×

우리는 LingQ를 개선하기 위해서 쿠키를 사용합니다. 사이트를 방문함으로써 당신은 동의합니다 쿠키 정책.

image

LingQ Mini Stories - Formal, 60 - امروز باران می آید

این داستان از زبان شهرزاد نقل میشود که فکر میکند امروز باران بیاید.

الف) من فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود دارد. حتی اگر باران نیاید، بهتر است که چترم را با خودم بردارم، از آنجایی که روز گذشته، من خیس شدم.

گاهی اوقات من تصمیم می گیرم که چتر برندارم.گاهی اوقات من فراموش میکنم که یکی بردارم.

من اغلب، هر وقت که باید همراه خودم چتر بردارم تردید میکنم.این بدین خاطر است که من می دانم که اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیدارم،آن را در جایی فراموش میکنم.

به هر حال، به نظر می رسد که هر زمان که من چتر به همراه خودم ندارم، باران می آید و من خیس می شوم.

دیروز، به عنوان مثال، من فکر کردم که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود.

من خانه را بدون چتر ترک کردم در حالی که امیدوار بودم هوا خوب باشد. اما همانطور که میدانید ، باران آمد و خیس شدم.

من فقط می خواهم بیشتر مراقب باشم. من نیاز دارم در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشم و مراقب باشم که یادم بماند آن را به خانه بازگردانم.

زندگی پر از تصمیمات دشوار است.

این داستان همانند داستان بالا بوده و در مورد شهرزاد میباشد.

ب) شهرزاد فکر کرد که دوشنبه ی هفته ی قبل ممکن بود باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود داشت. حتی اگر باران نیامد، او فکر کرد که بهتر است که چترش را به همراه خودش بردارد، از آنجایی که او روز قبلخیس شده بود.

گاهی اوقات او تصمیم می گرفت که چتر برندارد.گاهی اوقات او فراموش میکرد که یکی بردارد.

او اغلب، هر وقت که باید همراه خود چتر برمیداشت تردید میکرد. این بدین خاطر بود که او می دانست که اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیداشت، آن را در جایی فراموش میکرد.

به هر حال، به نظر شهرزاد میرسید که او هر زمان که چتر به همراه خودش نداشت، باران می آمد و او خیس می شد.

روز دیگری، به عنوان مثال، او فکر کرده بود که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود.

او خانه را بدون چتر ترک کرده بود در حالی که امیدوار بود هوا خوب باشد. اما همانطور که میدانید ، باران آمده بود و او خیس شده بود.

او با خودش فکر کرد که او فقط باید بیشتر مراقب باشد.

او نیاز داشت که در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشد و مراقب باشد که یادش بماند آن را به خانه بازگرداند.

زندگی پر از تصمیمات دشوار است.

این سوالات مربوط به دو داستان بالا میباشند. میتوانید آنها را حل کنید یا فقط به صدای جواب آنها گوش دهید.

سوالات:

الف) 1) من فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود دارد. چرا من فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد؟ تو فکر می کنی امروز ممکن است باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود دارد.

2) بهتر بود که چترم را با خودم برمیداشتم، از آنجایی که روز گذشته، من خیس شده بودم. چرا بهتر بود که چترم را با خودم برمیداشتم؟ تو باید چترت را برداری، از آنجایی که روز گذشته،تو خیس شده بودی.

3)من اغلب، هر وقت که باید همراه خودم چتر بردارم تردید میکنم. آیا من همیشه مطمئن هستم که با خودم چتر بردارم؟ نه، من اغلب، هر وقت که باید همراه خودم چتر بردارم تردید میکنم.

4) این بدین خاطر است که من می دانم که اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیدارم، آن را در جایی فراموش میکنم. من اغلب با چتر خودم چه کار میکنم؟ تو اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیداری، آن را در جایی فراموش میکنی.

ب) 5) به هر حال، به نظر شهرزاد میرسید که او هر زمان که چتر به همراه خودش نداشت، باران می آمد و او خیس می شد. چه اتفاقی برای شهرزاد می افتاد هر بار که چتر به همراه خودش نداشت؟ باران می آمد و او خیس می شد.

6)روز دیگری، به عنوان مثال، او فکر کرده بود که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود. پیش بینی آب و هوا گفته بود که شانس بارندگی چند درصد بود؟ روز دیگری، به عنوان مثال، او فکر کرده بود که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود.

7) او با خودش فکر کرد که او فقط باید بیشتر مراقب باشد. شهرزاد باید چگونه میبود؟ او با خودش فکر کرد که او فقط باید بیشتر مراقب باشد.

8) او نیاز داشت که در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشد. شهرزاد نیاز داشت که در چه مورد بیشتر مراقب باشد؟ او نیاز داشت که در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

این داستان از زبان شهرزاد نقل میشود که فکر میکند امروز باران بیاید. |||Sprache|Scheherazade|||||||| |story|in|the perspective of|Shahrzad|is narrated|"is narrated"|||||rain might come|will come ta|historia|z|języka|Szeherezada|opowiada||||||| Diese Geschichte wird in der Sprache von Anne erzählt, der glaubt, dass es heute regnen wird. This story is told by Anne who thinks it is raining today. Esta es la historia de Ana, una mujer que siempre olvida llevar su paraguas. Cette histoire est racontée dans la langue de Anne , qui pense qu'il va pleuvoir aujourd'hui. Anna e la sua avversione alla pioggia. 다음은 비 오는 날 우산이 고민인 미영의 이야기다. Dit verhaal is verteld door Shahrzad die denkt dat het vandaag zal regenen. Pegar ou não pegar o guarda-chuva. Эта история рассказана на языке Анна, который думает, что сегодня пойдет дождь. Bu hikaye, bugün yağmur yağacağını düşünen Shahrazad tarafından anlatılıyor. 这个故事是以的语言叙述的,他认为今天会下雨。

