×

우리는 LingQ를 개선하기 위해서 쿠키를 사용합니다. 사이트를 방문함으로써 당신은 동의합니다 쿠키 정책.

image

History of Iran, History of Iran 25 Q&A

History of Iran 25 Q&A

یک [1]

پس از کودتا دورۀ دیگری در حکومت شاه آغاز شد، که با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک همراه بود.

در دوران پس از کودتا، چه سازمانی تأسیس شد؟

پس از کودتا دورۀ دیگری در حکومت شاه آغاز شد، که با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک همراه بود.

دو [2]

دستگاه امنیتی ساواک که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد، از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور شناخته می شد.

منتقدان ساواک چه نظری دربارۀ این دستگاه امنیتی داشتند؟

دستگاه امنیتی ساواک که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد، از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور شناخته می شد.

سه [3]

آیت‌الله خمینی مهم‌ترین مخالف شاه بود. او در سال‌های جوانی هوادار حسن مدرس بود، که از مخالفان سر سخت پدر شاه به حساب می‌آمد.

آیا آیت‌الله خمینی مخالف شاه بود؟

بله، آیت‌الله خمینی مهم‌ترین مخالف شاه بود. او در سال‌های جوانی هوادار حسن مدرس بود، که از مخالفان سر سخت پدر شاه به حساب می‌آمد.

چهار [4]

در جریان برنامۀ جشن های دو هزار و پانصد ساله، شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد. که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلندپروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد.

مخالفان و منتقدان شاه چه نظری دربارۀ هدف او داشتند؟

در جریان برنامۀ جشن های دو هزار و پانصد ساله، شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد. که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلندپروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد.

پنج [5]

در جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران، سران حکومتی و پادشاهان شصت و نه کشور جهان شرکت کردند. و به کوروش بزرگ ادای احترام کردند.

چه افرادی در جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران شرکت کردند؟

در جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران، سران حکومتی و پادشاهان شصت و نه کشور جهان شرکت کردند. و به کوروش بزرگ ادای احترام کردند.

شش [6]

شاه هدفش از اجرای جشن‌ های دو هزار و پانصد ساله را شناساندن چهره ای مثبت از ایران و جذب سرمایه‌های خارجی عنوان می‌کرد.

هدف شاه از اجرای جشن‌ های دو هزار و پانصد ساله چه بود؟

شاه هدفش از اجرای جشن‌ های دو هزار و پانصد ساله را شناساندن چهره ای مثبت از ایران و جذب سرمایه‌های خارجی عنوان می‌کرد.

هفت [7]

نظر شاه این بود که برای پیشرفت سریع‌تر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد. و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را تأسیس کرد.

چرا شاه حزب رستاخیز را تأسیس کرد؟

نظر شاه این بود که برای پیشرفت سریع‌تر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد. و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را تأسیس کرد.

هشت [8]

نیروهای مذهبی از جمله آیت‌الله خمینی برخی از برنامه‌های سیاسی و فرهنگی، مثل شرکت دادن زنان در انتخابات و آنچه آزاد سازی زنان توصیف می‌شد را در ادامۀ برنامۀ کشف حجاب رضا شاه می دانستند. و آن ها را محکوم می کردند.

نظر نیروهای مذهبی دربارۀ برنامه های سیاسی و فرهنگی شاه چه بود؟

نیروهای مذهبی از جمله آیت‌الله خمینی برخی از برنامه‌های سیاسی و فرهنگی، مثل شرکت دادن زنان در انتخابات و آنچه آزاد سازی زنان توصیف می‌شد را در ادامۀ برنامۀ کشف حجاب رضا شاه می دانستند. و آن ها را محکوم می کردند.

نه [9]

منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید نداشتند.

آیا منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید داشتند؟

خیر، منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید نداشتند.

ده [10]

فرح پهلوی به عنوان ملکۀ ایران، در زندگی سیاسی شاه حضور پررنگی داشت. و طراح بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در دورۀ حکومت شاه بود.

