تیتراول؛ جمهوری اسلامی با رئیسی چه شکلی است؟
erster Titel; Wie sieht die Islamische Republik mit einem Präsidenten aus?
first title; What does the Islamic Republic look like with a president?
premier titre ; A quoi ressemble la République islamique avec un président ?
primo titolo; Che aspetto ha la Repubblica islamica con un presidente?
eerste titel; Hoe ziet de Islamitische Republiek eruit met een president?
первое название; Как выглядит Исламская Республика с президентом?
تیتر اول امشب
الليلة في الصدارة
Tonight on the Lead
رئیسی تازه راهی پاستور، مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری جدید ایران برگزار شد
|||Palast|Zeremonie|Vereidigung|Erlass|Präsidentschaft||||abgehalten|
الرئيس الجديد باستور أقيمت مراسم التصديق على مرسوم رئيس إيران الجديد
a new president on the way to Pasteur, the ceremony of
جمهوری اسلامی در دوران ابراهیم رئیسی چه شکلی خواهد بود؟
|||Ära||||||
كيف ستبدو الجمهورية الإسلامية في عهد إبراهيم رئيسي؟
What will the Islamic Republic look like in the time of Ebrahim Raisi?
احتمال لغو تبادل ۴ زندانی با آمریکا و گرفتن ۷ میلیارد دلار
Wahrscheinlichkeit|Abbruch|Austausch|Gefangenen||||bekommen||
إمكانية الغاء تبادل 4 سجناء مع الولايات المتحدة وأخذ 7 مليارات دولار
The possibility of canceling the exchange of 4
نور نیوز نزدیک به شورای عالی امنیت ملی ایران خبر داده
Licht|Nachrichten|||Rat|||||Nachricht|
نور نيوز تقارير مقربة من المجلس الأعلى للأمن القومي الإيراني
Noor News reports close to Iran's Supreme National Security Council
که این طرح از دستور کار خارج شده
||Plan||Agenda|||
أن هذه الخطة خارج جدول الأعمال
That this plan is off the agenda
وخامت وضعیت کرونا در ایران
Schwere|Zustand|Corona||
تدهور وضع كورونا في إيران
Deterioration of the corona situation in Iran
با بالا گرفتن میزان مرگ و میر قبرستانها در بعضی استانها با مشکل ظرفیت روبرو شدند
|||Rate|||Sterblichkeit|Friedhöfe|||Bundesländer|||Kapazität||
وواجهت المقابر في بعض المقاطعات مشاكل في القدرة الاستيعابية مع ارتفاع معدلات الوفيات
Cemeteries in some provinces faced capacity problems as mortality rates rose
و نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل می گوید دوران آسوده نشستن
|Naftali|Bennett|||||sagt||bequem|sich zurücklehnen
ويقول رئيس الوزراء الإسرائيلي نفتالي بينيت إن الوقت قد حان للجلوس
And Israeli Prime Minister Naftali Bennett says the time to sit back
در تهران و شعلهور کردن خاورمیانه تمام شده
|||Flamme|||Naher Osten||
في طهران وولت شعلة الشرق الأوسط
In Tehran and flame the Middle East is over
به تیتر اول خوش آمدید
مرحباً بكم في الصدارة
Welcome to the Lead
سلام به شما
مرحباً بكم
Greetings
مراسم تنفیذ ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهوری ایران برگزار شد
Zeremonie|Vereidigung||||||||||
أقيم حفل تنصيب إبراهيم رئيسي باعتباره الرئيس الثامن لإيران
The inauguration ceremony of Ebrahim Raisi was held as the eighth president of Iran
و رهبر جمهوری اسلامی حکم ریاست جمهوری او را صادر کرد
وأصدر زعيم الجمهورية الإسلامية مرسومه الجمهوري
And the leader of the Islamic Republic issued his presidential decree
علی خامنهای در این مراسم خواستار تشکیل فوری دولت جدید شده
|||||Zeremonie|forderte|||||
ودعا علي خامنئي إلى تشكيل فوري للحكومة الجديدة
Ali Khamenei called for the immediate formation of a new government
رئیسی هم از این که به دلیل شیوع کرونا نتونسته
|||||||Ausbreitung||konnte nicht
فشل الرئيس أيضًا بسبب تفشي كورونا
Raisi also expressed sadness that he could not
دست خامنه ای رو ببوسه ابراز تاسف کرد
||||küssen|äußern|Bedauern ausdrücken|
ندم على تقبيل يد خامنئي
kiss Khamenei's hand because of the Corona outbreak
حسن روحانی هم دفتر کار ریاست جمهوری را تحویل ابراهیم رئیسی داده
|Hassan Rouhani|||||||übergibt|||
كما سلم حسن روحاني مكتب الرئيس إلى إبراهيم رئيسي
Hassan Rouhani also handed over the office of the president to Ebrahim Raisi
در طول برنامه به کمک تیمی از کارشناسان و خبرنگاران
|||||||Experten||
خلال البرنامج بمساعدة فريق من الخبراء والمراسلين
During the program with the help of a team of experts and reporters
این خبر و خبر های دیگر رو بررسی می کنیم
|||||||untersuchen, überprüfen||
نراجع هذا وغيرها من الأخبار
We review this and other news
پیش از همه اینجا در استودیو همکارم به ما پیوسته، علی شیرازی
|||||Studio||||joined||
قبل اي شئ، انضم إلينا زميلي علي شيرازي هنا في الاستوديو
First of all, my colleague Ali Shirazi joined us here in the studio
جالب هست که آقای خامنه ای و آقای رئیسی به نظر میاد که خیلی هم دل هستند
