×

LingQ'yu daha iyi hale getirmek için çerezleri kullanıyoruz. Siteyi ziyaret ederek, bunu kabul edersiniz: cookie policy.


image

Arantik | Science and Technology, موجودات فضایی واقعا چه شکلی هستن؟

موجودات فضایی واقعا چه شکلی هستن؟

یه لحظه چشماتونو ببندید و فکر کنید یه موجود فضایی جلوتونه.

تقریبا همه‌مون اولین چیزی که به ذهنمون می‌رسه،

یه موجودی شبیه ما آدماس که چشمای بزرگی داره،

با یه سر بزرگ بدون مو، رنگشم شاید سبز باشه.

بعضیا هم که یکمی تخیل قوی‌تری دارن ممکنه به شکل

یکی از حیوانات روی زمین ببیننش با یه کمی تفاوت.

اما این تصویرها از کجا اومده، ما که هنوز با هیچ موجود فرازمینی ملاقات نداشتیم؟

خیلی از این تصورات از فیلم‌ها و عکس‌های تخیلی

وارد ذهن ما شده که فضایی‌ها رو این شکلی نشون دادن.

امروز می‌خوایم این موضوع رو با هم بررسی کنیم که موجودات فضایی

چه شکل و شمایلی می‌تونن داشته باشن، اما نه فقط با تخیل،

سعی می‌کنیم یه مقداری علمی‌تر به قضیه نگاه کنیم.

من خودم نظر شخصیم اینه که زندگی توی دنیای ما خیلی خیلی رایجه.

یادم نیست کی این حرفو زده بود ولی نظر جالبیه.

میگه هرجایی که مقدار کافی ماده وجود داشته باشه

بعد زمان کافی هم بگذره، زندگی هم می‌تونه اونجا ایجاد بشه.

اما یه موضوعی که معمولا نادیده گرفته میشه، اینه که وقتی که ما میگیم

زندگی خیلی رایجه منظورمون این نیست که همه‌شون موجودات

هوشمندی هستن که تمدن‌های پیشرفته‌ای به وجود آوردن.

یکی از ایده‌های خوبی که منطقی‌تر به نظر میاد اینه که این زندگی‌ها بیشتر به صورت

میکروبی‌ان، یعنی شبیه موجوداتی مثل باکتری‌ها یا موجودات تک‌سلولی دیگه.

تکامل موجوداتی مثل حیوانات شرایط خیلی سخت‌تری

لازم داره برای همین احتمالا این نوع زندگی خیلی کمیاب‌تره.

باز از اون کمیاب‌تر، موجودات هوشمندی مثل ما انسان‌هاست.

اما اصلا دلیلی نداره که موجوداتی که به هوشمندی ما باشن،

یا از ما هوشمندتر باشن، ظاهرشونم شبیه ما باشه، ممکنه اینقدر

متفاوت باشن که ما تو نگاه اول اصلا نتونیم تشخیص بدیم که اینا هوشمندن!

چون اصلا توی یه سیاره‌ی دیگه‌ای تکامل پیدا کردن، توی یه محیط دیگه‌ای

به وجود اومدن که ممکنه خیلی با محیط زمین ما متفاوت باشه.

توی کل جهان هستی، عناصری که بیشترین مقدار رو دارن به ترتیب ایناست:

هیدروژن، هلیوم، اکسیژن، نئون، نیتروژن، کربن،

سیلیکون یا همون سیلیسیوم، منیزیم، آهن، گوگرد.

البته بعضی جاها این آمار رو یه کوچولو متفاوت میگن ولی مشکلی نیست.

حالا توی منظومه‌ی شمسی خودمون عناصری که بیشترین مقدار رو دارن چی‌ان؟

هیدروژن، هلیوم، اکسیژن، کربن، نیتروژن، نئون، منیزیم، سیلیکون.

پس عناصری که منظومه‌ی شمسی ما رو به وجود آوردن تقریبا مشابه همون

عناصری هستن که کل جهان هستی رو ایجاد کردن، با یه تفاوت‌های خیلی جزیی.

اما در مورد زمین چی؟

بیشترین عناصری که توی پوسته‌ی زمین وجود دارن به ترتیب ایناست:

اکسیژن، سیلیکون، آلومینیوم، آهن، کلسیم، سدیم،

منیزیم، پتاسیم، یه مقداری هم کربن و عناصر دیگه.

