Deft: What winning Worlds REALLY meant for me (2)
دفت|چه|قهرمانی|Worlds|واقعاً|معنی داشت|برای|من
Deft: What winning Worlds REALLY meant for me (2)
Deft: Что на самом деле значила для меня победа на Worlds (2)
Deft: معنای واقعی پیروزی در Worlds برای من چه بود (2)
그런 생각을 가지기도 하고 그런 의문을 많이 가졌었는데
چنین|فکر|داشتن|و|چنین|سوالات|زیاد|داشتند
من هم چنین افکاری داشتم و سوالات زیادی داشتم
결국에 팀을 우선시했고 그걸 증명을 했잖아요
در نهایت|تیم را|اولویت داد و|آن را|اثبات|کرده بودید
در نهایت تیم را در اولویت قرار دادم و این را ثابت کردم
그래서 '팀이 우선이다'는 거에 확신을 가지게 된 게
پس|تیم||در مورد آن|اطمینان|به دست آوردن|شده|چیز
بنابراین این که 'تیم در اولویت است' به یک یقین برای من تبدیل شد
올해 가장 큰 수확인 거 같아요
امسال|بزرگترین|بزرگ|برداشت|چیز|به نظر میرسد
به نظر میرسد که این بزرگترین دستاورد امسال است
예전에 Deft 선수에게
قبلاً|دفت|به بازیکن
قبلاً از بازیکن Deft پرسیدم
'결과와 과정의 차이'에 대해서 물어본 거 같은데
نتیجه و|فرآیند||درباره|پرسیده|چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که درباره 'تفاوت نتیجه و فرآیند' سوال کرده بودم
그때는 이렇게 대답해 주셨어요
در آن زمان|به این شکل|پاسخ دادید|به من
او در آن زمان اینگونه پاسخ داد
'과정은 결국 저만 아는 거니까 과정이 더 중요하다'고요
فرایند|در نهایت|فقط من|میداند|چون چیزه|فرایند|بیشتر|
'فرآیند در نهایت چیزی است که فقط من میدانم، بنابراین فرآیند مهمتر است'.
Deft 선수는 중간에 어느 정도가 밸런스라고 생각하세요?
Deft|بازیکن|در وسط|چه|مقداری|تعادل را|فکر می کنید
به نظر شما، بازیکن Deft، چه مقدار در میانه کار تعادل است؟
저도 아직은 계속 고민을 하고 있는데
من هم|هنوز|به طور مداوم|فکر کردن به|انجام دادن|هستم
من هنوز در حال فکر کردن هستم
그래도 지금은 과정에 좀 더 치우쳐져 있는 거 같아요
با این حال|اکنون|بر روی فرایند|کمی|بیشتر|متمایل شده|بودن|چیز|به نظر می رسد
اما به نظر میرسد که اکنون بیشتر بر روی فرآیند تمرکز کردهام
프로를 처음 할 때까지만 해도 결과를 중시했는데
حرفه ای|اول|بازی کردن|تا زمانی که|حتی|نتیجه را|مهم می دانستم
تا زمانی که تازه کار را شروع کرده بودم، به نتایج اهمیت میدادم
팀을 계속 여러번 옮기다 보니까
تیم را|مدام|چندین بار|جابجا کردن|متوجه شدم
اما با جابجایی مکرر در تیمها
거기서는 과정이 더 중요하다고 여겼던 거 같아요
در آنجا|فرایند|بیشتر|مهمتر از|در نظر گرفته شده بود|آن|به نظر می رسد
به نظر میرسد که آنجا فرآیند مهمتر بود.
그냥 어떻게 보면은 저는 되게
فقط|چگونه|اگر ببینی|من|خیلی
فقط اگر بخواهم بگویم، من خیلی
팀원들이랑 가족같이 항상 지내 오는데
با اعضای تیم|مثل خانواده|همیشه|زندگی میکنیم|میاد
با اعضای تیم مثل خانواده همیشه زندگی کردهام
그 생활 자체가 되게 재밌어요
آن|زندگی|خود|خیلی|جالب است
این زندگی خودش خیلی جالب است
이제 끝이 다가올수록 느낀 거는
حالا|پایان|هر چه به|احساس کردم|چیز
حالا که به پایان نزدیک میشویم، احساس میکنم که
'아 이 친구들이랑 어떤 성적을 못 내서 아쉽다'가 아니라
آ|این|با این دوستان|چه نوع|نمره|نتوانستم|بدهم||
'آه، از اینکه نتوانستم با این دوستان نتیجه خوبی بگیرم، متاسفم' نیست.