من المثير للاهتمام أن السيد خامنئي والسيد رئيسي يبدو أنهما قريبان جدًا
It is interesting that Mr. Khamenei and Mr. Raisi seem to be very close
اما اونطوری که آقای رئیسی گفته نتونسته دست رهبر رو ببوسه
|so|||||||||
ولكن كما قال السيد رئيسي لم يستطع تقبيل يد القائد
But as Mr. Raisi said, he could not kiss the leader's hand
در واقع اظهار تأسف آقای رئیسی از اینکه نتونسته دست آقای خامنه ای رو ببوسه به نوعی
|||Bedauern|||||||||||||
في الواقع ، أعرب السيد الرئيسي عن أسفه لأنه لم يستطع تقبيل يد السيد خامنئي بأي شكل من الأشكال
the fact that Mr. Ra'isi expressed his regret that
سرسپردگی او به خامنه ای رو نشون میده چرا که ابراهیم رئیسی می دونه
Hingabe||||||zeigt|||||||
يظهر إخلاصه لخامنئي لأن إبراهيم رئيسي يعرف
shows his devotion to Khamenei because Ebrahim Raisi knows
این علی خامنهای بود که میدانی بی رقابت را برای او تهیه کرد تا او بتونه به راحتی
||||||Wettbewerbslosigkeit||||||bereitstellen||||kann||
لقد كان علي خامنئي هو الذي قدم له مجالًا لا مثيل له حتى يتمكن من ذلك بسهولة
It was Ali Khamenei who provided an unrivaled
لااقل در چهار سال آینده رئیسجمهور ایران باشه اما سوای این
mindestens||||||||||außer dass|
سيكون رئيس إيران للأربع سنوات القادمة على الأقل ، لكن بخلاف ذلك
be the president of Iran for at least the next four years, but other than that
آقای ابراهیم رئیسی به موارد دیگری هم اشاره کرد از جمله اینکه اعتماد مردم آسیب دیده
||||Fälle||||||||Vertrauen||Schaden|
كما ذكر السيد إبراهيم رئيسي قضايا أخرى بما في ذلك حقيقة أن ثقة الناس قد تضررت
Mr. Ebrahim Ra'isi also mentioned other issues,
و او اومده که این اعتماد آسیب دیده را جبران کند اما نگفت که
|||||Vertrauen|Schaden|||wiedergutmachen||||
وجاء لتعويض تلك الثقة التالفة ، لكنه لم يقل ذلك
And he came to make up for that damaged trust, but he did not say that
آیا می خواهد از روشهایی که قبلاً از ازش استفاده می کرد استفاده کنه
||||Methode||||||||||
هل يريد أن يستخدم الأساليب التي استخدمها من قبل؟
Does he want to use the methods he used before?
یعنی همون رویه که در قوه قضاییه با داغ و درفش و گرفتن و زدن و بستن اعدام کردن
||Verfahren||||Justizbehörde||Brandmark||Züchtigung|||||||Hinrichtung|
ويعني نفس الإجراء الذي يتم في القضاء بالأعلام الساخنة والاعتقالات والضرب والسجن
That is the same procedure that was carried out in the judiciary
در واقع انجام می داد آیا به این طریق می خواد اعتماد عمومی را برگرداند
||||||||||will|Vertrauen|||
في الحقيقة ، هل أراد استعادة ثقة الجمهور بهذه الطريقة؟
does he want to restore public trust in this way?
در مورد تبعیض و فقر صحبت کرد اما باز هیچ اشاره ای به نقش جمهوری اسلامی در
||Diskriminierung||Armut|||||||||Rolle|||
تحدث عن التمييز والفقر ، لكنه لم يشر مرة أخرى إلى دور الجمهورية الإسلامية في
He spoke about discrimination and poverty, but again
چهل و چند سال گذشته نکرد که عملکرد مدیرانی مثل او که از اول انقلاب تا حالا
|||||||Leistung|Manager||||||||
قبل أربعين عاماً ، لم ير أداء مديرين مثله منذ بداية الثورة
in the past Forty years, that the performance
سکاندار بودن باعث شده که این فقر و تبعیض به وجود بیاد
Steuermann||ursächlich||||||Diskriminierung|||
أن تكون على الدفة قد خلق هذا الفقر والتمييز
helm since the beginning of the revolution
یه لگدی به روحانی زد اشاره کرد به تورم ۴۴ درصدی اشاره کرد به
ein|Tritt|||||||Inflation|44-prozentigen|||
ركل روحاني ، مشيراً إلى تضخم بنسبة %44
He kicked Rouhani, pointing to 44% inflation
نقدینگی ۶۸۰ درصدی و کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیاردی و همه
Liquidität||||||Milliarden||
سيولة 680٪ وعجز الموازنة 450 ألف مليار و الكل
to Liquidity of 680% and budget deficit of 450 thousand billion and
اینها رو حاصل عملکرد دولت آقای روحانی دانست و گفت
||Ergebnis|Leistung||||||
واعتبرها نتيجة حكومة روحاني وقال
He considered all these as the result of Mr. Rouhani's government and said
خط مشی او گام دوم انقلابه که در واقع رهبر جمهوری اسلامی آن را تدوین کرده
|Richtlinie||Schritt||Revolution||||||||||
سياسته هي الخطوة الثانية للثورة التي صاغها في الواقع زعيم الجمهورية الإسلامية
His policy is the second step of the revolution, which was
و در اختیار او و دیگران گذشته. یکی از موضوعات مهم این انتخابات اخیر
||Verfügung|||||||Themen||||
وتحت تصرفه وغيره من الماضي. واحدة من القضايا الهامة لهذه الانتخابات الأخيرة
And is at the disposal of him and others. One
همین میزان مشارکت بوده که خیلی ها تحریم کرده بودند ولی به نظر می آمد که رهبر
|Ausmaß|Beteiligung||||||||||||||
كان هذا هو مستوى المشاركة الذي قاطعه الكثيرون ، لكن بدا أنه القائد
