Comece a aprender esta lição agora

School of proficiency, چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ 2

چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ 2

سلام دوستان امیدوارم که خوب باشید

با بخش دوم چین در خدمتتون هستم

که چین چطوری این قدر سرمایه دار شد

در بخش قبلی سلسله های متفاوتی را بررسی کردیم

در این ویدیو می خواهیم از سلسله سانگ تا اوایل سلسله مینگ را بررسی کنیم

و بعد یک ذره هم از سلسله مینگ بهتون بگوییم

و اتفاقاتی که افتاد

یاد بگیریم

توی زندگی شخصیمون از تجارب چینی ها استفاده کنیم

یا در زندگی اجتماعیمون از اینها استفاده کنیم

راهی را که آنها رفتند و بریم

موفق می شویم

عملا حالا این سری می بینیم

چینی ها خیلی با تقلید از کشورهای مختلف به اینجا رسیدند

شاهکار کپی در دنیا ولی خب ما حالا میتوانیم از آنها استفاده کنیم به یک جایی برسیم

چرا که نه ؟

اولا که می دونیم مشهورترین تجار در طول تاریخ چینی ها بودند

پشتوانه راه ابریشم حالا چه راه خاکی ابریشم و چه راهی آبی

ابریشم یک راه آبی هم دارد

حالا چیزی که میخواستم بدانید این است که

راه آبی ابریشم هم وجود دارد که راه بسیار و حتی مهم تر از راه خاکی بوده است

در خیلی از زمانهای تاریخ

نکته ای که وجود دارد

وقتی که این راه ابریشم راه افتاد

شروع کردن مبادله و تجارت جهانی با کشورهای متفاوت

آنها زرنگ بودند

صاحبان قدرت ، نمی گذاشتند مردم عادی با کشورهای خارجی تجاری برقرار کنند

تمام ارتباطات تجاری اعم از دادن قیمت ، مبادله توسط پادشاهان

و توسط مقامات محلی انجام میشد

چرا ؟ چون می گفتند این مردم چین اصلا خارج را که ندیدند

اروپایی را که ندیدند

نمی دانند اینها چه زندگی متمول و خوبی دارند

می آیند مفت مالشان را به اینها می فروشند

اتفاقی که الان در کشور ما برعکسش انجام می شود

آقا متاسفانه چون اعتماد به حکومت و دولت کمتر است

نمی آیند این کار را بکنند

بدنه اصلی صادرات باید توسط نهادهایی تشکیل شود

که قوه مذاکره خوبی داشته باشند

یعنی اگر مثلا پسته رفسنجان میخواهند صادر کنند

زعفران مشهد می خواهد صادر شود

فردی نباید انجام شود . یک نهادی باید این کار را انجام دهد

بسته بندی شکیل ....

چین به این چند هزار سال پیش رسیده

و ما هنوز هم این را نداریم

نکته بعدی که در چین خیلی انجام شد

انجام امور حفاظتی از بازارهاست

حفاظت می کردند دزدی نشود

نمی دونم مغازه را نزنند

جیب یارو را در بازار نزنند

خیلی فضا را امن کرده بودند

برای تجار خارجی که می آیند

متاسفانه در کشور ما این طوری نیست

آن چیزی هم که خودتون می دانید

اتفاقی که افتاد

بعد از آمدن مغولها قضیه جالب شد

قبل از مغولها اینها میخواستند تجارت کنند

راهزن می زد

نمی دونم می رفتند یک کشور دیگری

در آن کشورجیبشان را خالی می کردند

مغولها که آمدند

کلا چنگیز خان مغول بالا تا پایین جاهایی که چینی ها تجارت می کردند

از راه ابریشم تا حتی رسیدن به آفریقا

همه را و هر چه بود کشت

هیچ راهزن دیگری نماند

جنبنده ای روی زمین نگذاشت در آن کشور بماند

هر چه بود کشت ، راهزن ها را هم کشت

در نتیجه امنیت راههای تجاری به وجود آمد

راههای تجاری که امن شد

دیگه تجار راحت این کار را می کردند

خیلی حرف از چنگیز خان مغول است

ولی حرف از نوه اش نیست

خیلی بیشتر از چنگیز خان ... که فقط کشت

خیلی بیشتر از چنگیز خان مغول نوه چنگیزخان بود که توانست سلسله یوآن را در چین تاسیس کند

و این سلسله شد بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا

برخلاف این که ما ایرانیها فکر میکنیم ایران بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا بوده

نوه چنگیز خان مغول بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا را داشت

