×

Używamy ciasteczek, aby ulepszyć LingQ. Odwiedzając stronę wyrażasz zgodę na nasze polityka Cookie.

image

Travel Stories, Vipassana Story 1

Vipassana Story 1

سلام. یکی از اتفاق های خوبی که توی سفر هند برام رقم خورد شرکت تو دورۀ ویپاسانا بود. چند سالی بود که دلم می خواست تو این دورۀ مدیتیشن شرکت کنم تا اینکه بالاخره اومدم هند و تصمیم گرفتم تو یکی از مراکز ویپاسانا ثبت نام کنم.

بذارید براتون بگم که اصلاً ویپاسانا چی هست. ویپاسانا یک تکنیک مدیتیشن بودایی قدمت دار هست که مبنای اصلیش مشاهده، سفر درونی، رسیدن به آگاهی و تمرکز بر ارتباط عمیق بین ذهن و بدن هست و این ارتباط بین ذهن و بدن رو از طریق آموزش هایی که توی دورۀ ویپاسانا داده می شه به صورت یه سری حس های فیزیکی می تونیم تجربه کنیم. راجع به تاریخچۀ ویپاسانا و اینکه از کجا اومده و چطور به این ویپاسانایی که الان در زمان حال داریم رسیده، می تونید گوگل کنید و کامل بخونید.

دوره ای که من توش شرکت کردم یه دورۀ ده روزه بود که توی وبسایت dhamma.org براش ثبت نام کردم. دوره های ویپاسانای تحت نظر این وبسایت، توی کشورها و شهرهای مختلف با تکنیک آموزشی کسی به اسم S.N. Goenka برگزار می شه و شرایط و ضوابط خاص خودش رو داره. برای ثبت نام تو این دوره ها نیازی نیست پولی پرداخت کنیم ولی بعد از تموم شدن دوره اگر دلمون خواست هر مبلغی که خواستیم رو می تونیم اهدا کنیم.

توی این ده روز باید توی مرکز ویپاسانایی که انتخاب کردیم مستقر بشیم و اجازۀ اینکه ازش خارج بشیم و دوباره برگردیم به مرکز رو نداریم. در واقع ساده بخوام بگم زندانی هستیم. اونجا هرکس اتاق جداگانه در اختیارش قرار می گیره و اگر مرکز شلوغی باشه اتاق بین دو نفر تقسیم می شه. صبحانه و ناهار و عصرانه هم از طرف مرکز داده می شه ولی از شام خبری نیست. قوانین شرکت تو این دوره ها به این صورته که روز اول که به مرکز مورد نظرتون می رسید فرم مشخصاتتون رو پر می کنید و وسایل الکترونیکی مثل لپ تاپ و موبایل و دوربین و هرچه که دارید رو تحویل می دید و رسید می گیرید، علاوه بر این ها پول و اشیای قیمتی و کتاب و دفتر و هر وسیلۀ خوندن و نوشتن و هر خوراکی ای که دارید رو هم باید تحویل بدید. چون اجازه ندارید توی این ده روز چیزی جز غذایی که بهتون داده می شه بخورید، سیگار و الکل و هیچ مادۀ مخدری نباید مصرف کنید، چیزی نباید بنویسید یا بخونید، با کسی نباید حرف بزنید و در ارتباط باشید، فعالیت های ورزشی جدی یا مثلا یوگا هم نباید انجام بدید، فعالیت مذهبی هم نباید انجام بدید، حتی قوانین انقد سفت و سخته که نباید به کسی نگاه کنید و خلاصه باید تمرکز کامل بر دوره ای که دارید می گذرونید داشته باشید. حالا شما ممکنه که از همۀ این قوانینی که گفتم تبعیت نکنید و خب خیلیلش رو رعایت نکنید ولی خب این یه حالت ایده آله که اونا در نظر گرفتن برای اینکه بهترین نتیجه رو از دوره ای که می گذرونید بتونید به دست بیارید.

توی مرکز ویپاسانا محل اقامت زن ها و مردها جدا هست به این دلیل که هیچ گونه حواس پرتی ای برای شرکت کننده ها پیش نیاد. راستش رو بخوام بگم به نظر من و هر کسی که تو این دوره شرکت کرده و من می شناسم، دورۀ خیلی سختیه و بعضیا همون روزای اول طاقتشون تموم می شه و مرکز رو ترک می کنن. ولی خب من خوشبختانه تونستم ده روز رو کامل بمونم و دوره رو تموم کنم.

