×

Utilizziamo i cookies per contribuire a migliorare LingQ. Visitando il sito, acconsenti alla nostra politica dei cookie.

image

B Plus Podcast, A Peace to End All Peace 1

A Peace to End All Peace 1

سلام. این اپیزود دهم پادکست بی پلاسه. و در شهریور نود و هفت منتشر می شه. بی پلاس پادکستیه که در هر اپیزودش من، علی بندری، یک کتاب غیرداستانی رو به صورت خلاصه برای شما تعریف می کنم.

در اپیزود دهم رفتیم سراغ کتاب صلحی که همۀ صلح ها را بر باد داد. کتابی درخشان به نظر بنده. نوشتۀ دیوید فرامکین. و با ترجمه ای بسیار خوب از آقای حسن افشار. کتاب دربارۀ جنگ جهانی اوله. و به طور خاص سرنوشت امپراطوری عثمانی رو که به عنوان یک امپراطوری وارد این جنگ شد، و در طول جنگ و بعد از جنگ فروپاشید، و شکل فروپاشیدنش به باور نویسنده، خیلی مؤثر بود در وضعیتی که بقایای اون امپراطوری و خاورمیانۀ امروز دارند، که وضع خوبی نیست، بررسی می کنه. در واقع میاد برامون تعریف می کنه که خاورمیانه، این جایی که به عنوان خاورمیانه و شمال آفریقا می شناسیمش، و از هر زاویه ای که نگاه کنیم امروز جای مشکل داریه در جهان، چطور این طور شد.

منبع اصلی ما در این اپیزود هم مثل بقیۀ اپیزودهای فصل اول پادکست بی پلاس، اپلیکیشن و سایت انگلیسی زبان بلینکیسته. بریم سراغ صلحی که همۀ صلح ها را بر باد داد. چه اسم قشنگی هم داره واقعاً. اسمش هم اشاره ای داره به اسم این جنگ. جنگ جهانی اول. که قرار بود جنگی باشه که همۀ جنگ ها رو پایان بده. آخرین جنگ باشه. و بعد منجر به صلحی شد که اون صلح عملاً همۀ صلح ها را پایان داد. خیلی اسم قشنگی داره. من خیلی خوشم اومد. بریم ببینیم که مغز حرف نویسندۀ این کتاب چیه.

این کتاب در واقع قصۀ برچیده شدن امپراطوری عثمانیه. خلافت عثمانیه. و اینکه چی شد که بعد از عثمانی ها همچین شد. همچین شدش هم حالا تعریف می کنیم که چیه اگر که نمی دونین. در واقع موضوع اصلی کتاب اینه. ولی وقتی که می خونیمش می بینیم که چقدر چیزهای بیشتری یاد می گیریم دربارۀ جنگ جهانی اول. دربارۀ دنیای پیش از جنگ جهانی اول. و دربارۀ جنگی که تا حد زیادی نقشۀ دنیای امروز رو، چه در اروپا چه در خاورمیانه، ترسیم کرده. من خودم شخصاً بعد از اینکه دربارۀ جنگ اول چیزهایی خوندم و دیدم فهمیدم که چقدر جهان امروز ما متأثر بوده از اون جنگ بزرگ. به جز اینها، توی کتاب دربارۀ چرچیل هم کلی داستان جالب هست. و زاویۀ جالبی داره در بررسی چرچیل.

امیدوارم یه روز واقعاً یه پادکستی یه جایی داشته باشم. بتونیم دربارۀ چرچیل حرف بزنیم. ولی اینجا هم این بهانه، بهانۀ خوبیه. و به نظرم دریچۀ ورود خوبیه حداقل. اسم کتاب هم در واقع طعنه ایه به اینکه به جنگ اول زمان وقوعش می گفتن جنگ بزرگ. و قرار بود جنگی باشه که تکلیف موازنۀ قوا رو در جهان حداقل در اروپابرای همیشه روشن کنه. و بعد از اون دیگه جنگی نشه. جنگی باشه که بعدش دیگه جنگی نیاد. به همۀ جنگ ها پایان بده. که البته ما امروز می دونیم چه ایدۀ ساده انگارانه ای بود این. و جنگ دوم در فاصله ای نه چندان طولانی از جنگ اول شروع شد.

