×

우리는 LingQ를 개선하기 위해서 쿠키를 사용합니다. 사이트를 방문함으로써 당신은 동의합니다 쿠키 정책.

image

Cuisine of Iran, Characteristics of Persian cuisine

Characteristics of Persian cuisine

آشپزی ایرانی به استفادۀ زیاد از برنج و سبک پخت آرام و آهسته و طولانی معروف است. برنج، اصلی‌ترین مادۀ مصرفی در غذای ایرانی است، و بیشتر برنج خوش عطر مورد استفادۀ ایرانیان از قدیم از شالیزارهای استان های شمالی ایران تهیه می‌شود. در سفرنامه‌های بسیار زیادی از دوران صفویه و قاجار این نکته ذکر شده است که پلو غذای ملی و اصلی ایران است. و ایرانیان در هر وعدۀ غذایی حتماً پلو بر سر سفره‌هایشان دارند.

ایرانیان پلو را با خورش می‌خورند و در کنار آن نیز نوشیدنی‌ها و چاشنی های گوناگون مصرف می کنند.

آشپزی ایرانی سبکی بسیار آرام و طولانی دارد، و تمام مواد در آشپزی باید کاملاً مغزپخت شوند. حتی سرخ‌کردنی‌ها هم برای مدت طولانی بر روی حرارت ملایم و ثابتی سرخ می شوند. طعم غذاهای ایرانی به هیچ عنوان تند نیست و غذاهای ایرانی از ملایم‌ترین غذاها از نظر طعم و مزه در جهان هستند. با اینکه انواع ادویه در این غذاها استفاده می‌شود، اما تمام تلاش و هنر آشپز این است که کاری کند طعمی قوی و تند در غذا ایجاد نشود و طعم غذا همواره ملایم و هماهنگ باشد.

از ویژگی های‌ شاخص سفره های‌ ایرانی که نقش مهمی در خوش آب و رنگ کردن غذاها و لذت هرچه بیشتر از آن ها دارد، انواع متنوعی از مخلفاتی است که در کنار غذای اصلی، طعم دلپذیری را ایجاد می‌کند. این مخلفات که بنا به ذائقه های‌ گوناگون، ممکن است در قسمت های‌ مختلف کشور متفاوت باشند، اشتهای افراد برای صرف غذا را بیشتر می کنند. مثلاً از انواع ترشی، ماست و بورانی، سالاد، زیتون، نوشیدنی‌ها و سبزیجات در کنار غذاهای ایرانی استفاده می شود. نکته ای که برای مصرف این چاشنی ها‌ باید مورد توجه قرار گیرد، این است که باید با غذای اصلی سازگار باشند.

دوغ یکی از نوشیدنی های سنتی و مهم ایرانی است که در کنار غذا سرو می شود. این نوشیدنی از ترکیب ماست و آب و نمک و سبزیجاتی مثل نعنا و پونه درست می شود. یکی از خوراکی های جانبی در سفرۀ ایرانی سبزی خوردن است. این سبزی ها شامل جعفری، تره، ریحان، نعنا، تربچه و دیگر گیاهان معطر مشابه است که به صورت تازه در کنار غذا خورده می شوند. یکی از سالادهای معروف ایرانی سالاد شیرازی است که محبوبیت زیادی دارد و حضورش در کنار بعضی غذاها الزامی است. ترکیب ماست و خیار، ماست و اسفناج یا ماست و بادمجان کبابی نیز از خوراکی های جانبی معروف بر سر سفره های ایرانی است.

ته دیگ یکی از پرطرفدارترین عناصر سفره های ایرانی است. از اسمش معلوم است که چیزی است که ته دیگ یا قابلمه می گذارند. ته دیگ را می توان با مواد مختلف درست کرد، مثلاً با نان یا برش های سیب زمینی که موقع پختن انواع پلو یا ماکارونی زیر مواد اصلی می گذارند. در آشپزی ایرانی درست کردن ته دیگ خوب نشان دهندۀ مهارت آشپز است.

