×

Używamy ciasteczek, aby ulepszyć LingQ. Odwiedzając stronę wyrażasz zgodę na nasze polityka Cookie.


image

Economy of Oil Sanction آقتصاد تحریم نفت, اقتصاد تحریم نفت (1)

اقتصاد تحریم نفت (1)

یکی از چالش‌های اساسی دولت مصدق، اداره کردن کشور بدون درآمدهای نفتی بود.

مصدق در دوره 28 ماهه حکومتش تقریبا هیچ درآمدی از فروش نفت نداشت.

تو بررسی کارنامه اقتصادی مصدق هم ما با دو طیف صفر و صدی مواجهیم، یک طرف هیچ نقص و ایرادی رو تو کارنامه اقتصادی مصدق نمی‌پذیره و طرف دیگه معتقده که مصدق هیچ عملکرد قابل دفاعی در حوزه اقتصاد نداشته.

توی این قسمت از پادکست و به مناسبت سالگرد کودتای 28 مرداد سراغ کتاب اقتصاد تحریم نفت رفتم که تشکیل شده از چهار مقاله به قلم اقتصاددانانی از طیف‌های فکری مختلف و یک نامه از حاج محمد نمازی که در تیر 1330 خطاب به حسین علا وزیر دربار نوشته، که به همت و تلاش آقای بهرنگ رجبی ترجمه و جمع‌آوری شدن.

درباره جنبش ملی نفت و حوادث بعد از اون که منجر به کودتای 28 مرداد شد کتاب‌های بسیاری نوشته شده و منابع زیادی موجوده، که دو تا از این منابع رو تو همین پادکست می‌تونید پیدا کنید، یکی تراژدی تنهایی نوشته کریستوفر دوبلگ و دیگری کودتا نوشته یرواند آبراهامیان.

اما در عمده این کتاب‌ها و منابع یا به عملکرد اقتصادی دولت مصدق اشاره‌ای نشده و یا خیلی کم و به ندرت مورد بررسی قرار گرفته.

همونطور که در پیش درآمد پادکست گفتم، اینجا هم ما شاهد دید صفر و صدی به کارنامه اقتصادی دکتر مصدق هستیم.

مثلا موسی غنی‌نژاد در گفتگو با شرق میگه: «هیچ ابتکاری در دوران دولت دکتر مصدق و اطرافیان او دیده نشد. اصطلاح اقتصاد بدون نفت را حتی در یک مورد قبل از آن نمی‌شود پیدا کرد.

وقتی تحریم شروع شد دور و بری‌های دکتر مصدق گفتند نفت بلای سیاه است و تحریم موهبت است. اما نتیجه آن بود که به مردم فشار آمد و مردم ناراضی شدند و بحران‌های سیاسی اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت.

درآمدهای ارزی ما کاهش پیدا کرد، اقتصاد دچار بحران شدید شد و به نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم انجامید و مردم این نارضایتی را در روز ۲۸ مرداد نشان دادند.»

در مقابل اما طرفدارای مصدق کارنامه مصدق رو بدون ایراد می‌بینن و میگن توی اون شرایط کار بهتری نمی‌شد کرد و هر کاری که مصدق کرده بهترین کاری بوده که میشد کرد.

اما به نظرم حقیقت یه جایی وسط این دو دیدگاهه، متاسفانه پروژه صفر و صد سازی اقبال زیادی پیش ما ایرانیا داره، ما علاقه زیادی داریم تا از دشمنامون شیطان و از دوستامون فرشته بسازیم و این ریشه عمیقی تو فرهنگ ما داره و مشکلات زیادی رو برامون بوجود آورده.

این پروژه صفر و صد سازی باعث شده که اولا ما سیاست‌ها و رفتارهای درست گذشتگانمون رو نادیده بگیریم و به جای تجلیل از اقدامات مفید و درستی که انجام دادن، کل دوران اونا و شخصیتشون رو تخطئه کنیم و در ثانی از اشتباهاتی که در گذشته انجام شده درس عبرت نمی‌گیریم و همه چیز رو از اول امتحان می‌کنیم که نتیجه این رفتار درجا زدن همیشگیمون بوده.

یکی از راهکارهایی که می‌تونه به ما کمک کنه تا دچار این وضعیت نشیم مستندسازیه، مستندسازی نه فقط به معنای تاریخی اون بلکه از همه لحاظ هم در زندگی روزمره و اجتماعیمون و هم در زندگی شغلیمون، اهمیت مستندسازی رو میشه به صورت تمثیلی تو سریال گیم آو ترونز دید، جایی که نایت کینگ برای پیروزی بر آدم‌ها نیاز داشت که با کشتن برن، حافظه تاریخی اونا رو از بین ببره، بدون مستندسازی و بدون وجود دانشی که از قبل اندوخته و آموخته شده ما مجبوریم همون راهی رو بریم که قبلا طی شده و دوباره با همون مسائل و مشکلاتی دست و پنجه نرم کنیم که قبلا به شکل‌های دیگه‌ای درگیرشون بودیم.

تاریخ ایران پُر تکراره و این همه تکرار به من ثابت می‌کنه که ما علی‌رغم علاقه بسیار زیادمون به مطالعه تاریخ ایران از تاریخ درس نمی‌گیریم و عموما تاریخ برامون حکم سرگرمی داره، باهاش ناراحت میشیم، اشک میریزیم، عصبانی میشیم، حس غرور بهمون دست میده اما درس نمی‌گیریم و چراغ راهی برای آیندمون نمیشه.

در جای جای مقالات این کتاب فقدان این مستندسازی به خوبی مشاهده میشه. اطلاعات کافی و دقیقی درباره میزان تورم، رشد اقتصادی و اقتصاد کلان مملکت تا قبل 1338 وجود نداره و خیلی از تحلیل‌ها و آمارها، گمانه‌زنی و تخمینیه.

همین امروز هم ما به اطلاعات مستند و آماری درست و دقیق دسترسی نداریم در حالیکه این اطلاعات آماری درباره خیلی از کشورها به صورت آنلاین تو اینترنت و در دسترس همه هست، مثلا آمارهای متفاوتی از میزان مطالعه تو ایران وجود داره که تقریبا هیچ کدوم این آمارها قابل اعتماد نیستن و متاسفانه مشاهده شده بعضا همین آمارهای غلط مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرن، مشکلی که سال‌های 30 تا 32 دامن‌گیر مصدق و دولتش هم بود.

