Kommer der alligevel en Super League?
می آید|آن|در هر صورت|یک||
Wird es doch noch eine Super League geben?
Will there be a Super League after all?
Будет ли Суперлига в конце концов?
Kommer det att bli en Super League trots allt?
Чи буде все ж таки Суперліга?
آیا در نهایت یک سوپر لیگ ایجاد خواهد شد؟
12 af verdens største fodboldklubber fra England, Spanien og Italien -
از|جهان|بزرگترین|باشگاه های فوتبال|از|انگلستان|اسپانیا|و|ایتالیا
12 تا از بزرگترین باشگاههای فوتبال جهان از انگلستان، اسپانیا و ایتالیا -
- melder midt i april ud, at de laver deres egen piratliga, Super League.
اعلام می کند|در وسط|در|آوریل|خارج|که|آنها|ایجاد می کنند|خود|خود|لیگ دزدان دریایی|سوپر|لیگ
- در اواسط آوریل اعلام میکنند که لیگ دزدی خود را، سوپر لیگ، راهاندازی میکنند.
Stifterne bliver lovet 26 mia. kr. til deling, og tanken er -
بنیانگذاران|می شوند|وعده داده شده|میلیارد|کرون|برای|تقسیم|و|فکر|است
به بنیانگذاران وعده 26 میلیارد کرون برای تقسیم داده میشود و ایده این است -
- at kampene skal sikre gigantiske indtægter til klubberne.
که|مسابقات|باید|تضمین کنند|عظیم|درآمدها|برای|باشگاه ها
- مسابقات باید درآمدهای کلانی برای باشگاهها تضمین کنند.
Indtægter, der er langt større end dem -
درآمدها|که|هستند|به مراتب|بزرگتر|از|آنها
درآمدهایی که به مراتب بیشتر از آنهاست -
- som Champions League-turneringen har kunnet sikre dem indtil videre.
که|قهرمانان|لیگ|تورنمنت|داشته|توانسته|تضمین کند|آنها|تا|کنون
- که مسابقات لیگ قهرمانان تا کنون توانستهاند برای آنها تضمین کنند.
Men så bryder utilfredsheden ud.
اما|سپس|میشکند|نارضایتی|بیرون
اما سپس نارضایتی بروز میکند.
Inden for 72 timer bliver forsøget på at kuppe UEFA lagt i graven.
قبل از|در|ساعت|خواهد شد|تلاش|برای|به|کودتا|یوفا|گذاشته|در|قبر
در عرض 72 ساعت تلاش برای کودتا در یوفا به خاک سپرده میشود.
Kuppet bliver afværget, men måske bare for en stund.
کودتا|می شود|خنثی|اما|شاید|فقط|برای|یک|لحظه
کودتا خنثی میشود، اما شاید فقط برای مدتی.
For ifølge Florentino Pérez, manden i spidsen for Super League -
برای||||||||سوپر|لیگ
زیرا به گفته فلورنتینو پرز، مردی که در رأس سوپر لیگ است -
- er projektet bare sat på standby.
است|پروژه|فقط|قرار داده شده|در|حالت تعلیق
- این پروژه فقط در حالت تعلیق قرار دارد.
Men bliver det umuligt at undgå udbryderligaer som Super League -
اما|می شود|آن|غیرممکن|به|اجتناب کردن|لیگ های فراری|مانند|سوپر|لیگ
اما آیا غیرممکن میشود که از لیگهای فراری مانند سوپر لیگ اجتناب کرد -
- når de store klubber lægger større og større afstand til alle de andre -
وقتی|آنها|بزرگتر|باشگاه ها|می گذارند|بزرگتر|و|بزرگتر|فاصله|به|همه|آنها|دیگر
- وقتی که باشگاههای بزرگ فاصله بیشتری با سایرین ایجاد میکنند -
- både økonomisk og resultatmæssigt?
هم|اقتصادی|و|از نظر نتیجه
- هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نتایج؟
De sidste 10 år har kun fem klubber vundet Champions League.
