چگونه چین ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2)
سلسله تانگ و سانگ فکر کردند
چه جوری میتوانیم مالیات بگیریم ؟
برای اولین بار آمدند مالیات گمرکی را فراهم کردند
یعنی می گفتند آقا مالیاتی که پایانه ها از مردم می گیرند
یعنی تو تاجری نمیخواهد روی یک عدد ثابتی مالیات بدهی
براساس گمرکی و براساس جنسی که میبری ومی آوری
بیا و مالیات بده
که بهش می گفتند مالیات سرانه
این از نکته های جالب این سلسله بود
حالا به شما میگویم اینها به چه درد ما می خورد
یکی از چیزهایی که در مملکت ما باید باشد
اگر میخواهیم اقتصاد ما درست شود
انتقال راحت باشد
حمل و نقل درست باشد
در تجارت اگر حمل و نقل درست نباشد
تجارتی شکل نمی گیرد
یکی از دلایلی هم که الان چین خیلی محکم ایستاده
که راه ابریشم درست شود
و این جاده راه ابریشم برای تجارت همین است
چین می داند برای این که ... خودش پیشرفت کرد
چون یک شاهراه اقتصادی به یک راههای اقتصادی خوبی برای حمل و نقل درست کرد
پس اگر در کل دنیا هم بخواهد
سیطره و سلطه ای داشته باشد
نیاز به راه ابریشم دارد
نکته بعدی
کار خیلی جذابی که در سلسله تانگ و سانگ شکل گرفت
ضرب سکه است
بیشترین ضربه سکه در سلسله های قدیمی چین در سلسله تانگ و سانگ بوده
اینها آمدند تعداد زیادی سکه ضرب کردند
و در اقتصاد پول تزریق کردند
ببینید ان زمانی که نه اروپایی بوده و نه این عناصر اقتصادی بوده
چه قدر قشنگ چینیها به این نکته رسیدند
ضرب سکه و بعد وارد کردن آن به بازار مالی و استفاده کردن از آن
در تجارت
و نکته بعدی این که آمدند سازمانهای نظارتی محلی شکل دادند
یعنی چی؟ آمدند گفتند هر بازاری یک ناظر خودش را داشته باشد
بعد آن ناظر نظارت می کرد که کسی کم فروشی نکند
کسی احتکار نکند
و همه این قوانین آزام آرام نسبت به زمان شکل گرفت
حالا از اینجا به بعد می رویم سراغ گسترش هنر تجارت دردوره سانگ
میخواهیم قوانین تجارتی را که آن دوره بوده بررسی کنیم
از این دوره چیزهایی یاد بگیریم
تاریخ را ورق می زنیم و مرور می کنیم
اولین کاری که این سلسله سانگ کرد
کار بسیار جالبی بود
هر نوع اوری شکل میگیرد
می آید در امپراطوری
این می شود یک کتاب و این می ماند
و در تمام سطح کشور این کتاب باید پخش شود
ببینید چه قدر جالب است
دیدید در این فیلمهای کره ای و چینی به مشکلی که برمی خورند
در کتابخانه ها ببینید ، در کدام کتاب راهکار هست ، دقیقا همین است
می آمدند می گفتند کسی سیل بند ساخته است
یک منطقه خوب کشاورزی در سلسله سانگ بوده است
به اسامی اش نمی پردازم خیلی پیچیده است
یک منطقه خوب کشاورزی در سلسله سانگ
منطقه ای بوده که برآورد کرده بودند
اینجا اگر بشود کشاورزی کرد
خیلی محصول می دهد
می تواند کل چین با آن جمعیت
که حتی اون زمان هم که جمعیتش زیاد بوده ، تامین کند
ولی می دیدند اینجا مرتب سیل می آید
نمیشود اینجا کشاورزی کرد وقتی سیل می آید
اتفاقی افتاد یک کسی یک سیل بند ابداع کرد
یک نوع آوری به وجود آورد
آمدند آنجا ، آن سیل بند را کنترل کردند
حالا بقیه جاهای چین هم این کتاب می رفت و سیل بند درست می کردند
دیگر در چین سیل نمی آمد و باعث پیشرفتش می شد
یعنی چی؟ یعنی کتب که داشتند و نوع آوری هایشان راتبدیل به کتاب میکردند
علم را نشر می دادند
دیگر در این مملکت نیست
الان برنج کاره برنج می کارد
می پرسند شما چی کار میکنید برنجت با کیفیت و خوب است
یک رازی دارد
حالا بگو نه ، برندم خراب می شود
راز من این است که من گران تر می فروشم
در صورتی که این دقیقا در چین آمد واین را حذف کرد
گفت یک نوع آوری که کسی دارد
همه باید آن را یاد بیگرند
واز آن استفاده کنند
چرا؟ چون ما هدفمون فردی نیست
اگر ما کشورمون، چینیها می گویند ،
اگر کشورمون در مسئله تولید برنج خود کفا بشود