چه از نظر وسعت چه از نظر سرمایه

از نظر مالی و چه از نظر تجارت

تا به حال کشور ما از نظر تجاری بزرگترین کشور دنیا

در کل طول تاریخ حتی در زمان کوروش نشده

و این بزرگترین ضعف این کشور است

ما این همه در زمان کوروش کشور فتح کردیم

این همه در زمانهای مختلف کارهای گنده کردیم

عواید تجاری صفر

یعنی مردم ما فقط دنبال چرت و پرت بودند

تا حالا دنبال تجارت و کسب و این که در دنیا اتفاقی باشد ، نبودند

چینی ها حتی در زمان چنگیز خان مغول

که آدم می کشتند

حواسشون به تجارت و پول در اوردن هم بود

چون می دانستند اگر این نباشد آدم کشتنی هم وجود ندارد

حالا نکته مناسبی که چنگیز خان داشت و کلا سیستم نوه اش

خیلی جالب بود

آمد چی کار کرد ؟

آمد پایگاههای اسب درست کرد

که حالا در زمان کوروش حالت چاپار داشت

اینها نامه می بردند

یه ذره چینی ها عقلشون بیشتر بود

گفتند اینها منبع خوب تجاری هستند

پایگاههای بیست مایلی ، پنجاه مایلی درست کردند

از این پایگاه تا آن پایگاه

این بیست مایلی ها و پنجاه میلی ها برای امنیت بود

ولی دیگر امنیتی درکار نبود

همه از این مغولها می ترسیدند

شروع کردند از این اسبها برای تجارت استفاده کردند

بار را می گذاشتند و انتقالها سریع شد

در نتیجه چون جنس سریع می رسید

پول هم سریع برمیگشت

در نتیجه اقتصاد چین شروع کرد به پیشرفت کردن

می خواهیم برویم جلوتر

میخواهم بروم وام بگیرم از کتاب مارکوپولو

می دانید که مارکوپولو سه تا برادر بودند

هر سه تا هم جهانگرد بودند

ولی این داداش کوچیکه

خیلی معروف شد

آن دو تا بنده های خدا کشورهای بیشتری دیده بودند

و تجربه داشتند ولی داداش کوچکه زرنگتر بود

زرنگتر بود و نگارشش بهتر بود

نوشت و مارکوپولوی سوم برادر سوم ، خیلی معروف تر شد

مارکوپولو بیست و چهار سال در چین زندگی کرد

و لقبی که به قوبلای خان نوه چنگیز خان بود

که سلسله درست کرد

لقبی که داده بود بزرگ ارباب اربابان بود

و توی خاطراتش نوشته بزرگترین حاکم و بزرگترین حکومتی که من در عمرم

و در طول زمانی که زندگی کردم ، دیدم

همین کوبلای خان بوده

می دانید که بزرگترین واردات و صادرات تاریخ در زمان کوبلای خان چنگیز خان مغول بوده

دلیلش هم این است که

خیلی از چین ، خیلی از کشورهای ثروتمند کلی چیزهایی می آوردند

برای کوبلای خان

برای مغولان

و خیلی واردات و صادرات سنگینی داشتند

از نظر ثروت هم که ثروتمندترین بودند

از نظر جغرافیا هم که اصلا حکومتشان تا آفریقا پیش رفته بود

یک وسعتی اندازه آفریقای الان را تصور کنید

به اندازه آن حکومت داشتند

بریم سراغ راه ابریشم دریایی

توی چین زرنگی که کردند

رفتند سراغ تجارت دریایی

یعنی آمدند در سلسله تانگ

کمیسیون تجارت دریایی را شکل دادند

این برای اولین بار بود در دنیا

که این کمیسیون تجارت دریایی کارش این بود که

تجاری که در دریا فعالیت میکنند

حمایت کنید

تجارت دریایی را حمایت کنید

و کلی به اینها حال بدهد

حالا کنار این یک سری راهب بودند در چین

اینها دنبال خدا بودند

یک سری اختراعات می کردند

که به خدا برسند

یکیش مثلا قطب نمای مغناطیسی بود

یکیش مثلا صنعت سرامیک سازی بود

صنعت سرامیک سازی بود به خاطر خاک رسشون

و یکیش هم صنعت ابریشم بود

و یکیش هم ساخت باروت بود

این چند تا صنعت را عموما توسط تجار و راهبه های چینی در کنار همدیگر رشد می دادند

باروت و قطب نما را راهبه های چینی ....

