×

우리는 LingQ를 개선하기 위해서 쿠키를 사용합니다. 사이트를 방문함으로써 당신은 동의합니다 쿠키 정책.

image

Famous Iranian Poets and Authors, Foroogh Farokhzad

Foroogh Farokhzad

فروغ فرخزاد از تأثیرگذارترین و شاخص‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران است.

فروغ در سال هزار و نهصد و سی و چهار میلادی در تهران به دنیا آمد. پدرش یک نظامی سختگیر بود، و مادرش زنی ساده. در کودکی تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود، کم کم به شعر روی آورد. فروغ در شانزده سالگی ازدواج کرد. و تحصیلاتش را قبل از گرفتن دیپلم رها کرد. او چهار سال با همسرش زندگی کرد. و بعد با وجود یک فرزند از او جدا شد. قانون فرزندش را تا آخر عمر از او گرفت، و به همسرش داد. پس از جدایی، سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را بازتر کرد. و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد. فروغ فرخزاد در سی و دو سالگی، هنگامی که با ماشین خود به محل کارش می‌رفت، در یکی از خیابان‌های تهران تصادف کرد و جان سپرد.

فروغ از آغاز کار شاعری تا پایان عمر پربار ولی کوتاهش، یک فمینیست بود. او در آرزوی جامعه‌ای بود که در آن همۀ انسان‌ها چه زن و چه مرد، بتوانند با فرصت‌های برابر زندگی کنند. کمتر سندی می‌توان یافت که اعتراضی رساتر از اشعار فروغ فرخزاد در تصویر و مبارزه علیه قوانین زن ستیز ایران باشد.

اولین مجموعه شعر او به نام «اسیر» در سن هفده سالگی منتشر شد. با به چاپ رسیدن شعر «گناه» در یکی از مجلات ایران، هیاهوی بزرگی بر پا شد. و فروغ را بدکاره خواندند. و از آن پس مورد نامهربانی های فراوان قرار گرفت.

او در این مجموعه شعر، بی‌پرده و مستقیم ابراز عشق می‌کند، و بیشتر به روابط بیولوژیک عاشق و معشوق توجه دارد. و هیچ ترسی از بیان احساسات زنانۀ خود ندارد. او در این دفتر، خود را گرفتار در دنیایی از سنت‌ها و تعصبات می‌یابد. و می‌خواهد تمام محدودیت‌های سنتی را از بین ببرد.

دومین مجموعه‌اش «دیوار» را در بیست و دو سالگی منتشر کرد، یک سال پس از جدایی از همسرش.

بیست و سه سال بیشتر نداشت که با وجود سرزنش ها، سومین مجموعه شعرش «عصیان» به چاپ رسید. در این مجموعه با رویکردی فلسفی به زندگی و آفرینش نگاه کرده است.

آشنایی فروغ با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و درنتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. فروغ فعالیت جدی و مداوم خود در عرصه سینما را از سال هزار و نهصد و شصت و یک میلادی آغاز کرد. در همان سال بود که در فیلم «خواستگاری» ابراهیم گلستان بازی کرد.

یک سال بعد، فیلم «این خانه سیاه است» را ساخت. فروغ با ساخت این فیلم می‌خواست بگوید مردم ایران حال ناخوشی دارند. این فیلم در جشنواره فیلم‌های مستند آلمان برنده جایزه بهترین فیلم مستند شد. سپس فروغ به تئاتر روی آورد، و به روی صحنه رفت.

وقتی چهارمین مجموعه شعر فروغ «تولدی دیگر»منتشر شد، زندگی دوباره ای را در مسیر شاعری او نشان داد. آخرین دفتر شعر او، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، هفت سال پس از مرگش منتشر شد.

فروغ جوانی خود را در یکی از مهم‌ترین و پرآشوب‌ترین دوره‌های فرهنگی و تاریخی ایران سپری کرد. اتفاقاتی مثل جانشینی محمدرضا پهلوی،کودتا و فرار شاه از جمله رویداد‌های مهم زمان فروغ است. جریان‌های سیاسی و اجتماعی این دوره، تشکیل نیرو‌های مذهبی و اندیشه‌های دینی و اتفاقات مختلف این دوران در اشعار فروغ تأثیر گذاشت.

