×

我们使用 cookie 帮助改善 LingQ。通过浏览本网站,表示你同意我们的 cookie 政策.

image

Travel Stories, Volunteering Story

Volunteering Story

سلام. می خوام راجع به یه چیزی صحبت کنم که توی سفرهام خیلی پررنگه و نقش مهمی داره، و اون کار داوطلبانه است. یه بخش خیلی مهمی از سفر که باعث می شه خیلی تجربه های نابی به دست بیارم.

کار داوطلبانه در واقع این فرصت رو بهم می ده که یه سری از کارهایی که اصلاً ممکنه هیچ وقت فرصتش پیش نیاد رو انجام بدم. علاوه بر اون کمک می کنه که مفیدتر سفر کنم، عمیق تر سفر کنم، بتونم با آدمای بومی، محلی زندگی کنم، هرچی اونا می خورن منم بخورم، باهاشون زندگی کنم و این یه تجربۀ خیلی عمیق و خیلی بومی رو تو سفر بهم می ده که خب علاوه بر همۀ اینا به کمتر شدن هزینۀ سفرم هم خیلی کمک می کنه.

حالا کار داوطلبانه رو من از کجا پیدا می کنم؟ از توی وبسایت workaway. البته وبسایت های مختلفی هست، سال ها هم هست که دارن کار می کنن ولی خب من workaway رو انتخاب کردم، سالیانه حق عضویت چهل داری داره، و تا الان من کارهای مختلفی از طریق workaway انجام دادم. توی وبسایت می شه بر اساس موقعیت مکانی یعنی مقصدی که داریم بهش سفر می کنیم و مهارت هایی که داریم جستجو کنیم، انتخاب کنیم ببینیم چه میزبان هایی به چه کارهایی نیاز دارن، به چه داوطلب هایی نیاز دارن و بهشون درخواست بدیم.

من تا الان تو همین سفر هندم کارهای مختلفی کردم. مثلاً توی شهر پونا توی یه استودیوی فیلم سازی داوطلب بودم، توی جیپور با یه خونواده زندگی کردم، برای دیوالی پیششون بودم که جشن نور هست و برای هندی ها خیلی مهمه، اونجا براشون ویدیو ساختم، ویدیوهای خونوادگی. بعد توی دهرادون، یه شهر دیگه شمال هند، یک هفته پیش یه نفر بودم که توی کارهای باغبونی بهش کمک کردم و کارهای معمولی خونه و بعد هم اومدم به این شهری که الان هستم، آیودیا شمال هند، اینجا توی یه ان جی او کمک کردم، براشون ویدیو ساختم از فعالیت هاشون بعد هم اومدم توی یه مدرسه.

کاری که الان دارم انجام می دم توی یه مدرسۀ روستایی خیریه ست. الان دارم کتابخونه شون رو سر و سامون می دم، خوشکلش می کنم رنگی رنگیش می کنم که قشنگ تر بشه، جذاب تر بشه یا مثلاً برای برای بچه های کلاس پنجم که سن پایین هستن یه ورک شاپ گذاشتم. راجع به ایران گفتم، فرهنگ ایران، مردم، خیابونا، غذاها و براشون خیلی جالب بود. یعنی با یه کشور دیگه آشنا شدن بدون اینکه بهش سفر کرده باشن. و هر کار دیگه ای که از دستم بیاد انجام می دم. مثلاً انگلیسی حرف زدن با بچه ها برای تمرین، یا اگر که نیاز باشه تدریس هر مهارتی که بلدم یا همین ارتباط گرفتن با معلم ها، با کادر آموزشی. همۀ اینا چیزیه که خیلی هم برای اون ها جالبه هم برای من.

در کل انجام این کارهای داوطلبانه خیلی وقت ها مهارت هایی رو توی آدم نشون می ده که ممکنه قبلاً اصلاً ازش خبر نداشته. مثلاً از باغبونی و کار تو مزرعه گرفته تا ساخت ویدیو یا مثلاً نگهداری از بچه و سالمند یا نگهداری از حیوونای خونگی یا خیلی کارهای دیگه، انواع و اقسام کارها، یعنی هر مهارتی که آدم ممکنه داشته باشه.