زعفران از مواد اصلی آشپزی ایرانی است و معمولاً از آن در پلوها، ته دیگ و برخی خورش ها و کباب ها استفاده می شود تا طعم ایرانی غذا را چند برابر کند. دربارۀ غذاها و آشپزی ایرانی باز هم صحبت خواهم کرد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Characteristics of Persian cuisine ||波斯料理| features|"of" in the context of "Characteristics of Persian cuisine" can be translated to Persian as "از" or "در" depending on the sentence structure. However, in this specific context, "از" is more appropriate.|Persian|cooking style ペルシャ料理の特徴|ペルシャ料理の||料理 Merkmale der persischen Küche Characteristics of Persian cuisine Características de la cocina persa Caractéristiques de la cuisine persane Caratteristiche della cucina persiana ペルシャ料理の特徴 Kenmerken van de Perzische keuken Charakterystyka kuchni perskiej Características da culinária persa Особенности персидской кухни Egenskaper hos det persiska köket İran mutfağının özellikleri 波斯菜的特点

آشپزی ایرانی به استفادۀ زیاد از برنج و سبک پخت آرام و آهسته و طولانی معروف است. 烹飪|伊朗的||使用|大量||米饭||風格|烹飪|緩慢||緩慢的||長時間||是著名的 Cuisine|||utilisation|||riz||style de cuisson|cuisson lente|lente||doucement|||connu pour| cooking|Iranian|in|use of|extensive use||rice|"and"|style|cooking|slow and gentle|and|slow and gentle||long|known for|"is known for" |iraniana||uso|uso abbondante|||||cottura|lento||lento||lungo|| |||利用|||ご飯|||調理|静かな||遅い|||| Die iranische Küche ist berühmt für ihre umfangreiche Verwendung von Reis und ihren langsamen, langsamen und langen Kochstil. Iranian cuisine is famous for its extensive use of rice and its slow, slow and long cooking style. La cuisine iranienne est réputée pour utiliser beaucoup de riz et un style de cuisson lente et longue. برنج، اصلی‌ترین مادۀ مصرفی در غذای ایرانی است، و بیشتر برنج خوش عطر مورد استفادۀ ایرانیان از قدیم از شالیزارهای استان های شمالی ایران تهیه می‌شود. ||最主要的||消費的|在|食物||||大多|||香氣|使用的||伊朗人||古時候||稻田|省份||北部的||獲得|| |principal||ingrédient|consommé||||||||parfumé|parfumé|utilisé par||des Iraniens||depuis longtemps||rizières||||||du riz|est produit rice|main|"most important"|ingredient|consumed item|"in"|food||is|and|mostly||fragrant|fragrant|used||Iranians||ancient||rice paddies|province||northern|Iran|produced|rice|"is obtained" |||材料|消費の|||||||||香り|||||||水田|州||北部|||| Reis ist die Hauptzutat der iranischen Küche, und der größte Teil des aromatischen Reises, den die Iraner seit der Antike verwenden, stammt aus den Reisfeldern der nördlichen Provinzen Irans. Rice is the main ingredient in Iranian food, and most of the fragrant rice used by Iranians has long been prepared from the paddy fields of the northern provinces of Iran. Le riz est l'ingrédient principal de la cuisine iranienne, et la plupart du riz parfumé utilisé par les Iraniens depuis l'Antiquité provient des rizières des provinces du nord de l'Iran. در سفرنامه‌های بسیار زیادی از دوران صفویه و قاجار این نکته ذکر شده است که پلو غذای ملی و اصلی ایران است. |遊記|||許多||時期|薩非王朝||卡扎尔||重點|提到|提到|||米飯||國家的|||| |livres de voyage||très|||époque|Safavides||Qajar||point|mentionné|a été||||||||| |travelogue||very many|many||era|Safavid||Qajar|this|point|mentioned||||Rice pilaf||national||main|| ||||||||||||mentioned|||||||||| の|旅行記||||||サファヴィー朝|||||言及||||ご飯|||||| In many travelogues from the Safavid and Qajar eras, it is mentioned that pilaf is the national and main food of Iran. Dans de nombreux récits de voyage des époques safavide et qajar, il est mentionné que le riz est le plat national et principal de l'Iran. و ایرانیان در هر وعدۀ غذایی حتماً پلو بر سر سفره‌هایشان دارند. ||||餐點|餐點|一定要|||擺在|餐桌上|餐桌上|有着 ||||repas|alimentaire|sans aucun doute||||nappe de table|leurs tables| |Iranians|||meal|meal|surely||||table|their tables| ||||食事の約束||必ず|||||| And Iranians definitely have pilaf on their tables at every meal. Et les Iraniens ont toujours du riz sur leur table à chaque repas.

