×

Ми використовуємо файли cookie, щоб зробити LingQ кращим. Відвідавши сайт, Ви погоджуєтесь з нашими правилами обробки файлів «cookie».


image

Learn Persian With Majid, Takumi from Japan speaks Persian fluently

Takumi from Japan speaks Persian fluently

مثلا پشمام و اینا؟

روبیا

لوبیا

لوبیا رو الان گفتی روبیا

هم ایرانی هم ژاپنی بدبین هستم (هستن)

به ژاپنی کشور

وای اصلا

اصلا نمیشه این کلمه رو گفت

کلمه عاشقانه خیلی کمه ژاپن

ژاپنی ها خیلی خجالتی اند

و ایرانی

پر حرف

بین خانواده ایرانی خیلی قویه

ژاپنی ها اینجوری نیستند؟

اص...

سلام من مجید هستم. خوش اومدید به کانال من

خیلی برام کامنت اومده بود که حتما با یک نفر از ژاپن مصاحبه کنم

و خیلی هاهم تاکومی رو پیشنهاد کرده بودند

بلاخره تاکومی رو پیدا کردم و امروز باهم صحبت می کنیم

تاکومی از کانال ژاپن با نگین و تاکومی

سلام تاکومی چطوری؟

سلام

من خوبم مرسی شما چطورید؟

منم خیلی خوبم مرسی

خودت رو برای ما معرفی می کنی؟ چند سالته؟ چی کار می کنی؟

من تاکومی هستم از ژاپن

ژاپن من 24 سالم و الان

کار می کنم در یه شرکت ...

خب الان کار می کنم

چجوری شد که فارسی یاد گرفتی؟

اول چجوری شد که رفتی سراغ زبان فارسی

این همه زبان دیگه هست چرا زبان فارسی؟

آها آره

خب وقتی دانشجو بودم رشته من سیاست بین المللی بود

و مثلا سیاست و فرهنگ مختلف دنیا رو خوندم

و مخصوصا به فرهنگ و مردم مثلا کشورهای خاورمیانه علاقه داشتم

پس میخواستم خودم برم و ببنم چی جوریه

چون اصلا اطلاعات درباره خاورمیانه تو ژاپن خیلی کمه

و میخواستم برم مثلا کشوری که امنه

تو خاورمیانه

و در واقع اول میخواستم برم به ترکیه چون امنه ترکیه

ولی اون موقع یعنی مثلا در سال 2018 2019 اینا

خیلی تروریسم تو ترکیه زیاد شد

پس دوباره سرچ کردم

کشوری تو خاورمیانه که امنه

و یواش یواش ایران رو پیدا کردم

بعد تصمیم گرفتم که سفر کنم به ایران

و خیلی خیلی لذت بردم و خیلی دوست داشتم فرهنگ ایرانی رو، غذا، مردم ، از همه

و

یعنی اول سفر کردی بعد تصمیم گرفتی زبان رو یاد بگیری؟

درسته درسته آره

یکی از دلیلی که من ایران رو دوست دارم زبون فارسیه

سال 2018 بوده یعنی تو طول این 3 سال انقدر خوب فارسی یاد گرفتی؟

عه آره یعنی مثلا توی دانشگاه من مثلا کلاس فارسی نداشت اصلا

تو سفر اولش اصلا بلد نبودم فارسی

فقط می تونستم بگم مرسی یا چیز

اوهوم و بعد تصمیم گرفتی زبان رو یاد بگیری

دوباره رفتی ایران برای اینکه زبان یاد بگیری

درسته درسته

خب بگوچجوری یاد گرفتی؟

خب اول رفتم ایران

و ثبت نام کردم در موسسه دهخدا

و

course

دوره زبان

آره

چیز

تاکومی 8 ماه تهران درس خونده فارسی یاد گرفته

میرفته مدرسه دهخدا

خب بگو که سخت نبود برات یا آسون بود؟

اول... اول سخت بود

یعنی اول نتونستم مثلا نتونستم بفهمم

مثلا مردم چی می گن

و مثلا واژه ها هم برام سخت بود یعنی

برای من خیلی شبیه هم بود

مثلا واژه هارو شنیدن که خیلی سخت بود

ولی یواش یواش

آها بعدش ایران سخت بود که مثلا فارسی نوشتاری داره و گفتاری داره

تو کلاس نوشتاری رو یاد میدن ولی تو خیابون به گفتاری، گفتاری می گن

پس نتونستم بفهمم خوب اول

تو که اینهمه زبان گفتاری رو خیلی خوب بلدی

حالا یه کلیپ پخش میکنیم ببینیم چقدر از واژه های عامیانه یا اصطلاحات استفاده میکنی

