×

Vi använder kakor för att göra LingQ bättre. Genom att besöka sajten, godkänner du vår cookie policy.


image

School of proficiency, چگونه چین ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2)

چگونه چین ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2)

سلسله تانگ و سانگ فکر کردند

چه جوری میتوانیم مالیات بگیریم ؟

برای اولین بار آمدند مالیات گمرکی را فراهم کردند

یعنی می گفتند آقا مالیاتی که پایانه ها از مردم می گیرند

یعنی تو تاجری نمیخواهد روی یک عدد ثابتی مالیات بدهی

براساس گمرکی و براساس جنسی که میبری ومی آوری

بیا و مالیات بده

که بهش می گفتند مالیات سرانه

این از نکته های جالب این سلسله بود

حالا به شما میگویم اینها به چه درد ما می خورد

یکی از چیزهایی که در مملکت ما باید باشد

اگر میخواهیم اقتصاد ما درست شود

انتقال راحت باشد

حمل و نقل درست باشد

در تجارت اگر حمل و نقل درست نباشد

تجارتی شکل نمی گیرد

یکی از دلایلی هم که الان چین خیلی محکم ایستاده

که راه ابریشم درست شود

و این جاده راه ابریشم برای تجارت همین است

چین می داند برای این که ... خودش پیشرفت کرد

چون یک شاهراه اقتصادی به یک راههای اقتصادی خوبی برای حمل و نقل درست کرد

پس اگر در کل دنیا هم بخواهد

سیطره و سلطه ای داشته باشد

نیاز به راه ابریشم دارد

نکته بعدی

کار خیلی جذابی که در سلسله تانگ و سانگ شکل گرفت

ضرب سکه است

بیشترین ضربه سکه در سلسله های قدیمی چین در سلسله تانگ و سانگ بوده

اینها آمدند تعداد زیادی سکه ضرب کردند

و در اقتصاد پول تزریق کردند

ببینید ان زمانی که نه اروپایی بوده و نه این عناصر اقتصادی بوده

چه قدر قشنگ چینیها به این نکته رسیدند

ضرب سکه و بعد وارد کردن آن به بازار مالی و استفاده کردن از آن

در تجارت

و نکته بعدی این که آمدند سازمانهای نظارتی محلی شکل دادند

یعنی چی؟ آمدند گفتند هر بازاری یک ناظر خودش را داشته باشد

بعد آن ناظر نظارت می کرد که کسی کم فروشی نکند

کسی احتکار نکند

و همه این قوانین آزام آرام نسبت به زمان شکل گرفت

حالا از اینجا به بعد می رویم سراغ گسترش هنر تجارت دردوره سانگ

میخواهیم قوانین تجارتی را که آن دوره بوده بررسی کنیم

از این دوره چیزهایی یاد بگیریم

تاریخ را ورق می زنیم و مرور می کنیم

اولین کاری که این سلسله سانگ کرد

کار بسیار جالبی بود

هر نوع اوری شکل میگیرد

می آید در امپراطوری

این می شود یک کتاب و این می ماند

و در تمام سطح کشور این کتاب باید پخش شود

ببینید چه قدر جالب است

دیدید در این فیلمهای کره ای و چینی به مشکلی که برمی خورند

در کتابخانه ها ببینید ، در کدام کتاب راهکار هست ، دقیقا همین است

می آمدند می گفتند کسی سیل بند ساخته است

یک منطقه خوب کشاورزی در سلسله سانگ بوده است

به اسامی اش نمی پردازم خیلی پیچیده است

یک منطقه خوب کشاورزی در سلسله سانگ

منطقه ای بوده که برآورد کرده بودند

اینجا اگر بشود کشاورزی کرد

خیلی محصول می دهد

می تواند کل چین با آن جمعیت

که حتی اون زمان هم که جمعیتش زیاد بوده ، تامین کند

ولی می دیدند اینجا مرتب سیل می آید

نمیشود اینجا کشاورزی کرد وقتی سیل می آید

اتفاقی افتاد یک کسی یک سیل بند ابداع کرد

یک نوع آوری به وجود آورد

آمدند آنجا ، آن سیل بند را کنترل کردند

حالا بقیه جاهای چین هم این کتاب می رفت و سیل بند درست می کردند

دیگر در چین سیل نمی آمد و باعث پیشرفتش می شد

یعنی چی؟ یعنی کتب که داشتند و نوع آوری هایشان راتبدیل به کتاب میکردند

علم را نشر می دادند

دیگر در این مملکت نیست

الان برنج کاره برنج می کارد