پس ترکیب زمین خیلی فرق می‌کنه با ترکیب منظومه‌ی شمسی و

بقیه‌ی جهان، زمین خیلی بیشتر از عناصر سنگین‌تر تشکیل شده.

روی زمین میشه گفت کلیدی‌ترین عنصر زندگی، کربنه.

کربن ستون فقرات مولکول‌های بزرگیه که زندگی رو ممکن کردن.

اما وقتی به اون آماری که گفتم نگاه می‌کنیم می‌بینیم که

سیلیکون که عنصر هم‌خانواده‌ی کربنه، یعنی ویژگی‌های مشابهی دارن،

مقدارش روی زمین خیلی خیلی بیشتر از کربنه.

پس چرا زندگی به‌جای کربن از سیلیکون استفاده نکرده که خیلی بیشتر دم دستش بوده؟

رمز موفقیت کربن، اون اتصالاتی هست که با بقیه‌ی اتم‌ها تشکیل میده.

هر اتم کربن می‌تونه چهار تا اتصال با اتم‌های دیگه

تشکیل بده که هر چهارتاشونم قدرت یکسانی دارن.

همین باعث شده که کربن برای ساختن زنجیره‌های

بزرگی از مولکول‌ها مثل دی‌ان‌ای خیلی مناسب باشه.

پس کربن مهم‌ترین عنصر زندگی روی زمینه، زندگی روی زمین بر اساس کربن شکل گرفته.

اما سیلیکون بر خلاف کربن، تمام اتصالاتش

به یه اندازه قدرتمند نیستن، بعضی‌هاشون ضعیف‌ترن.

این ویژگی باعث میشه که نتونه مولکول‌های بزرگی به وجود بیاره که پایدار باشن.

پس انتخاب کربن تصادفی نبوده.

این ویژگی‌های اتم‌ها تو کل جهان هستی همینه، برای همین یه عنصری مثل سیلیکون

احتمالا روی هیچ سیاره‌ی دیگه‌ای نتونه برای تشکیل حیات استفاده بشه

اما کربن هرجای دیگه‌ای هم این پتانسیل رو داره که به عنوان اصلی‌ترین عنصر حیات باشه.

موضوع بعدی که برای زندگی روی زمین خیلی اهمیت داره آبه.

یه حلال خیلی خوب که توی گستره‌ی دمایی زیادی

مایع باقی می‌مونه یعنی از صفر درجه تا صد درجه.

آب فراوان‌ترین ترکیب تو کل جهان هستیه، تعجبی هم نداره

به هر حال مولکول‌های آب از دو تا اتم هیدروژن و یه اتم اکسیژن

تشکیل شدن که به ترتیب اولین و سومین عنصر فراوان تو کل جهان هستن.

روی زمین هر جایی که آب باشه زندگی هم هست.

احتمالا این قضیه روی سیارات دیگه هم برقرار باشه، یعنی

اگه آب مایع وجود داشته باشه احتمال وجود حیات خیلی بالاست.

هرچند ممکنه روی سیارات دیگه، زندگی بر اساس حلال‌های دیگه‌ای مثل

متان مایع یا آمونیاک مایع تشکیل شده باشه که توی دمای خیلی کمتری مایع

باقی می‌مونن، البته خب همین دمای خیلی پایین شانس تشکیل حیات رو کلی پایینتر میاره.

زمین تنها نقطه‌ای از منظومه‌ی شمسیه که آب به هر سه حالت جامد و مایع و گاز وجود داره.

دلیلش اینه که زمین توی یه فاصله‌ی مناسبی از ستاره‌ش قرار گرفته که معروفه به کمربند حیات.

خب حالا فرض کنید یه سیاره مشابه زمین پیدا شده که تمام اون شرایط

تشکیل زندگی رو داره، یعنی مثلا فاصله‌ش از ستاره‌ش به اندازه‌ایه که آب میتونه

به صورت مایع وجود داشته باشه، تو مسیر شهاب‌سنگ‌ها و انفجار پرتوی گاما نیست،

اتمسفر مناسبی داره، زندگی هم مثلا بر مبنای کربن توش شکل گرفته.