توی فایل بعدی با جزئیات بیشتری دربارۀ کارهایی که تو این ده روز انجام دادم می گم و اینکه چه تکنیک هایی یاد گرفتم و چه تأثیری روی حال و احوال و زندگیم داشت. پس فعلاً تا بعد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Vipassana Story 1 Vipassana| Vipassana Story 1 Historia Vipassana 1 Histoire Vipassana 1 Storia di Vipassana 1 Vipassana-verhaal 1 História Vipassana 1

سلام. Bonjour Hi. یکی از اتفاق های خوبی که توی سفر هند برام رقم خورد شرکت تو دورۀ ویپاسانا بود. ||événement|||||voyage||pour moi|événement|arrivé|participation||session|| ||||||||||happened to me|happened|participation|||Vipassana| One of the good things that happened to me during my trip to India was participating in the Vipassana course. L'une des bonnes choses qui m'est arrivée lors de mon voyage en Inde a été de participer au cours Vipassana. Een van de goede dingen die me overkwamen tijdens mijn reis naar India, was het bijwonen van de Vipassana-periode. چند سالی بود که دلم می خواست تو این دورۀ مدیتیشن شرکت کنم تا اینکه بالاخره اومدم هند و تصمیم گرفتم تو یکی از مراکز ویپاسانا ثبت نام کنم. ||||mon cœur|||||période|méditation|participer||||finalement|je suis venu||||||||centres||inscription|| |||||||||period|meditation|participate|do||that|finally||||||||||Vipassana|to register|name| I wanted to participate in this meditation course for several years until I finally came to India and decided to enroll in one of the Vipassana centers. J'ai voulu participer à ce cours de méditation pendant plusieurs années jusqu'à ce que je vienne finalement en Inde et décide de m'inscrire dans l'un des centres Vipassana. Ik wilde deze meditatiecursus al een aantal jaren volgen totdat ik uiteindelijk naar India kwam en besloot me in te schrijven in een van de Vipassana-centra.

بذارید براتون بگم که اصلاً ویپاسانا چی هست. Laissez-moi|pour vous|||en fait||| Let’s||||at all||| Let me tell you what Vipassana is. Laissez-moi vous dire ce qu'est vipassana. ویپاسانا یک تکنیک مدیتیشن بودایی قدمت دار هست که مبنای اصلیش مشاهده، سفر درونی، رسیدن به آگاهی و تمرکز بر ارتباط عمیق بین ذهن و بدن هست و این ارتباط بین ذهن و بدن رو از طریق آموزش هایی که توی دورۀ ویپاسانا داده می شه به صورت یه سری حس های فیزیکی می تونیم تجربه کنیم. ||technique|méditation|bouddhiste|ancien|ancien|||base principale|principal|observation|voyage|intérieur|atteindre||connaissance||concentration|sur|connexion|profond|entre|esprit||corps||||connexion|entre|esprit||corps|||chemin|enseignement|qui|||cours||||||sous forme||une série|sensation||physiques||pouvons|expérimenter|nous faisons Vipassana||technique||Buddhist|you presented|has|||basis|its main|||inner|||||||connection|deep||mind||||||connection||mind|||||through|training|||||Vipassana|||||in the form||series|sensation||physical|||experience| Vipassana is an ancient Buddhist meditation technique whose main basis is observation, inner journey, reaching awareness and focusing on the deep connection between mind and body, and this connection between mind and body through the training that is given in the Vipassana course. We can experience a series of physical sensations. Vipassana est une ancienne technique de méditation bouddhiste dont la base principale est l'observation, le voyage intérieur, la prise de conscience et la concentration sur la connexion profonde entre l'esprit et le corps, et cette connexion entre l'esprit et le corps à travers la formation qui est donnée dans le cours Vipassana. une série de sensations physiques. Vipassana is een oude boeddhistische meditatietechniek die gebaseerd is op observatie, innerlijke reizen, het verkrijgen van bewustzijn en de focus op de diepe verbinding tussen geest en lichaam.We kunnen een reeks fysieke sensaties ervaren. راجع به تاریخچۀ ویپاسانا و اینکه از کجا اومده و چطور به این ویپاسانایی که الان در زمان حال داریم رسیده، می تونید گوگل کنید و کامل بخونید. concernant||histoire|||||||||||méditation Vipass|||||présent|nous avons|est arrivée|||Google|||en entier| ||history|||that||||||||Vipassana||now||time|present time||||can||||completely|to read About the history of Vipassana and where it came from and how it got to this Vipassana that we have now, you can google and read completely. À propos de l'histoire de Vipassana et d'où il vient et comment il est arrivé à ce Vipassana que nous avons maintenant, vous pouvez le rechercher sur Google et le lire complètement. Je kunt googlen en de volledige geschiedenis van Vipassana lezen en lezen waar het vandaan kwam en hoe het tot stand kwam in het huidige Vipassana.

