×

Nós usamos os cookies para ajudar a melhorar o LingQ. Ao visitar o site, você concorda com a nossa política de cookies.

image

Consumerism / مصرف گرایی, معایب مصرف گرایی

معایب مصرف گرایی

یک.

تخريب محیط زیست.

وقتی جامعه ای بر مصرف گرایی تمرکز می کند، محیط زیست معمولا اولین عنصری است که شاهد وقوع تخریب است.

هنگامی که مصرف کنندگان بر افزایش تقاضا برای کالاها یا خدمات تمرکز می کنند، منابع طبیعی تحت فشار قرار می گیرند.

مواد خام، آب و محصولات غذایی ممکن است با کمبود مواجه شوند.

از آنجایی که ارائه بهترین قیمت ممکن اهمیت دارد، تخلف هایی نیز اتفاق می افتد، مانند استفاده از مواد شیمیایی مضر.

مصرف گرایی از منظر محیط زیست، ضررش از فایده اش بیشتر است.

دو.

ساختار اخلاقی جامعه را تغییر می دهد.

مصرف گرایی بر تضمین بهترین کالاها یا خدمات ممکن تمرکز دارد.

اخلاقیات هیچ جایگاهی در این معامله ندارد.

اگر می‌ توانید در تأمین بیشترین تقاضا به کمترین قیمت برسید، پس بهترین هستید.

راه و روش شما مهم نیست.

خانواده ها نیز این تغییر را در بافت اخلاقی تجربه می کنند.

آن‌ ها احساس نیاز به خرید کالاها یا خدماتی می‌ کنند که لازم ندارند، گویی خرید کردن یک اعتیاد است.

سه.

مصرف گرایی به بدهی بیشتر می انجامد.

مردم بیشتر از آنچه که لازم است، برای پاسخ به مصرف گرایی وام های کوتاه مدت می گیرند.

خرید با کارت اعتباری، به ویژه در هنگام رویدادهای خاص، تعطیلات یا زمان عرضه محصول جدید، رایج است.

یک نمونه، جمعه ی سیاه است که مردم را به خرید بیش از حد توانشان ترغیب می کند.

چهار.

منجر به مشکلات سلامتی می شود.

وقتی مردم با بدهی ای مواجه می شوند که تسویه اش خارج از توانشان است، مطمئناً سطح استرس بالاتری تجربه می کنند.

قرار گرفتن مداوم در معرض استرس منجر به مشکلات سلامتی می شود، از بی خوابی گرفته تا افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان.

زمانی که تمرکز شما بر مصرف گرایی است، تنها راه موفقیت این است که سخت تر کار کنید، درآمد بیشتری کسب کنید، بیشتر وام بگیرید و زمان بیشتری را صرف انجام این کارها کنید.

شما زمان کمتری برای روابط، سرگرمی یا برای خودتان دارید.

پنج.

می توان از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کرد.

در طول دهه پنجاه، آمریکایی ها به دلیل رویکردشان به مصرف گرایی مورد تحسین قرار گرفتند.

برخی از پیام‌ ها آنقدر قوی بودند که به مردم گفته می‌ شد اگر به جای خرج کردن پس‌ انداز کنند، میهن‌ پرست نیستند.

در آن دهه، اقتصاد ایالات متحده رشد کرد.

در سالی که خانواده ها سی درصد بیشتر از سال قبل خرید کردند، بیکاری کاهش یافت.

آن دهه به دلیل همه هزینه‌ ها و سیاست‌ های موجود، اغلب به عنوان بهترین دهه در تاریخ ایالات متحده نام برده می‌ شود.

شش.

فقرا همیشه از مصرف گرایی عقب مانده اند.

اگر پولی برای خرید کردن ندارید، پس رانده می شوید.

وقتی خرید نمی کنید، شما از بافت جامعه جدا هستید، تا زمانی که بتوانید یک بار دیگر مخارج خود را تامین کنید.

این چرخه ای را ایجاد می کند که شکستن آن دشوار است.

شما نمی توانید در جامعه مشارکت کنید، زیرا شاغل یا ثروتمند نیستید.