می‌خوایم ببینیم این موجودات بیگانه‌ای که روی این سیاره

به وجود میان چه ویژگی‌های باید داشته باشن.

احتمالا بعضی از روش‌های زندگی که روی زمین

وجود داره رو جاهای دیگه‌ی دنیا هم میشه دید.

مثلا روی هر سیاره‌ای که شرایط تشکیل زندگی رو داشته باشه،

احتمالا موجوداتی شبیه گیاهان به وجود میان که از نور ستاره‌‌شون انرژی به دست میارن.

موجودات دیگه‌ای هم هستن که از بقیه تغذیه می‌کنن،

مثل حیوان‌های روی زمین که از گیاهان یا از حیوانات دیگه تغذیه می‌کنن.

هرچقدر که این موجودات پیچیده‌تر میشن، اندام‌هایی هم

برای حس کردن محیط اطرافشون توسعه میدن.

مثلا برای بو کشیدن محیط اطرافشون باید اندام‌هایی شبیه بینی داشته باشن

که هوا واردش میشه، یا برای حس کردن لرزش‌های محیط باید

اندام‌هایی شبیه گوش داشته باشن.

یا از همه مهمتر، برای تشخیص نور یا دیدن باید اندام‌هایی شبیه چشم داشته باشن.

این پیچیدگی نیاز به یه سیستم عصبی پیشرفته هم داره.

روی زمین خودمون، موجوداتی مثل اختاپوس و پستانداران و حشرات و

چند تا مورد دیگه، چشماشون کاملا مستقل از همدیگه تکامل پیدا کرده.

یعنی کلا سیستم بیناییشون با هم فرق می‌کنه

با اینکه همه‌شون یه کار انجام میدن یعنی دیدن.

پس احتمالا چشم‌ها توی موجودات سیارات دیگه هم وجود دارن

هرچند ممکنه به یه شکل متفاوتی تکامل پیدا کرده باشن،

همونطور که مثلا چشمای زنبور نسبت به چشمای ما خیلی فرق می‌کنه.

شاید مثل بعضی از پرنده‌ها و حشرات بتونن نور فرابنفش رو ببینن

یا مثل بعضی از مارها و خفاش‌ها بتونن نور مادون قرمز رو ببینن.

موضوع دیگه‌ای که هست اینه که با اینکه با یدونه چشم هم میشه دید اما اگه بخوان

فاصله رو خیلی خوب تشخیص بدن ناچارن که بیشتر از یدونه چشم داشته باشن.

اگه شکارچی هم باشن باید چشماشون جلوی سرشون باشه،

روی زمین هم اون حیواناتی که شکار می‌کنن چشماشون به‌جای اینکه

دو طرف سرشون باشه چرخیده به سمت جلوی سرشون.

این باعث میشه فاصله تا شکار رو خیلی بهتر بتونن تشخیص بدن.

غیر از این، چشم‌ها باید تا جایی که میشه به مغز نزدیک‌تر باشن

تا تاخیر زمانی بین دیدن و واکنش نشون دادن، تا حد امکان کم بشه.

بریم سراغ شکل بدن.

یکی دیگه از ویژگی‌هایی که بیشتر موجودات زنده روی زمین دارن تقارن بدنه.

بعضیاشون تقارن شعاعی دارن، یعنی بدنشون حول یه

نقطه متقارنه، مثل ستاره‌ی دریایی، یا عروس دریایی.

بعضیاشونم تقارن دوطرفه دارن، یعنی سمت چپ و راست

بدنشون شبیه همه، مثل خیلی از حیوانات و خود ما.

این تقارن دوطرفه معمولا باعث یه اتفاقی میشه به نام cephalization،

یعنی یه فرایند تکاملی که باعث میشه اندام‌های حسی و مغز و دهن و

اینا به سمت یه طرف بدن متمرکز بشه یه اندامی به نام سر روی بدن تشکیل بشه.

پس کاملا امکانش هست که همین تقارن و سفالیزیشن در مورد بدن

موجودات فضایی هم اتفاق بیفته، در نتیجه یه بدن متقارن داشته باشن،

با یه قسمتی به عنوان سر، که حداقل دو تا چشم داره و یه دهن.