که اصلا اون موقع قطب نما کاربردش در چین قبل از تجارت دریایی در فنگ شویی بود

چرت و پرت هایی که الان می آیند به شما می گویند

راجع به فنگ شویی شما بروید در تاریخ چین بخوانید

یک دهم اینهایی که اینها می زنند

درست نیست

اراجیف محض است

پیکیج می فروشند .... فنگ شویی ... اینها جوک است

شما بروید بخوانید

خیلی فرق میکند

یک سری قطب نما درست کردند

می چرخیده به قطب شمال ، اینها فکر میکردند

قطبی که این نشان می دهد قطب انرژی جهان است

و یک باروت ، باروت هم چون انفجار داشت

اینها فکر میکردند خدا از دل این آتش می آید بیرون

یک اعتقادات قدیمی داشتند

اینها چه کمکی به صنعت دریاسازی کرد

و صنعت کمیسیون تجارت دریایی کرد ؟

یک چیز

باروت روی کشتی ها سوار میشد

اینها راهزنان که حمله می کردند

می زدند و راهزنان را می کشتند

قطب نما هم کمک میکرد که اینها مسیرشان را پیدا کنند

بعد اینها جلو رفتند یک دفعه صنعت ستاره شناسی گسترش پیدا کرد

یک سری بودند صنعت ستاره شناسی را خوب یاد گرفتند

علمش را خوب یادگرفتند

با استفاده از ستاره شناسی رخدادهای آینده را پیش بینی می کردند

می آمدند می گفتند اوکی

ربط این ستاره ها این طوری میشود

و این خیلی به دریانوردها کمک میکرد

چون می توانستند بفهمند کی طوفانی است

کی بارونی است و کی چه اتفاقاتی می تواند بیفتد

و همین روند باعث شد که سرمایه گذاری در ناوگان دریایی شکل بگیرد

که این سرمایه گذاری در ناوگان دریایی باعث شد شرکتهای دریانوردی شکل بگیرد

که می امدند و سرمایه گذاری می کردند

یک ستاره شناس می اورد

یک کسی که دریا را خوب بلد بود

می آورد و یک کسی که درکار نظامی بود می آورد

و بعد چند تا کشتی می گرفت

این میشد صنعت

بعد اینها تجارت میکردند

تجارت ابریشم و سرامیک ، چین خاک رس فوق العاده داشت

داشت این کار را میکرد

ما در کشورمون نه می دونیم چی باید صادر کنیم

چه مزایایی کشورمون دارد که بتوانیم کارهای صادراتی انجام دهیم

نه وضعیت دریایی خوبی داریم

کشتیهامون که بیمه نمی شوند

کشتیهایی هم که در کار دریایی داریم کشتی های ضعیف است

یعنی عملا چیزی که چینی ها چند هزار سال پیش داشتند

ما الان در عصر حاضر نداریم

اگر اینها درست نشود ما از نظر تجاری خیلی ضعیف خواهیم بود

همین ها باعث شد در سلسله تانگ بندر گوآنجو

شکل بگیرد که این بندربزرگترین بندر تجاری در آن زمان بود

یعنی همین صنعت دریانوردی را تو شرکت های کشتیرانی و کمیسیون دریایی

باعث شد صنعت چین قوی شود و یکی از دلایل پولدار شدن چینی ها

همین صنعت دریانوردی بود

و با کمک کوبلای خان چن تبدیل شده بود به امن ترین و بهترین کشور برای مسافرت

نه دزدی می شد

ابن بطوطه درخاطراتش می نویسد

من زمانی که در چین زندگی می کردم

به راحتی وسایلم را می گذاشتم توی خونه و می رفتم بیرون

هیچ اتفاقی نمی افتاد

در سایر کشورها دزدی به شدت زیاد بود

و نکته یک باگ بزرگ چین که ابن بطوطه در تاریخی که نوشته اشاره کرده

چینی ها همه چیزشان خوب و ثروتمند

ولی دروغ و نیرنگ در چینی ها بسیار بالا بود

این دروغ و نیرنگ تا سالها با چینی ها بود تا زمان ما

که ما و چند میلیون نفر را کشت

چین به این حالت رسید که الان دروغ در چین ریشه کن شد

ولی می گوید آن زمان بوده

که ابن بطوطه جالب است

و میخواهم بگویم که اینها از اسلامی هم که رفته آنجا درست استفاده کردند

ابن بطوطه می نویسد که زمانی که ما به چین می رفتیم

دروغ زیاد بود ولی در جماعتی که در آنجا مسلمان بودند

و اسلام وارد آنجا شده

خیلی همه چیز اوکی بود

خیلی همه چیز بدون مشکل بود

خب این جالب است دیگر

که اینها ابن بطوطه می گوید کل چینی ها دروغ می گویند

جمعیت اسلامیشون آدمهای سالم تر و درست تری بودند

اینها آدمهایی بودند که سیر وسلوک کنفوسیوس بودند

و در زمانی هم که اسلام آمد

آدمهای این طرفی کمتر دروغ می گفتند

دروغ اصلی ریشه کن شدنش زمانی بود که مائو به چین آمد

ولی از اسلام اینها در طول تاریخ درست استفاده کردند

نکته ای که وجود داشت از دلایل بسیار مهم قدرتمند شدن چینی ها

این بود که تجارت خراج را باب کردند

و برای اولین بار در دنیا همین تجارت کثیف را دارند

ولی بهشون قدرت می دهد

تجارت خراج یعنی چی؟

اگر کشوری بخواهد به ما وفاداری اش را ثابت کند

باید به ما خراج دهد

اولین بار کره شمالی ، نه کره جنوبی آمد چند راس اسب

کلی غلات ، ابریشم اهدا کرد به پادشاه چین

و گفت من به شما متعهدم

به شما مدیونم

و آمد زیر بلیط چین قرار گرفت

الان هم این را دارند

قرارداد ایران با چین هیچ فرقی مفاد قراردادش با خراج اون موقع چینی ها نمی کند

نفت ما را در ازای وفاداری گرفتند

و این هم از این نکته

چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ 2 la Chine||riche|||| China|how|richest|most|country|world|became Çin|nasıl|zengin|en|ülke|dünya|oldu Wie wurde China zum reichsten Land der Welt? 2 Comment la Chine est-elle devenue le pays le plus riche du monde ? 2 Hoe werd China het rijkste land ter wereld? 2 Jak Chiny stały się najbogatszym krajem na świecie? 2 Como a China se tornou o país mais rico do mundo? 2 Как Китай стал самой богатой страной в мире? 2 Hur blev Kina det rikaste landet i världen? 2 How did China become the richest country in the world? 2 Çin nasıl dünyanın en zengin ülkesi oldu? 2

