×

Nós usamos os cookies para ajudar a melhorar o LingQ. Ao visitar o site, você concorda com a nossa política de cookies.

image

Arantik | Science and Technology, زندگی غولها | قسمت ۴ : استیو جابز (2)

زندگی غولها | قسمت ۴ : استیو جابز (2)

استیو جابز اولش راضی نمیشد، ولی بعد از اینکه دوباره چند ماه بعد عکس‌ گرفتن و

دیدن که تومورای سرطانی رشد کردن، بالاخره راضی شد.

غده‌های سرطانی رو از بدنش خارج کردن حتی پیوند کبدم انجام دادن،

ولی سرطان به بقیه‌ی نقاط بدنشم رسیده بود.

تا اینکه اکتبر 2011 بعد از چندین سال مبارزه

با سرطان، تو سن 56 سالگی از دنیا رفت.

استیو جابز یه گیاهخوار بود و علاقه‌ی زیادی به گیاهخواری داشت.

در مورد اسمی که برای شرکتش انتخاب کرد، یعنی اپل یا سیب، یه نظر اینه که

میگن به خاطر این بوده که علاقه‌ی زیادی به سیب داشته و معتقد بوده که یه میوه‌ی کامله.

موسیقی رو خیلی دوس داشت، از خرید قانونی آهنگا هم خیلی حمایت کرد.

چیزی که زیاد در موردش گفته میشه اینه که

یه شخصیت کاریزماتیک و الهام‌بخش داشت.

البته خیلی از آدمایی که باهاش کار کرده بودن

معتقد بودن که خیلی سخت‌گیر و تند و خشن بود.

به شدت رک و راست بود، وقتی چیزی از نظرش درست نبود،

خیلی بی‌رحمانه بهش انتقاد میکرد.

یکی از چیزایی که توی بعضی از منابع ازش گفته شده اینه که زیاد

تمایلی به استفاده از مواد شوینده یا خوشبو کننده یا حتی دوش گرفتن نداشت،

که این موضوع باعث میشد اطرافیانش بعضی وقتا اذیت بشن.

استیو جابز بر خلاف رقباش مثل بیل گیتس زیاد تو زمینه‌ی فعالیتای خیریه و بشردوستانه

فعال نبود هرچند خودش معتقد بود که این کارا رو به صورت پنهانی انجام میده.

به مقدار ثروتشم که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که بر خلاف کسایی

مث بیل گیتس از مایکروسافت یا جف بزوس از آمازون،

استیو جابز هیچوقت وارد جمع چند تا ثروتمند اول دنیا نشد،

بیشترین میزان ثروتشو تو منابع مختلف حدود 7 میلیارد دلار اعلام کردن.

زمانی که دنبال موضوعات بودایی و خودشناسی و این چیزا بود از ماده‌ی

روانگردان LSD استفاده می‌کرد که از نظر خودش تاثیر خیلی زیادی روی طرز فکرش داشت.

البته خب واضحه که استفاده از مواد روانگردان کار خیلی ناسالم و خطرناکیه.

یکی دیگه از ویژگی‌های برجسته‌ای که داشت توانایی زیادش

توی بازاریابی و کسب رضایت مشتری بود که اینو میشه کاملا توی اون

اجتماعات بزرگی که برای معرفی محصولات اپل میذاشت دید.

بزرگترین اشتباه استیو جابز به نظرم این بود که

برای درمان سرطانش به موقع اقدام نکرد.

یعنی لجاجتی که در مورد جراحی نکردن یا استفاده نکردن از داروها داشت

باعث شد سرطان طوری توی بدنش پخش بشه که دیگه نتونن مهارش کنن.

بهرحال 56 سال سن زیادی نیست اگه هنوز زنده بود

شاید می‌تونست نوآوری‌های خیلی بیشتری انجام بده.

یکی دیگه از اشتباهاتش استخدام جان اسکالی بود، یعنی همون شخصی

که باعث اخراجش از اپل شد.

خودش درباره‌ی این اتفاق گفت من آدم اشتباهی استخدام کردم که تمام چیزی که

من ظرف ده سال ایجاد کردم و به وسیله‌ی من شروع شد را نابود کرد.