그냥 '이 친구들이랑 좀 더 재밌게 지내지 못해서 아쉽다'
فقط|این|با دوستان|کمی|بیشتر|به طور سرگرم کننده|زندگی کردن|نتوانستم|متاسفم
فقط "از اینکه نتوانستم با این دوستان بیشتر خوش بگذرانم، متاسفم"
약간 이런 생각이 더 먼저 드는 거 같아요
کمی|این|فکر|بیشتر|زودتر|میاد|چیز|به نظر میرسه
به نظر میرسد که این فکر بیشتر در ذهنم میآید
DRX와 같이 오래 못해서 아쉬우신가 봐요
|با|طولانی|نتوانستیم|به نظر می رسد ناراحتید|می بینید
به نظر میرسد که از اینکه نتوانستهاید مدت طولانیتری با DRX باشید، متاسف هستید
사실 DRX 뿐만 아니라 제가 속했던 모든 팀원들이랑
در واقع|DRX|||من|بودم|همه|با هم تیمی ها
در واقع نه تنها با DRX، بلکه با تمام اعضای تیمی که در آن بودم
뭔가 조금 더 재밌는 기억들을 많이 못 쌓은 게 아쉬운 거 같아요
چیزی|کمی|بیشتر|جالب|خاطرات|زیاد|نتوانسته|جمع کرده|چیز|ناراحت کننده|چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که نتوانستهام خاطرات جالبتری بسازم و این برایم ناراحتکننده است
최근에 제가 Deft 선수의
اخیراً|من|دفت|بازیکن
اخیراً من مقاله Deft را خواندم
플레이어즈 트리뷴(The Players' Tribune)을 읽어본 적이 있어요
بازیکنان|تریبون||||را|خوانده شده|تجربه|هست
در Players' Tribune
'내 자신을 잃어버렸다가 다시 찾았다'라고 표현을 하셨어요
من|خودم|گم کردم و|دوباره||بیان|کردید
او بیان کرده بود که 'خودم را گم کرده و دوباره پیدا کردم'
이 주제에 대해서 제가 예전에
این|درباره موضوع|درباره|من|قبلاً
به نظر میرسد که من قبلاً در مورد این موضوع
Deft 선수한테 물어본 적이 있는 거 같아요
Deft|از بازیکن|پرسیدم|سابقه|وجود دارد|چیز|به نظر می رسد
از Deft سوال کردهام
'김혁규라는 사람과 Deft라는 선수의 차이가 무엇인가'
به نام کیم هیوک-کیو|با|به نام Deft|بازیکن|تفاوت|چیست
'تفاوت بین شخصی به نام کیم هیوک-کیو و بازیکنی به نام دفت چیست؟'
라고 여쭤봤을 때 Deft 선수가
گفت|پرسیدم|زمانی|دیفت|بازیکن
وقتی از دفت پرسیدم
'김혁규라는 사람이 누군지 조금은 까먹은 거 같다'고
به نام کیم هیوک-کیو|شخص|کیست|کمی|فراموش کرده|آن|
به نظر میرسد که او کمی فراموش کرده که کیم هیوک-کیو کیست'
지금 제가 그 질문을 다시 한다면 어떻게 대답하시겠어요?
حالا|من|آن|سوال را|دوباره|بپرسم|چگونه|پاسخ خواهید داد
اگر اکنون دوباره این سوال را بپرسم، شما چگونه پاسخ خواهید داد؟
사실 게임 안에서 만든 닉네임이고
در واقع|بازی|در|ساخته شده|نام مستعار است
در واقع، این یک نام مستعار است که در بازی ساخته شده است.
이 롤이라는 분야에서
این|به نام رول|در زمینه
این زمینه به نام رول
그냥 제가 만들어 낸 되게 이상적인 프로게이머거든요 그냥
فقط|من|ساخته|شده|خیلی|ایده ال|بازیکن حرفه ای هستم|فقط
فقط من یک بازیکن حرفهای ایدهآل را ساختهام.
인간 김혁규로는 제가 인생에서
انسان|به عنوان کیم هیوک کیو|من|در زندگی
به عنوان انسان کیم هیوک-کیو در زندگیام
그렇게 이상적으로 살 수가 없으니까
آنطور|به طور ایده ال|زندگی کردن|امکان|ندارد بنابراین
نمیتوانم به این شکل ایدهآل زندگی کنم.
뭔가 제가 재능이 없는 분야나
چیزی|من|استعداد|نیست|زمینه
چیزی که من در آن استعداد ندارم.
정말로 할 수 없는 것들이 있잖아요
واقعا|انجام دادن|توان|نبودن|چیزهایی|وجود دارند
واقعا چیزهایی وجود دارد که نمیتوان انجام داد.
이 롤이라는 분야에서 나오게 되면은 제가
این|به نام رول|در زمینه|بیرون بیاید|اگر|من
اگر در این زمینهی بازی «لیگ» بیفتم، من...
