×

우리는 LingQ를 개선하기 위해서 쿠키를 사용합니다. 사이트를 방문함으로써 당신은 동의합니다 쿠키 정책.

image

History of Iran, History of Iran 25

History of Iran 25

با سقوط دولت مصدق در نتیجۀ کودتای سال هزار و نهصد و پنجاه و سه، تنش های نهضت ملی شدن نفت به نفع شاه حل شد. پس از کودتا دورۀ دیگری در حکومت او آغاز شد. که با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک همراه بود.

این دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد، از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور بود. و سازمان‌های بین‌المللی ناظر بر حقوق بشر پیوسته از آن انتقاد کرده‌اند.

در این دوران آیت‌الله خمینی مهم‌ترین مخالف شاه بود. او در سال‌های جوانی هوادار حسن مدرس بود که از مخالفان سرسخت پدر شاه به حساب می‌آمد. شاه، خمینی و هوادارانش را با تعبیر ارتجاع سیاه مورد حمله قرار می‌داد.

در این دوره از حکومت شاه، نوسازی نهاد‌های فرهنگی و اجتماعی و دستگاه اداری با سرعت دنبال می‌شد. پس از برنامۀ تبلیغاتی و فرهنگی دولت در قالب بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران، وجهه‌ای بین‌المللی برای حکومت شاه ایجاد شد. در جریان این برنامۀ گسترده، شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد. که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلند پروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد.

جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران با نام رسمی «دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به‌ دست کوروش بزرگ» از تاریخ دوازده تا شانزده اکتبر هزار و نهصد و هفتاد و یک در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان شصت و نه کشور جهان شرکت کردند. و به کوروش بزرگ ادای احترام کردند.

در این جشن های مجلل و پرهزینه، از میهمانان در خیمه‌های بزرگی که به همین مناسبت سفارش داده شده بود، پذیرایی مفصلی شد. برگزاری این جشن ها شاید به دلیل افزایش درآمد ایران حاصل از گسترش فروش نفت و گسترش صنایع نفتی بود. اما خرج چنین هزینه هایی، موجب انتقاد مردم و گروه‌های سیاسی ایران می‌شد. گرچه شاه هدفش از اجرای این جشن‌ها را شناساندن چهره ای مثبت از ایران و جذب سرمایه‌های خارجی عنوان می‌کرد، اما این مسئله نمی‌توانست جلوی انتقادات را بگیرد.

شاه در دوران حکومتش برای ایجاد سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تلاش کرد. و موقعیت منطقه‌ای ایران از نظر سیاسی و نظامی اهمیت بیشتری یافت. نظر شاه این بود که برای پیشرفت سریع‌تر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد. و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را تأسیس کرد. که یک حزب دولتی بود. و نوعی اجبار به حضور در آن وجود داشت. شاه امیدوار بود از طریق این حزب بتواند نیروهای نوسازی را سازمان دهد؛ نیروهایی که معتقد بود خود او آنان را نمایندگی می‌کند.

نیروهای مذهبی از جمله آیت‌الله خمینی برخی از برنامه‌های سیاسی و فرهنگی مثل شرکت دادن زنان در انتخابات و آنچه آزادسازی زنان توصیف می‌شد را در ادامۀ برنامه کشف حجاب رضا شاه می دانست. و آن ها را محکوم می کرد.

همچنین منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید نداشتند. و از این تلاش‌ها به عنوان هزینه‌های غیر ضروری و وابسته کردن ایران به آمریکا یاد می‌کردند.

فرح پهلوی به عنوان ملکۀ ایران در زندگی سیاسی شاه حضور پررنگی داشت. و طراح بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در دورۀ حکومت شاه بود. برنامه‌هایی که عمدتاً در جهت حفظ و معرفی هنر و فرهنگ ایرانی و گسترش فرهنگ و هنر مدرن بود. یکی از مهم‌ترین این برنامه‌ها مجموعه جشن هنر شیراز بود که با حضور هنرمندان سرشناس جهانی برگزار می‌شد. این برنامه‌ها حملات شدید روحانیون و مخالفان شاه را به همراه داشت.