می پرسند شما چی کار میکنید برنجت با کیفیت و خوب است

یک رازی دارد

حالا بگو نه ، برندم خراب می شود

راز من این است که من گران تر می فروشم

در صورتی که این دقیقا در چین آمد واین را حذف کرد

گفت یک نوع آوری که کسی دارد

همه باید آن را یاد بیگرند

واز آن استفاده کنند

چرا؟ چون ما هدفمون فردی نیست

اگر ما کشورمون، چینیها می گویند ،

اگر کشورمون در مسئله تولید برنج خود کفا بشود

قدرت امپراطوری و کشورمون می رود بالاتر

پس ما این کار را میکنیم

اگر من یک راهکاری به دست آوردم که برنج بهتر به عمل می آمد

به بغلی میگویم به کشاورز می گوید

همه ما خودکفا می شویم ، کشور که قوی شود من هم قوی می شوم

تو ایران نه ،

طرف یک چیزی دارد که میتواند کمک کند

به بقیه هیچ جوره نمی دهد

چون می گوید اگر من پیشرفت کند ، من جا میمونم

این اشتباه است

ما باید حساب کنیم

در هر موردی

اگر ما خودکفا بشویم

کشور خودکفا بشود ، کشور قوی میشود

پس زندگی ما هم بهتر می شود

قوی می شود

اینها که شکل گرفت باعث شد توسعه به وجود بیاید

بعد همین نوع آوری ها باعث می شود

برای اولین بار صنایع ذغال سنگ و آهن در چین اولین بار شکل گرفته

و چین بوده که مبدع این قضیه بوده است

و بیشترین تولید را داشته و باعث شده

پیشرفت بکند

و قبل از این که انقلاب صنعتی بیاید و این قدر آهن در اروپا و دنیا مصرف شود

در چین مصرف می شده

و همین ها باعث کار آفرینی شده

باعث تولید ارزش شده

و چین از سلسله تانگ و سانگ ...... یک جمله به شما بگویم

چین پس از سلسله تانگ و سانگ یاد گرفت

هنر تجارت را ترجیح داد به هنر جنگیدن

کاری که ایرانی جماعت چند هزار سال هست به آن نرسیده

هنر تجارت داشته باش

پول دربیاور ، همه کشورها از تو تبعیت می کنند

هنر جنگ را بگذار کنار

چینی ها آمدند و گفتند ما این همه جنگیدیم

در سلسله هان ، در سلسله چین ، چی شد؟ هیچی

آمدند گفتند در سلسله تانگ و سانگ تجارت گسترش پیدا کرده

برنج تولید شد

نو آوری زیاد شد

ذغال سنگ ، آهن چه قدر پولدار شدیم

چه قدر ثروتمند شدیم ؟ چه قدر زندگیمون بهتره

دیگه نجنگیدیم

حالا چین چرا الان پیشرفت کرده ؟

بروید تاریخ را بخوانید و ببینید چند سال است

کل چین مستقیم و غیر مستقیم

خودش را درگیر جنگی نکرده است

پولش را خرج جنگی نکرده است

خرج تجارتش کرده

خرج پیشرفتش کرده

آمریکا گنده تر نداریم که

پولش را خرج جنگ کرد

به این بدبختی افتاد

از چین عقب افتاده است

زندگی همین است

هر کشوری که پولش را خرج جنگ میکند بیچاره است

هر کشوری که پولش را صرف تجارت کند پیروز است

پس از سلسله تانگ و سانگ یاد گرفتیم

هنر تجارت را جایگزین هنر جنگ کنیم

در زندگی شخصیتون هم این باشه ، تاجر خوبی باشید تا جنگجوی خوبی

بریم جلوتر

میخواهیم از اینجا به بعد بررسی کنیم که چگونه پولدار شدند

چه اصولی را چینیها در تاریخ در تانگ و سانگ و پس از آن رعایت کردند که پولدار شدند

حالا برویم سراغ چگونه پول دار شدن چینی ها

این بخش آخر این پارت هست

در بخشهای بعدی سلسله های دیگر چین و تا اینجای چین را بررسی میکنیم

تا الان ببینید چه قدر چیزهای خوب یاد گرفتید

اولین نکته توی امپراطوری یک رسم بود

آنها می آمدند اصول تجارت را کتاب می کردند و بین تجار پخش میکردند

که همه از یک اصل پیروی بکنند

اصول ثابتی را آموزش دهند

یعنی می آمدند اصل اول

امپراطوری کتاب چاپ میکرد

پس یکی از ضعفهای ما این است که دانش وجود ندارد

هر کسی هم شده من پولدار شدن یاد می دهم

ثروت یاد می دهم

این چرت و پرت ها و اراجیف چیست ؟

تجارت یک علم است باید حداقل پنج سال ، شش سال دود چراغ بخورید تا بتوانید تاجر شوید