The|last|years|have|only|five|clubs|won|Champions|League
در ده سال گذشته تنها پنج باشگاه قهرمان لیگ قهرمانان شدهاند.
Alle var fra Spanien, England, Tyskland, Italien og Frankrig
همه|بودند|از|اسپانیا|انگلستان|آلمان|ایتالیا|و|فرانسه
همه از اسپانیا، انگلستان، آلمان، ایتالیا و فرانسه بودند
- de fem største ligaer. De 10 år før dét bød på otte forskellige vindere.
the|five|largest|leagues|The|years|before|that|offered|on|eight|different|winners
- پنج لیگ بزرگ. 10 سال قبل از آن، هشت برنده مختلف وجود داشت.
Porto blev i 2004 den seneste vinder, der ikke kom fra en top 5-liga.
پورتو|شد|در|آخرین|جدیدترین|برنده|که|نه|آمد|از|یک|بالای|لیگ 5
پورتو در سال 2004 آخرین برندهای بود که از یک لیگ پنجگانه نیامده بود.
Kun ni forskellige klubber har løftet pokalen de sidste 20 år.
فقط|ni|مختلف|باشگاه ها|داشته اند|بالا برده|جام|آنها|آخرین|سال
تنها نه باشگاه مختلف در 20 سال گذشته جام را بالا بردهاند.
20 år længere tilbage i tiden var der hele 15 forskellige vindere.
سال|بیشتر|به|در|زمان|بود|آنجا|تمام|مختلف|برندگان
20 سال قبل، 15 برنده مختلف وجود داشت.
Fem af dem var fra andre ligaer end de fem største.
پنج|از|آنها|بودند|از|دیگر|لیگ ها|از|آن|پنج|بزرگترین
پنج نفر از آنها از لیگهای دیگر غیر از پنج لیگ بزرگ بودند.
Men i dag er det svært at forestille sig en vinder fra fx Rumænien.
اما|در|امروز|است|آن|سخت|به|تصور کردن|خود|یک|برنده|از|مثلاً|رومانی
اما امروز تصور یک برنده از جمله رومانی دشوار است.
Steaua Bukarest har vundet Europa- pokalturneringen for mesterhold.
استوآ بخارست|بخارست|دارد|برنده شده||جام حذفی|برای|تیم قهرمان
استوآ بخارست قهرمان مسابقات جام اروپا برای تیمهای قهرمان شده است.
Eller det nuværende Serbien.
یا|آن|کنونی|صربستان
یا صربستان کنونی.
Og det gør han. Den jugoslaviske topscorer har afgjort sagen.
و|آن|می کند|او|آن|یوگسلاوی|گلزن|دارد|حل کرده|موضوع
و او این کار را میکند. بهترین گلزن یوگسلاوی موضوع را حل کرده است.
I flere store nationale ligaer har udviklingen kun peget i én retning.
در|چندین|بزرگ|ملی|لیگ ها|داشته اند|توسعه|فقط|اشاره کرده|به|یک|جهت
در چندین لیگ ملی بزرگ، توسعه تنها به یک سمت اشاره کرده است.
Juventus har vundet de seneste ni italienske mesterskaber.
یوونتوس|دارد|برنده شده|آن|آخرین|نه|ایتالیایی|قهرمانی ها
یوونتوس در نه قهرمانی اخیر ایتالیایی پیروز شده است.
Bayern München har vundet otte på stribe i Tyskland -
بایرن|مونیخ|دارد|برنده شده|هشت|به|طور متوالی|در|آلمان
بایرن مونیخ هشت بار متوالی در آلمان قهرمان شده است -
- og i Frankrig har PSG nuppet syv af de otte sidste mesterskaber.
و|در|فرانسه|دارد|PSG|گرفته|هفت|از|آن|هشت|آخرین|قهرمانی ها
- و در فرانسه PSG حالا هفت تا از هشت قهرمانی آخر را به دست آورده است.