근데 이 롤이라는 분야에서는 제가 정말 노력하고 한다면은
اما|این|به نام رول|در زمینه|من|واقعا|تلاش کنم|اگر انجام دهد
اما اگر در این زمینهی بازی «لیگ» واقعا تلاش کنم و کار کنم...
정말로 다 가능하다고 생각해서
واقعا|همه|ممکن است|فکر کردم
واقعا فکر میکنم همه چیز ممکن است.
이 분야에서만큼은 제가 생각하는 이상적인..
این||من|فکر کردن|ایده ال
در این زمینه، من به ایدهآلهایی که در ذهن دارم میرسم...
그러면 김혁규는 누구에요?
پس|کیم هیوک کیو|کیه
پس کیم هیوک-کیو کیست؟
저는 그냥 '그냥 사람'.. 그냥 게임 좋아하고
من|فقط|فقط|انسان|فقط|بازی|دوست دارد
من فقط یک 'فقط انسان' هستم.. فقط بازی را دوست دارم و
되게 즉흥적이고 되게 살고 싶은 대로 사는 사람인 거 같아요
خیلی|خودجوش و|خیلی|زندگی کردن|خواسته|طبق|زندگی کننده|انسانی|چیزی|به نظر می رسد
به نظر میرسد که خیلی خودجوش و خیلی طبق خواستهاش زندگی میکند.
- 소파에 누워서 원피스 보는 사람이요? - 네
روی مبل|دراز کشیده|وان پیس|تماشای|آن شخص|بله
- کسی که روی مبل دراز کشیده و وان پیس میبیند؟ - بله
좋아하는 거 하는 거 좋아하고 싫어하는 거 하는 거 싫어하고
دوست داشتن|چیز|انجام دادن|چیز|دوست دارد|نفرت داشتن|چیز|انجام دادن|چیز|نفرت دارد
دوست داشتن کارهایی که دوست دارم و نفرت از کارهایی که دوست ندارم.
근데 정말 운이 좋게
اما|واقعا|شانس|خوب
اما واقعاً خوششانس هستم
좋아하고 잘하는 게 딱 맞아떨어져서
دوست داشتن|خوب انجام دادن|چیزی|دقیقاً|همخوانی دارد
چیزی که دوست دارم و در آن خوب هستم بهخوبی با هم تطابق دارد
되게 운이 좋은 사람인 거 같아요
خیلی|شانس|خوب|آدم|به نظر|میاد
به نظر میرسد که من فردی بسیار خوششانس هستم
팀원들하고 좋은 시간을 보내고 팀원들을 아끼고
با اعضای تیم|خوب||می گذرانم|اعضای تیم|دوست دارم
با اعضای تیم زمان خوبی را سپری میکنم و به آنها اهمیت میدهم
같이 이렇게 매년마다 팀합을 넘어서
با هم|به این شکل|هر سال|تیم را|فراتر از
هر سال فراتر از تیمسازی با هم هستیم
뭔가 새로운 것들을 쌓아가는 건 Deft 일까요? 김혁규일까요?
چیزی|جدید|چیزها|انباشته کردن|موضوع|دفت|آیا|آیا کیم هیوقیو
آیا این کار ساختن چیزهای جدید Deft است؟ یا کیم هیوک-کیو است؟
사실 이제는 Deft도 결국 제가 만들어 낸 거니까
در واقع|حالا|Deft هم|در نهایت|من|ساخته|شده|چیزی که
در واقع حالا Deft هم در نهایت چیزی است که من ساختهام.
다 김혁규인 거 같아요
همه|کیم هیوک-کیو|چیز|به نظر میرسد
به نظر میرسد همه چیز کیم هیوک-کیو است.
원래는 김혁규가 사라지고 있다는 느낌을 많이 받았었는데
در اصل|کیم هیوک-کیو|ناپدید شدن|وجود داشتن|احساس|خیلی|دریافت کرده بودم
در اصل احساس میکردم که کیم هیوک-کیو در حال ناپدید شدن است.
지금은 '저것도 나니까 다 나다'이런 느낌인 거 같아요
الان|آن هم|چون من هستم|همه||حسش|اون|به نظر میاد
اما الان به نظر میرسد که 'آن هم من هستم، پس همه من هستم'.
그러면 1년 동안 행복했던 것도 김혁규잖아요 그건 좋은데요?
پس|1 سال|در طول|خوشحال بود|هم|کیم هیوک کیو نیست؟|آن|خوب است؟
پس در طول یک سال، خوشحال بودیم، کیم هیوک-کیو، این خوب است، نه؟
내년이 다가오고 있네요
سال آینده|نزدیک می شود|هست
سال آینده در حال نزدیک شدن است.