موضوع بعدی اینه که این موجودات هوشمند نیاز به یه زبانی دارن تا بتونن با همدیگه

ارتباط برقرار کنن یا اون چیزایی که یاد می‌گیرن به نسل‌های بعدی خودشون منتقل کنن.

این زبان شاید مثل زبان ما بر اساس صدا نباشه، مثلا بر اساس حرکت باشه،

مثل زبان اشاره، یا بر اساس فرومون‌ها باشه، یعنی اون مواد شیمیایی که از بدن

ترشح میشن، یا حتی بر اساس تغییر رنگ و بافت پوست بدنشون باشه.

تو فیلم Arrival اگه دیده باشید، اون فضایی‌هایی که به زمین اومده بودن،

هم ظاهر خیلی عجیبی داشتن هم از یه روش خیلی عجیبی

برای ارتباط برقرار کردن استفاده می‌کردن.

یکی دیگه از چیزای ضروری که این موجودات فرضی ما باید داشته باشن،

اندام‌هایی هست که باهاش بتونن اجسام مختلف رو بگیرن.

شکلش لزومی نداره شبیه دستای ما باشه مهم اینه که توانایی گرفتن اجسام رو داشته باشه.

در مورد خود ما این انگشت شست ما نقش خیلی خیلی مهمی داشته توی تمدن ما،

اینکه یکی از انگشت‌های ما چرخیده و توی وضعیتی قرار گرفته که

بتونیم اجسام مختلف رو بگیریم و کارهای پیچیده انجام بدیم خیلی مهم بوده.

اما این موجودات فضایی کجا زندگی می‌کنن؟

داخل دریاها، روی خشکی، توی هوا؟

به زندگی روی زمین وقتی که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که هیچ موجود پیچیده‌ای

وجود نداره که به صورت دائمی توی اتمسفر زندگی کنه.

هوشمندترین موجودات سیاره‌ی ما، داخل دریا هم نیستن.

پس شاید مناسب‌ترین محل برای تشکیل یه زندگی هوشمند، روی خشکی باشه.

یه نظری که هست اینه که موجودات پیشرفته فضایی هم مجبورن روی خشکی زندگی کنن

چون برای این که شروع به پیشرفت کنن نیاز به آتیش دارن تا بتونن

ابزارهای شکار خودشون رو درست کنن یا از مزایای آتیش استفاده کنن برای زنده موندن.

واضحه که توی آب امکانش نیست.

از یه طرف هم نور ستاره‌شون زیاد نمی‌تونه داخل آب نفوذ کنه، برای همین انرژی زیادی

در دسترسشون نیست تا بتونن به موجودات پیچیده‌تری تکامل پیدا کنن.

در نتیجه به احتمال خیلی زیاد، زندگی هوشمند روی خشکی شکل می‌گیره.

اگه اینطور باشه پس یه سری اندام هم نیاز دارن برای اینکه بتونن روی خشکی حرکت کنن.

روی زمین، این اندام‌ها به شکل‌های مختلفی هست، بعضیا مثل مار می‌خزن،

بعضیا از ماهیچه‌های شکمی استفاده میکنن برای حرکت رو به جلو، بعضیا هم که پا دارن.

اونایی که پا دارن معمولا بهتر و پرسرعت‌تر حرکت می‌کنن.

پس میشه گفت موجودات فضایی که روی خشکی زندگی می‌کنن

هم باید اندام‌هایی شبیه پا داشته باشن تا بتونن حرکت کنن.

روی سیاره‌ی خودمون بیشتر مهره‌داران چون از یه جد مشترک تکامل پیدا کردن که

از چهار تا باله برای حرکت کردن استفاده می‌کرده، چهار تا دست و پا دارن،

اما موجودات دیگه‌ای هم هستن که بعضیاشون حتی چند صد تا پا دارن،

مثل بعضی از حشرات. حالا کدومش بهتره؟ پاهای بیشتر یا کمتر؟

هرچی تعداد پاها بیشتر باشه، تعادل و پایداری اون موجود بیشتره اما در عوض برای

حرکت کردن باید انرژی بیشتری مصرف کنه، سرعت زیادی هم نمی‌تونه داشته باشه.