توی قسمت بعدی همچنان راجع به سفر حرف می زنم، موضوعی که خیلی مورد علاقه م هست و دوست دارم درباره ش بگم. پس فعلاً تا بعد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Volunteering Story Volunteering Experience|Story قصة التطوع Freiwilligengeschichte Volunteering Story Historia de voluntariado Histoire de bénévolat Storia del volontariato Vrijwilligerswerk verhaal História de voluntariado

سلام. bonjour مرحبًا. Hi. Bonjour می خوام راجع به یه چیزی صحبت کنم که توی سفرهام خیلی پررنگه و نقش مهمی داره، و اون کار داوطلبانه است. ||||||conversation||||mes voyages||marquant||rôle||||||bénévole| I||about||||||||my travels||prominent|and|role||||||volunteer work| أريد أن أتحدث عن شيء غني بالألوان ويلعب دورًا مهمًا في رحلاتي ، وهو العمل التطوعي. I want to talk about something that is very colorful and plays an important role in my travels, and that is voluntary work. Je veux parler de quelque chose qui est très coloré et qui joue un rôle important dans mes voyages, c'est le travail bénévole. Ik wil praten over iets dat een grote rol speelt tijdens mijn reizen, en dat is vrijwilligerswerk. یه بخش خیلی مهمی از سفر که باعث می شه خیلی تجربه های نابی به دست بیارم. |||||||cause||||expérience||unique||main part|je vais obtenir |||||the trip||||||||unique|||I gain جزء مهم جدًا من الرحلة يجعلني أكتسب العديد من التجارب البحتة. A very important part of the trip that makes me gain many pure experiences. Une partie très importante du voyage qui me fait acquérir de nombreuses expériences pures. Een heel belangrijk onderdeel van de reis waardoor ik veel pure ervaringen kan opdoen.

کار داوطلبانه در واقع این فرصت رو بهم می ده که یه سری از کارهایی که اصلاً ممکنه هیچ وقت فرصتش پیش نیاد رو انجام بدم. travail|bénévole||||opportunité|||||||une série|||||peut-être|||son opportunité||||| ||||||||||||a series||||||||opportunity||come up||do| يمنحني العمل التطوعي في الواقع الفرصة للقيام بسلسلة من الأشياء التي قد لا تتاح لي الفرصة للقيام بها أبدًا. Volunteering actually gives me the opportunity to do a series of things that I may never have the opportunity to do. Le bénévolat me donne en fait l'occasion de faire une série de choses que je n'aurai peut-être jamais l'occasion de faire. Vrijwilligerswerk geeft me eigenlijk de mogelijkheid om een reeks dingen te doen die ik misschien nooit zal kunnen doen. علاوه بر اون کمک می کنه که مفیدتر سفر کنم، عمیق تر سفر کنم، بتونم با آدمای بومی، محلی زندگی کنم، هرچی اونا می خورن منم بخورم، باهاشون زندگی کنم و این یه تجربۀ خیلی عمیق و خیلی بومی رو تو سفر بهم می ده که خب علاوه بر همۀ اینا به کمتر شدن هزینۀ سفرم هم خیلی کمک می کنه. En plus|||||||plus utile|||profond||||pouvoir||gens|local|local|||tout ce qu|||ils mangent||mange|avec eux||||||expérience||profond|||local||||||||eh bien|en plus|||||moins|devenir|coût|voyager||||| |||||||more useful|||deeper||travel||I can||local people|local||||whatever|||they eat||I eat|with them||||||experience||deep|||||||||||||||||||cost|||||| بالإضافة إلى ذلك، فهو يساعدني على السفر بشكل أكثر فائدة، والسفر بشكل أعمق، والتمكن من العيش مع السكان المحليين، وتناول ما يأكلونه، والعيش معهم، وهذا يمنحني تجربة عميقة جدًا ومحلية جدًا في رحلتي. حسنًا، بالإضافة إلى كل هذا، فهو يساعد أيضًا في تقليل تكلفة رحلتي. In addition, it helps me to travel more usefully, to travel deeper, to be able to live with local people, to eat what they eat, to live with them, and this gives me a very deep and very local experience in my trip. Well, in addition to all this, it also helps to reduce the cost of my trip. De plus, cela m'aide à voyager plus utilement, à voyager plus profondément, à pouvoir vivre avec les locaux, à manger ce qu'ils mangent, à vivre avec eux, et cela me donne une expérience très profonde et très locale dans mon voyage. Eh bien, en plus de tout cela, cela contribue également à réduire le coût de mon voyage. Bovendien helpt het me om productiever te reizen, dieper te reizen, bij lokale mensen te kunnen leven, te eten wat ze eten, met hen samen te leven, en dit geeft me een zeer diepe en zeer lokale reiservaring. , naast dit alles, helpt het ook veel bij het verlagen van de kosten van mijn reis.

