×

LingQをより快適にするためCookieを使用しています。サイトの訪問により同意したと見なされます クッキーポリシー.

image

History of Iran, History of Iran 6

History of Iran 6

سلام این ششمین اپیزود از مجموعۀ تاریخ ایران هست. توی اپیزود قبلی گفتم که با کشته شدن آخرین شاه هخامنشی به دست اسکندر مقدونی، سلسلۀ هخامنشی به پایان رسید. اما میراث و یادگارهای هخامنشیان در آیین کشورداری و فنون سیاست، شیوه های عمرانی، اقتصادی و تجاری، و هنرهای جهانی آن ها در تاریخ ایران و جهان فراموش نشد. دربارهٔ دورۀ هخامنشیان سه گروه منبع کتبی وجود داره. سنگ نبشته‌های شاهان، گزارش‌های مفصل نویسندگان یونانی و رومی، و لوح‌های بی‌شمار گلی با متن‌های کوتاه و به ویژه لوح‌های دیوانی تخت جمشید به زبان عیلامی. اطلاعات این لوح ها در مورد چگونگی زندگی مردم درآن زمان و نحوهٔ اداره امپراطوری هخامنشیان بسیار دقیق است. این لوح ها بیان می‌کنند که تمام افرادی که در ساخت تخت جمشید، یکی از پایتخت های هخامنشیان، کار می‌کردند، علاوه بر حقوق عادلانه، از بیمه هم برخوردار بودند. زنان مانند مردان کار می‌کردند و حقوق می‌گرفتند. زنانی که بچه به دنیا می‌آوردند، علاوه بر مرخصی با حقوق، مبلغی نیز به عنوان پاداش دریافت می‌کردند. فروشگاه‌هایی وجود داشته که کارگران مایحتاج خود را از آنجا می‌خریدند. امروزه تنها تعداد کمی از این لوح ها در موزهٔ ایران باستان نگهداری می‌شود. و بخش اعظم آن در موزهٔ شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو آمریکا نگهداری می‌شود. در آن دوران، دیوان عالی کشور که عبارت بود از هفت «قاضی شاهی»، شاهنشاه را در مقام عالی‌ترین مرجع قضایی یاری می‌کرد. این‌ها کهنسالانی بودند که تا پایان عمر خود در این منصب می‌ماندند. نظام اداری شاهنشاهی هخامنشی از کوروش بزرگ آغاز شد. اما سامان‌دهی آن به بهترین وجه کار داریوش یکم بود. بر پارس که سرزمین اصلی شاهنشاهی بود، خود شاه شخصاً نظارت می کرد. در رأس هر یک از دیگر سرزمین‌های شاهنشاهی یک ساتراپ قرار داشت. هر ساتراپی به چندین ساتراپی فرعی یا «حکمرانی» تقسیم می‌شد. و هر حکمرانی هم به هفت بخش تقسیم می‌شد. که در رأس هر یک از آنان بخشدار قرار داشت. در دورۀ هخامنشی شاهد ترکیب عناصر فراوانی از هنر ایرانی، آشوری، مصری، یونانی و سَکایی هستیم. در این دوره به استادان موسیقی در دربار احترام بسیار گذاشته می‌شد. و رایج‌ترین ساز در دربار چنگ بوده‌ است. پول طلای هخامنشیان با نام دَریک که رواج بسیار داشت و از یونان تا هند اعتبار داشت، باعث رشد تبادلات اقتصادی و در پی آن آشنایی بیشتر فرهنگ‌های دورافتاده با یکدیگر می‌شد. در زمان داریوش یکم، نخستین آبراهه ای که دریای مدیترانه را از طریق رود نیل به دریای سرخ پیوند می‌داد به نام کانال سوئز حفر شد. افزون بر کالاها، دانش‌ها و فرهنگ‌های شرق و غرب سوار بر کشتی‌ها به گوشه‌گوشهٔ سواحل امپراطوری راه می‌یافتند. یونانیان که دریانوردانی زبردست بودند، با گذر از این آبراه از دانش و فلسفۀ غنی هند باستان بسیار بهره بردند. در آن دوران، ایرانیان در تکنولوژی بر بهبود آبیاری تمرکز کرده بودند. این آبیاری کانال‌های آبی زیر زمینی را در بر می‌گرفت که قنات نام داشت. هخامنشیان همچنین برای کنترل جریان آب برای استفادهٔ انسان سدهای بزرگ بنا کردند. این سدها از خاک و سنگ ساخته می‌شدند. و در زمان‌های مشخصی از سال که بارش زیاد بود، آب را برای آبیاری ذخیره می‌کرد.