یعنی خیلی خوبه این کلیپ

واقعا من خودم میخندم هرموقع که میبینم

عالیه

این واژه ها این اصطلاحات بعضی هاشون خیلی غیررسمی و خیابونی رو از کجا یاد گرفتی

مثلا پشمام و اینا

این البته تو کلاس یاد نمیدن

100%

آره آره و

یکی از دوستام دوست ایرانیام گفته بود اینجوری می گیم ما

خب اینجوری میگیم شنیدی

چجوری این رو تو زبان خودت تو ذهن خودت معنیشو جا انداختی؟

می خوام بپرسم این اصطلاحات رو الان واقعا استفاده می کنی؟

یعنی به فارسی؟

آره تو فارسی صحبت کردن استفاده می کنی یا فقط برای این ویدیو ساختی؟

نه بابا اینارو میگم

ولی مثلا پشمام اینارو اینجوری نچورال (طبیعی) نمیگم ولی

خب می دونستم اینجوری میگن

خب توو این 8 ماهی که توو ایران بودی یکم برامون بگو

چی جوری زبانت رو بهتر کردی؟

چی کار کردی؟کجا زندگی می کردی؟

خوی خوابگاه من(میدان) انقلاب بود

موسسه دهخدا تو تجریش بود

و چی جوری یاد گرفتم

مثلا دستور اینا واژه اینا تو کلاس خوندم

و گفتاری فکر کنم توی اسنپ خیلی تمرین خوبی بود برام

که مثلا با رانندگیشون صحبت میکنم

با راننده ها صحبت می کردی

راننده ها، آره

خب بعد از کلاس اوقات فراغتت رو چی کار می کردی

تو طول روز چیکار می کردی؟

نهارمی خورم بعدش مثلا میرم به کافه

و مثلا تکلیف انجام میدم

و

چیکار میکردم؟

مثلا میرم به باشگاه

خب تو این باشگاه مثلا شاید پارک هم میرفتی، باشگاه، کافه

با مردم فارسی صحبت میکردی؟

دوست پیدا کردی؟

آره آره

آره باشگاه خیلی خوب بود برای تمرین

مثلا خارجی فقط من بودم

مثلا تووی باشگاه که مثلا همه میخوان... چیز

بگن به من کجاییه

و اینجوری می تونستم خیلی حرف بزنم

جالب بود برای همه که یه ژاپنی توی باشگاه مثلا

آره آره

ما ایرانیا خیلی به ژاپنی ها علاقه داریم. خیلی ژاپنی هارو دوست داریم

این همینجوری از قدیم در ما مونده

که البته دلایلی هم داره

تو خودت که تو ایران بودی این حس رو کردی که خیلی ایرانی ها ژاپنی ها رو

آره آره خیلی

یعنی وقتی می گن ژاپن البته خوشحال می شم (میشن)

