×

Mes naudojame slapukus, kad padėtume pagerinti LingQ. Apsilankę avetainėje Jūs sutinkate su mūsų slapukų politika.

image

School of proficiency, بخش سوم چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2)

بخش سوم چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2)

حالت خراج هم به شدت به چینی ها کمک کرد

و باعث پیشرفتش شد

یا کشاورزی خوب ، تجارت دریایی ، صادرات و واردات درست

امن کردن راهها ، استفاده از ابزار آلات قوی

مثل قطب نما

حالا می رویم جلوتر

به ادامه مطلب می پردازیم

در سلسله تانگ تقریبا اولین کپی برداری های چینی ها شروع شد

یعنی چینی ها فهمیدند با کپی برداری خیلی خوب می توانند پیشرفت کنند

چینی ها در صنعت دریانوردی مشکل داشتند

کپی کردند کشتی هاشون را اعراب و از هندیها کشتی بادبان بار ساختند

همین تقلید این قدر پیشرفت کرد که توانستند اولین اقیانوس پیماها را بسازند

چینی ها چند هزار سال پیش تو اقیانوس سفر می کردند و تجارت میکردند

ببینید چه قدر این تقلید می تواند درست باشد

تقلیدی که خودت پیشرفتش بدهی

حالا تا اینجا آمده و اتفاقها افتاد

و میخواهیم برویم سر و سراغ سلسله مینگ

در اواخر دوره کوبلای خان که نوه چنگیز خان مغول بود

شرایط خیلی در چین بد شد

قحطی شدید ، فشار اقتصادی بسیار هین شرایطی که الان کره شمالی دارد

یعنی شما هر چه قدر هم دیکتاتور باشید

فشار بیاورید

در انتها می شود کره شمالی

و می شود قحطی مردم

یعنی فرقی نمی کند

می شود گشنگی و بدبختی

یعنی شما هر جایی در هر کشوری گشنگی و بدبختی دیدید

دنبال یک حاکم مستبد و دیکتاتور بگردید

سیستم های دیکتاتوری و کمونیستی

حالا شاید اسمش کمونیستی نباشد

قطعا روش و سیاقش کمونیستی وبده

در اوایل مردم ریختند و سلسله کوبلای خان از هم پاشید

مردم ریختند انجا را گرفتند

سلسله مینگ به وجود آمد

سلسله مینگ با توجه به این که در زمان کوبلای خان

مردم تحت فشار بودند

و مساوات و برابری برقرار نبود

سلسله مینگ یک دفعه آمد زد توی الهیات و کنفوسیوس

کنفوسیوس گفت باید مساوات برقرار شود

برابری بین همه برقرار شود

یک جوری غذا بخورند و یک جوری لباس بپوشند

کره شمالی الان

خیلی اتفاقات می افتاد اصلا می آمد خانواده ها را از هم جدا می کرد

ده تا ده تا می کرد ، می گفت این ده تا مثل هم هستند ،

کارهای عجیب و غریب

خیلی قوانینش به شدت بد بود

و بعد چون صنعت در کنفوسیوس روی کشاورزی می چرخید

اینها رفتند روی کشاورزی

به خاطر تمرکز روی کشاورزی کم کم تجارت کم رنگ تر شد

ولی همین سلسله مینگ که کلی به تجارت ظلم می کرد

بسترهای تجارت را دوباره درست کرد

چرا ؟ چون سستم مالیاتی گذاشت

سیستم مالیاتی اش دو حالت بود

یا خارج داشتی می دادی

کشاورز بودی و محصولات کشاورزی را می دادی

اگر نداشتی و آدم عادی بودی

باید کار می کردی برای دولت

کارگری مالیاتی را آغاز کرد

این کارگری مالیاتی کلی باعث شد

دولت مثلا می خواستند شهری را درست بکنند

دولت حساب و کتاب می کرد

مثلا می گفت اگر من بخواهم این را درست کنم

یک هزینه مثلا پنجاهی برایش انجام بدهد

می آمد می گفت من بیایم از کارگرها بیگاری بکشم

اصطلاحا ، به راحتی انجام می دهم بدون پول

اسمش را گذاشت کارگری مالیاتی

در زمان سلسله مینگ

سه تا شهر خیلی بزرگ ساخته شد برای چین

کلی بندر و آبراه و کلی کانال ، که اینها همه از زمان کوبلای خان مونده بود

و به دلیل این که کوبلای خان خیلی آدم جنگجویی بود

اصلا به ساخت و ساز و آبادانی اهمیت نمی داد

کلی اینها ساخته شد

و اصطلاحا بستر تجارت دوباره شکل گرفت

یعنی کلی مردم کارگری کردند و این شکل گرفت

و صد سال این اتفاق....

