 솔루션] - 이길 때마다 2점, 역전할 수도 있잖아요. - 그러네.
کارامون|راه حل|برنده|هر بار|2 امتیاز|برگرداندن|هم|هست|
[Solution by KAI the Wise King] - 2 M-cash to every winner so there's a chance to turn the tables. - You're right.
[راهحل کارومون] - هر بار که برنده میشوید 2 امتیاز، ممکن است برگردید. - درست است.
그리고 만약에 텐도 계속 이기면
و|اگر|تندو|ادامه|ببرد
And if TEN continues to win
و اگر تن همچنان برنده شود
[1등도 솔깃] 점수도 얻을 수 있고
نفر اول|جالب|نمره هم|به دست آوردن|توانستن|دارد
[Even the 1st placer is interested] He can still earn M-cash.
[نفر اول هم جالب است] میتوان امتیاز کسب کرد و
1점.
1 نمره
1 M-cash.
1 امتیاز.
[이길 때마다 M화 1개 지금 deal] 1점? 그럼 1점.
برنده|هر بار|M화|1 عدد|الان|معامله|1 امتیاز|پس|1 امتیاز
|||||||then|
[Agree to reward 1 M-cash to every winner] 1 M-cash? Sure, 1 M-cash it is.
[هر بار که برنده میشوید 1 M به شما داده میشود] 1 امتیاز؟ پس 1 امتیاز.
[토너먼트 경기 1명은 자동 부전승] 내가 볼 땐 이게 메인이에요.
تورنمنت|مسابقه|1 نفر|خودکار|پیروزی بدون مبارزه|من|دیدن|در|این|اصلی است
[In a tournament with odd number of players, 1 player automatically moves on to the next round] I think this is the main game.
[در مسابقات حذفی 1 نفر به طور خودکار برنده میشود] به نظر من این اصلی است.
[빠르게 가위바위보로 뽑기] 이렇게 4명, 3명? 가위바위보!
سریع|با سنگ، کاغذ، قیچی|انتخاب کردن|اینطوری|۴ نفر|۳ نفر|سنگ، کاغذ، قیچی
[Rock, paper, scissors to decide who gets a bye] 4 and 3 people like this? Rock, paper, scissors!
[به سرعت با قیچی، سنگ، کاغذ انتخاب کنید] اینجا ۴ نفر، ۳ نفر؟ قیچی، سنگ، کاغذ!
가위바위보!
سنگ کاغذ قیچی
Rock, paper, scissors!
قیچی، سنگ، کاغذ!
[부전승 후보 태용 vs 태민]
پیروزی بدون شکست|نامزد|تائه یونگ|در برابر|تائه مین
[Final round candidates TAEYONG VS TAEMIN]
[نامزد برنده بدون مسابقه تائه یونگ در برابر تائه مین]
[M화 1개 획득할 부전승의 주인공은?] 안 내면 진다 가위바위보!
M-hwa|1 عدد|به دست آوردن|پیروزی بدون مسابقه|قهرمان|اگر|ببازیم|میبازد|سنگ، کاغذ، قیچی
[Who will move on to the final round and earn 1 M-cash?] Ready or not, rock, paper, scissors!
[برنده بدون مسابقه که یک M را به دست میآورد کیست؟ اگر نگوید میبازد قیچی، سنگ، کاغذ!
[태민 최종 승!]
تائه مین|نهایی|پیروزی
[TAEMIN wins!]
[تایمین برنده نهایی!]
[경축 태민 부전승] 역시 될놈될.
تبریک|تائمین|پیروزی بدون شکست|باز هم|کسی که شایسته است، موفق میشود
[Congratulations, TAEMIN moves on to the final round] He's destined to succeed.
[تبریک به تایمین برای پیروزی بدون شکست] واقعاً شایسته است.
[아쉬움]
حسرت
[Too bad]
[حسرت]
[물불게임 첫 스타트의 주인공은?] 첫 번째 도전자 분들.
بازی آب و آتش|اول|شروع|قهرمان|||چالشگر|افراد
[Players of the first round of Water VS Fire Game?] First players.
[قهرمان شروع بازی آب و آتش کیست؟] شرکتکنندگان مرحله اول.
내가 첫 번째로 할게!
من|||انجام میدهم
I'll go first!
من اولین کاری که میکنم!
[a.k.a. 겜백현 / 캡틴 BAEK 도전]
|||بازی با بکهیون|کاپیتان||چالش
[a.k.a. Gamer BAEKHYUN / Captain BAEK gives a try]
[به عنوان مثال: گیم بکهیون / چالش کاپیتان بکهیون]
무조건 질 것 같은데, 백현이 형이랑 하면?
بدون قید و شرط|باختن|چیز|به نظر میرسه|بکهیون|با برادر بزرگترش|اگر بازی کند
Whoever competes against BAEKHYUN is likely to lose!
احساس میکنم حتماً میبازم، اگر با بکهیون برادر بازی کنم؟
[겜백현 등장에 본격 눈치 싸움]
گیم بکهیون|با ورود|به طور جدی|درک|رقابت
[Waiting for someone else to fight against Gamer BAEKHYUN]
[با ورود گیم بکهیون، جنگ واقعی شروع میشود]
[그때 태용 벌떡]
آن زمان|تائه یونگ|ناگهان
[Just then, TAEYONG gets up]
[در آن زمان تائه یون ناگهان]
[굳은 결의를 다지며 장내로 IN]
محکم|اراده|تقویت می کند|به داخل سالن|وارد
[IN the field with determination]
[با ارادهای قوی وارد سالن میشود]
[그런데... 이 조합 낯설지 않다..]
اما|این|ترکیب|ناآشنا نیست|نیست
[But... this pair looks familiar..]
[اما... این ترکیب آشنا به نظر میرسد..]
[때는 1라운드 종이컵을 지켜라] 왠지 백현이 형 이길 것 같아.
زمان|دور اول|لیوان کاغذی را|محافظت کن|به نوعی|بکهیون|برادر بزرگتر|برنده|چیز|به نظر می رسد
[Back in ROUND 1, Protect Wobbly Paper Cup] BAEKHYUN might win.
[زمانی که باید از لیوان کاغذی در دور اول محافظت کرد] به نوعی به نظر میرسد که باک هیون برنده خواهد شد.
[백현이 형은 이길 수 있지]
بکهیون|برادر بزرگتر|شکست دادن|توانستن|هست
[I can take BAEKHYUN down]
[بکهیون میتواند برنده شود]
[하지만 시작과 동시에 호기로움 바사삭]
اما|با شروع|به طور همزمان|شوق و اشتیاق|به سرعت
[But confidence crushed as soon as the game began]
[اما با شروع، همه چیز خراب شد]
[허탈하게 끝나버린 첫 매치] 이게 뭐야?x2
با ناامیدی|تمام شده|اول|مسابقه|این|چیه|
[First match ended in utter dismay] What's happening? x2
[اولین مسابقه به ناامیدی ختم شد] این چه وضعیه؟x2
아 진짜 한 게임이라도 이기고 싶다.
آ|واقعاً|یک|بازی هم|ببرم|میخواهم
I desperately want to win at least one game.
آه، واقعاً میخواهم حتی یک بازی را ببرم.
[급하게 마인드 컨트롤]
به سرعت|ذهن|کنترل
[Quick mind control]
[کنترل ذهن به سرعت]
[기선 제압]
خط مقدم|تسلط
[Intimidation]
[تسلط بر اوضاع]
[뜻밖의 리벤지전에 관심 집중]
غیرمنتظره|در مسابقه انتقامی|توجه|متمرکز
[Attention focused on the unplanned revenge match]
[تمرکز بر انتقام غیرمنتظره]
[수련회 아님 / 촛불 나눔 시간] 아 이렇게?
اردوگاه|نیست|شمع|تقسیم|زمان|آ|اینطور
[Not a recreation / Time to hand out candles] I see, like this?
[این یک دوره آموزشی نیست / زمان تقسیم شمع] آ، اینطور؟
[형잘알] 너한테는 되게 약한 불길을 줬다.
برادر بزرگتر میدونه|به تو|خیلی|ضعیف|شعله|داد
older brother|||||
[Knows BAEKHYUN too well] He gave you the weakest candle.
[شما خوب میدانید] من به تو شعلهای بسیار ضعیف دادم.
[소박한 화력(?)]
ساده|آتش قدرت
[Faint power(?) of fire]
[قدرت آتش ساده (?)]
[활활 더 타오르자] 불 봐라!
به شدت|بیشتر|بسوزیم|آتش|نگاه کن
[Blaze up] Look at his candle!
[بگذار بیشتر بسوزد] به آتش نگاه کن!
[콧김에도 끄떡 없어라]
حتی با نفس کشیدن|تکان|نیست
[Unstirred by his breath]
[حتی در نفس کشیدن هم بیتفاوت است]
[정신 번쩍 / 급히 장비 점검]
ذهن|ناگهان|به سرعت|تجهیزات|بررسی
[Awakened / Quickly checking his equipment]
[هوشیاری / بررسی فوری تجهیزات]
[각오해 한 번에 꺼주겠어] 잠깐만, 영점 조절 좀 할게, 영점 조절.
آماده باش|یک|یکجا|خاموش می کنم|یک لحظه|نقطه|تنظیم|کمی|انجام می دهم||
[Watch out, I'll blow out your candle at once] Hold on, let me zero in.
[عزم جزم کردهام که یکباره خاموشش کنم] یک لحظه، کمی تنظیم نقطه صفر میکنم، تنظیم نقطه صفر.
자 준비
حالا|آماده
Ready, set
حالا آماده باش
[드디어 시작되는 리벤지전] 시작!
بالاخره|شروع شونده|بازی انتقام|شروع
[Finally commence the revenge match] Go!
[سرانجام جنگ انتقام آغاز میشود] شروع!
[장꾸 미소와 함께 물총 발사]
شیطنت|با لبخند|همراه|تفنگ آب|شلیک
[Squirting with a mischievous smile]
[با لبخند شیطنت آبپاشی میکند]
[태용은 불부터 보호!]
تائه یون|از آتش|محافظت کرد
[TAEYONG protects the fire first!]
[تی یون از آتش محافظت کن!]
[그런데...얼굴은 보호 실패]
اما|صورت|حفاظت|شکست
[But... fails to protect his face]
[اما... صورت محافظت نشد]
얼굴만!
فقط صورت
Only on his face!
فقط صورت!
[명확한 타깃 / 태용이 얼굴만]
واضح|هدف|تائه یونگ|فقط صورت
[Precise and accurate / Only shooting TAEYONG's face]
[هدف مشخص / فقط صورت تائونگ]
[이번에는 또 무슨 일?]
این بار|دوباره|چه|کار
[What now?]
[این بار چه اتفاقی افتاده؟]
[얼굴 내준(?) 태용 반격 돌입]
صورت|داده شده|تائه یونگ|ضد حمله|ورود
[TAEYONG who offered(?) his face fights back]
[تائونگ که صورتش را نشان داد(?) شروع به حمله کرد]
[피융~ 정조준!] 둘 다 얼굴만 쏴!
صدا|نشانه گیری دقیق|هر دو|همه|فقط صورت|شلیک کن
[Pow~ Bull's eye!] They're both aiming at each other's faces!
[پیونگ~ هدفگیری دقیق!] هر دو فقط به صورت شلیک کن!
[세수하랴 쏘랴 정신없음]
شستن صورت|سوار شدن به ماشین|گیجی و سردرگمی
[Busy washing the face while shooting]
[برای شستن صورت و شلیک کردن، دیوانهوار]
[이때! 꺼졌다!!!!]
در این زمان|خاموش شد
[Just then! It's blown out!!!!]
[در این لحظه! خاموش شد!!!!]
[현란한 방어에도 화라락]
درخشان|حتی با دفاع|به سرعت
[Blown out despite his flashy defense]
[با وجود دفاع خیرهکننده، ناگهان]
[백현 탈락!] 앞이 안 보여!
بکهیون|حذف شد|جلو|نمی|دیده می شود
[BAEKHYUN, out] I can't see!
[بکهیون حذف شد!] جلو را نمیبینم!
[물 폭탄급] 앞이 안 보여요!
آب|به شدت|جلو|نمی|دیده می شود
[Explosive as a water bomb] I can't see!
[بمب آب] نمیتوانم جلو را ببینم!
[여기도 강제 세수]
اینجا هم|اجباری|شستشوی صورت
[Involuntarily washing face, too]
[اینجا هم شستشوی اجباری]
[근데..형 겉모습은 형이 이겼어~] 형.. 이긴 것 같은데 형이?
اما|برادر بزرگتر|از نظر ظاهر|برادر بزرگتر|برنده شد~||برنده|چیز|به نظر میرسه|برادر بزرگتر
[But.. based on your appearance, you won~] BAEKHYUN.. You look like you won.
[اما.. برادر، از نظر ظاهری تو برندهای~] برادر.. به نظر میرسد که تو برندهای؟
[흠뻑 / 줄줄줄]
خیس|به طور مداوم
[Soaked / Oozy]
[خیلی خیس / قطره قطره]
[졌지만] 내가 이겼어!
باختیم|من|بردم
[Although I lost] I won!
[باختیم اما] من برنده شدم!
[후회 없다] 내가 이겼어!!
پشیمانی|نیست|من|بردم
[No regrets] I won!!
[پشیمان نیستم] من برنده شدم!!