یکی دیگه از اشتباهاتش این بود که دختر اولش یعنی لیسا رو تا چندین سال گردن نگرفت.

هرچند خودش بعدا اشتباهشو قبول کرد و به دخترش نزدیک‌تر شد.

بهرحال استیو جابزم مثل خیلی از آدمای دیگه ایراداتی داشت اما خب مسئله اینه که

ویژگی‌های شخصیتی‌شو نبوغشو خلاقیتش دنیای کامپیوتر و دیجیتالو طوری

تغییر داد و بهتر کرد که شاید اگه استیو جابز نبود الان دنیای ما خیلی فرق میکرد.

مساله فقط این نیست که یه شرکت به نام اپل محصولاتی مثل

گوشی و کامپیوتر و چیزای دیگه تولید کرد، مساله اینه که به خاطر نوآوری‌ها و

طراحی‌های عالیش، روی بقیه‌ی شرکتایی که تو همین زمینه کار می‌کردنم

تاثیرات بزرگی گذاشت از جمله همین مایکروسافت و ویندوزش.

من خودم زیاد با محصولات اپل کار نکردم اما توی تجربه‌های کمی که داشتم

اولین چیزی که همیشه نظرمو جلب می‌کرد کیفیت ساخت خیلی بالا بود،

طراحی ساده و در عین حال زیبا، حتی تو بحث نرم‌افزاراشم شما یه ظاهر خیلی قشنگ و

تروتمیز و شسته‌رفته می‌بینی که همه‌چیز دقیقا همونجوریه که باید باشه.

خب اینم از قسمت چهارم زندگی غول‌ها بود، خیلی خوشحال میشم اگه نظر خودتونو

درباره‌ی استیو جابز و محصولات اپل توی کامنتا بنویسی یا ویدیو رو لایک کنی،

در آخر مث همیشه بدون ترس سوال بپرس و دنبال جواب باش.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

زندگی غولها | قسمت ۴ : استیو جابز (2) حياة|العمالقة|حلقة|ستيف|جوبز Das Leben der Riesen Teil 4: Steve Jobs (2) The life of giants Part 4: Steve Jobs (2) La vita dei giganti Parte 4: Steve Jobs (2) A vida dos gigantes Parte 4: Steve Jobs (2) Jättarnas liv Del 4: Steve Jobs (2) حياة العمالقة | الجزء ٤ : ستيف جوبز (2)

استیو جابز اولش راضی نمیشد، ولی بعد از اینکه دوباره چند ماه بعد عکس‌ گرفتن و ستيف|جوبز|في البداية|راضٍ|لم يكن|لكن|بعد|من|أن|مرة أخرى|عدة|أشهر|بعد|صورة|أخذ| Steve Jobs was not satisfied at first, but after taking pictures again a few months later ستيف جوبز في البداية لم يكن راضياً، لكن بعد أن أخذوا صوراً مرة أخرى بعد عدة أشهر و

دیدن که تومورای سرطانی رشد کردن، بالاخره راضی شد. رؤية|أن|الأورام|السرطانية|نمو|فعل ماضٍ|أخيرًا|راضٍ|أصبح Seeing the cancerous tumors grow, he was finally satisfied. رأوا أن الأورام السرطانية قد نمت، أخيراً أصبح راضياً.

غده‌های سرطانی رو از بدنش خارج کردن حتی پیوند کبدم انجام دادن، ||السرطانية|منه|من|جسده|خارج|فعل ماضٍ|حتى|زراعة|كبد|إجراء|فعل ماضٍ Removing the cancerous glands from his body, even performing a liver transplant. تمت إزالة الأورام السرطانية من جسده حتى تم إجراء زراعة كبد.

ولی سرطان به بقیه‌ی نقاط بدنشم رسیده بود. ولكن|سرطان|إلى|||نقاط|جسده|وصل|كان لكن السرطان كان قد وصل إلى بقية أجزاء جسده.

تا اینکه اکتبر 2011 بعد از چندین سال مبارزه حتى|أكتوبر||بعد|من|عدة|سنوات|نضال حتى أكتوبر 2011 بعد عدة سنوات من النضال

با سرطان، تو سن 56 سالگی از دنیا رفت. ب|سرطان|أنت|سن|سنة|من|الدنيا|توفي مع السرطان، توفي عن عمر يناهز 56 عامًا.