با بخش دوم چین در خدمتتون هستم |||||votre service| with|section|second|China|in|your service|I am ile|bölüm|ikinci|Çin|de|hizmetinizde|varım Je suis de retour avec la deuxième partie de la Chine I am here with the second part about China. Çin'in ikinci bölümüyle karşınızdayım

که چین چطوری این قدر سرمایه دار شد ||||si|capital|| how|China|how|this|so much|||became ki|Çin|nasıl|bu|kadar|||oldu Comment la Chine est-elle devenue si riche? How did China become so wealthy? Çin bu kadar nasıl zengin oldu

در بخش قبلی سلسله های متفاوتی را بررسی کردیم |||séries||différentes||a examiné| in|section|previous|series|plural marker|different|object marker|examined|we did de|bölüm|önceki|dizi|çoğul eki||nesne zamiri|inceleme|yaptık Dans la section précédente, nous avons examiné différentes dynasties. In the previous section, we examined different dynasties. Önceki bölümde farklı hanedanları inceledik

در این ویدیو می خواهیم از سلسله سانگ تا اوایل سلسله مینگ را بررسی کنیم ||||nous voulons||dynastie|||début||Ming||| in|this|video|we|will|from|dynasty|Song|until|early|dynasty|Ming|(object marker)|examine|we do bu|video|video|1st person singular future tense marker|we will|from|dynasty|Song|to|early|dynasty|Ming|accusative case marker|examination|we do Dans cette vidéo, nous allons examiner la dynastie Song jusqu'au début de la dynastie Ming. In this video, we want to examine the Song Dynasty to the early Ming Dynasty. Bu videoda Song Hanedanlığı'ndan Ming Hanedanlığı'nın başlarına kadar inceleyeceğiz.

و بعد یک ذره هم از سلسله مینگ بهتون بگوییم |||un instant|||la série|Ming||nous dirons and|then|a|little|also|about|dynasty|Ming|to you|we will tell ve|sonra|bir|biraz|de|-den|hanedan|Ming|size|söyleyelim Et ensuite, je vais vous parler un peu de la dynastie Ming And then we will tell you a little about the Ming Dynasty. Sonra Ming Hanedanlığı hakkında biraz daha bilgi vereceğiz.

و اتفاقاتی که افتاد |événements|| and|events|that|happened ve|olaylar|ki|oldu et des événements qui se sont produits And the events that occurred. Ve olan olayları.

یاد بگیریم learn|we öğren|edelim apprendre Let's learn. Öğreneceğiz.

توی زندگی شخصیمون از تجارب چینی ها استفاده کنیم |vie|||expériences|||| in|life|personal|from|experiences|Chinese|plural marker|use|we should içinde|yaşam|kişisel|-den|deneyimlerden|Çinli|ler|faydalanma|edelim Utilisons les expériences des Chinois dans notre vie personnelle Let's use the experiences of the Chinese in our personal lives. Kişisel hayatımızda Çinlilerin deneyimlerinden faydalanacağız.

یا در زندگی اجتماعیمون از اینها استفاده کنیم |||social|||| or|in|life|our social|from|these|use|we do ya|de|yaşam|sosyal hayatımız|dan|bunlar|kullanmak|ederiz Ou utilisons-les dans notre vie sociale Or let's use these in our social life. Ya da sosyal hayatımızda bunları kullanalım

راهی را که آنها رفتند و بریم chemin||||sont allés|| the way|object marker|that|they|went|and|let's go yol|nesne zamiri|ki|onlar|gitti|ve|gidelim Prenons le chemin qu'ils ont emprunté Let's follow the path they took. Onların gittiği yolu izleyelim

موفق می شویم ||serons successful|will|we become başarılı|zaman zarfı|oluruz Nous réussirons We will succeed. Başarılı olacağız

عملا حالا این سری می بینیم pratiquement|maintenant|||| practically|now|this|series|| aslında|şimdi|bu|dizi|1 tekil şahıs|göreceğiz En fait, maintenant nous voyons cette série Now we practically see this series. Şu anda bu seriyi görüyoruz

چینی ها خیلی با تقلید از کشورهای مختلف به اینجا رسیدند ||||imitation|||||| ||very|with|imitation|from|countries|different|to|here|have arrived Çinli|ler|çok|ile|taklit|den|ülkeler|farklı|e|buraya|ulaştılar Les Chinois sont arrivés ici en imitant beaucoup de pays différents The Chinese have reached here by imitating various countries. Çinliler, farklı ülkelerden taklit ederek buraya geldiler

شاهکار کپی در دنیا ولی خب ما حالا میتوانیم از آنها استفاده کنیم به یک جایی برسیم |copy||||eh bien|||nous pouvons||||||||arriver masterpiece|copy|in|world|but|well|we|now|can|from|them|use|do|to|one|place|reach başyapıt|kopya|içinde|dünya|ama|peki|biz|şimdi|yapabiliriz|-den|onlar|kullanım|yaparız|-e|bir|yer|ulaşırız C'est une œuvre maîtresse de copie dans le monde, mais maintenant nous pouvons les utiliser pour parvenir à un certain endroit. A masterpiece of copying in the world, but now we can use them to reach a certain point. Dünyada kopyanın şaheseri ama şimdi onlardan yararlanabiliriz ve bir yere varabiliriz.

چرا که نه ؟ why|not|no neden|ki|hayır Pourquoi pas ? Why not? Neden olmasın?