همۀ این انتقادها و مخالفت ها به اضافۀ عوامل دیگر، زمینه ساز انقلابی شد که پایان حکومت پهلوی را رقم زد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

History of Iran 25 Geschichte des Iran 25 History of Iran 25 Historia de Irán 25 Histoire de l'Iran 25 Storia dell'Iran 25 História do Irã 25 伊朗历史 25

با سقوط دولت مصدق در نتیجۀ کودتای سال هزار و نهصد و پنجاه و سه، تنش های نهضت ملی شدن نفت به نفع شاه حل شد. avec|la chute|gouvernement|Mossadegh||conséquence de|||||neuf|||||tensions||mouvement||a été résolue|||avantage||| |||||||||||||||tensions||movement|||||benefit of|the Shah|| With the fall of Mossadegh's government as a result of the coup d'état of 1953, the tensions of the oil nationalization movement were resolved in favor of the Shah. Avec la chute du gouvernement de Mossadegh à la suite du coup d'État de 1953, les tensions du mouvement de nationalisation du pétrole se sont résolues en faveur du Shah. پس از کودتا دورۀ دیگری در حکومت او آغاز شد. ||le coup d'État|période|||||| ||the coup||||||| After the coup, another period in his rule began. Après le coup d’État, une autre période s’ouvre au sein de son gouvernement. که با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک همراه بود. ||la création|l'organisation|information||sécurité|||SAVAK|accompagné de| ||establishment||intelligence|||||SAVAK|| Which was accompanied by the establishment of the Intelligence and Security Agency or SAVAK. qui était associé à la création de l'organisation de renseignement et de sécurité du pays ou SAVAK.

این دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد، از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور بود. |appareil|de sécurité||sous|surveillance|direct||était dirigée||||par|les critiques||titre|agent||répression|opposants|||fermer|espace||| ||security|||||||||||critics|||agent|main factor|repression||||closing|||| This security apparatus, which was run under the direct supervision of the Shah, was considered by critics to be the main factor in suppressing the opposition and closing the country's political space. Cet appareil de sécurité, géré sous la supervision directe du Shah, était considéré par les critiques comme le principal facteur de répression de l'opposition et de fermeture de l'espace politique du pays. و سازمان‌های بین‌المللی ناظر بر حقوق بشر پیوسته از آن انتقاد کرده‌اند. |||||de surveillance||droits|droits de l'homme|constamment|||critique|| |||international||observer|on||human rights|consistently|||criticism|| And international human rights organizations have repeatedly criticized it. Et les organisations internationales de surveillance des droits de l’homme l’ont constamment critiqué.

در این دوران آیت‌الله خمینی مهم‌ترین مخالف شاه بود. ||||||||opposant|| During this period, Ayatollah Khomeini was the most important opponent of the Shah. Durant cette période, l’ayatollah Khomeini était le plus important opposant au Shah. او در سال‌های جوانی هوادار حسن مدرس بود که از مخالفان سرسخت پدر شاه به حساب می‌آمد. ||||jeunesse|||Modarres||||opposants|acharné||||compte|| ||the year|his youth|youth|supporter|Hasan|Modarres|||||stubborn opponent||||||was considered In his youth, he was a supporter of Hassan Modarres, who was a staunch opponent of the Shah's father. Dans sa jeunesse, il était un partisan de Hassan Modares, considéré comme l'un des farouches opposants au père du Shah. شاه، خمینی و هوادارانش را با تعبیر ارتجاع سیاه مورد حمله قرار می‌داد. ||||||interpretation|black reactionarism|||||| |Khomeini||ses partisans|||interprétation|réaction||sujet|attaquer||| |||his supporters||with|term|reactionary|black reaction||||| The Shah attacked Khomeini and his supporters with the interpretation of black reaction. Shah a attaqué Khomeini et ses partisans avec le terme de réaction noire.