تفاوت شعر فروغ با شعر دیگر شاعران زن معاصر او، در این است که او خود را رودرروی باور‌های عامۀ مردم قرار داده است.

در طول تاریخ ادبیات ایران، سخن از معشوق گفتن به مردان اختصاص داشت. و اگر زنی دراین‌باره شعر می‌سرود، خلاف عادت جامعه بود. در حقیقت، فروغ شاعری است که توانست بین عواطف زنانه و احساسات ناگفتۀ زنان در جامعۀ خود پیوندی عمیق ایجاد کند.

فروغ زنی اجتماعی بود. عادت ستیزی، وجه ذاتی و جهان‌بینی شعرش است. او دیدگاه‌های منفی درباره زنان را به زنجیری محکم تعبیر می‌کند که مانع پیشرفت آن‌ها می‌شود. فروغ به این نگرش‌ها اعتراض می‌کند.

تلاش جسورانۀ او حرکتی تازه بود. سنت‌شکنی فروغ در آفرینش شعر، به خصوص در عاشقانه سرایی، رفتاری انتقادآمیز و معترضانه بود درجامعه ای که مردان در آن حاکم هستند.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Foroogh Farokhzad Foroogh Farokhzad|Farokhzad Forugh| فروغ فارخزاد Foroogh Farokhzad Foroogh Farokhzad Foroogh Farokhzad Foroogh Farokhzad

فروغ فرخزاد از تأثیرگذارترین و شاخص‌ترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران است. |||einflussreichsten||herausragend||Persönlichkeiten||der Geschichte|der Gegenwart|| Furough|Farrokhzad||most influential||notable|the most|figures||||| |Ferhadi||etkileyici||||yüzler|||çağdaş|| Forough Farrokhzad ist eine der einflussreichsten und bekanntesten Persönlichkeiten in der Zeitgeschichte des Iran. Forough Farrokhzad is one of the most influential and prominent figures in the contemporary history of Iran. Forough Farrokhzad is een van de meest invloedrijke en prominente figuren in de hedendaagse geschiedenis van Iran.