ولی هرچقدر تعداد پاها کمتر بشه، تعادل و پایداری

کمتر میشه اما در عوض سرعتش بیشتر میشه.


موجودات فضایی واقعا چه شکلی هستن؟ What do aliens really look like? Hur ser utomjordingar ut egentligen?

یه لحظه چشماتونو ببندید و فکر کنید یه موجود فضایی جلوتونه.

تقریبا همه‌مون اولین چیزی که به ذهنمون می‌رسه،

یه موجودی شبیه ما آدماس که چشمای بزرگی داره،

با یه سر بزرگ بدون مو، رنگشم شاید سبز باشه.

بعضیا هم که یکمی تخیل قوی‌تری دارن ممکنه به شکل

یکی از حیوانات روی زمین ببیننش با یه کمی تفاوت.

اما این تصویرها از کجا اومده، ما که هنوز با هیچ موجود فرازمینی ملاقات نداشتیم؟

خیلی از این تصورات از فیلم‌ها و عکس‌های تخیلی

وارد ذهن ما شده که فضایی‌ها رو این شکلی نشون دادن.

امروز می‌خوایم این موضوع رو با هم بررسی کنیم که موجودات فضایی

چه شکل و شمایلی می‌تونن داشته باشن، اما نه فقط با تخیل،

سعی می‌کنیم یه مقداری علمی‌تر به قضیه نگاه کنیم.

من خودم نظر شخصیم اینه که زندگی توی دنیای ما خیلی خیلی رایجه.

یادم نیست کی این حرفو زده بود ولی نظر جالبیه.

میگه هرجایی که مقدار کافی ماده وجود داشته باشه

بعد زمان کافی هم بگذره، زندگی هم می‌تونه اونجا ایجاد بشه.

اما یه موضوعی که معمولا نادیده گرفته میشه، اینه که وقتی که ما میگیم

زندگی خیلی رایجه منظورمون این نیست که همه‌شون موجودات

هوشمندی هستن که تمدن‌های پیشرفته‌ای به وجود آوردن.

یکی از ایده‌های خوبی که منطقی‌تر به نظر میاد اینه که این زندگی‌ها بیشتر به صورت

میکروبی‌ان، یعنی شبیه موجوداتی مثل باکتری‌ها یا موجودات تک‌سلولی دیگه.

تکامل موجوداتی مثل حیوانات شرایط خیلی سخت‌تری

لازم داره برای همین احتمالا این نوع زندگی خیلی کمیاب‌تره.

باز از اون کمیاب‌تر، موجودات هوشمندی مثل ما انسان‌هاست.

اما اصلا دلیلی نداره که موجوداتی که به هوشمندی ما باشن،

یا از ما هوشمندتر باشن، ظاهرشونم شبیه ما باشه، ممکنه اینقدر

متفاوت باشن که ما تو نگاه اول اصلا نتونیم تشخیص بدیم که اینا هوشمندن!

چون اصلا توی یه سیاره‌ی دیگه‌ای تکامل پیدا کردن، توی یه محیط دیگه‌ای

به وجود اومدن که ممکنه خیلی با محیط زمین ما متفاوت باشه.

توی کل جهان هستی، عناصری که بیشترین مقدار رو دارن به ترتیب ایناست:

هیدروژن، هلیوم، اکسیژن، نئون، نیتروژن، کربن،

سیلیکون یا همون سیلیسیوم، منیزیم، آهن، گوگرد.

البته بعضی جاها این آمار رو یه کوچولو متفاوت میگن ولی مشکلی نیست.

حالا توی منظومه‌ی شمسی خودمون عناصری که بیشترین مقدار رو دارن چی‌ان؟

هیدروژن، هلیوم، اکسیژن، کربن، نیتروژن، نئون، منیزیم، سیلیکون.

پس عناصری که منظومه‌ی شمسی ما رو به وجود آوردن تقریبا مشابه همون

عناصری هستن که کل جهان هستی رو ایجاد کردن، با یه تفاوت‌های خیلی جزیی.

اما در مورد زمین چی؟

بیشترین عناصری که توی پوسته‌ی زمین وجود دارن به ترتیب ایناست:

اکسیژن، سیلیکون، آلومینیوم، آهن، کلسیم، سدیم،

منیزیم، پتاسیم، یه مقداری هم کربن و عناصر دیگه.