در این دوره از حکومت شاه، نوسازی نهاد‌های فرهنگی و اجتماعی و دستگاه اداری با سرعت دنبال می‌شد. ||||gouvernement||modernisation|institutions|des|culturel||social||système|||rapidité|suivait||était ||||||||||||||||||was|was occurring During this period of the Shah's rule, the modernization of cultural and social institutions and the administrative apparatus was rapidly pursued. Durant cette période du règne du Shah, la modernisation des institutions culturelles et sociales ainsi que du système administratif a suivi rapidement. پس از برنامۀ تبلیغاتی و فرهنگی دولت در قالب بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران، وجهه‌ای بین‌المللی برای حکومت شاه ایجاد شد. |||de promotion|||||le cadre de|célébration||||deux mille cinq cent||impériale|||||||||a été créée| ||program|advertising|||||the framework of|commemoration of||||two thousand five hundred||||international image|||||||| After the government's propaganda and cultural program in honor of the 2,500th anniversary of the Persian Empire, an international reputation was created for the Shah's rule. Après le programme de propagande et culturel du gouvernement sous la forme de commémoration du 2500e anniversaire de la monarchie iranienne, une image internationale a été créée pour le gouvernement du Shah. در جریان این برنامۀ گسترده، شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد. |le cadre||programme|étendue||objectif|atteindre||civilisation|||proposa| |context||||||achieving||civilization||||proposed During this extensive program, the Shah set the goal of achieving great civilization. Au cours de ce vaste programme, le Shah s'est proposé comme objectif de réaliser une grande civilisation. که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلند پروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد. ||les|les opposants|intérieurs||les critiques|||titre|hauteur|||luxure débridée|dépenses extravagantes|démesuré|décrit| |||opponents|||critics||||high|ambitious||extravagance|unrestrained|unrestrained extravagance|| Described by domestic opponents and foreign critics as unbridled ambition and luxury. ce qui a été décrit par les opposants nationaux et les critiques étrangers comme une ambition et un luxe débridés.

جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران با نام رسمی «دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به‌ دست کوروش بزرگ» از تاریخ دوازده تا شانزده اکتبر هزار و نهصد و هفتاد و یک در تخت جمشید برگزار شد. |||||||impériale||||||||||de la fondation||||||||histoire|douze|||octobre|||||soixante-dix||||||a eu lieu| |||||||||||||||||foundation||||||||||||October 1|||||seventy (1)||||||| The celebrations of the two thousand five hundred years of the Persian Empire with the official name of "the two thousand five hundred years of the founding of the Persian Empire by Cyrus the Great" were held from October 12 to sixteen one thousand seven hundred and seventy one in Persepolis. Les célébrations des deux mille cinq cents ans de l'Empire iranien, sous le nom officiel de « deux mille cinq cents ans de la fondation de l'Empire iranien par Cyrus le Grand », ont eu lieu du 12 au 16 octobre 1971 à Persépolis. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان شصت و نه کشور جهان شرکت کردند. ||||les dirigeants|gouvernementaux||les rois|soixante|||||ont participé| The celebrations were attended by heads of state and kings of 69 countries. Les chefs de gouvernement et les rois de soixante-neuf pays ont participé à ces célébrations. و به کوروش بزرگ ادای احترام کردند. ||||hommage|hommage| ||||paying|respect| And paid homage to Cyrus the Great. Et ils ont rendu hommage à Cyrus le Grand.

