×

LingQをより快適にするためCookieを使用しています。サイトの訪問により同意したと見なされます クッキーポリシー.

image

History of Iran, History of Iran 20

History of Iran 20

سلام. این بیستمین اپیزود از تاریخ ایران هست. و همچنان در دورۀ قاجار هستیم.

دورۀ قاجار شاهد دو قحطی بزرگ در تاریخ ایران بود. یک قحطی بزرگ بین سال های هزار و هشتصد و هفتاد تا هفتاد و یک میلادی که باعث تلفات جانی فراوانی در ایران شد. و طبق برآوردها حدود یک دهم جمعیت ایران در این سال‌ها از گرسنگی مردند. و دیگری، قحطی بزرگ بین سال های هزار و نهصد و هفده تا نوزده میلادی بود که درصد زیادی از جمعیت ایران به دلیل گرسنگی، سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن از بین رفتند.

هنگامی که جنگ جهانی اول تمام شد، ایران درگیر انبوهی از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. این مشکلات به علاوهٔ برنامه ها و سیاست های انگلستان در ایران، زمینه را برای انتقال حکومت از قاجاریه به پهلوی فراهم کرد.

یکی از زمینه های تغییر حکومت از قاجاریه به پهلوی قرارداد سال هزار و نهصد و نوزده بود. در اواخر جنگ جهانی اول، حکومت تزاری روسیه بر اثر وقوع انقلابی عظیم سرنگون شد. پس از آن، نام این کشور به اتحاد جماهیر شوروی تغییر کرد. دولت جدید شوروی نیروهایش را از ایران خارج کرد. و سرگرم مسائل داخلی خود شد. انگلستان با استفاده از این موقعیت، سعی کرد نفوذ و سلطهٔ خود را در ایران تثبیت کند. به همین دلیل، با نخست وزیر ایران، قراردادی بست که به قرارداد هزار و نهصد و نوزده معروف شد.

بر اساس این قرارداد، ادارهٔ امور نظامی و مالی ایران در اختیار کارشناسان نظامی و مالی انگلستان قرار می گرفت. این قرارداد در ایران با مخالفت گسترده ای روبه رو شد. و بسیاری از شخصیت های مبارز و آزادی خواه با آن مخالفت کردند. حتی احمد شاه قاجار هم از تأیید آن خودداری کرد. این قرارداد هرگز به اجرا درنیامد.

یکی دیگر از زمینه های تغییر حکومت از قاجاریه به پهلوی، کودتای سال هزار و نهصد و بیست و یک بود. این کودتا اقدامی از سوی انگلیس برای جلوگیری از ورود کمونیسم و برقراری یک رژیم قوی و دیکتاتور در ایران بود.

کودتا با دستور مستقیم وینستون چرچیل، وزیر جنگ بریتانیا، و با طراحی ژنرال آیرونساید آغاز شد. آیرونساید مدتی یکی از فرماندهان نیروی قزاق به نام رضا خان را زیر نظر داشت و در‌‌ نهایت او را به عنوان مهرهٔ نظامی کودتا انتخاب کرد. سیدضیاءالدین طباطبایی هم سیاستمداری بود که به عنوان مهرهٔ سیاسی کودتا انتخاب شد. در بیست و دو فوریۀ سال هزار و نهصد و بیست و یک، نیروهای تحت فرمان رضا خان وارد تهران شدند. و مراکز مهم پایتخت را اشغال کردند. احمد شاه مجبور شد طباطبایی را به نخست وزیری و رضا خان را به فرماندهی کل قوا منصوب کند.

کودتای سال هزار و نهصد و بیست و یک، مقدمه ای برای تغییر حکومت در ایران بود. رضا خان پس از کودتا با نیروهای نظامی اش فضای حکومت نظامی را بر جامعه حاکم کرد، و با اعمال خشونت نظم و آرامش به وجود آورد. طرفدارانش او را شایسته تر از احمد شاه قاجار برای حکومت می دانستند. رضا خان در آن زمان برای جلب نظر مردم، خود را فردی مذهبی و پایبند به احکام و ارزش های دینی نشان می داد. به همین دلیل، در مراسم و مجالس مذهبی حضور می یافت. و با علما دیدار و مشورت می کرد.

