Sohrab Sepehri
Sohrab Sepehri
Sohrab Sepehri
Sohrab Sepehri
Sohrab Sepehri
سهراب سپهری در سال هزار و نهصد و بیست و هشت میلادی در کاشان به دنیا آمد.
Sohrab Sepehri wurde 1928 in Kashan geboren.
او شاعر، نویسنده و نقاش ایرانی بود.
سهراب از مهمترین شاعران معاصر ایران است.
و شعرهایش به زبانهای بسیاری ترجمه شده اند.
And his poems have been translated into many languages.
او را «شاعر طبیعت» لقب دادهاند.
He has been dubbed the "poet of nature."
سالهای کودکی سپهری در کاشان گذشت.
پدر و مادرش هر دو اهل هنر بودند.
His parents were both artists.
سهراب دههٔ اول و دوم زندگی خود را با علم و هنر به سر کرد.
Sohrab spent the first and second decades of his life with science and art.
دههٔ سوم زندگیاش را به تجربهاندوزی و سفر و دههٔ چهارم را بیشتر در سفرهای دراز گذراند.
He spent the third decade of his life gaining experience and travel, and the fourth decade more on long journeys.
در این دوره بود که بارها و بارها به اروپا، آمریکا و بسیاری از کشورهای شرقی سفر کرد.
It was during this period that he traveled repeatedly to Europe, the United States, and many Eastern countries.
زبان شعری سهراب در برخی اشعارش ساده و بیآلایش و در برخی دیگر آمیخته با مضامین و مفاهیم عرفانی و فلسفی است.
Sohrab's poetic language is simple and pure in some of his poems and mixed with mystical and philosophical themes and concepts in others.
اشعار سهراب همراه با نمادهایی است که محصول سفرها و آشنایی او با آیینهای بودایی، برهمایی، اندیشههای کریشنا مورتی، عارف معروف معاصر هندی، و نیز اندیشهٔ عرفای بزرگ ایرانی و اسلامی است.
Sohrab's poems are accompanied by symbols that are the product of his travels and acquaintance with Buddhist rituals, Brahmanism, the thoughts of Krishna Murti, a famous contemporary Indian mystic, as well as the thoughts of great Iranian and Islamic mystics.
سهراب با ادبیات اروپایی نیز آشنایی داشت و ترجمههایی هم از او باقی مانده است.
Sohrab was also familiar with European literature and some translations remain from him.
سپهری با همهٔ شاعران بزرگ ایران در ایام خود دوستی داشت. و با این حال، استقلال خود را حفظ میکرد.
Sepehri was friends with all the great poets of Iran in his day. And yet, he maintained his independence.
در هیچیک از صفحات زندگی او نمونهای از تنش و بحران دیده نمی شود.
There is no example of tension or crisis in any of the pages of his life.
راه او راه هنر بود و در این راه سکوت را بر هر چیزی ترجیح میداد.
His way was the way of art, and in this way he preferred silence to anything.
سپهری آثار خود را در فضایی آرام و در ساکنترین و بیجنجالترین حالت بهدست چاپ سپرد.
Sepehri published his works in a calm atmosphere and in the most static and non-controversial state.
او انقلاب سال هزار و نهصد و هفتاد و نه ایران را به چشم دید.
He saw the revolution of the year one thousand nine hundred and seventy-nine in Iran.
شاید یکی از دلایل انزواطلبی سپهری در پیچوخم نوسانات تاریخی زمانش نهفته باشد.
Perhaps one of the reasons for Sepehri's isolationism lies in the complexity of the historical fluctuations of his time.
انتشار دو شعر بلند «صدای پای آب» و «مسافر» و مجموعهشعر «حجم سبز» از افتخارات این شاعر بلندآوازه است.
The publication of two long poems "The Sound of Water Foot" and "Traveler" and a collection of poems "Green Volume" is one of the honors of this famous poet.
یکی از جذابترین ویژگی های شعر سهراب سپهری ایجاد تصویرهای زیبا و دلنشین است، به گونهای که می توان اشعار او را تابلویی نقاشی شده از طبیعت دانست.
One of the most attractive features of Sohrab Sepehri's poetry is the creation of beautiful and pleasant images, so that his poems can be considered as a painted painting of nature.
سپهری از جهت اندیشه، شیفتهٔ نوعی عرفان خاص خودش است که میتوان آن را عرفان طبیعی نامید.
Sepehri is fascinated by his own kind of mysticism, which can be called natural mysticism.
سهراب میان طبیعت و ماورای طبیعت در نوسان بود.
Sohrab was oscillating between nature and the supernatural.
او دیدی انسانی به طبیعت و دیدی طبیعی به انسان داشت.
He had a human view of nature and a natural view of man.
سپهری همواره در شعرهای خود روح را به ماده و ماده را به روح تبدیل میکند.
Sepehri always turns soul into matter and matter into spirit in his poems.
او در دل طبیعت به سیاحت میپردازد، و سرانجام در درون آن به مرحلهٔ کشف و شهود میرسد.
سهراب به فرهنگ مشرقزمین علاقه خاصی داشت.
Sohrab was particularly interested in Eastern culture.
و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت.
And traveled to India, Pakistan, Afghanistan, Japan and China.
مدتی در ژاپن زندگی کرد، و هنر حکاکی روی چوب را در آنجا یاد گرفت.
همچنین به شعر کهن سایر زبانها علاقه داشت.
He was also interested in ancient poetry of other languages.
از این رو ترجمههایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد.
Therefore, he made translations of ancient Chinese and Japanese poems.
سپهری در نقاشی از دستاوردهای زیبایی شناختی شرق و غرب بهرهمند شده بود، که تأثیر آن در آثارش جلوه گر بودند.
Sepehri had benefited from the aesthetic achievements of the East and the West in painting, the influence of which was evident in his works.
در آثار نقاشی اش دیدگاه نو و متفاوتی داشت.
نقاشی سپهری هرچه پیش رفته، کمتر به وسیلهٔ کنترل مستقیم قلم مو پدید آمده.
As Sepehri's painting progressed, it became less and less created by direct brush control.
و در آثار آخرش می بینیم که بیشتر با ابزارهای غیرسنتی نقاشی کرده است.
او رکورددار بالاترین قیمت نقاشی مدرن ایرانی در حراج تهران است.
He holds the record for the highest price of a modern Iranian painting in Tehran auction.
سهراب سپهری در سال هزار و نهصد و هشتاد میلادی بر اثر سرطان خون در تهران درگذشت.
روی سنگ قبر سهراب بخشی از یکی از اشعار او حک شده است:
A part of one of his poems is engraved on Sohrab's tombstone:
به سراغ من اگر میآیید
If you come to me
نرم و آهسته بیایید
Come softly and slowly
مبادا که ترک بردارد
Lest he leave
چینی نازک تنهایی من
Chinese thin my loneliness