فروغ در سال هزار و نهصد و سی و چهار میلادی در تهران به دنیا آمد. |||eintausend||neunhundert||drei||vier|nach Christus||||| Forough||||||||||||||| Forough was born in Tehran in 1934 AD. Forough werd geboren in Teheran in het jaar 1334 na Christus. پدرش یک نظامی سختگیر بود، و مادرش زنی ساده. sein Vater||Militär|strenger Militär||||eine einfache Frau|einfach ||asker|||||| ||military officer|strict||||| His father was a strict soldier, and his mother a simple woman. Zijn vader was een strenge soldaat en zijn moeder een eenvoudige vrouw. در کودکی تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود، کم کم به شعر روی آورد. ||||||ilgilenen||||||||||| |der Kindheit|Einfluss|Einfluss|sein Vater||interessiert||Dichtung||Literatur|||wenig|||zuwenden|wandte sich der Poesie zu |childhood|||||interested in||poetry||literature||||||turned|turned to Als Kind wandte er sich unter dem Einfluss seines Vaters, der sich für Poesie und Literatur interessierte, allmählich der Poesie zu. As a child, under the influence of his father, who was interested in poetry and literature, he gradually turned to poetry. Als kind, onder invloed van zijn vader, die geïnteresseerd was in poëzie en literatuur, wendde hij zich geleidelijk tot poëzie. در کودکی تحت تاثیر پدرش که. عالقوند به شعر و ادبیات بود کوم به. شعر. روی آورد فروغ در شانزده سالگی ازدواج کرد. ||sechzehn|Alter|heiratsete| ||sixteen||| Forough got married at the age of sixteen. Forough trouwde op zestienjarige leeftijd. و تحصیلاتش را قبل از گرفتن دیپلم رها کرد. ||||||diploma|| |seine Ausbildung||vor||dem Erhalt|Diplom|| |his studies|||from|||| And dropped out of school before graduating. En stopte met school voordat hij afstudeerde. او چهار سال با همسرش زندگی کرد. |vier|||seiner Frau|| Er lebte vier Jahre mit seiner Frau zusammen. He lived with his wife for four years. و بعد با وجود یک فرزند از او جدا شد. |||Vorhandensein||Kind|||trennte| ||with||||||| Und dann ließ er sich von ihr scheiden, obwohl er ein Kind hatte. And then he divorced her despite having a child. En toen scheidde hij van haar met een kind. قانون فرزندش را تا آخر عمر از او گرفت، و به همسرش داد. Gesetz|sein Kind|ihm||bis zum Ende|Lebensende|||entfernte|||seiner Frau|gab kanun|||||||||||| law|||||life||||||| Das Gesetz nahm ihm sein Kind für den Rest seines Lebens und gab es seiner Frau. The law took away his child from him for the rest of his life, and gave it to his wife. De wet nam zijn kind voor de rest van zijn leven van hem af en gaf het aan zijn vrouw. پس از جدایی، سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را بازتر کرد. ||der Trennung|Reisen|Furugh||Europa||Begegnung|ihr||Kultur|künstlerischen||literarisch|europäischen|Geist|||offener| sonra|||seyahatler|||||||||||||zihni|||daha açık| ||separation|||||||||||||||||broadened| بعد الانفصال ، جعلت رحلات فروغ إلى أوروبا ومعرفته بالثقافة الفنية والأدبية الأوروبية عقله أكثر انفتاحًا. After the separation, Forough's trips to Europe and his familiarity with the European artistic and literary culture made his mind more open. Na de scheiding opende Foroughs reizen naar Europa en zijn kennismaking met de Europese artistieke en literaire cultuur opende zijn geest. و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد. |Hintergrund|||Veränderung|geistige|||schuf| ||||değişim||||| ||||transformation||||| ووفرت فيه أساساً للتحول الفكري. and provided a basis for intellectual transformation in him. En vormde de basis voor intellectuele transformatie in hem. فروغ فرخزاد در سی و دو سالگی، هنگامی که با ماشین خود به محل کارش می‌رفت، در یکی از خیابان‌های تهران تصادف کرد و جان سپرد. |Farrokhzad||30|||Jahr (1)|als||||||Arbeitsplatz|||||||||Teheran|Unfall|||das Leben|starb ||||||||||||||||||||sokak|||kaza||||verdi |||||||||||||||||||||||accident||||died في سن الثانية والثلاثين ، تعرض فروغ فرخزاد لحادث في أحد شوارع طهران وتوفي أثناء قيادته لسيارته إلى العمل. At the age of thirty-two, Forough Farrokhzad had an accident in one of the streets of Tehran and died while driving his car to work. Forough Farrokhzad, op tweeëndertigjarige leeftijd, crashte in een straat in Teheran terwijl hij naar zijn werk reed.

فروغ از آغاز کار شاعری تا پایان عمر پربار ولی کوتاهش، یک فمینیست بود. ||||||||||kısa sürdü||feminist| ||||der Dichtung||Ende||fruchtbar||kurz||Feministin| ||||||||productive||short||feminist| كانت فروغ مناصرة نسوية منذ بداية حياته المهنية كشاعر حتى نهاية حياته المثمرة ولكن القصيرة. Forough war vom Beginn ihrer poetischen Karriere bis zum Ende ihres produktiven, aber kurzen Lebens eine Feministin. Forough was a feminist from the beginning of his career as a poet until the end of his fruitful but short life. Forough was een feministe vanaf het begin van haar poëtische carrière tot het einde van haar vruchtbare maar korte leven. او در آرزوی جامعه‌ای بود که در آن همۀ انسان‌ها چه زن و چه مرد، بتوانند با فرصت‌های برابر زندگی کنند. |||||||||||||||||yapabilsinler|||||| ||Wunsch|||||||alle|Menschen|||Frauen|||Männer|leben können||Chancen||||leben können ||wish||||||||||||||||||||| كان يحلم بمجتمع حيث يمكن لجميع الرجال والنساء العيش بفرص متساوية. He dreamed of a society where all men and women can live with equal opportunities. کمتر سندی می‌توان یافت که اعتراضی رساتر از اشعار فروغ فرخزاد در تصویر و مبارزه علیه قوانین زن ستیز ایران باشد. |||||||daha etkili||||||||||yasalar||savaşçı|| weniger||||||||||||||||||||| |document|||||protest|more eloquent|that||||||||against|laws||anti-women|| Es gibt nur wenige Dokumente, die tiefer protestieren als Forough Farrokhzads Gedichte im Bild und Kampf gegen die antifeministischen Gesetze des Iran. Few documents can be found that are a more expressive protest than Forough Farrokhzad's poems in the image and struggle against Iran's misogynistic laws. Er zijn maar weinig documenten te vinden die dieper protesteren dan de gedichten van Forough Farrokhzad in de afbeelding en strijden tegen de antifeministische wetten van Iran.