یعنی سلسله مینگ صد سال اولش همین بود

یعنی با فشار و بیگاری

روی مردم آمد کلی راه ساخت

کلی جاده ساخت

کلی شهر ساخت و این اتفاق افتاده

یک چیزی که ما می فهمیم

چه چند هزار سال پیش باشد چه الان

باید سازندگی باشد

راه درست ساخته شود

جاده درست ساخته شود

شهرهای درست ساخته شوند

حالا الان با عناصر امروزی و مدرن

تا اینها نباشد هیچی پیشرفت نمی کند

الکی مجوز ندهید ساختمان بسازند

چند متر ، چند متر در شمال تهران

یا در غرب تهران

اینها چهار روز دیگر آب و برقش را از کجا میخواهید تامین کنید

یعنی من از این میسوزم که چینی ها چند هزار سال پیش فهمیدند

مردم ما الان در زمان حال این را متوجه نمی شوند

صد سال این روش در سلسله مینگ ادامه پیدا کرد

بیگاری کارگری وجود داشت

مالیات در ازای کارگری می گرفت

این گذشت تا بعد از این صد سال شروع کردند قوانین را تغییر دادن

قوانین شروع کرد تغییر کردن

و شکل جدیدی از مالیات به وجود آمد

قبلا مالیات چه طوری بود ؟

قبلا به این شکل بود که

می آمدند می گفتند آقا یک چینی ساز

اگر دوازده ماه کار میکند

نه ماه می تواند برای خودش کار کند و سه ماه باید رایگان برای دولت کار کند

آمدند این را عوض کردند

گفتند از این به بعد یک چینی ساز باید مثلا پنج دهم لیانگ مالیات بدهد

در صورتی که یک چینی ساز دوازده لیانگ در سال درآمد دارد

این باعث می شد که چینی ساز بیشتر کار کند

در نتیجه تولیداتشان بیشتر شود

در نتیجه تجارت بتواند شکل بگیرد

و از اینجا به بعد یک نقطه عطف بود

استفاده بیشتر از پول صورت گرفت

یعنی بیشتر از پول استفاده می شد

خرید اجناس بیشتر شد

و جریان نقره شکل گرفت در چین

و نقره می آمد ، پول ضرب می شد ، پول وارد اقتصاد می شد

و خیلی خیلی کمک کرد

یکی از دلایل عدم پیشرفت جامعه ما الان ضعف شدید سیستم مالیاتی

و این که مردم زمانی که مالیات می دهند

مالیات دوباره برنمی گردد به چرخه اقتصاد

زمانی که شما مالیات بدهید

مالیات برگردد در چرخه اقتصاد

می شود همین صد سال دوم سلسله مینگ

شما می دانید که چیز عجیب و غریبی نیست

مال چند هزار سال پیش است

یک مالیاتی را تعیین میکنید

به ازای سالی که هر کسی کار می کند

می گوید این صنف در آمدش این قدر است

این قدر را باید مالیات بدهد

این مالیات را می گیری

این جریان نقدینگی باعث می شود که خرید اجناس بیشتر شود

بعد وارد کشور می کنی

آبادانی و عمران را بیشتر می کنی

در نتیجه وقتی شهرها درست باشند

راهها درست باشند

در نتیجه تجارت بهتری شکل می گیرد

و خب خیلی اتفاقات بعدش می افتد

می بینید چرخه های معیوب را من دارم

با برگشت زدن به تاریخ چین قوی ترین کشور الان دنیا می سنجم

که آنها چند هزار سال پیش چی کار کردند

ما اگر چند هزار سال پیش آنها را هم کپی کنیم

می توانیم انجام بدهیم

این گذشت تا رسیدیم به تاجران هویژو

یکی از نقطه های عطف تاریخ چین

که ما الان بهش خیلی نیاز داریم استفاده کنیم

تاجران هویژو توی زمینهایی زندگی میکردند

که فاقد زراعت بود

یعنی هیچ زراعت و هیچ کشاورزی در ان زمینها صورت نمی گرفت

تنها چیزی که یک سری جاهاش کاشته می شد

می توانستند دربیاورند چای بود

اینها اجبارا مجبور شدند

