چین چگونه ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ 2
سلام دوستان امیدوارم که خوب باشید
با بخش دوم چین در خدمتتون هستم
که چین چطوری این قدر سرمایه دار شد
در بخش قبلی سلسله های متفاوتی را بررسی کردیم
در این ویدیو می خواهیم از سلسله سانگ تا اوایل سلسله مینگ را بررسی کنیم
و بعد یک ذره هم از سلسله مینگ بهتون بگوییم
و اتفاقاتی که افتاد
یاد بگیریم
توی زندگی شخصیمون از تجارب چینی ها استفاده کنیم
یا در زندگی اجتماعیمون از اینها استفاده کنیم
راهی را که آنها رفتند و بریم
موفق می شویم
عملا حالا این سری می بینیم
چینی ها خیلی با تقلید از کشورهای مختلف به اینجا رسیدند
شاهکار کپی در دنیا ولی خب ما حالا میتوانیم از آنها استفاده کنیم به یک جایی برسیم
چرا که نه ؟
اولا که می دونیم مشهورترین تجار در طول تاریخ چینی ها بودند
پشتوانه راه ابریشم حالا چه راه خاکی ابریشم و چه راهی آبی
ابریشم یک راه آبی هم دارد
حالا چیزی که میخواستم بدانید این است که
راه آبی ابریشم هم وجود دارد که راه بسیار و حتی مهم تر از راه خاکی بوده است
در خیلی از زمانهای تاریخ
نکته ای که وجود دارد
وقتی که این راه ابریشم راه افتاد
شروع کردن مبادله و تجارت جهانی با کشورهای متفاوت
آنها زرنگ بودند
صاحبان قدرت ، نمی گذاشتند مردم عادی با کشورهای خارجی تجاری برقرار کنند
تمام ارتباطات تجاری اعم از دادن قیمت ، مبادله توسط پادشاهان
و توسط مقامات محلی انجام میشد
چرا ؟ چون می گفتند این مردم چین اصلا خارج را که ندیدند
اروپایی را که ندیدند
نمی دانند اینها چه زندگی متمول و خوبی دارند
می آیند مفت مالشان را به اینها می فروشند
اتفاقی که الان در کشور ما برعکسش انجام می شود
آقا متاسفانه چون اعتماد به حکومت و دولت کمتر است
نمی آیند این کار را بکنند
بدنه اصلی صادرات باید توسط نهادهایی تشکیل شود
که قوه مذاکره خوبی داشته باشند
یعنی اگر مثلا پسته رفسنجان میخواهند صادر کنند
زعفران مشهد می خواهد صادر شود
فردی نباید انجام شود . یک نهادی باید این کار را انجام دهد
بسته بندی شکیل ....
چین به این چند هزار سال پیش رسیده
و ما هنوز هم این را نداریم
نکته بعدی که در چین خیلی انجام شد
انجام امور حفاظتی از بازارهاست
حفاظت می کردند دزدی نشود
نمی دونم مغازه را نزنند
جیب یارو را در بازار نزنند
خیلی فضا را امن کرده بودند
برای تجار خارجی که می آیند
متاسفانه در کشور ما این طوری نیست
آن چیزی هم که خودتون می دانید
اتفاقی که افتاد
بعد از آمدن مغولها قضیه جالب شد
قبل از مغولها اینها میخواستند تجارت کنند
راهزن می زد
نمی دونم می رفتند یک کشور دیگری
در آن کشورجیبشان را خالی می کردند
مغولها که آمدند
کلا چنگیز خان مغول بالا تا پایین جاهایی که چینی ها تجارت می کردند
از راه ابریشم تا حتی رسیدن به آفریقا
همه را و هر چه بود کشت
هیچ راهزن دیگری نماند
جنبنده ای روی زمین نگذاشت در آن کشور بماند
هر چه بود کشت ، راهزن ها را هم کشت
در نتیجه امنیت راههای تجاری به وجود آمد
راههای تجاری که امن شد
دیگه تجار راحت این کار را می کردند
خیلی حرف از چنگیز خان مغول است
ولی حرف از نوه اش نیست
خیلی بیشتر از چنگیز خان ... که فقط کشت
خیلی بیشتر از چنگیز خان مغول نوه چنگیزخان بود که توانست سلسله یوآن را در چین تاسیس کند
و این سلسله شد بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا
برخلاف این که ما ایرانیها فکر میکنیم ایران بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا بوده