کتاب میاد دربارۀ صلحی حرف می زنه که نقطۀ پایان این جنگ بود. و می گه این اون صلحی بود که همۀ صلح ها رو بر باد داد. به جای جنگی که قرار بود همۀ جنگ ها رو بساطشون رو جمع کنه، صلحی آمد در پایانش که همۀ صلح ها رو بر باد داد. دربارۀ کِی داریم حرف می زنیم؟ دربارۀ سال های اول قرن بیستم. زمانی که قدرت های اروپایی مثل امپراطوری بریتانیا، فکر می کنن که دیگه تا جایی که آینده رو می شه دید، این ها سوار خواهند بود بر اوضاع جهان. و منتظرن که این نظم سیاسی و مدل اروپایی کشورها رو به اون تک و توک مناطق دست نخوردۀ دنیا هم حاکم کنن. از جمله به خاورمیانه که از نظر اجتماعی و سیاسی و فرهنگی یک چند قرنی فاصله داره باهاشون. و هنوز اون نظم اروپایی رو نگرفته.

قرن نوزده خاورمیانه تشک کشتی روس و انگلیس بود دیگه. در ترکستان و ایران و افغانستان و ماورای قفقاز، این بکش اون بکش. توی تاریخ ایران زمان قاجار هم می خونیم اینا رو دیگه. تو دربار همش جنگه بین مأمورین و وابستگان و دلبستگان روسیه و انگلیس. ولی الان در اوائل قرن بیستم، اون رقابت ها دیگه رفته کنار. و در دولت بریتانیا مثلاً نه کسی می دونه در خاورمیانه و ایران، به عنوان مثال چه خبره، نه خیلی کسی علاقه ای داره سر در بیاره. می گن اینا دیر یا زود می شن مثل بقیۀ دنیا دیگه. دیگه من الان وقت تلفشون نکنم. از اون جایی که اینا نشستن، یه سری درباری می بینن. درگیر دسیسه بازی و دوز و کلک و زیراب زنی های حقیر از همدیگه. و یه سری ائتلاف های شل و ول. و یه ملتی تنبل و تن پرور.

دید بریتانیایی ها به خاورمیانه اینه. خاورمیانه هم که می گیم حواسمون باشه دیگه. منطقۀ جغرافیایی می دونیم دربارۀ کجا حرف می زنیم. ولی نقشه ش با امروز خیلی فرق داره. خبری از اردن و سوریه و عراق و عربستان سعودی و اینا هم نیست، چه برسه به اسرائیل. اینا همه زیر پرچم عثمانی ان و عثمانی هم یک امپراطوریه، یه کشوریه که کنده. همه چی توش کند پیش می ره. یه همچین حالی داره شروع کتاب.

خیلی کتاب تأکید داره روی نقش چرچیل در تحولات این دوره. چرچیل البته اون موقع هنوز خیلی جوونه برای اینکه یک سیاستمدار قرن بیستمی بریتانیایی باشه. ولی این زخمی رو که روی خاورمیانه هست، نویسنده می گه همون چرچیلی زده که اون موقع جوان بوده. و جویای نام آمده بوده. یه خرده قبل از اینکه بریم تو دل کتاب، دربارۀ اینکه چرچیل اون مقطع کیه حرف بزنیم. چرچیل رو خیلی از ما ممکنه با شهرتش در سال های نخست وزیری بشناسیم دیگه. چرچیل سال هزار و نهصد و چهل نخست وزیر شد.

یعنی بیست و پنج شش سال بعد از زمان قصۀ ما. ما داریم دربارۀ چرچیل جوان حرف می زنیم. سی و نه سالشه. تازه یک اخم و این سیگار برگ معروف و این خمیدگی سر رو اضافه کرده به ظاهرش. موهاش تازه شروع کرده ریختن. صورتش داره کم کم می شه همونی که ما الان ازش می شناسیم. یه خرده وزن اضافه کرده. ولی صولتش رو هنوز مونده تا بخواد به دست بیاره. سمتش چیه؟ سمش اینه که اون موقع چهار ساله که لرد اول دریاداریه در دولت بریتانیا.

یک آدمیه که لباس شخصیه. هرچند آموزش نظامی دیده. مدرسۀ نظام رفته خودش. ولی لباس شخصیه. منتهی الان نیروی دریایی زیر فرمان ایشونه. مشهور هم هست به آدمی که زیاد تغییر عقیده داده. محافظه کار بوده. شده لیبرال. طرفدار آلمان بوده. بعداً شده ضد آلمان. حامی عثمانی بوده. بعداً شد ضد عثمانی. می گفتن زود تحت تأثیر قرار می گیره. اشکالاتی که آدم در سنین جوانی داره دیگه. زیادی مطمئنه از نظرات خودش. و با اینکه از نظر سیاسی و اجتماعی لیبرال شده بود الان، ولی در مسائل دفاعی و سیاست خارجی از این سیاست های آشتی جویانۀ لبیرال ها متنفر بود. و خودش هم دلبستۀ نظامی گری بود.