الف) من فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود دارد. ||||||||Regen|||||||| |||||||||will rain|||sky|dark clouds|dark clouds|| A) Ich denke, es könnte heute regnen, denn es gibt dunkle Wolken am Himmel. A) I think it might rain today, because there are dark clouds in the sky. A) Creo que podría llover hoy, porque hay nubes oscuras en el cielo. A) Je pense qu'il pourrait pleuvoir aujourd'hui, car il y a des nuages ​​sombres dans le ciel. A) Penso che oggi potrebbe piovere, perché ci sono nuvole scure nel cielo. A) 하늘에 먹구름이 가득한 것을 보니 오늘 비가 올지도 모르겠다. A) Eu acho que pode chover hoje, porque há nuvens escuras no céu. А) Я думаю, сегодня может пойти дождь, потому что на небе тёмные тучи. A) 我 觉得 今天 可能 会 下雨 , 因为 天上 有 乌云 。 حتی اگر باران نیاید، بهتر است که چترم را با خودم بردارم، از آنجایی که روز گذشته، من خیس شدم. sogar|||nicht kommt||||mein Regenschirm||||||||Tag|||nass| "Even if"|||does not come|||that|my umbrella||||take with me|because|since||yesterday|yesterday||got wet|I got wet Auch wenn es nicht anfängt zu regnen, nehme ich besser meinen Regenschirm mit, da ich gestern nass geworden bin. Even if it doesn't start raining, I'd better take my umbrella with me, since I got soaked yesterday. Incluso si no comienza a llover, será mejor que lleve el paraguas conmigo, ya que ayer me empapé toda. Même s'il ne pleut pas, je ferais mieux de prendre mon parapluie avec moi, car j'étais trempé hier. Anche se non iniziasse a piovere, farei meglio a prendere il mio ombrello con me dato che ieri mi sono bagnata. 비가 내리지 않아도 우산을 가져가는 게 좋을 듯 하다 왜냐하면 어제 흠뻑 젖었기 때문이다. Zelfs als het niet regent, is het beter om mijn paraplu mee te nemen, aangezien ik gisteren nat ben geworden. Mesmo que não comece a chover, é melhor eu pegar meu guarda-chuva, ontem fiquei encharcado. Даже если дождя не будет, я лучше возьму с собой свой зонтик, так как вчера промок. 即使 不下雨 , 我 最好 也 把 雨伞 带 着 , 因为 我 昨天 被 淋湿 了 。

گاهی اوقات من تصمیم می گیرم که چتر برندارم.گاهی اوقات من فراموش میکنم که یکی بردارم. |||||||Regenschirm|take|||||||| Sometimes|"times"||decide||||umbrella|not take||sometimes||forget||||take with me Manchmal beschließe ich, keinen Regenschirm mitzunehmen, manchmal vergesse ich ihn einfach. Sometimes I decide not to take an umbrella, sometimes I just forget to take one. Algunas veces decido no llevar el paraguas, a veces simplemente se me olvida llevarlo. Parfois, je décide de ne pas prendre de parapluie, parfois, j'oublie juste d'en prendre un. A volte decido di non prendere l'ombrello, a volte semplicemente dimentico di prenderne uno. 때로는 나는 우산을 일부러 안 가져간다 때로는 가져가는 것을 잊는다. Soms besluit ik geen paraplu mee te nemen, soms vergeet ik er een mee te nemen. Às vezes eu decidi não pegar um guarda-chuva, as vezes eu simplesmente esqueço de pegar um. Иногда я решаю не брать зонтик, иногда я просто забываю его взять. 有 的 时候 我 决定 不带 伞 有 的 时候 我 只是 忘 了 带 。

من اغلب، هر وقت که باید همراه خودم چتر بردارم تردید میکنم.این بدین خاطر است که من می دانم که اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیدارم،آن را در جایی فراموش میکنم. ||||||||||Zweifel|||||||||||||||||mitnehmen|||||| |often|||||||umbrella||hesitate|||"because of this"|because||that|||I know||||||||take with me|it|||somewhere|| Ich zögere oft, einen Regenschirm mitzunehmen, wann immer ich muss, das liegt daran, dass ich weiß, dass ich ihn oft vergesse, wenn ich einen Regenschirm mitnehme. I often hesitate to take an umbrella with me, when I should, this is because I know I often leave my umbrella behind somewhere when I do take one with me. Muchas veces dudo en llevarme el paraguas, cuando debería hacerlo, esto se debe a que sé que usualmente dejo mi paraguas en algún lado cuando lo llevo conmigo. J'hésite souvent à prendre un parapluie avec moi, quand en fait je devrais, c'est parce que je sais que j'oublie souvent mon parapluie quelque part quand j'en prends un avec moi. Spesso esito a prendere l'ombrello con me, quando dovrei, questo perché so che spesso dimentico il mio ombrello da qualche parte quando lo porto con me. 나는 주로 우산을 꼭 가져가야 할 때에 이를주저한다 왜냐하면 우산을 가져가면 보통 까먹고 어디엔가 놓고 오기 때문이다. Ik aarzel vaak als ik een paraplu mee moet nemen, omdat ik weet dat als ik een paraplu meeneem, ik die vaak ergens vergeet. Jeg nøler ofte når jeg må ta med meg en paraply, fordi jeg vet at jeg ofte glemmer den et sted når jeg tar den med meg. Muitas vezes hesito em levar um guarda-chuva comigo, quando eu deveria, isso porque eu sei que muitas vezes esqueço meu guarda-chuva em algum lugar. Я часто сомневаюсь, брать ли с собой зонт, когда мне следовало бы это сделать, зто потому, что я знаю, что я часто оставляю свой зонт где-нибудь, когда я беру его с собой. 我 常常 犹豫 应不应该 带伞 这 是因为 我 知道 我 带 伞 的 时候 常常 把 我 的 雨伞 落 在 哪里 忘 了 拿 了 。

به هر حال، به نظر می رسد که هر زمان که من چتر به همراه خودم ندارم، باران می آید و من خیس می شوم. |||zu||||||||||||||||||||| to||"In any case"|to|seems|I|"it seems"|that||whenever|that|||||||||||||| Wie auch immer, es scheint, als würde es jedes Mal regnen und ich werde nass, wenn ich keinen Regenschirm dabei habe. In any case, it seems to me that whenever I don't take my umbrella, it rains and I end up getting wet. En cualquier caso, me parece que cada vez que no llevo mi paraguas, llueve y termino mojándome. En tout cas, il me semble que chaque fois que je ne prends pas mon parapluie, il pleut et je finis par être tout mouillé. In ogni caso, mi sembra che ogni volta che non prendo l'ombrello, piova e finisco per essere bagnata fradicia. 어쨌든 내가 우산을 안 가져갈 때마다 비가 내려서 항상 맞고마는 것 같다. Uansett, det ser ut til at når jeg ikke har paraply med meg, så regner det og jeg blir våt. De qualquer forma, parece-me que, sempre que não pego meu guarda-chuva, chove e acabo me molhando. В любом случае мне кажется, что всякий раз, когда я не беру зонт, идёт дождь, и я промокаю. 不论怎样 看起来 我 一不带 伞 我 就 被 淋湿 。