فرمانروایی هخامنشیان به خصوص در آغاز موجب گسترش کشاورزی، بازرگانی و حتی تشویق پژوهش‌های علمی و جغرافیایی بوده‌ است. روش حکمرانی هخامنشیان این طور بود که هر منطقه‌ای را آزاد می‌گذاشتند که بر مبنای فرهنگ و ساختار محلی و منطقه‌ای خود اداره شود. پژوهشگران بیانیۀ معروف کوروش در هنگام پیروزی بر بابل را یک نمونه از پایه‌های حقوق بشر در دوران باستان برشمرده‌اند.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

History of Iran 6 Geschichte des Iran 6 History of Iran 6 Historia de Irán 6 Histoire de l'Iran 6 Historia Iranu 6 História do Irã 6 İran Tarihi 6 伊朗历史 6

سلام این ششمین اپیزود از مجموعۀ تاریخ ایران هست. |This is|sixth|||series||| |||||serien||| Hallo, dies ist die sechste Folge der Serie „Geschichte des Iran“. Hi, this is the sixth episode of the Iranian history series. Bonjour, voici le sixième épisode de la série histoire de l'Iran. Hallo, dit is de zesde aflevering van de serie Iran History. توی اپیزود قبلی گفتم که با کشته شدن آخرین شاه هخامنشی به دست اسکندر مقدونی، سلسلۀ هخامنشی به پایان رسید. "in the"||previous|||"with"|killed|being killed|last|king|Achaemenid||at the hands|Alexander the Great|Macedonian|dynasty|||came to an end|came to an end ||forrige|jeg sa||||døden|||||||||||| In der vorherigen Folge habe ich gesagt, dass die achämenidische Dynastie endete, als der letzte achämenidische König von Alexander dem Großen getötet wurde. In the previous episode, I said that with the killing of the last Achaemenid king by Alexander the Great, the Achaemenid dynasty came to an end. Dans l'épisode précédent, j'ai dit que la dynastie achéménide a pris fin lorsque le dernier roi achéménide a été tué par Alexandre le Grand. In de vorige aflevering zei ik dat de Achaemenidische dynastie eindigde met de moord op de laatste Achaemenidische koning door Alexander de Grote. اما میراث و یادگارهای هخامنشیان در آیین کشورداری و فنون سیاست، شیوه های عمرانی، اقتصادی و تجاری، و هنرهای جهانی آن ها در تاریخ ایران و جهان فراموش نشد. |heritage||legacies|the Achaemenids|in|traditions|statecraft||techniques|political science|methods|"achievements"|developmental activities|economic affairs||commercial activities||global arts|global arts|||||||world|forgotten|was not forgotten |||minnesmerker||||||||||||||||||||||||| Aber das Erbe und die Relikte der Achämeniden in der Religion der Staatskunst und der politischen Techniken, der zivilen, wirtschaftlichen und kommerziellen Methoden und ihrer universellen Künste wurden in der Geschichte Irans und der Welt nicht vergessen. But the legacy and relics of the Achaemenids in the rites of governance and the techniques of politics, civil, economic and commercial practices, and their global arts have not been forgotten in the history of Iran and the world. Mais l'héritage et les reliques des Achéménides dans la religion de l'État et des techniques politiques, des méthodes civiles, économiques et commerciales, et de leurs arts universels n'ont pas été oubliés dans l'histoire de l'Iran et du monde. Maar de erfenis en overblijfselen van de Achaemeniden in de religie van bestuur en politieke technieken, burgerlijke, economische en commerciële methoden, en hun wereldkunst werden niet vergeten in de geschiedenis van Iran en de wereld. دربارهٔ دورۀ هخامنشیان سه گروه منبع کتبی وجود داره. about the|period|||group|written source|written sources|exist| Es gibt drei Gruppen schriftlicher Quellen über die Zeit der Achämeniden. There are three written sources about the Achaemenid period. Il existe trois groupes de sources écrites sur la période achéménide. Er zijn drie groepen geschreven bronnen