پس ترکیب زمین خیلی فرق می‌کنه با ترکیب منظومه‌ی شمسی و

بقیه‌ی جهان، زمین خیلی بیشتر از عناصر سنگین‌تر تشکیل شده.

روی زمین میشه گفت کلیدی‌ترین عنصر زندگی، کربنه.

کربن ستون فقرات مولکول‌های بزرگیه که زندگی رو ممکن کردن.

اما وقتی به اون آماری که گفتم نگاه می‌کنیم می‌بینیم که

سیلیکون که عنصر هم‌خانواده‌ی کربنه، یعنی ویژگی‌های مشابهی دارن،

مقدارش روی زمین خیلی خیلی بیشتر از کربنه.

پس چرا زندگی به‌جای کربن از سیلیکون استفاده نکرده که خیلی بیشتر دم دستش بوده؟

رمز موفقیت کربن، اون اتصالاتی هست که با بقیه‌ی اتم‌ها تشکیل میده.

هر اتم کربن می‌تونه چهار تا اتصال با اتم‌های دیگه

تشکیل بده که هر چهارتاشونم قدرت یکسانی دارن.

همین باعث شده که کربن برای ساختن زنجیره‌های

بزرگی از مولکول‌ها مثل دی‌ان‌ای خیلی مناسب باشه.

پس کربن مهم‌ترین عنصر زندگی روی زمینه، زندگی روی زمین بر اساس کربن شکل گرفته.

اما سیلیکون بر خلاف کربن، تمام اتصالاتش

به یه اندازه قدرتمند نیستن، بعضی‌هاشون ضعیف‌ترن.

این ویژگی باعث میشه که نتونه مولکول‌های بزرگی به وجود بیاره که پایدار باشن.

پس انتخاب کربن تصادفی نبوده.

این ویژگی‌های اتم‌ها تو کل جهان هستی همینه، برای همین یه عنصری مثل سیلیکون

احتمالا روی هیچ سیاره‌ی دیگه‌ای نتونه برای تشکیل حیات استفاده بشه

اما کربن هرجای دیگه‌ای هم این پتانسیل رو داره که به عنوان اصلی‌ترین عنصر حیات باشه.

موضوع بعدی که برای زندگی روی زمین خیلی اهمیت داره آبه.

یه حلال خیلی خوب که توی گستره‌ی دمایی زیادی

مایع باقی می‌مونه یعنی از صفر درجه تا صد درجه.

آب فراوان‌ترین ترکیب تو کل جهان هستیه، تعجبی هم نداره

به هر حال مولکول‌های آب از دو تا اتم هیدروژن و یه اتم اکسیژن

تشکیل شدن که به ترتیب اولین و سومین عنصر فراوان تو کل جهان هستن.

روی زمین هر جایی که آب باشه زندگی هم هست.

احتمالا این قضیه روی سیارات دیگه هم برقرار باشه، یعنی

اگه آب مایع وجود داشته باشه احتمال وجود حیات خیلی بالاست.

هرچند ممکنه روی سیارات دیگه، زندگی بر اساس حلال‌های دیگه‌ای مثل

متان مایع یا آمونیاک مایع تشکیل شده باشه که توی دمای خیلی کمتری مایع

باقی می‌مونن، البته خب همین دمای خیلی پایین شانس تشکیل حیات رو کلی پایینتر میاره.

زمین تنها نقطه‌ای از منظومه‌ی شمسیه که آب به هر سه حالت جامد و مایع و گاز وجود داره.

دلیلش اینه که زمین توی یه فاصله‌ی مناسبی از ستاره‌ش قرار گرفته که معروفه به کمربند حیات.

خب حالا فرض کنید یه سیاره مشابه زمین پیدا شده که تمام اون شرایط

تشکیل زندگی رو داره، یعنی مثلا فاصله‌ش از ستاره‌ش به اندازه‌ایه که آب میتونه

به صورت مایع وجود داشته باشه، تو مسیر شهاب‌سنگ‌ها و انفجار پرتوی گاما نیست،

اتمسفر مناسبی داره، زندگی هم مثلا بر مبنای کربن توش شکل گرفته.