دیروز، به عنوان مثال، من فکر کردم که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود. gestern|||||||||||||||||||||||Regenfall|zwanzig|| |to|title|for example||||||||"even though"||before|forecast|weather||||said|||chance|rainfall|twenty percent|percent|had Gestern dachte ich zum Beispiel, es würde nicht regnen, obwohl die Wettervorhersage besagte, dass die Regenwahrscheinlichkeit 20 Prozent betrug. Yesterday, for example, I thought it wouldn't rain, even though the forecast said there was a twenty percent chance of rain. Ayer, por ejemplo, pensé que no llovería aunque el pronóstico del tiempo decía que había un 20 por ciento de probabilidades de lluvia. Hier, par exemple, je pensais qu'il ne pleuvrait pas, même si les prévisions indiquaient qu'il y avait 20% de risque de pluie. Ieri, ad esempio, ho pensato che non sarebbe piovuto, anche se le previsioni hanno detto che c'era un 20% di probabilità di pioggia. 예를 들어서 어제는 일기예보에서 비가 올 확률이 20%라고 했지만 난 비가 안 내릴거라고 생각했다. Gisteren dacht ik bijvoorbeeld dat het niet zou regenen, hoewel de weersvoorspelling ook zei dat de kans op regen 20% was. I går trodde jeg for eksempel at det ikke kom til å regne, selv om værmeldingen sa at det var tjue prosent sjanse for regn. Ontem, por exemplo, pensei que não choveria, mesmo que a previsão dissesse que havia uma chance de chuva de vinte por cento. Вчера, например, я думал, что не будет дождя, хотя в прогнозе говорилось о 20-процентной вероятности дождя. 比如 昨天 , 我 觉得 可能 不会 下雨 , 就 连 天气预报 都 说 只有 20% 的 降雨 率 。

من خانه را بدون چتر ترک کردم در حالی که امیدوار بودم هوا خوب باشد. I|house||without||leave|||while|that|hoping|||good|would be Ich verließ das Haus ohne Regenschirm und hoffte, dass das Wetter gut war. I left the house without an umbrella, hoping for the best. Salí de la casa sin un paraguas, esperando lo mejor. J'ai quitté la maison sans parapluie, en espérant le meilleur. Sono uscita di casa senza ombrello, sperando per il meglio. 최고의 시나리오를 기대하면서 우산을 안 가지고 집을 나섰다. Jeg dro hjemmefra uten paraply, i håp om godt vær. Saí de casa sem um guarda-chuva, esperando o melhor. Я вышел из дома без зонтика, надеясь на лучшее. 我 出门 的 时候 没带 伞 , 希望 别 下雨 。 اما همانطور که میدانید ، باران آمد و خیس شدم. |wie gewohnt||wissen||||| |"just as"|that|"you know"|the rain|came||wet| Aber wie Sie wissen, hat es geregnet und ich wurde nass. But what do you know, it rained and I got drenched. Pero sin saberlo, llovió y me empapé. Mais le pire arriva, il plut et je rentrai trempé. Ma cosa vuoi, ha piovuto e io mi sono inzuppata. 하지만 이게 뭐란 말인가 비가 내려서 난 쫄딱 다 맞았다. Maar zoals je weet, regende het en werd ik nat. Mas você sabe, choveu e me encharquei. Но что ты думаешь, пошёл дождь, и я промок. 但是 你 怎么 会 知道 呢 , 下雨 了 我 也 被 淋湿 了 。

من فقط می خواهم بیشتر مراقب باشم. |||||be careful|be careful Ich möchte nur vorsichtiger sein. I am just going to have to be more careful. Voy a tener que ser más cuidadosa. Je vais juste devoir être plus prudent. Dovrò essere più attenta. 앞으로는 좀 더 신중해질 생각이다. Ik wil gewoon voorzichtiger zijn. Jeg vil bare være mer forsiktig. Eu vou ter que ser mais cuidadoso. Я просто хочу быть более осторожным. 我 想 我 只能 再 小心 一点 。 من نیاز دارم در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشم و مراقب باشم که یادم بماند آن را به خانه بازگردانم. |||||Art und Weise||||||||||||reminds me||||||zurückgeben |need||about|about|way of|||hand|hold||||||||remember|remember|||||bring it back Ich muss vorsichtiger sein, wie ich den Regenschirm halte, und daran denken, ihn nach Hause zu bringen. This story is told by Anne who thinks it is raining today. Necesito tener más cuidado al llevar mi paraguas y ser más cuidadosa al recordar llevarlo conmigo a casa. Je dois penser à prendre un parapluie et être plus attentif pour penser à le ramener à la maison. Ho bisogno di essere più attenta circa il prendere un ombrello, e più attenta a ricordarmi di riportarlo a casa. 우산을 챙겨가는 것에 대해서도 더 신중해질 필요가 있고, 집에 다시 가져오는 것을 기억하는 것에도 더욱 신중해질 필요가 있다. Ik moet voorzichtiger zijn met hoe ik de paraplu vasthoud en oppassen dat ik hem niet vergeet hem mee naar huis te nemen. Preciso ter mais cuidado em pegar um guarda-chuva e mais cuidado em lembrar de trazê-lo de volta para casa. Мне просто нужно быть более внимательным, взять зонтик и следить за тем, чтобы не забыть его забрать домой. 我 需要 对 带 伞 这件 事 更加 小心 , 而且 要 记得 把 它 带回家 。

زندگی پر از تصمیمات دشوار است. |||Entscheidungen|| life|full of|"full of"|decisions|| Das Leben ist voller schwieriger Entscheidungen. Life is full of difficult decisions. La vida está llena de decisiones difíciles. La vie est pleine de décisions difficiles. La vita è piena di decisioni difficili. 삶은 선택의 연속이다. A vida está cheia de decisões difíceis. Жизнь полна трудных решений. 生活 真是 充满 了 困难 的 决定 。

این داستان همانند داستان بالا بوده و در مورد شهرزاد میباشد. ||similar to||||||||"is about" Diese Geschichte ist wie die obige Geschichte und handelt von Anne. This story is like the story above and it is about Anne. Ahora la misma historia contada de una forma distinta. Cette histoire est comme l'histoire ci-dessus et concerne Anne. Questa è la stessa storia da un altro interlocutore. 이번에는 타자의 입을 통해 이야기를 들어보자. Agora a história de Ana. Эта история похожа на историю выше и о Анна. 这个故事和上面的故事一样,都是关于的。