و میگم(میگن) مثلا شرکتای معروف ژاپنی

مثلا تویوتا رومیگن پاناسونیک و هوندا اینا و میگن

و میگن خیلی ماشین خوبیه و اینجوری

نسل ما با کارتونای ژاپنی بزرگ شدیم

کارتون هایی بود که از شرکت Nippon Animation بود

یعنی تمام دنیای کودکی ما کارتون های ژاپنیه

با نگین هم تووی ایران آشنا شدی؟

اینو... خوب

چیکارکنم؟

با نگین هم توی ایران آشنا شدی؟

نه توی ژاپن آشنا شدم

توی ژاپن

چجوری آشنا شدید؟

چجوری آشنا شدیم

توی کانال ما یه ویدیو بذاریم و اونجا صحبت می کنیم

آها ویدیوش رو می خواین بسازین

خیلی هم خوب

درسته

پس همه سابسکرایب میکنند و منتظر می مونند که این ویدیو بیاد

بیاد خودمم منتظرم ببینم که شما چجوری توی ژاپن با هم آشنا شدید

خب برمی گردیم به زبان، یکم از اشتباهاتت بگو برای ما

چیزایی رو اشتباه می کردی یا هنوز اشتباه می کنی؟

میگم تلفظ برای ژاپنی یکم سخته

یعنی مثلا

ل ، ر

توی ژاپنی زبون ژاپنی تفاوت ل و ر نداره

ل و ر نمی تونیم تشخیص بدیم

مثلا ل رو می گید ر؟یا ر رو می گید ل؟

فک کنم بینش فقط یه دونه صدای ل داره

این نمیدونم برای من بیشتر نزدیک ل یا ر

بذار آزمایش کنیم مثلا شما لاله

آها ل و ر رو یه چیزی بینش تلفظ می کنید

آره بینش فک کنم

مثلا می گیم به جای مثلا مشکل

می تونیم بگیم مشکر

آره اینجوری

من مثلا خودم همیشه جابجا کنم

ل و ر

ما یه شخصیت عروسکی داریم

فکر می کنم بشناسی نگین

فامیل دور

اونم تمام ل هارو می گفت ر

چه اشتباهاتی کردی مثلا نگین بهت گفت اوه اوه اوه اینجا اشتباهه.اونو غلط گفتی

وقتی میگم ... وقتی میگم می گم

نمیتونه بفهمه دارم«میگم» میگم یا «میگن

آها میگم یا میگن

من میگم اونا میگن

میگم و میگن رو اشتباه میگی یا قاطی می کنی

آره و اینم هست که مثلا تو زبان ژاپنی، سی نداره

صدای سی نداره

فقط می گیم شی فقط صدای شی داره

مثلا وقتی می خوام بگم

سیر

گاهی میگم شیر

ولی خب شیر یه چیز دیگست

آره یه چیز دیگست

یعنی مثلا اگه بگی که یکم توی غذا سیربزنیم

ممکنه که شیر اضافه کنید

درسته

جالبه

مثلا به سینما می گید شینما؟

اوه آره آره شینما تووی ژاپن می گیم شینما

بین فارسی و ژاپنی اصلا کلمه مشترک هست؟

اصلا

اصلا فکر کنم نداره

شما به مادر یا مامان چی می گید؟

چون اینا کلمه هایی هستند که تو همه ی زبان ها تقریبا یکسان اند

شما چی میگید؟

البته مثلا مامان اینا می گیم

ولی اکثرشون فک کنم می گن

お母さん

معنیش مادربه ژاپنیه

پس اصلا کلمه مشترک نداریم

ولی آیا کلمه ای هست که تلفظ اون کلمه تووی ژاپنی با یه معنی دیگه وجود داشته باشه؟

آها آره آره

این ...خوب

دارند ولی

زشته؟

معنی تو فارسی یکمی معنی بد میده

همین موضوع رو ما برای فارسی و آلمانی داریم

کلمه های زشت یعنی وقتی شما به فارسی اون رو بشنوید زشته

مثلا

ممه

خب به چه معنی توی ژاپنی؟

ژاپنی ممه یعنی روبیا

لوبیا

آها لوبیا رو الان گفتی روبیا

دیگه بازم واژه ای هست که تلفظ یکسان معنی متفاوت

یعنی به ژاپنی کشور

یعنی اصلا... اصلا نمیشه این کلمه رو گفت

حالا من که سانسورش می کنم مجبوریم اصلا سانسورش کنیم

خب با نگین آیا به تفاوت های فرهنگی هم رسیدید

که همون تفاوت فرهنگی میان ایران و ژاپن شاید باشه

آره داریم تفاوت ها

ولی

این مصاحبه خیلی طولانی شد ومن تصمیم گرفتم که در دو قسمت منتشرش کنم

منتظر قسمت بعد هفته ی بعد باشید

تاکومی هنوز در مورد چیزای جالبی صحبت می کنه

Takumi from Japan speaks Persian fluently artisan||Japan|talks||fluently Takumi aus Japan spricht fließend Persisch Ο Takumi από την Ιαπωνία μιλάει άπταιστα περσικά Takumi from Japan speaks Persian fluently Takumi de Japón habla persa con fluidez Takumi du Japon parle couramment le persan Takumi dal Giappone parla fluentemente il persiano Takumi iš Japonijos laisvai kalba persiškai Takumi uit Japan spreekt vloeiend Perzisch Takumi z Japonii mówi płynnie po persku Takumi, do Japão, fala persa fluentemente Такуми из Японии свободно говорит по-персидски Takumi från Japan talar persiska flytande Japonya'dan Takumi, Farsça'yı akıcı bir şekilde konuşuyor

مثلا پشمام و اینا؟ |Ich bin baff.|| "For example"|my wool|| for example "pashmam" (my hairs are gone) and these things? Por ejemplo, mi lana y estas? Par exemple, ma laine et celles-ci ?

روبیا Rubia Ruby roobia Rubis

لوبیا Bohne Bean loobia Haricots

لوبیا رو الان گفتی روبیا Bohne|||| Bean|||| you said "loobia"(bean), roobia now Acabas de decir frijoles, rubia Tu viens de dire des haricots, Rubia

هم ایرانی هم ژاپنی بدبین هستم (هستن) |||japanisch|pessimistisch|| |||Japanese|pessimistic|| I am both pessimistic in Japanese and Iranian Soy pesimista sobre los iraníes y los japoneses. Je suis (sont) pessimiste à la fois pour les Iraniens et les Japonais.

به ژاپنی کشور it means country in Japanese en pais japones En pays japonais

وای اصلا Oh je, gar nicht| no not at all waouh du tout

اصلا نمیشه این کلمه رو گفت |||Dieses Wort|| |||word|| there is no way to say this word No puedes decir esta palabra en absoluto. Tu ne peux pas dire ce mot du tout

کلمه عاشقانه خیلی کمه ژاپن ||||Japan |romantic|||Japan there are few romantic words in Japanese La palabra romance es muy rara en Japón. Le mot romance est très rare au Japon

ژاپنی ها خیلی خجالتی اند |||schüchtern| |||shy| Japanese are really shy Los japoneses son muy tímidos. Les japonais sont très timides

و ایرانی and Iranian et iranien

پر حرف |talk talkative charlatán bavard

بین خانواده ایرانی خیلی قویه ||||strong it is really strong among Iranian families Es muy fuerte entre la familia iraní. C'est très fort entre la famille iranienne

ژاپنی ها اینجوری نیستند؟ ||so| ||this way| aren't Japanese people like this? ¿No son así los japoneses? Les Japonais ne sont-ils pas comme ça ?

اص... Ursprung of ...not at Comme...

سلام من مجید هستم. خوش اومدید به کانال من ||Majid|||welcome||channel| hi I'm Majid. welcome to my channel Hola, mi nombre es Majid. Bienvenido a mi canal Bonjour, je m'appelle Majid. Bienvenue sur ma chaîne

خیلی برام کامنت اومده بود که حتما با یک نفر از ژاپن مصاحبه کنم ||||||unbedingt||||||| ||comment||||||||||interview| there were so many comments for me to interview a Japanese Recibí muchos comentarios de que debo entrevistar a alguien de Japón. J'ai reçu de nombreux commentaires selon lesquels je dois interviewer quelqu'un du Japon

و خیلی هاهم تاکومی رو پیشنهاد کرده بودند und||auch sie|Takumi|||| ||many others|taco||suggested|| and many have recommend Takoomi to interview Y mucha gente sugirió a Takumi. Et beaucoup de gens ont suggéré Takumi

بلاخره تاکومی رو پیدا کردم و امروز باهم صحبت می کنیم Endlich|||||||zusammen||| finally|Takumi|||||||talk|| Finally I found Takumi and today I am going to talk to him Finalmente encontré a Takumi y estamos hablando hoy. J'ai enfin trouvé Takumi et nous parlons aujourd'hui

تاکومی از کانال ژاپن با نگین و تاکومی |||||Edelstein|| |||||gem|| Takumi from the channel Japan with Negin and Takumi Takumi de Japan Channel con Nagin y Takumi Takumi de Japan Channel avec Nagin et Takumi

سلام تاکومی چطوری؟ Hello Takumi, how are you? Salut Takumi, comment vas-tu ?

سلام hello

من خوبم مرسی شما چطورید؟ ||||how are you I'm fine thanks, how are you? Je vais bien merci, comment vas-tu?

منم خیلی خوبم مرسی I'm very good too, thanks Je vais bien aussi merci

خودت رو برای ما معرفی می کنی؟ چند سالته؟ چی کار می کنی؟ ||||Stell dich vor|||||||| ||||introduce yourself|||||||| Will you introduce yourself to us? how old are you? what do you do? Pouvez-vous nous présenter ? quel âge as-tu ? que fais-tu ?

من تاکومی هستم از ژاپن I am Takumi from Japan Je suis Takumi du Japon

ژاپن من 24 سالم و الان Japan I am 24 years old and now Japon, j'ai 24 ans et maintenant

کار می کنم در یه شرکت ... I work in a company... Je travaille dans une société...

خب الان کار می کنم well I am working now Eh bien, je travaille maintenant

چجوری شد که فارسی یاد گرفتی؟ Wie kommt es||||| how||||| How did you learn Farsi? Comment avez-vous appris le farsi ?