[예선 리벤지전 태용 승]
مقدماتی|انتقام|تائه یونگ|پیروزی
[TAEYONG passes the preliminary round, or the revenge match]
[مسابقه انتقامی مقدماتی تایونگ برنده شد]
오케이 다음!
اوکی|بعدی
Okay, next!
باشه، بعدی!
[당므 라운드는 카이 스르륵~]
بعدی|دور|کای|آرام
[For the next round, KAI gets up carefully~]
[دور بعدی کای به آرامی~]
올 거야?
خواهد آمد|سوالی
Are you playing?
میاد؟
올 거야?
خواهد آمد|سوالی
میاد؟
[고민~] 아니...
فکر کردن|نه
[Thinking~] No...
[فکر کردن~] نه...
[M화 하위권 맠냉이 당당히 도전] 내가 카이 형이랑 해볼게.
Mhwa|پایین رده|مانگنی|با اعتماد به نفس|چالش|من|کای|با برادر بزرگترم|امتحانش می کنم
[MARK from the bottom rank boldly gives a try] I'll play against KAI.
[چالش شجاعانه در رده پایین M] من با کای برادر امتحان میکنم.
그래 덤벼x2
خوب|
Sure, come at me x2
بله، بیا جلو x2
[5종 게임 공동 4위의 맞대결]
پنج رشته|بازی|مشترک|چهارم|رویارویی
[Confrontation between two 4th placers of the pentathlon]
[مقابله مشترک در رتبه چهارم 5 نوع بازی]
[캡틴 백_촛불팔이 소년]
کاپیتان|||پسر
[Captain BAEK_The Little Candle Boy]
[کاپیتان بک_پسر شمع فروش]
[묵직] 형..
سنگین|برادر بزرگتر
[Heavy] Hey..
[سنگین] برادر..
[긴 말 안 해도 척척] - 인정사정 보지 마. - 오케이.
طولانی|صحبت|نه|حتی اگر|به راحتی|شرایط و اوضاع|دیدن|نه|خوب
[Needless to say] - Don't go easy on me. - Okay.
[بدون نیاز به توضیحات طولانی] - هیچ عذری نپذیر. - اوکی.
[정중히 선사과] - 준비 - 얼굴만 쏴, 얼굴만.
با احترام|عذرخواهی پیشین|آماده|فقط صورت|شلیک کن|فقط صورت
[Politely apologizing first] - Ready, - Focus on his face.
[با احترام عذرخواهی] - آماده - فقط صورت را هدف بگیر، فقط صورت.
[긴장감 상승] 재밌겠다, 이거.
تنش|افزایش|جالب به نظر میرسد|این
[Tension up] This is going to be fun.
[افزایش تنش] جالب خواهد بود، این.
[꿀팁 전수] 얼굴만 쏴, 얼굴만.
نکته طلایی|انتقال|فقط صورت|هدف بگیرد|
[Passing down great tip] Focus on his face.
[نکته طلایی] فقط صورت را هدف بگیر، فقط صورت.
[꾸깃 / 센스 있게 미리 시야 확보] 시작!
چروک|حس|به طور|از قبل|دید|تأمین|شروع
[Scrunched up face / Strategically gets the visual ahead of time] Go!
[توجه / با سلیقه دید را از قبل مشخص کن] شروع!
시작!
شروع
Go!
شروع!
[드디어 경기 시작]
بالاخره|بازی|شروع
[Match finally begins]
[بالاخره مسابقه شروع شد]
[정면 대결]
رو در رو|مبارزه
[Face-to-face battle]
[مقابله رو در رو]
[윙크 맠크]
وینک|مانک
[Winking MARK]
[چشمک مانک]
[때 아닌 위크 풍년]
زمان|غیر|هفته|سال خوب
[Untimely winking festival]
[فصل غیرمنتظره ویک]
[여긴..얼굴 막 쓰는 중입니다]
اینجا|صورت|به شدت||در حال
[He is.. wasting his handsome face]
[اینجا.. در حال استفاده از صورت هستم]
[나 M화 많이 필요해요..]
من|M화|خیلی|نیاز دارم
[I need many M-cash..]
[من به M نیاز دارم..]
[그야말로 난타전! / 다 내려놓은 승부사들]
واقعاً|جنگ شدید|همه|رها کرده|رقبا
[A literal slugfest! / Contestants who gave up everything]
[واقعاً جنگی است! / همه چیز را رها کردهاند]
[이때 동시에 소화~]
در این زمان|به طور همزمان|هضم
[Just then, simultaneously extinguished~]
[در این زمان همزمان هضم~]
누가 먼저 꺼졌어요?
کی|اول|خاموش شد
Whose was put out first?
کی اول خاموش شد؟
[어맛] 누구예요?
اوه|کی هستی؟
[Oh my] Whose is it?
[اوه] کی هست؟
[지켜보던 관객들도 설왕설래] - 뭐야? 누가 먼저야?x2 - 이거 카메라 확인..
تماشاچیان|هم|بحث و جدل|چی هست؟|کی|اولی است؟||این|دوربین|بررسی
[Even the audience getting in an argument] - What's happening? Whose was put out first? x2 - We should watch the recording..
[تماشاچیان که در حال تماشا بودند هم در حال بحث بودند] - چی بود؟ کی اول بود؟x2 - این دوربین رو چک کن..
이거 돌려 보면 카이가 먼저 꺼졌어요, 카이가.
این|بچرخانی|اگر|کای|اول|خاموش شد|کای
If you replay it, KAI's was put out first.
اگر این رو بچرخونید، کای اول خاموش شد، کای.
[듣는 카이 섭섭] 카이가 먼저 꺼졌어요.
شنیدن|کای|ناراحت|کای|اول|خاموش شد
[KAI disappointed to hear it] KAI's was put out first.
[کای که گوش میدهد ناراحت است] کای اول خاموش شد.
카메라 봐야 돼요.
دوربین|باید ببینید|میشود
We should watch the recording.
باید به دوربین نگاه کنیم.
[오늘도 비디오 판독]
امروز هم|ویدیو|بازبینی
[Another instant replay today]
[امروز هم تجزیه و تحلیل ویدیو]
[먼저 불씨 아웃]
ابتدا|جرقه|خاموش
[Extinguished first]
[اول آتش را خاموش کنید]
[그다음 아웃]
بعدی|بیرون
[Extinguished afterwards]
[سپس خارج شوید]
[근소한 차이로 카이 패]
جزئی|به خاطر تفاوت|کای|باخت
[KAI loses by narrow margin]
[با اختلاف کمی کای پی]
[패배 ㅇㅈ / 우리 좀 멋있었어] - 좋은 승부였다x2 - 형 페어 플레이x2
شکست|인정|ما|کمی|باحال بود|خوب||برادر بزرگتر|عادلانه|
[Accepts the defeat / We were pretty cool] - Great fight x2 - It was a fair play x2
[شکست تأیید / ما کمی باحال بودیم] - یک مسابقه خوب بودx2 - برادر بازی منصفانهx2
마크 승.
مارک|سونگ
MARK wins.
مارک پیروز شد.
[마크 준결승 진출]
مارک|نیمه نهایی|صعود
[مارک به مرحله نیمه نهایی راه یافت]
나는 딱 봐도 독방 쓰긴 글렀어.
من|دقیقا|ببینم|اتاق انفرادی|استفاده کردن|بیخیال شده بودم
I can already tell that I'm not sleeping in the single room.
من به وضوح میتوانم بگویم که نمیتوانم در سلول انفرادی بمانم.
응, 나도..
بله|من هم
Same here..
بله، من هم همینطور..
자 두 분 나오세요.
حالا|دو|نفر|بیایید بیرون
Last two players, please step forward.
خب، شما دو نفر بیایید بیرون.
[MC 켠 is BAEK] (우리 형) 아 귀여워!
||||ما|برادر بزرگتر|آ|ناز است
[MC KYUN is BAEK] (Our leader) Adorable!
[مجری کیون، باک] (برادر ما) اوه، چه ناز!
여러분들.
دوستان
Guys.
شما.
[예선전 마지막 대결 텐 vs 루카스] - 준비 되셨나요? - 네.
مسابقه مقدماتی|آخرین|رقابت|تن||لوکاس|آماده|هستید؟|بله
[Final match of the elimination round TEN VS LUCAS] - Are you ready? - Yes.
[آخرین رقابت مقدماتی تن در برابر لوکاس] - آمادهاید؟ - بله.
자 제가 시작하면 시작 할 거예요.
حالا|من|شروع کنم|شروع|خواهد|است
The game begins when I say so.
من شروع میکنم، سپس شروع میشود.
[바스락 바스락 주섬 주섬] - 그걸로 꺼지는 거 아니죠? - 아니야 아니야.
خش خش|خش خش|جمع کردن|جمع کردن|با اون|خاموش شدن|چیز|نیست|نه|نه
[Fumbling, digging] - Would that blow out the candles? - No way.
[خش خش و جمع کردن] - با آن خاموش نمیشود، درست است؟ - نه، نه.
[소품 짜란] 자 준비
لوازم جانبی|آماده|حالا|آماده
[Ta-da, props] Ready, set
[وسایل تزئینی آماده] بیایید شروع کنیم.
[MC 단골 멘트 소환] 자 카메라 한 번씩 보고 다짐, 표정.
مجری|همیشگی|جمله|احضار|خوب|دوربین|||نگاه کردن|عزم|حالت چهره
[Saying MC's favorite line] Show your determined expression to the camera.
[احضار جملههای معروف مجری] بیایید یک بار به دوربین نگاه کنیم و عزم خود را جزم کنیم، و حالت چهره.
오 그치 그치.
او|درست میگی|درست میگی
Oh, that's right.
آه بله بله.
[깔깔깔깔]
خنده بلند
[Hahahaha]
[خنده خنده خنده]
백현이 형 진짜..
بکهیون|برادر بزرگتر|واقعاً
BAEKHYUN is unstoppable..
بکهیون واقعاً..
[표정부터 신남] 표정! 내가 텐이다!x2
از حالت صورت|شادابی|حالت صورت|من|تن هستم|
[Thrill contained in his expression] Expression! I'm TEN! x2
[از حالت چهره شروع میشود] حالت چهره! من تن هستم!x2
[크앙~]
خروپف
[Roar~]
[کران~]
[아기 맹수 텐 준비 완료!]
نوزاد|درنده|نام|آماده|کامل
[Baby Monster TEN, ready!]
[بچه درنده تن آماده است!]
[이어서 루카스] 오케이, 내가 루카스!
ادامه|لوکاس|خوب|من|لوکاس
[Followed by LUCAS] Okay, I'm LUCAS!
[ادامه میدهد لوکاس] اوکی، من لوکاس هستم!
[그릉~]
صدای تردید
[Grr~]
[غران~]
[인상파 호랑이 READY]
امپرسیونیسم|ببر|آماده
[Frowning Tiger, READY]
[ببر امپرسیونیست آماده است]
[준결승에 올라갈 마지막 승자는?]
به نیمه نهایی|صعود کننده|آخرین|برنده
[Who's the last one standing to move on to the semi-final round?]
[آخرین برندهای که به نیمهنهایی میرسد؟]
[경기 시작]
مسابقه|شروع
[Begin the match]
[شروع بازی]
[무섭지~? / 인상으로 기선 제압 후]
نمیترسی~؟|با چهره|ابتکار|تسلط|بعد از
[You scared~? / After intimidating with his frowning face]
[نمیترسی~؟ / بعد از تسلط با چهره]
[휘적 휘적 / 롱 팔로 촛불 사수]
به آرامی|با دقت|بلند|با دست|شمع|نگه داشتن
[Swaying / Using his long arm to protect his candle]
[با ناز و کرشمه / با دستهای بلند شمع را نگهدار]
[자유의 루카스 상 / 물 공격으로부터 프리덤]
آزادی|لوکاس|جایزه|آب|از حمله|فریدام
[LUCAS of Liberty / Demanding freedom from water attack]
[مجسمه آزادی لوکاس / آزادی از حمله آب]
[나도 푸쳐 촛불 업]
من هم|پوتچر|شمع|روشن
["Putcha hands up" for me, too]
[من هم شمع را بالا میبرم]
[루카스 따라 기술 카피 맞불 작전]
لوکاس|دنبال کردن|تکنیک|کپی|مقابله|عملیات
[Copying LUCAS' tactic by aiming at the candle]
[تکنیک کپیبرداری از لوکاس، عملیات مقابله]
오 높아x2 오 높아!
او|||بلند است
Oh, high x2 That's high!
اوه بالا x2 اوه بالا!