قدرت امپراطوری و کشورمون می رود بالاتر
پس ما این کار را میکنیم
اگر من یک راهکاری به دست آوردم که برنج بهتر به عمل می آمد
به بغلی میگویم به کشاورز می گوید
همه ما خودکفا می شویم ، کشور که قوی شود من هم قوی می شوم
تو ایران نه ،
طرف یک چیزی دارد که میتواند کمک کند
به بقیه هیچ جوره نمی دهد
چون می گوید اگر من پیشرفت کند ، من جا میمونم
این اشتباه است
ما باید حساب کنیم
در هر موردی
اگر ما خودکفا بشویم
کشور خودکفا بشود ، کشور قوی میشود
پس زندگی ما هم بهتر می شود
قوی می شود
اینها که شکل گرفت باعث شد توسعه به وجود بیاید
بعد همین نوع آوری ها باعث می شود
برای اولین بار صنایع ذغال سنگ و آهن در چین اولین بار شکل گرفته
و چین بوده که مبدع این قضیه بوده است
و بیشترین تولید را داشته و باعث شده
پیشرفت بکند
و قبل از این که انقلاب صنعتی بیاید و این قدر آهن در اروپا و دنیا مصرف شود
در چین مصرف می شده
و همین ها باعث کار آفرینی شده
باعث تولید ارزش شده
و چین از سلسله تانگ و سانگ ...... یک جمله به شما بگویم
چین پس از سلسله تانگ و سانگ یاد گرفت
هنر تجارت را ترجیح داد به هنر جنگیدن
کاری که ایرانی جماعت چند هزار سال هست به آن نرسیده
هنر تجارت داشته باش
پول دربیاور ، همه کشورها از تو تبعیت می کنند
هنر جنگ را بگذار کنار
چینی ها آمدند و گفتند ما این همه جنگیدیم
در سلسله هان ، در سلسله چین ، چی شد؟ هیچی
آمدند گفتند در سلسله تانگ و سانگ تجارت گسترش پیدا کرده
برنج تولید شد
نو آوری زیاد شد
ذغال سنگ ، آهن چه قدر پولدار شدیم
چه قدر ثروتمند شدیم ؟ چه قدر زندگیمون بهتره
دیگه نجنگیدیم
حالا چین چرا الان پیشرفت کرده ؟
بروید تاریخ را بخوانید و ببینید چند سال است
کل چین مستقیم و غیر مستقیم
خودش را درگیر جنگی نکرده است
پولش را خرج جنگی نکرده است
خرج تجارتش کرده
خرج پیشرفتش کرده
آمریکا گنده تر نداریم که
پولش را خرج جنگ کرد
به این بدبختی افتاد
از چین عقب افتاده است
زندگی همین است
هر کشوری که پولش را خرج جنگ میکند بیچاره است
هر کشوری که پولش را صرف تجارت کند پیروز است
پس از سلسله تانگ و سانگ یاد گرفتیم
هنر تجارت را جایگزین هنر جنگ کنیم
در زندگی شخصیتون هم این باشه ، تاجر خوبی باشید تا جنگجوی خوبی
بریم جلوتر
میخواهیم از اینجا به بعد بررسی کنیم که چگونه پولدار شدند
چه اصولی را چینیها در تاریخ در تانگ و سانگ و پس از آن رعایت کردند که پولدار شدند
حالا برویم سراغ چگونه پول دار شدن چینی ها
این بخش آخر این پارت هست
در بخشهای بعدی سلسله های دیگر چین و تا اینجای چین را بررسی میکنیم
تا الان ببینید چه قدر چیزهای خوب یاد گرفتید
اولین نکته توی امپراطوری یک رسم بود
آنها می آمدند اصول تجارت را کتاب می کردند و بین تجار پخش میکردند
که همه از یک اصل پیروی بکنند
اصول ثابتی را آموزش دهند
یعنی می آمدند اصل اول
امپراطوری کتاب چاپ میکرد
پس یکی از ضعفهای ما این است که دانش وجود ندارد
هر کسی هم شده من پولدار شدن یاد می دهم
ثروت یاد می دهم
این چرت و پرت ها و اراجیف چیست ؟
تجارت یک علم است باید حداقل پنج سال ، شش سال دود چراغ بخورید تا بتوانید تاجر شوید
مثلا شما با پکیج طرف را پولدار کنید
نمی دونم ... من قدمت چند هزار ساله چین را خواندم
به چنین چیزی نرسیدم
دوستان چی خوانده اند و به آن رسیده اند
نکته دوم ، اصل دومی که هر تاجر چینی رعایت می کند
برای پولدار شدن که این باعث می شود کل چین پولدار شود
از تجارب سایر تاجرهای قدیمی استفاده می کنند
یعنی چی؟ یکی از اصول تجارت چیست ؟
این هست که میگویند تو باید یک چیزی که یک جایی خیلی فراوان است
ارزان است ، بخرید
ببری یک جایی که خیلی آن کمتر هست بفروشید
مثلا شمال ایران برنج زیاد هست
قیمت آنجا کمتر است ؟
اگر شما آن برنج را ببرید تبریز