استیو جابز یه گیاهخوار بود و علاقه‌ی زیادی به گیاهخواری داشت. ستيف|جوبز|كان|نباتي|كان|و|||كبير|ل|نباتية|كان لديه ستيف جوبز كان نباتيًا وكان لديه شغف كبير بالنباتية.

در مورد اسمی که برای شرکتش انتخاب کرد، یعنی اپل یا سیب، یه نظر اینه که في|موضوع|اسم|الذي|لشركة|شركته|اختيار|فعل ماضٍ|يعني|أبل|أو|تفاح|واحد|رأي||الذي فيما يتعلق بالاسم الذي اختاره لشركته، وهو آبل أو تفاح، هناك رأي يقول إن

میگن به خاطر این بوده که علاقه‌ی زیادی به سیب داشته و معتقد بوده که یه میوه‌ی کامله. يقولون|على|سبب|هذا|كان|أن|||كبير|إلى|تفاح|كان لديه|و|مؤمن|كان|أن|ثمرة|||كاملة يقولون إنه كان لديه شغف كبير بالتفاح وكان يعتقد أنه فاكهة كاملة.

موسیقی رو خیلی دوس داشت، از خرید قانونی آهنگا هم خیلی حمایت کرد. الموسيقى|ضمير متصل|جداً|يحب|كان|من|شراء|قانوني|الأغاني|أيضاً|جداً|دعم|فعل ماضٍ كان يحب الموسيقى كثيرًا، ودعم شراء الأغاني بشكل قانوني.

چیزی که زیاد در موردش گفته میشه اینه که شيء|الذي|كثيراً|في|موضوعه|قيل|يمكن||الذي الشيء الذي يتم الحديث عنه كثيرًا هو أن

یه شخصیت کاریزماتیک و الهام‌بخش داشت. (مؤشر)|شخصية|كاريزمي|و|||كان لديه كان لديه شخصية كاريزمية وملهمة.

البته خیلی از آدمایی که باهاش کار کرده بودن بالطبع|كثير|من|الناس|الذين|معه|عمل|عملوا|كانوا بالطبع، كان هناك الكثير من الأشخاص الذين عملوا معه

معتقد بودن که خیلی سخت‌گیر و تند و خشن بود. يعتقد|أن|أن|جدا|||و|سريع|و|عنيف|كان يعتقدون أنه كان صارمًا وعنيفًا.

به شدت رک و راست بود، وقتی چیزی از نظرش درست نبود، في|شدة|صريح|و|مستقيم|كان|عندما|شيء|من|نظره|صحيح|لم يكن كان صريحًا جدًا، عندما لم يكن شيء صحيحًا في نظره،

خیلی بی‌رحمانه بهش انتقاد میکرد. جدا|||له|انتقاد| كان ينتقده بشكل قاسي جداً.

یکی از چیزایی که توی بعضی از منابع ازش گفته شده اینه که زیاد واحد|من|أشياء|التي|في|بعض|من|مصادر|عنه|قيل|حدث|||كثيراً واحدة من الأشياء التي قيلت عنه في بعض المصادر هي أنه كان كثيراً

تمایلی به استفاده از مواد شوینده یا خوشبو کننده یا حتی دوش گرفتن نداشت، رغبة|في|استخدام|من|مواد|منظفة|أو|معطرة|مضافة|أو|حتى|استحمام|أخذ|لم يكن لديه لا يميل لاستخدام مواد التنظيف أو المعطرات أو حتى الاستحمام،

که این موضوع باعث میشد اطرافیانش بعضی وقتا اذیت بشن. أن|هذا|موضوع|يسبب||من حوله|بعض|أوقات|إزعاج|يتأذون مما كان يسبب أحياناً إزعاجاً لمن حوله.

استیو جابز بر خلاف رقباش مثل بیل گیتس زیاد تو زمینه‌ی فعالیتای خیریه و بشردوستانه ستيفو|جابز|على|خلاف|منافسيه|مثل|بيل|غيتس|كثير|في|||نشاطات|خيرية|و|إنسانية استيف جوبز على عكس منافسيه مثل بيل غيتس لم يكن نشطًا في مجال الأنشطة الخيرية والإنسانية.