ما که چیزی زمینهایمان ندارد

باید تاجر خوبی بشویم

چیزی که الان معضل ما است

آقا در اصفهان نباید کشاورزی شود

یزد نباید کشاورزی داشته باشد

از مردم این شهرها سعی کنید جای کشاورز

تجار خوب بسازید

تاجران خوب بسازید

تا وقتی این شکل نگیرد

هیچ اتفاقی نمی افتد

همه که نباید کشاورز شوند

بچه ان کشاورز را ببر بکن یک تاجر خوب

تجارت کند

از آن تجارت پول دربیاورد

اینها تاجر ماهری شدند

این قدر پولدار شدند که توانستند حق تجارت نمک را از سلسله مینگ بگیرند

و حق تجارت نمک را گرفتند

این قدر باز پولدار شدند

آمدند در سرمایه گذاری و تجارت آهن

شروع کردند کارخانه زدن

شروع کردند محل چیزی را که تولید می شود ، زدن

و صنعت در چین این طوری آغاز شد

یعنی توسط یک سری تجار که زمینهای کشاورزیشون خوب نبود

به اجبار آمدند این را انجام دادند

صنعت از اینجا شروع شد

و اینجا نقطه تحول بزرگ اقتصادی چین است

مثل الان ایران شد تقریبا

تقریبا مثل الان مردم ایران

تجار آمدند دیدند ما بچه دار شدیم

بچه هامون چی کار کنند ؟

این راه ما را بیایند ؟ نه

این راه ما سخت است

بیا تجارت کن و برو و بیا و کلی سختی داشته آن موقع

بچه هاشون را با پولی که داشتند فرستادند درس بخوانند

این درس خواندن باعث شد

بچه های تحصیل کرده و پولدار اینها راه پیدا کنند به نهادهای دولتی

و همین ها باعث تحول بزرگ اقتصادی شد

طرف علم داشت ، پول هم داشت

برای تحول اقتصادی

چیزی که در ایران کم است

شخصی پول دار است

بچه اش انگل است

دارد دور دور می کند تو اندرزگو

هیچ کاربردی ندارد فقط اکسیژن مصرف میکند

دارد بنزین زیادی مصرف میکند

دارد ترافیک ایجاد می کند

آلودگی صوتی ، ایجاد می کند

این بد است

باید تجار یادبگیرند در یک سیکلی فرزندان کارآمد به جامعه نحویل دهند

چه تجار چه آدمهای پولدار ، و چه مسئولینی که بچه های خود را خارج فرستادید عشق و حال

باید یاد بیگرند اینها بیایند بروند چیزی یاد بگیرند

در دولت حتی با پشتوانه شماها به این کشور خدمت کنند

نه این که بروند دنبال عشق و حالر

چین هزار سال تجارش فهمیدند

برای بچه هاشون این کار را کردند

وضعشون الان این است

که باعث خیلی پیشرفتشون شده

یعنی این درس خواندن بچه های پولدار

که باباهای پولداری داشتند

خیلی باعث پیشرفت و تحول بزرگ اقتصادی در چین شده

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

بخش سوم چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2) |||how||the most||| How did the third part of China become the richest country in the world? (2) Comment la troisième partie de la Chine est-elle devenue le pays le plus riche du monde ? (2) Hoe werd het derde deel van China het rijkste land ter wereld? (2) Jak trzecia część Chin stała się najbogatszym krajem na świecie? (2) Como a terceira parte da China se tornou o país mais rico do mundo? (2) Hur blev den tredje delen av Kina det rikaste landet i världen? (2)

حالت خراج هم به شدت به چینی ها کمک کرد ||||fortemente||cinesi||aiutare| The state of tribute also greatly helped the Chinese