اول چجوری شد که رفتی سراغ زبان فارسی |||||toward|| First, how did you get into Farsi? D'abord, comment en êtes-vous venu à apprendre le persan ?

این همه زبان دیگه هست چرا زبان فارسی؟ There are so many other languages, why Farsi? Il y a tellement d'autres langues, pourquoi le persan ?

آها آره Oh yeah| Aha, yes Ah oui

خب وقتی دانشجو بودم رشته من سیاست بین المللی بود ||student||field of study||politics||| Well, when I was a student, my major was international politics Eh bien, quand j'étais étudiant, ma majeure était la politique internationale

و مثلا سیاست و فرهنگ مختلف دنیا رو خوندم ||||||||gelesen habe |for example|politics||culture||||read And for example, I studied the politics and culture of different worlds Et par exemple, je lis la politique et les différentes cultures du monde

و مخصوصا به فرهنگ و مردم مثلا کشورهای خاورمیانه علاقه داشتم |insbesondere||||||||| |especially||||people|for example|countries|Middle East|| And I was especially interested in the culture and the people, for example, in the Middle East Et j'étais particulièrement intéressé par la culture et les gens, par exemple, des pays du Moyen-Orient

پس میخواستم خودم برم و ببنم چی جوریه |||||es selbst sehen|wie es| ||myself||and|see||what it's like So I wanted to go and see for myself Alors j'ai voulu aller voir comment c'était

چون اصلا اطلاعات درباره خاورمیانه تو ژاپن خیلی کمه ||||||Japan|| Because there is very little information about the Middle East in Japan Parce qu'il y a très peu d'informations sur le Moyen-Orient au Japon

و میخواستم برم مثلا کشوری که امنه ||||||sicher ist |||for example|||safe And I wanted to go to a country that is safe, for example Et je voulais aller dans un pays sûr

تو خاورمیانه in Middle East au Moyen-Orient

و در واقع اول میخواستم برم به ترکیه چون امنه ترکیه ||in fact|||||||| And in fact, first I wanted to go to Turkey because it is safe in Turkey Et en fait, je voulais d'abord aller en Türkiye parce que la Türkiye est sûre

ولی اون موقع یعنی مثلا در سال 2018 2019 اینا ||time||||| But then I mean, for example, in 2018 2019 Mais alors, par exemple, en 2018 ou 2019

خیلی تروریسم تو ترکیه زیاد شد |terrorism||Turkey|a lot| Terrorism has increased a lot in Turkey Le terrorisme a beaucoup augmenté en Turquie

پس دوباره سرچ کردم ||nochmals gesucht| ||search| So I searched again Alors j'ai encore cherché

کشوری تو خاورمیانه که امنه A country in the Middle East that is safe Un pays du Moyen-Orient sûr

و یواش یواش ایران رو پیدا کردم |langsam||||| |slowly||||| And little by little I found Iran Et lentement j'ai trouvé l'Iran

بعد تصمیم گرفتم که سفر کنم به ایران ||I got||||| Found it then I decided to travel to Iran Puis j'ai décidé de voyager en Iran

و خیلی خیلی لذت بردم و خیلی دوست داشتم فرهنگ ایرانی رو، غذا، مردم ، از همه |a lot|||||||||||||| And I enjoyed it very much and I loved Iranian culture, food, people, everyone(everything) Et je me suis beaucoup amusé et j'ai vraiment aimé la culture iranienne, la nourriture, les gens, tout

و and

یعنی اول سفر کردی بعد تصمیم گرفتی زبان رو یاد بگیری؟ that is|||||||||| That is, did you travel first and then decide to learn the language? Avez-vous d'abord voyagé et ensuite décidé d'apprendre la langue ?

درسته درسته آره That's right yes Bien, bien, oui

یکی از دلیلی که من ایران رو دوست دارم زبون فارسیه ||einer der Gründe|||||||| ||reason|||||||language|is Persian One of the reasons I like Iran is the Farsi language L'une des raisons pour lesquelles j'aime l'Iran est la langue persane

سال 2018 بوده یعنی تو طول این 3 سال انقدر خوب فارسی یاد گرفتی؟ It was 2018, means you learned Persian so well during these 3 years? C'était en 2018, vous avez donc si bien appris le persan pendant ces 3 années ?

عه آره یعنی مثلا توی دانشگاه من مثلا کلاس فارسی نداشت اصلا oh||means|for example||||for example|||| Eh yes, for example, in my university, for example, there was no Farsi class at all Oui, cela signifie, par exemple, dans mon université, il n'y avait pas du tout de cours de persan

تو سفر اولش اصلا بلد نبودم فارسی Du||||konnte nicht|| ||||know|| On first trip, I did not know Persian at all Je ne connaissais pas du tout le farsi lors du premier voyage

فقط می تونستم بگم مرسی یا چیز I could just say thanks or um (chiz) Je ne pouvais que dire merci ou quelque chose

اوهوم و بعد تصمیم گرفتی زبان رو یاد بگیری Aha|||||||| Uh-huh|||||||| aha and then you decided to learn the language Oh, et puis tu as décidé d'apprendre la langue

دوباره رفتی ایران برای اینکه زبان یاد بگیری You went to Iran again to learn the language Tu es retourné en Iran pour apprendre la langue

درسته درسته right right C'est vrai, c'est vrai

خب بگوچجوری یاد گرفتی؟ |How you learned|| So how did you learn? Alors, comment as-tu appris ?