فعال نبود هرچند خودش معتقد بود که این کارا رو به صورت پنهانی انجام میده. نشط|لم يكن|على الرغم من|هو|مؤمن|كان|أن|هذه|الأعمال|له|بشكل|طريقة|سري|يقوم|يفعل على الرغم من أنه كان يعتقد أنه يقوم بهذه الأعمال بشكل سري.

به مقدار ثروتشم که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که بر خلاف کسایی إلى|مقدار|ثروته|الذي|نظر|||||أن|على|خلاف|الناس عندما ننظر إلى مقدار ثروته، نرى أنه على عكس الأشخاص

مث بیل گیتس از مایکروسافت یا جف بزوس از آمازون، مثل|بيل|غيتس|من|مايكروسوفت|أو|جف|بيزوس|من|أمازون مثل بيل غيتس من مايكروسوفت أو جيف بيزوس من أمازون،

استیو جابز هیچوقت وارد جمع چند تا ثروتمند اول دنیا نشد، ستيف|جوبز|أبداً|دخل|مجموعة|بعض|من|أغنياء|الأوائل|العالم|لم يدخل لم يدخل ستيف جوبز أبداً في مجموعة من أغنى أغنياء العالم.

بیشترین میزان ثروتشو تو منابع مختلف حدود 7 میلیارد دلار اعلام کردن. الأكثر|مقدار|ثروته|في|مصادر|مختلفة|حوالي|مليار|دولار|إعلان|فعل ماضٍ تم الإعلان عن ثروته في مصادر مختلفة بحوالي 7 مليارات دولار.

زمانی که دنبال موضوعات بودایی و خودشناسی و این چیزا بود از ماده‌ی عندما|التي|يبحث عن|مواضيع|بوذية|و|معرفة الذات|و|هذه|الأشياء|كان|من|| عندما كان يبحث في مواضيع البوذية واكتشاف الذات وما إلى ذلك، كان يستخدم مادة

روانگردان LSD استفاده می‌کرد که از نظر خودش تاثیر خیلی زیادی روی طرز فکرش داشت. مخدر|LSD|استخدام|||الذي|من|وجهة نظر|نفسه|تأثير|كثير|كبير|على|طريقة|تفكيره|كان المخدرات LSD التي كان يعتقد أنها تؤثر بشكل كبير على طريقة تفكيره.

البته خب واضحه که استفاده از مواد روانگردان کار خیلی ناسالم و خطرناکیه. بالطبع|حسنًا|واضح|أن|استخدام|من|مواد|مخدرات|عمل|جدًا|غير صحي|و|خطير بالطبع من الواضح أن استخدام المواد المخدرة هو عمل غير صحي وخطير.

یکی دیگه از ویژگی‌های برجسته‌ای که داشت توانایی زیادش واحد|آخر|من|||||الذي|كان|قدرة|الكبيرة واحدة من الميزات البارزة الأخرى التي كانت لديه هي قدرته الكبيرة.

توی بازاریابی و کسب رضایت مشتری بود که اینو میشه کاملا توی اون في|التسويق|و|كسب|رضا|العميل|كان|الذي|هذا|يمكن|تمامًا|في|ذلك في التسويق وكسب رضا العملاء، وهذا يمكن رؤيته تمامًا في تلك.

اجتماعات بزرگی که برای معرفی محصولات اپل میذاشت دید. الاجتماعات|الكبيرة|التي|من أجل|تقديم|منتجات|أبل|| الاجتماعات الكبيرة التي كانت تُعقد لتقديم منتجات أبل.

بزرگترین اشتباه استیو جابز به نظرم این بود که الأكبر|خطأ|ستيف|جوبز|في|رأيي|هذا|كان|الذي أكبر خطأ ارتكبه ستيف جوبز في رأيي هو

برای درمان سرطانش به موقع اقدام نکرد. لعلاج||سرطان|في|الوقت|تصرف|لم يفعل أنه لم يتخذ الإجراءات اللازمة لعلاج سرطان.