و باعث پیشرفتش شد good agriculture , maritime trade , road safety, use of powerful tools

یا کشاورزی خوب ، تجارت دریایی ، صادرات و واردات درست Or good agriculture, sea trade, right export and import

امن کردن راهها ، استفاده از ابزار آلات قوی Securing the roads, using strong tools

مثل قطب نما for example: compass

حالا می رویم جلوتر now|||further ahead let's go ahead & read on

به ادامه مطلب می پردازیم We will continue reading

در سلسله تانگ تقریبا اولین کپی برداری های چینی ها شروع شد almost the first chinese copying began in the Tang dynasty

یعنی چینی ها فهمیدند با کپی برداری خیلی خوب می توانند پیشرفت کنند the chinese realized that they could make good progress with good copying

چینی ها در صنعت دریانوردی مشکل داشتند they had problems in the maritime industry

کپی کردند کشتی هاشون را اعراب و از هندیها کشتی بادبان بار ساختند they copied their ships from the Arabs & Indians they built a sailing ship

همین تقلید این قدر پیشرفت کرد که توانستند اولین اقیانوس پیماها را بسازند this|imitation|||progress|advanced||||||| this imitation became so advanced that they were able to build the first ocean liners

چینی ها چند هزار سال پیش تو اقیانوس سفر می کردند و تجارت میکردند the chinese traveled & traded in ocean thousands of years ago

ببینید چه قدر این تقلید می تواند درست باشد see how good this imitation can be

تقلیدی که خودت پیشرفتش بدهی true imitation & imitation that you develop yourself

حالا تا اینجا آمده و اتفاقها افتاد so far something has happened & now we are going to the Ming dynasty

و میخواهیم برویم سر و سراغ سلسله مینگ And we want to go to the Ming Dynasty

در اواخر دوره کوبلای خان که نوه چنگیز خان مغول بود the grandson of the mongol Genghis khan

شرایط خیلی در چین بد شد the situation in China became very bad

قحطی شدید ، فشار اقتصادی بسیار هین شرایطی که الان کره شمالی دارد sever famine , great economic pressure , the same situation that north korea is in now

یعنی شما هر چه قدر هم دیکتاتور باشید that is , no matter how dictatorial you are

فشار بیاورید and no matter how much you push

در انتها می شود کره شمالی the end is the famine of the people

و می شود قحطی مردم And people will be starving

یعنی فرقی نمی کند that is , it does not matter , because there is hunger & misery

می شود گشنگی و بدبختی It can be hunger and misery

یعنی شما هر جایی در هر کشوری گشنگی و بدبختی دیدید that is , you saw hunger & misery everywhere in every country

دنبال یک حاکم مستبد و دیکتاتور بگردید look for a tyrant & dictator & dictatorial & communist systems

سیستم های دیکتاتوری و کمونیستی Dictatorship and communist systems

حالا شاید اسمش کمونیستی نباشد Now maybe its name is not communist

قطعا روش و سیاقش کمونیستی وبده Definitely, the method and context is communist and debt

در اوایل مردم ریختند و سلسله کوبلای خان از هم پاشید Early on, the people poured in and the Kublai Khan dynasty fell apart

مردم ریختند انجا را گرفتند

سلسله مینگ به وجود آمد

سلسله مینگ با توجه به این که در زمان کوبلای خان Given that the people were under a lot of pressure during the time of Kublai khan

مردم تحت فشار بودند

و مساوات و برابری برقرار نبود and there was no equailty

سلسله مینگ یک دفعه آمد زد توی الهیات و کنفوسیوس the ming dynasty suddenly turned to theology & confucius

کنفوسیوس گفت باید مساوات برقرار شود he said equality must be established

برابری بین همه برقرار شود equality must be established between all

یک جوری غذا بخورند و یک جوری لباس بپوشند everyone should eat the same way

کره شمالی الان everyone should dress the same way

خیلی اتفاقات می افتاد اصلا می آمد خانواده ها را از هم جدا می کرد they separated families

ده تا ده تا می کرد ، می گفت این ده تا مثل هم هستند ، they were divided into groups of ten