over de Achaemenidische periode. سنگ نبشته‌های شاهان، گزارش‌های مفصل نویسندگان یونانی و رومی، و لوح‌های بی‌شمار گلی با متن‌های کوتاه و به ویژه لوح‌های دیوانی تخت جمشید به زبان عیلامی. Stone|Inscriptions|inscriptions of|kings|reports||Detailed|Greek and Roman writers|||Roman authors||Tablets||countless|countless|clay tablets||texts|of texts|short texts|||especially|tablets||administrative|Throne|Persepolis tablets|||Elamite Die Inschriften der Könige, die detaillierten Berichte der griechischen und römischen Schriftsteller und die unzähligen Tontafeln mit kurzen Texten, insbesondere die Gerichtstafeln von Persepolis in elamischer Sprache. The inscriptions of the kings, detailed reports by Greek and Roman writers, and countless gilded tablets with short texts, especially the Persepolis divan tablets in Elamite language. Des inscriptions sur pierre de rois, des rapports détaillés d'auteurs grecs et romains et d'innombrables tablettes d'argile avec de courts textes, en particulier les tablettes de la cour de Persépolis en langue élamite. Stenen inscripties van koningen, gedetailleerde verslagen van Griekse en Romeinse auteurs en talloze kleitabletten met korte teksten, vooral de hoftabletten van Persepolis in de Elamitische taal. اطلاعات این لوح ها در مورد چگونگی زندگی مردم درآن زمان و نحوهٔ اداره امپراطوری هخامنشیان بسیار دقیق است. Information||tablets|||about|manner of|life|the people|"in that"||"and"|manner of|administration|Empire||very|precise| Die Informationen auf diesen Tafeln geben sehr genaue Auskunft darüber, wie die Menschen damals lebten und wie das Achämenidenreich geführt wurde. The information in these tablets is very accurate about how people lived at that time and how the Achaemenid Empire was run. Les informations sur ces tablettes sont très précises sur la façon dont les gens vivaient à cette époque et sur la façon dont l'empire achéménide était dirigé. De informatie op deze tablets is zeer nauwkeurig over hoe mensen in die tijd leefden en hoe het Achaemenidische rijk werd bestuurd. این لوح ها بیان می‌کنند که تمام افرادی که در ساخت تخت جمشید، یکی از پایتخت های هخامنشیان، کار می‌کردند، علاوه بر حقوق عادلانه، از بیمه هم برخوردار بودند. |||state||"state"||all|individuals|||construction of||Persepolis|||capital||Achaemenids||"are"|were working|"in addition to"||wages|fair wages||insurance|"as well"|were provided with|were provided with Auf diesen Tafeln heißt es, dass alle Menschen, die am Bau von Persepolis, einer der Hauptstädte der Achämeniden, arbeiteten, zusätzlich zu einem angemessenen Lohn auch eine Versicherung hatten. The tablets state that all those who worked on the construction of Persepolis, one of the Achaemenid capitals, had insurance in addition to fair wages. Ces tablettes précisent que toutes les personnes qui ont travaillé à la construction de Persépolis, l'une des capitales des Achéménides, avaient une assurance en plus d'un salaire équitable. Op deze tabletten staat dat alle mensen die aan de bouw van Persepolis, een van de hoofdsteden van de Achaemeniden, werkten, naast een eerlijk loon ook verzekerd waren. زنان مانند مردان کار می‌کردند و حقوق می‌گرفتند. Women|like|men|||worked||wages||got Frauen arbeiteten wie Männer und wurden bezahlt. Women worked like men and received salaries. Les femmes travaillaient et étaient payées comme les hommes. Vrouwen werkten en werden net als mannen betaald. زنانی که بچه به دنیا می‌آوردند، علاوه بر مرخصی با حقوق، مبلغی نیز به عنوان پاداش دریافت می‌کردند. Women who||child||||gave birth to|in addition to|besides|maternity leave|with pay|with