خب اول رفتم ایران Well, I went to Iran first Eh bien, je suis d'abord allé en Iran

و ثبت نام کردم در موسسه دهخدا |eingeschrieben||||Institut|Dehkhoda-Institut |enrolled|registered|||Institute|Dehkhoda Institute And I registered at Dehkhoda Institute Et je me suis inscrit à l'Institut Dehkhoda

و and

course course of action course

دوره زبان course| Language course Cours de langue

آره Yes

چیز Chiz

تاکومی 8 ماه تهران درس خونده فارسی یاد گرفته Takumi studied Persian for 8 months in Tehran Takumi a étudié le persan pendant 8 mois à Téhéran

میرفته مدرسه دهخدا "used to go"||Dehkhoda He went to Dehkhoda school Il va à l'école Dehkhoda

خب بگو که سخت نبود برات یا آسون بود؟ |||||||einfach| |||||for you||easy| So tell me, was it not hard for you or was it easy for you? Alors dites-moi que ce n'était pas difficile pour vous ou était-ce facile ?

اول... اول سخت بود First ... at first it was hard Au début... c'était dur au début

یعنی اول نتونستم مثلا نتونستم بفهمم ||couldn't|||understand I mean, at first I could not, for example, I could not understand Je veux dire, au début je ne pouvais pas, par exemple, je ne pouvais pas comprendre

مثلا مردم چی می گن For example what people say Par exemple, que disent les gens ?

و مثلا واژه ها هم برام سخت بود یعنی |||Wörter||||| |for example|words|||||| And for example, words were hard for me, that is Et par exemple, les mots m'étaient difficiles

برای من خیلی شبیه هم بود |||similar|| It was very similar for me ça me ressemblait beaucoup

مثلا واژه هارو شنیدن که خیلی سخت بود ||die Wörter||||| for example|word|words||||| For example, hearing the words was very difficult Par exemple, il était très difficile d'entendre les mots

ولی یواش یواش But little by little Mais lentement

آها بعدش ایران سخت بود که مثلا فارسی نوشتاری داره و گفتاری داره oh I see|after that|||||||written form|||spoken| Oh, after that, Iran was difficult, for example, to have written and spoken Farsi Ah, alors l'Iran était difficile parce que, par exemple, le farsi est écrit et parlé

تو کلاس نوشتاری رو یاد میدن ولی تو خیابون به گفتاری، گفتاری می گن im Unterricht||||beigebracht||||||||| ||writing||||||||||| In the classroom, they teach writing, but in the street, they speak spoken language Ils enseignent l'écriture en classe, mais dans la rue ils disent la parole

پس نتونستم بفهمم خوب اول So I could not understand well at first

تو که اینهمه زبان گفتاری رو خیلی خوب بلدی ||so much|||||| You know all this spoken language very well

حالا یه کلیپ پخش میکنیم ببینیم چقدر از واژه های عامیانه یا اصطلاحات استفاده میکنی ||Clip||||||||umgangssprachlich||Redewendungen|| now||clip|broadcast||let's see|how much||word||colloquial terms||expressions|| Now let's play a clip to see how many slang words or terms you use Nous allons maintenant diffuser un clip pour voir combien de mots d'argot ou d'expressions idiomatiques vous utilisez

یعنی خیلی خوبه این کلیپ ||||clip I mean, this clip is very good

واقعا من خودم میخندم هرموقع که میبینم |||I laugh|Whenever||I see I really laugh every time I see it myself Je ris vraiment à chaque fois que je le vois

عالیه It's great

این واژه ها این اصطلاحات بعضی هاشون خیلی غیررسمی و خیابونی رو از کجا یاد گرفتی ||||||||informal||street slang||||| These words, these terms, some of them very informal and street language, where did you learn

مثلا پشمام و اینا For exampl "Pashmam" (my hairs are gone) and stuff Par exemple, ma laine et celles-ci

این البته تو کلاس یاد نمیدن |||||don't teach Of course, this is not taught in class Bien sûr, cela ne s'enseigne pas en classe

100% 100%

آره آره و Yeah, yeah, and|| yes yes and

یکی از دوستام دوست ایرانیام گفته بود اینجوری می گیم ما ||||my Iranian|||like this||game| One of my friends, an Iranian friend, said, "This is how we say it." Un de mes amis iraniens a dit que c'est comme ça qu'on le dit

خب اینجوری میگیم شنیدی |Like this|say|You heard Well, I hear you say that

چجوری این رو تو زبان خودت تو ذهن خودت معنیشو جا انداختی؟ how|||||||mind||meaning||made it stick How did you put this meaning in your own language in your own mind? Comment avez-vous mis dans votre esprit le sens de cela dans votre propre langue ?

می خوام بپرسم این اصطلاحات رو الان واقعا استفاده می کنی؟ ||||terms|||really||| I want to ask do you really use them now? Je veux vous demander : utilisez-vous vraiment ces termes maintenant ?

یعنی به فارسی؟ you mean in Farsi? Tu veux dire en farsi ?

آره تو فارسی صحبت کردن استفاده می کنی یا فقط برای این ویدیو ساختی؟ ||||||||||||video|made Do you use them while talking Farsi or did you just used them for this video? Oui, parlez-vous farsi ou l'avez-vous fait juste pour cette vidéo ?

نه بابا اینارو میگم ||these ones| No (baabaa), I'm saying them Non, papa, je dis ça

ولی مثلا پشمام اینارو اینجوری نچورال (طبیعی) نمیگم ولی |for example|my wool|these things|like this|natural|natural|I don't say| But, for example, I do not say "pashmam" (my hairs are gone)natural Mais par exemple, je n'appelle pas Pashma aussi naturel

خب می دونستم اینجوری میگن Well, I knew they would say it like this

خب توو این 8 ماهی که توو ایران بودی یکم برامون بگو |in|||||||a little|for us|say Well, in the 8 months you have been in Iran, tell us a little Eh bien, raconte-nous les 8 mois que tu as passés en Iran

چی جوری زبانت رو بهتر کردی؟ |how|your language||more effectively| How did you improve your language? Comment avez-vous amélioré votre langue ?

چی کار کردی؟کجا زندگی می کردی؟ What did you do? Where did you live? Qu'as-tu fait, où habitais-tu ?

