×

LingQをより快適にするためCookieを使用しています。サイトの訪問により同意したと見なされます クッキーポリシー.

image

Learn Persian by Podcast, Learn Persian by Podcast | Episode 3 | Hospitality and Partying in Iran | Persian & English Subtitle - YouTube (2)

Learn Persian by Podcast | Episode 3 | Hospitality and Partying in Iran | Persian & English Subtitle - YouTube (2)

معمولا بچه‌ها وقتی سر سفره دستشون رو دراز می‌کنن تا کاسه‌ی ماستی، نمکدونی، چیزی بردارن

بزرگترها بهشون میگن: مگه زبون نداری چرا دستت رو دراز می‌کنی؟ بگو بهت بدم!

البته میزبان هیچ وقت این حرف نمی‌زنه، معمولا پدر مادرها به بچه‌هاشون این تذکرو میدن

تا بچه‌هاشون توی یه مهمونی و توی یک جمع بزرگ این کار رو نکنن!

و نکته‌ی بعدی که خیلی مهمه اینه که هیچ غذایی داخل بشقابتون نباید بمونه!

به دو دلیل، یک: اسراف میشه،

چون باید اون غذا رو بریزن دور، به اصطلاح میگن دهنی شده و نمیتونن اون رو نگه دارن

پس باید بریزن دور.

مورد دوم: این کار بی‌احترامی به میزبانه

و میزبان فکر می‌کنه غذاش خوشمزه نبوده و شما نپسندیدید غذا رو برای همین نتونستید تا آخر بخورید

و همین‌طور نصفه ول کردین

پس حواستون باشه اونقدری برای خودتون غذا بکشید که بتونید تمومش کنید

موقع غذا خوردن راحت باشید و اگر چیزی نیاز داشتید حتما از میزبان بخواین

مثلا اگه یه لیوان آب می‌خواین ازشون خواهش کنید که یه لیوان آب بهتون بدن.

مطمئن باشید با این کار میزبان هم خیلی خوشحال میشه

چون نهایت تلاش و سعیش راضی نگه داشتن و خوشحال کردن شماست

بعد از صرف غذا هم از میزبان به خاطر غذای خوشمزه باید تشکر کنیم

حالا موقع جمع کردن و شستن ظرف‌ها میشه

اینجا بهتره که به میزبان کمک کنید و در صورتی که میزبان رد کرد و نخواست

یکی دو بار اصرار کنین که بزاره کمکش کنین

ولی اگر دیدید که خیلی محکم و سفت داره میگه: نه برو بشین. خودم انجام میدم. حتما به حرفش گوش بدین

خب همونطور که گفتم یه ساعت تا دو ساعت بعد از شام معمولا مهمون می‌ره.

موقع رفتن وقتی میزبان تعارف می‌کنه و از مهمون میخواد که بیشتر بمونه نباید جدی بگیرین

و باید بدونید که اون فقط داره خوشحالیش رو نشون میده

و فقط داره به شما احترام میذاره و میگه از حضور شما لذت برده

برای همین وقتی تصمیم گرفتید برید حتما برین.

و موقع رفتن وقتی میزبان بدرقه¬تون کرد و تا دم در همراهتون اومد

بهتره که ازش بخواین خودش رو اذیت نکنه و بره، شما میرین.

البته فکر نمی‌کنم میزبان قبول کنه و همچنان منتظر می‌مونه تا شما از خونه دور بشید

این که میگم دور بشین، منظور این نیست که تا سر کوچه برین. یعنی، یه چند قدمی از در خونه فاصله گرفته باشین.

برای مهمونیای بزرگتر و رسمی رایجه که مهمون فردای روز مهمونی زنگ می‌زنه به میزبان

و ازش به خاطر مهمونی خوبش تشکر می‌کنه

خب دوستان این بود از آداب و رسوم مهمان‌نوازی و مهمونی رفتن

لطفا تو کامنت‌ها برامون بنویسین که چقدر شبیه به فرهنگ کشورشما بوده

و تو چه مواردی متفاوت بوده؟

اسم من عسله، دوستون دارم، خداااافظ...