pay|an amount|"as well"||Title|reward|receive|| Frauen, die neben dem bezahlten Urlaub auch Kinder zur Welt brachten, erhielten ebenfalls einen Bonus. Women who gave birth to children also received remuneration in addition to paid leave. Les femmes qui accouchent reçoivent une prime en plus des congés payés. Vrouwen die kinderen kregen, kregen naast betaald verlof ook een bonus. فروشگاه‌هایی وجود داشته که کارگران مایحتاج خود را از آنجا می‌خریدند. stores|"stores"||"have existed"||workers|necessities|their own needs||from there|from there||used to buy Es gab Geschäfte, in denen Arbeiter ihre Notwendigkeiten kauften. There were shops where workers bought their necessities. Il y avait des magasins où les travailleurs achetaient leurs produits de première nécessité. Er waren winkels waar arbeiders hun benodigdheden kochten. امروزه تنها تعداد کمی از این لوح ها در موزهٔ ایران باستان نگهداری می‌شود. nowadays|only a few|number||||tablets|||museum of||Ancient Iran|preserved|| Heute werden nur noch wenige dieser Tafeln im Museum des antiken Iran aufbewahrt. Today, only a small number of these tablets are kept in the Museum of Ancient Iran. Aujourd'hui, seules quelques-unes de ces tablettes sont conservées au Musée de l'Iran ancien. Tegenwoordig worden slechts enkele van deze tabletten bewaard in het Museum van het oude Iran. و بخش اعظم آن در موزهٔ شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو آمریکا نگهداری می‌شود. |section|major part|"it"||museum of|Oriental Institute|Oriental Studies|University of Chicago|Chicago University|United States|kept||"is kept" Und das meiste davon wird im Oriental Museum der University of Chicago, USA, aufbewahrt. Most of it is housed in the Oriental Museum of the University of Chicago. Et la plus grande partie est conservée au Musée oriental de l'Université de Chicago, aux États-Unis. Het meeste is ondergebracht in het Oriental Museum van de Universiteit van Chicago, VS. در آن دوران، دیوان عالی کشور که عبارت بود از هفت «قاضی شاهی»، شاهنشاه را در مقام عالی‌ترین مرجع قضایی یاری می‌کرد. |that|era|Supreme Court|Supreme|country||consisted of|was||seven|royal judge|royal|king of kings|||position|supreme|highest|supreme authority|judicial|assist|"would"|aided Zu dieser Zeit unterstützte der Oberste Gerichtshof, der aus sieben "königlichen Richtern" bestand, den Kaiser als oberste Justizbehörde. At the time, the Supreme Court, which consisted of seven "royal judges," was assisting the emperor as the highest judicial authority. A cette époque, la Cour suprême, qui se composait de sept "juges royaux", assistait l'empereur en tant que plus haute autorité judiciaire. In die tijd stond het Hooggerechtshof, dat uit zeven "koninklijke rechters" bestond, de keizer bij als de hoogste rechterlijke autoriteit. این‌ها کهنسالانی بودند که تا پایان عمر خود در این منصب می‌ماندند. ||elderly individuals|"were"||"until"|end of life|lifetime|their|||position||remained Das waren alte Männer, die bis zum Ende ihres Lebens in dieser Position blieben. These were the elderly who remained in office for the rest of their lives. C'étaient des vieillards qui resteraient dans cette position jusqu'à la fin de leur vie. Dit waren oude mannen die tot het einde van hun leven in deze functie zouden blijven. نظام اداری شاهنشاهی هخامنشی از کوروش بزرگ آغاز شد. système||Empire|Achéménide||Cyrus le Grand||| System|administrative|Imperial monarchy|Achaemenid||||began|began Das Verwaltungssystem des Achämenidenreiches begann mit Kyros dem Großen. The Achaemenid imperial administrative system began with Cyrus the Great. Le