نوه چنگیز خان مغول بزرگترین امپراطوری تاریخ دنیا را داشت
چه از نظر وسعت چه از نظر سرمایه
از نظر مالی و چه از نظر تجارت
تا به حال کشور ما از نظر تجاری بزرگترین کشور دنیا
در کل طول تاریخ حتی در زمان کوروش نشده
و این بزرگترین ضعف این کشور است
ما این همه در زمان کوروش کشور فتح کردیم
این همه در زمانهای مختلف کارهای گنده کردیم
عواید تجاری صفر
یعنی مردم ما فقط دنبال چرت و پرت بودند
تا حالا دنبال تجارت و کسب و این که در دنیا اتفاقی باشد ، نبودند
چینی ها حتی در زمان چنگیز خان مغول
که آدم می کشتند
حواسشون به تجارت و پول در اوردن هم بود
چون می دانستند اگر این نباشد آدم کشتنی هم وجود ندارد
حالا نکته مناسبی که چنگیز خان داشت و کلا سیستم نوه اش
خیلی جالب بود
آمد چی کار کرد ؟
آمد پایگاههای اسب درست کرد
که حالا در زمان کوروش حالت چاپار داشت
اینها نامه می بردند
یه ذره چینی ها عقلشون بیشتر بود
گفتند اینها منبع خوب تجاری هستند
پایگاههای بیست مایلی ، پنجاه مایلی درست کردند
از این پایگاه تا آن پایگاه
این بیست مایلی ها و پنجاه میلی ها برای امنیت بود
ولی دیگر امنیتی درکار نبود
همه از این مغولها می ترسیدند
شروع کردند از این اسبها برای تجارت استفاده کردند
بار را می گذاشتند و انتقالها سریع شد
در نتیجه چون جنس سریع می رسید
پول هم سریع برمیگشت
در نتیجه اقتصاد چین شروع کرد به پیشرفت کردن
می خواهیم برویم جلوتر
میخواهم بروم وام بگیرم از کتاب مارکوپولو
می دانید که مارکوپولو سه تا برادر بودند
هر سه تا هم جهانگرد بودند
ولی این داداش کوچیکه
خیلی معروف شد
آن دو تا بنده های خدا کشورهای بیشتری دیده بودند
و تجربه داشتند ولی داداش کوچکه زرنگتر بود
زرنگتر بود و نگارشش بهتر بود
نوشت و مارکوپولوی سوم برادر سوم ، خیلی معروف تر شد
مارکوپولو بیست و چهار سال در چین زندگی کرد
و لقبی که به قوبلای خان نوه چنگیز خان بود
که سلسله درست کرد
لقبی که داده بود بزرگ ارباب اربابان بود
و توی خاطراتش نوشته بزرگترین حاکم و بزرگترین حکومتی که من در عمرم
و در طول زمانی که زندگی کردم ، دیدم
همین کوبلای خان بوده
می دانید که بزرگترین واردات و صادرات تاریخ در زمان کوبلای خان چنگیز خان مغول بوده
دلیلش هم این است که
خیلی از چین ، خیلی از کشورهای ثروتمند کلی چیزهایی می آوردند
برای کوبلای خان
برای مغولان
و خیلی واردات و صادرات سنگینی داشتند
از نظر ثروت هم که ثروتمندترین بودند
از نظر جغرافیا هم که اصلا حکومتشان تا آفریقا پیش رفته بود
یک وسعتی اندازه آفریقای الان را تصور کنید
به اندازه آن حکومت داشتند
بریم سراغ راه ابریشم دریایی
توی چین زرنگی که کردند
رفتند سراغ تجارت دریایی
یعنی آمدند در سلسله تانگ
کمیسیون تجارت دریایی را شکل دادند
این برای اولین بار بود در دنیا
که این کمیسیون تجارت دریایی کارش این بود که
تجاری که در دریا فعالیت میکنند
حمایت کنید
تجارت دریایی را حمایت کنید
و کلی به اینها حال بدهد
حالا کنار این یک سری راهب بودند در چین
اینها دنبال خدا بودند
یک سری اختراعات می کردند
که به خدا برسند
یکیش مثلا قطب نمای مغناطیسی بود
یکیش مثلا صنعت سرامیک سازی بود
صنعت سرامیک سازی بود به خاطر خاک رسشون
و یکیش هم صنعت ابریشم بود
و یکیش هم صنعت ابریشم بود
و یکیش هم ساخت باروت بود
این چند تا صنعت را عموما توسط تجار و راهبه های چینی در کنار همدیگر رشد می دادند
باروت و قطب نما را راهبه های چینی ....
