زندگی غولها | قسمت ۶ : ماری کوری (2)
که محل دفن خیلی از بزرگان فرانسهست.
بقایای جسد ماری کوری رو توی یه تابوت سربی قرار دادن چون به حدی در معرض
پرتوهای رادیواکتیو بوده که گفته میشه استخوانهاش تا 1500 سال دیگه هم پرتوزاست.
حتی دفترچه یادداشتش و مقالاتی که نوشته بود، از شدت پرتوزایی
داخل محفظههای سربی نگهداری میشن.
ویژگیهای شخصیتی ماری کوری رو از داستان زندگیش کاملا میشه فهمید،
اما شاید بشه گفت پررنگترین ویژگیش این بود که شدیدا به تحقیقاتش پایبند بود.
هیچ مشکلی نمیتونست از ادامه دادن مسیری که درپیش گرفته بود منصرفش کنه،
نه مشکلات مادی، نه خانوادگی، نه بیماری، نه تعصبات و تهمتهایی که بهش زده میشد.
کنار این استقامت عجیب، ویژگیهایی مثل هوش بالا و علاقهی شدید به
علم هم اضافه کنید، نتیجهش میشه یه همچین انسان بزرگی.
غیر از اینا، اعتقاد زیادی به این داشت که کاری که انجام میده باید برای بشریت مفید باشه،
برای همین بود که هم خودش هم شوهرش خیلی از جوایزی که بهشون پیشنهاد میشد
رد میکردن یا منتقل میکردن به دانشگاهها و موسساتی که براشون کار میکردن.
یه شخصیت راستگو و محکم داشت که بارها گرفتار افسردگی شد.
با اینکه خانوادهش مسیحی بودن ولی خودش اعتقادی به مذهب نداشت، ندانمگرا بود.
اینشتین سال 1935 یه سال بعد از مرگ ماری کوری، تو یه جشن یادبود تو نیویورک،
عظمت انسانی ماری رو تحسین کرد و گفت که ویژگیهایی مثل
قدرت و پاکی و فسادناپذیری و بقیهی ویژگیهای خوب این شخصیت
به ندرت همه با هم توی یه آدم پیدا میشه.
معروفه که اینشتین دربارهش گفته بود احتمالا اون تنها کسیه که
ثروت و شهرت نمیتونه فاسدش کنه.
در کل اینشتین یکی از طرفدارای پروپاقرص ماری کوری بود.
یکی از اشتباهاتش، که البته شاید نشه اسمشو دقیقا اشتباه گذاشت
این بود که چند سال بعد از مرگ پیر، سال 1911،
مشخص شد که با یه فیزیکدان به نام پل لَنژوِین (Paul Langevin) رابطه داشته.
این آدم که از شاگردای پیر کوری بود، متاهل بود اما خب رابطهی خوبی با زنش نداشت.
زنش وقتی که فهمید، این موضوع رو افشا کرد و
باعث شد یه هجمهی شدیدی علیه ماری کوری ایجاد بشه.
محکوم شد به اینکه با یه مرد متاهل وارد رابطه شده و
بهش نسبت خونه خراب کن دادن.
این اتفاق، جایزهی نوبل دومش رو تحتالشعاع قرار داد، حتی ازش خواستن که
تو مراسم اهدای جایزه حاضر نشه تا اوضاع یکم آروم بشه اما گوش نکرد و به مراسم رفت.
اینشتین بعد از این قضیه یه نامه بهش نوشت و حسابی ازش حمایت کرد
که این کار تاثیر زیادی داشت تو خوابیدن اون جوّ نفرتی که ایجاد شده بود.
این باعث شد رابطهی دوستانهی ماری و اینشتین محکمتر از قبل بشه.
داستان زندگی ماری کوری پر از نکتههاییه که برای همه مفیده، چه زن چه مرد.
یه زنی با جثهی ریز که جلوی هیچ مشکلی سر خم نکرد.
با اینکه زندگی زیاد باهاش مهربون نبود، تمام عمرشو صرف علم کرد
و کنارش وظایف مادریش هم خیلی خوب انجام داد.
اگه این ویدیو رو دوس داشتی لطفا لایک و کامنت یادت نره،
تا ویدیوی بعدی یادت باشه که بدون هیچ ترسی سوال بپرس!