کارهای عجیب و غریب strange things

خیلی قوانینش به شدت بد بود its rules are very strict

و بعد چون صنعت در کنفوسیوس روی کشاورزی می چرخید in confucius , he revolved around agriculture

اینها رفتند روی کشاورزی they were to agriculture

به خاطر تمرکز روی کشاورزی کم کم تجارت کم رنگ تر شد due to the focus on agriculture , trade gradually fading

ولی همین سلسله مینگ که کلی به تجارت ظلم می کرد but the same Ming dynasty , despite oppressing trade

بسترهای تجارت را دوباره درست کرد rebuilt the bussiness platform

چرا ؟ چون سستم مالیاتی گذاشت because he put the tax system

سیستم مالیاتی اش دو حالت بود there were two cases, or they were paying tribute

یا خارج داشتی می دادی

کشاورز بودی و محصولات کشاورزی را می دادی

اگر نداشتی و آدم عادی بودی

باید کار می کردی برای دولت

کارگری مالیاتی را آغاز کرد a tax worker started

این کارگری مالیاتی کلی باعث شد this tax worker caused or if they wanted to build a city

دولت مثلا می خواستند شهری را درست بکنند

دولت حساب و کتاب می کرد the government was accounting

مثلا می گفت اگر من بخواهم این را درست کنم if i want to do this , i have to pay fifty

یک هزینه مثلا پنجاهی برایش انجام بدهد

می آمد می گفت من بیایم از کارگرها بیگاری بکشم

اصطلاحا ، به راحتی انجام می دهم بدون پول as a result , this is easily done

اسمش را گذاشت کارگری مالیاتی he called it a tax worker

در زمان سلسله مینگ during the ming dynasty , three very large cities were built

سه تا شهر خیلی بزرگ ساخته شد برای چین for China

کلی بندر و آبراه و کلی کانال ، که اینها همه از زمان کوبلای خان مونده بود many canals, waterways & ports remained during Kublai khan's time

و به دلیل این که کوبلای خان خیلی آدم جنگجویی بود you know that Kublai khan was a warrior

اصلا به ساخت و ساز و آبادانی اهمیت نمی داد who did not care about construction at all , all this was built

کلی اینها ساخته شد

و اصطلاحا بستر تجارت دوباره شکل گرفت and the so called business platform was re-formed

یعنی کلی مردم کارگری کردند و این شکل گرفت that is , the people worked & this happened for a 100 years

و صد سال این اتفاق....

یعنی سلسله مینگ صد سال اولش همین بود

یعنی با فشار و بیگاری

روی مردم آمد کلی راه ساخت he came & made the whole way

کلی جاده ساخت Road and city construction

کلی شهر ساخت و این اتفاق افتاده and this happened

یک چیزی که ما می فهمیم one thing we understand , whether a few thousand years ago or now

چه چند هزار سال پیش باشد چه الان

باید سازندگی باشد

راه درست ساخته شود

جاده درست ساخته شود

شهرهای درست ساخته شوند

حالا الان با عناصر امروزی و مدرن now with modern & contemprary elements

تا اینها نباشد هیچی پیشرفت نمی کند without these , nothing will progress

الکی مجوز ندهید ساختمان بسازند don't give unfounded permits to build

چند متر ، چند متر در شمال تهران with large areas in you and west of Tehran

یا در غرب تهران

اینها چهار روز دیگر آب و برقش را از کجا میخواهید تامین کنید where do the water & electricity of these buildings come from later ?

یعنی من از این میسوزم که چینی ها چند هزار سال پیش فهمیدند i'm upset that the chinese found out a few thousand years ago

مردم ما الان در زمان حال این را متوجه نمی شوند our people did not realize this at the time

صد سال این روش در سلسله مینگ ادامه پیدا کرد this practice continued for a hundred years in the Ming dynasty

بیگاری کارگری وجود داشت he worked as a laborer

مالیات در ازای کارگری می گرفت he collected taxes in exchange for labor

این گذشت تا بعد از این صد سال شروع کردند قوانین را تغییر دادن after a hundred years , they changed the rules

قوانین شروع کرد تغییر کردن laws began to change & a new form of taxation emerged

و شکل جدیدی از مالیات به وجود آمد

قبلا مالیات چه طوری بود ؟ what was the tax like before ?