می‌خوایم ببینیم این موجودات بیگانه‌ای که روی این سیاره

به وجود میان چه ویژگی‌های باید داشته باشن.

احتمالا بعضی از روش‌های زندگی که روی زمین

وجود داره رو جاهای دیگه‌ی دنیا هم میشه دید.

مثلا روی هر سیاره‌ای که شرایط تشکیل زندگی رو داشته باشه،

احتمالا موجوداتی شبیه گیاهان به وجود میان که از نور ستاره‌‌شون انرژی به دست میارن.

موجودات دیگه‌ای هم هستن که از بقیه تغذیه می‌کنن،

مثل حیوان‌های روی زمین که از گیاهان یا از حیوانات دیگه تغذیه می‌کنن.

هرچقدر که این موجودات پیچیده‌تر میشن، اندام‌هایی هم

برای حس کردن محیط اطرافشون توسعه میدن.

مثلا برای بو کشیدن محیط اطرافشون باید اندام‌هایی شبیه بینی داشته باشن

که هوا واردش میشه، یا برای حس کردن لرزش‌های محیط باید

اندام‌هایی شبیه گوش داشته باشن.

یا از همه مهمتر، برای تشخیص نور یا دیدن باید اندام‌هایی شبیه چشم داشته باشن.

این پیچیدگی نیاز به یه سیستم عصبی پیشرفته هم داره.

روی زمین خودمون، موجوداتی مثل اختاپوس و پستانداران و حشرات و

چند تا مورد دیگه، چشماشون کاملا مستقل از همدیگه تکامل پیدا کرده.

یعنی کلا سیستم بیناییشون با هم فرق می‌کنه

با اینکه همه‌شون یه کار انجام میدن یعنی دیدن.

پس احتمالا چشم‌ها توی موجودات سیارات دیگه هم وجود دارن

هرچند ممکنه به یه شکل متفاوتی تکامل پیدا کرده باشن،

همونطور که مثلا چشمای زنبور نسبت به چشمای ما خیلی فرق می‌کنه.

شاید مثل بعضی از پرنده‌ها و حشرات بتونن نور فرابنفش رو ببینن

یا مثل بعضی از مارها و خفاش‌ها بتونن نور مادون قرمز رو ببینن.

موضوع دیگه‌ای که هست اینه که با اینکه با یدونه چشم هم میشه دید اما اگه بخوان

فاصله رو خیلی خوب تشخیص بدن ناچارن که بیشتر از یدونه چشم داشته باشن.

اگه شکارچی هم باشن باید چشماشون جلوی سرشون باشه،

روی زمین هم اون حیواناتی که شکار می‌کنن چشماشون به‌جای اینکه

دو طرف سرشون باشه چرخیده به سمت جلوی سرشون.

این باعث میشه فاصله تا شکار رو خیلی بهتر بتونن تشخیص بدن.

غیر از این، چشم‌ها باید تا جایی که میشه به مغز نزدیک‌تر باشن

تا تاخیر زمانی بین دیدن و واکنش نشون دادن، تا حد امکان کم بشه.

بریم سراغ شکل بدن.

یکی دیگه از ویژگی‌هایی که بیشتر موجودات زنده روی زمین دارن تقارن بدنه.

بعضیاشون تقارن شعاعی دارن، یعنی بدنشون حول یه

نقطه متقارنه، مثل ستاره‌ی دریایی، یا عروس دریایی.

بعضیاشونم تقارن دوطرفه دارن، یعنی سمت چپ و راست

بدنشون شبیه همه، مثل خیلی از حیوانات و خود ما.

این تقارن دوطرفه معمولا باعث یه اتفاقی میشه به نام cephalization،

یعنی یه فرایند تکاملی که باعث میشه اندام‌های حسی و مغز و دهن و

اینا به سمت یه طرف بدن متمرکز بشه یه اندامی به نام سر روی بدن تشکیل بشه.

پس کاملا امکانش هست که همین تقارن و سفالیزیشن در مورد بدن

موجودات فضایی هم اتفاق بیفته، در نتیجه یه بدن متقارن داشته باشن،

با یه قسمتی به عنوان سر، که حداقل دو تا چشم داره و یه دهن.