آیا فرح پهلوی در زندگی سیاسی شاه حضور کمرنگی داشت؟

خیر، فرح پهلوی به عنوان ملکۀ ایران، در زندگی سیاسی شاه حضور پررنگی داشت. و طراح بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در دورۀ حکومت شاه بود.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

History of Iran 25 Q&A Geschichte des Iran 25 Fragen und Antworten History of Iran 25 Q&A Historia de Irán 25 Preguntas y respuestas História do Irã 25 Perguntas e Respostas

یک [1]

پس از کودتا دورۀ دیگری در حکومت شاه آغاز شد، که با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک همراه بود. après||||||||||||la création||informations||sécurité|||SAVAK|| Après le coup d'État, une autre période a commencé dans le gouvernement du Shah, qui s'est accompagnée de la création de l'organisation de renseignement et de sécurité du pays, ou SAVAK.

در دوران پس از کودتا، چه سازمانی تأسیس شد؟ ||||||organisation|a été fondée| Dans la période qui a suivi le coup d’État, quelle organisation a été créée ?

پس از کودتا دورۀ دیگری در حکومت شاه آغاز شد، که با تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک همراه بود. ||||||||||||||informations||||||| After the coup, another period began in the Shah's government, which was accompanied by the establishment of the country's intelligence and security organization, or SAVAK. Après le coup d'État, une autre période a commencé dans le gouvernement du Shah, qui s'est accompagnée de la création de l'organisation de renseignement et de sécurité du pays, ou SAVAK.

دو [2] deux [2]

دستگاه امنیتی ساواک که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد، از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور شناخته می شد. l'appareil|||||surveillance||||||||les critiques||titre|agent||répression|opposants||||||||| The SAVAK security apparatus, which was managed under the direct supervision of the Shah, was known by critics as the main factor in suppressing the opposition and closing the country's political space. L'appareil de sécurité de la SAVAK, géré sous la supervision directe du Shah, était considéré par les critiques comme le principal facteur de répression de l'opposition et de fermeture de l'espace politique du pays.

منتقدان ساواک چه نظری دربارۀ این دستگاه امنیتی داشتند؟ What did the critics of SAVAK think about this security apparatus? Que pensent les critiques du SAVAK de cet appareil sécuritaire ?

دستگاه امنیتی ساواک که زیر نظر مستقیم شاه اداره می‌شد، از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور شناخته می شد. |||||||||||||les critiques|||||répression|||||||||| The SAVAK security apparatus, which was managed under the direct supervision of the Shah, was known by critics as the main factor in suppressing the opposition and closing the country's political space. L'appareil de sécurité de la SAVAK, géré sous la supervision directe du Shah, était considéré par les critiques comme le principal facteur de répression de l'opposition et de fermeture de l'espace politique du pays.

سه [3]

آیت‌الله خمینی مهم‌ترین مخالف شاه بود. |||||opposant|| L’ayatollah Khomeini était l’opposant le plus important au Shah. او در سال‌های جوانی هوادار حسن مدرس بود، که از مخالفان سر سخت پدر شاه به حساب می‌آمد. ||||jeunesse|partisan||||||opposants|||||||| In his youth, he was a supporter of Hassan Modares, who was considered one of the staunch opponents of the Shah's father. Dans sa jeunesse, il était un partisan de Hassan Modares, considéré comme l'un des farouches opposants au père du Shah.

آیا آیت‌الله خمینی مخالف شاه بود؟ ||||opposant|| Was Ayatollah Khomeini against the Shah? L'Ayatollah Khomeini était-il contre le Shah ?

بله، آیت‌الله خمینی مهم‌ترین مخالف شاه بود. Yes, Ayatollah Khomeini was the most important opponent of the Shah. Oui, l’ayatollah Khomeini était l’opposant le plus important au Shah. او در سال‌های جوانی هوادار حسن مدرس بود، که از مخالفان سر سخت پدر شاه به حساب می‌آمد. ||||jeunesse|partisan||||||opposants|||||||| In his youth, he was a supporter of Hassan Modares, who was considered one of the staunch opponents of the Shah's father. Dans sa jeunesse, il était un partisan de Hassan Modares, considéré comme l'un des farouches opposants au père du Shah.

چهار [4]

در جریان برنامۀ جشن های دو هزار و پانصد ساله، شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد. During the two thousand and five hundred year celebrations, the king raised the goal of achieving a great civilization. Au cours des célébrations des deux mille cinq cents ans, le roi s’est fixé pour objectif de réaliser une grande civilisation. که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلندپروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد. |||les opposants|||les critiques||||ambition démesurée||luxure débridée|débridé|démesuré|décrit| which was described by domestic opponents and foreign critics as unbridled ambition and luxury. ce qui a été décrit par les opposants nationaux et les critiques étrangers comme une ambition et un luxe débridés.