Og det er ikke helt tilfældigt, at konkurrencen er blevet mindre.
و|آن|است|نه|کاملاً|تصادفی|که|رقابت|است|شده|کمتر
و این کاملاً تصادفی نیست که رقابت کمتر شده است.
Der er nogle milepæle i 90'erne. En reformation af turneringsformater.
وجود دارد|است|برخی|نقاط عطف|در|دهه 90|یک|اصلاح|از|فرمت های مسابقه
در دهه 90 برخی نقاط عطف وجود دارد. یک اصلاح در فرمتهای مسابقات.
Kenneth Cortsen har forsket i fodboldens kommercielle udvikling.
کنت|کورتسن|دارد||در|فوتبال|تجاری|توسعه
کنث کورتسن در مورد توسعه تجاری فوتبال تحقیق کرده است.
Champions League var tidligere mesterholdenes Europacup -
لیگ قهرمانان|قهرمانان|بود|قبلی|قهرمانان|جام اروپا
لیگ قهرمانان قبلاً جام اروپا برای تیمهای قهرمان بود -
- hvor adgang kun var mulig, hvis man havde vundet den nationale liga.
جایی که|دسترسی|فقط|بود|ممکن|اگر|کسی|داشت|برنده شده بود|آن|ملی|لیگ
- که ورود به آن تنها در صورتی ممکن بود که تیمی لیگ ملی را برده باشد.
Man kom ud på den kommercielle bane og gav mulighed for -
من|آمد|بیرون|به|آن|تجاری|میدان|و|داد|فرصت|برای
این امر به میدان تجاری راه پیدا کرد و امکان -
- at flere store ligaer kunne få flere hold med end bare mesterholdet.
که|بیشتر|بزرگ|لیگ ها|می توانستند|دریافت کنند|بیشتر|تیم ها|با|بیشتر|فقط|قهرمان
- که چندین لیگ بزرگ میتوانند تیمهای بیشتری نسبت به فقط قهرمان داشته باشند.
Jeg ser også en væsentlig milepæl med Bosmandommen i 90'erne.
من|میبینم|همچنین|یک|مهم|نقطه عطف|با|بوسناندوم|در|دهه 90
من همچنین یک نقطه عطف مهم با حکم بوسمن در دهه 90 را میبینم.
Der er mange bud på fremtiden.
وجود دارد|است|بسیاری|پیشنهادات|درباره|آینده
پیشنهادات زیادی برای آینده وجود دارد.
Når fx Genova møder Liverpool, kan Liverpool stille med tre tyskere -
وقتی|به عنوان مثال|جنوا|ملاقات می کند|لیورپول|می تواند||ارائه دهد|با|سه|آلمانی
زمانی که مثلاً جنوا با لیورپول روبرو میشود، لیورپول میتواند با سه آلمانی به میدان برود -
- fire franskmænd, en belgier og tre danskere.
چهار|فرانسوی|یک|بلژیکی|و|سه|دانمارکی
- چهار فرانسوی، یک بلژیکی و سه دانمارکی.
Topklubber kaprer de bedste spillere. Det skævvrider konkurrencen.
باشگاه های بزرگ|تصاحب می کنند|آنها|بهترین|بازیکنان|این|تحریف می کند|رقابت
باشگاههای بزرگ بهترین بازیکنان را جذب میکنند. این رقابت را ناعادلانه میکند.
Omsætning, transferudgifter og lønninger er steget voldsomt.
فروش|هزینه های انتقال|و|حقوق|هستند|افزایش یافته|به شدت
درآمد، هزینههای انتقال و حقوق به شدت افزایش یافته است.
De største klubber er blevet gigantforretninger.
The|largest|clubs|are|become|giant businesses
بزرگترین باشگاهها به کسبوکارهای غولپیکر تبدیل شدهاند.
Flere udenlandske investorgrupper har købt sig ind i europæisk topfodbold.