was the amount of participation that many had boycotted, but the leader seemed to be
جمهوری اسلامی راضی هست از نتیجه و انتقال قدرت
|||||||Übergabe der Macht|
الجمهورية الإسلامية راضية عن النتيجة ونقل السلطة
satisfied with the result and the transfer of power
خب راضی بود اما به تحریم اشاره کرد و گفت خیلی ها تحریم کردند
حسنًا ، كان مقتنعًا ، لكنه أشار إلى العقوبات وقال إن كثيرًا من الناس قاطعوها
Well, he was satisfied, but he pointed to the
هرچند که اون رو توطئه خارجی خوند که
Obwohl||er||Verschwörung|ausländisch|sah, betrachtete|
على الرغم من أنه وصفها بمؤامرة أجنبية
Although he called it a foreign conspiracy who
عدهای مغرضانه و غرض ورزانه در داخل از اون پیروی کردن
Gruppe||voreingenommen||Absicht|verzerrt|||||Folge|
الأشخاص المنحازون والهادفون بالداخل لمتابعة ذلك
Biased and purposeful people inside followed it
اما اینم معلومه که میگه مردم حضور خوبی داشتند
|das auch|klar||||Präsenz||
لكن من الواضح أنه يقول إن الناس كانوا يتمتعون بحضور جيد
But it is obvious that he says people had a good presence
اشاره کرد به انتقال آرام قدرت، طعنه زد به
||||||Stich||
وأشار إلى الانتقال السلس للسلطة ، سخر منه
he Pointed to the smooth transfer of power, mocked
آمریکا و اتفاقاتی که در انتخابات آمریکا افتاد
||Ereignisse|||||
أمريكا وما حدث في الانتخابات الأمريكية
America and what happened in the American election
اما نگفت در ایران هیچ منتقدی هیچ مخالفی اجازه اظهارنظر نداره
|||||a critic||keine Opposition||Äußerung|
لكنه لم يقل إنه لا يوجد منتقد في إيران ولا يسمح لأي خصم بالتعليق
But he did not say that in Iran no critic, no opponent is allowed to comment
و با کوچکترین اظهارنظری روانه زندان ها میشه
||kleinsten|Äußerung|sent|prison||wird man
ويذهب إلى السجون بأدنى تعليق
And they are sent to prisons with the slightest comment
تایید کرد خط مشی رئیسی را در مبارزه با فساد اما نگفت
bestätigte|||Richtlinie||||Kampf||Korruption||
واعترف بأن هذه سياسة واضحة لمكافحة الفساد
He acknowledged Raisi's anti-corruption policy but didn't say
آیا این مبارزه با فساد مشمول نهادهایی که زیر نظر خود او هستند و اتفاقا پول و ثروت
||Kampf||Korruption|einbezogen|Institutionen||||||||übrigens|||Reichtum
هل هذه المعركة ضد الفساد تخضع للمؤسسات الخاضعة لسيطرته ، وبالمناسبة المال والثروة؟
Is this fight against corruption subject to the institutions
و قدرت در آنجا متمرکز است و به هیچ کس هم جوابگو نیستند آیا شامل میشود یا نه
|||||||||||verantwortlich||||||
والسلطة تتركز هناك ، وهم غير مسئولين أمام أحد سواء تم ضمها أم لا
And power is concentrated there, and they are not
در آخر هم اشاره کرد به ضعف تبلیغات و از ابراهیم رئیسی خواست
|||||||Werbung|||||
وأخيراً أشار إلى ضعف الدعاية وسأل إبراهيم رئيسي
Finally, he pointed to the weakness of the propaganda and asked Ebrahim Raisi
که این ضعف تبلیغات را برطرف کند. اما تبلیغ چه چیزی؟ تبلیغاتی بی آبی تبلیغ بی برقی
|||Werbung||beheben|||Werbung|||Werbung|||Werbung||Strom
لمعالجة هذا الضعف الإعلاني. لكن ماذا عن الإعلان؟ الإعلان عن الجفاف
To address this weakness of advertising. But
تبلیغ مشکلات معیشتی مردم، مشخص نکرد که نیاز داره که چه
Werbung||wirtschaftlichen||||||||
الإعلان عن مشاكل معيشة الناس لم يحدد ما يحتاجون إليه
Advertising people's livelihood problems ? he did not specify what
چیز را ابراهیم رئیسی در تبلیغات در واقع تقویت کنه
|||||Werbung||||
دع إبراهيم ريسي يقوي الأشياء حقًا في الإعلان
is that Ebrahim Raisi must really strengthen in advertising
ممنونم از تو همکارم علی شیرازی اینجا در استودیو با ما
شكراً زميلي علي شيرازي هنا في الاستوديو معنا
Thank you, my colleague Ali Shirazi, here in the studio with us
این موضوع را بیشتر هم مورد بحث قرار میدیم داریوش سجادی روزنامه نگار و
||||||Diskussion||geben||Sajadi|Zeitung|Journalist|
سنناقش هذا الموضوع أكثر داريوش سجادي ، صحفي
We discuss this issue more. Dariush Sajadi, journalist and
تحلیلگر سیاسی از اسکاتس دیل در ایالت آریزونا و همینطور
Analyst|||Scotts|Dale|||Arizona||
ومحلل سياسي من سكوت ديل في ولاية أريزونا أيضًا
Political analyst from Scottsdale in Arizona as well
امیرحسین اعتمادی فعال سیاسی از واشنگتن دی سی با ماست
Amirhossein|Etemadi||||||||
أمير حسين اعتمادي ، ناشط سياسي من واشنطن العاصمة ، معنا
Amir Hossein Etemadi, a political activist from Washington DC, are with us
با آقای اعتمادی شروع می کنم آقای اعتمادی می دونم که شما از منظر
|||||||||||||Perspektive
سأبدأ مع السيد اعتماد ، السيد اعتماد ، أعرفك من منظور
I will start with Mr. Etemadi, Mr. Etemadi, I know You look at the developments in Iran