اولا که می دونیم مشهورترین تجار در طول تاریخ چینی ها بودند d'abord||||le plus célèbre|marchands|||||| first|that|(verb marker)|we know|most famous|traders|in|throughout|history|Chinese|plural marker|were öncelikle|ki|(fiil eki)|biliyoruz|en ünlü|tüccarlar|de|boyunca|tarih|Çinli|ler|oldular Tout d'abord, nous savons que les commerçants les plus célèbres de l'histoire étaient des Chinois. First of all, we know that the most famous traders throughout history were the Chinese. Öncelikle en ünlü tüccarların tarih boyunca Çinliler olduğunu biliyoruz.

پشتوانه راه ابریشم حالا چه راه خاکی ابریشم و چه راهی آبی soutien|||maintenant||||soie|||| support|road|Silk|now|whether|road|land|Silk|and|whether|road|water destek|yol|İpek|şimdi|ne|yol|kara|İpek|ve|ne|yol|su Le soutien de la route de la soie, que ce soit la route terrestre ou maritime. The Silk Road, whether it is the overland Silk Road or the maritime route. İpek Yolu'nun arka planı, ister kara yolu ister su yolu olsun.

ابریشم یک راه آبی هم دارد Silk|a|route|water|also|has ipek|bir|yol|su|de|vardır La soie a aussi une route maritime. Silk also has a maritime route. İpeğin bir su yolu da var.

حالا چیزی که میخواستم بدانید این است که |||je voulais|savoir||| now|something|that|I wanted|you to know|this|is|that şimdi|bir şey|ki|istiyordum|bilmeniz|bu|dır|ki Maintenant, ce que je voulais que vous sachiez, c'est que Now, what I wanted to know is that Şimdi bilmenizi istediğim şey şudur ki

راه آبی ابریشم هم وجود دارد که راه بسیار و حتی مهم تر از راه خاکی بوده است |bleu|de la soie||existe||||||même|||||terrestre|est| road|water|Silk|also|existence|has|that|road|very|and|even|||than|road|dirt|has been|is yol|su|ipek|de|var|vardır|ki|yol|çok|ve|hatta|önemli|daha|-den|yol|kara|olmuş|dır Il existe également une route maritime de la soie qui a été une voie très importante, voire plus importante que la route terrestre. there is also a water route of the Silk Road, which has been a very important route, even more so than the land route. İpek Yolu'nun su yolu da var, bu da kara yolundan çok daha önemli bir yol olmuştur

در خیلی از زمانهای تاریخ |||périodes| in|many|of|times|history de|çok|dan|zamanlar|tarih Dans de nombreuses périodes de l'histoire. In many times throughout history, Tarih boyunca birçok zaman

وقتی که این راه ابریشم راه افتاد ||||||a commencé when|that|this|road|Silk|started|set off ne zaman|ki|bu|yol|İpek|yol|başladı when this Silk Road was established. Quand cette route de la soie a commencé Bu İpek Yolu açıldığında

شروع کردن مبادله و تجارت جهانی با کشورهای متفاوت début||échange||commerce|mondial|||différents ||exchange|and|trade|global|with|countries|different başlama|eylemi|değişim|ve|ticaret|küresel|ile|ülkeler|farklı Starting trade and global exchange with different countries Commencer les échanges et le commerce mondial avec des pays différents Farklı ülkelerle ticaret ve dünya ticaretine başlamak

صاحبان قدرت ، نمی گذاشتند مردم عادی با کشورهای خارجی تجاری برقرار کنند les propriétaires|||laissaient||ordinaire|||étrangers|commerciaux|établir| owners|power|not|allowed|people|ordinary|with|countries|foreign|trade|established|do sahipler|güç|(olumsuzluk eki)||insanlar|sıradan|ile|ülkeler|yabancı|ticaret|kurmayı|yapsınlar The powerful owners did not allow ordinary people to establish trade with foreign countries Les détenteurs du pouvoir n'auraient pas permis aux gens ordinaires d'établir des échanges commerciaux avec des pays étrangers. Güç sahipleri, sıradan insanların yabancı ülkelerle ticaret yapmasına izin vermiyorlardı

تمام ارتباطات تجاری اعم از دادن قیمت ، مبادله توسط پادشاهان |communications|commercial|y compris||donner||échange|par|les rois all|communications|commercial|including|from|giving|price|exchange|by|kings tüm|iletişimler|ticari|dahil|itibaren|verme|fiyat|değişim|tarafından|krallar All trade communications, including pricing and exchanges, were conducted by kings Toutes les communications commerciales, y compris la fixation des prix et les échanges, étaient effectuées par les rois Tüm ticari ilişkiler, fiyat verme ve değişim, krallar tarafından

و توسط مقامات محلی انجام میشد ||les autorités|local|| and|by|officials|local|conducted|was ve|tarafından|yetkililer|yerel|yapılması|ediliyordu and by local officials et par les autorités locales. ve yerel yetkililer tarafından gerçekleştiriliyordu

نمی دانند اینها چه زندگی متمول و خوبی دارند do not|know|these|what|life|wealthy|and||have (değil)|bilirler|bunlar|ne kadar|yaşam|varlıklı|ve||sahipler They don't know what a wealthy and good life these people have. Bunların ne kadar zengin ve iyi bir hayat sürdüğünü bilmiyorlar.