این کتاب توسط انتشارات دنیای اقتصاد چاپ و منتشر شده و در شرایط تحریم نفتی ایران توسط آمریکا و به وجود اومدن شرایط اقتصادی‌ای مشابه سال‌های 30 تا 32 می‌تونه با مرور تجربیات گذشته بسیار مفید باشه.

این کتاب تلاش داره با بررسی راه‌کارهای اقتصادی دولت مصدق برای خواننده روشن کنه که آیا سیاست‌های اقتصادی دکتر مصدق در مواجهه با کاهش شدید درآمدهای نفتی موفق بودن یا شکست خوردن.

همونطور که گفتم کتاب از چهار مقاله و یک نامه تشکیل شده، در مقاله اول که به قلم پاتریک کلاسُن و سیروس ساسان‌پور و به سفارش بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نوشته شده، نکته محوری بحث اینه که هر دولتی در مواجهه با تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی برای بقای خودش مجبوره تغییراتی تو سیاست‌های اقتصادی داخلیش بده تا بتونه خودش رو با شرایط تازه وفق بده.

نویسنده‌های این مقاله برای این تغییرات در سیاست اقتصادی اصطلاح توانایی تطبیق رو بکار می‌برن.

به اعتقاد نویسنده‌ها اگه این تغییرات هوشمندانه باشه و به درستی انجام بشه، فشارها عملا بی‌اثر میشه و سرنوشت بازی در جای دیگه‌ای رقم می‌خوره.

مصدق در اردیبهشت 1330 قانون ملی شدن صنعت نفت رو اجرا و شرکت نفت ایران و انگلیس رو خلع ید کرد و اعلام کرد که حاضره برای پرداخت تاوان و خسارت با شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنه.

این مذاکرات بی نتیجه موندن و انگلیس نفت ایران رو تحریم کرد، در کنار تحریم نفت، خزانه‌داری بریتانیا هم محدودیت‌هایی برای ایران در استفاده از پوند استرلینگ به وجود آورد که باعث گرفتاری‌های زیادی برای ایران شد چون عمده معاملات نفتیش با پوند انجام می‌شد و ایران توانایی تبدیل پوند به دلار رو نداشت.

بریتانیا تو خلیج فارس ناو جنگی مستقر کرد و کشتی‌هایی که حامل نفت ایران بودن رو توقیف ‌کرد، ایران تو مدت 28 ماه حکومت مصدق، تنها تونست به اندازه تولید یک روزش نفت صادر کنه.

کشورهایی که درآمد خارجیشون به یک محصول وابسته‌اس در برابر کاهش درآمدهای حاصل از اون محصول به شدت آسیب‌پذیرن ، دولت می‌تونه در واکنش به این کاهشِ درآمد، موقتا اقدامات اصلاحی خودشو متوقف کنه، البته با این امید که این بحران موقتی و زودگذره، اما اگه بحران ادامه پیدا کنه و درآمد ارزی وجود نداشته باشه.

این کاهش درآمد رو واردات مواد اولیه و قطعات یدکی تأثیر میذاره و تولید رو کاهش میده و با کاهش تولید، درآمد صادرات باز کمتر میشه و این خودش دوباره باعث کمبود ارز میشه و درآمد دولت رو کاهش میده و اگر هزینه‌های دولت هم افزایش پیدا کنه دولت با کسر بودجه بزرگی مواجه میشه، که جبران این کسر بودجه به افزایش نرخ تورم و کاهش رشد اقتصادی منجر میشه.

اما اگر دولت سیاست‌های تطبیقی رو در پیش بگیره و این سیاست‌ها رو به خوبی اجرا کنه، می‌تونه علی‌رغم شرایط نامطلوب خارجی به رشد بدون تورمش ادامه بده، این سیاست‌های تطبیقی که مقاله بارها ازشون یاد میکنه شامل اینها میشن، اول توسعه صنایع و امکانات دیگه‌ای که قابلیت صادرات داشته باشن، مثل توسعه صنایع دستی و محصولات کشاورزی که تقریبا بی‌نیاز از مواد اولیه وارداتی هستن. دوم منطقی کردن و کاهش حجم واردات، سوم کاهش هزینه‌های دولت و در نهایت افزایش مالیات‌ها و گمرک.

نویسندگان مقاله مدعی‌ان که دولت دکتر مصدق از همون ابتدای بحران نفت، پیاده‌سازی سیاست‌های تطبیقی رو شروع کرد و اگه تحریم‌ها تا زمان نامعلومی ادامه پیدا می‌کرد به خاطر پیاده‌سازی موفق این سیاست‌های تطبیقی، اقتصاد ایران می‌تونست به همون منوالی که بوده باقی بمونه و دچار مشکل نشه.

نویسنده‌های این مقاله نشونه‌های این موفقیت رو در وضعیت کمابیش مطلوب ذخایر ارزی، نرخ معقول تورم و رشد اقتصادی کشور می‌دونن و میگن اگه این سیاست‌های تطبیقی نبودن احتمالا صادرات و واردات غیرنفتی به همون مقدار سال‌های قبل از 29 و 30 باقی می‌موندن و تا پایان سال 31 ذخایر ارزی ایران به کلی ته می‌کشیدن.

اما دولت تو سال 1330 واکنش سریعی به کاهش موجودی ارزی نشون میده و منتظر رسیدن به توافق در مذاکرات نفتی نمی‌مونه، برای واردات محدودیت قائل میشه و عوارض گمرکی رو افزایش میده.

اما علت اصلی کاهش واردات سیاست‌های دولت نبود، دولت با کاهش شدید ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی باعث کاهش واردات شد، نرخ ارز در بازار آزاد از 50 ریال در سال 28 به 100 ریال تو تابستون 32 رسید و این باعث شد که کالاهای وارداتی 55 درصد گرون بشن.

اما کاهش قیمت ریال تأثیر کمی روی صادرات غیرنفتی داشت چون اساسا خیلی از مواد صادراتی ایران مثل پسته و فرش در بازارهای جهانی بی‌رقیب بودن و کاهش قیمت تموم شدشون تاثیری در گرفتن سهم بازار نداشت.

دولت مصدق روی محصولاتی برای صادرات سرمایه‌گذاری کرد که بشه در کوتاه مدت با سرمایه‌گذاری کم تولیدشون رو افزایش بده مثل محصولات کشاورزی و منسوجات.

در فاصله سال‌های 29 تا 32 ارزش صادرات محصولات کشاورزی 19 درصد و منسوجات 25 درصد رشد داشتن. صادرات پنبه و فرش هم رشد کرده بودن.