그리고 매년 항상 끝났을 때
و|هر سال|همیشه|پایان یافته|زمان
و هر سال همیشه وقتی که تمام میشود
'아 이 사람들하고 더 오래 하고 싶었다-
آ|این|با مردم|بیشتر|طولانی|بازی کردن|می خواستم
میگویم: 'آه، من میخواستم بیشتر با این افراد باشم -
이 사람들이 최고의 선수였다'
این|مردم|بهترین|بازیکن بودند
این افراد بهترین بازیکنان بودند.'
이런 마인드로 새로운 팀원들하고 들어간다고 하잖아요
این|با ذهنیت|جدید|با اعضای تیم|میگن وارد میشید|میدونید
با این ذهنیت میگویند که با اعضای جدید تیم وارد میشوند.
DK도 같은 마음이실지 올해가 끝났을 때
DK هم|همان|احساسش|امسال|تمام شده|زمان
آیا DK هم همین احساس را دارد وقتی سال به پایان میرسد؟
DK는 Deft 선수한테 어떤 팀이기를 바라세요?
|Deft|به بازیکن|چه|تیمی باشد|امیدوارید
DK از Deft میخواهد که تیم چه شکلی باشد؟
사실 이런 느낌을 받은 게 굉장히 오랜만인데
در واقع|اینطور|احساس|دریافت کرده|چیز|بسیار|خیلی وقت است که
در واقع، خیلی وقت است که چنین احساسی نداشتهام.
이미 완성돼있는 선수들이 있잖아요 DK엔
already|completed|players|there are|in DK
در DK بازیکنانی وجود دارند که قبلاً کامل شدهاند.
그래서 뭐 제가 인정을 안 하더라도
پس|چه|من|پذیرش|نه|حتی اگر
پس چه فرقی میکند که من قبول کنم یا نه
이미 세계 최고의 선수라고 생각드는 선수들이 있는데
already|world|best|player|thought of|players|there are
بازیکنانی هستند که من فکر میکنم بهترین بازیکنهای جهان هستند
그래서 마음이 조금 더 편한 거 같고
بنابراین|ذهنم|کمی|بیشتر|راحت|آن|به نظر می رسد
بنابراین به نظر میرسد که کمی راحتتر هستم
제가 해야 될 역할은 여태껏 그랬던 것처럼
من|باید|بشود|نقش|تا کنون|بوده|مانند
نقشی که باید ایفا کنم همانطور که تا به حال بوده است
원거리 딜러라는 포지션에서 제 역할을 잘 해내고
دور|به عنوان|در موقعیت|من|نقش|خوب|انجام میدهم
در موقعیت یک تیرانداز از راه دور به خوبی نقش خود را ایفا کنم
또 '이 팀이 정말 팀이다'라는 얘기를 들을 수 있게
دوباره|این|تیم|واقعا|تیم است'|صحبت|شنیدن|توانستن|باشد
و همچنین میتوانم بشنوم که 'این تیم واقعاً یک تیم است'
최대한 선수들을 잘 융화시키는 일도
به حداکثر|بازیکنان|خوب|ادغام کردن|کار هم
همچنین باید تا حد امکان بازیکنان را به خوبی ادغام کنم
그것도 제가 해야 될 거라고 생각해요
آن را هم|من|باید|بشود|چیز|فکر میکنم
فکر میکنم این هم کاری است که باید انجام دهم
아직은 조금 더 알아가는 단계라고 말씀은 하셨지만
هنوز|کمی|بیشتر|شناختن|مرحله است|گفتید|اما
هرچند هنوز در مرحلهای هستیم که کمی بیشتر در حال شناخت هستیم
그래도 제가 자세하게 여쭤볼게요
با این حال|من|به طور دقیق|سوال میکنم
با این حال، من دقیقاً سوال میکنم
팀원들을 서로 잘 융화시키려면
اعضای تیم|یکدیگر|خوب|اگر میخواهید ادغام کنید
برای اینکه اعضای تیم به خوبی با هم هماهنگ شوند
Deft 선수가 어떤 일들을 해야 된다고 생각하세요?