[한껏 올린 촛불 만큼]
به طور کامل|بالا برده|شمع|به اندازه
[As high as the height of the raised candle]
[به اندازه شمعی که بالا بردهام]
[천장으로 솟구치는 물줄기]
از سقف|پرتابه|جریان آب
[Water rising to the ceiling]
[جریان آبی که به سمت سقف میجهد]
[웰컴 분수 쇼]
خوش آمدید|فواره|نمایش
[Welcome to the fountain show]
[نمایش فواره خوشآمدگویی]
[관란객은 그 덕에 샤워 어택]
مهمان کنجکاو|آن|به خاطر|دوش|حمله
[Thanks to them, the audience getting showered]
[بازدیدکنندگان به لطف آن، حمله دوش میشوند]
[촛불은 멀쩡 / 끝날 기미 없는 분수 쇼]
شمع|سالم|پایان یافتن|نشانه|بدون|فواره|نمایش
[Unharmed candles / Fountain show that doesn't seem to end]
[شمعها سالم هستند / نمایش فوارهای که به پایان نمیرسد]
[MC 백현 중재] 잠시만 타임!x3
|||فقط یک لحظه|زمان|
[MC BAEKHYUN intervenes] Just a second! x3
[MC بکهیون میانجیگری] فقط یک لحظه زمان!x3
[홀린 듯이(?) 물총 연발] 타임!x7
غرق شده|مانند|تفنگ آب|شلیک مداوم|زمان|
[Succession of water gunshots as if possessed(?)] Time out! x7
[به طرز جالبی (?) تفنگ آب را شلیک میکند] زمان!x7
[넘치는 승부욕에 노이즈 캔슬링]
overflowing|competitive spirit|noise|canceling
[Excessive rivalry cancelling the noise]
[با اشتیاق زیاد برای پیروزی و حذف نویز]
타임!x2 야!!!!
زمان||هی
Time out! x2 Hey!!!!
زمان!x2 هی!!!!
[사자후] 야!!!!!
ساعته|هی
[Lion's roar] Hey!!!!
[شیر زوزه] وا!!!!!
[급기야 마크도] 타임!x4
در نهایت|مارک هم|زمان|
[MARK takes part in the intervention] Time out! x4
[در نهایت مارک هم] زمان!x4
[주변 소음 허용 / 사자후 한 방에 게임 STOP] 아 카메라 꺼봐요!x2
اطراف|صدا|مجاز|صدای شیر|یک|در یک|بازی|متوقف|آ|دوربین|خاموش کن|
[Responding to the ambient noise / Game STOPS after one shout from the lion] Hey, turn off the cameras! x2
[اجازه صداهای اطراف / زوزه شیر یک ضربه بازی را متوقف میکند] آ دوربین را خاموش کن!x2
[오버 액션] 카메라 꺼봐!
بیش از حد|عمل|دوربین|خاموش کن
[Dramatic] Turn off the cameras!
[عملکرد بیش از حد] دوربین را خاموش کن!
[장내 후끈 / 예선전부터 승부욕 폭발] 애들이 승부욕이..
سالن|داغ|از مسابقه مقدماتی|روحیه رقابتی|انفجار|بچه ها|روحیه رقابتی
[Rowdy field / Elimination round on fire] Their competitiveness..
[محل پر از هیجان / از مرحله مقدماتی اشتیاق برای پیروزی به اوج رسیده است] بچهها اشتیاق برای پیروزی دارند..
타임 하는데 계속 쏴!
زمان|ولی|مدام|شلیک کن
We called for time out, but they keep shooting!
وقتی زمان است، ادامه بده!
타임!
زمان
Time out!
زمان!
- 일단 경고 나왔습니다. - 옐로 카드 나왔습니다, 옐로 카드.
ابتدا|هشدار|صادر شد|زرد|کارت|صادر شد|زرد|کارت
- Here's a warning. - Here's a yellow card.
- در ابتدا هشدار داده شد. - کارت زرد صادر شد، کارت زرد.
[옐로 카드]
زرد|کارت
[Yellow card]
[کارت زرد]
[급히 룰 재정비] 이거 너무 들지 말고 우리 이거 하자, 이거.
فوری|قانون|بازنگری|این|خیلی|جدی|به جز|ما|این|انجام دهیم|این
[Swift rule reformation] Don't raise your candles too high, but instead, let's do this.
[به سرعت قوانین را تنظیم کنیم] این را خیلی جدی نگیر و بیایید این کار را انجام دهیم.
몸 안에서만 이렇게 놀면 돼, 이렇게 움직일 수 있어.
بدن|فقط در داخل|اینطور|بازی کنی|میتونی|اینطور|حرکت کنی|توانایی|داری
You can move your candles only around your torso like this.
فقط باید در بدن اینطور بازی کنیم، میتوانیم اینطور حرکت کنیم.
[오케이~]
اوکی~
[Okay~]
[باشه~]
[불타오른 승부욕과 함께]
شعله ور شده|حس رقابت و|همراه
[With flaring competitiveness]
[آتش گرفتن حس رقابت]
[게임 재개]
بازی|از سرگیری
[Game resumes]
[ادامه بازی]
[룰 변경 후 확실히 낮아진 조준점]
قانون|تغییر|پس از|به وضوح|پایین آمده|نقطه هدف
[Significantly lowered targeting point after rule modification]
[نقطه هدف که به وضوح پس از تغییر قوانین پایین آمده است]
[정확히 왼쪽 얼굴 집중 워터 마사지]
دقیقا|چپ|صورت|تمرکز|آب|ماساژ
[Water massage focused precisely on the left face]
[تمرکز دقیق بر روی ماساژ آب صورت چپ]
[여기도 왼쪽 뺨만 집중 마사지]
اینجا هم|چپ|فقط گونه|متمرکز|ماساژ
[Massaging only the left cheek as well]
[اینجا هم فقط روی گونه چپ تمرکز ماساژ]
[폭풍우 비주얼(?) / 왼쪽만 집중호우 경보]
طوفان|تصویر|فقط سمت چپ|باران شدید|هشدار
[Stormy visual(?) / Heavy rain only on the left side]
[ظاهر طوفانی(?) / فقط هشدار بارش شدید روی گونه چپ]
[경기 종료] 오 꺼졌다!x2
بازی|پایان|او|خاموش شد|
[Game over] Oh, the flame's out! x2
[پایان بازی] او خاموش شد!x2
다시 살아나!
دوباره|زنده شو
It's reigniting!
دوباره زنده شو!
[다시 살았다..?] 살아났어!
دوباره|زندگی کرد|زنده شد
[Reigniting..?] It revived!
[دوباره زنده شد..?] زنده شدم!
[꺼진 불씨]
خاموش شده|جرقه
[Put out flame]
[شعله خاموش شده]
살아났어!
زنده شد
It revived!
زنده شدم!
[뿅] 중요한 건 살아났어!
پینگ|مهم|چیز|زنده شد
[Peek-a-boo] What's important is that it was rekindled!
[پوف] مهم اینه که زنده شدم!
[불타는 승부욕에 감동(?)한 촛불]
شعله ور|به روحیه رقابتی|||شمع
[Candle flame moved(?) by fiery competitiveness]
[شعلههای رقابت آتشین]
[말도 안 돼] 뭐야? 이거 조명이야, 뭐야?
حرف|نه|میشه|چیه|این||چیه
[No way] What's going on? Is this a lightbulb or what?
[این غیرقابل باور است] این چیه؟ این نورپردازی است، یا چی؟
[열정러들의 양보 없는 격전]
از طرفداران پرشور|تسلیم|بدون|نبرد
[Passionate players' battle without willingness to quit]
[نبردی بدون تسلیم از طرف پرشورها]
[드디어 경기 끝???]
بالاخره|بازی|تمام شد
[Is the game finally over???]
[بالاخره بازی تموم شد؟؟؟]
[치열하게 격전 중]
به شدت|نبرد|در حال
|fierce battle|in the midst
[Battling intensely]
[نبرد شدید در حال انجام است]
[텐 먼저 촛불 소화 / 촤르르]
تن|اول|شمع|خاموش کردن|صدای آب
[TEN's candle extinguished first / Poof]
[شمع را اول خاموش کنید / چرخش]
[루카스 준결승 진출]
لوکاس|نیمه نهایی|صعود
[LUCAS moves up to the semi-final]
[لوکاس به مرحله نیمه نهایی راه یافت]
[여러분 제가 해냈어요!!]
دوستان|من|موفق شدم
[Guys, I did it!!]
[دوستان، من موفق شدم!!]
[아쉬움]
حسرت
[Disappointed]
[حسرت]
야 난 포기해야겠다, 얘네들 못 이기겠다.
هی|من|باید تسلیم بشم|این بچه ها|نمی تونم|شکست بدم
||give up|||
I should give up, because there's no way I can beat them.
من باید تسلیم بشم، نمیتونم اینا رو شکست بدم.
[얘들이랑 어떻게 하지?]
با این بچه ها|چگونه|انجام دهم
[How do I play against them?]
[با اینا چیکار کنم؟]
와 근데 이거 진짜 재밌어요.
وا|اما|این|واقعا|جالب است
Wow, but it's very thrilling.
وااا، اما این واقعاً جالبه.
[태용, 마크, 루카스, 태민 준결승전에 오른 가운데]
تائه یونگ|مارک|لوکاس|تائه مین|در نیمه نهایی|صعود کردند|در وسط
[While TAEYONG, MARK, LUCAS, TAEMIN move on to the semi-final]
[تی یونگ، مارک، لوکاس، و تی مین در مرحله نیمه نهایی قرار گرفتند]
[준결승 1라운드 태용 vs 마크]
نیمه نهایی|دور اول|تائه یونگ|در برابر|مارک
[Semi-final ROUND 1 TAEYONG VS MARK]
[نیمه نهایی دور اول تی یونگ در مقابل مارک]
[과연 최종 결승에 오를 자는?]
آیا واقعا|نهایی|به فینال|صعود کننده|کسی که
[Who will make it to the final round?]
[در نهایت چه کسی به فینال خواهد رسید؟]
[세수 후 뽀송해진 태용 vs 윙크보이의 대결] 형 페어 플레이.
شستن صورت|بعد از|خشک و تمیز شده|تائه یونگ|در مقابل|وینک بوی|رقابت|برادر بزرگتر|عادلانه|بازی
[Match between TAEYONG who's nice and dry after washing his face VS Winking Boy] Let's play fair.
[تی یونگ بعد از شستن صورتش تازه و شاداب در مقابل وینک بوی] بازی عادلانه برادر.
- 준비 됐나요? 준비 됐어요? - 네.
آماده|شده است|آماده|شده است|بله
- Are you ready? Are you ready? - I am.
- آماده هستید؟ آماده هستید؟ - بله.
태용 씨 이길 수 있겠습니까?
تائه یون|آقا|شکست دادن|توانستن|آیا می تواند؟
Mr. TAEYONG, do you think you can win?
آیا میتوانید تایونگ را شکست دهید؟
[2차 세수도 거뜬] - 아 그럼요, 문제 없습니다. - 마크 씨는 어떠세요?
مرحله دوم|شستشوی صورت|آسان|آ|البته|مشکلی|وجود ندارد|مارک||حال شما چطور است؟
[Willing to wash his face the 2nd time] - Sure, nothing stands in my way. - What about you, Mr. MARK?
[دوباره با اعتماد به نفس] - آره، مشکلی نیست. - مارک چطور است؟
[해맑게 다짐] - 이기겠습니다! - 이길 거예요? 알겠습니다.
با خوشحالی|عزم|من پیروز میشوم|پیروز|خواهد بود|متوجه شدم
[Joyful pledge] - I will win! - Are you going to win? Alright, then.
[با خوشحالی عزم راسخ] - من پیروز میشوم! - پیروز میشوید؟ متوجه شدم.
[과연 결승행 티켓의 주인공은?]
واقعاً|به فینال|بلیط|قهرمان
[Who will win the ticket to the final round?]
[آیا واقعاً برنده بلیط فینال کیست؟]
3 2 1 스타트!
شروع
3, 2, 1, start!
3 2 1 شروع!
[역시나 이번에도 윙크 맠]
باز هم|این بار هم|چشمک|مچ
[MARK winking again as expected]
[باز هم این بار وینک مَک]
[여긴 입으로 쏘는 TYpe]
اینجا|با دهان|شلیک کننده|نوع
[TYpe that shoots with his mouth]
[اینجا نوعی است که با دهان شلیک میکند]
[치익 촤악]
صدای تیز|صدای بلند
[Pif, paf]
[چیک چاک]
[침묵의 요란법석]
سکوت|سر و صدا
[Silent chaos]
[سکوت پر سر و صدا]
어?
اه؟
Uh?
اه؟
오 이겼다x2
او|
Oh, he won x2
او پیروز شد x2
[정 자세로 맹공격]
정|به|حمله شدید
[Fierce attack in a standard posture]
[حمله شدید با حالت درست]
[연기 솔솔]
دود|به آرامی
[Smoke permeating]
[دود به آرامی]
[태용의 회심의 한 방 제대로 명중]
تائه یون|نهایی|یک|ضربه|به درستی|اصابت
[TAEYONG's final blow accurately hits the target]
[ضربه نهایی تایون به درستی به هدف خورد]
[얼떨떨] 야 태용이 승!
گیج|هی|تائه یونگ|پیروزی
[Bewildered] Hey, TAEYONG won!
[مبهوت] آره تایون برنده شد!
[태용이의 숨겨진 재능에 다들 깜놀]
تائه یون|پنهان|استعداد|همه|شگفت زده شدند
[Everyone amazed at TAEYONG's hidden talent]
[همه از استعداد پنهان تاییون شگفتزده شدند]
태용이 승!
تائه یون|پیروزی
[Became Sniper TY] Ding-ding~
پیروزی تاییون!