که قوه مذاکره خوبی داشته باشند that|ability|negotiation|good|have|they are ki|güç|müzakere||sahip|olsunlar that have good negotiation power. Yani, örneğin, eğer Rafsancan fıstığı ihraç etmek istiyorlarsa

یعنی اگر مثلا پسته رفسنجان میخواهند صادر کنند that means|if|for example|pistachio|Rafsanjan|they want|export|do yani|eğer||antep fıstığı|Rıfsancan|istiyorlar|ihraç|etsinler That is, if they want to export pistachios from Rafsanjan,

بسته بندی شکیل .... package|wrapping|elegant paket|ambalaj|şık Elegant packaging.... Şık ambalaj ....

حفاظت می کردند دزدی نشود protect|||theft|happen koruma|geçmiş zaman eki|yaptılar|hırsızlık|olmasın They were protecting against theft. Hırsızlık olmaması için koruma yapıyorlardı

متاسفانه در کشور ما این طوری نیست unfortunately|in|country|our|this|way|is not maalesef|de|ülke|biz|bu|şekilde| Unfortunately, it's not like this in our country. Maalesef ülkemizde böyle değil

اتفاقی که افتاد event|that|happened olay|ki|oldu The incident that happened. Olan bir olay

راهزن می زد The bandit|past tense marker|hit haydut|geçmiş zaman eki|vurdu They were being robbed by bandits. Bölgeyi soyanlar vardı.

در آن کشورجیبشان را خالی می کردند in|that||(object marker)|empty|| o|o||işaretleyici|boş|zaman zarfı|yaptılar In that country, they would empty their pockets. O ülkede ceplerini boşaltıyorlardı.

مغولها که آمدند the Mongols|when|arrived Moğollar|ki|geldiler The Mongols came. Moğollar geldi.

برخلاف این که ما ایرانیها فکر میکنیم ایران بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا بوده contrary to|this|that|we|Iranians|||Iran|largest|empire|history|world|has been aksine|bu|ki|biz|İranlılar|||İran|en büyük|imparatorluk|tarih|dünya|olmuştur Contrary to what we Iranians think, Iran was the largest empire in world history. İranlılar olarak düşündüğümüzün aksine, İran dünyanın tarihindeki en büyük imparatorluk değildi.

تا به حال کشور ما از نظر تجاری بزرگترین کشور دنیا until|to|now|country|our|from|perspective|commercial|largest|country|world kadar|ile|şimdi|ülke|bizim|açısından|bakımdan|ticari||ülke| So far, our country has been the largest country in the world in terms of trade. Şu ana kadar ülkemiz ticari açıdan dünyanın en büyük ülkesi.

عواید تجاری صفر revenues|commercial|zero gelirler|ticari|sıfır Commercial revenues are zero. Ticari gelirler sıfır.

یعنی مردم ما فقط دنبال چرت و پرت بودند that means|people|our|only|in search of||||were yani|insanlar|biz|sadece|peşinde||||idiler That means our people were only looking for nonsense. Yani bizim insanlarımız sadece saçmalık peşindeydiler.

چینی ها حتی در زمان چنگیز خان مغول ||even|in|time|Genghis|Khan|Mongol Çinli|ler|hatta|de|zaman|Cengiz|Han|Moğol The Chinese, even during the time of Genghis Khan, Çinliler, Cengiz Han döneminde bile,

خیلی جالب بود very|interesting|was çok|ilginç|dı It was very interesting. Gerçekten çok ilginçti.

یه ذره چینی ها عقلشون بیشتر بود a|little|Chinese|plural marker|their intelligence|more|was bir|az|Çinli|ler|akılları|| the Chinese were a bit smarter Biraz Çinlilerin aklı daha fazlaydı.

پایگاههای بیست مایلی ، پنجاه مایلی درست کردند bases|twenty|miles|fifty|miles|established|they made üsseverler|yirmi|mil|elli||doğru|yaptılar they established bases twenty miles and fifty miles apart Yirmi millik, elli millik üsler kurdular.

شروع کردند از این اسبها برای تجارت استفاده کردند started|they|from|these|horses|for|trade|use|they başladılar|yaptılar|bu||atlar|için|ticaret|kullanma|yaptılar They started using these horses for trade Bu atları ticaret için kullanmaya başladılar

خیلی معروف شد very|famous|became çok|ünlü|oldu Became very famous. Çok ünlü oldu.

دلیلش هم این است که the reason|also|this|is|that sebebi|de|bu|dir|ki The reason is that Sebebi de şudur ki,

خیلی از چین ، خیلی از کشورهای ثروتمند کلی چیزهایی می آوردند a lot|from|China|||countries|wealthy|a lot of|things|(auxiliary verb)| çok|-den|Çin|çok|-den|ülkeler|zengin|birçok|şeyler|-yor|getirdi many from China, many wealthy countries brought a lot of things Çin'den, birçok zengin ülkeden birçok şey getiriyorlardı.

برای کوبلای خان for|Kublai|Khan için|Kubilay|Han for Kublai Khan. Kubilay Han için.