نتیجه این اقدامات باعث شد که ذخیره ارزی ایران که در سال ملی شدن صنعت نفت 250 میلیون دلار بود در مدت دو سال بعدش علی‌رغم محرومیت ایران از ارزهای نفتی به 172 میلیون دلار کاهش پیدا کنه و بر خلاف اون چیزی که تبلیغ می‌شد تو دوران حکومت مصدق کاهش شدید ذخیره ارزی کشور نداشتیم، موجودی ذخایر ارزی کشور به اندازه‌ای بود که ایران بتونه با خیال راحت به اندازه مصرف یکسال کشور واردات انجام بده و هیچ‌وقت از این رقم پایین‌تر نیومد، تو همون دوران میزان ذخیره ارزی کشورهایی مثل فرانسه دو ماه، بریتانیا شش ماه و سوئد چهار ماه بود.

در بخش کاهش هزینه‌ها هم مشخص شد که عملا وزارتخونه‌ها کمتر از بودجه‌اشون خرج می‌کنن و اکثر این مخارج هم به کارهای عمرانی اختصاص پیدا کرده، به زعم نویسنده‌ها نمیشه خیلی دقیق گفت که هزینه‌ها چقدر بوده چون فقط بودجه در دسترسه و میزان دقیق هزینه‌ها و درآمدها در دسترس نیست.

دولت مصدق در کنار این اقدامات و برای کاهش کسر بودجه‌اش مجبور شد دست از برنامه‌های عمرانی پیش‌بینی شده در برنامه توسعه برداره، اما کسری بودجه همچنان وجود داشت که دولت رو مجبور به چاپ اولین اوراق قرضه ایران کرد تا از مردم برای مخارجش پول قرض بگیره، این اقدام به دلیل جدید بودنش و سود کمتری که به نسبت بانک‌ها و بازار میداد با استقبال چندانی مواجه نشد و در نهایت این بازاریای طرفدار مصدق بودن که با خریدن این اوراق به دولت کمک کردن.

دولت مصدق راه‌های دیگه‌ای هم برای افزایش درآمد دولت امتحان کرد مثلا عوارض گمرکی رو بالا برد و مالیات چای و قند و توتون و تریاک رو افزایش داد و مالیات بردرآمد رو که بیشتر از قشر شهری دریافت می‌شد رو ایجاد کرد تا بتونه تأثیر نبود پول نفت که حدود 13 درصد درآمد دولت رو تشکیل میداد رو برطرف کنه.

البته این اقدامات خصوصا مالیات بستن بر چای و قند به وضوح با اهداف جبهه ملی که حمایت از اقشار کم درآمد و کاهش بی‌عدالتی اجتماعی بود در تضاد بود.

در نهایت نویسنده‌ها نتیجه می‌گیرن که این اقدامات باعث شد اقتصاد ایران در سال‌های تحریم رشد اقتصادی قبل از تحریمش رو حفظ کنه و اگر کودتایی اتفاق نمی‌افتاد کشور می‌تونست از این بحران به سلامت عبور کنه و سرنوشت بازی رو پای میز مذاکره رقم بزنه، چرا که دولت مصدق خودش رو برای مواجهه با این شرایط کاملا آماده کرده بود.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

اقتصاد تحریم نفت (1) Economy of oil embargo (1) Economia dell'embargo petrolifero (1) Economie van olie-embargo (1)

یکی از چالش‌های اساسی دولت مصدق، اداره کردن کشور بدون درآمدهای نفتی بود. One of the main challenges of Mossadegh's government was to manage the country without oil revenues.

مصدق در دوره 28 ماهه حکومتش تقریبا هیچ درآمدی از فروش نفت نداشت. During his 28-month rule, Mossadegh had almost no income from oil sales.

تو بررسی کارنامه اقتصادی مصدق هم ما با دو طیف صفر و صدی مواجهیم، یک طرف هیچ نقص و ایرادی رو تو کارنامه اقتصادی مصدق نمی‌پذیره و طرف دیگه معتقده که مصدق هیچ عملکرد قابل دفاعی در حوزه اقتصاد نداشته. In the review of Mossadegh's economic record, we are faced with two spectrums of 0 and 100, one side does not accept any defects in Mossadegh's economic record, and the other side believes that Mossadegh did not have any defensible performance in the field of economics. Bij de beoordeling van de economische staat van dienst van Mossadegh worden we geconfronteerd met twee spectrums van 0 en 100, de ene kant accepteert geen gebreken in de economische staat van dienst van Mossadegh en de andere kant is van mening dat Mossadegh geen verdedigbare prestaties op het gebied van economie had.

توی این قسمت از پادکست و به مناسبت سالگرد کودتای 28 مرداد سراغ کتاب اقتصاد تحریم نفت رفتم که تشکیل شده از چهار مقاله به قلم اقتصاددانانی از طیف‌های فکری مختلف و یک نامه از حاج محمد نمازی که در تیر 1330 خطاب به حسین علا وزیر دربار نوشته، که به همت و تلاش آقای بهرنگ رجبی ترجمه و جمع‌آوری شدن. In this episode of the podcast, on the occasion of the 28th August coup anniversary, I went to the book on the economy of the oil embargo, which consists of four articles written by economists from different intellectual spectrums and a letter from Haj Mohammad Namazi, who wrote in July 1330 to Hossein Ala, the minister of the court. which was translated and compiled by Mr. Behrang Rajabi. In deze aflevering van de podcast, ter gelegenheid van de staatsgreep van 28 augustus, ging ik naar het boek over de economie van het olie-embargo, dat bestaat uit vier artikelen geschreven door economen uit verschillende intellectuele spectrums en een brief van Haj Mohammad Namazi, die in juli 1330 schreef aan Hossein Ala, de minister van de rechtbank, die werd vertaald en verzameld door de heer Behrang Rajabi.