système administratif de l’Empire achéménide a commencé avec Cyrus le Grand. Het administratieve systeem van het Achaemenidische rijk begon met Cyrus de Grote. اما سامان‌دهی آن به بهترین وجه کار داریوش یکم بود. |organisation|organisation||||meilleure manière|||| |organization|organization||to||manner|||first| Aber es am besten zu organisieren, war die Arbeit von Darius I. But arranging it was best done by Darius I. Mais l'organiser de la meilleure façon était l'œuvre de Darius Ier. Maar het op de beste manier organiseren was het werk van Darius I. بر پارس که سرزمین اصلی شاهنشاهی بود، خود شاه شخصاً نظارت می کرد. |||terre||empire impérial||||personnellement|surveillance|| over|Persia|that|land|main|empire||personally|the king|personally|supervision|was| Pars, das Hauptgebiet des Reiches, stand unter der persönlichen Aufsicht des Königs. The king himself personally supervised Pars, the mainland of the empire. Pars, qui était le principal territoire de l'empire, était personnellement supervisé par le roi lui-même. Pars, het belangrijkste territorium van het rijk, stond persoonlijk onder toezicht van de sjah zelf. در رأس هر یک از دیگر سرزمین‌های شاهنشاهی یک ساتراپ قرار داشت. |à la tête|chaque||||territoire||Empire||satrape|| in|At the head|every||"of"|other|||||satrap|was placed|was placed Jedes der anderen Reichsterritorien wurde von einem Satrapen geleitet. At the head of each of the other imperial lands was a satrap. Chacun des autres territoires impériaux était dirigé par un satrape. Aan het hoofd van elk van de andere keizerlijke landen stond een satraap. هر ساتراپی به چندین ساتراپی فرعی یا «حکمرانی» تقسیم می‌شد. |||plusieurs|satrapie|subordonnée||gouvernorat||| |satrapy||several|satrapy|subordinate satrapy||Governorship|division||was divided Jede Satrapie war in mehrere Untersatrapien oder „Herrschaften“ unterteilt. Each satrapy was divided into several sub-therapies or "governances". Chaque satrapie était divisée en plusieurs sous-satrapies ou « dominions ». Elke satrapie was verdeeld in verschillende subsatrapieën of "heersers". و هر حکمرانی هم به هفت بخش تقسیم می‌شد. ||gouvernorat||||||| ||rule||||section||| Und jede Regel war in sieben Teile unterteilt. And each government was divided into seven sections. Et chaque domination était divisée en sept parties. En elke heerschappij was verdeeld in zeven delen. که در رأس هر یک از آنان بخشدار قرار داشت. |||chaque||||Chef de district|| ||head||||they|District governor|was| An der Spitze eines jeden von ihnen stand der Gouverneur. At the head of each of them was the mayor. A la tête de chacun d'eux se trouvait le gouverneur. Aan het hoofd van elk van hen stond de gouverneur. در دورۀ هخامنشی شاهد ترکیب عناصر فراوانی از هنر ایرانی، آشوری، مصری، یونانی و سَکایی هستیم. |période|Achéménide|témoin|combinaison|éléments|abondance||||||grecque||Scythe| |period of|Achaemenid|witness|combination|elements|abundance||art|Iranian|Assyrian|Egyptian|||Scythian|"we witness" In der achämenidischen Zeit erleben wir die Kombination vieler Elemente der iranischen, assyrischen, ägyptischen, griechischen und sakaischen Kunst. In the Achaemenid period, we see a combination of many elements of Iranian, Assyrian, Egyptian, Greek and Scythian art. À l’époque achéménide, on assiste à la combinaison de nombreux éléments de l’art iranien, assyrien, égyptien, grec et sakaien. In de Achaemenidische periode zijn we getuige van de combinatie van vele elementen van Iraanse, Assyrische, Egyptische, Griekse en Sakaiaanse kunst. در این دوره به استادان موسیقی در دربار احترام بسیار گذاشته