در سال هزار و نهصد و بیست و پنج میلادی، مجلس شورای ملی با وجود مخالفت تعدادی از نمایندگان، احمد شاه قاجار را از قدرت برکنار کرد. و حکومت موقت را به رضا خان سپرد. با رأی به برکناری احمد شاه، آخرین شاه قاجار، حکومت قاجار به پایان رسید. و سلطنت ایران به رضا شاه پهلوی واگذار شد. بدین ترتیب دوران جدیدی در تاریخ ایران با حکومت خاندان پهلوی آغاز شد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

History of Iran 20 Geschichte des Iran 20 History of Iran 20 Historia de Irán 20 Histoire de l'Iran 20 Storia dell'Iran 20 História do Irã 20

سلام. hello Hello. این بیستمین اپیزود از تاریخ ایران هست. |twentieth||||| Dies ist die zwanzigste Episode der Geschichte Irans. This is the twentieth episode of the history of Iran. و همچنان در دورۀ قاجار هستیم. Und wir befinden uns weiterhin in der Qajar-Ära. And we are still in the Qajar period.

دورۀ قاجار شاهد دو قحطی بزرگ در تاریخ ایران بود. ||witness to||famine||||| Die Qajar-Ära erlebte zwei große Hungersnöte in der Geschichte Irans. The Qajar period witnessed two great famines in the history of Iran. یک قحطی بزرگ بین سال های هزار و هشتصد و هفتاد تا هفتاد و یک میلادی که باعث تلفات جانی فراوانی در ایران شد. ||||||||eighteen hundred||seventy||||||||casualties|human casualties|||| Eine große Dürrekatastrophe zwischen den Jahren eintausend achthundert siebenzig und einundsechzig, die zu zahlreichen Todesopfern im Iran führte. A great famine between the years of one thousand eight hundred and seventy to seventy-one AD, which caused many casualties in Iran. و طبق برآوردها حدود یک دهم جمعیت ایران در این سال‌ها از گرسنگی مردند. ||estimates|||one tenth||||||||hunger|died of hunger Schätzungen zufolge starben in diesen Jahren etwa ein Zehntel der Bevölkerung Irans an Hunger. And it is estimated that about one tenth of the population of Iran died of starvation during these years. و دیگری، قحطی بزرگ بین سال های هزار و نهصد و هفده تا نوزده میلادی بود که درصد زیادی از جمعیت ایران به دلیل گرسنگی، سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن از بین رفتند. |||||||||||Seventeen||||||percentage||||||||malnutrition|||"years of"|resulting from||"it"|"due to"|between|"passed away" Eine weitere große Dürrekatastrophe fand zwischen den Jahren eintausend neunhundert siebzehn und neunzehn statt, bei der ein großer Teil der Bevölkerung Irans aufgrund von Hunger, Unterernährung und den daraus resultierenden Krankheiten ums Leben kam. And the other was the great famine between the years one thousand nine hundred and seventeen to nineteen AD, in which a large percentage of the Iranian population perished due to starvation, malnutrition, and disease.

هنگامی که جنگ جهانی اول تمام شد، ایران درگیر انبوهی از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. "When"||||||||entangled in|a multitude||||||| When World War I ended, Iran was embroiled in a series of political, economic, and social problems. این مشکلات به علاوهٔ برنامه ها و سیاست های انگلستان در ایران، زمینه را برای انتقال حکومت از قاجاریه به پهلوی فراهم کرد. |||"in addition to"|||||||||||for|transfer of power|government||Qajar Dynasty|||provided| In addition to British plans and policies in Iran, these problems paved the way for the transfer of power from the Qajar dynasty to the Pahlavi dynasty. Ces problèmes, ainsi que les plans et la politique de l'Angleterre en Iran, ont servi de base au transfert du gouvernement de Qajar à Pahlavi.