درباره جنبش ملی نفت و حوادث بعد از اون که منجر به کودتای 28 مرداد شد کتاب‌های بسیاری نوشته شده و منابع زیادی موجوده، که دو تا از این منابع رو تو همین پادکست می‌تونید پیدا کنید، یکی تراژدی تنهایی نوشته کریستوفر دوبلگ و دیگری کودتا نوشته یرواند آبراهامیان. Many books have been written about the National Oil Movement and the events after it that led to the August 28 coup, and there are many sources, two of which you can find in this podcast, one is Tragedy of Solitude written by Christopher Dublag and the other is written by Yerwand. Abrahamian Er zijn veel boeken geschreven over de National Oil Movement en de gebeurtenissen daarna die leidden tot de staatsgreep van 28 augustus, en er zijn veel bronnen, waarvan je er twee in deze podcast kunt vinden, een is Tragedy of Solitude geschreven door Christopher Dublag, en de andere is geschreven door Yerwand, Abrahamian

اما در عمده این کتاب‌ها و منابع یا به عملکرد اقتصادی دولت مصدق اشاره‌ای نشده و یا خیلی کم و به ندرت مورد بررسی قرار گرفته. But in most of these books and sources, the economic performance of Mossadegh's government is not mentioned, or it is very little and rarely examined. Maar in de meeste van deze boeken en bronnen worden de economische prestaties van de regering van Mossadegh niet genoemd, of zeer weinig en zelden onderzocht.

همونطور که در پیش درآمد پادکست گفتم، اینجا هم ما شاهد دید صفر و صدی به کارنامه اقتصادی دکتر مصدق هستیم. As I said in the introduction of the podcast, here we are witnessing a 100 percent view of Dr. Mossadegh's economic record. Zoals ik al zei in de inleiding van de podcast, zijn we hier getuige van een 100 procent beeld van Dr. Mossadeghs economische staat van dienst.

مثلا موسی غنی‌نژاد در گفتگو با شرق میگه: «هیچ ابتکاری در دوران دولت دکتر مصدق و اطرافیان او دیده نشد. For example, Moussa Ghaninejad said in a conversation with Sharq: "No initiative was seen during the government of Dr. Mossadegh and his entourage. Zo zei Moussa Ghaninejad in een gesprek met Sharq: "Tijdens de regering van dr. Mossadegh en zijn gevolg is er geen initiatief gezien. اصطلاح اقتصاد بدون نفت را حتی در یک مورد قبل از آن نمی‌شود پیدا کرد. The term oil-free economy cannot be found in even one case before it. De term olievrije economie komt in geen enkel geval daarvoor voor.

وقتی تحریم شروع شد دور و بری‌های دکتر مصدق گفتند نفت بلای سیاه است و تحریم موهبت است. When the embargo started, Dr. Mossadegh's followers said that oil is a black calamity and embargo is a blessing. Toen het embargo begon, zeiden de volgelingen van dr. Mossadegh dat olie een zwarte ramp is en een embargo een zegen. اما نتیجه آن بود که به مردم فشار آمد و مردم ناراضی شدند و بحران‌های سیاسی اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت. But the result was that the people were pressured and people became dissatisfied and political, economic and social crises were formed. Maar het resultaat was dat de mensen onder druk werden gezet en ontevreden raakten en er politieke, economische en sociale crises ontstonden.

درآمدهای ارزی ما کاهش پیدا کرد، اقتصاد دچار بحران شدید شد و به نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم انجامید و مردم این نارضایتی را در روز ۲۸ مرداد نشان دادند.» Our foreign exchange earnings decreased, the economy suffered a severe crisis and it led to the political, social and economic dissatisfaction of the people, and the people showed this dissatisfaction on August 28. Onze inkomsten uit vreemde valuta daalden, de economie maakte een ernstige crisis door en dit leidde tot politieke, sociale en economische onvrede van de mensen, en de mensen toonden deze onvrede op 28 augustus.

در مقابل اما طرفدارای مصدق کارنامه مصدق رو بدون ایراد می‌بینن و میگن توی اون شرایط کار بهتری نمی‌شد کرد و هر کاری که مصدق کرده بهترین کاری بوده که میشد کرد. On the other hand, Mossadegh's fans see Mosadegh's record without any problems and say that he could not have done a better job in that situation and that everything Mosadegh did was the best thing that could have been done. Aan de andere kant zien de fans van Mossadegh het record van Mossadegh zonder problemen en zeggen dat hij het in die situatie niet beter had kunnen doen en dat alles wat Mossadegh deed het beste was dat had kunnen worden gedaan.

اما به نظرم حقیقت یه جایی وسط این دو دیدگاهه، متاسفانه پروژه صفر و صد سازی اقبال زیادی پیش ما ایرانیا داره، ما علاقه زیادی داریم تا از دشمنامون شیطان و از دوستامون فرشته بسازیم و این ریشه عمیقی تو فرهنگ ما داره و مشکلات زیادی رو برامون بوجود آورده. But in my opinion, the truth is somewhere in the middle of these two views. Unfortunately, the zero-hundred building project has a lot of luck for us Iranians. We are very interested in making devils out of our enemies and angels out of our friends, and this has deep roots in our culture and causes many problems for us. created

این پروژه صفر و صد سازی باعث شده که اولا ما سیاست‌ها و رفتارهای درست گذشتگانمون رو نادیده بگیریم و به جای تجلیل از اقدامات مفید و درستی که انجام دادن، کل دوران اونا و شخصیتشون رو تخطئه کنیم و در ثانی از اشتباهاتی که در گذشته انجام شده درس عبرت نمی‌گیریم و همه چیز رو از اول امتحان می‌کنیم که نتیجه این رفتار درجا زدن همیشگیمون بوده. This zero-hundred building project has caused us to ignore the policies and right behaviors of our ancestors and instead of celebrating the useful and correct actions they have taken, we mistake their entire era and their personalities, and secondly, the mistakes that have been made in the past. We don't learn lessons and we try everything from the beginning, which is the result of this behavior that we have always done.

یکی از راهکارهایی که می‌تونه به ما کمک کنه تا دچار این وضعیت نشیم مستندسازیه، مستندسازی نه فقط به معنای تاریخی اون بلکه از همه لحاظ هم در زندگی روزمره و اجتماعیمون و هم در زندگی شغلیمون، اهمیت مستندسازی رو میشه به صورت تمثیلی تو سریال گیم آو ترونز دید، جایی که نایت کینگ برای پیروزی بر آدم‌ها نیاز داشت که با کشتن برن، حافظه تاریخی اونا رو از بین ببره، بدون مستندسازی و بدون وجود دانشی که از قبل اندوخته و آموخته شده ما مجبوریم همون راهی رو بریم که قبلا طی شده و دوباره با همون مسائل و مشکلاتی دست و پنجه نرم کنیم که قبلا به شکل‌های دیگه‌ای درگیرشون بودیم. One of the solutions that can help us to avoid this situation is documenting, documenting not only in its historical sense but also in all aspects of our daily and social life as well as in our work life. Thrones saw, where the Night King needed to defeat people by killing Bran, to destroy their historical memory, without documentation and without the knowledge that has been stored and learned in advance, we have to go the same way that has already been taken and Let's deal with the same issues and problems again that we were involved in before in other ways. Een van de oplossingen die ons kunnen helpen deze situatie te vermijden, is documenteren, niet alleen in historische zin documenteren, maar ook in alle aspecten van ons dagelijks en sociaal leven, evenals in ons werkleven.Tronen zagen waar de Nachtkoning moest doden de mensen om hun historisch geheugen te vernietigen om te winnen, zonder documentatie en zonder de kennis die van tevoren is opgeslagen en geleerd, we moeten dezelfde weg gaan die al is ingeslagen en laten we dezelfde problemen en problemen opnieuw behandelen die waar we eerder op andere manieren bij betrokken waren.