حالا کار داوطلبانه رو من از کجا پیدا می کنم؟ از توی وبسایت workaway. ||bénévole||||||||||site web| ||||||||||||website|workaway website أين يمكنني أن أجد عملاً تطوعيًا الآن؟ من موقع العمل . Where can I find volunteer work now? From the workaway website. Où puis-je trouver du travail bénévole maintenant ? Sur le site Web Workaway. البته وبسایت های مختلفی هست، سال ها هم هست که دارن کار می کنن ولی خب من workaway رو انتخاب کردم، سالیانه حق عضویت چهل داری داره، و تا الان من کارهای مختلفی از طریق workaway انجام دادم. |site web|||||||||||||||||ici|||annuelle|droit|adhésion||possède|ils font|||||travaux|||manière||| ||||||||||they have|||||well||||I chose||annual|membership fee|membership fee||you have|they|||||||through|||| بالطبع هناك مواقع مختلفة، وهي تعمل منذ سنوات، لكنني اخترت Workaway، رسوم العضوية السنوية هي 40، وحتى الآن قمت بأشياء مختلفة من خلال Workaway. Of course, there are different websites, they have been working for years, but I chose workaway, the annual membership fee is 40, and so far I have done various things through workaway. Bien sûr, il existe différents sites Web, ils fonctionnent depuis des années, mais j'ai choisi workaway, la cotisation annuelle est de 40, et jusqu'à présent, j'ai fait diverses choses via workaway. Natuurlijk zijn er verschillende websites, ze werken al jaren, maar ik heb voor workaway gekozen, het heeft een contributie van 40 euro per jaar en tot nu toe heb ik via workaway verschillende dingen gedaan. توی وبسایت می شه بر اساس موقعیت مکانی یعنی مقصدی که داریم بهش سفر می کنیم و مهارت هایی که داریم جستجو کنیم، انتخاب کنیم ببینیم چه میزبان هایی به چه کارهایی نیاز دارن، به چه داوطلب هایی نیاز دارن و بهشون درخواست بدیم. |||peut||base|position|localisation||destination||||||||compétence||||recherche||choisir||verrons voir||hôtes||||activités|||||volontaires|||||leur|demande|donnons ||||||location|location||destination|||it|||||skills||||search||||||hosts|||||||||volunteers||||||request| على الموقع، يمكنك اختيار معرفة ما يحتاجه المضيفون، وما العمل، وما يحتاجون إليه من المتطوعين، والتقدم إليهم بناءً على الموقع، أي الوجهة التي نسافر إليها والمهارات التي نبحث عنها. On the website, you can choose to see what hosts need what work, what volunteers they need, and apply to them based on the location, that is, the destination we are traveling to and the skills we are searching for. Sur le site Web, vous pouvez choisir de voir quels hôtes ont besoin de quel travail, de quels bénévoles ils ont besoin et postuler en fonction de l'emplacement, c'est-à-dire de la destination vers laquelle nous voyageons et des compétences que nous recherchons. Op de website kunnen we, op basis van de locatie, dwz de bestemming waar we naartoe reizen, en de vaardigheden die we hebben, kiezen om te zien welke gastheren welk werk nodig hebben, welke vrijwilligers ze nodig hebben, en op hen solliciteren.