[이쯤 되면 스나이퍼 TY] 딸랑딸랑~
در این مرحله|اگر|تک تیرانداز|تی وای|صدای زنگ
[در این مرحله، تک تیرانداز TY] دنگ دنگ~
[M화 총 2개 획득 / 결승행 티켓은 태용 거]
M화|در مجموع|2 عدد|کسب کرد|رفتن به فینال|بلیط|تائه یونگ|او
[Earned 2 M-cash in total / Ticket to the final round belongs to TAEYONG]
[در مجموع 2 عدد M به دست آمد / بلیط فینال متعلق به تاییون است]
[M화 총 2개 획득 / 결승행 티켓은 태용 거]
M화|در مجموع|2 عدد|به دست آوردن|رفتن به فینال|بلیط|تائه یونگ|او
[Earned 2 M-cash in total / Ticket to the final round belongs to TAEYONG]
[M화 مجموعاً 2 عدد به دست آمد / بلیط رفتن به فینال متعلق به تائه یونگ است]
[준결승 2라운드] - 자 루카스 vs 태민. - 루카스랑 나랑이야?
نیمه نهایی|دور 2|خوب|لوکاس|در برابر|تائه مین|با لوکاس|من هستم
[Semi-final ROUND 2] - It's LUCAS vs TAEMIN. - Is it LUCAS and me?
[دور نیمهنهایی 2] - جا لوکاس در مقابل تائه مین. - آیا این لوکاس و من هستیم؟
[루카스를 눈으로 본 자 덜덜] 너무 무서워!x2
لوکاس را|با چشم|دیدن|کسی|لرزان|خیلی|ترسناک|
[Trembling out of fear after witnessing LUCAS' ability] I'm terrified! x2
[جا لوکاس را با چشم دید] خیلی ترسناک است!x2
[헤헤헤헤] - 왜 무서워요? - 너 너무 무서워! 나 이러고 해야겠다.
hehe|چرا|میترسید|تو|خیلی|ترسناک|من|اینطوری|باید انجام بدم
[Bwahahaha] - Why are you scared? - I'm terrified! I should play like this.
[هه هه هه هه] - چرا ترسناکی؟ - تو خیلی ترسناک هستی! من باید اینطور عمل کنم.
[하다가 힘들면... 셀프 아웃 각] 이러다 힘들면 저 그냥 이렇게 할 거예요.
در حین انجام دادن|اگر سخت بشه|خود|خروج|زاویه|با این کار|اگر سخت بشه|من|فقط|به این شکل|انجام دادن|خواهد بود
[If I get tired while playing... I plan to attack myself] If I'm worn out while playing, I'm just doing this.
[اگر سخت شد... خودم میرم بیرون] اگر اینطور ادامه پیدا کند، من همینطور عمل میکنم.
[상상만 해도~ 아찔!!]
فقط با تصور کردن|حتی|گیج کننده
[Getting vertigo~ just by imagining!!]
[فقط با تصورش~ وحشتناک!!]
[그럼 빨리 끝내 드릴게요]
پس|سریع|تمام کنم|به شما می دهم
[Then, I'll quickly end it for you]
[پس سریع تمومش میکنم]
[사실 태민은 루카스 vs 텐 경기 직후] 난 포기해야겠다, 얘네들 못 이기겠다.
در واقع|تائمین|لوکاس|در برابر|تن|مسابقه|بلافاصله بعد از|من|باید تسلیم شوم|این بچه ها|نمی توانند|شکست دهند
[After the match between LUCAS vs TEN, TAEMIN actually said] I should give up, because there's no way I can beat them.
[در واقع بعد از مسابقه تامین با لوکاس و تن] باید تسلیم بشم، اینا رو نمیتونم شکست بدم.
[게임 포기(?) 선언은 했지만~]
بازی|تسلیم|اعلام|اما
[Declared(?) to give up~]
[اعلام کنارهگیری از بازی(?)]
[하지만 막상 다치면 최선을 다하는 타입]
اما|در واقع|آسیب ببیند|بهترین تلاشش|انجام دادن|نوع
[But tends to do his best when faced with the challenge]
[اما وقتی آسیب میبیند، تمام تلاشش را میکند]
이렇게 앉아도 되나요?
اینطوری|نشستن|اجازه هست؟
Can I sit like this?
آیا میتوانم اینجا بنشینم؟
[침착하게 시뮬레이션까지 완료 / 열정 최고치로 UP]
با آرامش|تا شبیه سازی|کامل شد|اشتیاق|به بالاترین حد|بالا
[Calmly finishes simulation / Passion UP to the maximum limit]
[با آرامش شبیهسازی را کامل کرد / با بالاترین سطح اشتیاق UP]
이렇게 해야겠다, 오케이.
اینطور|باید انجام دهم|خوب
Okay, I should do this.
باید این کار را انجام دهم، اوکی.
[게임 열정 가득 두 bro의 대결] 몸 안에서만 놀아요, 알겠죠?
بازی|اشتیاق|پر|دو||رقابت|بدن|فقط در داخل|بازی میکنند|فهمیدی؟
[Match between two eager bros] Move your candle only within your torso, understood?
[نبرد دو برادر پرشور بازی] فقط درون بدن بازی میکنیم، متوجه شدی؟
시작할게요, 3 2 1 스타트!
شروع میکنم|شروع
Let's begin, 3, 2, 1, start!
شروع میکنم، ۳ ۲ ۱ شروع!
[꽃미소로 무장한 호랑이]
با لبخند گل|مسلح|ببر
[Tiger armed with a charming smile]
[ببر مسلح به لبخند گل]
[경험자 바이브로 안정된 공격]
کاربر باتجربه|با ویبره|پایدار|حمله
[Steady offense from experience]
[تجربه کننده ویبره حمله پایدار]
[첫 경험 / 시작과 동시에 고개 푹]
اول|تجربه|با شروع|به طور همزمان|سر|به شدت
[First experience / Puts his face down as soon as the match begins]
[اولین تجربه / همزمان با شروع سر را پایین بیندازید]
[용기내자 목표물 기다려! / 벌떡]
بیایید شجاع باشیم|هدف|صبر کن|ناگهان
[Chin up and buckle up / Target, I'm coming for you!]
[شجاعت به خرج بده هدف را منتظر باش! / ناگهان]
[걱정과 달리 막상막하 게임]
نگرانی و|برعکس|برابر|بازی
[Neck-and-neck game unlike TAEMIN's worry]
[برخلاف نگرانی، بازی برابر و نزدیک]
와 끝났다.
و|تمام شد
Wow, it's over.
و تمام شد.
[벌써요...?]
آیا قبلاً؟
[Already...?]
[قبلاً...؟]
[시작으로 리플레이]
به عنوان شروع|بازپخش
[Replaying from the beginning]
[از ابتدا دوباره بازی]
[게임 OVER]
بازی|تمام
[Game OVER]
[بازی تمام شد]
[멍~]
بیحالی
[Baffled~]
[مغز~]
아 근데... 루카스가 잘한다.
آ|ولی|لوکاس|خوب بازی می کند
By the way... LUCAS plays so well.
آه اما... لوکاس خوب عمل میکند.
[스나이퍼 TY도 인정] 오 잘하는데?
تیرانداز|TY هم|تأیید کرد|اوه|خوب میزند
[Even Sniper TY agrees] Woah, not bad?
[اسنایپر TY هم تأیید میکند] او خوب عمل میکند؟
[M화 총 2개 획득 / 루카스 결승 진출]
M화|total|2 pieces|acquired|Lucas|final|advancement
[Earned 2 M-cash in total / LUCAS moves on to the final round]
[Mها 2 عدد به دست آمد / لوکاس به مرحله نهایی راه یافت]
와 근데 진짜 정확히 맞혔어.
وا|اما|واقعا|دقیقا|زد
Woah, he was right on point.
وای، اما واقعاً دقیقاً درست گفتی.
야 잘하면 루카스 1등 하겠다.
هی|خوب عمل کند|لوکاس|نفر اول|خواهد شد
Hey, LUCAS could win the 1st place.
هی، اگر خوب عمل کنه، لوکاس اول میشه.
[부러움] 독방 쓰겠는데?
حسادت|اتاق انفرادی|میخواهی استفاده کنی؟
[Jealous] You could use the single room!
[حسادت] میخواد اتاق انفرادی بگیره؟
[거실 러버 우승 내꼬]
اتاق نشیمن|لاستیک|پیروزی|مال من
[Lover of the living room / Victory is mine]
[قهرمانی در اتاق نشیمن مال من است]
[카이_현재 5종 게임 꼴찌 예상] 루카스 나랑 다른 사람이구나?
||5 نوع|بازی|آخرین نفر|پیش بینی|لوکاس|با من|دیگر|آدمی هستی
[KAI_ Currently expected to come last in the pentathlon] LUCAS and I are two different people.
[کای_پیش بینی آخرین در 5 بازی] لوکاس، من و دیگران متفاوت هستیم؟
[대망의 결승전 루카스 VS 태용] - 아 이게 이제 결승전인가? - 결승전입니다.
مورد انتظار|فینال|لوکاس|در برابر|تائه یونگ|آ|این|حالا|فینال است|این فینال است
[Long-waited final round LUCAS vs TAEYONG] - Is this the final round? - It is.
[فینال بزرگ لوکاس در برابر تائه یون] - آیا این حالا فینال است؟ - بله، این فینال است.
- 태용이 형. - 태용이 형이랑 루카스.
تائه یونگ|برادر بزرگتر||با برادر بزرگتر|لوکاس
- TAEYONG. - TAEYONG and LUCAS.
- تائه یون برادر. - برادر تائه یون و لوکاس.
[3초 컷 승리 / 루카스 자신감 UP]
3 ثانیه|برش|پیروزی|لوکاس|اعتماد به نفس|بالا
[Finishing in 3 seconds / LUCAS' confidence UP]
[پیروزی در 3 ثانیه / افزایش اعتماد به نفس لوکاس]
어~휴..
Yi~kes..
اه~اوف..
[반면 태용 깊은 한숨과 장내 IN]
در عوض|تائه یونگ|عمیق|و آه|درون اتاق|در
[Meanwhile, sighing TAEYONG IN the field]
[از طرف دیگر تائه یون یک آه عمیق و درون سالن IN]
[만지작 비비적]
دست زدن|مالیدن
[Fumbling, rubbing]
[لمس و مالش]
[그래 우승 한 번 해보자!]
خوب|قهرمانی|یک|بار|بیایید امتحان کنیم
[Okay, let's win this!]
[بله بیایید یک بار برنده شویم!]
[백현_MC] 자 전국에 계신 여러분들.
||حالا|در سراسر کشور|هستید|شماها
[BAEKHYUN_MC] Ladies and gentlemen across the nation.
[بکهیوون_مجری] حالا به همه شما که در سراسر کشور هستید.
지금 생중계로(?) 나가고 있느니 제대로 봐주시기 바랍니다.
اکنون|به صورت زنده|پخش می شود|است|به درستی|تماشا کنید|امیدوارم
Please watch the match carefully as it's being broadcasted live(?) across the country.
الان به صورت زنده(?) پخش میشود، لطفاً به درستی تماشا کنید.
[기대 만발]
انتظار|شکوفا
[Thrilled]
[انتظارها به اوج رسیده است]
[M화 5개를 차지할 최종 주인공은?] 자 3 2 1 스타트!
M سریال|5 عدد|خواهد گرفت|نهایی|قهرمان|خوب|شروع
[Who's the last one standing to seize 5 M-cash?] 3, 2, 1, start!
[برنده نهایی که 5 جایزه M را به دست خواهد آورد؟] حالا 3 2 1 شروع!
[시작하자마자 거침없는 분사]
به محض شروع|بدون مانع|فعل حال
[Feisty shooting as soon as it begins]
[شروع به سرعت بدون توقف]
[역시 결승전] 일단 분사가 빠르다.
واقعا|فینال|در ابتدا|شوت کردن|سریع است
[Final round as good as expected] The streams are definitely fast.
[همچنین فینال] در ابتدا شلیک سریع است.
[클래스가 남다른 경기] 오 많이 맞혔어.
کلاس|متفاوت|مسابقه|او|زیاد|زده بود
[Match on a whole another level] They're spraying a lot.
[بازی با کلاس متفاوت] او خیلی خوب شلیک کرد.
오~!
اوه~
Oh~!
او~!
[이때 명중~]
در این زمان|اصابت
[Just then, bully's eye~]
[در این زمان برخورد~]
[2차 명중 / 스나이퍼 TY 공격에 휘청] 오 살짝 위기 있었지만
دومین|اصابت|تک تیرانداز|تی|به حمله|لرزید|او|کمی|بحران|بود اما
[2nd bull's eye / Stirred by Sniper TY's attack] Oh, although there was a slight danger
[برخورد دوم / تیرانداز TY به شدت آسیب دید] او کمی در خطر بود اما
[질세라 바로 반격] 위기 있었지만 루카스, 이어가는 루카스!x2
질세라|바로|반격|위기|بود اما|لوکاس|ادامه دهنده|لوکاس|
[Immediate counterattack] It was quite risky, but LUCAS carries on! x2
[اما بلافاصله تلافی کرد] در خطر بود اما لوکاس، لوکاس ادامه میدهد!x2
[하지만 상대는 TY 철벽 방어로 굳건]
اما|حریف|تی وای|دیوار آهنین|با دفاع|استوار
[But his opponent is TY / Standing still with impenetrable defense]
[اما حریف با دفاع آهنین TY محکم ایستاده است]
[이번에도 얼굴 보호는 실패]
این بار هم|صورت|محافظت|شکست
[Fails to protect his face again]
[این بار هم محافظت از صورت شکست خورد]
[결승전다운 팽팽한 대결] 다들 무빙이 좋아요.