تاریخ ایران پُر تکراره و این همه تکرار به من ثابت می‌کنه که ما علی‌رغم علاقه بسیار زیادمون به مطالعه تاریخ ایران از تاریخ درس نمی‌گیریم و عموما تاریخ برامون حکم سرگرمی داره، باهاش ناراحت میشیم، اشک میریزیم، عصبانی میشیم، حس غرور بهمون دست میده اما درس نمی‌گیریم و چراغ راهی برای آیندمون نمیشه. Iran's history is full of repetitions and all these repetitions prove to me that despite our great interest in studying the history of Iran, we do not learn from history and generally history is a form of entertainment for us. We don't learn and there is no light for our future. De geschiedenis van Iran zit vol met herhalingen en al deze herhalingen bewijzen voor mij dat ondanks onze grote interesse in het bestuderen van de geschiedenis van Iran, we niet leren van de geschiedenis en over het algemeen is geschiedenis een vorm van amusement voor ons. geen licht voor onze toekomst.

در جای جای مقالات این کتاب فقدان این مستندسازی به خوبی مشاهده میشه. The lack of this documentation can be clearly seen in the articles of this book. Het ontbreken van deze documentatie is duidelijk te zien in de artikelen van dit boek. اطلاعات کافی و دقیقی درباره میزان تورم، رشد اقتصادی و اقتصاد کلان مملکت تا قبل 1338 وجود نداره و خیلی از تحلیل‌ها و آمارها، گمانه‌زنی و تخمینیه. There is no sufficient and accurate information about the rate of inflation, economic growth and macroeconomics of the country before 1338, and many of the analyzes and statistics are speculations and estimates. Er is geen voldoende en nauwkeurige informatie over het inflatiepercentage, de economische groei en de macro-economie van het land vóór 1338, en veel van de analyses en statistieken zijn speculaties en schattingen.

همین امروز هم ما به اطلاعات مستند و آماری درست و دقیق دسترسی نداریم در حالیکه این اطلاعات آماری درباره خیلی از کشورها به صورت آنلاین تو اینترنت و در دسترس همه هست، مثلا آمارهای متفاوتی از میزان مطالعه تو ایران وجود داره که تقریبا هیچ کدوم این آمارها قابل اعتماد نیستن و متاسفانه مشاهده شده بعضا همین آمارهای غلط مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرن، مشکلی که سال‌های 30 تا 32 دامن‌گیر مصدق و دولتش هم بود. Even today, we do not have access to accurate and accurate documented and statistical information, while this statistical information about many countries is online on the Internet and available to everyone, for example, there are different statistics on the amount of study in Iran, and almost none of these statistics They are not reliable and unfortunately it has been observed that sometimes these wrong statistics are used as a basis for decision-making, a problem that plagued Mossadegh and his government in 1930-1932.

این کتاب توسط انتشارات دنیای اقتصاد چاپ و منتشر شده و در شرایط تحریم نفتی ایران توسط آمریکا و به وجود اومدن شرایط اقتصادی‌ای مشابه سال‌های 30 تا 32 می‌تونه با مرور تجربیات گذشته بسیار مفید باشه. This book was printed and published by the World of Economy Publishing House and in the conditions of Iran's oil embargo by America and the emergence of economic conditions similar to the years 30-32, it can be very useful by reviewing past experiences. Dit boek is gedrukt en uitgegeven door de uitgeverij World of Economy en in de omstandigheden van het olie-embargo van Iran door Amerika en de opkomst van economische omstandigheden vergelijkbaar met de jaren 30-32, kan het erg nuttig zijn door de ervaringen uit het verleden te herzien.

این کتاب تلاش داره با بررسی راه‌کارهای اقتصادی دولت مصدق برای خواننده روشن کنه که آیا سیاست‌های اقتصادی دکتر مصدق در مواجهه با کاهش شدید درآمدهای نفتی موفق بودن یا شکست خوردن. This book tries to clarify for the reader whether Dr. Mossadegh's economic policies were successful or failed in the face of a sharp decrease in oil revenues by examining the economic solutions of Mossadegh's government.

همونطور که گفتم کتاب از چهار مقاله و یک نامه تشکیل شده، در مقاله اول که به قلم پاتریک کلاسُن و سیروس ساسان‌پور و به سفارش بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نوشته شده، نکته محوری بحث اینه که هر دولتی در مواجهه با تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی برای بقای خودش مجبوره تغییراتی تو سیاست‌های اقتصادی داخلیش بده تا بتونه خودش رو با شرایط تازه وفق بده. As I said, the book consists of four articles and one letter. In the first article, which was written by Patrick Clason and Sirus Sasanpour, commissioned by the World Bank and the International Monetary Fund, the main point of the discussion is that any government facing international economic sanctions For its survival, it has to make changes in its domestic economic policies so that it can adapt itself to the new conditions. Zoals ik al zei, het boek bestaat uit vier artikelen en één brief.In het eerste artikel, geschreven door Patrick Clason en Sirus Sasanpour, in opdracht van de Wereldbank en het Internationaal Monetair Fonds, is het belangrijkste punt van de discussie dat elke regering geconfronteerd met internationale economische sancties Om te overleven moet het zijn binnenlands economisch beleid wijzigen, zodat het zich kan aanpassen aan de nieuwe omstandigheden.

نویسنده‌های این مقاله برای این تغییرات در سیاست اقتصادی اصطلاح توانایی تطبیق رو بکار می‌برن. The authors of this article use the term adaptability for these changes in economic policy. De auteurs van dit artikel gebruiken de term aanpassingsvermogen voor deze veranderingen in het economisch beleid.

