×

Używamy ciasteczek, aby ulepszyć LingQ. Odwiedzając stronę wyrażasz zgodę na nasze polityka Cookie.

image

Persian Carpet, Persian carpet 1

Persian carpet 1

زِنفون تاریخ‌نگار یونانی در کتاب سیرت کوروش کبیر می‌نویسد: «ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد، قالیچه زیر بستر خود می‌گسترند.»

در سال هزار و نهصد و چهل و نه میلادی قدیمی ترین قطعه فرش گره دار که به عنوان پوشش اسب مورد استفاده قرار می گرفت، در منطقه ای مرزی از مغولستان کشف و پازیریک نامیده شد.

تصاویر حاشیه و زمینۀ مرکزی آن مشابه با طرح ها و نقوش دورۀ هخامنشیان و اشیاء کشف شده در لرستان بود.

به همین جهت مبدأ این فرش را ایران دانستند.

شواهد تاریخی مانند سالنامۀ چینی اندکی پیش از انقراض ساسانیان، در میان کالاها به قالی ایرانی اشاره دارد که همین موضوع گویای این نکته است که فرش و قالیبافی در زمان ساسانیان رونق فروان داشته است.

اعراب بر خلاف هنر سفالگری که در آن شهره بودند، در هیچ یک از ادوار تاریخی به هنر قالیبافی توجهی نداشتند.

و به همین سبب پس از تسلط آن ها بر ایران قالیبافی دچار رکود گردید.

اما این رکود تنها تا زمان خلفای تجمل پرست اموی و عباسی برای تزئین کاخ های باشکوه خود با فرش نفیس ایرانی به طول انجامید.

و در این دوران هنر قالی بافی باری دیگر رونق گرفت.

وقتی ترکان سلجوقی بخشی از خاک ایران را به تصرف خود درآوردند، زبان و فرهنگ سلجوقی به ایران وارد شد.

در نتیجه فرش ایرانی از طرح های سلجوقی تأثیر گرفت.

باری دیگر در زمان تسلط تیموریان بر ایران، قالی ایرانی دستخوش تغییرات اساسی می شود و طرح های هندسی جای خود را به طرح هایی با خطوط دوار و منحنی می دهند.

و موتیف هایی مانند پیچک و گل، حیوانات و پرندگان در طرح و نقش قالی ایرانی جای می گیرند.

هنر قالی بافی در اواخر این حکومت به اوج کمال خود می رسد.

پس از حکومت تیموریان، قالی های زیبایی در شهر تبریز بافته می شود.

در ابتدای دورۀ صفویه هنر قالی بافی به اوج شکوفایی و نوآوری و نبوغ هنرمندان آن زمان می رسد.

و همین امر باعث شده که بعد از گذشت چند صد سال هنوز هم مورد تقلید باشد.

قالیبافان صفوی حدود هزار و پانصد تخته قالی از خود به یادگار گذاشته اند.

که برخی از آن ها به عنوان شاهکارهایی بی بدیل ثبت و در موزه ها نگه داری می شوند.

در این دوره بود که قالی بافی از پیشه ای روستایی به شغل و حرفه ای پراهمیت در کارگاه های شهری تبدیل شد. و تجارت و صادرات هنر زیبای ایرانی به کشورهای اروپایی آغاز گردید.

و قالی های شهرهای اصفهان، کاشان، تبریز و کرمان در طرح های مختلف به شهرت رسید.

اما با ظهور افغان ها که به انقراض سلسلۀ صفوی منجر شد، هنر قالیبافی وارد دوران رکود خود گردید.

در دوران پایانی قاجاریه قالیبافی دوباره جان گرفت.

در این دوره تقاضای زیاد برای قالی ایران و تجارت موفق آن باعث شد تا تعداد زیادی از شرکت های خارجی از کشورهایی مثل انگلیس، آمریکا، سوئیس، یونان و غیره به سرمایه گذاری در قالی ایران و تولید انبوه آن ترغیب شوند.

و بخشی از مهم‌ترین و نفیس‌ترین قالی های ایران در همین دوران و به دستور همین شرکت ها در شهرهایی مثل کرمان، اراک، همدان، تبریز و مشهد بافته شد.

در سال هزار و نهصد و سی و پنج اختیار انجام فعالیت های تولیدی و تجاری قالی ایران به موسسۀ دولتی تازه تأسیس شده‌ای به نام شرکت سهامی فرش ایران واگذار شد.