من تا الان تو همین سفر هندم کارهای مختلفی کردم. ||||ce même||en Inde||| I|until|now||||I am||| لقد قمت بأشياء مختلفة حتى الآن في هذه الرحلة إلى الهند. I have done various things so far in this trip to India. J'ai fait diverses choses jusqu'à présent dans ce voyage en Inde. Tot nu toe heb ik verschillende dingen gedaan tijdens mijn reis naar India. مثلاً توی شهر پونا توی یه استودیوی فیلم سازی داوطلب بودم، توی جیپور با یه خونواده زندگی کردم، برای دیوالی پیششون بودم که جشن نور هست و برای هندی ها خیلی مهمه، اونجا براشون ویدیو ساختم، ویدیوهای خونوادگی. Par exemple||ville|Pune|||studio||cinéma|bénévole|||Jaipur|||famille||||Diwali|chez eux|||fête||||||||||pour eux|||vidéos|familiales |||Pune|||studio|film|||||Jaipur|||family||||Diwali|with them||||Festival of Lights||||Indians|||||for them|video|I made|family videos|family videos For example, I was a volunteer in a film studio in Pune, I lived with a family in Jaipur, I was with them for Diwali, which is the festival of light and is very important for Indians, and I made videos for them there, family videos. Par exemple, j'ai été bénévole dans un studio de cinéma à Pune, j'ai vécu avec une famille à Jaipur, j'étais avec eux pour Diwali, qui est la fête de la lumière et qui est très importante pour les Indiens, j'ai fait des vidéos pour eux là-bas, la famille vidéos. In de stad Pune heb ik bijvoorbeeld vrijwilligerswerk gedaan in een filmstudio, ik woonde bij een gezin in Jaipur, ik stond voor hen voor Diwali, een viering van licht en het is heel belangrijk voor Indiërs. video voor hen daar, familievideo's. بعد توی دهرادون، یه شهر دیگه شمال هند، یک هفته پیش یه نفر بودم که توی کارهای باغبونی بهش کمک کردم و کارهای معمولی خونه و بعد هم اومدم به این شهری که الان هستم، آیودیا شمال هند، اینجا توی یه ان جی او کمک کردم، براشون ویدیو ساختم از فعالیت هاشون بعد هم اومدم توی یه مدرسه. |||||||||||||||||jardinage||||||ordinaire|||||Je suis venu||||||||||||||je||||pour eux|vidéo|||activité||||||| ||Dehradun|||||||||||||||gardening||||||household tasks||||||||||||Ayodhya|||||||ان جی||||||||||||||| Then in Dehradun, another city in northern India, a week ago I was a person who I helped in gardening and ordinary household chores, and then I came to this city where I am now, Ayodhya in northern India, here I helped him in an NGO. I made a video for them about their activities and then I came to a school. Puis à Dehradun, une autre ville du nord de l'Inde, il y a une semaine, j'étais une personne que j'aidais dans le jardinage et les tâches ménagères ordinaires, puis je suis arrivée dans cette ville où je suis maintenant, Ayodhya dans le nord de l'Inde, ici je l'ai aidé dans un ONG J'ai fait une vidéo pour eux sur leurs activités et puis je suis allé dans une école. Toen in Dehradun, een andere stad in Noord-India, een week geleden was ik iemand die hem hielp met tuinieren en huishoudelijk werk, en toen kwam ik naar de stad waar ik nu ben, Ayudia in Noord-India, waar ik hielp bij een NGO., Ik maakte een video van hun activiteiten en kwam toen naar een school.