چون دورتر است و آنجا برنجی کاشته نمی شود
قیمتش بالطبع بالاتر است
خب چین هم همین است
چینیهای قدیم چه طوری می دانستند
این اینجا زیاد است
آنجا کم است
و این را تجارت کنند
نمی رفتن خودشون تحقیق کنند
و خودش را به آب و آتش بزند
می رفتند از تجارب تاجرهای قدیمی یاد می گرفتند
چه جوری ؟ امپراطوری
تاجرهای قدیمی را ملزم کرده بود
تجارب خود را بنویسید
خیلی از کتابهای چینی من رفتم خوندم
که مثلا در قدیم فلان تاجر گفته اینجا چایی زیاد است
اینجا چایی کم است
می توانید از اینجا تجارت کنید
او هم این را می خرید
طرف حسابش یک سیستم حمل و نقلی داشت
با سیستم حمل و نقل می برد و ان را گران تر می فروخت
شاید الان بگویید این کار اشتباه است
تولید ارزش است
شما چیزی را که جایی زیاد بوده است
کلی حمل و نقل کردید
بردی با کلی سختی پس باید پول بیشتری بگیرید
پس استفاده از تجربه تاجرهای قدیم
یادتون باشد که شما استفاده کنید از تجربه کسانی که در تجارت و کسب و کار هستند
نکته بعدی :خیلی نکته جالبی است
اصلا من این را در کتب چینی دیدم
واقعا از سرم دود بلند شد
حرف تازه وارن بافت است
می گوید در مورد کالایی که از آن شناخت ندارید
در آن مورد فعالیت نکنید و خرید و فروش نکنید
جالب است وارن بافت میگوید در میدان قابلیت های خودتون بجنگید
هر چه قدر می خواهد بزرگ باشد
نروید در میدان دیگری که اصلا بلد نیستید
چینی ها هم همین را می گویند
وقتی تو یک کالایی را نمی شناسی
نرو سراغش
نرو سراغ تجارتش
این هم اصل بعدی
در مورد کالایی که اگاهی نداری
نمی رویم ، اول می رویم آگاهی پیدا میکنیم
دود چراع را می خوریم
راجع به آن کالا ، بعد می رویم در میدانش کار جدی میکنیم
نکته بعدی
افزایش دانش و مهارت
از اصولی بوده که چینی ها رعایت می کنند
یعنی شما آپدیت تر ، به روز تر ، عالم تر از تاجران چینی نمی بینید
شما تاجرهای چینی را ببین
شما می مانید که چه قدر این فرد به روز و آپدیت است
نکته بعدی ، به عنوان یک تاجر شما باید دلایل تغییر قیمت را بدانید
در کتاب چینی گفته که
خشکسالی می شود
باید منشاء آن را بدانید
باران زیاد می آید
اتفاق برای محصولات کشاورزی می افتد
باید بفهمید
که سرمنشاء های تغییر قیمت کجاست
که نتیجتا بتوانید بیزینس خودت را مدیریت کنی
اصل بعدی که خیلی مهم است
چینیها مرید بودا هستند
آدمهای اهل دعا هستند
آدمهای اهل اتصال هستند
اینها همچنین اصل تجارتی دارند
می گویند دعا کردن در امور تجاری ممنوع
اصل جالبی است
یعنی چی؟ میگوید یک جایی در یک منطقه ای برنج کم است
باران نیامده ، برنج کم است
در یک منطقه ای باران زیاد آمده و برنج زیاد است
این که باران کم امده
که نباید دعا کند
برای گرسنگی اش
باید برود برنج را از آنجایی که بیشتر امده بیاورد
یعنی چی؟ در واقع این جمله در قرآن هم هست
کل ارض واسعه
حالا یک سری از بابت مهاجرت این را استفاده میکنند
ولی من چیز دیگری میگویم
میگویم نعمتها در کره زمین پراکنده است
حالا تو اگر یک چیز را نداری نباید بشینی دعا کنی
باید از یک جای دیگر کرده زمین بیاورید آنجا
مثال می زنم
آمریکاییها ایده جالبی دارند
می گویند مردم ما شاید زیاد باهوش نباشند
شاید زیاد عالم نباشند
شاید زیاد دانشمند نباشند
ما غصه نمیخوریم ، می رویم دانشمندانی را از ایران می آوریم
دانشمندان را از فلان کشور بدبخت و بیچاره می آوریم آنجا
استفاده میکنیم
خیلی راحت و خیلی قوی
پس دعا کردن در امور تجاری ممنوع
باران نمی آید شما نباید دعا کنید
یک امر تجاری است و شما باید مصرف آب آن شهری را که در آن باران نمی اید
مصرف آب متعادل بکنی
کار جایگزین برای آن درست کنی
کشاورزی از آنجا حذف بکنی
مردم اندازه شرب و زندگی شان
قطعا دارند
چیزهایی که برای زندگیشون لازم دارند از جاهای پر آب تر