در این جشن های مجلل و پرهزینه، از میهمانان در خیمه‌های بزرگی که به همین مناسبت سفارش داده شده بود، پذیرایی مفصلی شد. ||||luxueuses et coûte||coûteux||les invités||tentes|de|||||occasion|commandé||||réception|| ||||lavish||expensive||the guests||tents|||that|for||occasion|||||served|lavish| During these lavish and costly celebrations, guests were treated to a grand reception in large tents set up for the occasion. Lors de ces célébrations luxueuses et coûteuses, les invités étaient accueillis dans les grandes tentes commandées pour cette occasion. برگزاری این جشن ها شاید به دلیل افزایش درآمد ایران حاصل از گسترش فروش نفت و گسترش صنایع نفتی بود. l'organisation|||||||augmentation|revenu||résultat||l'expansion|||||industries|| ||||||||||resulting|||||||industries|| These celebrations may have been due to the increase in Iran's income from the expansion of oil sales and the expansion of the oil industry. La tenue de ces célébrations était probablement due à l'augmentation des revenus de l'Iran résultant de l'expansion des ventes de pétrole et de l'expansion des industries pétrolières. اما خرج چنین هزینه هایی، موجب انتقاد مردم و گروه‌های سیاسی ایران می‌شد. |dépenses||||provoquait|des critiques|||groupes||||| |spending||||||||||||| But spending such money has led to criticism from the Iranian people and political groups. Mais dépenser de telles dépenses susciterait des critiques de la part du peuple et des groupes politiques iraniens. گرچه شاه هدفش از اجرای این جشن‌ها را شناساندن چهره ای مثبت از ایران و جذب سرمایه‌های خارجی عنوان می‌کرد، اما این مسئله نمی‌توانست جلوی انتقادات را بگیرد. bien que||son objectif||la tenue||célébration|||||||||||||||||||||||critiques|| although||||holding|||||introducing|positive image||||||attracting||||was|I|said|||issue|||||| Although the Shah stated that his purpose in holding these celebrations was to introduce a positive image of Iran and to attract foreign investment, this could not prevent criticism. Bien que le Shah ait déclaré que le but de ces célébrations était de montrer une image positive de l’Iran et d’attirer les capitaux étrangers, cette question n’a pas pu arrêter les critiques.

شاه در دوران حکومتش برای ایجاد سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تلاش کرد. |||son règne||||||||OPEP|| During his reign, the Shah sought to establish the Organization of the Petroleum Exporting Countries (OPEC). Durant son règne, Shah a tenté de créer l’Organisation des pays exportateurs de pétrole (OPEP). و موقعیت منطقه‌ای ایران از نظر سیاسی و نظامی اهمیت بیشتری یافت. |position|région||||point de vue|politique||militaire|importance|plus importante|a pris |position||||||||||| And the situation in Iran's regions became more important politically and militarily. Et la position régionale de l’Iran est devenue plus importante politiquement et militairement. نظر شاه این بود که برای پیشرفت سریع‌تر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد. ||||||progrès|rapide|||||toute forme de|conflit||éviter| ||||||||||||any kind of|disagreement||avoid| The Shah's view was that any political differences should be avoided for the country to progress faster. L'opinion de Shah était que pour un développement plus rapide du pays, toute divergence politique devait être évitée. و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را تأسیس کرد. ||||parti|unitaire|||parti|de la Résurrection||a fondé| ||||Party|||||Resurrection Party||| And for this reason he founded a single party called the Resurrection Party. Et pour cette raison, il a créé un parti unique appelé Parti Rastakhiz. که یک حزب دولتی بود. Which was a government party. qui était un parti gouvernemental. و نوعی اجبار به حضور در آن وجود داشت. |une sorte de|obligation||présence|||existait| |kind of|compulsion|||||| And there was a kind of compulsion to attend. Et il y avait une sorte de contrainte d’y assister. شاه امیدوار بود از طریق این حزب بتواند نیروهای نوسازی را سازمان دهد؛ نیروهایی که معتقد بود خود او آنان را نمایندگی می‌کند. ||||le biais de||parti|puisse|forces|de modernisation||organiser||forces||croyait||||eux||représenter|| |||||||||||||||believed|||||||| The Shah hoped to organize the modernization forces through this party; The forces he believed he represented. Le Shah espérait organiser les forces de modernisation à travers ce parti ; Les forces qui, selon lui, les représentaient.

نیروهای مذهبی از جمله آیت‌الله خمینی برخی از برنامه‌های سیاسی و فرهنگی مثل شرکت دادن زنان در انتخابات و آنچه آزادسازی زنان توصیف می‌شد را در ادامۀ برنامه کشف حجاب رضا شاه می دانست. |||parmi lesquels|||Khomeini|certaines||programme|||||comme|participation|faire participer|||||ce qui|libération||description||||||programme|découverte du hij|le hijab||||considéraient |||||||||||||||||||elections||what was|liberation of||described|||||||||||| Religious forces, including Ayatollah Khomeini, saw some political and cultural programs, such as women's participation in elections and what was described as women's liberation, as a continuation of Reza Shah's hijab discovery program. Les forces religieuses, dont l'ayatollah Khomeini, considéraient certains programmes politiques et culturels, tels que la participation des femmes aux élections et ce qui était décrit comme la libération des femmes, comme la continuation du plan de Reza Shah visant à supprimer le hijab. و آن ها را محکوم می کرد. ||||les condamnait|| ||||condemned|| And condemned them. Et il les a condamnés.