ب) شهرزاد فکر کرد که دوشنبه ی هفته ی قبل ممکن بود باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود داشت. B) Anne dachte, dass es letzte Woche am Montag regnen könnte, weil es dunkle Wolken am Himmel gab. B) Anne thought it would rain last Monday, because there were dark clouds in the sky. B) Ana pensó que llovería el lunes pasado, porque había nubes oscuras en el cielo. B) Anne pensait qu'il allait pleuvoir lundi dernier, car il y avait des nuages ​​sombres dans le ciel. B) Anne ha pensato che sarebbe piovuto lo scorso lunedì, perché c'erano delle nuvole scure nel cielo. B) 지난 월요일, 미영은 하늘에 먹구름이 가득한 것을 보니 비가 올지도 모르겠다고 생각했다. B) Ana pensou que choveria na segunda-feira passada, porque havia nuvens escuras no céu. Б) Анна думала, что в прошлый понедельник пойдёт дождь, потому что на небе были тёмные тучи. B) 安妮 上个星期 觉得 星期一 会 下雨 , 因为 天上 有 乌云 。 حتی اگر باران نیامد، او فکر کرد که بهتر است که چترش را به همراه خودش بردارد، از آنجایی که او روز قبلخیس شده بود. |||nicht kam|||||||||||||nehmen würde||||||vorher nass|| "Even if"|"even if"|rain|did not come|||||better|||her umbrella|||with him|with him|take with him||since||||soaked yesterday|| Selbst wenn es nicht regnete, dachte er, es wäre am besten, seinen Regenschirm mitzunehmen, da er am Tag zuvor durchnässt war. Even if it didn't start raining, she thought she'd better take her umbrella with her, since she had gotten soaked the previous day. Incluso si no comenzaba a llover, ella pensó que sería mejor llevar su paraguas consigo, ya que se había empapado toda el día anterior. Même s'il ne pleuvait pas, elle pensait qu'elle ferait mieux de prendre son parapluie avec elle, car elle s'était trempée la veille. Anche se non iniziò a piovere, pensò che sarebbe stato meglio prendere il suo ombrello con se, dato che il giorno precedente si era bagnata. 비가 내리지 않아도 우산을 가져가는 게 좋을 것 같다고 생각했다 왜냐하면 그녀는 그 전날 흠뻑 젖었기 때문이다. Zelfs als het niet regende, dacht hij dat het het beste was om zijn paraplu mee te nemen, aangezien hij de dag ervoor doorweekt was. Selv om det ikke regnet, syntes han det var best å ta med seg paraplyen siden han hadde blitt gjennomvåt dagen før. Mesmo que não começasse a chover, ela pensou que seria melhor levar seu guarda-chuva com ela, já que ela tinha ficado molhada no dia anterior. Даже если бы дождя не было, она думала, что лучше было бы взять зонтик с собой, так как она промокла накануне. 即使 不下雨 , 她 最好 也 把 雨伞 带 着 , 因为 她 前一天 被 淋湿 了 。

گاهی اوقات او تصمیم می گرفت که چتر برندارد.گاهی اوقات او فراموش میکرد که یکی بردارد. ||||||||nicht mitnimmt|||||||| "Sometimes"|"Sometimes"||||||umbrella|not take||sometimes||forget|||| Manchmal beschloss er, keinen Regenschirm mitzunehmen, manchmal vergaß er, einen mitzunehmen. It was true that she often decided not to take an umbrella, or simply just forgot to take one. Era cierto que ella algunas veces decidió no llevar un paraguas, o simplemente se olvidó de llevar uno. Il est vrai qu'elle décidait souvent de ne pas prendre de parapluie, ou tout simplement oubliait d'en prendre un. Era vero che lei spesso decideva di non prendere l'ombrello, o semplicemente dimenticava di prenderne uno. 그녀는흔히우산을 일부러 안 가져가거나 혹은 가져가는 것을 잊었다. Noen ganger bestemte han seg for ikke å ta en paraply, noen ganger glemte han å ta en. Era verdade que ela geralmente decidia não pegar um guarda-chuva, ou simplesmente esquecia de pegar um. На самом деле она часто решала не брать зонтик или просто забывала его взять. 有 的 时候 她 决定 不带 伞 有 的 时候 她 只是 忘 了 带 。

او اغلب، هر وقت که باید همراه خود چتر برمیداشت تردید میکرد. |||||||||took|| |||||||||took with him|| Er zögerte oft, wenn er einen Regenschirm mitnehmen musste. Furthermore, she often hesitated to take an umbrella with her, when she should have taken one. Además, muchas veces dudaba en llevar un paraguas, cuando debería haberlo hecho. De plus, elle hésitait souvent à emporter un parapluie avec elle, alors qu'elle aurait dû en prendre un. Inoltre, lei esitava spesso a portare l'ombrello con sé, quando avrebbe dovuto portarne uno. 게다가 그녀는 우산을꼭 가져가야 할 때에 이를주저했다. Além disso, ela muitas vezes hesitava em pegar um guarda-chuva, quando deveria ter pego. Более того, она часто сомневалась, брать ли с собой зонт, когда ей следовало бы это сделать. 而且 , 她 常常 犹豫 应不应该 带伞 。 این بدین خاطر بود که او می دانست که اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیداشت، آن را در جایی فراموش میکرد. |||||||wusste|||||||||||||| |||||||knew|||||||||||||| Das lag daran, dass er wusste, dass er es oft vergessen würde, wenn er einen Regenschirm mitnahm. This was because she knew that she would often leave her umbrella behind somewhere, when she did take one with her. Esto era porque ella sabía que usualmente dejaba su paraguas en algún lado cuando lo llevaba consigo. C'était parce qu'elle savait qu'elle oublierait facilement son parapluie quelque part, quand elle en prenait un avec elle. Ciò capitava perché sapeva che spesso avrebbe lasciato il suo ombrello da qualche parte, quando ne portava uno con sé 왜냐하면 우산을 가져가면 보통 까먹고 어디엔가 놓고 오곤 했기 때문이다. Isso porque ela sabia que ela muitas vezes deixaria seu guarda-chuva atrás de algum lugar, quando ela pegava um com ela. Это потому, что она знала, что часто может оставить свой зонт где-нибудь, если возьмёт его с собой. 这 是因为 她 知道 她 带 伞 的 时候 常常 把 她 的 雨伞 落 在 哪里 忘 了 拿 了 。