دوره ای که من توش شرکت کردم یه دورۀ ده روزه بود که توی وبسایت dhamma.org براش ثبت نام کردم. cours||||où|participation|||dix||jeûne||||site web|||pour cela|inscription|| ||||in it||||||||||website|dhamma|organization|||| The course I participated in was a ten-day course that I registered for on the dhamma.org website. Le cours auquel j'ai participé était un cours de dix jours auquel je me suis inscrit sur le site dhamma.org. De cursus die ik volgde was een tiendaagse cursus waarvoor ik me aanmeldde op dhamma.org. دوره های ویپاسانای تحت نظر این وبسایت، توی کشورها و شهرهای مختلف با تکنیک آموزشی کسی به اسم S.N. ||||supervision||site web||les pays|||||technique|pédagogique||||| ||Vipassana|under|under||||||||||educational|someone||name of|S(1)|N/A Vipassana courses under the supervision of this website, in different countries and cities with the teaching technique of someone named SN Cours Vipassana sous la supervision de ce site Web, dans différents pays et villes avec la technique d'enseignement d'une personne nommée SN Vipassana cursussen onder supervisie van deze website, in verschillende landen en steden met de onderwijstechniek van iemand die SN heet Goenka برگزار می شه و شرایط و ضوابط خاص خودش رو داره. |se tient||||conditions||règles|spécifiques||| Goenka|||||||controls|||| Goenka is held and has its own terms and conditions. Goenka est détenu et a ses propres termes et conditions. Goenka wordt gehouden en heeft zijn eigen voorwaarden. برای ثبت نام تو این دوره ها نیازی نیست پولی پرداخت کنیم ولی بعد از تموم شدن دوره اگر دلمون خواست هر مبلغی که خواستیم رو می تونیم اهدا کنیم. |enregistrement|nom||||||||donner||||||fin de||||||somme||||||donner| |register||||||||||||||||||we|||||||||donate| We don't need to pay money to enroll in these courses, but after the course is over, if we want, we can donate any amount we want. Nous n'avons pas besoin de payer pour nous inscrire à ces cours, mais une fois le cours terminé, si nous le voulons, nous pouvons donner le montant que nous voulons. We hoeven niet te betalen om in te schrijven voor deze cursussen, maar nadat de cursus is afgelopen, kunnen we elk gewenst bedrag doneren als we dat willen.