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Learn Persian by Podcast | Episode 3 | Hospitality and Partying in Iran | Persian & English Subtitle - YouTube (2) learn|Persian|"از طریق"|پادکست|قسمت|پذیرایی|and|جشن گرفتن||Iran|Persian|English|زیرنویس| Lerne Persisch per Podcast Folge 3 | Gastfreundschaft und Party im Iran Persische und englische Untertitel – YouTube (2) Learn Persian by Podcast Episode 3 | Hospitality and Partying in Iran Persian & English Subtitle - YouTube (2) Aprende persa por podcast Episodio 3 | Hospitalidad y fiesta en Irán Subtítulos en persa e inglés - YouTube (2) Apprendre le persan par podcast Épisode 3 | Hospitalité et fête en Iran Sous-titres persan et anglais - YouTube (2) Impara il persiano tramite podcast Episodio 3 | Ospitalità e feste in Iran Sottotitoli persiani e inglesi - YouTube (2) Leer Perzisch via podcast Aflevering 3 | Gastvrijheid en feesten in Iran Perzische en Engelse ondertiteling - YouTube (2) Ucz się perskiego przez podcast Odcinek 3 | Gościnność i imprezy w Iranie Napisy w języku perskim i angielskim – YouTube (2) Aprenda persa por podcast Episódio 3 | Hospitalidade e festas no Irã Legenda em persa e inglês - YouTube (2) Изучайте персидский с помощью подкаста Эпизод 3 | Гостеприимство и вечеринки в Иране Персидские и английские субтитры – YouTube (2)

معمولا بچه‌ها وقتی سر سفره دستشون رو دراز می‌کنن تا کاسه‌ی ماستی، نمکدونی، چیزی بردارن usually|kids||"when"|at the|dining cloth|their hands||reach out||reach out|"to get"|bowl||yogurt bowl|salt shaker|something or other|pick up Usually, when children reach out to take a bowl of yogurt, a salt shaker, or something. Habituellement, lorsque les enfants sont à table, ils tendent la main pour prendre un bol de yaourt, une salière ou autre chose. Vanligtvis, när barn sitter vid bordet, sträcker de sig ut för att ta en skål med yoghurt, en saltkar eller något.

بزرگترها بهشون میگن: مگه زبون نداری چرا دستت رو دراز می‌کنی؟ بگو بهت بدم! elders|"to them"|They say|"Don't you"|tongue|"don't have"|"Why"|your hand||reach out|||Say|"to you"|give it to me The elders say to them: Don't you have a tongue, why are you stretching your hand? Tell me to give it to you! Les anciens leur disent : N'avez-vous pas de langue, pourquoi tendez-vous la main ? Dis-moi de te le donner !

البته میزبان هیچ وقت این حرف نمی‌زنه، معمولا پدر مادرها به بچه‌هاشون این تذکرو میدن "of course"|host||||remark||says it|usually|father|parents||children|their children||this reminder|give Of course, the host never says this, usually parents give this warning to their children Bien sûr, l'hôte ne dit jamais cela, généralement les parents donnent cet avertissement à leurs enfants

تا بچه‌هاشون توی یه مهمونی و توی یک جمع بزرگ این کار رو نکنن! |||||party||||gathering|||||don't do So that their children do not do this in a party and in a large gathering! Pour que leurs enfants ne fassent pas ça dans une fête et dans un grand rassemblement !

و نکته‌ی بعدی که خیلی مهمه اینه که هیچ غذایی داخل بشقابتون نباید بمونه! ||||||is important|||||inside|your plate||be left |점||||||||||||| And the next point, which is very important, is that no food should remain in your plate! Et le point suivant, qui est très important, c'est qu'aucun aliment ne doit rester dans votre assiette !