به هر حال، به نظر شهرزاد میرسید که او هر زمان که چتر به همراه خودش نداشت، باران می آمد و او خیس می شد. ||||||reached|||||||||||||||||| ||||||would arrive||||||||||||||and||wet|| Auf jeden Fall schien es Anne, dass er regnen würde, wenn er keinen Regenschirm dabei hatte, und er würde nass werden. In any case, it seemed to Anne that whenever she didn't take her umbrella, it would rain and she would end up getting wet. En cualquier caso, a Ana le parecía que cada vez que no llevaba su paraguas, llovía y ella terminaba mojándose. En tout cas, Anne remarqua qu'à chaque fois qu'elle n'emportait pas son parapluie, il pleuvait et elle finissait par être mouillée. In ogni caso, ad Anne sembrava che ogni volta che non prendeva il suo ombrello, sarebbe piovuto e si sarebbe bagnata. 어쨌든 미영은 우산을 안 가져갈 때마다 비가 내려서 항상 맞고마는 것 같았다. De qualquer forma, parecia que caso ela não pegasse o guarda-chuva, choveria e ela acabaria se molhando. В любом случае Анне кажется, что всякий раз, когда она не берёт зонт, идёт дождь, и она промокает. 不论怎样 看起来 安妮 一不带 伞 她 就 被 淋湿 。

روز دیگری، به عنوان مثال، او فکر کرده بود که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود. |another||||||||||||||||||||||||||| Am nächsten Tag zum Beispiel dachte er, es würde nicht regnen, obwohl die Wettervorhersage besagte, dass die Regenwahrscheinlichkeit 20 Prozent betrug. The other day, for example, she had thought it wouldn't rain, even though the forecast had said there was a twenty percent chance of rain. El otro día, por ejemplo, ella pensó que no llovería, aunque el pronóstico del tiempo decía que había un 20 por ciento de probabilidades de lluvia. L'autre jour, par exemple, elle croyait qu'il ne pleuvrait pas, même si les prévisions indiquaient qu'il y avait 20% de risque de pluie. L'altro giorno, per esempio, pensò che non sarebbe piovuto nonostante le previsioni avessero detto che c'era un 20% di probabilità di pioggia. 예를 들어서 지난번에는 일기예보에서 비가 올 확률이 20%라고 했지만 그녀는 비가 안 내릴거라고 생각했다. No outro dia, por exemplo, ela pensou que não choveria, apesar de a previsão ter dito que havia uma chance de chuva de vinte por cento. Однажды, например, она думала, что не будет дождя, хотя в прогнозе говорилось о двадцатипроцентной вероятности дождя. 比如 那天 , 她 觉得 可能 不会 下雨 , 就 连 天气预报 都 说 只有 20% 的 降雨 率 。

او خانه را بدون چتر ترک کرده بود در حالی که امیدوار بود هوا خوب باشد. |||||||||while|||||| Er verließ das Haus ohne Regenschirm und hoffte, dass es gut werden würde. She had left the house without an umbrella, hoping for the best. Ella había salido de la casa sin un paraguas, esperando lo mejor. Elle avait quitté la maison sans parapluie, en espérant le meilleur. Uscì di casa senza ombrello, sperando per il meglio. 그녀는 최고의 시나리오를 기대하면서 우산을 안 가지고 집을 나섰다. Ela tinha saído de casa sem guarda-chuva, esperando o melhor. Она вышла из дома без зонтика, надеясь на лучшее. 她 出门 的 时候 没带 伞 , 希望 别 下雨 。 اما همانطور که میدانید ، باران آمده بود و او خیس شده بود. |just like||||has come|||||| Aber wie Sie wissen, regnete es und es wurde nass. But what do you know, it had rained and she had gotten drenched. Pero sin saberlo, había llovido y ella se había empapado. Mais le pire arriva, il plut et elle rentra trempée. Ma, cosa volete, piovve e si bagnò. 하지만 이게 뭐란 말인가. 비가 내려서 쫄딱 다 맞았다. Mas você sabe, choveu e ela ficou encharcada. Но что вы думаете, пошёл дождь, и она промокла. 但是 你 怎么 会 知道 呢 , 下雨 了 她 也 被 淋湿 了 。

او با خودش فکر کرد که او فقط باید بیشتر مراقب باشد. Er dachte bei sich, dass er nur vorsichtiger sein musste. She thought to herself that she was just going to have to be more careful. Ella pensó que tendría que ser más cuidadosa. Elle se dit qu'elle allait juste devoir être plus prudente. Pensò che avrebbe dovuto essere più attenta. 그녀는 앞으로는 좀 더 신중해져야겠다고 생각했다. Pensou consigo mesma que iria ter que ser mais cuidadosa. Он подумал про себя, что ему просто нужно быть более осторожным. 她 想 她 只能 再 小心 一点 。

او نیاز داشت که در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشد و مراقب باشد که یادش بماند آن را به خانه بازگرداند. ||||||||||||||||||||||||zurückbringen ||||||||||||||||||memory of it||||||bring back Er musste vorsichtiger sein, wie er den Regenschirm nahm, und sich daran erinnern, ihn nach Hause zu bringen. She was going to have to be more careful about taking an umbrella, and more careful about remembering to bring it back home. Tendría que ser más cuidadosa al llevar un paraguas y tener más cuidado al recordar llevarlo de vuelta a casa. Elle allait devoir faire plus attention pour prendre un parapluie, et penser à ne pas oublier de le ramener à la maison. Sarebbe stata più attenta sul prendere l'ombrello, e più attenta sul ricordarsi di portarlo a casa. 우산을 챙겨가는 것에 대해서도 더 신중해질 필요가 있고, 집에 다시 가져오는 것을 기억하는 것에도 더욱 신중해질 필요가 있었다. Ela teria que ter mais cuidado em pegar um guarda-chuva, e mais cuidado em lembrar de trazê-lo de volta para casa. Она для себя решила, что ей просто нужно быть более внимательной, брать зонтик и следить, чтобы не забывать его забирать домой. 她 需要 对 带 伞 这件 事 更加 小心 , 而且 要 记得 把 它 带回家 。

زندگی پر از تصمیمات دشوار است. Das Leben ist voller schwieriger Entscheidungen. Life is full of difficult decisions. La vida está llena de decisiones difíciles. La vie est pleine de décisions difficiles. La vita è piena di decisioni difficili. 삶은 선택의 연속이다. A vida está cheia de decisões difíceis. Жизнь полна трудных решений. 生活 真是 充满 了 困难 的 决定 。