توی این ده روز باید توی مرکز ویپاسانایی که انتخاب کردیم مستقر بشیم و اجازۀ اینکه ازش خارج بشیم و دوباره برگردیم به مرکز رو نداریم. |||||||||||s'installer||||||sortir|||||||| ||||||center|یوگا||||settled|||permission||||||||||| During these ten days, we have to settle in the vipassana center that we have chosen and we are not allowed to leave it and return to the center again. Pendant ces dix jours, nous devons nous installer dans le centre vipassana que nous avons choisi et nous n'avons pas le droit de le quitter et de retourner au centre à nouveau. Gedurende deze tien dagen moeten we ons vestigen in het Vipassana-centrum dat we hebben gekozen en we mogen het niet verlaten en terugkeren naar het centrum. در واقع ساده بخوام بگم زندانی هستیم. ||simple|||prisoner| |reality|simple|||prisoners| In fact, I simply want to say that we are prisoners. En fait, je veux simplement dire que nous sommes des prisonniers. In feite zijn we, simpel gezegd, gevangenen. اونجا هرکس اتاق جداگانه در اختیارش قرار می گیره و اگر مرکز شلوغی باشه اتاق بین دو نفر تقسیم می شه. |tout le monde||individuelle||disposition|est disponible||est||||||||||partagée|| |||||his disposal|||||||bustle||room|||person||| Everyone gets a separate room there, and if the center is crowded, the room is divided between two people. Là, tout le monde a une chambre séparée et s'il s'agit d'un centre bondé, la chambre est divisée entre deux personnes. Daar krijgt iedereen een aparte kamer, en als het centrum druk is, wordt de kamer verdeeld over twee personen. صبحانه و ناهار و عصرانه هم از طرف مرکز داده می شه ولی از شام خبری نیست. ||||goûter|||le centre||||||||pas d'information| ||||snack|||||||||||| Breakfast, lunch and dinner are provided by the center, but there is no news about dinner. Le petit-déjeuner, le déjeuner et le dîner sont fournis par le centre, mais il n'y a pas de nouvelles concernant le dîner. Ontbijt, lunch en diner worden ook verzorgd door het centrum, maar er is geen nieuws over het diner. قوانین شرکت تو این دوره ها به این صورته که روز اول که به مرکز مورد نظرتون می رسید فرم مشخصاتتون رو پر می کنید و وسایل الکترونیکی مثل لپ تاپ و موبایل و دوربین و هرچه که دارید رو تحویل می دید و رسید می گیرید، علاوه بر این ها پول و اشیای قیمتی و کتاب و دفتر و هر وسیلۀ خوندن و نوشتن و هر خوراکی ای که دارید رو هم باید تحویل بدید. règles||||||||situation|||||||de votre choix|de votre choix|||formulaire (1)|vos informations|||||||électroniques|||||||appareil photo||||||remettez|||||||en plus||en plus|en plus de cela|||objets|de valeur|||||||objet||||||nourriture|||||||remettre| the rules|company|||||||its|||||||desired|your|||form|your specifications||for|||||electronic|||||||camera||||||to hand over||||||get|besides||||||items|valuable||book||notebook|||||||||||||||||hand over The rules of participating in these courses are that on the first day when you arrive at the center of your choice, you fill out your profile form, and you will hand over electronic devices such as laptops, mobile phones, cameras, and everything you have and receive a receipt, in addition to You should also hand over money, valuables, books, notebooks, any reading and writing tools, and any food you have. Les règles de participation à ces cours sont que le premier jour où vous arrivez au centre de votre choix, vous remplissez votre formulaire de profil et vous remettez des appareils électroniques tels que des ordinateurs portables, des téléphones portables, des appareils photo et tout ce que vous avez. et recevez un reçu, en plus de Vous devez également remettre de l'argent, des objets de valeur, des livres, des cahiers, des outils de lecture et d'écriture et toute nourriture que vous avez. De regels van uw bedrijf in deze cursussen zijn dat u op de eerste dag dat u in het gewenste centrum aankomt, uw profielformulier invult en daarnaast elektronische apparaten ontvangt en ontvangt zoals laptops, mobiele telefoons, camera's en alles wat u heeft. tot Dit zijn geld, kostbaarheden, boeken, notitieboekjes, alle lees- en schrijfgereedschappen en al het voedsel dat je hebt. چون اجازه ندارید توی این ده روز چیزی جز غذایی که بهتون داده می شه بخورید، سیگار و الکل و هیچ مادۀ مخدری نباید مصرف کنید، چیزی نباید بنویسید یا بخونید، با کسی نباید حرف بزنید و در ارتباط باشید، فعالیت های ورزشی جدی یا مثلا یوگا هم نباید انجام بدید، فعالیت مذهبی هم نباید انجام بدید، حتی قوانین انقد سفت و سخته که  نباید به کسی نگاه کنید و خلاصه باید تمرکز کامل بر دوره ای که دارید می گذرونید داشته باشید. |permis|||||||que|nourriture||||||manger||||||substance|drogue||||||||||||||||contact|vous devez|||sportives|intense|||yoga|||||activité religieuse|activité religieuse|||||même|règles|de règles|strictes||difficiles||||||||en résumé||concentration||||||||vous suivez|| |||||||||||||||eat||||||substance|narcotic||consume|||you should not|you write||||||speak|speak|||connection||activity|||||||||||||||||even|rules||strict||||||||||summary||focus||||||||you are passing|| Because you are not allowed to eat anything except the food that is given to you during these ten days, you are not allowed to consume cigarettes, alcohol and any drugs, you are not allowed to write or read anything, you are not allowed to talk to anyone and be in contact, serious sports activities or for example You shouldn't do yoga, you shouldn't do religious activities, there are even very strict rules that you shouldn't look at anyone, and in short, you should focus completely on the course you are going through. Parce que vous n'êtes pas autorisé à manger autre chose que la nourriture qui vous est donnée pendant ces dix jours, vous n'êtes pas autorisé à consommer des cigarettes, de l'alcool et des drogues, vous n'avez pas le droit d'écrire ou de lire quoi que ce soit, vous n'avez pas le droit de parler à personne et être en contact, activités sportives sérieuses ou par exemple Vous ne devriez pas faire de yoga, vous ne devriez pas faire d'activités religieuses, il y a même des règles très strictes selon lesquelles vous ne devriez regarder personne, et en bref, vous devriez vous concentrer complètement sur le cours que vous suivez. Omdat je tijdens deze tien dagen niets anders mag eten dan het voedsel dat je krijgt, mag je geen sigaretten en alcohol en drugs gebruiken, je mag niets schrijven of lezen, je mag met niemand praten en communiceren, serieuze sporten activiteiten of bijvoorbeeld: je moet geen yoga doen, je mag geen religieuze activiteit doen, zelfs de strikte regels van kritiek dat je niemand mag aankijken en kortom, je moet je volledig concentreren op de cursus die je doormaakt. حالا شما ممکنه که از همۀ این قوانینی که گفتم تبعیت نکنید و خب خیلیلش رو رعایت نکنید ولی خب این یه حالت ایده آله که اونا در نظر گرفتن برای اینکه بهترین نتیجه رو از دوره ای که می گذرونید بتونید به دست بیارید. |||||||règles||j'ai dit|suivre|||eh bien|beaucoup||respect|||eh bien|||situation|idée||||||prendre en compte|||meilleure|résultat|||||||vous suivez|vous puissiez||obtenir|apportez-le |||||||the rules|||obedience|||well|a lot of it||observe||||||||ideal|||||||||||||||||||get|bring Now, you may not follow all these rules that I said, and you may not follow many of them, but it is an ideal situation to consider them so that you can get the best result from the course you are taking. Maintenant, vous ne suivez peut-être pas toutes ces règles que j'ai dites, et vous ne suivez peut-être pas beaucoup d'entre elles, mais c'est une situation idéale pour les considérer afin que vous puissiez obtenir le meilleur résultat du cours que vous suivez. Nu volgt u misschien niet alle regels die ik noemde en volgt u het misschien niet zo goed, maar het is een ideale situatie om ze in overweging te nemen om het beste resultaat te halen uit de cursus die u doorloopt.