که اصلا اون موقع قطب نما کاربردش در چین قبل از تجارت دریایی در فنگ شویی بود
چرت و پرت هایی که الان می آیند به شما می گویند
راجع به فنگ شویی شما بروید در تاریخ چین بخوانید
یک دهم اینهایی که اینها می زنند
درست نیست
اراجیف محض است
پیکیج می فروشند .... فنگ شویی ... اینها جوک است
شما بروید بخوانید
خیلی فرق میکند
یک سری قطب نما درست کردند
می چرخیده به قطب شمال ، اینها فکر میکردند
قطبی که این نشان می دهد قطب انرژی جهان است
و یک باروت ، باروت هم چون انفجار داشت
اینها فکر میکردند خدا از دل این آتش می آید بیرون
یک اعتقادات قدیمی داشتند
اینها چه کمکی به صنعت دریاسازی کرد
و صنعت کمیسیون تجارت دریایی کرد ؟
یک چیز
باروت روی کشتی ها سوار میشد
اینها راهزنان که حمله می کردند
می زدند و راهزنان را می کشتند
قطب نما هم کمک میکرد که اینها مسیرشان را پیدا کنند
بعد اینها جلو رفتند یک دفعه صنعت ستاره شناسی گسترش پیدا کرد
یک سری بودند صنعت ستاره شناسی را خوب یاد گرفتند
علمش را خوب یادگرفتند
با استفاده از ستاره شناسی رخدادهای آینده را پیش بینی می کردند
می آمدند می گفتند اوکی
ربط این ستاره ها این طوری میشود
و این خیلی به دریانوردها کمک میکرد
چون می توانستند بفهمند کی طوفانی است
کی بارونی است و کی چه اتفاقاتی می تواند بیفتد
و همین روند باعث شد که سرمایه گذاری در ناوگان دریایی شکل بگیرد
که این سرمایه گذاری در ناوگان دریایی باعث شد شرکتهای دریانوردی شکل بگیرد
که می امدند و سرمایه گذاری می کردند
یک ستاره شناس می اورد
یک کسی که دریا را خوب بلد بود
می آورد و یک کسی که درکار نظامی بود می آورد
و بعد چند تا کشتی می گرفت
این میشد صنعت
بعد اینها تجارت میکردند
تجارت ابریشم و سرامیک ، چین خاک رس فوق العاده داشت
داشت این کار را میکرد
ما در کشورمون نه می دونیم چی باید صادر کنیم
چه مزایایی کشورمون دارد که بتوانیم کارهای صادراتی انجام دهیم
نه وضعیت دریایی خوبی داریم
کشتیهامون که بیمه نمی شوند
کشتیهایی هم که در کار دریایی داریم کشتی های ضعیف است
یعنی عملا چیزی که چینی ها چند هزار سال پیش داشتند
ما الان در عصر حاضر نداریم
اگر اینها درست نشود ما از نظر تجاری خیلی ضعیف خواهیم بود
همین ها باعث شد در سلسله تانگ بندر گوآنجو
شکل بگیرد که این بندربزرگترین بندر تجاری در آن زمان بود
یعنی همین صنعت دریانوردی را تو شرکت های کشتیرانی و کمیسیون دریایی
باعث شد صنعت چین قوی شود و یکی از دلایل پولدار شدن چینی ها
همین صنعت دریانوردی بود
و با کمک کوبلای خان چن تبدیل شده بود به امن ترین و بهترین کشور برای مسافرت
نه دزدی می شد
ابن بطوطه درخاطراتش می نویسد
من زمانی که در چین زندگی می کردم
به راحتی وسایلم را می گذاشتم توی خونه و می رفتم بیرون
هیچ اتفاقی نمی افتاد
در سایر کشورها دزدی به شدت زیاد بود
و نکته یک باگ بزرگ چین که ابن بطوطه در تاریخی که نوشته اشاره کرده
چینی ها همه چیزشان خوب و ثروتمند
ولی دروغ و نیرنگ در چینی ها بسیار بالا بود
این دروغ و نیرنگ تا سالها با چینی ها بود تا زمان ما
که ما و چند میلیون نفر را کشت
چین به این حالت رسید که الان دروغ در چین ریشه کن شد
ولی می گوید آن زمان بوده
که ابن بطوطه جالب است
و میخواهم بگویم که اینها از اسلامی هم که رفته آنجا درست استفاده کردند
ابن بطوطه می نویسد که زمانی که ما به چین می رفتیم
دروغ زیاد بود ولی در جماعتی که در آنجا مسلمان بودند
و اسلام وارد آنجا شده
خیلی همه چیز اوکی بود
خیلی همه چیز بدون مشکل بود
خب این جالب است دیگر
که اینها ابن بطوطه می گوید کل چینی ها دروغ می گویند
جمعیت اسلامیشون آدمهای سالم تر و درست تری بودند
اینها آدمهایی بودند که سیر وسلوک کنفوسیوس بودند
و در زمانی هم که اسلام آمد
آدمهای این طرفی کمتر دروغ می گفتند
دروغ اصلی ریشه کن شدنش زمانی بود که مائو به چین آمد
ولی از اسلام اینها در طول تاریخ درست استفاده کردند
نکته ای که وجود داشت از دلایل بسیار مهم قدرتمند شدن چینی ها
این بود که تجارت خراج را باب کردند
و برای اولین بار در دنیا همین تجارت کثیف را دارند
ولی بهشون قدرت می دهد
تجارت خراج یعنی چی؟
اگر کشوری بخواهد به ما وفاداری اش را ثابت کند
باید به ما خراج دهد
اولین بار کره شمالی ، نه کره جنوبی آمد چند راس اسب
کلی غلات ، ابریشم اهدا کرد به پادشاه چین
و گفت من به شما متعهدم
به شما مدیونم
و آمد زیر بلیط چین قرار گرفت
الان هم این را دارند
قرارداد ایران با چین هیچ فرقی مفاد قراردادش با خراج اون موقع چینی ها نمی کند
نفت ما را در ازای وفاداری گرفتند
و این هم از این نکته