و بدین ترتیب این شرکت ایرانی از این سال به بعد به کار ترویج قالیبافی و تولید و تجارت آن پرداخت.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Persian carpet 1 |Teppich Persian|Persian rug Perserteppich 1 Persian carpet 1 alfombra persa 1 Tapis persan 1 Tappeto persiano 1 ペルシャ絨毯1 Perzisch tapijt 1 Dywan perski 1 Tapete persa 1 Персидский ковер 1 Persisk matta 1 İran halısı 1 波斯地毯 1

زِنفون تاریخ‌نگار یونانی در کتاب سیرت کوروش کبیر می‌نویسد: «ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد، قالیچه زیر بستر خود می‌گسترند.» Xenophon|||griechischer Historiker|||Lebensbeschreibung|Kyrus|der Große||schreibt|Iraner||damit|ihre Betten|weich||Teppich|unter|Bett|||ausbreiten Xenophon|history|historian|Greek|in|book|life|Cyrus|the Great||writes|the Iranians|in order to|to make|their sleeping place|soft|"to be"|small carpet|under|bed||they|spread ويكتب المؤرخ اليوناني زينوفون في سيرته الذاتية عن كورش الكبير: "كان الإيرانيون ينشرون السجاد تحت أسرتهم لجعل أسرتهم ناعمة". The Greek historian Zenophon writes in the book of the biography of Cyrus the Great: "Iranians spread a rug under their bed to keep it soft." L'historien grec Zénophon écrit dans le livre de la biographie de Cyrus le Grand : « Les Iraniens étendent un tapis sous leur lit pour le garder moelleux.

در سال هزار و نهصد و چهل و نه میلادی قدیمی ترین قطعه فرش گره دار که به عنوان پوشش اسب مورد استفاده قرار می گرفت، در منطقه ای مرزی از مغولستان کشف و پازیریک نامیده شد. ||||||vierzig||||||Stück|Teppich|knot|||||Decke|Pferd|||||||||||||||| ||||nineteen|||||AD|||piece|carpet|knotted|||as|as|cover|horse|used|use|decision||||||border||Mongolia|discovered||Pazyryk|named Pazyrik| In 1949, the oldest knotted carpet used to cover a horse was discovered and named Pazyryk in a border region of Mongolia. En 1949, le plus ancien tapis noué utilisé pour couvrir un cheval a été découvert et nommé Pazyryk dans une région frontalière de la Mongolie.

تصاویر حاشیه و زمینۀ مرکزی آن مشابه با طرح ها و نقوش دورۀ هخامنشیان و اشیاء کشف شده در لرستان بود. Bilder|Rand||Hintergrund|zentralen||ähnlich||Muster|||Muster||Achämeniden-Dynastie||Gegenstände||||Luristan| Images|margin||background|central||similar to||design|||patterns||||objects|discovered|||Lorestan| The images of the margin and its central background were similar to the designs and motifs of the Achaemenid period and objects discovered in Lorestan. Les images de la périphérie et du fond central étaient similaires aux dessins et motifs de la période achéménide et aux objets découverts au Lorestan.

به همین جهت مبدأ این فرش را ایران دانستند. |||Ursprung||||| ||reason|origin||||| For this reason, the origin of this carpet was considered to be Iran. Pour cette raison, ils considéraient que l'origine de ce tapis était l'Iran.

شواهد تاریخی مانند سالنامۀ چینی اندکی پیش از انقراض ساسانیان، در میان کالاها به قالی ایرانی اشاره دارد که همین موضوع گویای این نکته است که فرش و قالیبافی در زمان ساسانیان رونق فروان داشته است. historische Beweise|||Jahrbuch|||||Untergang|Sassaniden-Dynastie|||Waren||Teppich|||||||deutet darauf hin||Hinweis|||||Teppichweberei||||Blütezeit|reichlich|| historical evidence|historical|like|Chinese annals|Chinese|a little|||extinction|Sasanian dynasty|in|among|goods||carpet||refers to||||topic|indicative of||point|||||carpet weaving|in|||flourished|great abundance||was Historical evidence, such as the Chinese calendar, shortly before the extinction of the Sassanids, refers to Iranian carpets among the goods, which indicates that carpet weaving flourished during the Sassanid era. Des preuves historiques, comme le calendrier chinois peu avant l'extinction des Sassanides, mentionnent des tapis iraniens parmi les marchandises, ce qui indique que le tapis et le tissage de tapis ont prospéré pendant la période sassanide.

اعراب بر خلاف هنر سفالگری که در آن شهره بودند، در هیچ یک از ادوار تاریخی به هنر قالیبافی توجهی نداشتند. Arabs|"regarding"|contrary to||pottery||||famous||||||periods||||carpet weaving|attention| Unlike the art of pottery in which they were famous, the Arabs did not pay attention to the art of carpet weaving in any of the historical periods. Contrairement à l'art de la poterie, dans lequel ils étaient célèbres, les Arabes n'ont prêté attention à l'art du tissage de tapis à aucune des périodes historiques.

و به همین سبب پس از تسلط آن ها بر ایران قالیبافی دچار رکود گردید. |||reason|||domination|||over|||suffered|stagnation|became stagnant And because of this, after their domination of Iran, carpet weaving suffered a recession. Et pour cette raison, le tissage de tapis a stagné après leur domination sur l'Iran.

