بخش سوم چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2)
حالت خراج هم به شدت به چینی ها کمک کرد
و باعث پیشرفتش شد
یا کشاورزی خوب ، تجارت دریایی ، صادرات و واردات درست
امن کردن راهها ، استفاده از ابزار آلات قوی
مثل قطب نما
حالا می رویم جلوتر
به ادامه مطلب می پردازیم
در سلسله تانگ تقریبا اولین کپی برداری های چینی ها شروع شد
یعنی چینی ها فهمیدند با کپی برداری خیلی خوب می توانند پیشرفت کنند
چینی ها در صنعت دریانوردی مشکل داشتند
کپی کردند کشتی هاشون را اعراب و از هندیها کشتی بادبان بار ساختند
همین تقلید این قدر پیشرفت کرد که توانستند اولین اقیانوس پیماها را بسازند
چینی ها چند هزار سال پیش تو اقیانوس سفر می کردند و تجارت میکردند
ببینید چه قدر این تقلید می تواند درست باشد
تقلیدی که خودت پیشرفتش بدهی
حالا تا اینجا آمده و اتفاقها افتاد
و میخواهیم برویم سر و سراغ سلسله مینگ
در اواخر دوره کوبلای خان که نوه چنگیز خان مغول بود
شرایط خیلی در چین بد شد
قحطی شدید ، فشار اقتصادی بسیار هین شرایطی که الان کره شمالی دارد
یعنی شما هر چه قدر هم دیکتاتور باشید
فشار بیاورید
در انتها می شود کره شمالی
و می شود قحطی مردم
یعنی فرقی نمی کند
می شود گشنگی و بدبختی
یعنی شما هر جایی در هر کشوری گشنگی و بدبختی دیدید
دنبال یک حاکم مستبد و دیکتاتور بگردید
سیستم های دیکتاتوری و کمونیستی
حالا شاید اسمش کمونیستی نباشد
قطعا روش و سیاقش کمونیستی وبده
در اوایل مردم ریختند و سلسله کوبلای خان از هم پاشید
مردم ریختند انجا را گرفتند
سلسله مینگ به وجود آمد
سلسله مینگ با توجه به این که در زمان کوبلای خان
مردم تحت فشار بودند
و مساوات و برابری برقرار نبود
سلسله مینگ یک دفعه آمد زد توی الهیات و کنفوسیوس
کنفوسیوس گفت باید مساوات برقرار شود
برابری بین همه برقرار شود
یک جوری غذا بخورند و یک جوری لباس بپوشند
کره شمالی الان
خیلی اتفاقات می افتاد اصلا می آمد خانواده ها را از هم جدا می کرد
ده تا ده تا می کرد ، می گفت این ده تا مثل هم هستند ،
کارهای عجیب و غریب
خیلی قوانینش به شدت بد بود
و بعد چون صنعت در کنفوسیوس روی کشاورزی می چرخید
اینها رفتند روی کشاورزی
به خاطر تمرکز روی کشاورزی کم کم تجارت کم رنگ تر شد
ولی همین سلسله مینگ که کلی به تجارت ظلم می کرد
بسترهای تجارت را دوباره درست کرد
چرا ؟ چون سستم مالیاتی گذاشت
سیستم مالیاتی اش دو حالت بود
یا خارج داشتی می دادی
کشاورز بودی و محصولات کشاورزی را می دادی
اگر نداشتی و آدم عادی بودی
باید کار می کردی برای دولت
کارگری مالیاتی را آغاز کرد
این کارگری مالیاتی کلی باعث شد
دولت مثلا می خواستند شهری را درست بکنند
دولت حساب و کتاب می کرد
مثلا می گفت اگر من بخواهم این را درست کنم
یک هزینه مثلا پنجاهی برایش انجام بدهد
می آمد می گفت من بیایم از کارگرها بیگاری بکشم
اصطلاحا ، به راحتی انجام می دهم بدون پول
اسمش را گذاشت کارگری مالیاتی
در زمان سلسله مینگ
سه تا شهر خیلی بزرگ ساخته شد برای چین
کلی بندر و آبراه و کلی کانال ، که اینها همه از زمان کوبلای خان مونده بود
و به دلیل این که کوبلای خان خیلی آدم جنگجویی بود
اصلا به ساخت و ساز و آبادانی اهمیت نمی داد
کلی اینها ساخته شد
و اصطلاحا بستر تجارت دوباره شکل گرفت
یعنی کلی مردم کارگری کردند و این شکل گرفت
و صد سال این اتفاق....