براندازی نگاه میکنید به تحولات ایران آیا خوشحال هستید که الان بالاخره قوه
Staatsstreich||machen||Veränderungen|||glücklich|||||
التخريب: تنظر إلى التطورات في إيران هل أنت سعيد الآن ، وأخيراً ، السلطة
from the perspective Subversion . Are you happy that now finally
مجریه و رهبر کم و بیش به هم نزدیک تر هستن این یکصدایی آیا به نظر شما
Exekutive||||||||||||Eindeutigkeit||||
هل تعتقد أن المدير التنفيذي والقائد أقرب أو أقل من بعضهما البعض؟
the executive and the leader are more or less
به کسانی مثل شما که دنبال براندازی هستن کمک میکنه که سریعتر به هدفتون برسید یا نه
|Menschen|||||Staatsstreich|||||schneller||eurem Ziel|erreichen||
إنه يساعد الأشخاص مثلك الذين يبحثون عن الإطاحة للوصول إلى هدفك بشكل أسرع أم لا
help people like you who are looking to overthrow to reach your goal faster or not
با سلام و درود ببینید مسئله خوشحالی و ناراحتی نیست
|||Grüße|||Freude||Traurigkeit|
مرحبًا ، إنها ليست مسألة سعادة أو حزن
greetings, it is not a matter of happiness or sadness
من از نظر استراتژی و از نظر برنامهای که مخالفان جمهوری اسلامی می تونن داشته باشند
||||||||||Gegner||||||
أنا من حيث الإستراتيجية والبرنامج الذي يمكن أن يكون لدى معارضي الجمهورية الإسلامية
in terms of strategy and in terms of the plan that
حضور رئیسی را به نفع مردم به نفع براندازی می دونم از این نظر که
||||Nutzen|||Nutzen|Staatsstreich||||||
أعرف وجود رئيس لصالح الشعب لصالح الإطاحة بمعنى ذلك
I believe the presence of Raisi is in favor of
ما هشت سال دولت روحانی را داشتیم دیدیم و اگر بخواهیم طولانی تر نگاه کنیم
|||||||wir haben gesehen|||wir wollen||||
لقد رأينا حكومة روحاني لمدة ثماني سنوات ، وإذا أردنا أن ننظر لفترة أطول
We saw the Rouhani government for eight years, and if we want to look longer
دوره بیست و چند ساله اصلاحطلبان از خرداد ۷۶یعنی هر بار این اصلاح طلبان در قدرت بودند
||||||||Juni|||||Reform|Reformer|||
فترة الإصلاحيين البالغة عشرين عامًا من يونيو 1976 أي في كل مرة كان هؤلاء الإصلاحيون في السلطة
The twenty-year period of the reformists from June
یا دولت را در دست داشتن مجلس را در دست داشتن
أو الحكومة بيد البرلمان
Or the government and the parliament were in their hands
اینها همونطور که خودشون هم اعتراف کردن اخیرا دیدید
|||||Geständnis|||gesehen habt
هؤلاء ، كما اعترفوا هم أنفسهم مؤخرًا
as they themselves have recently admitted
آقای محمود صادقی خودش گفت ما سوپاپ نظام هستیم
|Mahmoud|Sadeghi|selbst|||Ventil|System|
السيد محمود صادقي قال بنفسه إننا صمام النظام
Mr. Mahmoud Sadeghi himself said that we are the valve of the system
یا به عبارت دیگه خندق نظام هستند نقش اون ویترین
||oder anders gesagt||Graben|||||Vitrine
بعبارة أخرى ، فإن خنادق النظام هي دور ذلك العرض
In other words, the trenches of the system , the role of that showcase
فریبکار و دروغگوی جمهوری اسلامی را ایفا میکردند
Betrüger||Lügner||||spielen||
لقد لعبوا دور المخادع والكذاب للجمهورية الإسلامية
that plays the deceiver and liar in the Islamic Republic
و دنیا را تا حدی فریب می دادن به مردم وعده های دروغین می دادن
||||Maß oder Grad|täuschen|||||Versprechen||betrügerisch||
وخداع العالم إلى حد ما بإعطاء وعود كاذبة للناس
And to deceive the world to some extent, to give false promises to the people
و با همین دروغ ها در واقع جمهوری اسلامی را عمرش را طولانی تر می کردن
|||Lügen|||||||Lebensdauer|||||
وبهذه الأكاذيب ، في الواقع أطالوا عمر الجمهورية الإسلامية
And with these lies, in fact, they extended the life of the Islamic Republic
اومدن رئیسی از این نظر در واقع ویترین نظام رو با اصل و ذات نظام که
kommen|||||||||||das Wesen||Wesen||
إن وصول قائد في هذا الصدد هو في الواقع عرض للنظام بمبدأ وجوهر النظام
The presidency of Raisi in this regard in fact unites the
ذات خرابی هست ذات بدی هست یکی میکنه و اون فرصت رو از
|Schaden|||||||||Gelegenheit||
هناك طبيعة للدمار ، هناك طبيعة سيئة ، إنها توحد وتغتنم الفرصة
that is a nature of destruction, a bad nature, it seizes the opportunity
جمهوری اسلامی میگیره که بخواهد هم دنیا و هم مردم رو فریب بده
|||||||||||täuschen|geben
تريد الجمهورية الإسلامية خداع العالم والشعب
from the Islamic Republic to deceive both the world and the people
آقای سجادی تقریباً همه روسای جمهوری پیشین ایران
||||Präsidenten|||
السيد سجادي تقريبا جميع الرؤساء السابقين لإيران
Mr. Sajadi Almost all former presidents of Iran
حالا اگر آقای احمدینژاد در دوره زمامداریش استثنا قرار بدیم
|||Ahmad|Rasse|||Regierung|Ausnahme||
الآن ، إذا كان السيد أحمدي نجاد استثناء خلال فترة حكمه
Now, if we consider Mr. Ahmadinejad an exception during his rule