برای همین وقتی در هزار و نهصد و چهارده که دور و ور زمان قصۀ ماست، حال و هوای اروپا داشت جنگی می شد، وسط این لیبرال های حاکم بریتانیا این آدم نظامی خو و خصلت و جاه طلب و زیرک، قشنگ آدم مناسب بود در زمان مناسب و در جای مناسب.

بریتانیا اون موقع امپراطوری ایه که صاحب یک چهارم خشکی های زمینه. و دارن فکر می کنن که این عثمانی بالاخره دیر یا زود بساطش جمع می شه. نگرانیشون یک زمانی این بود که ماترک این ها برسه به روسیه. یعنی عثمانی با این همه سرزمین و این همه قوم و قبیله ای که اینجا هست، از هم بپاشه. هرچی بمونه رو روسیه بیاد ورداره. بریتانیا چرا از این می ترسید؟ به خاطر اینکه الان صاحب هندوستان هم بود. و دو طرف امپراطوری در واقع وسطش این منطقۀ خاورمیانه بود. و نمی خواست روسیه بیاد بشینه وسط راه هند.

برای همین بیشتر از اینکه خودش این منطقه رو بخواد، حواسمون هم هست دیگه، نفت هنوز اون چیزی نشده که بعداً شد، تو اون مقطع بیشتر از اینکه برای خودشون بخوان، نگران این بودن بریتانیایی ها که این دست دیگران نیفته. مخصوصاً دست روسیه نیفته. روس ها از اون طرف می گفتن که بلعیدن این سرزمین های جنوبی امپراطوری روسیه اصلاً حق ماست. حق چیه؟ وظیفۀ تاریخی ماست. اینه که این درگیری باعث شده بود که شمشیر روسیه بالای سر این شاهرگ وصل کنندۀ دو سر امپراطوری بریتانیا آویزون باشه واسه خودش.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

A Peace to End All Peace 1 Ein Frieden, der allen Frieden beendet 1 A Peace to End All Peace 1 Une paix pour mettre fin à toute paix 1

سلام. Hello. این اپیزود دهم پادکست بی پلاسه. |||||episode هذه هي الحلقة العاشرة من بودكاست بي بلاسيه. This is the tenth episode of the free podcast. و در شهریور نود و هفت منتشر می شه. ||September|ninety-one||||| وسيتم نشره في سبتمبر 97. And it will be published in September, 1997. En het zal in september '97 worden gepubliceerd. بی پلاس پادکستیه که در هر اپیزودش من، علی بندری، یک کتاب غیرداستانی رو به صورت خلاصه برای شما تعریف می کنم. BP Plus is a podcast in which I, Ali Bandari, will summarize a non-fiction book in each episode.

در اپیزود دهم رفتیم سراغ کتاب صلحی که همۀ صلح ها را بر باد داد. ||||||Peace|||||the||| In der zehnten Folge gingen wir zum Buch des Friedens, das allen Frieden zerstörte. In the tenth episode, we went to the book of peace that destroyed all peace. In de tiende aflevering gingen we naar het boek van de vrede dat alle vrede vernietigde. کتابی درخشان به نظر بنده. |brilliant|||I Ein geniales Buch wie ich finde. A brilliant book in my opinion. Wat mij betreft een briljant boek. نوشتۀ دیوید فرامکین. |David|Framkin Written by David Framkin. Door David Framkin. و با ترجمه ای بسیار خوب از آقای حسن افشار. ||||||||Mr Hassan|Afshar And with a very good translation by Mr. Hassan Afshar. En met een zeer goede vertaling door de heer Hassan Afshar. کتاب دربارۀ جنگ جهانی اوله. A book about World War II. Een boek over de Tweede Wereldoorlog. و به طور خاص سرنوشت امپراطوری عثمانی رو که به عنوان یک امپراطوری وارد این جنگ شد، و در طول جنگ و بعد از جنگ فروپاشید، و شکل فروپاشیدنش به باور نویسنده، خیلی مؤثر بود در وضعیتی که بقایای اون امپراطوری و خاورمیانۀ امروز دارند، که وضع خوبی نیست، بررسی می کنه. |||||Empire||||||||||||||||||||collapsed|||its collapse|||||impactful|||||||||Middle East||||||||| ||wijze||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||| And in particular the fate of the Ottoman Empire, which entered the war as an empire, and collapsed during and after the war, and its collapse in the author's view, was very influential in the context of the remnants of that empire and the Middle East today. Not a good situation, he examines. In het bijzonder het lot van het Ottomaanse Rijk, dat als een imperium de oorlog inging en tijdens en na de oorlog instortte, en de vorm van zijn ineenstorting, was volgens de auteur van grote invloed op de situatie van de overblijfselen van dat rijk en het Midden-Oosten vandaag Niet goed, controleert hij. در واقع میاد برامون تعریف می کنه که خاورمیانه، این جایی که به عنوان خاورمیانه و شمال آفریقا می شناسیمش، و از هر زاویه ای که نگاه کنیم امروز جای مشکل داریه در جهان، چطور این طور شد. |||||||||||||||||North Africa||we know it||||angle||||||||has|||||| In fact, it explains to us how the Middle East, where we know it as the Middle East and North Africa, and from whatever angle we look at it today, has become a problem in the world. In feite komt hij ons vertellen hoe het Midden-Oosten, de plaats die we kennen als het Midden-Oosten en Noord-Afrika, en vanuit elke hoek die we ernaar kijken, vandaag een problematische plaats in de wereld heeft.