ایرانیان پلو را با خورش می‌خورند و در کنار آن نیز نوشیدنی‌ها و چاشنی های گوناگون مصرف می کنند. ||||||配菜|||旁边|||飲料|||調味料|||使用|| ||||ragoût||||||||boisson|||condiments|||consomment|| |rice|||stew||eat|and|||||beverages|||Condiments||various|consume|| ||||カレー||食べる||||||飲み物|||調味料||||| Iranians eat pilaf with stew and along with it, they consume various drinks and condiments. Les Iraniens mangent du riz avec du ragoût et consomment également diverses boissons et assaisonnements.

آشپزی ایرانی سبکی بسیار آرام و طولانی دارد، و تمام مواد در آشپزی باید کاملاً مغزپخت شوند. ||風格||||||||食材|||||全熟的|被煮熟 ||style||||||||Ingrédients|||||bien cuit| cooking||style||||lengthy|||fully cooked|ingredients|in|||fully cooked|Well-cooked|be fully cooked ||スタイル||||||||材料|||||煮込まれ|なる Die iranische Küche hat einen sehr langsamen und langen Stil, und alle Zutaten beim Kochen müssen gründlich gekocht werden. Iranian cuisine has a very slow and long style, and all ingredients in cooking must be thoroughly cooked. La cuisine iranienne a un style très lent et long, et tous les ingrédients de la cuisine doivent être entièrement cuits. حتی سرخ‌کردنی‌ها هم برای مدت طولانی بر روی حرارت ملایم و ثابتی سرخ می شوند. ||||||時間長短|||在...上||溫和的||穩定的||| même|rouge|friture||||durée|longtemps|||chaleur douce|feu doux||constante|rouge||sont frits |fried foods|frying||||||||Heat|low heat||constant||| ||する||||||||熱|穏やかな||安定した||| Even frying pans are fried over a gentle, steady heat for a long time. Même les aliments frits sont frits longtemps à feu doux et constant. طعم غذاهای ایرانی به هیچ عنوان تند نیست و غذاهای ایرانی از ملایم‌ترین غذاها از نظر طعم و مزه در جهان هستند. |食物||||標題|辛辣|||||||||||||味道||| saveur|plats|||aucunement|aucunement|||||||doux|les plus doux|||point de vue|saveur||saveur||monde| taste|||in terms of|||||||||||dishes|||||taste||the world| 味||||||辛い||||||||料理|||||味||| Der Geschmack von iranischem Essen ist überhaupt nicht scharf und iranisches Essen ist eines der geschmacklich mildesten Lebensmittel der Welt. The taste of Iranian food is not spicy at all and Iranian food is one of the mildest foods in terms of taste in the world. Le goût de la cuisine iranienne n'est pas du tout épicé et la cuisine iranienne est l'un des aliments les plus doux au monde en termes de goût. با اینکه انواع ادویه در این غذاها استفاده می‌شود، اما تمام تلاش و هنر آشپز این است که کاری کند طعمی قوی و تند در غذا ایجاد نشود و طعم غذا همواره ملایم و هماهنگ باشد. ||種類|||||使用|||||努力||技藝|||||使得||味道||||||產生|不會出現||||始終|||和諧一致|是的 |Bien que|types de|épices|dans|||||est utilisé||tout|effort|||chef||est|||fasse en sorte|Saveur|fort||épicé|||créer|ne soit pas||Saveur||toujours|doux||harmonieux| |||spices|||foods||||||||art|||||||taste|||spicy|||created|is not created||||always|||balanced| ||種類|スパイス|||||||||||技術|||||||味|||||||ならない||||常に|||調和した| Obwohl in diesen Gerichten alle Arten von Gewürzen verwendet werden, besteht die ganze Mühe und Kunst des Kochs darin, sicherzustellen, dass kein starker und würziger Geschmack in den Speisen entsteht und der Geschmack der Speisen immer mild und harmonisch ist. Although all kinds of spices are used in these foods, but all the effort and art of the chef is to make sure that there is no strong and spicy taste in the food and the taste of the food is always mild and harmonious. Bien que toutes sortes d'épices soient utilisées dans ces plats, tout l'effort et l'art du cuisinier consistent à s'assurer qu'un goût fort et épicé n'est pas créé dans les aliments et que le goût des aliments est toujours doux et harmonieux.