Deft|بازیکن|چه|کارها|باید|انجام دهد|فکر می کنید
فکر میکنید بازیکن Deft باید چه کارهایی انجام دهد؟
가장 중요한 건 일단
가장|مهمترین|چیز|در ابتدا
مهمترین چیز این است که اولاً
실력적으로 선수들이 저를 존중할 수 있게끔
از نظر مهارت|بازیکنان|مرا|احترام بگذارند|بتوانند|به گونه ای که
بازیکنان از نظر مهارتی بتوانند به من احترام بگذارند
잘해야 되는 게 최우선이고 또 많은 유대감을 쌓아가면서
باید خوب|انجام|چیز|اولویت اول است|همچنین|زیاد|احساس تعلق|در حین ساختن
این اولویت اصلی است و همچنین باید ارتباطات زیادی برقرار کنیم
이 선수들이 어떤 생각을 가지고 있고 또 어떻게 대해야 되고
این|بازیکنان|چه|تفکری|دارند|و|همچنین|چگونه|باید|شوند
این بازیکنان چه تفکری دارند و چگونه باید با آنها برخورد کرد
또 제가 생각했을 때
دوباره|من|فکر کردم|زمان
و همچنین من فکر میکنم
이상적인 팀이 될 수 있게
ایده الی|تیم|شود|توانستن|باشد
که باید به یک تیم ایدهآل تبدیل شویم
좀 잘 이끌어 봐야 될 것 같아요
کمی|خوب|هدایت کردن|باید ببینم|بشه|چیز|به نظر میاد
باید به خوبی هدایت کنیم
사실 근데 저희 팀 주장은 허수여서
در واقع|اما|تیم ما|تیم|ادعای|غیرواقعی است
در واقع، اما کاپیتان تیم ما هوسو است
제가 안 해도 허수가 어느 정도 역할을 잘하고 있는 거 같거든요
من|نه|انجام دهم||مقداری|حدود|نقش|خوب انجام میدهد|وجود دارد|چیز|به نظر میرسد
به نظر میرسد که حتی اگر من انجام ندهیم، هوسها به نوعی نقش خود را به خوبی ایفا میکنند.
그래서 이 역할을 제가 해야 되는지도 아직은 확신이 없긴 해요
بنابراین|این|نقش|من|باید|بودنش|هنوز|اطمینان|وجود ندارد|هستم
بنابراین هنوز مطمئن نیستم که آیا باید این نقش را من بر عهده بگیرم یا نه.
그냥 '만약에 누군가 안 한다면 내가 해야겠다'는
فقط|اگر|کسی|نه|انجام دهد|من|
فقط به این فکر میکنم که 'اگر کسی این کار را انجام ندهد، من باید این کار را انجام دهم'.
생각 정도만 갖고 있는 것 같아요
فکر|فقط به اندازه|داشتن|دارد|چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که فقط چنین فکری دارم.
아 서열 정리부터 해야한다는 말씀이신가요?
آ|ترتیب|از مرتب کردن|باید|آیا منظور شما این است؟
آیا شما میفرمایید که باید ابتدا سلسله مراتب را مشخص کنیم؟
아뇨 지금은 허수가 주장이니까요..
نه|الان|هوسو|ادعای اوست
نه، الان ادعای هوس است..
그냥 보조.. 보조하는 느낌으로요
فقط|کمک|کمک کردن|به صورت احساسی
فقط به عنوان یک کمک.. به عنوان یک حس کمک کردن
'HLE에 있었던 21년도는 자신감을 좀 찾은 해'라고
در HLE|بود|سال 21|اعتماد به نفس|کمی|پیدا کرد|
سال 21 که در HLE بودم را "سالی بود که کمی اعتماد به نفس پیدا کردم" توصیف کردهام
표현하신 적이 있고
بیان کرده اید|بار|هستید
و
'22년도는 Deft 선수한테는 행복한 한 해였다'고
سال 22|دفت|برای بازیکن|خوشحال|یک|
سال 22 را برای بازیکن Deft "سالی خوشحال کننده" توصیف کردهام
표현할 수 있겠네요
بیان کردن|توان|خواهد بود
میتوانم بیان کنم
23년도는 Deft 선수한테 어떤 해가 되었으면 하나요?
سال 23|دفت|به بازیکن|چه|سال|می شد|می خواهید
سال 23 برای بازیکن Deft چه سالی باید باشد؟
매해 새롭게 얻어 가는 게 있다면?
هر سال|به طور تازه|به دست آورده|رفتن|چیز|وجود داشته باشد
اگر هر سال چیزی جدید به دست میآورید؟
사실 저는 우승을 하고 나면은 아무 스트레스도 안 받고
در واقع|من|قهرمانی|و|بعد از|هیچ|استرسی هم|نه|میگیرم
در واقع، من فکر میکردم بعد از قهرمانی هیچ استرسی نخواهم داشت
또 마냥 행복할 줄만 알았는데
دوباره|بیخیال|خوشحال خواهد بود|فقط|فکر میکردم
و فقط باید خوشحال باشم
물론 지금 행복하긴 하지만
البته|الان|خوشحال هستم|اما
البته که الان خوشحالم اما
마냥 그런 건 아니더라고요
به طور کامل|آنطور|چیز|نبود
اینطور نیست که همیشه اینطور باشد
그래서 그냥 해왔던 것처럼
بنابراین|فقط|انجام داده بودیم|مانند
بنابراین فقط میخواهم مانند قبل ادامه دهم
또 누군가가 나를 비판하거나 뭐를 못 한다고 하면
دوباره|کسی|مرا|انتقاد کند یا|چیزی را|نمی||اگر
||||||says|
اگر کسی مرا انتقاد کند یا بگوید که نمیتوانم کاری انجام دهم
'나는 그런 사람 아니다 할 수 있다'라는 걸 보여주고 싶어요
من|آنچنانی|انسان|نیست|انجام دادن|توانایی||چیز|نشان دادن|میخواهم
میخواهم نشان دهم که 'من چنین شخصی نیستم'
그냥 또 다시 마주하게 된 '증명해야 되는 해'인 거 같아요
فقط|دوباره|دوباره|روبرو شدن|شده|باید ثابت کنم|شدن||چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که دوباره با 'سال اثبات' روبرو شدهایم.