مانند یک فینال|تنگاتنگ|رقابت|همه|حرکات|خوب است
[Tense match perfect as the final round] Both players' movements are great.
[مبارزهای تنگاتنگ مانند فینال] همه حرکات خوبی دارند.
[흥미진진 카이 형아 벌떡] 무빙이 좋아요.
هیجان انگیز|کای|برادر بزرگتر|ناگهان|حرکت|خوب است
[Compelled / KAI gets up] Movements are great.
[کای برادر هیجانانگیز ناگهان] حرکات خوبی دارند.
[이럴 수가!!]
اینطور|ممکن است
[How could this be!!]
[چطور ممکن است!!]
[스나이퍼 TY의 적중으로] 오 태용이 뭐야?
تیرانداز||با شلیک|او|تائه یونگ|چیه
[Due to Sniper TY's accurate shot] Woah, what's happening to TAEYONG?
[با دقت اسنایپر TY] او تائه یونگ چیه؟
[솨라락~]
شلپ شلپ~
[Poof~]
[شور~]
오 태용이 뭐야?
او|تائه یون|چیه
Woah, what's happening to TAEYONG?
او تائه یونگ چیه؟
[이긴 줄 모르고 계속 쏨] - 이겼어. - 이겼어요.
پیروز|خط|بدون|ادامه|شلیک کرد|من پیروز شدم|من پیروز شدم
[Keeps shooting without realizing he won] - You won. - You won.
[بیخبر از پیروزی ادامه میدهد] - پیروز شد. - پیروز شد.
확인 사살 금지입니다.
تأیید|کشتن|ممنوع است
Death checking is prohibited.
ممنوع است که تأیید شده را بکشید.
[세수한 보람 있네] 와 대박이다.
شستن صورت|فایده|هست|و|فوق العاده است
[Washing the face paid off] Amazing.
[خوشحالم که شستم] و فوق العاده است.
[아쉽 / 형아 축하해요]
متاسفم|برادر بزرگتر|تبریک میگویم
[Too bad / Congratulations, TEN]
[متأسفم / برادر بزرگتر، تبریک میگویم]
[주섬주섬] 자 이렇게 해서
به آرامی|حالا|به این شکل|انجام دادیم
[Fumbling] Therefore
[به آرامی] حالا اینطور شد
[파닥파닥 / 온 몸으로 축하]
با شادی و شوق|تمام|با بدن|تبریک
[Flapping / Congratulating with his body]
[پادک پادک / با تمام بدن تبریک]
[물불게임 태용 최종 우승] 태용이 승리!
بازی آب و آتش|تائه یونگ|نهایی|قهرمانی|تائه یونگ|پیروزی
[TAEYONG, the champion of Water VS Fire Game] TAEYONG wins!
[بازی آب و آتش، تایون قهرمان نهایی] تایون پیروز شد!
[M화 총 7개 획득]
M화|در مجموع|7 عدد|به دست آمده
[Earned 7 M-cash in total]
[در مجموع 7 عدد M به دست آمد]
[드디어 겜토피아의 막이 내리고] - 드디어 길고 긴 하루가 끝났다, 얘들아. - 진짜로.
بالاخره|گیمتُپیا|پرده|پایین میآید|بالاخره|طولانی|طولانی|روز|تمام شد|بچهها|واقعاً
[Game-TOPIA finally came to an end] - Guys, the long day is finally over. - Can't agree more.
[بالاخره پرده گمتُپیا پایین آمد] - بالاخره یک روز طولانی و سخت به پایان رسید، بچهها. - واقعاً.
[방 배정 게임 결과 발표] - 결과 최종 발표해드릴게요. - 네.
اتاق|تخصیص|بازی|نتیجه|اعلام||نهایی|به شما اعلام میکنم|بله
[Announcing Room Assignment Game results] - We'll announce the final results. - Okay.
[اعلام نتایج بازی تخصیص اتاق] - نتایج نهایی را اعلام میکنم. - بله.
[꼴찌는 거실]
آخرین نفر|اتاق نشیمن
[The last placer in the living room]
[آخرین نفر در اتاق نشیمن]
[3등부터 6등까지 2인실]
از رده سوم|تا رده ششم|اتاق دو نفره
[3rd to 6th places in double rooms]
[از مقام سوم تا ششم اتاق دو نفره]
[1, 2등은 침대 방]
در|تخت|اتاق
[1st and 2nd places in single rooms]
[مقامهای اول و دوم اتاق خواب]
[첫 번째 독방의 주인공은?]
||سلول انفرادی|قهرمان
[Who will win the first single room?]
[قهرمان اولین اتاق انفرادی کیست؟]
1등은 13점 획득하신 텐 씨.
نفر اول|13 امتیاز|کسب کرده|تن|آقا
TEN in 1st place with 13 M-cash.
نفر اول کسی است که 13 امتیاز کسب کرده، آقای تن.
[반전 없는 부동의 1위]
چرخش|بدون|عدم توافق|رتبه اول
[Undisputed 1st place without any surprise]
[نفر اول بدون تغییر]
[텐 2층 독방 당첨]
10|طبقه 2|اتاق خصوصی|برنده شد
[TEN wins a single room on the 2nd floor]
[برنده اتاق انفرادی طبقه دوم تن]
[입주 완료]
اسباب کشی|کامل شده
[Occupied]
[ورود کامل]
[남은 독방은 하나] 2등은
باقی مانده|اتاق انفرادی|یکی|نفر دوم
[One single room remaining] 2nd place
[یک اتاق خالی باقی مانده] نفر دوم است.
[기대하는 두 사람] 11점을 획득하신
انتظار|دو|نفر|11 امتیاز|کسب کرده
[Two hopeful men] Winning 11 M-cash
[دو نفر که انتظار دارند] 11 امتیاز کسب کردهاند.
[중간 집계 당시 3위] 3등 루카스 7개.
میانگین|شمارش|در آن زمان|مقام سوم|نفر سوم|لوکاس|7 عدد
[3rd place in the midway count] LUCAS in 3rd place with 7 M-cash.
[در زمان جمعبندی میانه، نفر سوم] لوکاس 7 عدد.
[결승 진출로 우승 후보에 등극한 루카스] 루카스 1등 하겠다, 독방 쓰겠는데?
فینال|با صعود|قهرمانی|به عنوان کاندیدای|تبدیل شده به|لوکاس||نفر اول|خواهد شد|اتاق انفرادی|استفاده خواهد کرد
[By playing the final round, LUCAS became a champion candidate] Hey, LUCAS could win the 1st place. You could use the single room!
[لکاس که با صعود به فینال به عنوان مدعی قهرمانی شناخته شد] لکاس میگوید اول میشود، آیا میتواند در اتاق انفرادی بماند؟
[아니면 물VS불 대결의 우승자 태용이 2등?] 오 태용이 뭐야?
یا||مسابقه|برنده|تائه یونگ|نفر دوم|او|تائه یونگ|چیه
[Or the champion of Water VS Fire Game TAEYONG in the 2nd place?] What's happening to TAEYONG?
[یا برنده رقابت آب و آتش، تائه یون، دوم میشود؟] اوه، تائه یون چه خبر است؟
[과연 남은 독방의 주인은?]
واقعاً|باقی مانده|سلول انفرادی|صاحب
[Who's the owner of the last single room?]
[آیا واقعاً صاحب باقیمانده اتاق انفرادی کیست؟]
태용 씨.
تائه یونگ|آقا
TAEYONG.
تائه یون.
[2등 태용 (M화 11개)]
مقام دوم|تائه یونگ|M화|11 عدد
[TAEYONG in 2nd place (11 M-cash)]
[رتبه 2 تایی تایون (11 عدد M)]
[독방 마감]
اتاق انفرادی|مهلت
[Single rooms sold out]
[پایان مهلت انفرادی]
[M화 9개] 3등 루카스
M화|9개|3등|لوکاس
[9 M-cash] LUCAS in 3rd place.
[9 عدد M] رتبه 3 لوکاس
루카스가 4등까지 떨어졌어요?
لوکاس|تا رده ۴|افتاد
Did LUCAS drop all the way down to 4th place?
آیا لوکاس به رتبه 4 سقوط کرده است؟
[아까 2등이었는데..]
قبلاً|دوم بودم
[He was in 2nd place earlier..]
[قبلاً دوم بودم..]
[M화 8개] 4등은 백현.
M화|8 عدد|نفر چهارم|بکهیون
[8 M-cash] BAEKHYUN in 4th place.
[8 عدد M] نفر چهارم بکهیون است.
[2인실 입주 완료]
اتاق دو نفره|اسکان|کامل
[Moved into double rooms]
[ورود به اتاق دو نفره کامل شد]
[2인 1실에 입주하게 될 5등은?]
2 نفر|در یک اتاق|مستقر خواهد شد|خواهد بود|نفر پنجم
[5th place to move into the double-occupancy room?]
[نفر پنجم که به اتاق دو نفره وارد خواهد شد؟]
마크 씨 5점.
مارک|آقا|5 نمره
MARK with 5 M-cash.
مارک 5 امتیاز.
[촉이 와 단번에 느껴] - 느낌 왔다, 꼴등이다. - 내가 꼴찌지.
حس|و|به یکباره|احساس کرد|حس|آمد|من آخرین هستم|من|آخرین هستم
[Got a feeling] - I have a hunch, I'm the last. - No, I am.
[احساس کردم و به یکباره متوجه شدم] - احساس آمد، من آخرین هستم. - من آخرین هستم.
[공동 6등 - 카이, 태민 (M화 4개)] 공동 꼴찌 아니에요?
مشترک|ششم|کای|تِمین|4 عدد)|4 عدد|مشترک|آخرین نفر|نیست
[Joint 6th place - KAI, TAEMIN (4 M-cash)] Are we both in the last place?
[مقام مشترک 6 - کای، تامین (4 M)] آیا ما مشترکاً آخر نیستیم؟
[둘 중 한 명은 거실에서 자야 하는데..]
دو|بین|یک|نفر باید|در اتاق نشیمن|بخوابد|باید
[One of the two has to sleep in the living room..]
[یکی از دو نفر باید در اتاق نشیمن بخوابد..]
[근데] 저 독방이에요?
اما|من|آیا اتاق انفرادی است؟
[By the way] Am I assigned to a single room?
[اما] من در سلول انفرادی هستم؟
[이 순간 태용의 침대를 노리는 한 사람] 저 독방이에요?
این|لحظه|تائه یون|تخت|نشانه رفته|یک|شخص|آن|آیا اتاق انفرادی است؟
[Meanwhile, one man trying to steal TAEYONG's bed] Am I assigned to a single room?
[در این لحظه، یک نفر به تخت تائه یون نگاه میکند] من در سلول انفرادی هستم؟
근데 태용이가 혼자 못 자요.
اما|تائه یونگ|تنها|نمی تواند|بخوابد
But TAEYONG can't sleep by himself.
اما تائه یون نمیتواند تنها بخوابد.
[태용_만 25세 / 혼자 못 잠(?)] 태용이가 혼자 못 자요.
|||تنها|نمی||تایونگ|تنها|نمی|میخوابد
[TAEYONG_25 years old / Can't sleep alone(?)] TAEYONG can't sleep by himself.
[تائه یون_فقط 25 ساله / نمیتواند تنها بخوابد(?)] تائه یون نمیتواند تنها بخوابد.
[형 침대에서 자려는 거지?] 침대에서 자고 싶어서 그러는 거 아니에요?
برادر بزرگتر|در تخت|خوابیدن|سوال|در تخت|خوابیدن|میخواهد|این کار را میکند|چیز|نیست
[Are you trying to sleep on the bed?] Are you saying that to sleep on the bed?
[برادر، میخواهی در تخت بخوابی؟] آیا به خاطر این است که میخواهی در تخت بخوابی؟
[아니 그게 아니라]
نه|آن|نیست
[Don't get me wrong]
[نه، اینطور نیست]
[백현_침대방 사냥꾼] 태용이랑 저랑 (침대방에서) 잘게요.
||شکارچی|با تائه یون|با من|(در اتاق خواب)|میخوابیم
[BAEKHYUN_Bedroom hunter] TAEYONG and I will sleep together (on the bed).
[بکهیوون_شکارچی تخت] من و تائهیون (در تخت) میخوابیم.
[침대방 사냥 성공] 오케이.
اتاق خواب|شکار|موفقیت|خوب
[Successfully snatched the bed] Okay.
[شکار موفق در تخت] اوکی.
[현재 숙소 상황 - 백현이 태용 방으로 합류 (1층 침대방)]
حال|محل اقامت|وضعیت|بکهیون|تائه یون|به اتاق|ملحق شدن|(طبقه اول|اتاق خواب
[Current situation at the accommodation - BAEKHYUN moved to TAEYONG's room (single bedroom on the 1st floor)]
[وضعیت فعلی محل اقامت - بکهیون به اتاق تائه یون ملحق شد (اتاق خواب طبقه اول)]
[가만... 캡틴 방(2인 1실)이 비네?]
صبر کن|کاپیتان||||است|اینجا
[Wait a second... Is Captain's room (double room) empty?]
[صبر کن... اتاق کاپیتان (دو نفره) خالی است؟]
[루카스야, 들어봐] 그러면 네가
لوکاس|گوش کن|پس|تو
[LUCAS, listen carefully] Then, you
[لوکاس، گوش کن] پس تو باید
(룸메이트로) 마크를 골라.