به اعتقاد نویسنده‌ها اگه این تغییرات هوشمندانه باشه و به درستی انجام بشه، فشارها عملا بی‌اثر میشه و سرنوشت بازی در جای دیگه‌ای رقم می‌خوره. According to the authors, if these changes are smart and done correctly, the pressures will be practically ineffective and the fate of the game will be determined elsewhere. Volgens de auteurs, als deze veranderingen slim en correct worden uitgevoerd, zal de druk praktisch ondoeltreffend zijn en zal het lot van het spel ergens anders worden bepaald.

مصدق در اردیبهشت 1330 قانون ملی شدن صنعت نفت رو اجرا و شرکت نفت ایران و انگلیس رو خلع ید کرد و اعلام کرد که حاضره برای پرداخت تاوان و خسارت با شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنه. In May 1330, Mossadegh implemented the law of nationalization of the oil industry and deposed the Iran-UK Oil Company and announced that he was ready to negotiate with the Iran-UK Oil Company to pay the ransom and damages. In mei 1330 implementeerde Mossadegh de wet van nationalisatie van de olie-industrie en zette de Iran-UK Oil Company af en kondigde aan dat hij bereid was te onderhandelen met de Iran-UK Oil Company om het losgeld en de schadevergoeding te betalen.

این مذاکرات بی نتیجه موندن و انگلیس نفت ایران رو تحریم کرد، در کنار تحریم نفت، خزانه‌داری بریتانیا هم محدودیت‌هایی برای ایران در استفاده از پوند استرلینگ به وجود آورد که باعث گرفتاری‌های زیادی برای ایران شد چون عمده معاملات نفتیش با پوند انجام می‌شد و ایران توانایی تبدیل پوند به دلار رو نداشت. These negotiations remained fruitless and Britain embargoed Iran's oil. In addition to the oil embargo, the British Treasury also imposed restrictions on Iran's use of the pound sterling, which caused many problems for Iran because most of its oil transactions were made with pounds and Iran was able to It did not convert pounds to dollars. Deze onderhandelingen waren vruchteloos en Groot-Brittannië stelde een embargo in op de olie van Iran. Naast het olie-embargo legde het Britse ministerie van Financiën ook beperkingen op aan het gebruik van het Britse pond door Iran, wat veel problemen veroorzaakte voor Iran omdat de meeste olietransacties met ponden werden gedaan en Iran werd in staat om ponden niet om te rekenen naar dollars.

بریتانیا تو خلیج فارس ناو جنگی مستقر کرد و کشتی‌هایی که حامل نفت ایران بودن رو توقیف ‌کرد، ایران تو مدت 28 ماه حکومت مصدق، تنها تونست به اندازه تولید یک روزش نفت صادر کنه. Britain deployed warships in the Persian Gulf and seized ships carrying Iranian oil. During the 28 months of Mossadegh's rule, Iran was only able to export oil as much as its daily production. Groot-Brittannië zette een oorlogsschip in de Perzische Golf in en nam schepen in beslag die Iraanse olie vervoerden.Tijdens de 28 maanden van het bewind van Mossadegh kon Iran slechts zoveel olie exporteren als de productie van één dag.

کشورهایی که درآمد خارجیشون به یک محصول وابسته‌اس در برابر کاهش درآمدهای حاصل از اون محصول به شدت آسیب‌پذیرن ، دولت می‌تونه در واکنش به این کاهشِ درآمد، موقتا اقدامات اصلاحی خودشو متوقف کنه، البته با این امید که این بحران موقتی و زودگذره، اما اگه بحران ادامه پیدا کنه و درآمد ارزی وجود نداشته باشه. Countries whose foreign income depends on a product are extremely vulnerable to the reduction of income from that product, the government can temporarily stop its reform measures in response to this reduction in income, of course with the hope that this crisis will be temporary and short-lived, but if the crisis continue and there is no foreign exchange income. Landen waarvan het buitenlands inkomen afhankelijk is van een product zijn uiterst kwetsbaar voor inkomensdaling uit dat product, de overheid kan naar aanleiding van deze inkomensdaling haar hervormingsmaatregelen tijdelijk stopzetten, uiteraard in de hoop dat deze crisis van tijdelijke en korte duur zal zijn. leefde, maar als de crisis voortduurt en er geen deviezeninkomsten zijn.

این کاهش درآمد رو واردات مواد اولیه و قطعات یدکی تأثیر میذاره و تولید رو کاهش میده و با کاهش تولید، درآمد صادرات باز کمتر میشه و این خودش دوباره باعث کمبود ارز میشه و درآمد دولت رو کاهش میده و اگر هزینه‌های دولت هم افزایش پیدا کنه دولت با کسر بودجه بزرگی مواجه میشه، که جبران این کسر بودجه به افزایش نرخ تورم و کاهش رشد اقتصادی منجر میشه. This decrease in income affects the import of raw materials and spare parts and reduces production, and with the decrease in production, the export income decreases again, and this again causes a shortage of foreign exchange and reduces the government's income, and if the government's expenses increase, the government's It faces a large budget deficit, which compensates for this budget deficit leads to an increase in the inflation rate and a decrease in economic growth. Deze inkomensdaling heeft gevolgen voor de import van grondstoffen en reserveonderdelen en vermindert de productie, en met de daling van de productie zullen de exportinkomsten weer dalen, en dit zal opnieuw een tekort aan deviezen veroorzaken en de inkomsten van de overheid verminderen, en als de uitgaven van de overheid stijgen, de overheid wordt geconfronteerd met een groot begrotingstekort, wat dit begrotingstekort compenseert, leidt tot een stijging van de inflatie en een daling van de economische groei.

اما اگر دولت سیاست‌های تطبیقی رو در پیش بگیره و این سیاست‌ها رو به خوبی اجرا کنه، می‌تونه علی‌رغم شرایط نامطلوب خارجی به رشد بدون تورمش ادامه بده، این سیاست‌های تطبیقی که مقاله بارها ازشون یاد میکنه شامل اینها میشن، اول توسعه صنایع و امکانات دیگه‌ای که قابلیت صادرات داشته باشن، مثل توسعه صنایع دستی و محصولات کشاورزی که تقریبا بی‌نیاز از مواد اولیه وارداتی هستن. But if the government adopts adaptive policies and implements these policies well, it can continue to grow without inflation despite unfavorable external conditions. These adaptive policies that the article mentions many times include these, first, the development of industries and other facilities that Have the ability to export, such as the development of handicrafts and agricultural products that almost do not need imported raw materials. Maar als de overheid adaptief beleid voert en dit beleid goed uitvoert, kan het blijven groeien zonder inflatie ondanks ongunstige externe omstandigheden. Dit adaptieve beleid dat het artikel vaak vermeldt, omvat ten eerste de ontwikkeling van industrieën en andere faciliteiten die de mogelijkheid hebben om te exporteren, zoals de ontwikkeling van handwerk en landbouwproducten die bijna geen geïmporteerde grondstoffen nodig hebben. دوم منطقی کردن و کاهش حجم واردات، سوم کاهش هزینه‌های دولت و در نهایت افزایش مالیات‌ها و گمرک. Second, to rationalize and reduce the volume of imports, thirdly, to reduce government expenses and finally to increase taxes and customs. Ten tweede om de invoer te rationaliseren en te verminderen, ten derde om de overheidsuitgaven te verlagen en ten slotte om belastingen en douanerechten te verhogen.