اما این رکود تنها تا زمان خلفای تجمل پرست اموی و عباسی برای تزئین کاخ های باشکوه خود با فرش نفیس ایرانی به طول انجامید. ||recession||||caliphs|luxury-loving|luxury-loving|Umayyad||Abbasid||decoration|||magnificent||||luxurious|||length|lasted But this recession lasted only until the time of the luxurious Umayyad and Abbasid caliphs to decorate their magnificent palaces with exquisite Persian carpets. Mais cette stagnation ne dura que jusqu'au temps où les luxueux califes omeyyades et abbassides décorèrent leurs magnifiques palais de tapis persans exquis.

و در این دوران هنر قالی بافی باری دیگر رونق گرفت. |||||||||flourished| And during this period, the art of carpet weaving flourished again. Et pendant cette période, l'art du tissage de tapis s'épanouit à nouveau.

وقتی ترکان سلجوقی بخشی از خاک ایران را به تصرف خود درآوردند، زبان و فرهنگ سلجوقی به ایران وارد شد. |||part|||||"into"|occupation||conquered|language||||||| When the Seljuk Turks conquered part of Iran, the Seljuk language and culture entered Iran. Lorsque les Turcs seldjoukides ont capturé une partie de l'Iran, la langue et la culture seldjoukides sont entrées en Iran.

در نتیجه فرش ایرانی از طرح های سلجوقی تأثیر گرفت. ||||||||influence|was influenced As a result, Persian carpets were influenced by Seljuk designs. En conséquence, les tapis iraniens ont été influencés par les motifs seldjoukides.

باری دیگر در زمان تسلط تیموریان بر ایران، قالی ایرانی دستخوش تغییرات اساسی می شود و طرح های هندسی جای خود را به طرح هایی با خطوط دوار و منحنی می دهند. ||||domination||over||||undergoes||fundamental changes||||||geometric|their place||||designs|||lines|curved lines||curved||give Once again, during the Timurid domination of Iran, Iranian carpets underwent fundamental changes and geometric designs were replaced by designs with rotating and curved lines. Une fois de plus, pendant la domination timuride sur l'Iran, les tapis iraniens subissent des changements fondamentaux et les motifs géométriques sont remplacés par des motifs aux lignes circulaires et courbes.

و موتیف هایی مانند پیچک و گل، حیوانات و پرندگان در طرح و نقش قالی ایرانی جای می گیرند. |motifs|||ivy|||||birds||||design||||| And motifs such as ivy and flowers, animals and birds are included in the design and role of Iranian carpets. Et des motifs tels que le lierre et les fleurs, les animaux et les oiseaux sont inclus dans le motif des tapis iraniens.

هنر قالی بافی در اواخر این حکومت به اوج کمال خود می رسد. |carpet|||late||dynasty||peak|perfection||| The art of carpet weaving reached its peak at the end of this reign. L'art du tissage de tapis atteint son apogée à la fin de ce règne.

پس از حکومت تیموریان، قالی های زیبایی در شهر تبریز بافته می شود. ||||||||city||woven|| After the Timurid rule, beautiful carpets were woven in the city of Tabriz. Après le règne des Timurides, de beaux tapis ont été tissés dans la ville de Tabriz.

در ابتدای دورۀ صفویه هنر قالی بافی به اوج شکوفایی و نوآوری و نبوغ هنرمندان آن زمان می رسد. |||Safavid||||||flourishing||innovation||genius||||| At the beginning of the Safavid period, the art of carpet weaving reached the peak of prosperity, innovation and genius of the artists of that time. Au début de la période safavide, l'art du tissage de tapis atteint l'apogée de la prospérité, de l'innovation et du génie des artistes de cette époque.

و همین امر باعث شده که بعد از گذشت چند صد سال هنوز هم مورد تقلید باشد. ||"fact"||||||passage of time||||||subject|imitation| And that is why it is still imitated a few hundred years later. Et cela l'a amené à être imité après plusieurs centaines d'années.

قالیبافان صفوی حدود هزار و پانصد تخته قالی از خود به یادگار گذاشته اند. tisserands safavides|safavides|environ|||cinq cents|tapis|tapis||||en souvenir|| the Safavid carpet we|Safavid|approximately||||carpet piece|carpets|||to|as a legacy|| Safavid carpet weavers have left about 1,500 carpet boards in their memory. Les tisserands de tapis safavides ont laissé environ 1 500 planches de tapis.

که برخی از آن ها به عنوان شاهکارهایی بی بدیل ثبت و در موزه ها نگه داری می شوند. |||||||masterpieces|without|unparalleled|registered|||||||| Some of them are recorded as unique masterpieces and kept in museums. dont certains sont enregistrés comme des chefs-d'œuvre uniques et conservés dans des musées.