می‌شد. ||||les maîtres|||à la cour|beaucoup de respect|||| |this|||music masters|music|"in"|royal court|great respect|great respect|"was given"||was done In dieser Zeit genossen Musikmeister am Hof hohes Ansehen. During this period, the masters of music in the court were highly respected. Durant cette période, les maîtres de musique étaient très respectés à la cour. Gedurende deze periode werden muziekmeesters zeer gerespecteerd in de rechtbank. و رایج‌ترین ساز در دربار چنگ بوده‌ است. |||||à la cour|harpe|| |most common|the most|musical instrument||court|harp|has been| Und war das häufigste Instrument im Harfenhof. And the most common instrument in the court has been the harp. Et l’instrument le plus courant à la cour était la harpe. En het meest voorkomende instrument in de rechtbank was de harp. پول طلای هخامنشیان با نام دَریک که رواج بسیار داشت و از یونان تا هند اعتبار داشت، باعث رشد تبادلات اقتصادی و در پی آن آشنایی بیشتر فرهنگ‌های دورافتاده با یکدیگر می‌شد. |d'or|Achéménides|||Darique d'or||circulation||||||||valeur||provoquait|croissance|échanges économiques|économiques|||à la suite||familiarité|plus grande|cultures éloignées||éloignées||les uns les autres|| gold coin|Gold coin||||Darius coin||circulation||was prevalent||||||credibility||caused|growth|economic exchanges|economic exchanges||in|as a result|"it"|familiarity||culture||remote cultures|||| Die Goldmünze der Achämeniden, genannt Derrick, die sehr beliebt war und von Griechenland nach Indien gutgeschrieben wurde, führte zu einem wachsenden wirtschaftlichen Austausch und damit zu einer Vertrautheit entfernter Kulturen miteinander. The Achaemenid gold coin, called Derrick, which was very popular and validated from Greece to India, led to the growth of economic exchanges and the subsequent familiarity of distant cultures with each other. La pièce d'or achéménide appelée Darik, très populaire et reconnue de la Grèce à l'Inde, a provoqué la croissance des échanges économiques et, par conséquent, des cultures plus lointaines se sont familiarisées. در زمان داریوش یکم، نخستین آبراهه ای که دریای مدیترانه را از طریق رود نیل به دریای سرخ پیوند می‌داد به نام کانال سوئز حفر شد. ||||premier|canal||||Méditerranée|||par l'intermédiaire||Nil|||rouge|reliait|||||canal de Suez|Suez|creusé| |||Darius I|first|canal|that|||Mediterranean Sea|||via|Nile River|Nile River|to|Mediterranean Sea|Red Sea|connect|"was"|connected||Suez Canal|Suez Canal|Suez Canal|dug| Zur Zeit von Darius I. wurde die erste Wasserstraße namens Suezkanal gegraben, die das Mittelmeer über den Nil mit dem Roten Meer verband. During the reign of Darius I, the first waterway connecting the Mediterranean Sea to the Red Sea via the Nile River was dug called the Suez Canal. À l'époque de Darius Ier, la première voie navigable reliant la mer Méditerranée à la mer Rouge via le Nil a été creusée, appelée canal de Suez. In de tijd van Darius I werd de eerste waterweg die de Middellandse Zee via de rivier de Nijl met de Rode Zee verbond, het Suezkanaal genoemd. افزون بر کالاها، دانش‌ها و فرهنگ‌های شرق و غرب سوار بر کشتی‌ها به گوشه‌گوشهٔ سواحل امپراطوری راه می‌یافتند. En plus||marchandises|connaissances||||||||à bord de|||||coin|coin de|les côtes|Empire|||trouvaient leur chemin In addition to|on|goods|knowledge|the (plural)||cultures||East||West|"carried by"||ships|ships|to|corner|every corner of|coastal areas|empire|found their way||"found their way" Zusätzlich zu den Waren gelangten auch das Wissen und die Kulturen des Ostens und des Westens auf Schiffen an die Küsten des Reiches. In addition to the