نویسندگان مقاله مدعی‌ان که دولت دکتر مصدق از همون ابتدای بحران نفت، پیاده‌سازی سیاست‌های تطبیقی رو شروع کرد و اگه تحریم‌ها تا زمان نامعلومی ادامه پیدا می‌کرد به خاطر پیاده‌سازی موفق این سیاست‌های تطبیقی، اقتصاد ایران می‌تونست به همون منوالی که بوده باقی بمونه و دچار مشکل نشه. The authors of the article claim that Dr. Mossadegh's government started implementing adaptive policies from the very beginning of the oil crisis, and if the sanctions were to continue indefinitely, due to the successful implementation of these adaptive policies, Iran's economy could remain as it was and not suffer any problems. .

نویسنده‌های این مقاله نشونه‌های این موفقیت رو در وضعیت کمابیش مطلوب ذخایر ارزی، نرخ معقول تورم و رشد اقتصادی کشور می‌دونن و میگن اگه این سیاست‌های تطبیقی نبودن احتمالا صادرات و واردات غیرنفتی به همون مقدار سال‌های قبل از 29 و 30 باقی می‌موندن و تا پایان سال 31 ذخایر ارزی ایران به کلی ته می‌کشیدن. The authors of this article know the signs of this success in the more or less favorable state of foreign exchange reserves, reasonable rate of inflation and economic growth of the country, and they say that if these comparative policies were not there, non-oil exports and imports would probably remain at the same level as the years before 2029 and 2030 and until the end of 2021. Iran's foreign exchange reserves were completely depleted. De auteurs van dit artikel kennen de tekenen van dit succes in de min of meer gunstige staat van deviezenreserves, redelijke inflatie en economische groei van het land, en ze zeggen dat als dit vergelijkende beleid er niet zou zijn, de niet-olie-export en de invoer zou waarschijnlijk op hetzelfde niveau blijven als vóór 2029 en 2030 en tot eind 2021. De deviezenreserves van Iran waren volledig uitgeput.

اما دولت تو سال 1330 واکنش سریعی به کاهش موجودی ارزی نشون میده و منتظر رسیدن به توافق در مذاکرات نفتی نمی‌مونه، برای واردات محدودیت قائل میشه و عوارض گمرکی رو افزایش میده. But in 1330, the government shows a quick reaction to the decrease in foreign exchange reserves and does not wait for an agreement to be reached in the oil negotiations, it places restrictions on imports and increases customs duties. Maar in 1330 reageert de regering snel op de afname van de deviezenreserves en wacht niet op een akkoord in de olie-onderhandelingen, maar legt invoerbeperkingen op en verhoogt douanerechten.

اما علت اصلی کاهش واردات سیاست‌های دولت نبود، دولت با کاهش شدید ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی باعث کاهش واردات شد، نرخ ارز در بازار آزاد از 50 ریال در سال 28 به 100 ریال تو تابستون 32 رسید و این باعث شد که کالاهای وارداتی 55 درصد گرون بشن. But the main reason for the decrease in imports was not the government's policies, the government caused a decrease in imports with a sharp decrease in the value of the rial against foreign currencies, the exchange rate in the open market reached from 50 rials in 2028 to 100 rials in the summer of 2032, and this caused imported goods to fall. become more expensive Maar de belangrijkste reden voor de afname van de invoer was niet het overheidsbeleid, de regering veroorzaakte een afname van de invoer met een scherpe daling van de waarde van de rial ten opzichte van vreemde valuta, de wisselkoers op de open markt bereikte van 50 rial in 2028 tot 100 rial in de zomer van 2032, waardoor geïmporteerde goederen duurder werden.

اما کاهش قیمت ریال تأثیر کمی روی صادرات غیرنفتی داشت چون اساسا خیلی از مواد صادراتی ایران مثل پسته و فرش در بازارهای جهانی بی‌رقیب بودن و کاهش قیمت تموم شدشون تاثیری در گرفتن سهم بازار نداشت. But the decrease in the price of the rial had little effect on non-oil exports, because basically, many of Iran's export materials, such as pistachios and carpets, were unrivaled in the world markets, and their price reduction had no effect on gaining market share.

دولت مصدق روی محصولاتی برای صادرات سرمایه‌گذاری کرد که بشه در کوتاه مدت با سرمایه‌گذاری کم تولیدشون رو افزایش بده مثل محصولات کشاورزی و منسوجات. Mossadegh's government invested in products for export that can be increased in the short term with low investment, such as agricultural products and textiles. De regering van Mossadegh investeerde in producten voor de export die op korte termijn kunnen worden verhoogd met lage investeringen, zoals landbouwproducten en textiel.

در فاصله سال‌های 29 تا 32 ارزش صادرات محصولات کشاورزی 19 درصد و منسوجات 25 درصد رشد داشتن. Tussen de jaren 29 en 32 groeide de exportwaarde van landbouwproducten met 19% en die van textiel met 25%. صادرات پنبه و فرش هم رشد کرده بودن.