اولین مجموعه شعر او به نام «اسیر» در سن  هفده  سالگی منتشر شد. ||||||The Captive|||seventeen||was published| ||||||Esir|||||| His first poetry collection called "Asir" was published at the age of seventeen. با به چاپ رسیدن شعر «گناه» در یکی از مجلات ایران، هیاهوی بزرگی بر پا شد. with|||publication||Sin||||magazines||commotion|||| ||yayınlama|ulaşmak||||||dergiler||gürültü|||| عندما نشرت قصيدة "الخطيئة" في إحدى المجلات الإيرانية ، اندلعت ضجة كبيرة. When the poem "Sin" was published in one of Iran's magazines, there was a great uproar. Met de publicatie van het gedicht "Sin" in een van de Iraanse tijdschriften ontstond grote commotie. و فروغ را بدکاره خواندند. |||prostitute|called |||fahişe|yargıladılar ودعوا فروغ شر. And they called Forough evil. En Forough werd een slechterik genoemd. و از آن پس مورد نامهربانی های فراوان قرار گرفت. |||||unkindness|||| |||||nankörlük|||| ومنذ ذلك الحين ، تعرض للعديد من القسوة. And since then, he was subjected to many unkindnesses. En sindsdien is hij onderworpen aan vele wreedheden.

او در این مجموعه شعر، بی‌پرده و مستقیم ابراز عشق می‌کند، و بیشتر به روابط بیولوژیک عاشق و معشوق توجه دارد. ||||||curtain|||||||||||biological|||beloved|| ||||||||doğrudan||||||||ilişkilere|||||| في هذه المجموعة من القصائد ، يعبر عن الحب بشكل صريح ومباشر ، ويولي مزيدًا من الاهتمام للعلاقة البيولوجية بين الحبيب والمحبوب. In dieser Gedichtsammlung drückt er Liebe offen und direkt aus und achtet mehr auf die biologische Beziehung zwischen Geliebten und Geliebten. In this collection of poems, he expresses love openly and directly, and pays more attention to the biological relationship between the lover and the beloved. In deze dichtbundel drukt hij liefde open en direct uit en besteedt hij meer aandacht aan de biologische relatie tussen minnaar en geliefde. و هیچ ترسی از بیان احساسات زنانۀ خود ندارد. ||fear||||feminine|| ||korku|||||| ولا تخشى التعبير عن مشاعرها الأنثوية. Und sie hat keine Angst, ihre weiblichen Gefühle auszudrücken. And she has no fear of expressing her feminine feelings. En ze is niet bang om haar vrouwelijke gevoelens te uiten. او در این دفتر، خود را گرفتار در دنیایی از سنت‌ها و تعصبات می‌یابد. |||office|||caught||world|||||prejudices|| ||||||kapılmış|||||||tutuculuklar|| في هذا المنصب ، يجد نفسه محاصرًا في عالم من التقاليد والأحكام المسبقة. In diesem Büro befindet er sich in einer Welt voller Traditionen und Vorurteile. In this office, he finds himself trapped in a world of traditions and prejudices. In dit kantoor bevindt hij zich gevangen in een wereld van tradities en vooroordelen. På dette kontoret befinner han seg fanget i en verden av tradisjoner og fordommer. و می‌خواهد تمام محدودیت‌های سنتی را از بین ببرد. ||||||||||eliminate ||||sınırlama|||||| ويريد إزالة كل القيود التقليدية. Und es will alle traditionellen Beschränkungen aufheben. And he wants to remove all traditional restrictions. En wil alle traditionele beperkingen verwijderen. Og han vil fjerne alle tradisjonelle restriksjoner.