goods, sciences, and cultures of the East and West, ships sailed to the corners of the empire's shores. En plus des marchandises, les connaissances et les cultures de l’Orient et de l’Occident arrivaient par navires jusqu’aux coins des côtes de l’empire. Naast de goederen arriveerden de kennis en culturen van het Oosten en het Westen op schepen naar de uithoeken van de kusten van het rijk. یونانیان که دریانوردانی زبردست بودند، با گذر از این آبراه از دانش و فلسفۀ غنی هند باستان بسیار بهره بردند. ||marins experts|compétents|||passage|||détroit||savoir||philosophie|riche||||| ||sailors|"Skilled"||"from"|passage through|from|this|waterway||||philosophy|rich|India|||benefited from|benefited from Die Griechen, die große Seefahrer waren, profitierten durch die Durchquerung dieser Wasserstraße stark vom reichen Wissen und der Philosophie des alten Indien. The Greeks, who were skilled sailors, benefited greatly from the knowledge and philosophy of ancient India by crossing this waterway. Les Grecs, qui étaient de grands navigateurs, ont grandement bénéficié des riches connaissances et philosophies de l’Inde ancienne en empruntant cette voie navigable. De Grieken, die grote zeevaarders waren, profiteerden enorm van de rijke kennis en filosofie van het oude India door deze waterweg te passeren. در آن دوران، ایرانیان در تکنولوژی بر بهبود آبیاری تمرکز کرده بودند. ||||||||irrigation||| |||||technology||improving|irrigation|focused on|"had focused"| Damals konzentrierten sich die Iraner auf die Verbesserung der Bewässerungstechnologie. At the time, Iranians were focusing on technology to improve irrigation. À cette époque, les Iraniens se concentraient sur l’amélioration de la technologie d’irrigation. In die tijd concentreerden Iraniërs zich op het verbeteren van de irrigatietechnologie. این آبیاری کانال‌های آبی زیر زمینی را در بر می‌گرفت که قنات نام داشت. |irrigation|canal||water-related|subterranean|underground|it|"included"|included|"used to"|"included"||qanat|name| Diese Bewässerung umfasste unterirdische Wasserkanäle, sogenannte Aquädukte. The irrigation included underground canals called aqueducts. Cette irrigation comprenait des canaux d'eau souterrains appelés Qanat. Deze irrigatie omvatte ondergrondse waterkanalen genaamd Qanat. هخامنشیان همچنین برای کنترل جریان آب برای استفادهٔ انسان سدهای بزرگ بنا کردند. ||||||||l'homme|||| Achaemenids|||control|flow of water|water||human use|human use|dams||built| Achämenier bauten auch große Dämme, um den Wasserfluss für den menschlichen Gebrauch zu kontrollieren. The Achaemenids also built large dams to control the flow of water for human use. Les Achéménides ont également construit de grands barrages pour contrôler le débit d’eau destiné à l’usage humain. De Achaemeniden bouwden ook grote dammen om de waterstroom voor menselijk gebruik te regelen. این سدها از خاک و سنگ ساخته می‌شدند. |Ces barrages||||||| |These dams||soil||stone|built|| Diese Dämme bestanden aus Erde und Stein. These dams were made of soil and stone. Ces barrages étaient faits de terre et de pierre. Deze dammen waren gemaakt van aarde en steen. و در زمان‌های مشخصی از سال که بارش زیاد بود، آب را برای آبیاری ذخیره می‌کرد. ||||||||||||||irrigation|stockait|| |in|times|times|specific times||||rainfall||||||irrigation|store|was|stored Und zu bestimmten Zeiten im Jahr, wenn es viel regnete, speicherte er Wasser zur Bewässerung. And at certain times of the year, when it rained a lot, it stored water for irrigation. Et à certaines périodes de l’année où il pleuvait beaucoup, il stockait de l’eau pour l’irrigation.