منبع اصلی ما در این اپیزود هم مثل بقیۀ اپیزودهای فصل اول پادکست بی پلاس، اپلیکیشن و سایت انگلیسی زبان بلینکیسته. ||||||||the rest of|||||||application|and|website|English (1)||Blinkist Our main source in this episode is like the rest of the episodes of the first season of the B Plus Plus podcast, the application and the English-language site Blinkist. Onze belangrijkste bron in deze aflevering is, net als de rest van de afleveringen van het eerste seizoen van de BPlus-podcast, de Engelstalige app en site Blinkist. بریم سراغ صلحی که همۀ صلح ها را بر باد داد. Let's go to the peace that destroyed all peace. Laten we naar de vrede gaan die alle vrede vernietigde. چه اسم قشنگی هم داره واقعاً. ||beautiful||| What a beautiful name it really is. اسمش هم اشاره ای داره به اسم این جنگ. Its name also refers to the name of this war. Zijn naam verwijst ook naar de naam van deze oorlog. جنگ جهانی اول. world war I. که قرار بود جنگی باشه که همۀ جنگ ها رو پایان بده. That was supposed to be a war that would end all wars. Het moest een oorlog worden die een einde zou maken aan alle oorlogen. آخرین جنگ باشه. و بعد منجر به صلحی شد که اون صلح عملاً همۀ صلح ها را پایان داد. |||||||||effectively|||||| And then it led to a peace that ended virtually all peace. En toen leidde het tot een vrede die een einde maakte aan vrijwel alle vrede. خیلی اسم قشنگی داره. من خیلی خوشم اومد. I liked it very much. بریم ببینیم که مغز حرف نویسندۀ این کتاب چیه. |||||the author||| Mal sehen, was der Autor dieses Buches zu sagen hat. Let's see what the author of this book is talking about. Laten we eens kijken wat de auteur van dit boek te zeggen heeft.

این کتاب در واقع قصۀ برچیده شدن امپراطوری عثمانیه. ||||the story of|dissolution|||Ottoman Empire This book is actually the story of the disintegration of the Ottoman Empire. Dit boek is eigenlijk het verhaal van de omverwerping van het Ottomaanse Rijk. خلافت عثمانیه. Caliphate| Ottoman Caliphate. Ottomaanse Kalifaat. و اینکه چی شد که بعد از عثمانی ها همچین شد. |||||||||like that| And what happened after the Ottomans. En wat er gebeurde na de Ottomanen. همچین شدش هم حالا تعریف می کنیم که چیه اگر که نمی دونین. That's how it is, now we define what if you do not know. En dus definiëren we nu wat als je het niet weet. در واقع موضوع اصلی کتاب اینه. ولی وقتی که می خونیمش می بینیم که چقدر چیزهای بیشتری یاد می گیریم دربارۀ جنگ جهانی اول. دربارۀ دنیای پیش از جنگ جهانی اول. و دربارۀ جنگی که تا حد زیادی نقشۀ دنیای امروز رو، چه در اروپا چه در خاورمیانه، ترسیم کرده. And about the war that has largely mapped out the world today, both in Europe and in the Middle East. من خودم شخصاً بعد از اینکه دربارۀ جنگ اول چیزهایی خوندم و دیدم فهمیدم که چقدر جهان امروز ما متأثر بوده از اون جنگ بزرگ. I personally, after reading and seeing things about the First World War, realized how much our world today was affected by that great war. به جز اینها، توی کتاب دربارۀ چرچیل هم کلی داستان جالب هست. Apart from that, there is a whole interesting story in the book about Churchill. و زاویۀ جالبی داره در بررسی چرچیل. And it has an interesting angle in examining Churchill. En het heeft een interessante invalshoek in de studie van Churchill.