به عنوان هماتاقی|مارک را|انتخاب کن
Choose MARK (as your roommate).
(به عنوان هم اتاقی) مارک را انتخاب کنی.
[독방] 그럼 내가 혼자 방을 쓸게.
اتاق انفرادی|پس|من|تنها|اتاق را|استفاده خواهم کرد
[Single room] And I'll have the room to myself.
[سلول انفرادی] پس من تنها در اتاق میمانم.
어때~?
چطوره~؟
How's that~?
چطوره~؟
- 솔직히 밖에 괜찮아요. - 좋아 좋아!
صادقانه|در بیرون|خوبه|خوب|خوب
- Honestly, I'm fine sleeping outside. - Love that attitude!
- راستش بیرون خوبه. - خوب خوب!
[걸렸구나] - 밖에서 자! - 저 진짜 밖에 좋아요.
فهمیدم|در بیرون|بخواب|من|واقعا|در بیرون|خوب است
[Got you] - Sleep outside! - I really like sleeping outside.
[گرفتیمش] - بیرون بخواب! - من واقعاً بیرون رو دوست دارم.
[오호?] 좋아 좋아!
اوه؟|خوب|خوب
[Oho?] Perfect!
[اوه؟] خوب خوب!
[거실로 어필하는 태민 / 거실 좋아요] - 야 그럼 루카스 형이랑 바꿀래? - 전 상관 없어요.
به اتاق نشیمن|جلب توجه کننده|تائمین|اتاق نشیمن|خوبه|هی|پس|لوکاس|با برادر بزرگترش|عوض میکنی|من|اهمیتی|ندارم
[TAEMIN luring him to the living room / I like the living room] - Hey LUCAS, do you want to switch with me? - I don't mind.
[تامین که در حال جلب توجه در اتاق نشیمن است / اتاق نشیمن خوب است] - خوب، پس میخواهی با لوکاس عوض کنی؟ - من مشکلی ندارم.
[재차 확인] 그럼 나 독방 써도 돼?
دوباره|تأیید|پس|من|اتاق خصوصی|می توانم استفاده کنم|باشد
[Reaffirming] Can I have the room to myself?
[تأیید دوباره] پس میتوانم از اتاق انفرادی استفاده کنم؟
[쿨하게 승낙] 네.
با خونسردی|قبول کردن|بله
[Willingly agrees] Sure.
[با خونسردی موافقت میکند] بله.
- 진짜로? - 네.
واقعا؟|بله
- Really? - Yes.
- واقعاً؟ - بله.
[이게 웬 떡 태민 빠르게 온돌방 선점 / 내가 양보할게!]
این|چه|برنجی|تائمین|سریع|اتاق خواب سنتی کره ای|تصرف|من|واگذار می کنم
[این چه نوع کیکی است، تائمین به سرعت اتاق را تصرف کرد / من جا میزنم!]
[카이 & 마크 룸메 확정]
کای|مارک|هم اتاقی|تأیید شده
[KAI&MARK; confirmed as roommates]
[کای و مارک هم اتاقی شدند]
형들 방이 이만큼이잖아요?
برادرها|اتاق|به این اندازه نیست؟
Your rooms are this small, right?
اتاق برادران اینقدر است، درست است؟
전 이만큼이에요~!
من|اینقدر هستم
But mine is this big~!
من اینقدر هستم~!
[실평수 우선주의] 얼마나 좋아?
مساحت واقعی|اولویت به|چقدر|خوب است
[Prioritizes floor space] How good is that?
[اولویت با مساحت واقعی] چقدر خوبه؟
[나 천재]
من|نابغه
[Me, a genuis]
[من نابغهام]
[최종 방 배정 결과] - 전 뭐든 상관 없습니다. - 그래 가자 가자.
نهایی|اتاق|تخصیص|نتیجه|من|هر چیزی|اهمیتی|ندارد|خوب|برویم|برویم
[Final room assignment] - I don't mind either way. - Alright then, let's go.
[نتیجه نهایی تخصیص اتاق] - من با هر چیزی مشکلی ندارم. - خوب بریم بریم.
야 물에서 놀 사람?
هی|در آب|بازی کردن|آدم
Hey, who wants to play in the pool?
هی کسی هست که بخواهد در آب بازی کند؟
놀자 놀자.
بیایید بازی کنیم|بیایید بازی کنیم
Let's play.
بیا بازی کنیم.
[마크는 수영 대신 세안 후 취침 준비]
مارک|شنا|به جای|شستن صورت|بعد از|خواب|آماده سازی
[Instead of swimming, MARK gets ready for bed after getting cleaned]
[مارک به جای شنا، بعد از شستن صورت آماده خواب میشود]
[사뭇 진지 / 각 잡고(?) 화장품 일렬 배치]
به شدت|جدی|به دقت|مرتب کردن|لوازم آرایشی|در یک ردیف|چیدمان
[Fairly serious / Arranges skin products in a perfect(?) line]
[کاملاً جدی / لوازم آرایش را به ترتیب چیده است]
[낰낰~] 우리 마크 뭐 하시카?
نان نان~|ما|مارک|چه|می کند
[Knock, knock~] What's my dear MARK doing?
[نک نک~] مارک ما چه کار میکند؟
[방문 티키타카 / 오늘은 내가 마크 보러 왔지~]
بازدید|تیک تاکا|امروز|من|مارک|برای دیدن|آمدم
[Taking turns in visiting each other / I came to MARK's room today~]
[بازدید تیک تاکا / امروز برای دیدن مارک آمدهام~]
형 혹시 갖고 왔어요?
برادر بزرگتر|شاید|با خود|آورده است
Did you bring it?
برادر، آیا چیزی آوردهای؟
우리 매일 쓰는 거.
ما|هر روز|نوشتن|چیز
What we use everyday.
چیزی که هر روز استفاده میکنیم.
- 너 있어? - 형 없어요?
تو|هستی|برادر بزرگتر|نیست
- Do you have it? - Don't you have it?
- تو هستی؟ - برادر نیستی؟
[찐 방문 목적] - 나 그래서 빌리러 왔지. - 아 형~
واقعی|بازدید|هدف|من|بنابراین|برای قرض گرفتن|آمدم|آ|برادر بزرگتر
[Actual reason behind the visit] - I came to borrow it. - Come on~
[هدف واقعی بازدید] - من به همین خاطر اومدم که ببرمت. - آ برادر~
[우리 사이에~ 다 같이 쓰고 그런 거지] 형 시카~ 시카 세럼.
ما|بین|همه|با هم|استفاده کنیم|چنین|چیز|برادر بزرگتر|شیکا||سرم
[There's nothing we don't share~] TAEYONG, cica~ Cica serum.
[بین ما~ همه با هم استفاده میکنیم و اینجور چیزها] برادر شیکا~ شیکا سرم.
[일단 발라보자~ 톡톡톡] 형부터? 아니면 저부터 할까요?
اول|بیاندازیم|صدا زدن||یا||انجام دهم؟
[Let's try it~ Pat, pat, pat] You first? Or me first?
[اول امتحان کنیم~ تق تق تق] از برادر شروع کنیم؟ یا من اول انجام بدم؟
[듬뿍 얹는 STYLE] 고생한 피부들을 위해
فراوان|گذاشتن|سبک|زحمت کشیده|پوست ها|برای
[Abundant sTYle] For my skin that worked hard today
[استایل با مقدار زیاد] برای پوستهای زحمتکشیده
[세럼으로 세수하세요..? / 문질 문질] 세수하고 있는데?
با سرم|صورتتون رو بشورید|مالش|مالش|شستن صورت|هست
[Are you washing your face with the serum..? / Scrub, scrub] Are you washing your face?
[با سرم صورت بشویید..? / مالش مالش] در حال شستن صورت هستید؟
[이쪽은 매우 전투적 / 찹찹찹찹찹찹]
اینجا|بسیار|جنگجو|صداهای چاقو زدن
[Pretty aggressive / Tap, tap, tap, tap, tap, tap]
[این سمت بسیار جنگنده است / چپ چپ چپ چپ چپ چپ]
[점점 과열 / 바른다기보다 치대는 수준]
به تدریج|بیش از حد|به جای اینکه درست باشد|فشار دادن|سطح
[Gradually overheats / More like spanking than applying]
[به تدریج داغ میشود / بیشتر از اینکه بزنید، فشار میدهید]
[흡수 배틀(?) / 각자 무아지경]
جذب|نبرد|هر کدام|حالت بیخود
[Absorption battle(?) / In their own world]
[نبرد جذب(?) / هر کس در حالت بیخود]
[상쾌] 더운 날에 붉은 기를 좀
تازه|گرم|در روز|قرمز|روحیه|کمی
[Refreshed] On a warm day, this is
[تازه کننده] کمی رنگ قرمز در روزهای گرم
[달궈진 피부 집중 마크] - 가라 앉게 해주는 게 제일 좋은 것 같아요. - 그러니까, 트러블이 쏙쏙 들어가.
گرم شده|پوست|متمرکز|علامت|پایین|نشستن|انجام دهنده|چیز|بهترین|خوب|چیز|به نظر می رسد|بنابراین|مشکل|به راحتی|وارد می شود
[UnMARK traces of heat] - Best for soothing the redness. - Exactly, acnes are disappearing.
[علامت تمرکز بر روی پوست داغ] - به نظر میرسد که بهترین چیز این است که آرامش بخشد. - بنابراین، مشکلات به راحتی حل میشوند.
[마무리 목까지 꼼꼼하게 착!] - 근데 이거 좀 골고루 발라줘야 돼요. - 목까지 발라야 돼.
نهایی|تا گردن|به دقت|درست|اما|این|کمی|به طور یکنواخت|باید بمالی|میشه|تا گردن|باید بمالی|میشه
[Finishing by applying it on the neck!] - You should apply this evenly. - You should put it on the neck, too.
[پایان کار، به دقت تا گردن!] - اما باید این را به طور یکنواخت بزنید. - باید تا گردن بزنید.
오케이, 잘 발랐어 마크야.
اوکی|خوب|رنگ کرده|مارک جان
Thanks, MARK.
باشه، خوب زدی مارک.
[오늘 하루 잘~ 놀고 잘 준비도 끝!] 잘 자요 형, 오늘도 고생했어요.
امروز|روز|خوب|بازی کردن|خوب|آماده شدن|تمام شده|خوب|میخوابی|برادر بزرگتر|امروز هم|زحمت کشیدی
[After spending a great~ day, ready for bed!] Great work today, and sweet dreams.
[امروز خوب~ بازی کن و آماده خواب هم هستی!] شب بخیر برادر، امروز هم زحمت کشیدی.
[맠간 놀리기] 형 없다고 너무 무서워하지 말고, 잘 자 마크야!
همیشه|اذیت کردن|برادر بزرگتر|نبودن|خیلی|نترس|نکن|خوب|بخواب|مارک جان
[Briefly teasing] Don't be scared to sleep alone. Good night, MARK!
[مارک، نترس که برادر نیست، خوب بخواب!
[여운이 조금 긴 마크도 물놀이 간 형들도] 잘 자보시카? 오케이.
پسزمینه|کمی|طولانی|مارک هم|بازی در آب|رفتن|برادران بزرگتر هم|خوب|خوابیدید؟|خوبه
[MARK whose emotion lingers a bit longer and big brothers who are out playing in the water] Shall we get to bed? Okay.
[مارک که کمی احساساتی شده و برادرانی که به آب بازی رفتهاند] شب بخیر؟ باشه.
[모두 굿 나잇...] 불은 안 끄고 자야겠다.
همه|خوب|شب|چراغ|نه|خاموش کردن|باید بخوابم
[Good night everyone...] I'm sleeping with the lights on.
[همه شب بخیر...] باید بدون خاموش کردن چراغ بخوابم.
[어느덧 밝아온]
ناگهان|روشن شده
[Already shining bright]
[به ناگاه روشن شد]
[MTOPIA 마지막 아침]
ام تی او پی ای ای|آخرین|صبح
[Last morning on MTOPIA]
[آخرین صبح MTOPIA]
[화창한 날씨가 반기는 M토피아의 아침 풍경은?]
آفتابی|هوا|خوشامدگویی|M토피아|صبح|منظره
[Being welcomed by the serene weather, what does MTOPIA's morning look like?]
[منظر صبحگاهی Mتوپیا که با هوای آفتابی خوشامد میگوید؟]
[울렁이는 앵글로 맞이하는]
لرزان|انگلو|خوشامد گفتن
[Greeting with unsteady camera angle]
[به استقبال آنگلوی لرزان]
[모닝 요정 태용]
صبح|پری|تائه یونگ
[Morning Angel TAEYONG]
[فرشته صبح، تائه یونگ]
[까치집 까꿍]
خانه ی کبوتر|کبوتر
[Here's a magpie's nest]
[خانهی کلاغ، قوقولی قوقو]
[가장 먼저 기상] 여러분 모두 굿모닝.
اولین|زودتر|بیدار شدن|شما|همه|صبح بخیر
[Very first one to wake up] Good morning everyone.
[اولین کسی که بیدار میشود] صبح بخیر به همه شما.
마지막 날이에요.
آخرین|روز است
Today's the last day.
این آخرین روز است.
[눈도 못 뜬 채 옹알옹알] 너무 졸려요..