결국 다시 돌아 왔네요
در نهایت|دوباره|برگشت|آمده است
در نهایت دوباره برگشتیم.
근데 프로 생활이 끝날 때까지는 어쩔 수 없는 거 같아요
اما|حرفه ای|زندگی|تمام شود|تا|چاره|توان|نبودن|چیز|به نظر می رسد
اما به نظر میرسد تا زمانی که حرفهام به پایان نرسد، چارهای نیست.
사실 우승이 중요한 게 아니었던 거 같아요
در واقع|پیروزی|مهم|چیز|نبوده|آن|به نظر میرسد
در واقع به نظر میرسد که پیروزی مهم نبوده است.
프로가 끝나는 순간이 해방이 되는 순간인 거 같아요
حرفه|تمام شدن|لحظه|آزادی|می شود|لحظه|به نظر|می رسد
به نظر میرسد که لحظه پایان حرفه، لحظه آزادی است.
우승을 한다고 이 롤에서 해방이 되고 이런 건 없는 거 같아요
قهرمانی|می کند|این|در بازی|آزادی|می شود|اینگونه|چیز|نیست|چیز|به نظر می رسد
به نظر نمیرسد که با قهرمانی در این بازی، آزادی به دست بیاید.
어 되게 슬픈 이야긴데요?
آره|خیلی|غمگین|داستانش
این یک داستان خیلی غمانگیز است، نه؟
혹시라도 우승을 하게 되면
شاید هم|قهرمانی|انجام|شود
اگر به هر دلیلی قهرمان شویم,
뭔가 엄청난 게 기다릴 거라고 생각하시는 분들이 계시면
چیزی|فوق العاده|چیز|منتظر|خواهد بود|فکر می کنند|مردم|وجود داشته باشند
اگر کسانی فکر کنند که چیز فوقالعادهای در انتظار ماست,
저는 개인적으로는 아닌 거 같아요
من|به طور شخصی|نه|چیز|به نظر می رسد
شخصاً فکر نمیکنم که اینطور باشد.
이제는 정신차리고 꿈에서 깰 시간인 거 같아요
حالا|باهوش شدن|از خواب|بیدار|زمان|آن|به نظر می رسد
حالا به نظر میرسد که وقت آن رسیده که هوشیار شویم و از خواب بیدار شویم.
경계되는 팀은 있으세요?
نگران کننده|تیم|هستید
آیا تیمی وجود دارد که از آنها نگران باشید؟
사실 T1은 제가 말 안해도
در واقع|||من|صحبت|نیازی به گفتن ندارد
در واقع T1 به قدری مورد توجه است که حتی اگر من هم چیزی نگویم,
너무 경계하는 사람들이 많은 거 같아서
خیلی|محتاط|مردم|زیادی|چیز|به نظر میرسه
به نظر میرسد که افراد زیادی نگران آن هستند.
굳이 말 안해도 될 거 같고
لزومی|صحبت|نکنه|بشه|چیز|به نظر میاد
بنابراین فکر میکنم نیازی به گفتن نیست.
개인적으로는 경계된다기보다는 그냥
از نظر شخصی|به جای اینکه احساس خطر کنم|فقط
شخصاً بیشتر از اینکه نگران باشم، فقط
KDF이 어떻게 될지 되게 궁금한 거 같아요
KDF|چگونه|خواهد شد|خیلی|کنجکاو|چیز|به نظر می رسد
کنجکاوم که KDF چطور خواهد شد.
어떻게 보면은 cvMax 감독님이
چگونه|نگاه کنیم|cvMax|مربی
||cvMax|
به نوعی، به نظر میرسد که آقای cvMax
거의 직접 뽑은 선수들이기도 하고
تقریبا|مستقیم|انتخاب شده|بازیکنانی هم هستند|و
تقریباً بازیکنانی را که خودش انتخاب کرده است.