یعنی لجاجتی که در مورد جراحی نکردن یا استفاده نکردن از داروها داشت يعني|عناد|الذي|في|موضوع|جراحة|عدم|أو|استخدام|عدم|من|الأدوية|كان لديه أي أن الإصرار الذي كان لديه بشأن عدم إجراء الجراحة أو عدم استخدام الأدوية

باعث شد سرطان طوری توی بدنش پخش بشه که دیگه نتونن مهارش کنن. سبب|أصبح|سرطان|بطريقة||جسده|انتشار|يصبح|الذي|مرة أخرى|لا يستطيعون|السيطرة عليه|فعلوا أدى إلى انتشار السرطان في جسده بطريقة لم يعد بالإمكان السيطرة عليها.

بهرحال 56 سال سن زیادی نیست اگه هنوز زنده بود على أية حال|سنة|عمر|كثير|ليس|إذا|ما زال|حي|كان على أية حال، 56 سنة ليست سنًا كبيرًا إذا كان لا يزال على قيد الحياة.

شاید می‌تونست نوآوری‌های خیلی بیشتری انجام بده. ربما|||||كثيراً|أكثر|القيام|فعلها ربما كان بإمكانه القيام بمزيد من الابتكارات.

یکی دیگه از اشتباهاتش استخدام جان اسکالی بود، یعنی همون شخصی واحد|آخر|من|أخطائه|توظيف|جان|سكالي|كان|يعني|نفس|شخص واحدة من أخطائه الأخرى كانت توظيف جون سكالي، أي نفس الشخص.

که باعث اخراجش از اپل شد. الذي|أدى إلى|طرده|من|أبل|حدث الذي تسبب في طرده من أبل.

خودش درباره‌ی این اتفاق گفت من آدم اشتباهی استخدام کردم که تمام چیزی که هو|||هذا|حدث|قال|أنا|شخص|خاطئ|توظيف|فعلت|الذي|كل|شيء|الذي قال عن هذا الحدث إنه وظف شخصًا خاطئًا دمر كل ما

من ظرف ده سال ایجاد کردم و به وسیله‌ی من شروع شد را نابود کرد. أنا|ظرف|عشرة|سنوات|إنشاء|فعلت|و|ب|||أنا|بداية|حدث|ضمير مفعول به|مدمر|فعل أنشأته خلال عشر سنوات وبدأ بواسطتي.

یکی دیگه از اشتباهاتش این بود که دختر اولش یعنی لیسا رو تا چندین سال گردن نگرفت. واحد|آخر|من|أخطائه|هذا|كان|الذي|ابنة|الأولى|يعني|ليزا|ضمير مفعول|حتى|عدة|سنة|اعتراف|لم يعترف واحدة من أخطائه الأخرى كانت أنه لم يعترف بابنته الأولى، ليزا، لعدة سنوات.

هرچند خودش بعدا اشتباهشو قبول کرد و به دخترش نزدیک‌تر شد. على الرغم من|هو|لاحقًا|خطأه|اعترف|فعل|و|إلى|ابنته|||أصبح على الرغم من أنه اعترف بخطأه لاحقًا واقترب من ابنته.

بهرحال استیو جابزم مثل خیلی از آدمای دیگه ایراداتی داشت اما خب مسئله اینه که على أية حال|ستيف|جوبز|مثل|كثير|من|الناس|الآخرين|عيوب|كان لديه|لكن|حسنًا|المسألة||أن على أية حال، كان ستيف جوبز مثل الكثير من الناس الآخرين لديه عيوب، لكن القضية هي أن

ویژگی‌های شخصیتی‌شو نبوغشو خلاقیتش دنیای کامپیوتر و دیجیتالو طوری ||||عبقريته|إبداعه|عالم|الحاسوب|و|الرقمي|بطريقة سماته الشخصية وعبقريته وإبداعه غيرت عالم الكمبيوتر والرقمنة بطريقة

تغییر داد و بهتر کرد که شاید اگه استیو جابز نبود الان دنیای ما خیلی فرق میکرد. تغيير|أعطى|و|أفضل|فعل|الذي|ربما|إذا|ستيف|جوبز|لم يكن|الآن|عالمنا|نحن|كثيراً|مختلف|كان جعلت ربما لو لم يكن ستيف جوبز موجودًا، لكان عالمنا مختلفًا تمامًا.