چشمم|نمی|باز|در حال|بیهدف حرف زدن|خیلی|خوابم میآید
[Babbling without opening his eyes] I'm so tired..
[با چشمان بسته غلغلک میزنم] خیلی خوابم میآید..
[칫솔질로 잠을 깨보는데]
با مسواک زدن|خواب|بیدار می شوم
[Brushes teeth to stay awake]
[با مسواک زدن سعی میکنم بیدار شوم]
[30초 만에 배터리 OFF]
30 ثانیه|در|باتری|خاموش
[Battery OFF in 30 seconds]
[بعد از 30 ثانیه باتری خاموش میشود]
[스위치 ON]
سوئیچ|روشن
[Switch ON]
[سوئیچ روشن]
[무의식 반자동 칫솔질 ON]
بیاختیار|نیمهخودکار|مسواک زدن|روشن
[Unconscious semiautomatic toothbrushing ON]
[مسواک زدن نیمه خودکار غیر ارادی روشن]
[또? / 급방전]
دوباره؟|سریع تخلیه
[Again? / Out of juice]
[دوباره؟ / تخلیه سریع]
[충전이 자주 필요한 TYpe]
شارژ|به طور مکرر|مورد نیاز|نوع
[TYpe that requires frequent charging]
[نوعی که نیاز به شارژ مکرر دارد]
[충전 오류 / 고장 난(?) 앵글]
شارژ|خطا|خرابی|شده|زاویه
[Charging error / Broken(?) angle]
[خطای شارژ / زاویه خراب(?) ]
[꼼꼼히..열심히..씻는 중]
با دقت|با تلاش|شستن|در حال
[Thoroughly.. and eagerly.. cleaning up]
[با دقت..با جدیت..در حال شستن]
[드디어] 준비 끝.
بالاخره|آماده سازی|تمام شد
[Finally] Ready.
[بالاخره] آماده شد.
[띠용]
صدای تعجب
[Blink]
[توجه]
[모닝 요정의 막간 코너] 저의 이틀 동안..
صبح|پری|لحظه های خالی|گوشه|من|دو روز|در طول
[Morning Angel's brief show] For two days..
[گوشهای از جادوگر صبح] دو روز من..
[태용 CAM] 이틀 동안의 룸메이트를 소개할게요.
تایونگ|دوربین|دو روز|از|هم اتاقی را|معرفی می کنم
[TAEYONG's CAM] I'll introduce my roommate for two days.
[تایونگ CAM] میخواهم هماتاقیهای دو روزهام را معرفی کنم.
[침대와 하나 된 흰 덩어리(?)]
با تخت|یکی|شده|سفید|توده
[White lump(?) united with the bed]
[توده سفیدی که با تخت یکی شده است(?)]
[태용's 룸메이트 백현이 형]
|هم اتاقي|بکهیون|برادر بزرگتر
[BAEKHYUN, TAEYONG's roommate]
[هماتاقی تایونگ، بکهیون]
[귀여워]
بامزه است
[Cute]
[نازک]
[모닝 요정 열일 / 인기척에도 꿈쩍 않는 캡틴]
صبح|پری|کار سخت|حتی با نشانه های حضور دیگران|تکان|نمی زند|کاپیتان
[Morning Angel working hard / Captain not moving even in TAEYONG's presence]
[فرشته صبح مشغول کار / کاپیتان که به هیچ صدایی واکنش نشان نمیدهد]
[캡틴은 조금 이따 다시 만나요]
کاپیتان|کمی|بعدا|دوباره|ملاقات می کنیم
[Let's meet Captain later]
[کاپیتان کمی بعد دوباره ملاقات میکنیم]
[한편 여기도 꿈틀대는 흰 덩어리(?)]
از سوی دیگر|اینجا هم|در حال حرکت|سفید|توده
[Meanwhile, another wiggling white lump(?)]
[از طرفی اینجا هم توده سفیدی در حال تکان خوردن است(?)]
[우렁찬 뱃고동 소리와 함께]
رسا|بوق کشتی|و صدای|همراه
[With the sonorous sound of a foghorn]
[صدای طبل بزرگ با هم]
[일어나는 거실 취침 루카스?]
بیدار شدن|اتاق نشیمن|خواب|لوکاس
[LUCAS, the living room lover, getting up?]
[آیا لوکاس در حال بیدار شدن از خواب در اتاق نشیمن است؟]
[카이 형 씻는 사이 슬~쩍 형 자리 차지]
کای|برادر بزرگتر|در حال شستن|در حین|||برادر بزرگتر|جا|اشغال کرد
[Care~fully sneaked into KAI's room while he's washing up]
[در حالی که کای برادر در حال شستن است، به آرامی جای برادر را میگیرم]
[카메라 줍줍]
دوربین|جمع کردن
[Picking up the camera]
[دوربین را برمیدارم]
[모닝 멋짐 점검]
صبح|جذابیت|بررسی
[Checking his morning glamour]
[بررسی زیبایی صبح]
[요리 조리]
آشپزی|پخت و پز
[Looking here and there]
[آشپزی و هنر]
[살펴봐도 비몽사몽]
حتی اگر نگاه کنی|در حالت خواب و بیداری
[Looks half-conscious]
[حتی اگر نگاه کنی، خواب و بیداری]
[휴면 AI체] 마지막 날이다.
خواب|هوش مصنوعی|آخرین|روز است
[AI generated speech] It is the last day.
[روز آخر AI خوابیده است.]
배고파.
گرسنه هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
[먹카스 / 배꼽 알람에 정신 번쩍] 밥 먹어야 돼, 굿바이.
مک کاس|ناف|به زنگ|ذهن|ناگهان|غذا|باید بخورم|باشد|خداحافظ
[مک کاس / زنگ شکم به صدا درآمد] باید غذا بخورم، خداحافظ.
[기상 완료 / 밥 먹으러 GO!]
بیدار شدن|تمام شده|غذا|برای خوردن|برو
[Woken up / Let's GO and eat!]
[بیداری کامل / برویم غذا بخوریم!]
[여행의 마지막 아침 모두 기상 완료!]
سفر|آخرین|صبح|همه|بیدار|کامل
[Everyone's up on the last morning of the trip!]
[آخرین صبح سفر همه بیدار شدند!]
[가장 먼저 식탁 앞에 대기 중인 막내즈]
اولین|زودتر|میز غذاخوری|در جلوی|||فرزند کوچک
[Young Bloods waiting at the table first]
[نوجوانی که در جلوی میز نشسته است]
[힐끔~]
نگاهی سریع
[Glance~]
[نگاهی سریع~]
[스윽]
به آرامی
[Moves forward]
[به آرامی]
[급 팔씨름 결투 신청]
فوری|بازو کشی|مبارزه|درخواست
[Suddenly challenges LUCAS to an arm wrestling]
[فوراً درخواست مسابقه بازو]
[에이~~ 괜찮겠어?]
هی|آیا خوب خواهد بود؟
[Ay~~ Are you sure?]
[آیا خوب است؟]
[컴온 컴온]
بیا|بیا
[Come on]
[بیا بیا]
[덥석]
ناگهان
[Grip]
[به سرعت]
[이 힘 뭐야...?]
این|قدرت|چیه
[Where does this strength come from...?]
[این قدرت چیه...?]
[예상치 못한 악력에 당황] 야 너 너무 세다.
||در قدرت چنگ|گیج|هی|تو|خیلی|قوی هستی
[Shocked at the unexpected grip] Hey, your grip is too strong.
[از قدرت غیرمنتظره شوکه] هی، تو خیلی قوی هستی.
[자존심 불쑥] - 바로 나 이기지 마? - 응.
عزت نفس|ناگهان|بلافاصله|من|شکست ندهی|نه|بله
[Pride from nowhere] - Don't take me down right away, okay? - Sure.
[غرور ناگهانی] - درست نبر منو؟ - آره.
[끄덕~] 그냥 내 느낌만 봐봐.
سر تکان دادن|فقط|من|احساس فقط|نگاه کن
[Nod~] Just feel my strength.
[سری تکان دادن~] فقط احساس منو ببین.
[급 긴장...]
ناگهان|تنش
[Suddenly nervous...]
[ناگهان مضطرب...]
[준비이이이이 어랏...?]
آماده|اوه
preparation|
[Readyyyyyy..?]
[آماده ایییییی؟]
[잠깐 타임...!] 미쳤는데?
لحظه|زمان|دیوانه شدی؟
[Just a second...!] It's insane!
[یک لحظه صبر کن...!] دیوانه شدی؟
[얼얼... 손목 안부 체크]
بی حس|مچ دست|احوالپرسی|بررسی
[Throbbing... Checking wellbeing of the wrist]
[سرد سرد... بررسی وضعیت مچ دست]
[마크~ 벌써 놀라면 어떡해~]
مارک|قبلاً|اگر بترسی|چه کار کنم
[MARK~ It's too early to be surprised~]
[مارک~ چطور میتونی اینقدر زود شوکه بشی~]
[희망 고문?] 왼손은 좀 약해.
امید|عذاب|دست چپ|کمی|ضعیف است
[Hope torture?] My left hand is a bit weak.
[آزار امید؟] دست چپ کمی ضعیف است.
[솔깃]
جالب
[Intrigued]
[جذاب]
[약한 왼손이라도(?) 꺾고 싶은 마크의 도전..]
ضعیف|حتی با دست چپ|شکست دادن|میخواهد|مارک|چالش
[Endeavor of MARK who wants to knock out the weak(?) left hand...]
[چالش مارک برای شکست دادن دست چپ ضعیف(?)..]
하나
یکی
One
یک
[꽈아악] 하나 둘 셋
صداي فرياد|يک|دو|سه
[Firm grip] One, two, three
[آخ آخ] یکی دو سه
[파들 파들..]
پادول|پادول
[Shaking..]
[لرزش لرزش..]
[안간힘..]
تلاش بیوقفه
[Shooting his bolt..]
[تلاش بیوقفه..]
[이쪽은 매우 평-온]
اینجا|بسیار||
[This side is peace-ful]
[این سمت بسیار آرام است]
[이것은...고독한 나와의 싸움]
این|تنها|با من|مبارزه
[This is.. a lonely battle against myself]
[این... نبردی با تنهایی من است]
[상처만 남은(?) 하룻맠냉이의 도전]
فقط زخمها|باقی مانده||چالش
[Baby MARK's challenge left with nothing but a scar(?)]
[چالش یک روز سرد با زخمهای باقیمانده(?) ]
[괜찮은 척 애써 낄낄]
خوب|تظاهر به|به زحمت|خنده
[Laughing to act cool]
[تظاهر به خوب بودن و تلاش برای خندیدن]
[형들도 등장] 너희 둘이 뭐 하고 있었어?
|ظاهر شدند|شما|دو نفر|چه|انجام|بودید
[Older brothers enter] What were you two doing?]
[برادران هم ظاهر میشوند] شما دو نفر چه کار میکردید؟
[그냥...그런 게 있어요..]
فقط|آنچنانی|چیزی|وجود دارد
[Nothing... I don't want to talk about it..]
[فقط... چنین چیزی وجود دارد..]
[씁쓸한 마음을 달래 줄(?) 아침 식사 Time!] 형 우리 밥 먹으면 된대요.
تلخ|دل|آرامش|بدهد|صبح|صبحانه||برادر بزرگتر|ما|برنج|بخوریم|میگه میشه
[Time for breakfast to comfort(?) bitter defeat!] We're eating.
[زمان صبحانهای که دل را آرام میکند(?)!] برادر، میگویند میتوانیم غذا بخوریم.
[오늘의 아침은 시원 뜨끈 든든~한 칼만둣국!] - 뭐야? - 어? 만두 우동?
امروز|صبحانه|خنک|گرم|||سوپ کلم و ماندوی|چی هست؟|اوه؟|ماندو|اودون
[Warm and filling~ Noodle and dumpling soup for today's breakfast!] - What is it? - Uh? Dumpling and udon?
[صبحانه امروز، سوپ کلماندو داغ و دلپذیر!] - چی بود؟ - اوه؟ نودل ماندو؟
[칼국수와 만두의 환상 조합] - 칼국수다! - 이거 누가 만들었어?
||||این کلا کلمو است|||
[Perfect combination of kalguksu and dumplings] - It's kalguksu! - Who made it?
[ترکیب فوقالعاده نودل و ماندو] - نودل است! - این را چه کسی درست کرده؟
[천연덕] 아 이거 또 저랑 마크가 준비했죠.
طبیعی|آ|این|دوباره|با من||آماده کردیم
[Casual] MARK and I prepared today's breakfast again.
[طبیعی] آ، این یکی دیگه رو من و مارک آماده کردیم.
[호흡 척척] - 이거 사실 저랑 태용이 형이랑.. - 진짜로?
تنفس|هماهنگ|این|در واقع|با من|تائه یونگ|با برادر بزرگترم|واقعاً
[Perfect duo] - Actually, TAEYONG and I made it.. - Really?
[تنفس درست] - این واقعاً من و تائه یونگ آماده کردیم.. - واقعاً؟
[욘석들이~ 예능감이 늘었어! / 형아 뿌듯(?)] 거짓말 많이 늘었어.
اون بچه ها|حس شوخی|بهتر شده|برادر بزرگتر|افتخار|دروغ|خیلی|بیشتر شده
[Look at these guys~ Your wits are improving! / Proud(?) brother] They're becoming good liars.