از ویژگی های‌ شاخص سفره های‌ ایرانی که نقش مهمی در خوش آب و رنگ کردن غذاها و لذت هرچه بیشتر از آن ها دارد، انواع متنوعی از مخلفاتی است که در کنار غذای اصلی، طعم دلپذیری را ایجاد می‌کند. |特點||指標||||||重要的|||||顏色|||||更加|||||||多樣的||配菜||||||||美味的|||| de|Caractéristique||caractéristique principale|nappe iranienne||||rôle|||agréable|||couleur||plats||plaisir||davantage||de ceux-ci|||divers types|variés||accompagnements variés|||||||Saveur|saveur agréable||créer|| |characteristics||distinctive|||Iranian||role|important role||pleasing||||||||more|||||has||variety||side dishes|"is"|||||||pleasant taste||create||creates |||指標||||||||||||||||より|||||||||付け合わせ||||||||心地よさ|||| Eine der Eigenschaften iranischer Tischdecken, die eine wichtige Rolle dabei spielt, das Essen wässrig und farbenfroh zu machen und das Vergnügen so weit wie möglich zu genießen, ist eine Vielzahl von Beilagen, die zusammen mit dem Hauptnahrungsmittel einen angenehmen Geschmack erzeugen. One of the characteristics of Iranian tablecloths, which plays an important role in making the food watery and colorful and the pleasure of them as much as possible, is a variety of side dishes that create a pleasant taste along with the main food. L'une des caractéristiques des tables iraniennes, qui joue un rôle important dans l'ajout de saveur et de couleur à la nourriture et la rend plus agréable, est une variété de plats d'accompagnement qui créent un goût agréable avec le plat principal. این مخلفات که بنا به ذائقه های‌ گوناگون، ممکن است در قسمت های‌ مختلف کشور متفاوت باشند، اشتهای افراد برای صرف غذا را بیشتر می کنند. |配菜||||口味|||可能會|||部分||||不同的||食慾|人们||||||| |Accompagnements||selon||goût||||||parties||||différents||appétit|||prendre||||| "These"|side dishes||"according to"||taste preferences|||possible||"in"|||||varied|"may be"|appetite||||||||increase |付け合わせ||基づいて||好み||||||||||||食欲|||||||| Diese Nebenwirkungen, die je nach Geschmack in verschiedenen Teilen des Landes variieren können, erhöhen den Appetit der Menschen auf Lebensmittel. These accompaniments, which may vary in different parts of the country according to various tastes, increase people's appetite for food. Ces plats d'accompagnement, qui peuvent être différents selon les régions du pays selon les goûts, augmentent l'appétit des gens pour la nourriture. مثلاً از انواع ترشی، ماست و بورانی، سالاد، زیتون، نوشیدنی‌ها و سبزیجات در کنار غذاهای ایرانی استفاده می شود. ||||優格|||沙拉|橄欖||||蔬菜||||||| |||Cornichons|||بورانی translates to "borani" in French.||Olives||||légumes verts||||||| for example|||Pickles|yogurt||Yogurt with spinach|salad|Olives|Beverages|||vegetables||||||| |||ピクルス|||ボラーニ||オリーブ||||||||||| Zum Beispiel werden Gurken, Joghurt und Borani, Salate, Oliven, Getränke und Gemüse zusammen mit iranischem Essen verwendet. For example, a variety of pickles, yogurt and cucumber, salad, olives, drinks and vegetables are used alongside Iranian foods. Par exemple, toutes sortes de cornichons, yaourts et burani, salades, olives, boissons et légumes sont utilisés avec la nourriture iranienne. نکته ای که برای مصرف این چاشنی ها‌ باید مورد توجه قرار گیرد، این است که باید با غذای اصلی سازگار باشند. ||||||||||注意|決定|注意||||||||相容的| ||||consommation||assaisonnement|||pris en compte|Attention|prendre en compte|||||||||compatibles| point||that||consumption||seasoning||||attention||||||||||compatible|be compatible with |||||||||||||||||||メイン料理|合う| Beim Verzehr dieser Gewürze ist darauf zu achten, dass sie mit dem Hauptnahrungsmittel verträglich sind. One point to consider when using these condiments is that they should be compatible with the main meal. Le point qui doit être pris en considération pour la consommation de ces assaisonnements est qu'ils doivent être compatibles avec l'aliment principal.