به دو دلیل، یک: اسراف میشه، ||||extravagance| For two reasons, one: it is wasted. pour deux raisons, une : c'est du gaspillage,

چون باید اون غذا رو بریزن دور، به اصطلاح میگن دهنی شده و نمیتونن اون رو نگه دارن |||||throw away|away||term|they say|spoiled food|||they can't|||keep it|they ||||||||말하자면||||||||| Because they have to throw that food away, they say it has been eaten (dahani shode) and they cannot keep it Parce qu'ils doivent jeter cette nourriture, pour ainsi dire, ils disent qu'elle a été mangée et qu'ils ne peuvent pas la garder

پس باید بریزن دور. 그러면||| So they should throw it away. Ils doivent donc être jetés.

مورد دوم: این کار بی‌احترامی به میزبانه case||this||without|disrespect||host مورد|두 번째||||존경|| Second: This is disrespectful to the host Le deuxième cas : c'est irrespectueux envers l'hôte

و میزبان فکر می‌کنه غذاش خوشمزه نبوده و شما نپسندیدید غذا رو برای همین نتونستید تا آخر بخورید |||||its food||hasn't been|||didn't like|||||couldn't|||eat ||생각||||맛있다|||||||||||| And the host thinks that the food was not tasty and you didn't like the food, that's why you couldn't finish eating it. Et l'hôte pense que la nourriture n'était pas savoureuse et que vous n'aimiez pas la nourriture, c'est pourquoi vous n'avez pas pu finir de la manger.

و همین‌طور نصفه ول کردین |same||half|and|you left and you leave it Et juste comme ça, tu en as perdu la moitié

پس حواستون باشه اونقدری برای خودتون غذا بکشید که بتونید تمومش کنید |your attention||that much||yourselves||serve||you can|finish it| So be careful to take food as much as you can finish it all Alors faites attention à manger autant que vous pouvez le finir

موقع غذا خوردن راحت باشید و اگر چیزی نیاز داشتید حتما از میزبان بخواین |||||||||||||ask Be comfortable while eating and ask the host if you need anything Soyez à l'aise en mangeant et demandez à l'hôte si vous avez besoin de quelque chose

مثلا اگه یه لیوان آب می‌خواین ازشون خواهش کنید که یه لیوان آب بهتون بدن. |||glass|||می‌خواهید|them|please||||||to you|give For example, if you want a glass of water, ask them to give you a glass of water. Par exemple, si vous voulez un verre d'eau, demandez-leur de vous donner un verre d'eau.

مطمئن باشید با این کار میزبان هم خیلی خوشحال میشه Be sure that the host will be very happy with this Soyez sûr que l'hôte sera très heureux avec cela

چون نهایت تلاش و سعیش راضی نگه داشتن و خوشحال کردن شماست |ultimate goal|effort||his effort|satisfied|keep|||||it is you Because her ultimate effort is to please you and make you happy parce que son ultime effort est de vous plaire et de vous rendre heureux

بعد از صرف غذا هم از میزبان به خاطر غذای خوشمزه باید تشکر کنیم ||meal||||||||||thank| After the meal, we should thank the host for the delicious food Après le repas, nous devrions remercier l'hôte pour la nourriture délicieuse

حالا موقع جمع کردن و شستن ظرف‌ها میشه ||cleaning|||washing||| Now it's time to collect and wash the dishes Il est maintenant temps de ramasser et de laver la vaisselle

اینجا بهتره که به میزبان کمک کنید و در صورتی که میزبان رد کرد و نخواست |it's better||||||||if|||decline|||didn't want Here it is better to help the host and if the host refuses and does not accept it Ici, il vaut mieux aider l'hôte et si l'hôte refuse et ne veut pas

یکی دو بار اصرار کنین که بزاره کمکش کنین |||insist|||let|his help| Insist a couple of times that she will let you help her Insistez plusieurs fois pour qu'il vous laisse l'aider

ولی اگر دیدید که خیلی محکم و سفت داره میگه: نه برو بشین. خودم انجام میدم. حتما به حرفش گوش بدین ||you see|||firm||tight|||||||||||his word|| But if she is very firm, and says: No, I do it myself. Be sure to listen to her Mais si vous voyez qu'il est très ferme, il dit : Non, va t'asseoir. Je le fais moi-même. Assurez-vous de l'écouter

خب همونطور که گفتم یه ساعت تا دو ساعت بعد از شام معمولا مهمون می‌ره. |just like|||about one||||||||usually|the guest||leaves Well, as I said, the guest usually leaves one to two hours after dinner. Eh bien, comme je l'ai dit, l'invité part généralement une à deux heures après le dîner.