آخر و عاقبت خیلی خوشی نداشتند حتی آقای احمدینژاد هم الان به شکلی مخالف شده
||Schicksal||Freude|||||Ahmadinejad|||||Gegner|
في النهاية ، لم يكونوا سعداء للغاية ، حتى السيد أحمدي نجاد عارض بطريقة أو بأخرى
In the end, they were not very happy. Even Mr. Ahmadinejad has now somehow become
در داخل خود نظام جمهوری اسلامی ،فکر می کنید که آیا این نزدیکی که بین آقای رئیسی
ضمن نظام الجمهورية الإسلامية نفسها هل تعتقد أن هذا هو التقارب بين السيد رئيسي؟
opposition within the system of the Islamic Republic itself,
خامنه ای میبینیم می تونه کمک کنه به نظام یا پاشنه آشیلش بشه
||sehen||||||||Schwachstelle|Schwachstelle|werden
نرى أن خامنئي يمكن أن يساعد النظام أو كعب أخيل
and Khamenei can help the system or can be its Achilles heel
اولا سلام عرض می کنم و در پاسخ به پرسش شما من اولا یه توضیح بدم
zuerst|Hallo|ausdrücken|||||||Frage|||||Erklärung|ich bin schlecht
قبل اي شئ ، أود أن أقول مرحباً ورداً على سؤالك ، سأقدم شرحاً أولاً
Greetings, and in response to your question, I will first give an explanation
که به هر حال این جمله معروف آیت الله شاهرودی بعد از اینکه ریاست قوه قضاییه
|||||||||Shahrudi||||||
على أي حال ، هذه هي الجملة الشهيرة لآية الله شاهرودي بعد أن أصبح رئيساً للسلطة القضائية
Anyway, that the famous sentence of Ayatollah
را بعد از یزدی در دست گرفت و گفت ویرانه ای را تحویل گرفتم
|||||||||Ruine||||übernahm
أخذ يزدي بيده وقال: تلقيت الخراب
after Yazdi and said, "I have received a ruin."
الان به نوعی همین مسئله را آقای رئیسی می تونن مدعی بشن
الآن ، بطريقة ما ، يمكن للسيد رئيسي أن يدعي نفس القضية
Now, in a way, Mr. Ra'isi can claim the same issue
چون کشور در وضعیت نا مطلوبیه چه از نظر کرونا چه از نظر معیشت و خشکسالی
||||schlecht|ungünstigen Zustand||||||||Lebensunterhalt||Dürreperiode
لأن البلاد في وضع غير موات ، سواء من حيث كورونا أو من حيث المعيشة والجفاف
Because the country is in an unfavorable situation, both in
به هر حال یک کارنامه موفقی دست ایشون داده نشده اما به هر حال این جناح
||||Zeugnis|Erfolg|| ihnen||||||||Fraktion
على أي حال ، لم يتم منحه سجلاً ناجحًا ، لكن هذا الفصيل على أي حال
In any case, he has not been given a
اولا یک دولت از جمهوری اسلامی طلب داشت ما در طول چهل و دو سال گذشته
||||||Forderung|hatte||||||||
أولاً ، طالب بحكومة الجمهورية الإسلامية خلال الاثنتين والأربعين عامًا الماضية
Islamic Republic owed a government during the last forty-two years
هیچ وقت شاهد این نبودیم که محافظه کارها به صورت کلی قدرت را در دست بگیرن
||||waren||konservativ|Arbeiten||||||||
لم نشهد قط المحافظين يتولون السلطة بشكل عام
We have never seen the Conservatives take power in general
حتی احمدی نژاد هم که به نوعی مسئول می کردن
||Rasse|||||Verantwortlicher||
حتى أحمدي نجاد ، الذي كان مسؤولاً بطريقة ما
Even Ahmadinejad, who was somehow responsible
واقعیت این بود که احمدی نژاد فاقد عقبه سیاسی بود از جناح محافظه کار
Reality|||||Rasse, Herkunft|ohne politische Basis|Rückhalt||||||
الحقيقة هي أن أحمدي نجاد لم يكن لديه رد فعل سياسي من التيار المحافظ
The fact was that Ahmadinejad had no political
این اولین باره که جناح منسوب به محافظه کار
|||||zugeordnet|||
هذه هي المرة الأولى التي ينتمي فيها حزب المحافظين
This is the first time the Conservative faction
یا اصولگرا تونستن در یک همگونی به قدرت برسند
|Konservativer Politiker|konnte erreichen|||Einigung|||an die Macht kommen
أو قد يأتي الأصوليون إلى السلطة في تجانس
Or the fundamentalists could come to power in a homogeneity
و من به نوعی از این استقبال میکنم به این مضمون که
||||||Empfang|||||Inhalt|
وأنا أرحب بذلك نوعًا ما
And I kind of welcome that
همواره این جناح متهم بود به شاگرد بد کلاس و اگر
immer||Fraktion|Angeklagter|||Schüler|schlecht|Klasse||
لطالما اتهم هذا الفصيل بأنه طالب سيئ في الفصل وما إذا كان
This faction has always been accused of being a bad student in the class and if
تسامحا بپذیریم شاگرد بد کلاس را حالا شاگرد بد کلاس را مبصر کردن
tolerate|akzeptieren||||||||||Aufpasser|
دعونا نتسامح مع قبول الطالب السيئ في الفصل ، ونلاحظ الآن الطالب السيئ في الفصل
we accept this definition of the bad student in the class,
و این مبصریت قواعد ملک داری رو پمپ میکنه به این جناح که
||Weisheit|Regeln|Herrschaft, Regierung|||pumpen|||||
وهذه البصيرة تضخ قواعد الملكية لهذا الفصيل
And this observation pumps the property rules to this faction
فرصت مغتنمی در اختیارش قرار بگیرد که بتونه با کارنامه ای موفق اگر بتونه
|wertvolle Gelegenheit||Verfügung steht||||||||||
امنحه الفرصة للنجاح بسجل ناجح إذا استطاع