برای مغولان for|the Mongols için|Moğollar For the Mongols Moğollar için

و خیلی واردات و صادرات سنگینی داشتند and|very|imports|and|exports|heavy|had ve|çok|ithalat||ihracat|ağır|vardı and they had a lot of heavy imports and exports ve çok ağır ithalat ve ihracatları vardı

این برای اولین بار بود در دنیا this|for|first|time|was|in|the world bu|için|ilk|kez|dı|de|dünya This was the first time in the world. Bu dünyada ilk kezdi

حمایت کنید support|you (plural/formal) do destek|edin Support them. desteklemek

تجارت دریایی را حمایت کنید trade|maritime|(object marker)|support|(you) do ticaret|deniz|belirtme eki|| Support maritime trade Deniz ticaretini destekleyin

که به خدا برسند that|to|God|they reach ki|-e|Tanrı|ulaşsınlar to reach God Tanrı'ya ulaşmak için

باروت و قطب نما را راهبه های چینی .... gunpowder|and|compass|needle|(object marker)|nun|plural marker|Chinese barut|ve|pusula|||rahibe|çoğul eki|Çinli Gunpowder and the compass were used by Chinese monks .... Barut ve pusula, Çinli rahibeler tarafından ....

چرت و پرت هایی که الان می آیند به شما می گویند |||plural marker|that|now|||to|you|| |||ları|ki|şimdi|||size|siz|| The nonsense that they are telling you now. Şu anda size gelen saçmalıklar

راجع به فنگ شویی شما بروید در تاریخ چین بخوانید about|to|feng|shui|you|go|in|history|China|read hakkında|ı|feng|shui|siz|gidin|de|tarih|Çin|okuyun Regarding feng shui, you should read about it in Chinese history. Feng shui hakkında Çin tarihine bakmalısınız

درست نیست correct|is not doğru|değil Is not true. doğru değil

اراجیف محض است nonsense|mere|is saçmalıklar|sadece|dır It's pure nonsense. tamamen saçmalık.

شما بروید بخوانید you|go|read siz|gidin|okuyun You go read. Siz gidip okuyun.

خیلی فرق میکند very|difference|makes çok|fark| It makes a big difference. Çok fark ediyor.

اینها فکر میکردند خدا از دل این آتش می آید بیرون they|||God|from|heart|this|fire|||out bunlar|||Tanrı|-den|iç|bu|ateş|||dışarı They thought God would come out of this fire. Bunlar Tanrı'nın bu ateşin içinden çıkacağını düşünüyorlardı.

یک چیز one|thing bir|şey One thing bir şey

یک سری بودند صنعت ستاره شناسی را خوب یاد گرفتند a|group|were|field|||(object marker)|well|memory|learned bir|grup|vardı|sanatı|yıldız|bilimi|onu|iyi|öğrenme|aldılar There were some who learned the industry of astronomy well. Bir grup, astronomi sanatını iyi öğrendi.

کی بارونی است و کی چه اتفاقاتی می تواند بیفتد when|rainy|is|and|when|what|events|can|can|happen kim|yağmurlu|dir|ve|kim|ne|olaylar|(fiil çekim eki)|olabilir|düşer When it was rainy and what events could happen. Ne zaman yağmur yağacağını ve ne tür olayların olabileceğini.

و همین روند باعث شد که سرمایه گذاری در ناوگان دریایی شکل بگیرد and|this|process|caused|became|that|||in|fleet|maritime|form|take place ve|aynı|süreç|neden oldu|oldu|ki|yatırım|yatırımı|içinde|filo|deniz|şekil|alsın And this process led to investment in the maritime fleet. Ve bu süreç, deniz filosuna yatırım yapılmasına neden oldu.

که این سرمایه گذاری در ناوگان دریایی باعث شد شرکتهای دریانوردی شکل بگیرد that|this|||in|fleet|maritime|caused|became|companies|shipping|shape|take ki|bu|||içinde|filo|denizcilik|neden oldu|oldu|şirketler|deniz taşımacılığı|şekil|alsın This investment in the maritime fleet led to the formation of shipping companies. Bu deniz filosuna yapılan yatırım, denizcilik şirketlerinin oluşmasına neden oldu.

که می امدند و سرمایه گذاری می کردند who|past continuous marker|they came|and|||| ki|(şahıs zamiri)|geldiler|ve|||| They would come and invest. Bunlar gelip yatırım yapıyorlardı.

یک ستاره شناس می اورد a|||(present tense marker)|brings bir|||(fiil çekimi)| An astronomer would come. Bir astronom getiriyordu.

یک کسی که دریا را خوب بلد بود a|person|who|sea|it|well|knew|was bir|kim|ki|deniz|-i|iyi|bilen|idi Someone who was well acquainted with the sea. Denizi iyi bilen birisi.

می آورد و یک کسی که درکار نظامی بود می آورد (he) brings|brought|and|a|someone|who|in work|military|was|(he) brings|brought (o)|getirdi|ve|bir|kimse|ki|işte|askeri|idi|(o)|getirdi He would bring it, and someone who was in the military would bring it. getiriyordu ve askeri işlerle uğraşan birini getiriyordu

این میشد صنعت this|would become|industry bu|oluyordu|sanayi This became an industry. bu sanayi oluyordu

یعنی عملا چیزی که چینی ها چند هزار سال پیش داشتند meaning|practically|something|that|||several|thousand|years|ago|had yani|pratikte|bir şey|ki|Çinli|ler|birkaç|bin|yıl|önce|sahipti This means that practically what the Chinese had thousands of years ago, Yani aslında Çinlilerin birkaç bin yıl önce sahip olduğu şey.