دومین مجموعه‌اش «دیوار» را در بیست و دو سالگی منتشر کرد، یک سال پس از جدایی از همسرش. |||The Wall||||||||||||||| ikinci|||||||||||||||||| نشر مجموعته الثانية "الحائط" عن عمر يناهز الثانية والعشرين ، بعد عام من انفصاله عن زوجته. He published his second collection "The Wall" at the age of twenty-two, a year after separating from his wife. Hij bracht zijn tweede collectie, The Wall, uit op 22-jarige leeftijd, een jaar na zijn scheiding.

بیست و سه سال بیشتر نداشت که با وجود سرزنش ها، سومین مجموعه شعرش «عصیان» به چاپ رسید. |||||||||criticisms||||his poetry collection|Rebellion||| ||||fazla|||||||üçüncü|||İsyan||| لم يكن قد تجاوز الثالثة والعشرين من عمره عندما صدرت مجموعته الشعرية الثالثة "تمرد" رغم الانتقادات. He was not more than twenty-three years old when, despite the criticism, his third poetry collection "Rebellion" was published. Het was niet meer dan drieëntwintig jaar later dat, ondanks berispingen, zijn derde dichtbundel, Rebellion, werd gepubliceerd. در این مجموعه با رویکردی فلسفی به زندگی و آفرینش نگاه کرده است. ||||approach|philosophical||||creation||| ||||yaklaşım|||||||bakmış| في هذه المجموعة ، نظر إلى الحياة والإبداع بنهج فلسفي. In dieser Sammlung hat er das Leben und die Schöpfung mit einem philosophischen Ansatz betrachtet. In this collection, he looked at life and creation with a philosophical approach.

آشنایی فروغ با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و درنتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. |||Ibrahim Golestan|Golestan (1)|||filmmaker|renowned|||collaboration|||||||||consequently||||||| ||||||||ünlü|||işbirliği|||sebep oldu||||||sonuçta|değişim|||||| تسبب معرفة فروغ بإبراهيم غولستان ، الكاتب والمخرج الإيراني الشهير ، وتعاونه معه في تغيير وجهات النظر الاجتماعية ، ونتيجة لذلك ، تحول فكري وأدبي في فروغ. Forough's acquaintance with Ebrahim Golestan, a famous Iranian writer and filmmaker, and cooperation with him changed social views and as a result intellectual and literary evolution in Forough. Forough's kennismaking met Ebrahim Golestan, een bekende Iraanse schrijver en filmmaker, en zijn samenwerking met hem veranderde maatschappelijke opvattingen en, als gevolg daarvan, de intellectuele en literaire transformatie in Forough. فروغ فعالیت جدی و مداوم خود در عرصه سینما را از سال هزار و نهصد و شصت و یک میلادی آغاز کرد. ||||continuous||||||||||||||||| |||||||alan|||||||||||||| Forough started his serious and continuous activity in the field of cinema in 1961 AD. Forough begon zijn serieuze en voortdurende activiteit op het gebied van cinema in het jaar negentienhonderdeenenzestig na Christus. در همان سال بود که در فیلم «خواستگاری» ابراهیم گلستان بازی کرد. |||||||The Proposal|||| |||||||istekliğin|||| Im selben Jahr spielte er in dem Film "Engagement" von Ebrahim Golestan mit. It was in the same year that he acted in the movie "Khastgari" by Ebrahim Golestan. Het was in hetzelfde jaar dat hij speelde in de film "Engagement" van Ebrahim Golestan.