and Gives this party an opportunity to be successful if it can
ترمیم کنه هم وجهه خودش را و هم اون گسلی که بین بخش هایی از جامعه با حکومت ایجاد شده
wiederherstellen|||Ansehen||||||Spaltung|||||||||geschaffen|
إصلاح صورتها الخاصة والفجوة التي نشأت بين قطاعات المجتمع والحكومة
Repair both its own image and the gap that has been
ولی اگر کارنامه موفقی نداشته باشه این فرصت فرافکنی هم به
||||||||Projektion||
ولكن إذا لم يكن لديه سجل ناجح ، فهذه أيضًا فرصة للتخطيط
But if it does not have a successful record,
شکلی از دستش میره ، این طور نیست؟چون دیگه یک صداست حکومت
||seine Hand||||||||eine Stimme|
إنها تفقد شكلها أليس كذلك لأنها صوت آخر للحكومة
won't it? Because there is one voice in the regime now
البته، منتهی یه سری مزیتهایی الان متوجه دولت آقای رئیسی هست
|aber|||Vorteil|||||||
بالطبع ، هناك عدد من الفوائد الآن لحكومة السيد رئيسي
Of course, there are a number of benefits now to Mr. Raisi's government
اولا یکی از موفقیتها یا یکی از فرصتهای خوبی که در اختیار آقای رئیسی هست
|||Erfolg||||||||||Verfügung|||
قبل اي شئ ، أحد النجاحات أو إحدى الفرص الجيدة التي حصل عليها السيد رئيسي
First of all, one of the successes or one
این بود که در انتخابات اخیر همین جناح برانداز
||||||||Umstürzler
كان هذا هو الإطاحة بهذا الفصيل في الانتخابات الأخيرة
was that this the overthrow faction in the recent elections
همه تخم مرغ های خود را در سبد تحریم قرار دارد
|Ei||||||Korb|||
كل بيضك في سلة المقاطعة
put All their eggs in the boycott basket
و علیرغم این با کم و زیاد با ۴۰ درصد بالا حکومت تونست دولت را تشکیل بده
|trotzdem||||||||||konnte||||
وعلى الرغم من ذلك ، بنسبة %40 استطاعت الحكومة تشكيل حكومة
And despite this, with more or less 40% the regime was able to form a government
این باعث شد که اون تلاش بک فایر کنه الان نگاه میکنید
|verursacht|||||zurückschlagen|zurückschlagen||||
هذا جعله يحاول أن يأتي بنتائج عكسية
This caused their efforts to backfire
جنبش برانداز چون تمام تلاشش را روی قضیه تحریم گذاشته بود
Bewegung|Umsturz|||Bemühungen|||Thema|||
الحركة التخريبية لأنها بذلت كل جهودها على موضوع العقوبات
The subversive movement because it had put all its efforts on the issue of boycotting
به نوعی برگشت خورده طرف خودشون همین مسئله حرکت به سمت اسرائیل را نگاه کردین
||zurückgekehrt||||||||||||geschaut habt
بطريقة ما ، نظروا إلى الوراء في قضيتهم الخاصة بالتحرك نحو إسرائيل
In a way, it has returned to them,look at the issue of moving towards Israel
که سی نفر از اعضای همین اپوزوسیون برانداز وقتی رویکردشان
||||Mitglieder||Opposition|Umsturz|als|ihre Herangehensweise
تم الإطاحة بثلاثين عضوا من نفس المعارضة عند اقترابهم
Thirty members of this subversive opposition when their approach
استقبال از طرف خونی ترین دشمن جمهوری اسلامی میشه نشون میده که
|||blutigen||||||||
يظهر ذلك الترحيب من قبل ألد أعداء الجمهورية الإسلامية
was welcomed by the oldest enemy of the Islamic Republic, it shows that
دست دولت جدید دیگه حداقل از حوزه براندازها یه مقدار آزادتره
||||||Bereich|die Umstürzler|||freier
إن يد الحكومة الجديدة على الأقل أكثر حرية قليلاً في مجال التخريب
The new government is at least a little freer
و از طرف دیگه یک اقبال دیگه هم که داره دولتی که
|||||Wohlstand||||||
ومن ناحية أخرى هناك حظ آخر للحكومة
And on the other hand, there is another luck that the government has
در ایالات متحده راس کار اومده دولت آقای بایدن نشون داده که
|||an der Spitze||||||||
في الولايات المتحدة أظهرت إدارة بايدن ذلك
that is In the United States, Mr. Biden's administration has shown that
الویتش در سیاست خارجی خروج از خاورمیانه و نگاه به خاور دور و چینه
seiner||||Ausgang||Naher Osten||||Orient|||Schicht
أولويته في السياسة الخارجية هي مغادرة الشرق الأوسط والتطلع إلى الشرق الأقصى
His priority in foreign policy is to leave the
این مجددا فرصت مغتنمی قرار میده که دولت آقای رئیسی
|erneut||wertvolle Gelegenheit||||||
هذا مرة أخرى يوفر فرصة لحكومة السيد الرئيسي
This again presents an opportunity for Mr. Ra'isi's government
اگر چنانچه با تسامح بتونه علیرغم اینکه سیستم یک دسته از نظر قدرت اما
|Falls wenn||Toleranz||trotzdem||||||||
إذا كان من الممكن التسامح معها على الرغم من حقيقة أن النظام عبارة عن حفنة من حيث القوة ولكن
If it can despite the fact that the system is synchronized in terms of power ,
جمیع نیروهای کشور رو در یک همگرایی ملی ارگنایز کنه
alle||||||Zusammenarbeit||organisieren|
ينظمون كل قوى البلاد في تلاقي وطني
Organize all the forces of the country in a national convergence
و من معتقدم واقعبینانه خوشبینم که در شش ماه اگر بتونه