در این دوره بود که قالی بافی از پیشه ای روستایی به شغل و حرفه ای پراهمیت در کارگاه های شهری تبدیل شد. ||||||||occupation||||occupation||||significant profession||workshops||urban|| It was during this period that carpet weaving changed from a rural profession to an important job and profession in urban workshops. C'est durant cette période que le tissage de tapis est passé d'un métier rural à un important travail et métier dans les ateliers urbains. و تجارت و صادرات هنر زیبای ایرانی به کشورهای اروپایی آغاز گردید. |trade|||||||||| And the trade and export of Iranian fine art to European countries began. Et le commerce et l'exportation des beaux-arts iraniens vers les pays européens ont commencé.

و قالی های شهرهای اصفهان، کاشان، تبریز و کرمان در طرح های مختلف به شهرت رسید. ||rugs||||||||||various||fame|gained fame And the carpets of Isfahan, Kashan, Tabriz and Kerman became famous in different designs. Et les tapis des villes d'Ispahan, Kashan, Tabriz et Kerman sont devenus célèbres dans différents motifs.

اما با ظهور افغان ها که به انقراض سلسلۀ صفوی منجر شد، هنر قالیبافی وارد دوران رکود خود گردید. but||emergence||||to|extinction|dynasty of|Safavid dynasty|led to||||||recession|| But with the rise of the Afghans, which led to the extinction of the Safavid dynasty, the art of carpet weaving entered a period of stagnation. Mais avec l'émergence des Afghans, qui a conduit à l'extinction de la dynastie safavide, l'art du tissage de tapis est entré dans sa période de stagnation.

در دوران پایانی قاجاریه قالیبافی دوباره جان گرفت. |||Qajar dynasty||||revived During the last Qajar period, carpet weaving was revived. Dans la dernière période de la dynastie Qajar, le tissage de tapis a repris vie.

در این دوره تقاضای زیاد برای قالی ایران و تجارت موفق آن باعث شد تا تعداد زیادی از شرکت های خارجی از کشورهایی مثل انگلیس، آمریکا، سوئیس، یونان و غیره به سرمایه گذاری در قالی ایران و تولید انبوه آن ترغیب شوند. |||demand|||||||successful||caused||||||||||countries such as|||||Greece||and so on|||||||||mass production||encouraged|be encouraged During this period, high demand for Iranian carpets and its successful trade caused a large number of foreign companies from countries such as the United Kingdom, the United States, Switzerland, Greece, etc. to be encouraged to invest in Iranian carpets and mass-produce them. Au cours de cette période, la forte demande de tapis iraniens et son commerce prospère ont poussé un grand nombre d'entreprises étrangères de pays comme l'Angleterre, l'Amérique, la Suisse, la Grèce, etc. à investir dans les tapis iraniens et à les produire en masse.

و بخشی از مهم‌ترین و نفیس‌ترین قالی های ایران در همین دوران و به دستور همین شرکت ها در شهرهایی مثل کرمان، اراک، همدان، تبریز و مشهد بافته شد. ||||||precious|most important and valuable|carpets||||||||order|||||cities|||Arak|Hamadan||||were woven| And some of the most important and exquisite carpets in Iran were woven in the same period and by the order of these companies in cities such as Kerman, Arak, Hamedan, Tabriz and Mashhad. Et certains des tapis les plus importants et les plus exquis d'Iran ont été tissés dans des villes telles que Kerman, Arak, Hamedan, Tabriz et Mashhad pendant cette période et sur ordre de ces sociétés.

در سال هزار و نهصد و سی و پنج اختیار انجام فعالیت های تولیدی و تجاری قالی ایران به موسسۀ دولتی تازه تأسیس شده‌ای به نام شرکت سهامی فرش ایران واگذار شد. |||||||||authority|of انجام|activities||production activities||||||the institute|||||||||Joint-stock company|Carpet|Iranian carpets|assigned to| In the year one thousand nine hundred and thirty-five, the authority to carry out the production and commercial activities of Iranian carpets was transferred to a newly established government institution called Iran Carpet Joint Stock Company. En 1935, le pouvoir de mener à bien les activités de fabrication et de commercialisation des tapis iraniens a été transféré à une institution gouvernementale nouvellement créée appelée Farsh Iran Joint Stock Company.

و بدین ترتیب این شرکت ایرانی از این سال به بعد به کار ترویج قالیبافی و تولید و تجارت آن پرداخت. |"thus"|Thus||||from this year|||after||||promotion|carpet weaving||||trade||engaged in And thus, this Iranian company from this year onwards began to promote carpet weaving and its production and trade. Et ainsi, cette entreprise iranienne a commencé à promouvoir le tissage de tapis, sa production et son commerce à partir de cette année.