این سوالات مربوط به دو داستان بالا میباشند. Diese Fragen beziehen sich auf die beiden oben genannten Geschichten. These questions are related to the two stories above. Estas preguntas están relacionadas con las dos historias anteriores. Ces questions sont liées aux deux histoires ci-dessus. Ecco alcune domande. 이 질문들은 위의 두 가지 이야기와 관련이 있습니다. Essas perguntas estão relacionadas às duas histórias acima. Эти вопросы связаны с вышеупомянутыми двумя историями. 这些问题与以上两个故事有关。 میتوانید آنها را حل کنید یا فقط به صدای جواب آنها گوش دهید. Sie können sie lösen oder einfach auf ihre Antworten hören. You can solve them or just listen to their answer. Puedes resolverlos o simplemente escuchar sus respuestas. Vous pouvez les résoudre ou simplement écouter leurs réponses. Puoi provare a rispondere, o semplicemente, ascoltare le risposte. 당신은 그들을 해결하거나 그들의 답변을들을 수 있습니다. Você pode resolvê-los ou apenas ouvir suas respostas. Вы можете решить их или просто послушать их ответы. 您可以解决他们,也可以只听他们的答案。

سوالات: Fragen: Questions: Preguntas: Questions: Domande: 질문 : Questões: Вопросы: 问题:

الف) 1) من فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود دارد. A) 1) Ich denke, es könnte heute regnen, denn es gibt dunkle Wolken am Himmel. A) 1) I think it might rain today, because there are dark clouds in the sky. A) 1) Creo que podría llover hoy, porque hay nubes oscuras en el cielo. A) 1) Je pense qu'il pourrait pleuvoir aujourd'hui, car il y a des nuages ​​sombres dans le ciel. A) 1) Penso che oggi potrebbe piovere, perché ci sono nuvole scure nel cielo. A) 1) 하늘에 먹구름이 가득한 것을 보니 오늘 비가 올지도 모르겠다. A) 1) Eu acho que pode chover hoje, porque há nuvens escuras no céu. А) 1) Я думаю, сегодня может пойти дождь, потому что на небе тёмные тучи. A) 1) 我 觉得 今天 可能 会 下雨 , 因为 天上 有 乌云 。 چرا من فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد؟ Warum glaube ich, dass es regnen könnte? Why do I think it might rain? ¿Por qué creo que podría llover hoy? Pourquoi est-ce que je pense qu'il pourrait pleuvoir? Perché penso che potrebbe piovere? 나는 왜 비가 올지도 모른다고 생각하는가? Por que eu acho que pode chover? Почему я думаю, что может пойти дождь? 为什么 我 觉得 今天 会 下雨 ? تو فکر می کنی امروز ممکن است باران ببارد، چونکه در آسمان ابرهای تاریک وجود دارد. Du denkst, es könnte regnen, weil es dunkle Wolken am Himmel gibt. You think it might rain because there are dark clouds in the sky. Creo que podría llover hoy, porque hay nubes oscuras en el cielo. Vous pensez qu'il pourrait pleuvoir aujourd'hui, car il y a des nuages ​​sombres dans le ciel. Tu pensi che potrebbe piovere perché ci sono nuvole scure nel cielo. 하늘에 먹구름이 가득한 것을 보고 오늘 비가 올지도 모르겠다고 생각한다. Você acha que pode chover porque há nuvens escuras no céu. Ты думаешь, сегодня может пойти дождь, потому что на небе тёмные тучи. 你 觉得 今天 可能 会 下雨 因为 天上 有 乌云 。

2) بهتر بود که چترم را با خودم برمیداشتم، از آنجایی که روز گذشته، من خیس شده بودم. |||||||would take||||||||| |||||||I would take||||||||| 2) Ich nehme besser meinen Regenschirm mit, da ich gestern nass geworden bin. 2) I'd better take my umbrella with me, since I got soaked yesterday. 2) Será mejor que lleve el paraguas conmigo, ya que ayer me empapé toda. 2) Je ferais mieux de prendre mon parapluie avec moi, car j'étais trempé hier. 2) Farei meglio a portare l'ombrello con me, dato che ieri mi sono bagnata. 2) 비가 내리지 않아도 우산을 가져가는 게 좋을 듯 하다 왜냐하면 어제 흠뻑 젖었기 때문이다. 2) É melhor eu pegar meu guarda-chuva, ontem fiquei encharcado. 2) Мне лучше взять свой зонтик с собой, так как вчера я промок. 2) 我 最好 把 雨伞 带 着 , 因为 我 昨天 被 淋湿 了 。 چرا بهتر بود که چترم را با خودم برمیداشتم؟ Warum sollte ich besser meinen Regenschirm mitnehmen? Why had I better take my umbrella? ¿Por qué debería llevar mi paraguas? Pourquoi devrais-je prendre mon parapluie? Perché farei meglio a portare il mio ombrello? 왜 비가 내리지 않아도 우산을 가져가는 게 좋겠는가? Por que eu deveria pegar meu guarda-chuva? Почему мне лучше взять свой зонтик? 为什么 我 最好 把 雨伞 带 着 ? تو باید چترت را برداری، از آنجایی که روز گذشته،تو خیس شده بودی. ||deinen Regenschirm||||||||||| ||your umbrella||take (it)||||||||| Du solltest deinen Regenschirm mitnehmen, weil du gestern nass geworden bist. You should take your umbrella because you got soaked yesterday. Será mejor que lleve el paraguas conmigo, porque ayer me empapé toda. Vous devriez prendre votre parapluie avec vous, car vous étiez trempé hier. Faresti meglio a portare l'ombrello con te perchè ieri ti sei bagnata. 비가 내리지 않아도 우산을 가져가는 게 좋을 듯 하다 왜냐하면 어제 흠뻑 젖었기 때문이다. Je moet je paraplu afzetten, want je was gisteren kletsnat. Você deve pegar o seu guarda-chuva porque ficou molhado ontem. Тебе лучше взять свой зонтик, так как вчера ты промок. 你 应该 把 雨伞 带 着 因为 你 昨天 被 淋湿 了 。