امیدوارم یه روز واقعاً یه پادکستی یه جایی داشته باشم. I hope one day I will have a podcast somewhere. Ik hoop dat ik ooit echt ergens een podcast heb. بتونیم دربارۀ چرچیل حرف بزنیم. ولی اینجا هم این بهانه، بهانۀ خوبیه. But here, too, this excuse is a good excuse. و به نظرم دریچۀ ورود خوبیه حداقل. And I think it's a good entry valve at least. En ik denk dat het ingangsvenster in ieder geval goed is. اسم کتاب هم در واقع طعنه ایه به اینکه به جنگ اول زمان وقوعش می گفتن جنگ بزرگ. The name of the book is actually a mockery of the fact that the first war of its time was called the Great War. De naam van het boek is in feite een ironie dat de eerste oorlog ten tijde van het ontstaan ervan de Grote Oorlog werd genoemd. و قرار بود جنگی باشه که تکلیف موازنۀ قوا رو در جهان حداقل در اروپابرای همیشه روشن کنه. And it was supposed to be a war that would shed light on the balance of power in the world, at least in Europe forever. En het moest een oorlog worden die voor altijd de taak zou verduidelijken om krachten in de wereld in evenwicht te houden, althans in Europa. و بعد از اون دیگه جنگی نشه. جنگی باشه که بعدش دیگه جنگی نیاد. به همۀ جنگ ها پایان بده. Beëindig alle oorlogen. که البته ما امروز می دونیم چه ایدۀ ساده انگارانه ای بود این. Of course, we know today what a simplistic idea this was. Natuurlijk weten we vandaag wat een simplistisch idee dit was. و جنگ دوم در فاصله ای نه چندان طولانی از جنگ اول شروع شد. And World War II began not long after the First World War.

کتاب میاد دربارۀ صلحی حرف می زنه که نقطۀ پایان این جنگ بود. The book Talks About Peace, which marked the end of the war. Het boek gaat over vrede, het einde van deze oorlog. و می گه این اون صلحی بود که همۀ صلح ها رو بر باد داد. And he says that was the peace that destroyed all peace. به جای جنگی که قرار بود همۀ جنگ ها رو بساطشون رو جمع کنه، صلحی آمد در پایانش که همۀ صلح ها رو بر باد داد. Instead of a war that was supposed to bring all the wars together, peace came to an end, which destroyed all peace. In plaats van een oorlog die alle oorlogen moest samenbrengen, kwam er een vrede die alle vrede vernietigde. دربارۀ کِی داریم حرف می زنیم؟ دربارۀ سال های اول قرن بیستم. Who are we talking about? About the first years of the twentieth century. Over wie hebben we het? Over de eerste jaren van de twintigste eeuw. زمانی که قدرت های اروپایی مثل امپراطوری بریتانیا، فکر می کنن که دیگه تا جایی که آینده رو می شه دید، این ها سوار خواهند بود بر اوضاع جهان. When European powers, such as the British Empire, think that they can see the future as much as they can, they will ride in the world. Wanneer Europese mogendheden, zoals het Britse rijk, denken dat wat de toekomst betreft, ze zullen rijden op de toestand van de wereld. و منتظرن که این نظم سیاسی و مدل اروپایی کشورها رو به اون تک و توک مناطق دست نخوردۀ دنیا هم حاکم کنن. And they are waiting for this political order and the European model of the countries to rule those untouched areas of the world. En ze wachten op deze politieke orde en het Europese model van landen om te heersen over die ongerepte regio's van de wereld. از جمله به خاورمیانه که از نظر اجتماعی و سیاسی و فرهنگی یک چند قرنی فاصله داره باهاشون. Including the Middle East, which is socially, politically and culturally a few centuries away. Bijvoorbeeld naar het Midden-Oosten, dat sociaal, politiek en cultureel enkele eeuwen van hen verwijderd is. و هنوز اون نظم اروپایی رو نگرفته. And it has not yet taken that European order. En het heeft die Europese bestelling nog niet aangenomen.