یک سال بعد، فیلم «این خانه سیاه است» را ساخت. |||||||||yaptı Ein Jahr später drehte er den Film "This is a Black House". A year later, he made the film "This is a black house". فروغ با ساخت این فیلم می‌خواست بگوید مردم ایران حال ناخوشی دارند. |||||||||||unwell| |||||||söylemek||||kötü bir durumda| Mit diesem Film wollte Forough sagen, dass das iranische Volk krank ist. By making this film, Forough wanted to say that the people of Iran are in a bad mood. Met het maken van deze film wilde Forough zeggen dat het Iraanse volk ziek is. این فیلم در جشنواره فیلم‌های مستند آلمان برنده جایزه بهترین فیلم مستند شد. ||||||documentary|Germany|winner|award|||| |||festival||||||ödül|||| This film won the best documentary film award at the German Documentary Film Festival. De film won de prijs voor beste documentaire op het Duitse documentairefilmfestival. سپس فروغ به تئاتر روی آورد، و به روی صحنه رفت. |||||||||sahne| Dann wandte sich Forough dem Theater zu und ging auf die Bühne. Then Forough turned to the theater, and went on stage. Toen wendde Forough zich tot het theater en ging het podium op.

وقتی چهارمین مجموعه شعر فروغ «تولدی دیگر»منتشر شد، زندگی دوباره ای را در مسیر شاعری او نشان داد. |fourth||||A New Birth|||||again|||||||| |dördüncü||||||||||||||||| When the fourth collection of Forough's poetry "Toldi Another" was published, it showed a new life in his poetic path. Toen Foroughs vierde dichtbundel "Another Birth" werd gepubliceerd, toonde dat een nieuw leven op zijn poëtische pad. آخرین دفتر شعر او، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، هفت سال پس از مرگش منتشر شد. ||||Faith|let's believe|||||||||his death|was published| |||||bırakmak||||||||||| His last book of poems, Let's Believe in the Beginning of the Cold Season, was published seven years after his death. Zijn laatste dichtbundel, "Geloof in het begin van het koude seizoen", werd zeven jaar na zijn dood gepubliceerd.

فروغ جوانی خود را در یکی از مهم‌ترین و پرآشوب‌ترین دوره‌های فرهنگی و تاریخی ایران سپری کرد. ||||||||||tumultuous||||||||spent| ||||||||||tartışmalı||||||||| Forough spent his youth in one of the most important and turbulent cultural and historical periods of Iran. Forough bracht zijn jeugd door in een van de belangrijkste en meest turbulente culturele en historische periodes van Iran. اتفاقاتی مثل جانشینی محمدرضا پهلوی،کودتا و فرار شاه از جمله رویداد‌های مهم زمان فروغ است. events||succession|Mohammad Reza||coup||the escape||||events||||| ||halefiyet|Muhammed Rıza||||||||olay||||| Events such as the succession of Mohammad Reza Pahlavi, the coup and the flight of the Shah are among the important events of Forough's time. Gebeurtenissen zoals de opvolging van Mohammad Reza Pahlavi, de staatsgreep en de ontsnapping van de sjah behoren tot de belangrijke gebeurtenissen van Forough Time. جریان‌های سیاسی و اجتماعی این دوره، تشکیل نیرو‌های مذهبی و اندیشه‌های دینی و اتفاقات مختلف این دوران در اشعار فروغ تأثیر گذاشت. ||||||||forces||||thoughts|||||||||||| akım|||||||oluşumu||||||||||||||||etkisi|etmekteydi The political and social currents of this period, the formation of religious forces and religious ideas and various events of this period influenced Forough's poems. De politieke en sociale stromingen in deze periode, de vorming van religieuze krachten en religieuze ideeën en verschillende gebeurtenissen uit deze periode waren van invloed op de gedichten van Forough.

تفاوت شعر فروغ با شعر دیگر شاعران زن معاصر او، در این است که او خود را رودرروی باور‌های عامۀ مردم قرار داده است. |||||||||||||||||face to face|||public|||| farklılık||||||||||||||||||||kamuoyunun|||| Der Unterschied zwischen Foroughs Gedichten und den Gedichten anderer zeitgenössischer Dichterinnen besteht darin, dass sie sich den populären Überzeugungen gestellt hat. The difference between Forough's poetry and the poetry of other contemporary female poets is that she faced the common beliefs of the people. Het verschil tussen de poëzie van Forough en de poëzie van andere hedendaagse vrouwelijke dichters is dat ze de populaire overtuigingen heeft geconfronteerd.