3)من اغلب، هر وقت که باید همراه خودم چتر بردارم تردید میکنم. 3) Ich zögere oft, einen Regenschirm mitzunehmen, wenn ich es tun sollte. 3) I often hesitate to take an umbrella with me, when I should. 3) Muchas veces dudo en llevarme el paraguas, cuando debería hacerlo. 3) J'hésite souvent à prendre un parapluie avec moi, quand en fait je devrais. 3) Esito spesso a portare l'ombrello con me quando dovrei. 3) 나는 주로 우산을 꼭 가져가야 할 때에 이를 주저한다. 3) Ik aarzel vaak als ik een paraplu moet meenemen. 3) Muitas vezes hesito em levar um guarda-chuva comigo, quando eu deveria. 3) Я часто сомневаюсь, брать ли с собой зонт, когда мне следовало бы это сделать. 3) 我 常常 犹豫 应不应该 带伞 。 آیا من همیشه مطمئن هستم که با خودم چتر بردارم؟ Stelle ich immer sicher, dass ich einen Regenschirm mitnehme? Am I always sure to take an umbrella with me? ¿Estoy siempre segura de llevar mi paraguas? Suis-je toujours sûr de prendre un parapluie avec moi? Sono sempre sicura di portare l'ombrello con me? 나는 우산을 가져가는 것을 늘 주저하는가? Estou sempre certo de ter um guarda-chuva comigo? Я всегда уверен, что нужно брать зонт с собой? 我 是不是 常常 很 确定 要 带 伞 ? نه، من اغلب، هر وقت که باید همراه خودم چتر بردارم تردید میکنم. ||usually|||||||||| Nein, manchmal zögerst du, einen Regenschirm mitzunehmen. No, sometimes you hesitate to bring an umbrella with you. No, muchas veces dudo en llevarme el paraguas, cuando debería hacerlo. Non, parfois vous hésitez à prendre un parapluie avec vous. No, a volte esiti a portare l'ombrello con te. 아니다 때때로 우산을 가져가는 것을 주저한다. Não, às vezes você hesita em trazer um guarda-chuva com você. Нет, иногда ты сомневаешься, брать ли зонт с собой. 不 , 有 的 时候 你 常常 犹豫 应不应该 带伞 。

4) این بدین خاطر است که من می دانم که اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیدارم، آن را در جایی فراموش میکنم. 4) Denn ich weiß, dass ich den Regenschirm oft irgendwo liegen lasse, wenn ich ihn mitnehme. 4) This is because I know I often leave my umbrella behind somewhere when I do take one with me. 4) Esto se debe a que sé que usualmente dejo mi paraguas en algún lado cuando lo llevo conmigo. 4) C'est parce que je sais que j'oublie souvent mon parapluie quelque part quand j'en prends un avec moi. 4) Questo perché so che spesso dimentico il mio ombrello da qualche parte quando ne prendo uno con me. 4) 왜냐하면 우산을 가져가면 보통 까먹고 어디엔가 놓고 오기 때문이다. 4) Isto é porque eu sei que muitas vezes deixo meu guarda-chuva atrás de algum lugar quando eu pego um comigo. 4) Это потому, что я знаю, что я часто оставляю свой зонт где-нибудь, когда я беру его с собой. 4) 这 是因为 我 知道 我 带 伞 的 时候 常常 把 我 的 雨伞 落 在 哪里 忘 了 拿 了 。 من اغلب با چتر خودم چه کار میکنم؟ Was mache ich oft mit meinem Regenschirm? What do I often do with my umbrella? ¿Qué hago usualmente con mi paraguas? Qu'est-ce que je fais souvent avec mon parapluie? Cosa faccio spesso con il mio ombrello? 나는 보통 우산을 어떻게 하는가? O que eu costumo fazer com o meu guarda-chuva? Что я часто делаю со своим зонтом? 我 带 伞 的 时候 常常 会 做 什么 ? تو اغلب وقتی که همراه خود چتر برمیداری، آن را در جایی فراموش میکنی. |||||||nimmst mit|||||| |||||||take|||||| Du lässt deinen Regenschirm oft irgendwo liegen, wenn du ihn mitnimmst. You often leave my umbrella behind somewhere when you do take one with you. Usualmente dejo mi paraguas en algún lado cuando lo llevo conmigo. Vous oubliez souvent votre parapluie quelque part lorsque vous en prenez un avec vous. Spesso lo dimentichi da qualche parte quando ne prendi uno con te. 우산을 가져가면 보통 까먹고 어디엔가 놓고 온다. Muitas vezes, deixa seu guarda-chuva para trás, quando você pega um com você. Ты часто забываешь свой зонт где-нибудь, когда берёшь его с собой. 你 带 伞 的 时候 常常 把 雨伞 落 在 哪里 忘 了 拿 了 。

ب) 5) به هر حال، به نظر شهرزاد میرسید که او هر زمان که چتر به همراه خودش نداشت، باران می آمد و او خیس می شد. B) 5) Auf jeden Fall schien es Anne, dass es regnen würde und sie am Ende nass wurde, wenn sie nicht ihren Regenschirm mitnahm. B) 5) In any case, it seemed to Anne that whenever she didn't take her umbrella, it would rain and she would end up getting wet. B) 5) En cualquier caso, a Ana le parecía que cada vez que no llevaba su paraguas, llovía y ella terminaba mojándose. B) 5) En tout cas, Anne remarqua qu'à chaque fois qu'elle n'emportait pas son parapluie, il pleuvait et elle finissait par être mouillée. B) 5) In ogni caso, ad Anne sembrava che ogni volta che non prendeva l'ombrello sarebbe piovuto e si sarebbe bagnata. B) 5) 어쨌든 미영은 우산을 안 가져갈 때마다 비가 내려서 항상 맞고마는 것 같았다. B) 5) De qualquer forma, parecia que caso ela não pegasse o guarda-chuva, choveria e ela acabaria se molhando. Б) 5) В любом случае Анне кажется, что всякий раз, когда она не возьмёт зонт, пойдёт дождь, и она промокнет. B) 5) 不论怎样 看起来 安妮 一不带 伞 她 就 被 淋湿 。 چه اتفاقی برای شهرزاد می افتاد هر بار که چتر به همراه خودش نداشت؟ ||||would||||||||| Was würde mit Anne passieren, wenn es regnen würde? What would happen to Anne when it would rain? ¿Qué le pasaría a Ana cuando lloviera? Qu'arrivait-il à Anne s'il pleuvait? Cosa sarebbe successo ad Anne quando sarebbe piovuto? 비가 올 때 미영에게는 어떠한 일이 벌어지고는 했는가? O que aconteceria, normalmente, se ela não pegasse o guarda-chuva? Что может случиться с Анной, если пойдёт дождь? 一 下雨 安妮 会 怎么样 ? باران می آمد و او خیس می شد. Es würde regnen und sie würde am Ende nass werden. It would rain and she would end up getting wet. A Ana le parecía que cada vez que no llevaba su paraguas, llovía y ella terminaba mojándose. S'il pleuvait, elle finissait par être mouillée. Sarebbe piovuto e si sarebbe bagnata. 비가 내려서 항상 맞고는 했다. Choveria e ela acabaria se molhando. Пойдёт дождь, и она в конечном итоге промокнет. 一 下雨 她 就 会 被 淋湿 。