نتیجه این اقدامات باعث شد که ذخیره ارزی ایران که در سال ملی شدن صنعت نفت 250 میلیون دلار بود در مدت دو سال بعدش علی‌رغم محرومیت ایران از ارزهای نفتی به 172 میلیون دلار کاهش پیدا کنه و بر خلاف اون چیزی که تبلیغ می‌شد تو دوران حکومت مصدق کاهش شدید ذخیره ارزی کشور نداشتیم، موجودی ذخایر ارزی کشور به اندازه‌ای بود که ایران بتونه با خیال راحت به اندازه مصرف یکسال کشور واردات انجام بده و هیچ‌وقت از این رقم پایین‌تر نیومد، تو همون دوران میزان ذخیره ارزی کشورهایی مثل فرانسه دو ماه، بریتانیا شش ماه و سوئد چهار ماه بود. As a result of these measures, Iran's foreign exchange reserves, which were 250 million dollars in the year of the nationalization of the oil industry, decreased to 172 million dollars in the following two years, despite Iran's deprivation of oil currencies, and contrary to what was advertised during Mossadegh's rule. We did not have a sharp decrease in the country's foreign exchange reserves, the balance of the country's foreign exchange reserves was enough that Iran could safely import as much as the country's consumption for one year, and it never fell below this figure. month and Sweden was four months. Als gevolg van deze maatregelen daalden de deviezenreserves van Iran, die 250 miljoen dollar bedroegen in het jaar van de nationalisatie van de olie-industrie, tot 172 miljoen dollar in de volgende twee jaar, ondanks Irans ontbering van olievaluta's, en in tegenstelling tot wat werd geadverteerd tijdens het bewind van Mossadegh. We hadden geen scherpe daling van de deviezenreserves van het land, het saldo van de deviezenreserves van het land was voldoende om Iran veilig de consumptie van het land voor een jaar te importeren en het kwam nooit onder dit cijfer. en Zweden was vier maanden.

در بخش کاهش هزینه‌ها هم مشخص شد که عملا وزارتخونه‌ها کمتر از بودجه‌اشون خرج می‌کنن و اکثر این مخارج هم به کارهای عمرانی اختصاص پیدا کرده، به زعم نویسنده‌ها نمیشه خیلی دقیق گفت که هزینه‌ها چقدر بوده چون فقط بودجه در دسترسه و میزان دقیق هزینه‌ها و درآمدها در دسترس نیست. In the cost reduction section, it was found that the ministries actually spend less than their budgets and most of these costs are allocated to construction works. According to the authors, it is not possible to say exactly how much the costs were because only the budget is available and the exact amount of costs and revenues is not known. not available In de paragraaf kostenreductie is ook geconstateerd dat de ministeries daadwerkelijk minder uitgeven dan begroot en dat de meeste van deze kosten worden toegerekend aan bouwwerken. Hoeveel de kosten precies waren, is volgens de auteurs niet te zeggen omdat alleen de budget is beschikbaar en het exacte bedrag aan kosten en opbrengsten is niet beschikbaar

دولت مصدق در کنار این اقدامات و برای کاهش کسر بودجه‌اش مجبور شد دست از برنامه‌های عمرانی پیش‌بینی شده در برنامه توسعه برداره، اما کسری بودجه همچنان وجود داشت که دولت رو مجبور به چاپ اولین اوراق قرضه ایران کرد تا از مردم برای مخارجش پول قرض بگیره، این اقدام به دلیل جدید بودنش و سود کمتری که به نسبت بانک‌ها و بازار میداد با استقبال چندانی مواجه نشد و در نهایت این بازاریای طرفدار مصدق بودن که با خریدن این اوراق به دولت کمک کردن. In addition to these measures, the Mossadegh government was forced to abandon the construction plans foreseen in the development plan to reduce its budget deficit, but the budget deficit still existed, which forced the government to print the first Iranian bonds to borrow money from the people for its expenses. This measure was not well received due to its novelty and the lower profit compared to the banks and the market, and in the end it was the Mossadegh supporters who helped the government by buying these bonds. Naast deze maatregelen werd de regering van Mossadegh gedwongen af te zien van de bouwplannen die in het ontwikkelingsplan waren voorzien om haar begrotingstekort te verminderen, maar het begrotingstekort bestond nog steeds, waardoor de regering gedwongen werd de eerste Iraanse obligaties te drukken om geld van de mensen te lenen. Deze maatregel werd niet goed ontvangen vanwege zijn nieuwheid en de lagere winst in vergelijking met de banken en de markt, en uiteindelijk waren het de Mossadegh-aanhangers die de regering hielpen door deze obligaties te kopen.

دولت مصدق راه‌های دیگه‌ای هم برای افزایش درآمد دولت امتحان کرد مثلا عوارض گمرکی رو بالا برد و مالیات چای و قند و توتون و تریاک رو افزایش داد و مالیات بردرآمد رو که بیشتر از قشر شهری دریافت می‌شد رو ایجاد کرد تا بتونه تأثیر نبود پول نفت که حدود 13 درصد درآمد دولت رو تشکیل میداد رو برطرف کنه. Mossadegh's government also tried other ways to increase the government's income, for example, it raised customs duties and increased taxes on tea, sugar, tobacco, and opium, and created an income tax that was mostly collected from the urban stratum, so that the effect of the oil money would not be affected. It was about 13% of the government's income.

البته این اقدامات خصوصا مالیات بستن بر چای و قند به وضوح با اهداف جبهه ملی که حمایت از اقشار کم درآمد و کاهش بی‌عدالتی اجتماعی بود در تضاد بود. Of course, these measures, especially the tax on tea and sugar, were clearly in conflict with the goals of the National Front, which was to support the low-income classes and reduce social injustice. Natuurlijk waren deze maatregelen, vooral de belasting op thee en suiker, duidelijk in strijd met de doelstellingen van het Front National, namelijk het steunen van de lage inkomensklassen en het terugdringen van sociale onrechtvaardigheid.

در نهایت نویسنده‌ها نتیجه می‌گیرن که این اقدامات باعث شد اقتصاد ایران در سال‌های تحریم رشد اقتصادی قبل از تحریمش رو حفظ کنه و اگر کودتایی اتفاق نمی‌افتاد کشور می‌تونست از این بحران به سلامت عبور کنه و سرنوشت بازی رو پای میز مذاکره رقم بزنه، چرا که دولت مصدق خودش رو برای مواجهه با این شرایط کاملا آماده کرده بود. Finally, the authors conclude that these measures made Iran's economy maintain its economic growth during the years of sanctions, and if a coup had not happened, the country could have passed this crisis safely and decided the fate of the game at the negotiating table, because the government Mossadegh had fully prepared himself to face this situation. Ten slotte concluderen de auteurs dat deze acties ervoor zorgden dat de Iraanse economie haar economische groei handhaafde tijdens de jaren van sancties, en als er geen staatsgreep had plaatsgevonden, had het land deze crisis veilig kunnen doorstaan en het lot van het spel aan de onderhandelingstafel kunnen beslissen, omdat de regering Mossadegh had zich volledig voorbereid om deze situatie het hoofd te bieden.