یکی از زمینه های تغییر حکومت از قاجاریه به پهلوی قرارداد سال هزار و نهصد و نوزده بود. |||||||Qajar|||contract|||||||was One of the grounds for the change of government from Qajar to Pahlavi in the first year was one thousand nine hundred and nineteen. در اواخر جنگ جهانی اول، حکومت تزاری روسیه بر اثر وقوع انقلابی عظیم سرنگون شد. ||||||Tsarist||||the occurrence of|revolutionary event|great|overthrown| At the end of World War I, Russia's tsarist government was overthrown by a massive revolution. پس از آن، نام این کشور به اتحاد جماهیر شوروی تغییر کرد. after that|||||||Union|Soviet Republics|Soviet Union|| After that, the country was renamed the Soviet Union. دولت جدید شوروی نیروهایش را از ایران خارج کرد. ||the Soviet Union|its forces||||| The new Soviet government withdrew its forces from Iran. Le nouveau gouvernement soviétique retire ses forces d’Iran. و سرگرم مسائل داخلی خود شد. |engaged with|internal affairs|internal affairs|| And he was busy with his internal affairs. انگلستان با استفاده از این موقعیت، سعی کرد نفوذ و سلطهٔ خود را در ایران تثبیت کند. |||||position||||||||||consolidate| Britain used this opportunity to try to consolidate its influence and domination in Iran. به همین دلیل، با نخست وزیر ایران، قراردادی بست که به  قرارداد هزار و نهصد و نوزده معروف شد. ||||first|Minister||||||||||||became known as| For this reason, he signed a contract with the Prime Minister of Iran, which became known as the contract of one thousand nine hundred and nineteen.

بر اساس این قرارداد، ادارهٔ امور نظامی و مالی ایران در اختیار کارشناسان نظامی و مالی انگلستان قرار می گرفت. ||||||||||||experts|||||||was given Under the agreement, the Office of Military and Financial Affairs of Iran was made available to British military and financial experts. این قرارداد در ایران با مخالفت گسترده ای روبه رو شد. |||||opposition||||| The agreement was widely opposed in Iran. Ce contrat a suscité une large opposition en Iran. و بسیاری از شخصیت های مبارز و آزادی خواه با آن مخالفت کردند. |||||fighter|||freedom-seeking|||| And many militant and freedom-loving figures opposed it. حتی احمد شاه قاجار هم از تأیید آن خودداری کرد. |Ahmad|||||approval||| Even Ahmad Shah Qajar refused to confirm it. This agreement was never implemented. این قرارداد هرگز به اجرا درنیامد. ||never|to|effect|was not implemented This contract was never implemented. Ce contrat n'a jamais été mis en œuvre.

یکی دیگر از زمینه های تغییر حکومت از قاجاریه به پهلوی، کودتای سال هزار و نهصد و بیست و یک بود. |||||||||||coup d'état||||||||| The coup was an attempt by Britain to prevent the entry of communism and the establishment of a strong and dictatorial regime in Iran. این کودتا اقدامی از سوی انگلیس برای جلوگیری از ورود کمونیسم و برقراری یک رژیم قوی و دیکتاتور در ایران بود. |coup d'état|an action|by|||||||communism||||regime|||dictatorial regime||| The coup began with the direct orders of Winston Churchill, the British Minister of War, and with the design of General Ironside.

کودتا با دستور مستقیم وینستون چرچیل، وزیر جنگ بریتانیا، و با طراحی ژنرال آیرونساید آغاز شد. coup|||direct|Winston|Churchill||||||planning|General|Ironside|| For some time, Ironside monitored the commanders of the Kazakh forces under the name of Reza Khan and eventually chose them as the military coup d'etat. آیرونساید مدتی یکی از فرماندهان نیروی قزاق به نام رضا خان را زیر نظر داشت و در‌‌ نهایت او را به عنوان مهرهٔ نظامی کودتا انتخاب کرد. Ironside|||||force|Cossack force||||||under observation||||||||||military asset|||| On the twenty-second of February, one thousand nine hundred and twenty-one, the forces under the command of Reza Khan entered Tehran. Ironside surveillait pendant un certain temps l'un des commandants des forces kazakhes, Reza Khan, et l'a finalement choisi comme pion militaire du coup d'État. سیدضیاءالدین طباطبایی هم سیاستمداری بود که به عنوان مهرهٔ سیاسی کودتا انتخاب شد. Seyyed Zia'eddin|Tabatabaei||political figure|||||piece|||| Seyyed Zia-ud-Din Tabatabai was also a politician who was chosen as the political figure of the coup. در بیست و دو فوریۀ سال هزار و نهصد و بیست و یک، نیروهای تحت فرمان رضا خان وارد تهران شدند. ||||February|||||||||||||||| On the twenty-second of February in the year one thousand nine hundred and twenty-one, forces under the command of Reza Khan entered Tehran. و مراکز مهم پایتخت را اشغال کردند. and occupied the important centers of the capital. احمد شاه مجبور شد طباطبایی را به نخست وزیری و رضا خان را به فرماندهی کل قوا منصوب کند. ||||Tabatabaei|||||||||||||| ||forced||Tabatabai||||Prime Minister||||||||armed forces|| After the coup d'état, Reza Khan imposed military rule on society, and established order by resorting to violence.