و از سوی دیگر، نمی توانید شغلی پیدا کنید زیرا از جامعه طرد شده اید.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

معایب مصرف گرایی the disadvantages of|| Nachteile des Konsums Disadvantages of consumerism Desventajas del consumismo Inconvénients du consumérisme Nadelen van consumentisme Wady konsumpcjonizmu Desvantagens do consumismo Недостатки потребительства

یک. واحد.

تخريب محیط زیست. destruction|| Zerstörung der Umwelt. Destruction of the environment. Destruction de l'environnement.

وقتی جامعه ای بر مصرف گرایی تمرکز می کند، محیط زیست معمولا اولین عنصری است که شاهد وقوع تخریب است. ||||||||||||||||||destruction| Wenn sich eine Gesellschaft auf den Konsum konzentriert, ist die Umwelt normalerweise das erste Element, das Zerstörung erlebt. When a society focuses on consumerism, the environment is usually the first element to witness destruction. Lorsqu'une société se concentre sur le consumérisme, l'environnement est généralement le premier élément à être témoin de la destruction.

هنگامی که مصرف کنندگان بر افزایش تقاضا برای کالاها یا خدمات تمرکز می کنند، منابع طبیعی تحت فشار قرار می گیرند. Wenn sich Verbraucher auf eine steigende Nachfrage nach Waren oder Dienstleistungen konzentrieren, geraten die natürlichen Ressourcen unter Druck. When consumers focus on increasing demand for goods or services, natural resources are under pressure. Lorsque les consommateurs se concentrent sur l'augmentation de la demande de biens ou de services, les ressources naturelles sont sous pression.

مواد خام، آب و محصولات غذایی ممکن است با کمبود مواجه شوند. |raw|||||||||| Rohstoffe, Wasser und Lebensmittel können knapp werden. Raw materials, water and food products may be in short supply. Les matières premières, l'eau et les produits alimentaires peuvent manquer.

از آنجایی که ارائه بهترین قیمت ممکن اهمیت دارد، تخلف هایی نیز اتفاق می افتد، مانند استفاده از مواد شیمیایی مضر. |||||||||violations||||||||||| Da es wichtig ist, den bestmöglichen Preis anzubieten, kommt es auch zu Verstößen, wie beispielsweise der Verwendung schädlicher Chemikalien. Because it is important to offer the best possible price, violations also occur, such as the use of harmful chemicals. Parce qu'il est important d'offrir le meilleur prix possible, des infractions se produisent également, telles que l'utilisation de produits chimiques nocifs.

مصرف گرایی از منظر محیط زیست، ضررش از فایده اش بیشتر است. Konsum schadet der Umwelt mehr als er nützt. From an environmental point of view, consumerism does more harm than good. Le consumérisme fait plus de mal que de bien du point de vue de l'environnement.

دو.

ساختار اخلاقی جامعه را تغییر می دهد. Es verändert die moralische Struktur der Gesellschaft. It changes the moral structure of society. Il change la structure morale de la société.

مصرف گرایی بر تضمین بهترین کالاها یا خدمات ممکن تمرکز دارد. Consumerism focuses on securing the best possible goods or services. Le consumérisme vise à obtenir les meilleurs biens ou services possibles.

اخلاقیات هیچ جایگاهی در این معامله ندارد. Morality has no place in this transaction. La moralité n'a pas sa place dans cette transaction.

اگر می‌ توانید در تأمین بیشترین تقاضا به کمترین قیمت برسید، پس بهترین هستید. If you can meet the highest demand at the lowest price, then you are the best. Si vous pouvez répondre à la plus forte demande au prix le plus bas, alors vous êtes le meilleur.

راه و روش شما مهم نیست. It does not matter your way. Votre chemin n'est pas important.

خانواده ها نیز این تغییر را در بافت اخلاقی تجربه می کنند. Familien erleben diesen Wandel auch im moralischen Kontext. Families also experience this change in moral context. Les familles vivent aussi ce changement de contexte moral.