خوی خوابگاه من(میدان) انقلاب بود my home|dormitory||square|revolution| Well, my dormitory was at Enghelab (Square) L'ambiance de mon dortoir (Midan) était révolutionnaire

موسسه دهخدا تو تجریش بود institute|Dehkhoda||Tajrish| Dehkhoda Institute was in Tajrish L'Institut Dehkhoda était à Tajrish

و چی جوری یاد گرفتم And how I learned

مثلا دستور اینا واژه اینا تو کلاس خوندم |the command||word|||| For example, I studied the word and grammar in class Par exemple, j'ai lu la commande ina, le mot ina en classe

و گفتاری فکر کنم توی اسنپ خیلی تمرین خوبی بود برام |||||Snap|a lot of|practice||| And spoken,I think it was a very good exercise for me at Snap Et parlant, je pense que c'était une très bonne pratique pour moi dans Snap

که مثلا با رانندگیشون صحبت میکنم |||their driving|talk| For example, I talk with their driving Par exemple, je parle de leur conduite

با راننده ها صحبت می کردی |driver|||| you talked with the drivers Tu parlais aux chauffeurs

راننده ها، آره drivers|| Drivers, yes Pilotes, oui

خب بعد از کلاس اوقات فراغتت رو چی کار می کردی ||||free time|your free time||||| So what did you do in your spare time after class? Alors, qu’avez-vous fait pendant votre temps libre après les cours ?

تو طول روز چیکار می کردی؟ What did you do during the day?

نهارمی خورم بعدش مثلا میرم به کافه I have lunch||after that|for example|I go|| I have lunch, then I go to the cafe, for example Je déjeune et ensuite je vais dans un café

و مثلا تکلیف انجام میدم |for example|assignment|| And for example, I do my homework Et par exemple, je fais mes devoirs

و and

چیکار میکردم؟ What was I doing? Qu'est-ce que je faisais

مثلا میرم به باشگاه For example, I go to the gym Par exemple, je vais à la salle de sport

خب تو این باشگاه مثلا شاید پارک هم میرفتی، باشگاه، کافه ||||||||you would go|| Well, in this gym, for example, maybe you would go to the park, the gym, the cafe Eh bien, dans ce club, par exemple, tu irais au parc, au club, au café

با مردم فارسی صحبت میکردی؟ ||||you were doing Did you talk to Farsi people? Avez-vous parlé à des Farsi ?

دوست پیدا کردی؟ friend|| Did you make any friends? est-ce que tu t'es fait un ami

آره آره yes yes

آره باشگاه خیلی خوب بود برای تمرین ||||||practice Yes, the gym was very good for training Oui, la salle de sport était très bien pour s'entraîner

مثلا خارجی فقط من بودم |foreign||| For example, I was the only foreigner

مثلا تووی باشگاه که مثلا همه میخوان... چیز |in the club|||||want| For example, in the gym where, for example, everyone wants to ... something Par exemple, dans le club, par exemple, tout le monde chante... des choses

بگن به من کجاییه tell me|||Where is it Tell me where I am from Dis-moi où c'est

و اینجوری می تونستم خیلی حرف بزنم |like this||||| And this way I could talk a lot

جالب بود برای همه که یه ژاپنی توی باشگاه مثلا interesting||||||||| It was interesting for everyone to have a Japanese person in the gym, for example C'était intéressant pour tout le monde, par exemple un Japonais dans le club

آره آره yes yes

ما ایرانیا خیلی به ژاپنی ها علاقه داریم. خیلی ژاپنی هارو دوست داریم We Iranians are very interested in the Japanese. We like Japanese very much

این همینجوری از قدیم در ما مونده |like this||ancient|||remained It has remained like this in us for a long time

که البته دلایلی هم داره |of course|reasons|| Of course, it has reasons Bien sûr, il y a des raisons

تو خودت که تو ایران بودی این حس رو کردی که خیلی ایرانی ها ژاپنی ها رو |||||||feeling||||||||| when you were in Iran did you feel it yourselfthat they like Japanese alot? Quand vous étiez en Iran, vous aviez l'impression que beaucoup d'Iraniens, comme les Japonais,

آره آره خیلی yes yes alot

یعنی وقتی می گن ژاپن البته خوشحال می شم (میشن) I mean, when they say Japan, of course I'm happy.(they are happy) Je veux dire, bien sûr, je suis heureux quand ils disent Japon.

و میگم(میگن) مثلا شرکتای معروف ژاپنی ||||companies|| And I say (say) for example, the famous Japanese company Et je dis, par exemple, des entreprises japonaises célèbres

مثلا تویوتا رومیگن پاناسونیک و هوندا اینا و میگن |Toyota|rumigan|Panasonic||Honda||and| For example, they say Toyota,Panasonic and Honda "ina"

و میگن خیلی ماشین خوبیه و اینجوری And they say it's a very good car and like this

نسل ما با کارتونای ژاپنی بزرگ شدیم generation|||cartoons||big| Our generation grew up with Japanese cartoons Notre génération a grandi avec les dessins animés japonais

کارتون هایی بود که از شرکت Nippon Animation بود cartoons|||||||animation| There were cartoons from Nippon Animation company Il y avait des dessins animés de Nippon Animation

یعنی تمام دنیای کودکی ما کارتون های ژاپنیه that is|all||childhood||||Japanese That means our whole childhood world is Japanese cartoons Autrement dit, le monde entier de notre enfance est constitué de dessins animés japonais

با نگین هم تووی ایران آشنا شدی؟ |||||familiar| Did you meet Negin in Iran too? Avez-vous rencontré Nagin en Iran ?

اینو... خوب this... well C'est... bien

چیکارکنم؟ do what what should I do? Que dois-je faire

با نگین هم توی ایران آشنا شدی؟ |Negin||||acquainted| Did you meet Negin in Iran? Avez-vous rencontré Nagin en Iran ?

نه توی ژاپن آشنا شدم no I met her in Japan Non, je me suis rencontré au Japon

توی ژاپن in Japan

چجوری آشنا شدید؟ How did you||got to know How did you meet? Comment vous êtes-vous rencontré ?