کودتای سال هزار و نهصد و بیست و یک، مقدمه ای برای تغییر حکومت در ایران بود. |||||||||Prelude||||||| His supporters considered him more worthy of government than Ahmad Shah Qajar. رضا خان پس از کودتا با نیروهای نظامی اش فضای حکومت نظامی را بر جامعه حاکم کرد، و با اعمال خشونت نظم و آرامش به وجود آورد. ||||||||||government||||society||"imposed"|||use of|violence|order||||| At that time, Reza Khan, in order to attract the attention of the people, showed himself to be religious and committed to religious rules and values. Après le coup d'État, Reza Khan avec ses forces militaires a régné sur l'atmosphère de régime militaire sur la société et a ramené l'ordre et la paix en recourant à la violence. طرفدارانش او را شایسته تر از احمد شاه قاجار برای حکومت می دانستند. His supporters|||worthy|||Ahmad Shah Qajar|||||| His supporters considered him more worthy of ruling than Ahmad Shah Qajar. Ses partisans le considéraient comme plus digne de gouverner qu'Ahmed Shah Qajar. رضا خان در آن زمان برای جلب نظر مردم، خود را فردی مذهبی و پایبند به احکام و ارزش های دینی نشان می داد. ||||||attracting||||||||committed||religious laws||religious values||||| At that time, Reza Khan showed himself to be a religious person and a follower of religious rules and values in order to attract the attention of the people. A cette époque, Reza Khan s'est révélé être une personne religieuse qui adhère aux règles et valeurs religieuses afin d'attirer l'attention des gens. به همین دلیل، در مراسم و مجالس مذهبی حضور می یافت. ||||||religious gatherings||presence|| For this reason, he attended religious ceremonies and gatherings. و با علما دیدار و مشورت می کرد. ||the scholars|meeting||consultation|| And he met and consulted with the ulema.

در سال هزار و نهصد و بیست و پنج میلادی، مجلس شورای ملی با وجود مخالفت تعدادی از نمایندگان، احمد شاه قاجار را از قدرت برکنار کرد. ||||||||||National Assembly|National Assembly||despite|despite the presence|opposition|||representatives|||||from||removed from power|removed from power In the year one thousand nine hundred and twenty-five AD, the National Assembly removed Ahmad Shah Qajar from power despite the opposition of a number of deputies. و حکومت موقت را به رضا خان سپرد. ||temporary government|||||handed over And handed over the interim government to Reza Khan. با رأی به برکناری احمد شاه، آخرین شاه قاجار، حکومت قاجار به پایان رسید. |vote|||||||||||| The Qajar rule ended with the vote to remove Ahmad Shah, the last Qajar king. Avec le vote pour destituer Ahmad Shah, le dernier roi Qajar, le règne Qajar a pris fin. و سلطنت ایران به رضا شاه پهلوی واگذار شد. And the kingdom of Iran was handed over to Reza Shah Pahlavi. بدین ترتیب دوران جدیدی در تاریخ ایران با حکومت خاندان پهلوی آغاز شد. Thus began a new era in Iranian history with the rule of the Pahlavi dynasty. Ainsi, une nouvelle ère dans l’histoire de l’Iran a commencé avec le règne de la dynastie Pahlavi.