قرن نوزده خاورمیانه تشک کشتی روس و انگلیس بود دیگه. The nineteenth century in the Middle East was the mat of Russian and British ships. De negentiende eeuw in het Midden-Oosten was de mat van Russische en Britse schepen. در ترکستان و ایران و افغانستان و ماورای قفقاز، این بکش اون بکش. In Turkestan, Iran, Afghanistan, and the Caucasus, kill it. In Turkestan, Iran, Afghanistan en buiten de Kaukasus, dood dit en dat. توی تاریخ ایران زمان قاجار هم می خونیم اینا رو دیگه. In the history of Iran during the Qajar period, we also read these. In de geschiedenis van Iran tijdens de Kadjaren-periode lezen we dit ook. تو دربار همش جنگه بین مأمورین و وابستگان و دلبستگان روسیه و انگلیس. In the court of all the wars between the agents and the dependents and the lovers of Russia and England. Aan het hof van de oorlog tussen de agenten en de bondgenoten van Rusland en Groot-Brittannië. ولی الان در اوائل قرن بیستم، اون رقابت ها دیگه رفته کنار. But now, in the early twentieth century, those competitions are gone. Maar nu, in het begin van de twintigste eeuw, zijn die wedstrijden voorbij. و در دولت بریتانیا مثلاً نه کسی می دونه در خاورمیانه و ایران، به عنوان مثال چه خبره، نه خیلی کسی علاقه ای داره سر در بیاره. And in the British government, for example, no one knows what is going on in the Middle East and Iran, for example, and not many people are interested. En in de Britse regering weet bijvoorbeeld niemand wat er in het Midden-Oosten en Iran gebeurt, maar niet veel mensen zijn geïnteresseerd om dat te weten te komen. می گن اینا دیر یا زود می شن مثل بقیۀ دنیا دیگه. It is said that they will sooner or later become like the rest of the world. Ze zeggen dat ze vroeg of laat zullen sterven, net als de rest van de wereld. دیگه من الان وقت تلفشون نکنم. I won't waste their time anymore. Ik zal hun tijd nu niet verspillen. از اون جایی که اینا نشستن، یه سری درباری می بینن. From where they sit, they see a series of courtiers. Van waar ze zitten, zien ze een reeks hovelingen. درگیر دسیسه بازی و دوز و کلک و زیراب زنی های حقیر از همدیگه. Engage in game conspiracies, doses, tricks and humiliating insults from each other. Betrokken bij spel samenzwering en dosering en bedrog en verachtelijke subversie van elkaar. و یه سری ائتلاف های شل و ول. And a series of loose coalitions. En een reeks losse allianties. و یه ملتی تنبل و تن پرور. And a lazy and caring nation. En een luie en vleselijke natie.

دید بریتانیایی ها به خاورمیانه اینه. This is the view of the British towards the Middle East. Dit is de Britse kijk op het Midden-Oosten. خاورمیانه هم که می گیم حواسمون باشه دیگه. As for the Middle East, I would like to remind you. Het Midden-Oosten, zeg ik, wees voorzichtig. منطقۀ جغرافیایی می دونیم دربارۀ کجا حرف می زنیم. Geographical region We know where we are talking about. ولی نقشه ش با امروز خیلی فرق داره. But his plan is very different from today. Maar zijn plan is heel anders dan vandaag. خبری از اردن و سوریه و عراق و عربستان سعودی و اینا هم نیست، چه برسه به اسرائیل. There is no news about Jordan, Syria, Iraq, Saudi Arabia and so on, let alone Israel. Er is geen nieuws over Jordanië, Syrië, Irak, Saoedi-Arabië enzovoort, laat staan Israël. اینا همه زیر پرچم عثمانی ان و عثمانی هم یک امپراطوریه، یه کشوریه که کنده. All of this is under the Ottoman flag and the Ottomans are an empire, a country that has been uprooted. Deze staan allemaal onder de Ottomaanse vlag en de Ottomanen zijn een rijk, een land dat is afgebroken. همه چی توش کند پیش می ره. Everything goes wrong. Alles verloopt vlot. یه همچین حالی داره شروع کتاب. This is how the book begins. Het begin van het boek is als volgt.