کاری که الان دارم انجام می دم توی یه مدرسۀ روستایی خیریه ست. ||||||||||rural|charité|est |||I have|doing|||||||charity|is What I am doing now is in a rural charity school. Ce que je fais maintenant, c'est dans une école caritative rurale. الان دارم کتابخونه شون رو سر و سامون می دم، خوشکلش می کنم رنگی رنگیش می کنم که قشنگ تر بشه، جذاب تر بشه یا مثلاً برای برای بچه های کلاس پنجم که سن پایین هستن یه ورک شاپ گذاشتم. |||||||organisation|||joli|||colorful|coloré||||beau|||attrayant||||||||||cinquième||âge|bas|||atelier|atelier| ||the library|||||in order|||making it pretty||||colorful|||||||more attractive||||||||||||||||workshop|workshop|I set Now I'm remodeling their library, I'm beautifying it, I'm painting it to make it more beautiful, more attractive, or, for example, I set up a workshop for the fifth grade children who are young. Maintenant, je rénove leur bibliothèque, je l'embellis, je la peins avec des couleurs pour la rendre plus belle, plus attrayante, ou par exemple, j'installe un atelier pour les enfants de CM2 qui sont en bas âge. Nu ruim ik hun bibliotheek op, verfraai hem, schilder hem om hem mooier, aantrekkelijker te maken, of zet bijvoorbeeld een werkplaats op voor jonge vijfde klassers. راجع به ایران گفتم، فرهنگ ایران، مردم، خیابونا، غذاها و براشون خیلی جالب بود. ||||culture||||||for them||| |||||||the streets|||||| I said about Iran, Iranian culture, people, streets, foods were very interesting for them. J'ai dit à propos de l'Iran, la culture iranienne, les gens, les rues, la nourriture étaient très intéressantes pour eux. Ik zei over Iran, de Iraanse cultuur, mensen, straten, eten en het was erg interessant voor hen. یعنی با یه کشور دیگه آشنا شدن بدون اینکه بهش سفر کرده باشن. |||||familiar||||||| It means getting to know another country without having traveled there. C'est apprendre à connaître un autre pays sans y avoir voyagé. و هر کار دیگه ای که از دستم بیاد انجام می دم. |||||||my hand|||| And I will do whatever else I can. Et je ferai tout ce que je peux d'autre. مثلاً انگلیسی حرف زدن با بچه ها برای تمرین، یا اگر که نیاز باشه تدریس هر مهارتی که بلدم یا همین ارتباط گرفتن با معلم ها، با کادر آموزشی. ||||||||pratiquer||||||enseignement||compétence|||||communication|prendre|||||personnel éducatif|éducatif ||||||||||||||teaching||skill||I know|||||||||staff| For example, speaking English with children for practice, or teaching any skills I know if needed, or communicating with teachers, with the teaching staff. Par exemple, parler anglais avec des enfants pour s'entraîner, ou enseigner toutes les compétences que je connais si nécessaire, ou communiquer avec les enseignants, avec le personnel enseignant. Bijvoorbeeld Engels spreken met kinderen om te oefenen, of, indien nodig, enige vaardigheid aanleren die ik ken, of contact opnemen met leraren met het onderwijzend personeel. همۀ اینا چیزیه که خیلی هم برای اون ها جالبه هم برای من. ||chose|||||||||| ||it's something|||||||interesting||| All this is something that is very interesting for them and for me. Tout cela est quelque chose de très intéressant pour eux et pour moi. Dit alles is zowel voor hen als voor mij erg interessant.

در کل انجام این کارهای داوطلبانه خیلی وقت ها مهارت هایی رو توی آدم نشون می ده که ممکنه قبلاً اصلاً ازش خبر نداشته. |en général||||bénévoles||||compétences|||||montre|||||précédemment|||info| |||||||||||||||||||before|||| In general, doing these voluntary tasks often reveals skills in a person that he may not have known about before. En général, faire ces tâches volontaires montre souvent des compétences chez une personne qu'il ne connaissait peut-être pas auparavant. Over het algemeen laat het doen van dit vrijwilligerswerk vaak vaardigheden zien bij een persoon die hij misschien niet eerder kende. مثلاً از باغبونی و کار تو مزرعه گرفته تا ساخت ویدیو یا مثلاً نگهداری از بچه و سالمند یا نگهداری از حیوونای خونگی یا خیلی کارهای دیگه، انواع و اقسام کارها، یعنی هر مهارتی که آدم ممکنه داشته باشه. ||jardinage||||ferme|||||||entretien||||person âgée||entretien||animaux|animaux domestiques||très|||divers types||divers types||||une compétence||||| ||||||farm|||||||||||the elderly||||animals|pets|||||||varieties||||||||| For example, from gardening and working in the farm to making videos, for example, taking care of children and the elderly, taking care of pets, or many other jobs, all kinds of jobs, that is, any skill a person may have. Par exemple, du jardinage et du travail à la ferme à la réalisation de vidéos, par exemple, s'occuper des enfants et des personnes âgées, s'occuper des animaux domestiques ou de nombreux autres emplois, toutes sortes d'emplois, c'est-à-dire toutes les compétences qu'une personne peut avoir.

توی قسمت بعدی همچنان راجع به سفر حرف می زنم، موضوعی که خیلی مورد علاقه م هست و دوست دارم درباره ش بگم. |part||toujours|concernant||||||sujet|||concern||||||||| ||||||||||||||interest|me||||||it| In the next part, I will continue to talk about travel, a topic that I like very much and I like to talk about it. Dans la prochaine partie, je continuerai à parler de voyage, un sujet que j'affectionne beaucoup et dont j'aime beaucoup parler. In het volgende deel zal ik verder praten over reizen, een onderwerp waar ik erg in geïnteresseerd ben en waarover ik het graag zou willen hebben. پس فعلاً تا بعد. So for now until later. Donc pour l'instant jusqu'à plus tard.