또 연습을 굉장히 빨리 시작했다고 들어서
دوباره|تمرین را|بسیار|سریع|شروع کرده بود|شنیدم
و همچنین شنیدهام که تمرینات را خیلی زود شروع کردهاند.
형태 자체는 예전 GRF이랑 비슷하잖아요
شکل|خود|قبلی|با GRF|شبیه است
شکل خود به خود شبیه GRF قدیمی است.
cvMax 감독님이 선수들을 뽑고 굉장히 열심히 하는..
cvMax|سرمربی|بازیکنان را|انتخاب می کند|بسیار|سخت|کار می کند
آقای cvMax بازیکنان را انتخاب میکند و بسیار سخت کار میکند.
그래서 '또 다른 GRF을 만드실 수 있을까?'
پس|دوباره|دیگر|GRF را|خواهید ساخت|توانستن|آیا هست
پس آیا میتواند GRF دیگری بسازد؟
그런 궁금증은 있는 거 같아요
چنین|کنجکاوی|وجود دارد|چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که این کنجکاوی وجود دارد.
저는 또 Deft 선수가 뭐
من|دوباره|دیفت|بازیکن|چی
من همچنین در مورد بازیکن Deft چه میگویم.
HLE 이야기를 할 수도 있다고 생각을 했거든요
HLE|صحبت|کردن|هم|وجود دارد|فکر|کرده بودم
فکر میکردم که میتوانم درباره HLE صحبت کنم.
HLE 라든가 DRX에는 아직 BeryL 선수가 있으니까요
HLE|یا|در DRX|هنوز|BeryL|بازیکن|هست
||||BeryL||
چون هنوز بازیکن BeryL در تیمهایی مثل HLE و DRX وجود دارد.
이 팀들을 만났을 때는 기분이 어떨 것 같으세요?
این|تیم ها|ملاقات کرد|وقتی|احساس شما|چگونه|چیز|به نظر می رسد
وقتی با این تیمها ملاقات کنید، احساس شما چه خواهد بود؟
- 근데 거의 모든 팀에 제 전 소속팀원들이 있어서 - 아 그러긴 하네요
ولی|تقریبا|همه|در تیم|من|قبلی|هم تیمی های قبلی من|هستند|آ|اینطور|هست
- اما تقریباً در تمام تیمها همتیمیهای سابق من وجود دارند - آره، این درست است.
제가 이것 때문에 진지하게..
من|این|به خاطر|جدی
من به خاطر این موضوع جدی هستم..
사실 이게 프로게이머로서는 가지면 안 되는 마인드이기는 한데
در واقع|این|به عنوان یک بازیکن حرفه ای|داشته باشد|نه|مناسب|ذهنیت|اما
در واقع این ذهنیتی است که یک بازیکن حرفهای نباید داشته باشد.
저는 되게 감정적이거든요
من|خیلی|احساسی هستم
من واقعاً احساسی هستم.
그래서 전 팀원들을 상대하는 게
بنابراین|من|اعضای تیم|رقابت کردن|چیز
بنابراین، برخورد با اعضای تیم برای من
정말로 감정적으로 너무 힘든데
واقعا|از نظر احساسی|خیلی|سخته
واقعاً از نظر احساسی خیلی سخت است.
같은 목표를 가지고
همان|هدف را|داشتن
چون هدف مشترکی داریم.
같이 뛰었던 팀원들을 꺾어야 된다는 거에 있어서
با هم|دویده|هم تیمی ها|باید شکست|بشود|در مورد|وجود
باید تیمهایی را که با هم دویدهایم شکست دهیم.
스트레스도 많이 받고
استرس هم|زیاد|میگیرم
استرس زیادی هم دارم.
또 제가 같이 했을 때
دوباره|من|با هم|انجام دادم|زمانی که
و وقتی که با هم بودیم.
저는 정말로 제 팀원들이 세계에서 제일 잘한다고 생각하고
من|واقعاً|من|اعضای تیمم|در جهان|بهترین|خوب عمل می کنند|فکر می کنم
من واقعاً فکر میکنم که تیم من بهترین در جهان است.
1년을 같이 생활을 하는데
یک سال|با هم|زندگی|می کنیم
So I keep that kind of belief for a solid year,
یک سال را با هم زندگی میکنیم.