مثلا شما با پکیج طرف را پولدار کنید

نمی دونم ... من قدمت چند هزار ساله چین را خواندم

به چنین چیزی نرسیدم

دوستان چی خوانده اند و به آن رسیده اند

نکته دوم ، اصل دومی که هر تاجر چینی رعایت می کند

برای پولدار شدن که این باعث می شود کل چین پولدار شود

از تجارب سایر تاجرهای قدیمی استفاده می کنند

یعنی چی؟ یکی از اصول تجارت چیست ؟

این هست که میگویند تو باید یک چیزی که یک جایی خیلی فراوان است

ارزان است ، بخرید

ببری یک جایی که خیلی آن کمتر هست بفروشید

مثلا شمال ایران برنج زیاد هست

قیمت آنجا کمتر است ؟

اگر شما آن برنج را ببرید تبریز

چون دورتر است و آنجا برنجی کاشته نمی شود

قیمتش بالطبع بالاتر است

خب چین هم همین است

چینیهای قدیم چه طوری می دانستند

این اینجا زیاد است

آنجا کم است

و این را تجارت کنند

نمی رفتن خودشون تحقیق کنند

و خودش را به آب و آتش بزند

می رفتند از تجارب تاجرهای قدیمی یاد می گرفتند

چه جوری ؟ امپراطوری

تاجرهای قدیمی را ملزم کرده بود

تجارب خود را بنویسید

خیلی از کتابهای چینی من رفتم خوندم

که مثلا در قدیم فلان تاجر گفته اینجا چایی زیاد است

اینجا چایی کم است

می توانید از اینجا تجارت کنید

او هم این را می خرید

طرف حسابش یک سیستم حمل و نقلی داشت

با سیستم حمل و نقل می برد و ان را گران تر می فروخت

شاید الان بگویید این کار اشتباه است

تولید ارزش است

شما چیزی را که جایی زیاد بوده است

کلی حمل و نقل کردید

بردی با کلی سختی پس باید پول بیشتری بگیرید

پس استفاده از تجربه تاجرهای قدیم

یادتون باشد که شما استفاده کنید از تجربه کسانی که در تجارت و کسب و کار هستند

نکته بعدی :خیلی نکته جالبی است

اصلا من این را در کتب چینی دیدم

واقعا از سرم دود بلند شد

حرف تازه وارن بافت است

می گوید در مورد کالایی که از آن شناخت ندارید

در آن مورد فعالیت نکنید و خرید و فروش نکنید

جالب است وارن بافت میگوید در میدان قابلیت های خودتون بجنگید

هر چه قدر می خواهد بزرگ باشد

نروید در میدان دیگری که اصلا بلد نیستید

چینی ها هم همین را می گویند

وقتی تو یک کالایی را نمی شناسی

نرو سراغش

نرو سراغ تجارتش

این هم اصل بعدی

در مورد کالایی که اگاهی نداری

نمی رویم ، اول می رویم آگاهی پیدا میکنیم

دود چراع را می خوریم

راجع به آن کالا ، بعد می رویم در میدانش کار جدی میکنیم

نکته بعدی

افزایش دانش و مهارت

از اصولی بوده که چینی ها رعایت می کنند

یعنی شما آپدیت تر ، به روز تر ، عالم تر از تاجران چینی نمی بینید

شما تاجرهای چینی را ببین

شما می مانید که چه قدر این فرد به روز و آپدیت است

نکته بعدی ، به عنوان یک تاجر شما باید دلایل تغییر قیمت را بدانید

در کتاب چینی گفته که