||ich glaube|realistically|optimistisch||||||
وأنا متفائل واقعيًا أنه في غضون ستة أشهر إذا استطاع ذلك
I believe I'm realistically optimistic that in the next six months if he can
اتفاقی در اقتصاد ایجاد کنه این میتونه به صورت یک اپیدمی بره جلو
|||erzeugen|||||||Epidemie||vorangehen
إذا حدث شيء ما في الاقتصاد ، فقد يتحول إلى وباء
make something happen in the economy, it could go on like an epidemic
آقای اعتمادی این خوش بینی رو شنیدید یه نکته جالب هم الان این هست که
|Herrn Etemadi|||||||||||||
السيد اعتماد ، سمعت هذا التفاؤل والنقطة المثيرة للاهتمام الآن هي ذلك
Mr. Etemadi, you heard this optimism. An interesting point now is that
اسرائیلی ها هم اتفاقا اعتراض کردن، اتحادیه اروپا هم داره نمایندش را می فرسته
israelisch|||Übrigens|Protest||Union||||Vertreter|||schickt
الإسرائيليون يحتجون أيضاً والاتحاد الأوروبي يرسل ممثلاً
The Israelis also happen to be protesting, and
برای مراسم تحلیف، دولتی هم که در آمریکا الان سر کار هست دیگه
|Zeremonie|Amtseinführung||||||||||
لحفل التنصيب ، الحكومة التي تتولى السلطة حاليًا في الولايات المتحدة
For the inauguration ceremony, the government
عیان است که مثل دولت قبلی نیست اون فشار حداکثری که
offensichtlich|||||vorherige||das|Druck|maximaler Druck|
من الواضح أن الضغط الأقصى ليس مثل الحكومة السابقة
is obvious that is not like the previous government and that maximum pressure
آقای ترامپ داشت می گذاشت روی جمهوری اسلامی را داره نمیذاره
||||||||||lässt nicht zu
السيد ترامب كان يضعها على الجمهورية الإسلامية ، فهو لن يغادر
Mr. Trump was putting on the Islamic Republic, is not being applied
در عین حالی که یک رئیس جمهوری سر کار آمده که بالاخره اصولگرا هست
|in der Tat||||||||||schließlich||
في الوقت نفسه ، وصل رئيس إلى السلطة وأصبح أخيرًا أصوليًا
At the same time, a president has come to power who is finally a fundamentalist
کم و بیش افراطی هست پیشینه تاریکی داره در قوه قضاییه و سمت های قبلیش
|||extrem||Hintergrund|||||||||früheren Positionen
إنه متطرف إلى حد ما وله خلفية قاتمة في القضاء ومواقفه السابقة
he is more or less extremist and has a dark
فکر نمی کنید که این قدرت های خارجی که الان در ارتباط هستن با جمهوری اسلامی
|||||||||||Verbindung||||
لا تظن أن هذه القوى الأجنبية التي هي الآن على اتصال بالجمهورية الإسلامية
Do you think that these foreign powers that
شرایطی را فراهم کردن که اتفاقا ممکنه زمامداری او خیلی طولانی تر
Bedingungen||bereitstellen|||zufällig||Regierung||||
توفير شروط أن يكون حكمه النهائي أطول من ذلك بكثير
will provide conditions that, incidentally, may make his reign much longer
و خیلی بی دردسر تر هم تا باشه تا زمامداری مثلا آقای روحانی
|||Probleme|||||||||
ومن السهل أن تكون في السلطة أكثر من السيد روحاني ، على سبيل المثال
And much more painless than, for example, Mr. Rouhani
ناکارآمدی و بیکفایتی در جمهوری اسلامی ذاتی هستش
Ineffektivität|||Unfähigkeit||||inhärent|
إن عدم الكفاءة وعدم الكفاءة متأصلان في الجمهورية الإسلامية
Inefficiency and inadequacy are inherent in the Islamic Republic
درسته که دولت ها در جمهوری اسلامی هشت سالی که میان ویرانه تحویل میدن
||||||||Jahre|||ruins||übergeben
صحيح أن الحكومات في الجمهورية الإسلامية كانت تسلم الأنقاض منذ ثماني سنوات
It is true that the governments in the Islamic Republic
روحانی ویرانه تحویل داد احمدی نژاد ویرانه تحویل داد
|Ruine||||Niederlage|Ruine||
روحاني سلم الأنقاض سلم أحمدي نجاد أنقاض
Rouhani handed over ruins Ahmadinejad handed over ruins
خاتمی همینطور رفسنجانی همینطور الی خود دولت خامنه ای، موسوی همینطور
Khatami|auch|Rafsanjani|||und so weiter|||||Mousavi|
خاتمي وكذلك رفسنجاني وحكومة خامنئي وموسوي
Khatami as well as Rafsanjani as well as the government of Khamenei and Mousavi
تا روز اول به این دلیله که همونجور که گفتم ذاتی هست این بی کفایتی در جمهوری اسلامی
|||||Grund||so wie|||||||Unfähigkeit|||
حتى اليوم الأول ، لأنه كما قلت ، فإن عدم الكفاءة هذا متأصل في الجمهورية الإسلامية
Until the first day, because, as I said, this
آقای سجادی حرف از براندازان می زنند برانداز واقعی مردمی هستند
||||Umstürzler||über|Umstürzler|echt||
يتحدث السيد سجادي عن المخربين والمخربين الحقيقيين هم الشعب
Mr. Sajadi talks about subversives. The real subversives are the people
که در داخل ایران اعتراض می کنند مردمی هستند که از فردای ۲۸ خرداد
||||Protest|||||||Morgen|
المتظاهرون داخل إيران هم أشخاص يتظاهرون منذ 28 خرداد (يوافق: من 21 مايو إلى (21يونيو الميلادي
Protesters inside Iran are people who have been protesting since the 18 of June