قبلا به این شکل بود که it used to be this way

می آمدند می گفتند آقا یک چینی ساز they said if a procelain maker works fifteen months

اگر دوازده ماه کار میکند

نه ماه می تواند برای خودش کار کند و سه ماه باید رایگان برای دولت کار کند nine months can work for itself he has to work for the government for three months for free

آمدند این را عوض کردند they changed that

گفتند از این به بعد یک چینی ساز باید مثلا پنج دهم لیانگ مالیات بدهد they said that from now on , a proclain maker will pay five tenths LIANG of a tax

در صورتی که یک چینی ساز دوازده لیانگ در سال درآمد دارد if a procelain maker earned 12 LINAG a year

این باعث می شد که چینی ساز بیشتر کار کند this made the procelain maker work harder

در نتیجه تولیداتشان بیشتر شود as a result , their production will increase

در نتیجه تجارت بتواند شکل بگیرد as a result , trade can take shape

و از اینجا به بعد یک نقطه عطف بود it was a turning point from now on

استفاده بیشتر از پول صورت گرفت more money was used

یعنی بیشتر از پول استفاده می شد

خرید اجناس بیشتر شد purchases of goods increased

و جریان نقره شکل گرفت در چین and the flow of silver was formed in China

و نقره می آمد ، پول ضرب می شد ، پول وارد اقتصاد می شد coins were struck with silver money entered the economy

و خیلی خیلی کمک کرد and that helped a lot

یکی از دلایل عدم پیشرفت جامعه ما الان ضعف شدید سیستم مالیاتی one of the reasons our society is not progressing right now severe weakness of the tax system

و این که مردم زمانی که مالیات می دهند and that when people pay taxes , taxes don't return to the economic cycle

مالیات دوباره برنمی گردد به چرخه اقتصاد

زمانی که شما مالیات بدهید when ou pay taxes & go back to the economic cycle

مالیات برگردد در چرخه اقتصاد

می شود همین صد سال دوم سلسله مینگ this will be the second hundred years of the Ming dynasty

شما می دانید که چیز عجیب و غریبی نیست this is not a strange thing & it is for several thousand years

مال چند هزار سال پیش است

یک مالیاتی را تعیین میکنید

به ازای سالی که هر کسی کار می کند for every year that an individual works in any union

می گوید این صنف در آمدش این قدر است

این قدر را باید مالیات بدهد you get this tax

این مالیات را می گیری and the flow of liquidity increases the purchase of Goods

این جریان نقدینگی باعث می شود که خرید اجناس بیشتر شود

بعد وارد کشور می کنی you bring liquidity into the country

آبادانی و عمران را بیشتر می کنی you increase its development

در نتیجه وقتی شهرها درست باشند as a result , when cities are right

راهها درست باشند the ways are right , so better business is formed

در نتیجه تجارت بهتری شکل می گیرد

و خب خیلی اتفاقات بعدش می افتد and after that , much better things happen

می بینید چرخه های معیوب را من دارم defective cycles

با برگشت زدن به تاریخ چین قوی ترین کشور الان دنیا می سنجم i'm going back in chinese history the strongest country right now

که آنها چند هزار سال پیش چی کار کردند i measure what they did a few thousand years ago

ما اگر چند هزار سال پیش آنها را هم کپی کنیم we copy the same

می توانیم انجام بدهیم we can do it

این گذشت تا رسیدیم به تاجران هویژو this issue passed until we reached the Huizhou traders

یکی از نقطه های عطف تاریخ چین one of the turning points in chinese history

که ما الان بهش خیلی نیاز داریم استفاده کنیم which we now desperately need to use them

تاجران هویژو توی زمینهایی زندگی میکردند the Huizhou merchants lived on land

که فاقد زراعت بود which lacked agricultural power

یعنی هیچ زراعت و هیچ کشاورزی در ان زمینها صورت نمی گرفت that is , no agriculture was done on these lands