موضوع بعدی اینه که این موجودات هوشمند نیاز به یه زبانی دارن تا بتونن با همدیگه

ارتباط برقرار کنن یا اون چیزایی که یاد می‌گیرن به نسل‌های بعدی خودشون منتقل کنن.

این زبان شاید مثل زبان ما بر اساس صدا نباشه، مثلا بر اساس حرکت باشه،

مثل زبان اشاره، یا بر اساس فرومون‌ها باشه، یعنی اون مواد شیمیایی که از بدن

ترشح میشن، یا حتی بر اساس تغییر رنگ و بافت پوست بدنشون باشه.

تو فیلم Arrival اگه دیده باشید، اون فضایی‌هایی که به زمین اومده بودن،

هم ظاهر خیلی عجیبی داشتن هم از یه روش خیلی عجیبی

برای ارتباط برقرار کردن استفاده می‌کردن.

یکی دیگه از چیزای ضروری که این موجودات فرضی ما باید داشته باشن،

اندام‌هایی هست که باهاش بتونن اجسام مختلف رو بگیرن.

شکلش لزومی نداره شبیه دستای ما باشه مهم اینه که توانایی گرفتن اجسام رو داشته باشه.

در مورد خود ما این انگشت شست ما نقش خیلی خیلی مهمی داشته توی تمدن ما،

اینکه یکی از انگشت‌های ما چرخیده و توی وضعیتی قرار گرفته که

بتونیم اجسام مختلف رو بگیریم و کارهای پیچیده انجام بدیم خیلی مهم بوده.

اما این موجودات فضایی کجا زندگی می‌کنن؟

داخل دریاها، روی خشکی، توی هوا؟

به زندگی روی زمین وقتی که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که هیچ موجود پیچیده‌ای

وجود نداره که به صورت دائمی توی اتمسفر زندگی کنه.

هوشمندترین موجودات سیاره‌ی ما، داخل دریا هم نیستن.

پس شاید مناسب‌ترین محل برای تشکیل یه زندگی هوشمند، روی خشکی باشه.

یه نظری که هست اینه که موجودات پیشرفته فضایی هم مجبورن روی خشکی زندگی کنن

چون برای این که شروع به پیشرفت کنن نیاز به آتیش دارن تا بتونن

ابزارهای شکار خودشون رو درست کنن یا از مزایای آتیش استفاده کنن برای زنده موندن.

واضحه که توی آب امکانش نیست.

از یه طرف هم نور ستاره‌شون زیاد نمی‌تونه داخل آب نفوذ کنه، برای همین انرژی زیادی

در دسترسشون نیست تا بتونن به موجودات پیچیده‌تری تکامل پیدا کنن.

در نتیجه به احتمال خیلی زیاد، زندگی هوشمند روی خشکی شکل می‌گیره.

اگه اینطور باشه پس یه سری اندام هم نیاز دارن برای اینکه بتونن روی خشکی حرکت کنن.

روی زمین، این اندام‌ها به شکل‌های مختلفی هست، بعضیا مثل مار می‌خزن،

بعضیا از ماهیچه‌های شکمی استفاده میکنن برای حرکت رو به جلو، بعضیا هم که پا دارن.

اونایی که پا دارن معمولا بهتر و پرسرعت‌تر حرکت می‌کنن.

پس میشه گفت موجودات فضایی که روی خشکی زندگی می‌کنن

هم باید اندام‌هایی شبیه پا داشته باشن تا بتونن حرکت کنن.

روی سیاره‌ی خودمون بیشتر مهره‌داران چون از یه جد مشترک تکامل پیدا کردن که

از چهار تا باله برای حرکت کردن استفاده می‌کرده، چهار تا دست و پا دارن،

اما موجودات دیگه‌ای هم هستن که بعضیاشون حتی چند صد تا پا دارن،

مثل بعضی از حشرات. حالا کدومش بهتره؟ پاهای بیشتر یا کمتر؟

هرچی تعداد پاها بیشتر باشه، تعادل و پایداری اون موجود بیشتره اما در عوض برای

حرکت کردن باید انرژی بیشتری مصرف کنه، سرعت زیادی هم نمی‌تونه داشته باشه.

ولی هرچقدر تعداد پاها کمتر بشه، تعادل و پایداری

کمتر میشه اما در عوض سرعتش بیشتر میشه.