بعد از اون پیروزی بزرگ و نه بزرگ به جمهوری اسلامی که
بعد ذلك الانتصار الكبير وغير الكبير للجمهورية الإسلامية
After that great no to the Islamic Republic and great victory
اون فضاحت را برای جمهوری اسلامی به بار آورد حتی آرای باطله از فرد دوم بیشتر رای آورد
|Schande|||||||verursachte||Stimmen|ungültig|||||Stimmen|er brachte
لقد جلبت وصمة عار للجمهورية الإسلامية ، بل إنها أدلت بأصوات أكثر من صوت الشخص الثاني
that brought disgrace to the Islamic Republic and
مردم اومدن به خیابان ها ، کارگرانی که ۴۵ روزه اعتصاب کردند
|||||Arbeiter|||Streik|
نزل الناس إلى الشوارع ، والعمال الذين أضربوا عن العمل لمدة 45 يومًا
People took to the streets, workers who went on strike for 45 days
مردمی در خوزستان، بعد در لرستان، چهارمحال و بختیاری ،تهران، کرج اعتراض کردن
|||||Luristan|Viertel und Bachtari||Bachtijari|||Protest|
الناس في خوزستان ، ثم في لورستان وشهرمحل وبختياري ، وطهران ، وكرج للاحتجاج
People in Khuzestan, then in Lorestan,
خانواده ها و آشنایان اون هزاران نفری که در آبان کشته شدن
|||Bekannte||thousands||||November||
عائلات ومعارف الآلاف الذين قُتلوا في نوفمبر
The families and acquaintances of the thousands who were killed in November
این حکومت آنها را کشته ولی مردم ایستادن و همبستگیشونو بیشتر می کنن
|||||||stehen bleiben||Solidarity|||
هذه الحكومة قتلتهم ، لكن الشعب يقف ويزيد تضامنه
This government has killed them, but the people
این از براندازانی که آقای سجادی میگن اما فراموش نکنید
||Umstürzler|||||||nicht tun
هذا من المفسدين الذي يقوله السيد سجادي ، لكن لا تنسوا
This about the subversives that Mr. Sajadi says, but do not forget
زمانی که حسن روحانی دولتش سرکار اومد من همون موقع
||||Regierung|||||
كنت على حق عندما تولى حسن روحاني السلطة
when Hassan Rouhani came to power in his government at that time
به کسانی که خوشبین بود هم ۹۲ و ۹۶ گفتم شما نمیتونید
|diejenigen||optimistic||||||könnt nicht
أخبرت المتفائلين ، 92 و 96 ، أنك لا تستطيع
I told those who were optimistic, in 2013 and 2017, that you could not
با فساد،دزدی و جنایت از طریق کسانی مقابله بکنید که خودشون جنایتکارند
|Korruption|Diebstahl||Verbrechen|||Leute|Bekämpfung|machen|||Verbrecher
التعامل مع الفساد والسرقة والجريمة من خلال من هم أنفسهم مجرمون
Deal with corruption, theft and crime through those who are themselves criminals
خودشون فاسدن،خودشون دزدن. امروز همین رو میتونم با قدرت بیشتر در مورد رئیسی بگم
|korrupt||Diebe||||kann ich|||||||
يفسدون أنفسهم ، يسرقون أنفسهم. اليوم أستطيع أن أقول الشيء نفسه عن رئيس يتمتع بسلطة أكبر
who are Corrupt themselves, who are thieves.
شما نمی تونید با فساد و دزدی از طریق کسانی مقابله کنید که خودشان فاسد و دزدن
||könnt nicht||Korruption||Diebstahl|||denen|||||corruption||Die Diebe
لا يمكنك التعامل مع الفساد والسرقة من خلال من هم أنفسهم فاسدون ويسرقون
You can not deal with corruption and theft
امروز اولین حکم آقای رئیسی کیه؟ محمد مخبر، محمد مخبر کیه؟
|||||||Vizepräsident|||
ما هي الجملة الأولى للسيد رئيسي اليوم؟ من هو محمد مخبر ومحمد مخبر؟
What is the first sentence of Mr. Raisi today?
محمد مخبر رئیس ستاد فرمان اجرایی فرمان امامه جایی که
|||Stab|Befehl|executive|Befehl|des Imam|Ort|
||||||Executive Order|Imam's directive||
محمد مخبر رئيس أركان !القيادة التنفيذية للإمام
Mohammad Mokhber,is Chief of Staff of the Executive Command of the Imam!
با ثروت مردم ایران، ثروت بهاییان ،ثروت اقلیتها، ثروت مخالفان را مصادره میکنه
|||||Bahá'í|||||||seize|
|||||Baha'is' wealth||minority groups'||||||
بثروة الشعب الإيراني يصادر ثروات البهائيين وثروات الأقليات وثروات المعارضة
where with the wealth of the Iranian people, he confiscates the wealth of
میذاره به عنوان داروغه در خدمت علی خامنه ای
setzt ein|||Wächter||||Khamenei|
appoints|||chief of police||at the service|||
يعمل صيدلياً في خدمة علي خامنئي
and gives it to Ali Khamenei
تا اون امپراطوری میلیاردی خودش رو فراهم کنه همین آقای مخبر
||Imperium||||bereitstellen|macht|dieser||Vizepräsident
||billion-dollar empire||||||||
لتزويد تلك الإمبراطورية التي تبلغ قيمتها مليار دولار ، السيد مخبر
To provide that billion-dollar empire of his own, Mr. Mokhber
کسیه که در مقام رئیس ستاد اجرایی
Wer ist|||||Stab|ausführend
The person||||||
شخص هو رئيس الأركان
is Someone who as the Chief of Staff
از عوامل اصلی فاجعه ایه که امروز در ایران داره رخ میده
|Factors||Katastrophe|||||||stattfindet|
|||disaster|disaster||||||taking place|
أحد الأسباب الرئيسية للكارثة التي تحدث في إيران اليوم
is One of the main causes of the catastrophe that is happening in Iran today