چجوری آشنا شدیم How did we meet?

توی کانال ما یه ویدیو بذاریم و اونجا صحبت می کنیم |channel|||video|"let's post"||||| Put a video on our channel and talk (about it) there Mettez une vidéo sur notre chaîne et nous en parlerons

آها ویدیوش رو می خواین بسازین |its video|||want to|make it Aha, you want to make a video Oh, tu veux faire la vidéo

خیلی هم خوب ||good very well

درسته right

پس همه سابسکرایب میکنند و منتظر می مونند که این ویدیو بیاد ||subscribe|||wait||wait||||comes out So everyone subscribes and waits for this video to come Alors tout le monde s'abonne et attend que cette vidéo arrive

بیاد خودمم منتظرم ببینم که شما چجوری توی ژاپن با هم آشنا شدید "to see"|"myself too"|I'm waiting|I will see|||how||Japan|||| I should wait too to see how you two met in Japan Laisse-moi attendre de voir comment tu t'es rencontré au Japon

خب برمی گردیم به زبان، یکم از اشتباهاتت بگو برای ما |"we return"|we return|||"a bit"||your mistakes||| Well, back to the language, tell us one of your mistakes Bon revenons à la langue, raconte-nous une de tes erreurs

چیزایی رو اشتباه می کردی یا هنوز اشتباه می کنی؟ things||Mistake||||still|Mistake|| Did you make any mistake or are you still making mistake? Avez-vous fait quelque chose de mal ou le faites-vous toujours ?

میگم تلفظ برای ژاپنی یکم سخته |pronunciation|||a bit| I say pronunciation is difficult for Japanese Je dis que la prononciation est difficile pour le japonais

یعنی مثلا it means for example C'est par exemple

ل ، ر L, R|in L , R Lor

توی ژاپنی زبون ژاپنی تفاوت ل و ر نداره ||language||difference|of||| In Japanese, Japanese language there is no difference between ل and ر Il n'y a aucune différence entre les japonais et les japonais

ل و ر نمی تونیم تشخیص بدیم |||||distinguish|"give" We can't distinguish ل and ر Nous ne pouvons pas faire la distinction entre L et R

مثلا ل رو می گید ر؟یا ر رو می گید ل؟ ||||say||||||| For example you say ل as ر or ر as ل Par exemple, dites-vous « R » ou « L » ?

فک کنم بینش فقط یه دونه صدای ل داره I think||insight|||one|sound|| I think there is only ل sound between them Je pense que la vision n'a qu'un seul son L

این نمیدونم برای من بیشتر نزدیک ل یا ر I don't know for me is it more close to ل or ر Je ne sais pas, c'est plus proche de L ou R pour moi

بذار آزمایش کنیم مثلا شما لاله Let’s|test||||"Laleh" let's try for example لاله Laaleh Testons par exemple Laleh

آها ل و ر رو یه چیزی بینش تلفظ می کنید |||||||"in between"|pronounce|| Aha you pronounce ل and ر something between Vous prononcez "Aha" et "R" comme quelque chose

آره بینش فک کنم yes I think it's between Oui, j'y réfléchirai

مثلا می گیم به جای مثلا مشکل ||||||problem For example, I say instead of, for example, a"moshkel"(problem) Par exemple, nous disons problème au lieu d'exemple

می تونیم بگیم مشکر ||"we can say"|We can say we can say "moshker" Nous pouvons dire merci

آره اینجوری |Like this yes like this Oui comme ça

من مثلا خودم همیشه جابجا کنم ||||move around| For example, I always change it myself Par exemple, je bouge toujours moi-même

ل و ر ل and ر

ما یه شخصیت عروسکی داریم ||puppet character|puppet-like| We have a puppet character Nous avons un personnage de poupée

فکر می کنم بشناسی نگین |||know|Negin (a name) I think you know it Negin je pense que tu ne sais pas

فامیل دور Distant relative|Distant Famil-e-door Parent éloigné

اونم تمام ل هارو می گفت ر "He also"|all||||| he pronounce all the ل as ر too Il disait tout

چه اشتباهاتی کردی مثلا نگین بهت گفت اوه اوه اوه اینجا اشتباهه.اونو غلط گفتی |mistakes||||"to you"||Oh dear|"Oh no"|oh||It's wrong|"that"|wrong| What mistakes did you make, for example, Negin told you oh oh oh oh here's wrong. You said it wrong Quelles erreurs avez-vous commises ? Par exemple, Negin vous a dit : oh, oh, c’est faux. Vous l’avez mal dit.

وقتی میگم ... وقتی میگم می گم When I say ... When I say "migam" (say) Quand je dis... quand je dis, je perds

نمیتونه بفهمه دارم«میگم» میگم یا «میگن Can't understand|understand||||| She can not understand if I say "migam" (I say) or "migan" (they say) Il ne peut pas comprendre si je dis « je dis » ou « ils disent ».

آها میگم یا میگن |I mean||they say Aha "migam" "migan" Oh, je dis ou ils disent

من میگم اونا میگن I say "migam" they say "migan" Je dis, ils disent

میگم و میگن رو اشتباه میگی یا قاطی می کنی ||they say||wrong|||mix up|| do you say "migam" "migan" worngly or you mixed them up? Je dis et ils disent, tu le dis mal ou tu mélanges

آره و اینم هست که مثلا تو زبان ژاپنی، سی نداره ||"this is"|||||||| yes and also we don't have "s" in Japanese Oui, et il y a aussi le fait que, par exemple, il n'y a pas de 3 en japonais

صدای سی نداره sound|| it doesn't have "si" (s) sound Il n'y a pas de son C

فقط می گیم شی فقط صدای شی داره |||thing|||| we just say "shi"(shi) it has sh sound On dit juste qu'un objet n'a que le son d'un objet

مثلا وقتی می خوام بگم for example when I want to say Par exemple, quand je veux dire

سیر Garlic, full, journey "sir" (garlic0 ail

گاهی میگم شیر "Sometimes"||Sometimes I say lion. sometimes I say "shir" (milk) Parfois je dis du lait

ولی خب شیر یه چیز دیگست |||||something else but well milk is something else Mais le lait c'est autre chose

آره یه چیز دیگست |||it's something yes it is something else Oui, c'est une autre chose

یعنی مثلا اگه بگی که یکم توی غذا سیربزنیم ||||||||"Add some garlic" That is, for example, if you say that we should add "sir" (garlic) C'est, par exemple, si vous nous dites d'ajouter de l'ail à la nourriture

ممکنه که شیر اضافه کنید "Could you"|||add some| You may add "shir"(milk) Vous pouvez ajouter du lait

درسته right c'est vrai

جالبه interesting c'est intéressant

مثلا به سینما می گید شینما؟ |||||Shinema for example you call cinema shinema? Par exemple, allez-vous au cinéma ?