그런 생각을 가지고 있다가
آنچنانی|فکر|داشتن|در حال بودن
این فکر را در سر دارم که
이제 적이 되면은 '저 선수들은 잘 못해'
حالا|دشمن|بشود|آن|بازیکنان|خوب|نمی توانند بازی کنند
حالا که دشمن میشوم، 'این بازیکنان خوب عمل نمیکنند'
약점을 찾아야 되고 뭔가 그런 것들에 대해서
ضعفها|باید پیدا کرد|بشود|چیزی|از این قبیل|درباره چیزها|درباره
باید نقاط ضعف را پیدا کنم و درباره این چیزها
되게 감정적으로 많이 소모가 되는 거 같아요
خیلی|از نظر احساسی|زیاد|مصرف|می شود|چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که خیلی احساسی مصرف میشود
저희가 슬슬 인터뷰를 끝마쳐 봐야 될 것 같습니다
ما|به آرامی|مصاحبه را|تمام کنیم|باید|شود|چیز|به نظر می رسد
به نظر میرسد که باید به آرامی مصاحبه را به پایان برسانیم
Deft 선수의 서사를 많은 사람들이 지켜봤고
دیفت|بازیکن|داستان|بسیاری|مردم|تماشا کردند و
بسیاری از مردم داستان Deft را تماشا کردند و
또 감명을 주신 것 같아요
دوباره|تاثیر|داده|چیز|به نظر میرسد
به نظر میرسد که تحت تأثیر قرار گرفتند.
그리고 그분들이 내년에도
و|آنها|در سال آینده نیز
و فکر میکنم آنها در سال آینده نیز
Deft 선수의 여정을 계속 지켜볼 거고
Deft|بازیکن|سفر|ادامه|تماشا کردن|خواهد بود
به تماشای سفر Deft ادامه خواهند داد و
응원도 할 거라고 생각을 하거든요
تشویق هم|خواهد|چیز|فکر|می کنم
به او حمایت خواهند کرد.
그분들한테 인사 한번 부탁드리겠습니다
به آنها|سلام|یک بار|خواهش می کنم
از آنها خواهش میکنم که یک سلام بکنند.
우승을 한 선수들은 굉장히 많은데
قهرمانی|که|بازیکنان|بسیار|زیادند
بازیکنان قهرمان بسیار زیادی وجود دارند.
저는 제일 기분이 좋았던 게
من|خیلی|احساس|خوب بود|چیز
من احساس خوبی داشتم که.
그냥 어느 관계자들이나 어느 사람들을 봐도
فقط|هر|مقامات یا|هر|مردم|ببینی
فقط هر کسی را که میدیدم.
저에 대해서 'Deft는 우승할 자격이 있지'
درباره من|درباره|Deft|برنده شدن|شایستگی|دارد
در مورد من میگفتند 'Deft شایسته قهرمانی است.'
'저 선수는 우승할 자격이 있다'
آن|بازیکن|قهرمان شدن|صلاحیت|دارد
'این بازیکن شایسته قهرمانی است'
그 얘기가 너무 좋았거든요
آن|صحبت|خیلی|خوب بود
این حرف خیلی خوب بود
그래서 내년에도 우승할 자격이 있는 선수라는
بنابراین|در سال آینده نیز|قهرمان شدن|صلاحیت|دارد|بازیکن
بنابراین میخواهم باز هم در سال آینده بازیکنی شایسته قهرمانی باشم
얘기를 들을 수 있게끔
صحبت|شنیدن|توانستن|به گونه ای که
تا بتوانم این حرفها را بشنوم
좋은 모습 보여드리도록 하겠습니다
خوب|ظاهر|نشان دادن|خواهم کرد
و تلاش میکنم تا تصویر خوبی از خودم نشان دهم
마지막으로 22년도 DRX 선수들한테 한 말씀 부탁드립니다
در نهایت|سال 22|DRX|به بازیکنان|یک|سخن|لطفا بفرمایید
در پایان، لطفاً یک پیام برای بازیکنان DRX در سال 22 بفرمایید.
저희가 헤어지고 밥 한번 제대로 못 먹었는데 아직
ما|بعد از جدایی|غذا|یک بار|به درستی|نتوانستیم|بخوریم|هنوز
ما که از هم جدا شدیم، هنوز نتوانستهایم یک وعده غذای درست و حسابی با هم بخوریم.
시간 날 때 꼭 밥 같이 먹었으면 좋겠고
زمان|آزاد|وقتی|حتماً|غذا|با هم|بخوریم|خوب میشد
امیدوارم وقتی وقت پیدا کردیم، حتماً با هم غذا بخوریم.
그냥 진심으로 너무 고맙다
فقط|از صمیم قلب|خیلی|متشکرم
فقط از صمیم قلب خیلی ممنونم.
감독님 코치님까지 너무 감사했습니다
سرمربی||خیلی|سپاسگزار بودم
|even the coach||thank
The coaching staff, the head coach, everyone ... Thank you so much.
از مربی و کادر مربیگری هم خیلی سپاسگزارم.
SENT_CWT:AFkKFwvL=4.34 PAR_TRANS:gpt-4o-mini=2.69
fa:AFkKFwvL
openai.2025-01-22
ai_request(all=210 err=0.00%) translation(all=175 err=0.00%) cwt(all=1069 err=2.53%)