مخالفان و منتقدان شاه چه نظری دربارۀ هدف او داشتند؟ les opposants||les critiques||||||| What did the Shah's opponents and critics think about his goal? Que pensaient les opposants et les critiques du Shah de son objectif ?

در جریان برنامۀ جشن های دو هزار و پانصد ساله، شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد. ||||||||deux mille cinq cents|||||||||| Au cours des célébrations des deux mille cinq cents ans, le roi s’est fixé pour objectif de réaliser une grande civilisation. که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلندپروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد. which was described by domestic opponents and foreign critics as unbridled ambition and luxury. ce qui a été décrit par les opposants nationaux et les critiques étrangers comme une ambition et un luxe débridés.

پنج [5]

در جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران، سران حکومتی و پادشاهان شصت و نه کشور جهان شرکت کردند. ||||||||impériale|||gouvernementaux||rois||||||| Heads of government and kings of sixty-nine countries of the world participated in the celebrations of two thousand and five hundred years of the Iranian Empire. Les chefs de gouvernement et les rois de soixante-neuf pays du monde ont participé aux célébrations des deux mille cinq cents ans de l'empire iranien. و به کوروش بزرگ ادای احترام کردند. ||||hommage|hommage| And they paid tribute to Cyrus the Great. Et ils ont rendu hommage à Cyrus le Grand.

چه افرادی در جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران شرکت کردند؟ ||||||||||impériale||| What people participated in the celebrations of two thousand and five hundred years of the Iranian Empire? Quelles personnes ont participé aux célébrations des deux mille cinq cents ans de l’Empire iranien ?

در جشن‌های دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی ایران، سران حکومتی و پادشاهان شصت و نه کشور جهان شرکت کردند. |||||||anniversaire|impériale|||||rois||||||| Les chefs de gouvernement et les rois de soixante-neuf pays du monde ont participé aux célébrations des deux mille cinq cents ans de l'Empire iranien. و به کوروش بزرگ ادای احترام کردند. |||||hommage| And they paid tribute to Cyrus the Great. Et ils ont rendu hommage à Cyrus le Grand.

شش [6] six [6]

شاه هدفش از اجرای جشن‌ های دو هزار و پانصد ساله را شناساندن چهره ای مثبت از ایران و جذب سرمایه‌های خارجی عنوان می‌کرد. |son objectif||la tenue|||||||||présenter|||positive||||attirer des investissements|investissements|||soulignait|| The Shah stated that his goal of celebrating the 2500th anniversary was to introduce a positive image of Iran and attract foreign capital. Le Shah a déclaré que son objectif en célébrant les 2 500 ans était de présenter une image positive de l’Iran et d’attirer les capitaux étrangers.

هدف شاه از اجرای جشن‌ های دو هزار و پانصد ساله چه بود؟ Quel était le but du roi en célébrant deux mille cinq cents ans ?

شاه هدفش از اجرای جشن‌ های دو هزار و پانصد ساله را شناساندن چهره ای مثبت از ایران و جذب سرمایه‌های خارجی عنوان می‌کرد. ||||||||||||présenter||||||||investissements||étrangères||| The Shah stated that his goal in celebrating the two thousand five hundred years was to introduce a positive image of Iran and to attract foreign investment. Le Shah a déclaré que son objectif en célébrant le 2 500e anniversaire était de présenter une image positive de l'Iran et d'attirer les capitaux étrangers.

هفت [7]

نظر شاه این بود که برای پیشرفت سریع‌تر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد. ||||||progrès|rapide|||||toute forme de|conflit||éviter| Shah's opinion was that for the faster development of the country, any political differences should be avoided. L'opinion de Shah était que pour un progrès plus rapide du pays, toute divergence politique devait être évitée. و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را تأسیس کرد. |||||unitaire|||parti|de la Résurrection||a fondé| Et pour cette raison, il a créé un parti unique appelé Parti Rastakhiz.

چرا شاه حزب رستاخیز را تأسیس کرد؟ |||||fonda| Pourquoi Shah a-t-il créé le parti Rastakhiz ?