اوه آره آره شینما تووی ژاپن می گیم شینما |||cinema||||call it| oh yes yes shinema we say shinema in Japan Oh oui, oui, Shinma Tovi s'appelle Shinma au Japon

بین فارسی و ژاپنی اصلا کلمه مشترک هست؟ between||||at all|word|common word| Is there a common word between Farsi and Japanese? Existe-t-il un mot commun entre le persan et le japonais ?

اصلا Not at all not at all

اصلا فکر کنم نداره I think it doesn't have je ne pense pas du tout

شما به مادر یا مامان چی می گید؟ ||||Mom||| What do you call a mom or mother? Que dis-tu à ta mère ?

چون اینا کلمه هایی هستند که تو همه ی زبان ها تقریبا یکسان اند |||||||||||almost|almost identical| Because these are words that are almost the same in all languages Parce que ce sont des mots qui sont presque les mêmes dans toutes les langues

شما چی میگید؟ ||"do you say" what do you say? qu'est-ce que tu dis?

البته مثلا مامان اینا می گیم Of course, for example, we say mother Bien sûr, par exemple, maman dit ça

ولی اکثرشون فک کنم می گن |most of them||||say But I think most of them say Mais la plupart d'entre eux disent que je pense

お母さん Mother お母さん Maman

معنیش مادربه ژاپنیه Its meaning|Mother tongue| Meaning mother in Japanese Cela signifie japonais natif

پس اصلا کلمه مشترک نداریم |at all|word|common| So we have no common word at all Nous n'avons donc pas du tout de mot commun

ولی آیا کلمه ای هست که تلفظ اون کلمه تووی ژاپنی با یه معنی دیگه وجود داشته باشه؟ ||||||pronunciation|it||inside||||meaning||exists|| But is there a word that has same pronunciation with a different meaning in Japanese? Mais existe-t-il un mot qui peut être prononcé en japonais avec un autre sens ?

آها آره آره aha yes yes

این ...خوب this ...well C'est bon

دارند ولی They have| they have but Ils n'ont que

زشته؟ Is it ugly? is it bad? C'est moche?

معنی تو فارسی یکمی معنی بد میده meaning|||a bit|meaning|| the meaning in Farsi is a little bad Le sens en farsi est mauvais

همین موضوع رو ما برای فارسی و آلمانی داریم we have the same problem for German and Farsi Nous avons le même problème pour le persan et l'allemand

کلمه های زشت یعنی وقتی شما به فارسی اون رو بشنوید زشته bad words|||means|||||||Listen| Bad words means bad when you hear it in Farsi Les mots laids signifient laid quand vous les entendez en farsi

مثلا For example Par exemple

ممه Boob "Mameh" (boobs) trayon

خب به چه معنی توی ژاپنی؟ well, what does it mean in Japanese? Alors, qu’est-ce que cela signifie en japonais ?

ژاپنی ممه یعنی روبیا |||Ruby A. In Japanese "mameh" means "roobia" Le mème japonais signifie Rubia

لوبیا "Loobia" (bean)

آها لوبیا رو الان گفتی روبیا aha yu just said "loobia" roobia Oh, tu as dit haricots maintenant, Rubia

دیگه بازم واژه ای هست که تلفظ یکسان معنی متفاوت |again|word||||pronunciation|the same|meaning|different Is there any other word that has the same pronunciation with different meanings Il existe un autre mot qui a la même prononciation et une signification différente

یعنی به ژاپنی کشور |||Country it means country in Japanese

یعنی اصلا... اصلا نمیشه این کلمه رو گفت |||||word|| I mean, not at all ... you can not say that word at all Je veux dire, tu ne peux pas du tout dire ce mot

حالا من که سانسورش می کنم مجبوریم اصلا سانسورش کنیم "Now"|||censor it|||We have to|"at all"|censor it| Now that I censor it, we have to censor it Maintenant que je le censure, nous devons le censurer du tout

خب با نگین آیا به تفاوت های فرهنگی هم رسیدید |||||differences||cultural differences||did you reach Well, did you come to any cultural differences with Negin? Eh bien, avec Nagin, avez-vous aussi compris les différences culturelles ?

که همون تفاوت فرهنگی میان ایران و ژاپن شاید باشه |"the same"|cultural difference|cultural differences|between||||| That may be the cultural difference between Iran and Japan Ce qui pourrait être la même différence culturelle entre l'Iran et le Japon

آره داریم تفاوت ها yes we have differences Oui, nous avons des différences

ولی but

این مصاحبه خیلی طولانی شد ومن تصمیم گرفتم که در دو قسمت منتشرش کنم This|||too long||and I||||||parts|publish it| This interview was very long and I decided to release it in two parts Cette interview a été très longue et j'ai décidé de la publier en deux parties

منتظر قسمت بعد هفته ی بعد باشید Stay tuned|||next week||| Wait for the next episode next week Restez à l'écoute pour le prochain épisode la semaine prochaine

تاکومی هنوز در مورد چیزای جالبی صحبت می کنه |still|||things|||| Takumi is still talking about interesting things Takumi parle encore de choses intéressantes