همچنین منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید نداشتند. ||||||||||equipping|||||| |les critiques|opinion|positive|||||modernisation||équipement|||armes|||n'avaient pas |critics||positive opinion|||||||equipping|||weapons|weapons|| Critics also disapproved of the Shah's efforts to modernize and equip the army with new weapons. En outre, les critiques n'ont pas eu une opinion positive de la tentative du Shah de moderniser et d'équiper l'armée de nouvelles armes. و از این تلاش‌ها به عنوان هزینه‌های غیر ضروری و وابسته کردن ایران به آمریکا یاد می‌کردند. ||||||titre||||non nécessaires||dépendantes||||les États-Unis|||ils considéraient |||||||costs|||unnecessary||dependent|||||||they referred And these efforts were referred to as unnecessary costs and to make Iran dependent on the United States. Et ils ont qualifié ces efforts de dépenses inutiles qui rendaient l’Iran dépendant de l’Amérique.

فرح پهلوی به عنوان ملکۀ ایران در زندگی سیاسی شاه حضور پررنگی داشت. Farah|Pahlavi||titre|reine|||||||| Farah Pahlavi|||||||||||| As the Queen of Iran, Farah Pahlavi had a significant presence in the political life of the Shah. En tant que reine d'Iran, Farah Pahlavi avait une forte présence dans la vie politique du Shah. و طراح بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در دورۀ حکومت شاه بود. |designer|de nombreux||||||la période||| |designer of|||||cultural||||| He was the designer of many cultural programs during the Shah's reign. Et il a été le concepteur de nombreux programmes culturels sous le règne du Shah. برنامه‌هایی که عمدتاً در جهت حفظ و معرفی هنر و فرهنگ ایرانی و گسترش فرهنگ و هنر مدرن بود. |||principalement||dans le but de|préservation||promotion||||||promotion|culture|||moderne| |||mainly|in|direction of|preservation||||||||||||| Programs that were mainly aimed at preserving and introducing Iranian art and culture and the spread of modern culture and art. Programmes visant principalement à préserver et à introduire l’art et la culture iraniens et à développer la culture et l’art modernes. یکی از مهم‌ترین این برنامه‌ها مجموعه جشن هنر شیراز بود که با حضور هنرمندان سرشناس جهانی برگزار می‌شد. |||||||la collection|festival||||||la présence|les artistes|célèbres||avait lieu|| ||||||||||||||||renowned|||| One of the most important of these programs was the Shiraz Art Festival, which was attended by world-renowned artists. L'un des programmes les plus importants a été le Festival d'art de Shiraz, qui s'est déroulé en présence d'artistes de renommée mondiale. این برنامه‌ها حملات شدید روحانیون و مخالفان شاه را به همراه داشت. |||les attaques|intenses|les religieux||opposants||||avec| |||attacks||||||||| These plans led to severe attacks by clerics and opponents of the Shah. Ces programmes ont suscité de sévères attaques de la part des religieux et des opposants du roi.

همۀ این انتقادها و مخالفت ها به اضافۀ عوامل دیگر، زمینه ساز انقلابی شد که پایان حکومت پهلوی را رقم زد. ||les critiques||opposition|||en plus de|facteurs||contexte|préparateur de|révolution|||la fin|gouvernement|Pahlavi||a marqué| ||criticisms||||||factors||||revolution|||||||| All these criticisms and oppositions, among other factors, paved the way for the revolution that marked the end of the Pahlavi regime. Toutes ces critiques et oppositions, ainsi que d’autres facteurs, ont jeté les bases de la révolution qui a marqué la fin du règne de Pahlavi.