نظر شاه این بود که برای پیشرفت سریع‌تر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد. ||||||||||||toute forme de|conflit||éviter| L'opinion de Shah était que pour un développement plus rapide du pays, toute divergence politique devait être évitée. و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را تأسیس کرد. |||||unitaire|||parti|de la Résurrection||a été fondé| And for this reason, he founded a single party called Rastakhiz Party. Et pour cette raison, il a fondé un parti unique appelé Parti Rastakhiz.

هشت [8]

نیروهای مذهبی از جمله آیت‌الله خمینی برخی از برنامه‌های سیاسی و فرهنگی، مثل شرکت دادن زنان در انتخابات و آنچه آزاد سازی زنان توصیف می‌شد را در ادامۀ برنامۀ کشف حجاب رضا شاه می دانستند. les forces|religieux||parmi lesquels|||Khomeini|certaines||programme|||||||faire participer|||élections||ce qui||libération||description|||||la suite de||découverte||||| Religious forces, including Ayatollah Khomeini, considered some political and cultural programs, such as women's participation in elections and what was described as the liberation of women, to be the continuation of Reza Shah's Hijab removal program. Les forces religieuses, dont l'ayatollah Khomeini, considéraient certains programmes politiques et culturels, tels que la participation des femmes aux élections et ce qui était décrit comme la libération des femmes, comme la continuation du programme de retrait du hijab de Reza Shah. و آن ها را محکوم می کردند. ||||condamnaient|| And they condemned them. Et ils les ont condamnés.

نظر نیروهای مذهبی دربارۀ برنامه های سیاسی و فرهنگی شاه چه بود؟ Quelle était l’opinion des forces religieuses sur les programmes politiques et culturels du Shah ?

نیروهای مذهبی از جمله آیت‌الله خمینی برخی از برنامه‌های سیاسی و فرهنگی، مثل شرکت دادن زنان در انتخابات و آنچه آزاد سازی زنان توصیف می‌شد را در ادامۀ برنامۀ کشف حجاب رضا شاه می دانستند. Religious forces, including Ayatollah Khomeini, saw some political and cultural programs, such as women's participation in elections and what was described as women's liberation, as a continuation of Reza Shah's hijab discovery program. Les forces religieuses, dont l'ayatollah Khomeini, considéraient certains programmes politiques et culturels, tels que la participation des femmes aux élections et ce qui était décrit comme la libération des femmes, comme la continuation du programme de retrait du hijab de Reza Shah. و آن ها را محکوم می کردند. Et ils les ont condamnés.

نه [9]

منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید نداشتند. les critiques||positive|||||modernisation||équipement|||armes||| Critics did not have a positive opinion of the Shah's attempt to modernize and equip the army with new weapons. Les critiques n'ont pas eu une opinion positive de la tentative du Shah de moderniser et d'équiper l'armée de nouvelles armes.

آیا  منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید داشتند؟ Did the critics have a positive opinion of the Shah's effort to modernize and equip the army with new weapons? Les critiques ont-ils eu une opinion positive des efforts du Shah pour moderniser et doter l'armée de nouvelles armes ?

خیر، منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاح‌های جدید نداشتند. |||||||||||||armes|des|| Non, les critiques n’ont pas eu une opinion positive de la tentative du Shah de moderniser et d’équiper l’armée de nouvelles armes.

ده [10]

فرح پهلوی به عنوان ملکۀ ایران، در زندگی سیاسی شاه حضور پررنگی داشت. As the queen of Iran, Farah Pahlavi had a strong presence in the political life of the Shah. En tant que reine d'Iran, Farah Pahlavi avait une forte présence dans la vie politique du Shah. و طراح بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در دورۀ حکومت شاه بود. Et il a été le concepteur de nombreux programmes culturels sous le règne du Shah.

آیا فرح پهلوی در زندگی سیاسی شاه حضور کمرنگی داشت؟ ||||||||discrète| ||||||||minimal presence| Did Farah Pahlavi have a small presence in the Shah's political life? Farah Pahlavi avait-elle une petite présence dans la vie politique du Shah ?

خیر،  فرح پهلوی به عنوان ملکۀ ایران، در زندگی سیاسی شاه حضور پررنگی داشت. Non, Farah Pahlavi, en tant que reine d’Iran, avait une forte présence dans la vie politique du Shah. و طراح بسیاری از برنامه‌های فرهنگی در دورۀ حکومت شاه بود. |designer|||||||||| And he was the designer of many cultural programs during the Shah's rule. Et il a été le concepteur de nombreux programmes culturels sous le règne du Shah.