یعنی سلسله مینگ صد سال اولش همین بود
یعنی با فشار و بیگاری
روی مردم آمد کلی راه ساخت
کلی جاده ساخت
کلی شهر ساخت و این اتفاق افتاده
یک چیزی که ما می فهمیم
چه چند هزار سال پیش باشد چه الان
باید سازندگی باشد
راه درست ساخته شود
جاده درست ساخته شود
شهرهای درست ساخته شوند
حالا الان با عناصر امروزی و مدرن
تا اینها نباشد هیچی پیشرفت نمی کند
الکی مجوز ندهید ساختمان بسازند
چند متر ، چند متر در شمال تهران
یا در غرب تهران
اینها چهار روز دیگر آب و برقش را از کجا میخواهید تامین کنید
یعنی من از این میسوزم که چینی ها چند هزار سال پیش فهمیدند
مردم ما الان در زمان حال این را متوجه نمی شوند
صد سال این روش در سلسله مینگ ادامه پیدا کرد
بیگاری کارگری وجود داشت
مالیات در ازای کارگری می گرفت
این گذشت تا بعد از این صد سال شروع کردند قوانین را تغییر دادن
قوانین شروع کرد تغییر کردن
و شکل جدیدی از مالیات به وجود آمد
قبلا مالیات چه طوری بود ؟
قبلا به این شکل بود که
می آمدند می گفتند آقا یک چینی ساز
اگر دوازده ماه کار میکند
نه ماه می تواند برای خودش کار کند و سه ماه باید رایگان برای دولت کار کند
آمدند این را عوض کردند
گفتند از این به بعد یک چینی ساز باید مثلا پنج دهم لیانگ مالیات بدهد
در صورتی که یک چینی ساز دوازده لیانگ در سال درآمد دارد
این باعث می شد که چینی ساز بیشتر کار کند
در نتیجه تولیداتشان بیشتر شود
در نتیجه تجارت بتواند شکل بگیرد
و از اینجا به بعد یک نقطه عطف بود
استفاده بیشتر از پول صورت گرفت
یعنی بیشتر از پول استفاده می شد
خرید اجناس بیشتر شد
و جریان نقره شکل گرفت در چین
و نقره می آمد ، پول ضرب می شد ، پول وارد اقتصاد می شد
و خیلی خیلی کمک کرد
یکی از دلایل عدم پیشرفت جامعه ما الان ضعف شدید سیستم مالیاتی
و این که مردم زمانی که مالیات می دهند
مالیات دوباره برنمی گردد به چرخه اقتصاد
زمانی که شما مالیات بدهید
مالیات برگردد در چرخه اقتصاد
می شود همین صد سال دوم سلسله مینگ
شما می دانید که چیز عجیب و غریبی نیست
مال چند هزار سال پیش است
یک مالیاتی را تعیین میکنید
به ازای سالی که هر کسی کار می کند
می گوید این صنف در آمدش این قدر است
این قدر را باید مالیات بدهد
این مالیات را می گیری
این جریان نقدینگی باعث می شود که خرید اجناس بیشتر شود
بعد وارد کشور می کنی
آبادانی و عمران را بیشتر می کنی
در نتیجه وقتی شهرها درست باشند
راهها درست باشند
در نتیجه تجارت بهتری شکل می گیرد
و خب خیلی اتفاقات بعدش می افتد
می بینید چرخه های معیوب را من دارم
با برگشت زدن به تاریخ چین قوی ترین کشور الان دنیا می سنجم
که آنها چند هزار سال پیش چی کار کردند
ما اگر چند هزار سال پیش آنها را هم کپی کنیم