خیلی کتاب تأکید داره روی نقش چرچیل در تحولات این دوره. Many books emphasize Churchill's role in the developments of this period. Veel boeken benadrukken de rol van Churchill in de ontwikkelingen van deze periode. چرچیل البته اون موقع هنوز خیلی جوونه برای اینکه یک سیاستمدار قرن بیستمی بریتانیایی باشه. Churchill, of course, was still too young to be a twentieth-century British politician. Churchill was toen natuurlijk nog te jong om een twintigste-eeuwse Britse politicus te zijn. ولی این زخمی رو که روی خاورمیانه هست، نویسنده می گه همون چرچیلی زده که اون موقع جوان بوده. But this wound on the Middle East, the author says, struck the same young man who was young at the time. Maar deze wond in het Midden-Oosten, zegt de auteur, is dezelfde Churchill die toen jong was. و جویای نام آمده بوده. And the name was sought. En vroeg naar de naam. یه خرده قبل از اینکه بریم تو دل کتاب، دربارۀ اینکه چرچیل اون مقطع کیه حرف بزنیم. Before we get into the heart of the book, let's talk about who Churchill was at the time. Voordat we tot de kern van het boek komen, laten we het op dat punt over Churchill hebben. چرچیل رو خیلی از ما ممکنه با شهرتش در سال های نخست وزیری بشناسیم دیگه. Many of us may know Churchill by his reputation as prime minister. Velen van ons kennen Churchill misschien al vanwege zijn bekendheid als premier. چرچیل سال هزار و نهصد و چهل نخست وزیر شد. Churchill became prime minister in 1949. Churchill werd in 1949 premier.

یعنی بیست و پنج شش سال بعد از زمان قصۀ ما. That is, twenty-five or six years after the time of our story. Dat wil zeggen, vijfentwintig of zes jaar na de tijd van ons verhaal. ما داریم دربارۀ چرچیل جوان حرف می زنیم. We are talking about the young Churchill. سی و نه سالشه. Thirty-nine years old. تازه یک اخم و این سیگار برگ معروف و این خمیدگی سر رو اضافه کرده به ظاهرش. Just a frown and this famous cigar and this curvature added to his appearance. Een frons en deze beroemde sigaar en deze kromming van het hoofd hebben bijgedragen aan zijn uiterlijk. موهاش تازه شروع کرده ریختن. Her hair has just started to fall out. Haar haar is net begonnen uit te vallen. صورتش داره کم کم می شه همونی که ما الان ازش می شناسیم. His face is slowly becoming what we know it now. Zijn gezicht wordt stilaan wat we hem nu kennen. یه خرده وزن اضافه کرده. Add a little weight. Een klein gewicht toegevoegd. ولی صولتش رو هنوز مونده تا بخواد به دست بیاره. But he still has the money to get it. Maar hij heeft nog steeds het vermogen om het te krijgen. سمتش چیه؟ سمش اینه که اون موقع چهار ساله که لرد اول دریاداریه در دولت بریتانیا. What is his position The poison is that he was four years old when he became the first Lord of the Navy in the British government. Wat is zijn positie? Het vergif is dat toen hij vier jaar oud was, de eerste Lord Admiral in de Britse regering.

یک آدمیه که لباس شخصیه. A man in personal clothes. Een man die persoonlijke kleding draagt. هرچند آموزش نظامی دیده. However, he received military training. Hoewel opgeleid in het leger. مدرسۀ نظام رفته خودش. The school system is gone. De school van het systeem is verdwenen. ولی لباس شخصیه. But personal clothes. منتهی الان نیروی دریایی زیر فرمان ایشونه. The navy is now under his command. Nu staat de marine onder zijn bevel. مشهور هم هست به آدمی که زیاد تغییر عقیده داده. He is also known as a man who has changed his mind a lot. Hij staat ook bekend als een persoon die veel van gedachten is veranderd. محافظه کار بوده. It has been conservative. Hij was conservatief. شده لیبرال. Liberal. Is liberaal geworden. طرفدار آلمان بوده. He was a supporter of Germany. Hij was een aanhanger van Duitsland. بعداً شده ضد آلمان. It later became anti-German. Later werd het anti-Duits. حامی عثمانی بوده. He was an Ottoman supporter. Hij was een Ottomaanse aanhanger. بعداً شد ضد عثمانی. He later became anti-Ottoman. می گفتن زود تحت تأثیر قرار می گیره. Saying will be affected soon. Zeggen wordt snel beïnvloed. اشکالاتی که آدم در سنین جوانی داره دیگه. The problems that one has at a young age. De problemen die een persoon op jonge leeftijd heeft. زیادی مطمئنه از نظرات خودش. Very confident in his views. Zeer zeker van zijn eigen mening. و با اینکه از نظر سیاسی و اجتماعی لیبرال شده بود الان، ولی در مسائل دفاعی و سیاست خارجی از این سیاست های آشتی جویانۀ لبیرال ها متنفر بود. And although he had now become politically and socially liberal, he hated these reconciliatory policies of the Liberals in defense and foreign policy. En hoewel hij nu politiek en sociaal liberaal was, haatte hij dit liberale beleid op het gebied van defensie en buitenlands beleid. و خودش هم دلبستۀ نظامی گری بود. And he himself was fond of militarism. En hijzelf was gehecht aan het militarisme.