شکل بگیرد که این بندربزرگترین بندر تجاری در آن زمان بود formed|take|that|this||port|commercial|in|that|time|was oluşsun|alsın|ki|bu||liman|ticari|de|o|zaman|dı It was formed that this port was the largest commercial port at that time. Bu limanın o zamanlar en büyük ticaret limanı haline gelmesi.

و با کمک کوبلای خان چن تبدیل شده بود به امن ترین و بهترین کشور برای مسافرت and|with|help|Kublai|Khan|Chen|turned|had become|was|to|safe|the most|and|best|country|for|travel ve|ile|yardım|Kubilay|Han|Çen|dönüşüm|olmuş|idi|en|güvenli|en||en iyi|ülke|için|seyahat And with the help of Kublai Khan, it had become the safest and best country for travel. Ve Kubilay Han'ın yardımıyla, seyahat için en güvenli ve en iyi ülke haline gelmişti.

چینی ها همه چیزشان خوب و ثروتمند ||everything|their things|good|and|wealthy Çinli|ler|her şey|eşyaları|iyi|ve|zengin The Chinese had everything good and wealthy. Çinlilerin her şeyi iyi ve zengindi

ولی می گوید آن زمان بوده but|(present tense marker)|says|that|time|has been ama|||o|zaman|olmuş but it says it was at that time ama o zaman olduğunu söylüyor

و میخواهم بگویم که اینها از اسلامی هم که رفته آنجا درست استفاده کردند and|I want|to say|that|they|from|Islamic|also|that|gone|there|correctly|use|did ve|istiyorum|söyleyim|ki|bunlar|-den|İslam|de|ki|giden||doğru|kullanım|ettiler and I want to say that they made good use of the Islam that went there. ve oraya giden İslam'dan doğru bir şekilde faydalandıklarını söylemek istiyorum

دروغ زیاد بود ولی در جماعتی که در آنجا مسلمان بودند lie|much|was|but|in|a group|that|in|there|Muslim|were yalan|çok|vardı|ama|de|topluluk|ki|de|orada|Müslüman|idiler there were many lies, but among the group that was Muslim there Orada Müslüman olan toplulukta çok fazla yalan vardı.

جمعیت اسلامیشون آدمهای سالم تر و درست تری بودند population|their Islamic|people|||and|more righteous|correct|were topluluk|İslam olan|insanlar|||ve|||idiler Their Islamic population were healthier and more righteous people. İslam toplumu daha sağlıklı ve doğru insanlardı.

اینها آدمهایی بودند که سیر وسلوک کنفوسیوس بودند these|people|were|who|||Confucius|were bunlar|insanlar|dı|ki|yol|yürüyüş|Konfüçyüs|dı These were people who followed the teachings of Confucius. Bunlar Konfüçyüs'ün öğretilerine göre yaşayan insanlardı.

آدمهای این طرفی کمتر دروغ می گفتند people|this||less|lie|past tense marker|said insanlar|bu||||| People on this side lied less. Bu taraftaki insanlar daha az yalan söylerdi.

دروغ اصلی ریشه کن شدنش زمانی بود که مائو به چین آمد lie|main|root|||when|was|that|Mao|to|China|came yalan|asıl|kök|kökünden|||||||Çin|geldi The main lie was eradicated when Mao came to China. Asıl yalan, Mao'nun Çin'e geldiği zaman kökünden silinmişti.

و برای اولین بار در دنیا همین تجارت کثیف را دارند and|for|first|time|in|the world|this|trade|dirty|(object marker)|have ve|için|ilk|kez|de|||||| And for the first time in the world, they have this dirty trade. Ve dünyada ilk kez bu kirli ticareti yapıyorlar.

ولی بهشون قدرت می دهد but|to them|power|(present tense marker)|gives ama|onlara|güç|| But it gives them power. Ama onlara güç veriyor.

باید به ما خراج دهد must|to|us|tax|he gives vermeli|bize|biz|vergi|verir it must pay us tribute. Bize haraç vermelidir.

اولین بار کره شمالی ، نه کره جنوبی آمد چند راس اسب first|time|Korea||not|Korea|South|came|several|heads|horses ilk|kez|Kore||hayır|Kore|Güneyli|geldi|birkaç|baş|at For the first time, North Korea, not South Korea, brought several horses. İlk kez Kuzey Kore, Güney Kore'ye birkaç at gönderdi.

و گفت من به شما متعهدم and|said|I|to|you|am committed ve|dedi|ben|-e|siz|taahhütlüyüm And said, 'I am committed to you.' Ve dedi ki, size söz veriyorum.

به شما مدیونم to|you|I am indebted sana|siz|min borçluyum 'I owe you.' Size borçluyum.

SENT_CWT:AFkKFwvL=5.26 PAR_TRANS:gpt-4o-mini=4.68 SENT_CWT:AFkKFwvL=12.93 PAR_TRANS:gpt-4o-mini=5.37 en:AFkKFwvL tr:AFkKFwvL openai.2025-01-22 ai_request(all=311 err=0.00%) translation(all=259 err=0.39%) cwt(all=2001 err=3.85%)