[یون ساک ها~ حس کمدی شون بیشتر شده! / برادر بزرگتر خوشحال(?)] دروغ گفتن خیلی بیشتر شده.
[능청스러움은 덤] 반죽까지 했거든요.
بیخیالی|اضافی|تا خمیر|درست کردم
[Placidity is a bonus] We even made the dough.
[زیرکی اضافی] حتی خمیر هم درست کردیم.
형 제가 떠줄게요.
برادر بزرگتر|من|میزنم
Let me get that for you.
برادر، من برات میزنم.
[캡틴 모드 ON!] 해줄게.
کاپیتان|حالت|روشن|انجام میدم
[Captain mode ON!] Let me.
[حالت کاپیتان روشن!] برات انجام میدم.
[손수 동생들 챙겨주는 캡틴]
با دست خود|برادران و خواهران|مراقبت کننده|کاپیتان
[Captain taking care of his brothers]
[کاپیتانی که به خواهر و برادرهایش رسیدگی میکند]
[= 많이 주세요] 저 칼국수 진짜 좋아해요.
زیاد|بدهید|من|کلم پلو|واقعاً|دوست دارم
[= Give me a lot] I love kalguksu.
[= خیلی بدهید] من واقعاً این کلمپلو را دوست دارم.
[칼국수 러버 마크는 듬뿍듬뿍] 형 땡큐.
کلمکسو|دوستدار||به مقدار زیاد|برادر بزرگتر|متشکرم
[Plenty for MARK, the kalguksu lover] Thank you, BAEKHYUN.
[عاشق کلموکی هستم، مرسی برادر.]
[대만족]
رضایت کامل
[Pleased]
[کاملاً راضی]
[목 빠질라~ / 빨리 먹고 싶어요]
گردن|می افتد|سریع|خوردن|می خواهم
[Looking forward~ / I want to eat it ASAP]
[دارم خفه میشم~ / زود میخوام بخورم]
[동생들 먼저 챙겨준 후(텐 거)]
برادرها|اول|مراقبت کرد|||چیز
[After taking care of his younger brothers (TEN's bowl)]
[اول برادرانم را سیر میکنم (این کار را میکنم)]
[마지막으로 캡틴 몫까지 세팅 완료] 먹어봅시다.
در نهایت|کاپیتان|سهم|تنظیمات|کامل|بیایید بخوریم
[Everyone, including Captain, is ready] Let's dig in.
[در نهایت، تنظیمات برای سهم کاپیتان کامل شد] بیایید بخوریم.
잘 먹겠습니다~
خوب|می خورم
Thank you for the meal~
خوب میخورم~
[캡틴은 뜨끈한 국물부터 한 입~]
کاپیتان|داغ|از سوپ|یک|لقمه
[Captain takes a sip of warm soup first~]
[کاپیتان یک قاشق از سوپ داغ~]
[크으]
خخخ
[Wow]
[آه]
국물이 끝내줘요~
سوپ|عالیه
The soup is amazing~
آبگوشت فوق العاده است~
[이쪽은 칼국수 면 치기]
اینجا|کلمپودل|نودل|زدن
[This side attacking noodles]
[این سمت نودل کلاسی را میزنیم]
[와앙 / 만두도 한 입 가득~] - 너희 더 떠먹어. - 진짜 맛있네.
واااااانگ|ماندو هم|یک|دهان|پر|شما|بیشتر|بخورید|واقعا|خوشمزه است
[Yum / One mouthful of the dumpling~] - Take some more. - It's delicious.
[واااا / هم dumpling را یک لقمه پر میزنم~] - شماها بیشتر بخورید. - واقعاً خوشمزه است.
[옴뇸뇸] 맛있다.
اوم نیوم|خوشمزه است
[Nomnomnom] Appetizing.
[اوم نوم نوم] خوشمزه است.
[맛있어요] 아 맛있다.
خوشمزه است|آ|خوشمزه است
[Delicious] Woah, yum.
[خوشمزه است] آ، خوشمزه است.
[보기만 해도 군침 도는 Super 먹방ing]
دیدن|هم|آب دهان|می چرخد|سوپر|خوردن برنامه
[Airing a mouthwatering Super Mukbang]
[فقط با دیدن آن آب دهنم راه میافتد Super 먹방ing]
저 어떡해요?
من|چه کار کنم
What should I do?
من چه کار کنم؟
[무슨 일이에요?]
چه|کاریه
[What's wrong?]
[چه اتفاقی افتاده؟]
저는 원래 다이어트 기간인데
من|در اصل|رژیم غذایی|دوره است
I'm supposed to be on a diet
من در واقع در دوره رژیم هستم.
[구시렁 구시렁] 아니 맛있는 것만 갖고 오시니까..
||نه|خوشمزه|فقط چیز|آوردن|آوردید
[Whining] But you keep bringing delicious meals..
[غرغر غرغر] نه، فقط چیزهای خوشمزه میآورید...
[다이어트는 물 건너갔..] 저 어제도 '내일부터 시작이다' 첫날에도 '내일부터 시작이다'
|آب|از دست رفت|من|دیروز هم|از فردا|شروع می شود|در اولین روز هم|از فردا|شروع می شود
[Diet is long gone..] Yesterday, I said "Diet starts tomorrow," and on the first day, I said "Diet starts tomorrow"
[رژیم به باد رفته..] من دیروز هم گفتم 'از فردا شروع میکنم' حتی در روز اول هم گفتم 'از فردا شروع میکنم'
[행-복] 지금 세 끼 다 먹고 있어.
||الان|سه|وعده|همه|خوردن|هستم
[Ha-ppy] I've been eating all three meals.
[خوشبختی] الان سه وعده غذا خوردهام.
[후루룩~]
slurping sound
[Already emptied bowl]
[هروووک~]
[여긴 벌써 텅텅]
اینجا|قبلاً|خالی
[اینجا دیگه خالی خالیه]
[역시 잘 먹네]
واقعا|خوب|میخوره
[Always surprises us with his appetite]
[واقعا خوب میخوره]
어제 메밀 막국수 두 그릇 먹는 거 보고
دیروز|حنطه السوداء|ماکارونی سرد|دو|کاسه|خوردن|آن|دیدم
When I watched you eat two bowls of makguksu
دیروز که دو کاسه ماکارونی buckwheat خوردی رو دیدم
[어제에 이어 오늘도 K-입맛 패치 완] - 진짜 대단하다 싶었어요. - 나 처음 봤어.
دیروز|ادامه|امروز هم|||بهروزرسانی|کامل|واقعاً|فوقالعاده است|به نظر میرسید|من|اولین بار|دیدم
[Completely adjusted to K-cuisine again after yesterday] - I was impressed. - I've never seen anyone eat like that.
[دیروز و امروز هم K-طعم پچ کامل] - واقعاً شگفتانگیز بود. - من اولین بار بود که دیدم.
어제 진짜 맛있었어요.
دیروز|واقعا|خوشمزه بود
Last night's meal was amazing.
دیروز واقعاً خوشمزه بود.
[먹고 또 먹고]
خوردن|دوباره|خوردن
[Eating and eating]
[بخور و دوباره بخور]
[앗]
اوه
[Oops]
[اوه]
[한 가닥도 놓치지 않겠다]
یک|رشته|از دست نمی دهم|نخواهم داد
[Not missing one strand]
[هیچ چیزی را از دست نخواهم داد]
[야무지게 추가 리필까지~]
با دقت|اضافی|تا پر کردن دوباره
[Wholeheartedly gets a refill~]
[با دقت تا ریفیل اضافی~]
[대단..] 면은 다 끌어 먹고 있네.
عالی|نودل|همه|کشیدن|خوردن|هستی
[Marvelous..] He's eating all the noodles.
[عالی..] همه نودل ها را میکشد.
[행복한 루칼국스] 저 이거 칼국수 너무 좋아요, 우동 같이?
خوشحال|رستوران کلمو|من|این|کلمو|خیلی|خوشم میاد|اودون|با هم
[Happy LUCAlguksu] I love kalguksu. Isn't it like udon?
[کالگوس خوشحال] من این کالگوس را خیلی دوست دارم، شبیه اودون؟
너무 좋아요, 저 면 너무.. 어?
خیلی|خوبه|من|نودل|خیلی|اه؟
I love noodles so much.. Huh?
خیلی خوبه، من اینجا خیلی.. اوه؟
[당황쓰 / 내 그릇 어디 갔어] 어? 아 여기..
گیج|من|ظرف|کجا|رفته|||
[Bewildered / Where did my bowl go] Uh? Ah, here..
[متحیر / کاسه من کجاست] اوه؟ آهان اینجا..
[민망 / 귀여움] 아무도 안 뺏어 먹어요~
خجالت|ناز||||
[Embarrassed / Cute] No one's taking your food~
[شرمنده / بامزه] هیچکس نمیخواد ازش بخوره~
[워웡 진정해] 야 나는 국자에 진짜 놓고 먹는 줄 알았어.
واونگ|آرام باش|هی|من|با قاشق|واقعا|گذاشتن|خوردن|عادت|فکر کردم
[Easy now] I really thought you were eating out of the ladle.
[آرام باش] هی، من فکر میکردم که واقعاً با ملاقه میخورم.
방송 나오면 너무 재있을 것 같아요.
برنامه|پخش شود|خیلی|سرگرم کننده|چیز|به نظر می رسد
MTOPIA would be entertaining once it's aired.
به نظر میرسد وقتی پخش شود خیلی جالب خواهد بود.
가면 갈수록 재밌는 것 같아.
هر چه بیشتر|به نظر می رسد|جالبتر|چیز|به نظر می رسد
The trip gets more and more exciting.
به نظر میرسد هر چه جلوتر برویم جالبتر میشود.
[여행의 끝이 보이는 게 아쉽기만 한데..] 다음에 또 하고 싶다, 다 죽었어.
سفر|پایان|قابل مشاهده|چیز|فقط ناراحت کننده|اما|||||همه|مرده است
[Sad to see the trip draw to an end..] I want to do it again next time and beat all of you.
[دیدن پایان سفر فقط ناراحتکننده است..] میخواهم دوباره انجامش دهم، همه چیز تمام شده.
[맞아요]
بله
[I agree]
[درست است]
[궁금] 오늘은 뭐 하려나?
کنجکاو|امروز|چه|خواهد کرد
[Curious] What would we do today?
[کنجکاوی] امروز چه کار کنم؟
[두근 / 설렘] 진짜 이제 뭐 할까?
تپش|هیجان|واقعاً|حالا|چه|انجام دهم
[Going pit-a-pat / Excited] I wonder.
[تپش قلب / هیجان] واقعاً حالا چه کار کنیم؟
오늘 마지막 날이니까 뭔가
امروز|آخرین|روز است|چیزی
Since today's the last day
امروز آخرین روز است، پس باید چیزی انجام دهیم.
[열정 가득 / 힘든 거 어때요?]
اشتیاق|پر|سخت|چیز|چطور است
[Full of eagerness / What about something strenuous?]
[پر از اشتیاق / سختی چه اشکالی دارد؟]
[혹시] 스카이다이빙?
شاید|پاراگلایدینگ
[Perhaps] Skydiving?
[شاید] پرش با چتر؟
[귀여워]
بامزه است
[Cute]
[ناز]
[더욱 궁금해지는 마지막 여행지] - 내가 생각했을 때 리듬을 타지 않을까? - 리듬이요?
بیشتر|کنجکاو کننده|آخرین|مقصد سفر|من|فکر کردم|زمان|ریتم را|سوار شود|نکند|ریتم؟
[Last destination raising more questions] - Don't you think we'd be getting in the rhythm? - Rhythm?
[آخرین مقصد سفر که بیشتر کنجکاو میشوم] - وقتی به آن فکر میکنم، آیا نمیرقصد؟ - رقص؟
- 난 분위기 탈 것 같은데? - 작두 타지 않을까?
من|جو|تحت تاثیر قرار|چیزی|به نظر میاد|نوعی اسب|سوار بشه|نکنه
- What about getting in the spirit? - Don't you think we'd be dancing on a straw cutter?
- به نظر میرسد که من جو را حس میکنم؟ - آیا سوار بر جادو نمیشوم؟
[다음 일정] - 확인하러 가자. - 가보자.
بعدی|برنامه|برای تأیید|برویم|بیایید برویم
[Next schedule] - Let's go check it out. - Let's go.
[برنامه بعدی] - بیایید برویم تأیید کنیم. - بیایید برویم.
[과연 어떤 일정이 기다리고 있을지?] 잘 먹었습니다!
واقعاً|چه|برنامه|منتظر|خواهد بود|خوب|خوردم
[What activity would be waiting for them?] Thank you for the meal!
[واقعاً چه برنامهای در انتظار ماست؟] خوشمزه بود!
[마지막 회가 궁금하다면? 12회에서 만나요~]
آخرین|قسمت|اگر کنجکاو هستی|در قسمت 12|ملاقات می کنیم
[Curious about the last episode? See you on Episode 12~]
[اگر کنجکاوید آخرین قسمت چه خواهد بود؟ در قسمت 12 همدیگر را میبینیم~]
SENT_CWT:AFkKFwvL=6.45 PAR_TRANS:gpt-4o-mini=5.98
fa:AFkKFwvL
openai.2025-02-07
ai_request(all=629 err=0.00%) translation(all=503 err=0.00%) cwt(all=2443 err=5.12%)