آن‌ ها احساس نیاز به خرید کالاها یا خدماتی می‌ کنند که لازم ندارند، گویی خرید کردن یک اعتیاد است. ||||||||||||||||||addiction| They feel the need to buy goods or services that they do not need, as if shopping is an addiction. Ils ressentent le besoin d'acheter des biens ou des services dont ils n'ont pas besoin, comme si le shopping était une dépendance.

سه.

مصرف گرایی به بدهی بیشتر می انجامد. Consumerism leads to more debt. Le consumérisme conduit à plus de dettes.

مردم بیشتر از آنچه که لازم است، برای پاسخ به مصرف گرایی وام های کوتاه مدت می گیرند. ||||||||||||loans||||| Die Menschen nehmen mehr kurzfristige Kredite auf als nötig, um auf den Konsum zu reagieren. People take more short-term loans than necessary to respond to consumerism. Les gens contractent plus de prêts à court terme que nécessaire pour répondre au consumérisme.

خرید با کارت اعتباری، به ویژه در هنگام رویدادهای خاص، تعطیلات یا زمان عرضه محصول جدید، رایج است. ||||||||||holidays||||||| Credit card purchases are common, especially during special events, holidays, or new product launches. Les achats par carte de crédit sont courants, en particulier lors d'événements spéciaux, de vacances ou de lancements de nouveaux produits.

یک نمونه، جمعه ی سیاه است که مردم را به خرید بیش از حد توانشان ترغیب می کند. Ein Beispiel ist der Black Friday, der die Menschen dazu ermutigt, mehr Geld auszugeben. One example is Black Friday, which encourages people to buy more than they can afford. Un exemple est le Black Friday, qui encourage les gens à dépenser trop.

چهار.

منجر به مشکلات سلامتی می شود. It leads to health problems. Cela entraîne des problèmes de santé.

وقتی مردم با بدهی ای مواجه می شوند که تسویه اش خارج از توانشان است، مطمئناً سطح استرس بالاتری تجربه می کنند. Wenn Menschen mit Schulden konfrontiert sind, die ihre Verhältnisse übersteigen, erleben sie sicherlich ein höheres Maß an Stress. When people are faced with debt that is beyond their means, they certainly experience higher levels of stress. Lorsque les gens sont confrontés à des dettes qui dépassent leurs moyens, ils éprouvent certainement des niveaux de stress plus élevés.

قرار گرفتن مداوم در معرض استرس منجر به مشکلات سلامتی می شود، از بی خوابی گرفته تا افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان. Ständige Belastung durch Stress kann zu Gesundheitsproblemen führen, von Schlaflosigkeit bis hin zu Depressionen und anderen psychischen Problemen. Constant exposure to stress can lead to health problems, from insomnia to depression and other mental health problems. Une exposition constante au stress peut entraîner des problèmes de santé, allant de l'insomnie à la dépression et à d'autres problèmes de santé mentale.

زمانی که تمرکز شما بر مصرف گرایی است، تنها راه موفقیت این است که سخت تر کار کنید، درآمد بیشتری کسب کنید، بیشتر وام بگیرید و زمان بیشتری را صرف انجام این کارها کنید. When your focus is on consumerism, the only way to succeed is to work harder, earn more, borrow more, and spend more time doing these things. Lorsque vous vous concentrez sur le consumérisme, la seule façon de réussir est de travailler plus dur, de gagner plus, d'emprunter plus et de passer plus de temps à faire ces choses.

شما زمان کمتری برای روابط، سرگرمی یا برای خودتان دارید. ||||relationships||||| You have less time for relationships, hobbies or for yourself. Vous avez moins de temps pour les relations, les loisirs ou pour vous-même.

پنج.

می توان از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کرد. Es kann als politisches Instrument eingesetzt werden. It can be used as a political tool. Il peut être utilisé comme un outil politique.

در طول دهه پنجاه، آمریکایی ها به دلیل رویکردشان به مصرف گرایی مورد تحسین قرار گرفتند. In den fünfziger Jahren wurden die Amerikaner für ihre Einstellung zum Konsum bewundert. During the fifties, Americans were admired for their approach to consumerism. Au cours des années cinquante, les Américains étaient admirés pour leur approche de la consommation.