تنها چیزی که یک سری جاهاش کاشته می شد the only thing they could plant was tea

می توانستند دربیاورند چای بود

اینها اجبارا مجبور شدند they say that we have nothing on our lands

ما که چیزی زمینهایمان ندارد

باید تاجر خوبی بشویم

چیزی که الان معضل ما است that's our problem right now

آقا در اصفهان نباید کشاورزی شود agriculture should not be done in Isfahan

یزد نباید کشاورزی داشته باشد

از مردم این شهرها سعی کنید جای کشاورز you have to make the people of these cities good traders instead of farmers

تجار خوب بسازید

تاجران خوب بسازید

تا وقتی این شکل نگیرد

هیچ اتفاقی نمی افتد

همه که نباید کشاورز شوند they should not become farmers

بچه ان کشاورز را ببر بکن یک تاجر خوب make the child of that farmer a good businessman

تجارت کند trade and make money from trading

از آن تجارت پول دربیاورد

اینها تاجر ماهری شدند they became skilled traders

این قدر پولدار شدند که توانستند حق تجارت نمک را از سلسله مینگ بگیرند they became rich & were able to get the right to trade salt from the Ming dunasty

و حق تجارت نمک را گرفتند and they got the right to trade salt

این قدر باز پولدار شدند when they got rich again , they invested in the iron trade

آمدند در سرمایه گذاری و تجارت آهن

شروع کردند کارخانه زدن they started to established a factory

شروع کردند محل چیزی را که تولید می شود ، زدن Establish where something is produced

و صنعت در چین این طوری آغاز شد in china , the industry began this way

یعنی توسط یک سری تجار که زمینهای کشاورزیشون خوب نبود that is , by traders who did not have good agricultural land

به اجبار آمدند این را انجام دادند the industry started here

صنعت از اینجا شروع شد

و اینجا نقطه تحول بزرگ اقتصادی چین است and this is the point of great economic transformation in China

مثل الان ایران شد تقریبا it became almost like the people of Iran today

تقریبا مثل الان مردم ایران

تجار آمدند دیدند ما بچه دار شدیم

بچه هامون چی کار کنند ؟ they asked what our children should do

این راه ما را بیایند ؟ نه

این راه ما سخت است

بیا تجارت کن و برو و بیا و کلی سختی داشته آن موقع they had to be brave & work hard

بچه هاشون را با پولی که داشتند فرستادند درس بخوانند they sent their children to study

این درس خواندن باعث شد the same education caused

بچه های تحصیل کرده و پولدار اینها راه پیدا کنند به نهادهای دولتی that their educated & wealthy children they found their way to government institutions

و همین ها باعث تحول بزرگ اقتصادی شد and that led to a great economic transformation

طرف علم داشت ، پول هم داشت that is , the person had knowledge & money for economic change

برای تحول اقتصادی

چیزی که در ایران کم است

شخصی پول دار است

بچه اش انگل است ||worm| her child is doing useless things

دارد دور دور می کند تو اندرزگو

هیچ کاربردی ندارد فقط اکسیژن مصرف میکند his son is not doing the right thing & it is not good for the country

دارد بنزین زیادی مصرف میکند he alone drives in the streets and causes traffic & noise pollution

دارد ترافیک ایجاد می کند

آلودگی صوتی ، ایجاد می کند

این بد است

باید تجار یادبگیرند در یک سیکلی فرزندان کارآمد به جامعه نحویل دهند merchants must learn to deliver efficient children to society in a cycle

چه تجار چه آدمهای پولدار ، و چه مسئولینی که بچه های خود را خارج فرستادید عشق و حال whether businessmen or wealthy people or official who send their children abroad

باید یاد بیگرند اینها بیایند بروند چیزی یاد بگیرند they have to learn art & science

در دولت حتی با پشتوانه شماها به این کشور خدمت کنند to serve the country in this government

نه این که بروند دنبال عشق و حالر not that they go for fun

چین هزار سال تجارش فهمیدند in china 1000 years ago ,

برای بچه هاشون این کار را کردند businessmen realized that they had to do something for their children

وضعشون الان این است

که باعث خیلی پیشرفتشون شده

یعنی این درس خواندن بچه های پولدار studying rich children

که باباهای پولداری داشتند it has made great economic progress in China

خیلی باعث پیشرفت و تحول بزرگ اقتصادی در چین شده