چندین|خارجی|گروه های سرمایه گذاری|داشته اند|خریداری کرده اند|خودشان|وارد|در|اروپایی|فوتبال حرفه ای
گروههای سرمایهگذار خارجی بیشتری به فوتبال حرفهای اروپا وارد شدهاند.
Paris har en af de rigeste klubber, efter at emiren i Qatar købte PSG.
پاریس|دارد|یکی از|از|ترین|ثروتمندترین|باشگاه ها|پس از|اینکه|امیر|در|قطر|خرید|PSG
پاریس یکی از ثروتمندترین باشگاهها را دارد، پس از اینکه امیر قطر PSG را خرید.
Polariseringen mellem de allerstørste og de andre bliver mere udtalt.
قطبش|بین|آنها|بزرگترین|و|آنها|دیگران|می شود|بیشتر|بارزتر
قطبی شدن بین بزرگترینها و دیگران بیشتر و بیشتر نمایان میشود.
I 2010 toppede Real Madrid listen over klubber med størst omsætning.
در|صدرنشین شد|||لیست|از|باشگاه ها|با|بزرگترین|درآمد
در سال 2010، رئال مادرید در صدر فهرست باشگاههایی با بالاترین درآمد قرار گرفت.
3,3 mia. kr. kom der i kassen.
میلیارد|کرون|آمد|آنجا|به|صندوق
۳.۳ میلیارد کرون به حساب واریز شد.
2,5 mia. mere end Aston Villa, der lå nederst på listen med 0,8 mia.
میلیارد|بیشتر|از|آستون|ویلا|که|قرار داشت|در پایین|در|لیست|با|میلیارد
۲.۵ میلیارد بیشتر از آستون ویلا که در انتهای لیست با ۰.۸ میلیارد قرار داشت.
Ti år senere toppede FC Barcelona med en omsætning på 5,4 mia. kr.
ده|سال|بعد|به اوج رسید|اف سی|بارسلونا|با|یک|درآمد|به|میلیارد|کرون
ده سال بعد، FC بارسلونا با درآمد ۵.۴ میلیارد کرون در صدر قرار گرفت.
Over 4 mia. mere end listens sidste klub, Eintracht Frankfurt.
بیش از|میلیون|بیشتر|از|شنوندگان|آخرین|باشگاه|آینتراخت|فرانکفورت
بیش از ۴ میلیارد بیشتر از آخرین باشگاه لیست، اینتراخت فرانکفورت.
UEFA er klar over problemerne med den øgede polarisering.
یوفا|است|آگاه|به|مشکلات|با|آن|افزایش یافته|قطبی شدن
یوفا از مشکلات ناشی از افزایش قطب بندی آگاه است.
Indtægter bliver mere koncentrerede.
درآمدها|می شوند|بیشتر|متمرکز
درآمدها به طور فزایندهای متمرکز میشوند.
De fem største ligaer genererer alene 75 % af de samlede indtægter.
(مفرد)|پنج|بزرگترین|لیگ ها|تولید می کنند|تنها|از|(مفرد)|کل|درآمدها
پنج لیگ بزرگ تنها 75 درصد از کل درآمدها را تولید میکنند.
Og nu er der indikationer på, at de 30 største klubber -
و|اکنون|هستند|وجود دارد|نشانه هایی|بر|اینکه|آنها|بزرگترین|باشگاه ها
و اکنون نشانههایی وجود دارد که 30 باشگاه بزرگ -
- har over halvdelen af indkomsten blandt klubberne i de bedste ligaer.
دارد|بیش از|نیمی|از|درآمد|در میان|باشگاه ها|در|بهترین|بهترین|لیگ ها
- بیش از نیمی از درآمدها در میان باشگاهها در بهترین لیگها.
Sidste års CL-vindere Bayern München -
آخرین|سال|||بایرن|مونیخ
برندگان لیگ قهرمانان سال گذشته بایرن مونیخ -
- kunne bogføre 900 mio. kr. i indtægter for sejren.