دوغ یکی از نوشیدنی های سنتی و مهم ایرانی است که در کنار غذا سرو می شود. 優酪乳|||||||重要的|||||||供應|| ||||||||||||||||est servi buttermilk||||||||||||||serve|| ドゥグ|||||伝統的な||||||||||| Buttermilch ist eines der traditionellen und wichtigen iranischen Getränke, das zum Essen serviert wird. Doogh is one of the traditional and important Iranian drinks that is served with food. Le babeurre est l'une des boissons iraniennes traditionnelles et importantes qui est servie avec de la nourriture. این نوشیدنی از ترکیب ماست و آب و نمک و سبزیجاتی مثل نعنا و پونه درست می شود. |||組合|||||鹽|||例如|薄荷||薄荷||| |||mélange|||||||herbes aromatiques||menthe||menthe pouliot||| |||combination|||||salt||vegetables like|such as|mint||pennyroyal mint|is made|| |||組み合わせ|||||||野菜||ミント||ポンペン||| This drink is made from a combination of yogurt, water, salt and vegetables such as mint and mint. Cette boisson est composée d'une combinaison de yaourt, d'eau, de sel et de légumes comme la menthe et l'origan. یکی از خوراکی های جانبی در سفرۀ ایرانی سبزی خوردن است. ||小吃||配菜||餐桌上|||吃的蔬菜| ||aliment||accompagnement||table||herbes fraîches|herbes fraîches| ||side dish||side dish|"in"|dining table||Fresh herbs|| ||食べ物||副菜||食卓||野菜|| Eine der Beilagen auf dem iranischen Tisch ist das Essen von Gemüse. One of the side dishes on the Iranian table is eating vegetables. L'un des plats d'accompagnement de la table iranienne est de manger des légumes. این سبزی ها شامل جعفری، تره، ریحان، نعنا، تربچه و دیگر گیاهان معطر مشابه است که به صورت تازه در کنار غذا خورده می شوند. |蔬菜||包括|香菜|韭菜|羅勒葉||蘿蔔||其他的|香草植物|芳香的|類似的||||以...形式|新鮮的||||吃掉|| |herbes aromatiques||comprennent|persil|ciboulette|basilic||||||aromatiques|similaires|||||||||mangées||sont consommées |||include|Parsley|Chives|Basil||radish|||plants|fragrant|similar herbs|||||||||are eaten|| |野菜||含まれる|パセリ||バジル||ラディッシュ|||植物|香りのする|似た||||||||||| Zu diesen Gemüsesorten gehören Petersilie, Lauch, Basilikum, Minze, Radieschen und andere ähnliche aromatische Kräuter, die frisch zum Essen verzehrt werden. These vegetables include parsley, leeks, basil, mint, radishes and other similar aromatic plants that are eaten fresh with food. Ces légumes comprennent le persil, le poireau, le basilic, la menthe, le radis et d'autres herbes aromatiques similaires qui sont consommées fraîches avec de la nourriture. یکی از سالادهای معروف ایرانی سالاد شیرازی است که محبوبیت زیادی دارد و حضورش در کنار بعضی غذاها الزامی است. ||沙拉||||شیرازی沙拉|||受歡迎程度||||出現|||||必須的| ||salades|||||||popularité||||sa présence|||||obligatoire| ||salads||||Shirazi salad|"is"||popularity||"has"||its presence|||||mandatory| ||サラダ||||シーラーズ|||人気||||彼の存在|||||必須| One of the famous Iranian salads is Shirazi salad which is very popular and its presence along with some foods is mandatory. L'une des fameuses salades iraniennes est la salade Shirazi, qui est très populaire et sa présence est obligatoire avec certains plats. ترکیب ماست و خیار، ماست و اسفناج یا ماست و بادمجان کبابی نیز از خوراکی های جانبی معروف بر سر سفره های ایرانی است. |||黃瓜|||菠菜||||烤茄子|烤茄子|||||||||||| combinaison|||concombre|||épinards||||aubergine grillée|aubergine grillée|||mets||accompagnement||||||| combination||||yogurt||spinach||||Grilled eggplant|grilled|||||side dishes||||||| |||きゅうり|||ほうれん草||||ナス|焼き|も||||||||||| The combination of yogurt and cucumber, yogurt and spinach or yogurt and grilled eggplant is also a popular side dish on the Iranian table. La combinaison de yaourt et de concombre, de yaourt et d'épinards ou de yaourt et d'aubergines grillées est également un plat d'accompagnement célèbre sur les tables iraniennes.