برخی از پیام‌ ها آنقدر قوی بودند که به مردم گفته می‌ شد اگر به جای خرج کردن پس‌ انداز کنند، میهن‌ پرست نیستند. |||||||||||||||||||||homeland|| Einige der Botschaften waren so stark, dass den Leuten gesagt wurde, sie seien nicht patriotisch, wenn sie sparten, anstatt sie auszugeben. Some of the messages were so strong that people were told they were not patriotic if they saved instead of spending. Certains des messages étaient si forts qu'on disait aux gens qu'ils n'étaient pas patriotes s'ils épargnaient au lieu de dépenser.

در آن دهه، اقتصاد ایالات متحده رشد کرد. In diesem Jahrzehnt wuchs die US-Wirtschaft. During that decade, the US economy grew. Au cours de cette décennie, l'économie américaine s'est développée.

در سالی که خانواده ها سی درصد بیشتر از سال قبل خرید کردند، بیکاری کاهش یافت. |||||||||||||unemployment|| In einem Jahr, in dem die Familien dreißig Prozent mehr kauften als im Vorjahr, sank die Arbeitslosigkeit. Unemployment fell in a year when households bought 30 percent more than the previous year. Au cours d'une année où les familles ont acheté trente pour cent de plus que l'année précédente, le chômage a diminué.

آن دهه به دلیل همه هزینه‌ ها و سیاست‌ های موجود، اغلب به عنوان بهترین دهه در تاریخ ایالات متحده نام برده می‌ شود. Dieses Jahrzehnt wird oft als das beste Jahrzehnt in der Geschichte der USA bezeichnet, wegen all der Ausgaben und der Politik, die damit verbunden sind. That decade is often hailed as the best decade in US history because of all the costs and policies involved. Cette décennie est souvent qualifiée de meilleure décennie de l'histoire des États-Unis en raison de toutes les dépenses et de la politique impliquées.

شش.

فقرا همیشه از مصرف گرایی عقب مانده اند. the poor||||||| Die Armen wurden schon immer vom Konsum abgehängt. The poor have always lagged behind consumerism. Les pauvres ont toujours été laissés pour compte par le consumérisme.

اگر پولی برای خرید کردن ندارید، پس رانده می شوید. |||||||driven away|| Wenn du kein Geld zum Kaufen hast, wirst du rausgeschmissen. If you do not have the money to buy, then you are driven. Si vous n'avez pas d'argent pour acheter, vous êtes expulsé.

وقتی خرید نمی کنید، شما از بافت جامعه جدا هستید، تا زمانی که بتوانید یک بار دیگر مخارج خود را تامین کنید. |||||||||||||||||expenses|||| Wenn Sie nicht einkaufen, sind Sie vom Gefüge der Gesellschaft abgeschnitten, bis Sie wieder über die Runden kommen. Lorsque vous ne magasinez pas, vous êtes coupé du tissu social jusqu'à ce que vous puissiez à nouveau joindre les deux bouts.

این چرخه ای را ایجاد می کند که شکستن آن دشوار است. Dadurch entsteht ein Kreislauf, der nur schwer zu durchbrechen ist. This creates a cycle that is difficult to break. Cela crée un cycle difficile à briser.

شما نمی توانید در جامعه مشارکت کنید، زیرا شاغل یا ثروتمند نیستید. Sie können keinen Beitrag zur Gesellschaft leisten, weil Sie weder beschäftigt noch reich sind. You cannot contribute to society because you are not employed or rich. Vous ne pouvez pas contribuer à la société parce que vous n'êtes pas employé ou riche.

و از سوی دیگر، نمی توانید شغلی پیدا کنید زیرا از جامعه طرد شده اید. ||||||||||||rejected|| And on the other hand, you can't get a job because you are ostracized from society. Et d'un autre côté, vous ne pouvez pas trouver de travail parce que vous êtes mis à l'écart de la société.