در طول تاریخ ادبیات ایران، سخن از معشوق گفتن به مردان اختصاص داشت. |||||the discourse||||||was dedicated| ||||||||||erkekler|aitti| Während der gesamten Geschichte der iranischen Literatur war es Männern vorbehalten, über die Geliebte zu sprechen. Throughout the history of Iranian literature, talking about the beloved was reserved for men. Gedurende de hele geschiedenis van de Iraanse literatuur was het praten over de geliefde opgedragen aan mannen. و اگر زنی دراین‌باره شعر می‌سرود، خلاف عادت جامعه بود. |||in this||||sang|against|custom|| ||kadın|||||yazıyorsa||alışkanlık|| Und wenn eine Frau ein Gedicht darüber schrieb, war es gegen die Gewohnheit der Gesellschaft. And if a woman wrote a poem about this, it was against the society's custom. En als een vrouw er een gedicht over schreef, was dat in strijd met de gewoonte van de samenleving. در حقیقت، فروغ شاعری است که توانست بین عواطف زنانه و احساسات ناگفتۀ زنان در جامعۀ خود پیوندی عمیق ایجاد کند. ||||||||emotions|feminine|||unsaid|||society||a bond|deep|| ||||||||duygular|kadınsal|||açıklanmamış|kadınlar||toplumun|||derin|| In fact, Forough is a poet who was able to create a deep connection between women's emotions and the unspoken feelings of women in his society. Forough is in feite een dichter die een diepe verbinding wist te creëren tussen de emoties van vrouwen en de onuitgesproken gevoelens van vrouwen in haar samenleving.

فروغ زنی اجتماعی بود. Furough was||social| It was social promotion. Het was een sociaal licht. عادت ستیزی، وجه ذاتی و جهان‌بینی شعرش است. |anti-habit|aspect|inherent||||| |savaşma||özgün||||| Anti-Gewohnheit ist der inhärente Aspekt und das Weltbild seiner Poesie. Anti-habituality is the inherent aspect and worldview of his poetry. Anti-gewoonte is het inherente aspect en het wereldbeeld van zijn poëzie. او دیدگاه‌های منفی درباره زنان را به زنجیری محکم تعبیر می‌کند که مانع پیشرفت آن‌ها می‌شود. |||negative|||||chain|strong|interprets||||a barrier||||| ||||||||zincirli|sağlam|||||engel|ilerleme|||| Sie interpretiert negative Ansichten über Frauen als eine starke Kette, die ihren Fortschritt behindert. He interprets negative views about women as a strong chain that prevents them from progressing. فروغ به این نگرش‌ها اعتراض می‌کند. |||attitudes||objection|| |||görüşe||itiraz|| Forough objects to these attitudes.

تلاش جسورانۀ او حرکتی تازه بود. |bold|||| |cesurca||hareketi|| Seine kühne Anstrengung war ein neuer Schritt. His bold attempt was a new move. Zijn gedurfde poging was een nieuwe zet. سنت‌شکنی فروغ در آفرینش شعر، به خصوص در عاشقانه سرایی، رفتاری انتقادآمیز و معترضانه بود درجامعه ای که مردان در آن حاکم هستند. |breaking|||||in|||love poetry|writing|behavior|critical||protestingly||in society||||||| söz (1)|||||||özellikle||||davranışı|eleştirel||itirazcı||toplumda||||||hâkim| Foroughs Bruch mit der Tradition bei der Schaffung von Poesie, insbesondere in der romantischen Poesie, war ein kritisches und protestantisches Verhalten in einer von Männern dominierten Gesellschaft. Forough's breaking of tradition in the creation of poetry, especially in romance, was a critical and protesting behavior in a society where men rule. Forough's breuk met de traditie bij het creëren van poëzie, vooral in romantische poëzie, was een kritisch en protestants gedrag in een door mannen gedomineerde samenleving.