برای همین وقتی در هزار و نهصد و چهارده که دور و ور زمان قصۀ ماست، حال و هوای اروپا داشت جنگی می شد، وسط این لیبرال های حاکم بریتانیا این آدم نظامی خو و خصلت و جاه طلب و زیرک، قشنگ آدم مناسب بود در زمان مناسب و در جای مناسب. That's why when there was a war in Europe in the year 1400, which was around the time of our story, in the midst of these British liberals, this man of military temperament, character, ambitious and shrewd, was a handsome man at the right time. Suitable and in the right place. Daarom was deze militair, temperamentvol, ambitieus en sluw, toen er in de negentienhonderd en veertien jaar van ons verhaal oorlog was in Europa, te midden van deze Britse heersende liberalen, een knappe man in die tijd. in de juiste plaats.

بریتانیا اون موقع امپراطوری ایه که صاحب یک چهارم خشکی های زمینه. Britain was then an empire that owned a quarter of the land. Groot-Brittannië was toen een rijk met een kwart van de landmassa. و دارن فکر می کنن که این عثمانی بالاخره دیر یا زود بساطش جمع می شه. And they are thinking that this Ottoman will finally gather sooner or later. En ze denken dat deze poef zich vroeg of laat zal verzamelen. نگرانیشون یک زمانی این بود که ماترک این ها برسه به روسیه. Their concern at one time was that Matrak would reach Russia. Ooit was hun zorg dat de matrix Rusland zou bereiken. یعنی عثمانی با این همه سرزمین و این همه قوم و قبیله ای که اینجا هست، از هم بپاشه. That is, the Ottomans will break up with all this land and all the tribes and clans that are here. Dat wil zeggen, de Ottomanen zullen uiteenvallen met zoveel landen en zoveel volkeren en stammen die hier zijn. هرچی بمونه رو روسیه بیاد ورداره. Whatever happens, Russia will remember. Rusland zal zich alles herinneren wat overblijft. بریتانیا چرا از این می ترسید؟ به خاطر اینکه الان صاحب هندوستان هم بود. Why are Britain afraid of this? Because he now owned India. Waarom ben je bang voor Groot-Brittannië? Omdat hij nu India bezat. و دو طرف امپراطوری در واقع وسطش این منطقۀ خاورمیانه بود. And the two sides of the empire were, in fact, the center of the Middle East. و نمی خواست روسیه بیاد بشینه وسط راه هند. And he did not want Russia to remember sitting in the middle of the road to India.

برای همین بیشتر از اینکه خودش این منطقه رو بخواد، حواسمون هم هست دیگه، نفت هنوز اون چیزی نشده که بعداً شد، تو اون مقطع بیشتر از اینکه برای خودشون بخوان، نگران این بودن بریتانیایی ها که این دست دیگران نیفته. That's why we're more concerned with the region itself than it is with the region itself. Oil hasn't become what it used to be. Om deze reden, meer dan hij deze regio wil, zijn we ons ook bewust, is olie nog niet geworden wat het later werd, in die tijd, meer dan om voor zichzelf te zingen, zijn de Britten bang dat anderen niet in handen zullen vallen van anderen. مخصوصاً دست روسیه نیفته. Especially not Russia. روس ها از اون طرف می گفتن که بلعیدن این سرزمین های جنوبی امپراطوری روسیه اصلاً حق ماست. The Russians, on the other hand, said that it was our right to devour these southern territories of the Russian Empire. De Russen daarentegen zeiden dat het ons recht was om deze zuidelijke gebieden van het Russische rijk te slikken. حق چیه؟ وظیفۀ تاریخی ماست. What is right It is our historical duty. اینه که این درگیری باعث شده بود که شمشیر روسیه بالای سر این شاهرگ وصل کنندۀ دو سر امپراطوری بریتانیا آویزون باشه واسه خودش. This conflict caused the Russian sword to hang over the head of the vessel that connected the two ends of the British Empire to itself. Het was dit conflict dat ervoor zorgde dat het Russische zwaard boven het hoofd van deze slagader hing die de twee uiteinden van het Britse rijk met elkaar verbindt.