مساله فقط این نیست که یه شرکت به نام اپل محصولاتی مثل مسألة|فقط|هذا|ليس|أن|واحد|شركة|باسم|اسم|أبل|منتجات|مثل المسألة ليست فقط أن هناك شركة تُدعى أبل تنتج منتجات مثل

گوشی و کامپیوتر و چیزای دیگه تولید کرد، مساله اینه که به خاطر نوآوری‌ها و هاتف|و|حاسوب|و|أشياء|أخرى|إنتاج|فعل ماضٍ|مسألة||الذي|إلى|سبب|||و صنعت الهواتف والكمبيوترات وأشياء أخرى، المسألة هي أن الابتكارات و

طراحی‌های عالیش، روی بقیه‌ی شرکتایی که تو همین زمینه کار می‌کردنم ||الرائعة|على|||الشركات|التي|في|نفس|المجال|العمل|| التصاميم الرائعة لها تأثيرات كبيرة على باقي الشركات التي كانت تعمل في نفس المجال،

تاثیرات بزرگی گذاشت از جمله همین مایکروسافت و ویندوزش. تأثيرات|كبيرة|ترك|من|جملة|نفس|مايكروسوفت|و|ويندوز بما في ذلك مايكروسوفت ونظام ويندوز الخاص بها.

من خودم زیاد با محصولات اپل کار نکردم اما توی تجربه‌های کمی که داشتم أنا|بنفسي|كثيراً|مع|منتجات|أبل|عمل|لم أعمل|لكن|في|||قليلة|التي|كانت لدي أنا شخصياً لم أعمل كثيراً مع منتجات أبل، لكن في التجارب القليلة التي خضتها

اولین چیزی که همیشه نظرمو جلب می‌کرد کیفیت ساخت خیلی بالا بود، الأولى|شيء|الذي|دائمًا|نظري|جذب|||جودة|تصنيع|جدًا|عالية|كان أول شيء كان دائماً يجذب انتباهي هو جودة الصنع العالية جداً،

طراحی ساده و در عین حال زیبا، حتی تو بحث نرم‌افزاراشم شما یه ظاهر خیلی قشنگ و تصميم|بسيط|و|في|عين|حال|جميل|حتى|في|نقاشه|||انت|واحد|مظهر|جدا|جميل| تصميم بسيط وفي نفس الوقت جميل، حتى في موضوع برامجه ترى واجهة جميلة جداً و

تروتمیز و شسته‌رفته می‌بینی که همه‌چیز دقیقا همونجوریه که باید باشه. نظيف|و|||||أن|||بالضبط|كما ينبغي أن يكون|أن|يجب|يكون مرتبة ونظيفة ترى أن كل شيء بالضبط كما يجب أن يكون.

خب اینم از قسمت چهارم زندگی غول‌ها بود، خیلی خوشحال میشم اگه نظر خودتونو حسنا|هذا أيضا|من|جزء|الرابع|حياة|||كان|جدا|سعيد|سأكون|إذا|رأي|أنتم حسناً، هذا كان من الجزء الرابع من حياة العمالقة، سأكون سعيداً جداً إذا شاركت برأيك.

درباره‌ی استیو جابز و محصولات اپل توی کامنتا بنویسی یا ویدیو رو لایک کنی، ||ستيف|جوبز|و|منتجات|أبل|في|التعليقات|تكتب|أو|فيديو|عليه|إعجاب|تفعل اكتب في التعليقات عن ستيف جوبز ومنتجات أبل أو قم بإعجاب الفيديو,

در آخر مث همیشه بدون ترس سوال بپرس و دنبال جواب باش. في|النهاية|مثل|دائماً|بدون|خوف|سؤال|اسأل|و|بحث|جواب|كن وفي النهاية، كما هو الحال دائمًا، لا تتردد في طرح الأسئلة وابحث عن الإجابات.

SENT_CWT:AFkKFwvL=2.78 PAR_TRANS:gpt-4o-mini=2.52 ar:AFkKFwvL openai.2025-02-07 ai_request(all=73 err=0.00%) translation(all=58 err=0.00%) cwt(all=706 err=11.76%)