فرمانروایی هخامنشیان به خصوص در آغاز موجب گسترش کشاورزی، بازرگانی و حتی تشویق پژوهش‌های علمی و جغرافیایی بوده‌ است. Rule|||"in particular"|under|beginning|led to|Expansion|agriculture|Trade or commerce||even|encouragement|research|of|scientific research||geographical|| Die achämenidische Herrschaft führte insbesondere zu Beginn zu einer Ausweitung der Landwirtschaft und des Handels und förderte sogar die wissenschaftliche und geografische Forschung. The rule of the Achaemenids, especially in the beginning, led to the expansion of agriculture, trade, and even the encouragement of scientific and geographical research. La domination achéménide, surtout au début, a provoqué l’expansion de l’agriculture, du commerce et a même encouragé la recherche scientifique et géographique. De Achaemenidische heerschappij veroorzaakte, vooral in het begin, de uitbreiding van de landbouw, de handel en moedigde zelfs wetenschappelijk en geografisch onderzoek aan. روش حکمرانی هخامنشیان این طور بود که هر منطقه‌ای را آزاد می‌گذاشتند که بر مبنای فرهنگ و ساختار محلی و منطقه‌ای خود اداره شود. méthode|gouvernance|Achéménides||de cette manière|||chaque|région||||||||sur la base de|culture||structure locale|||région|||administrée| method|governance|Achaemenids|this way|||"that"||region|||free to govern||allowed||based on|based on|culture||structure|local customs||region|region or area|its own|administered| Die Regel der Achämeniden war, dass sie jede Region frei ließen, um entsprechend ihrer lokalen Kultur, Struktur und Regionen regiert zu werden. The Achaemenid rule was that they allowed each region to be governed according to its own local culture and structure. La méthode de gouvernement achéménide était telle qu'elle laissait chaque région libre d'être gouvernée en fonction de sa culture et de sa structure locales et régionales. پژوهشگران بیانیۀ معروف کوروش در هنگام پیروزی بر بابل را یک نمونه از پایه‌های حقوق بشر در دوران باستان برشمرده‌اند. Les chercheurs|déclaration|célèbre|Cyrus le Grand||au moment de|||Babylone|||un exemple||fondements|fondements de|droits de l'homme|droits de l'homme||l'Antiquité|l'Antiquité|considéré| Researchers|declaration|well-known|Cyrus the Great|in|at the time of|victory||Babylon||a single|example||foundations|||human rights||ancient times|ancient times|have considered| Als Beispiel für die Grundlagen der Menschenrechte in der Antike haben Forscher die berühmte Aussage des Kyros beim Sieg über Babylon aufgeführt. Researchers have cited Cyrus' famous statement during his victory over Babylon as an example of the foundations of ancient human rights. Les chercheurs ont cité la célèbre déclaration de Cyrus lors de la victoire sur Babylone comme exemple des fondements des droits de l'homme dans l'Antiquité.