ته دیگ یکی از پرطرفدارترین عناصر سفره های ایرانی است. 鍋巴|锅|||最受歡迎|元素|||| fond de casserole|fond de casserole|||le plus populaire|éléments|||| bottom|pot|||most popular|elements|||| |鍋|||最も人気のある||||| The bottom of the pot is one of the most popular elements of Iranian tablecloths. Le fond du pot est l'un des éléments les plus appréciés des tables iraniennes. از اسمش معلوم است که چیزی است که ته دیگ یا قابلمه می گذارند. ||明顯|||||||||鍋子||放置 |Son nom indique|évident|||quelque chose||||||casserole|| ||obvious|is||something||||||pot||put down ||わかる|||||||||鍋||置く As the name implies, it is something that is put at the bottom of a pot or pot. D'après son nom, il est clair que c'est quelque chose qui se met au fond d'une marmite. ته دیگ را می توان با مواد مختلف درست کرد، مثلاً با نان یا برش های سیب زمینی که موقع پختن انواع پلو یا ماکارونی زیر مواد اصلی می گذارند. ||||可以||||||||麵包||切片||蘋果片|地面||時候|煮熟||||義大利麵|下面|||| |marmite|||peut||ingrédients||||||||tranches|||||lors de la cuisson|cuisson||||pâtes alimentaires|||ingrédients principaux|| bottom|pot|||can||ingredients||||||||slices||potato|||time of|cooking|types|rice dish||pasta|||main|| ||||||||||||パン||スライス||||||調理する||||マカロニ||||| Der Topfboden kann mit verschiedenen Zutaten hergestellt werden, beispielsweise mit Brot- oder Kartoffelscheiben, die beim Kochen verschiedener Pilaw- oder Nudelsorten unter die Hauptzutaten gelegt werden. The bottom of the pot can be made with different ingredients, for example, with bread or potato slices, which are placed under the main ingredients when cooking different types of pilaf or pasta. Le fond de la marmite peut être fait avec différents ingrédients, par exemple avec du pain ou des tranches de pommes de terre qui sont placées sous les ingrédients principaux lors de la cuisson de types de pilaf ou de pâtes. در آشپزی ایرانی درست کردن ته دیگ خوب نشان دهندۀ مهارت آشپز است. |||||||好|标志|显示器|技能|| |||||||||indiquant|compétence|cuisinier| ||||||||indicator|indicator of|skill|| |||||||||指標|スキル|| In der iranischen Küche zeigt die Herstellung eines guten Topfbodens das Können des Kochs. In Iranian cuisine, making a good pot bottom shows the skill of the cook. Dans la cuisine iranienne, faire un bon fond de marmite montre l'habileté du cuisinier.

زعفران از مواد اصلی آشپزی ایرانی است و معمولاً از آن در پلوها، ته دیگ و برخی خورش ها و کباب ها استفاده می شود تا طعم ایرانی غذا را چند برابر کند. 藏红花||||||||通常||||米饭||||一些||||烤肉||||||||||幾倍|幾倍| safran||ingrédients||||||||||les plats de riz||||certains||||||||||saveur|||||multiplier le goût| saffron||||||||usually|of|||rice dishes|||||stew|||||||||||||"several times"|multiplies| サフラン|||主な|||||通常||||ご飯||||||||ケバブ|||||||||||| Safran ist eine der Hauptzutaten der iranischen Küche und wird normalerweise in Pilaws, Topfböden und einigen Eintöpfen und Kebabs verwendet, um den iranischen Geschmack von Lebensmitteln zu vervielfachen. Saffron is one of the main ingredients of Iranian cuisine and it is usually used in pilafs, pot bottoms and some stews and kebabs to multiply the Iranian taste of food. Le safran est l'un des principaux ingrédients de la cuisine iranienne et il est généralement utilisé dans les plats, les fonds de casseroles et certains ragoûts et brochettes pour multiplier le goût iranien de la nourriture. دربارۀ غذاها و آشپزی ایرانی باز هم صحبت خواهم کرد. 关于|||||再|||我會| |||||encore|||| |||||again|||| Ich werde wieder über iranisches Essen und iranische Küche sprechen. I will talk about Iranian food and cuisine again. Je reparlerai de la nourriture et de la cuisine iraniennes.