میتوانست|ثبت کند|میلیون|کرون|در|درآمدها|برای|پیروزی
- توانستند 900 میلیون کرون درآمد برای پیروزی خود ثبت کنند.
Men ikke alle de store klubber er tilfredse med beløbene.
اما|نه|همه|آنها|بزرگ|باشگاه ها|هستند|راضی|با|مبلغ ها
اما همه باشگاههای بزرگ از این مبالغ راضی نیستند.
Glidebanen startede i 90'erne, da man omstrukturerede turneringsformatet.
مسیر حرکت|شروع شد|در|دهه 90|زمانی که|آنها|بازسازی کرد|فرمت مسابقات
لیز خوردن از دهه 90 آغاز شد، زمانی که فرمت مسابقات بازسازی شد.
Man har lukket op for, at det er okay at tilgodese flere store klubber.
مردم|دارد|بسته|باز|برای|اینکه|این|است|خوب|به|ترجیح دادن|چندین|بزرگ|باشگاه ها
این امکان فراهم شده است که به چندین باشگاه بزرگ توجه شود.
Får vi så ikke en udbryderliga, hvor de store klubber deler overskuddet?
خواهیم|ما|پس|نه|یک|لیگ فراری|جایی که|آنها|بزرگ|باشگاه ها|تقسیم می کنند|سود
آیا ما یک لیگ انشعابی نخواهیم داشت، جایی که باشگاههای بزرگ سود را تقسیم میکنند؟
Eller er det tomme trusler fra klubberne for at presse UEFA?
یا|است|آن|توخالی|تهدیدها|از|باشگاهها|برای|به|فشار آوردن|یوفا
یا این تهدیدهای توخالی از سوی باشگاهها برای فشار به یوفا است؟
Presset er gået fra at være et kommunikativt pres til -
فشار|است|رفته|از|به|بودن|یک|ارتباطی|فشار|به
فشار از یک فشار ارتباطی به -
- at vi er tættere på en aktualisering.
که|ما|هستیم|نزدیکتر|به|یک|به روز رسانی
- اینکه ما به یک بهروزرسانی نزدیکتر هستیم.
Det tror jeg ikke vil ændre sig i de kommende år.
آن|فکر|من|نه|خواهد|تغییر|آن|در|آن|آینده|سال
من فکر نمیکنم که این در سالهای آینده تغییر کند.
Jeg ved ikke, om der vil ske et skred mod handling på den her front -
من|میداند|نه|آیا|آنجا|خواهد|رخ دهد|یک|تغییر|به سمت|اقدام|در|این|اینجا|جبهه
نمیدانم آیا در این زمینه حرکتی به سمت عمل صورت خواهد گرفت -
- og et format i en eller anden form, der kommer til at eksistere.
و|یک|فرمت|در|یک|یا|دیگر|شکل|که|خواهد آمد|به|در|وجود داشته باشد
- و یک فرمت به هر شکلی که وجود خواهد داشت.
Men jeg tror, at det vil være et kompromis med både FIFA og UEFA.
اما|من|فکر می کنم|که|این|خواهد|بودن|یک|توافق|با|هر دو|فیفا|و|یوفا
اما من فکر میکنم که این یک مصالحه با هر دو فیفا و یوفا خواهد بود.
Kunne du lide videoen, så giv den et like.
Could|you|like|video|then|give|it|a|like
اگر از ویدیو خوشتان آمد، لطفاً آن را لایک کنید.
Hvis du vil se flere videoer fremover, så tryk på "abonner".
اگر|تو|بخواهی|ببینی|بیشتر|ویدیوها|در آینده|پس|فشاردهی|روی|اشتراک
اگر میخواهید ویدیوهای بیشتری در آینده ببینید، روی "اشتراک" کلیک کنید.
SENT_CWT:AFkKFwvL=3.37 PAR_TRANS:gpt-4o-mini=3.34
fa:AFkKFwvL
openai.2025-02-07
ai_request(all=90 err=0.00%) translation(all=72 err=0.00%) cwt(all=696 err=2.30%)