می توانیم انجام بدهیم
این گذشت تا رسیدیم به تاجران هویژو
یکی از نقطه های عطف تاریخ چین
که ما الان بهش خیلی نیاز داریم استفاده کنیم
تاجران هویژو توی زمینهایی زندگی میکردند
که فاقد زراعت بود
یعنی هیچ زراعت و هیچ کشاورزی در ان زمینها صورت نمی گرفت
تنها چیزی که یک سری جاهاش کاشته می شد
می توانستند دربیاورند چای بود
اینها اجبارا مجبور شدند
ما که چیزی زمینهایمان ندارد
باید تاجر خوبی بشویم
چیزی که الان معضل ما است
آقا در اصفهان نباید کشاورزی شود
یزد نباید کشاورزی داشته باشد
از مردم این شهرها سعی کنید جای کشاورز
تجار خوب بسازید
تاجران خوب بسازید
تا وقتی این شکل نگیرد
هیچ اتفاقی نمی افتد
همه که نباید کشاورز شوند
بچه ان کشاورز را ببر بکن یک تاجر خوب
تجارت کند
از آن تجارت پول دربیاورد
اینها تاجر ماهری شدند
این قدر پولدار شدند که توانستند حق تجارت نمک را از سلسله مینگ بگیرند
و حق تجارت نمک را گرفتند
این قدر باز پولدار شدند
آمدند در سرمایه گذاری و تجارت آهن
شروع کردند کارخانه زدن
شروع کردند محل چیزی را که تولید می شود ، زدن
و صنعت در چین این طوری آغاز شد
یعنی توسط یک سری تجار که زمینهای کشاورزیشون خوب نبود
به اجبار آمدند این را انجام دادند
صنعت از اینجا شروع شد
و اینجا نقطه تحول بزرگ اقتصادی چین است
مثل الان ایران شد تقریبا
تقریبا مثل الان مردم ایران
تجار آمدند دیدند ما بچه دار شدیم
بچه هامون چی کار کنند ؟
این راه ما را بیایند ؟ نه
این راه ما سخت است
بیا تجارت کن و برو و بیا و کلی سختی داشته آن موقع
بچه هاشون را با پولی که داشتند فرستادند درس بخوانند
این درس خواندن باعث شد
بچه های تحصیل کرده و پولدار اینها راه پیدا کنند به نهادهای دولتی
و همین ها باعث تحول بزرگ اقتصادی شد
طرف علم داشت ، پول هم داشت
برای تحول اقتصادی
چیزی که در ایران کم است
شخصی پول دار است
بچه اش انگل است
دارد دور دور می کند تو اندرزگو
هیچ کاربردی ندارد فقط اکسیژن مصرف میکند
دارد بنزین زیادی مصرف میکند
دارد ترافیک ایجاد می کند
آلودگی صوتی ، ایجاد می کند
این بد است
باید تجار یادبگیرند در یک سیکلی فرزندان کارآمد به جامعه نحویل دهند
چه تجار چه آدمهای پولدار ، و چه مسئولینی که بچه های خود را خارج فرستادید عشق و حال
باید یاد بیگرند اینها بیایند بروند چیزی یاد بگیرند
در دولت حتی با پشتوانه شماها به این کشور خدمت کنند
نه این که بروند دنبال عشق و حالر
چین هزار سال تجارش فهمیدند
برای بچه هاشون این کار را کردند
وضعشون الان این است
که باعث خیلی پیشرفتشون شده
یعنی این درس خواندن بچه های پولدار
که باباهای پولداری داشتند
خیلی باعث پیشرفت و تحول بزرگ اقتصادی در چین شده