توی مرکز ویپاسانا محل اقامت زن ها و مردها جدا هست به این دلیل که هیچ گونه حواس پرتی ای برای شرکت کننده ها پیش نیاد. |||lieu|logement|||||séparé|||||||type|distraction|distraction||||||avant| |||||||||separately|||||||kind|senses|distraction|||شرکت کننده ها = participants|||| In the Vipassana center, the accommodation for men and women is separate so that there is no distraction for the participants. Au Centre Vipassana, les logements pour hommes et femmes sont séparés afin qu'il n'y ait aucune distraction pour les participants. In het centrum van Vipassana is de accommodatie van mannen en vrouwen gescheiden omdat er geen afleiding is voor de deelnemers. راستش رو بخوام بگم به نظر من و هر کسی که تو این دوره شرکت کرده و من می شناسم، دورۀ خیلی سختیه و بعضیا همون روزای اول طاقتشون تموم می شه و مرکز رو ترک می کنن. honnêtement||je veux||||||||||||||||||||||||||leur endurance|s'épuise|||||||| ||||||||||||||||||||||it's hard||some people||days||their|||||center|||| To be honest, in my opinion and everyone who has participated in this course and I know, it is a very difficult course and some people get tired of it on the first day and leave the center. Pour être honnête, à mon avis et à tous ceux qui ont participé à ce cours et je le sais, c'est un cours très difficile et certaines personnes s'en lassent le premier jour et quittent le centre. Om eerlijk te zijn, naar mijn mening en naar de mening van iedereen die aan deze cursus heeft deelgenomen en ik weet het, is het een heel moeilijke periode en sommigen van hen raken de eerste dag zonder energie en verlaten het centrum. ولی خب من خوشبختانه تونستم ده روز رو کامل بمونم و دوره رو تموم کنم. |||heureusement||||||||||| |||fortunately||||||||||| But luckily, I was able to stay for ten days and finish the course. Mais heureusement, j'ai pu rester dix jours et terminer le cours.

توی فایل بعدی با جزئیات بیشتری دربارۀ کارهایی که تو این ده روز انجام دادم می گم و اینکه چه تکنیک هایی یاد گرفتم و چه تأثیری روی حال و احوال و زندگیم داشت. |fichier (1)|||détails|plus de détails|||||||||||||||techniques||||||impact||état||état d'esprit||ma vie| |file|||details||||||||||||||||||||||impact||||mood||| In the next file, I will tell you in more detail what I did in these ten days and what techniques I learned and what effect it had on my situation and life. Dans le prochain dossier, je raconterai plus en détail ce que j'ai fait pendant ces dix jours et quelles techniques j'ai apprises et quel effet cela a eu sur ma situation et ma vie. In het volgende bestand zal ik dieper ingaan op wat ik tijdens deze tien dagen heb gedaan en welke technieken ik heb geleerd en hoe ze mijn leven hebben beïnvloed. پس فعلاً تا بعد. |actually|| So for now until later. Alors pour l'instant, à plus tard.