موقع رفتن وقتی میزبان تعارف می‌کنه و از مهمون میخواد که بیشتر بمونه نباید جدی بگیرین ||||invitation||||||wants|||||seriously|take When the host asks the guest to stay longer, you should not take it seriously En partant, lorsque l'hôte complimente et demande à l'invité de rester plus longtemps, vous ne devez pas le prendre au sérieux

و باید بدونید که اون فقط داره خوشحالیش رو نشون میده ||you should know|||||happiness|||shows And you should know that she is just showing her happiness Et tu devrais savoir qu'il ne fait que montrer son bonheur

و فقط داره به شما احترام میذاره و میگه از حضور شما لذت برده |||||respect|shows||||presence||| And she is just respecting you and saying that she enjoyed your presence Et il te respecte juste et dit qu'il a apprécié ta présence

برای همین وقتی تصمیم گرفتید برید حتما برین. ||||you|||go Therefore, when you decide to go, definitely go. Par conséquent, lorsque vous décidez d'y aller, allez-y définitivement.

و موقع رفتن وقتی میزبان بدرقه¬تون کرد و تا دم در همراهتون اومد |time||||farewell|you||||door|door|with you| And when you leave, the host accompanied you to the door Et quand vous partez, quand l'hôte vous raccompagne et vous accompagne jusqu'à la porte

بهتره که ازش بخواین خودش رو اذیت نکنه و بره، شما میرین. ||||||hurt|do||||you go It is better to ask her not to bother herself, you will go. Il vaut mieux lui demander de ne pas s'embêter et de partir, tu iras.

البته فکر نمی‌کنم میزبان قبول کنه و همچنان منتظر می‌مونه تا شما از خونه دور بشید of course||||||||||||||||| Of course, I don't think the host will accept and will continue to wait for you to leave the house Bien sûr, je ne pense pas que l'hôte acceptera et continuera d'attendre que vous quittiez la maison

این که میگم دور بشین، منظور این نیست که تا سر کوچه برین. یعنی، یه چند قدمی از در خونه فاصله گرفته باشین. ||I say|||means|||||||||||a few steps||||distance||you are When I say to go far away, I don't mean to go to the alley. That is, be a few steps away from the door of the house. Quand je dis rester à l'écart, je ne veux pas dire aller dans la ruelle. C'est-à-dire être à quelques pas de la porte de la maison.

برای مهمونیای بزرگتر و رسمی رایجه که مهمون فردای روز مهمونی زنگ می‌زنه به میزبان |parties|larger||formal|common practice|||the next||||||| For bigger and official parties, it is common for the guest to call the host the day after the party Pour les fêtes plus importantes et officielles, il est courant que l'invité appelle l'hôte le lendemain de la fête

و ازش به خاطر مهمونی خوبش تشکر می‌کنه |||||good||| And thanks her for the good party Et le remercie pour la bonne fête

خب دوستان این بود از آداب و رسوم مهمان‌نوازی و مهمونی رفتن |||||customs||customs|guest|hospitality||| Well, friends, this was the customs of hospitality and going to a party Eh bien les amis, c'était l'une des coutumes de l'hospitalité et d'aller à une fête

لطفا تو کامنت‌ها برامون بنویسین که چقدر شبیه به فرهنگ کشورشما بوده |||||write|that||||culture|your country| Please tell us in the comments how similar it was to the culture of your country Veuillez nous dire dans les commentaires à quel point cela était similaire à la culture de votre pays

و تو چه مواردی متفاوت بوده؟ ||in what|cases|different| And in what cases were different? Et dans quels cas étaient différents?

اسم من عسله، دوستون دارم، خداااافظ... ||Asal|my friends||Goodbye I'm Asal, I love you, byeee... Je m'appelle Asaleh, je t'aime, que Dieu te bénisse...