6)روز دیگری، به عنوان مثال، او فکر کرده بود که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود. 6) Vor kurzem hatte sie zum Beispiel gedacht, dass es nicht regnen würde, obwohl die Vorhersage war, dass es zu zwanzig Prozent Regen geben würde. 6) The other day, for example, she had thought it wouldn't rain, even though the forecast had said there was a twenty percent chance of rain. 6) El otro día, por ejemplo, ella pensó que no llovería, aunque el pronóstico del tiempo decía que había un 20 por ciento de probabilidades de lluvia. 6) L'autre jour, par exemple, elle croyait qu'il ne pleuvrait pas, même si les prévisions indiquaient qu'il y aurait 20% de risque de pluie. 6) L'altro giorno, per esempio, pensò che non sarebbe piovuto nonostante le previsioni avessero detto che c'era un 20% di probabilità di pioggia. 6) 지난번에는 일기예보에서 비가 올 확률이 20%라고 했지만 그녀는 비가 안 내릴거라고 생각했다. 6) No outro dia, por exemplo, ela pensou que não choveria, mesmo que a previsão tivesse dito que havia uma chance de chuva de vinte por cento. 6) Однажды, например, она думала, что не будет дождя, хотя в прогнозе сказали о двадцатипроцентной вероятности дождя. 6) 比如 那天 , 她 觉得 可能 不会 下雨 , 就 连 天气预报 都 说 只有 20% 的 降雨 率 。 پیش بینی آب و هوا گفته بود که شانس بارندگی چند درصد بود؟ Wie hoch war laut Vorhersage die Wahrscheinlichkeit, dass es regnen würde? What percent chance of rain had the forecast said there was? ¿Qué porcentaje de probabilidad de lluvia tenía el pronóstico del tiempo? Quel pourcentage de risque de pluie les prévisions indiquaient-elles? Quale percentuale di probabilità di pioggia hanno dato le previsioni? 일기예보에서 비가 올 확률이 몇 퍼센트라고 했는가? Qual a porcentagem de chance de chuva que a previsão dizia que existia? О каком проценте вероятности дождя сказали в прогнозе? 天气预报 说 有 多少 降雨 率 ? روز دیگری، به عنوان مثال، او فکر کرده بود که باران نمی آید، هرچند که پیش بینی آب و هوا هم گفته بود که شانس بارندگی بیست درصد بود. Die Vorhersage war, dass es zu zwanzig Prozent regnen würde. The forecast had said there was a twenty percent chance of rain. El pronóstico del tiempo decía que había un 20 por ciento de probabilidades de lluvia. Les prévisions indiquaient qu'il y avait 20% de risque de pluie. Le previsioni avevano detto che c'era un 20% di probabilità di pioggia. 일기예보에서 비가 올 확률이 20%라고 했다. A previsão havia dito que havia uma chance de chuva de vinte por cento. В прогнозе сказали о двадцатипроцентной вероятности дождя. 天气预报 说 只有 20% 的 降雨 率 。

7) او با خودش فکر کرد که او فقط باید بیشتر مراقب باشد. 7) Sie dachte sich, dass sie nur etwas aufmerksamer sein musste. 7) She thought to herself that she was just going to have to be more careful. 7) Ella pensó que tendría que ser más cuidadosa. 7) Elle se dit qu'elle allait juste devoir être plus prudente. 7) Pensò che avrebbe dovuto essere più attenta. 7) 그녀는 앞으로는 좀 더 신중해져야겠다고 생각했다. 7) Pensou consigo mesma que precisaria ter que ser mais cuidadosa. 7) Она подумала, что ей просто нужно быть более внимательной. 7) 她 想 她 只能 再 小心 一点 。 شهرزاد باید چگونه میبود؟ |||sein würde |||should be Was sollte Anne sein? What was Anne going to have to be? ¿Qué iba a ser Ana? Qu'est-ce qu'Anne se disait-elle à elle-même ? Cosa avrebbe dovuto essere Anne? 미영은 어떻게 되어야겠다고 생각했는가? O que Ana deveria ter que ser? Какой собирается быть Анна? 安妮 要 怎么 做 ? او با خودش فکر کرد که او فقط باید بیشتر مراقب باشد. Sie musste aufmerksamer sein. She was going to have to be more careful. Ella iba a tener que ser más cuidadosa. Elle se dit qu'elle allait juste devoir être plus prudente. Avrebbe dovuto essere più attenta 그녀는 앞으로는 좀 더 신중해져야겠다고 생각했다. Ela teria que ser mais cuidadosa. Она собирается быть более внимательной. 她 要 再 小心 一点 。

8) او نیاز داشت که در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشد. 8) Sie musste mehr darauf achten, einen Regenschirm mitzunehmen. 8) She was going to have to be more careful about taking an umbrella. 8) Ella tendría que ser más cuidadosa al llevar un paraguas. 8) Elle allait devoir faire plus attention pour prendre un parapluie. 8) Avrebbe dovuto essere più attenta sul prendere l'ombrello. 8) 그녀는 우산을 챙겨가는 것에 대해서 더 신중해질 필요가 있었다. 8) Hij moest beter opletten hoe hij de paraplu vasthield. 8) Ela precisaria ter mais cuidado em pegar um guarda-chuva. 8) Она собиралась быть более внимательной по отношению к зонту. 8) 她 需要 对 带 伞 这件 事 更加 小心 。 شهرزاد نیاز داشت که در چه مورد بیشتر مراقب باشد؟ Worauf musste Anne mehr achten? What was Anne going to have to be more careful about? ¿Para qué iba a tener Ana que ser más cuidadosa? À quoi Anne allait devoir faire plus attention? Su cosa avrebbe dovuto essere più attenta Anne? 미영은 무엇에 대해서 더 신중해질 필요가 있었는가? Sobre o que Ana precisaria ter mais cuidado? В чём Анна собиралась быть более внимательной? 安妮 要 对 什么 更加 小心 ? او نیاز داشت که در مورد نحوه ی چتر دست گرفتن بیشتر مراقب باشد. ||||||||||||careful| Sie musste mehr darauf achten, einen Regenschirm mitzunehmen. She was going to have to be more careful about taking an umbrella. Iba a tener que ser más cuidadosa al llevar un paraguas. Elle allait devoir faire plus attention pour prendre un parapluie. Avrebbe dovuto essere più attenta sul prendere l'ombrello. 그녀는 우산을 챙겨가는 것에 대해서 더 신중해질 필요가 있었다. Ela teria que ter mais cuidado em pegar um guarda-chuva. Она собиралась быть более внимательной по отношению к зонту. 她 需要 对 带 伞 这件 事 更加 小心 。