خشکسالی می شود

باید منشاء آن را بدانید

باران زیاد می آید

اتفاق برای محصولات کشاورزی می افتد

باید بفهمید

که سرمنشاء های تغییر قیمت کجاست

که نتیجتا بتوانید بیزینس خودت را مدیریت کنی

اصل بعدی که خیلی مهم است

چینیها مرید بودا هستند

آدمهای اهل دعا هستند

آدمهای اهل اتصال هستند

اینها همچنین اصل تجارتی دارند

می گویند دعا کردن در امور تجاری ممنوع

اصل جالبی است

یعنی چی؟ میگوید یک جایی در یک منطقه ای برنج کم است

باران نیامده ، برنج کم است

در یک منطقه ای باران زیاد آمده و برنج زیاد است

این که باران کم امده

که نباید دعا کند

برای گرسنگی اش

باید برود برنج را از آنجایی که بیشتر امده بیاورد

یعنی چی؟ در واقع این جمله در قرآن هم هست

کل ارض واسعه

حالا یک سری از بابت مهاجرت این را استفاده میکنند

ولی من چیز دیگری میگویم

میگویم نعمتها در کره زمین پراکنده است

حالا تو اگر یک چیز را نداری نباید بشینی دعا کنی

باید از یک جای دیگر کرده زمین بیاورید آنجا

مثال می زنم

آمریکاییها ایده جالبی دارند

می گویند مردم ما شاید زیاد باهوش نباشند

شاید زیاد عالم نباشند

شاید زیاد دانشمند نباشند

ما غصه نمیخوریم ، می رویم دانشمندانی را از ایران می آوریم

دانشمندان را از فلان کشور بدبخت و بیچاره می آوریم آنجا

استفاده میکنیم

خیلی راحت و خیلی قوی

پس دعا کردن در امور تجاری ممنوع

باران نمی آید شما نباید دعا کنید

یک امر تجاری است و شما باید مصرف آب آن شهری را که در آن باران نمی اید

مصرف آب متعادل بکنی

کار جایگزین برای آن درست کنی

کشاورزی از آنجا حذف بکنی

مردم اندازه شرب و زندگی شان

قطعا دارند

چیزهایی که برای زندگیشون لازم دارند از جاهای پر آب تر


چگونه چین ثروتمند ترین کشور دنیا شد؟ (2) How did China become the richest country in the world? (2) Hur blev Kina det rikaste landet i världen? (2)

سلسله تانگ و سانگ فکر کردند the tang & sang dynasties thoght

چه جوری میتوانیم مالیات بگیریم ؟ how can we tax?

برای اولین بار آمدند مالیات گمرکی را فراهم کردند for the first time , it provided customs tax

یعنی می گفتند آقا مالیاتی که پایانه ها از مردم می گیرند that is , the taxes that terminals charge people

یعنی تو تاجری نمیخواهد روی یک عدد ثابتی مالیات بدهی you are a businessman , you so not want to tax a fixed number regularly

براساس گمرکی و براساس جنسی که میبری ومی آوری besed on the customs & goods you bring & take

بیا و مالیات بده come & pay taxes

که بهش می گفتند مالیات سرانه it was called per capita tax

این از نکته های جالب این سلسله بود this was one of the interesting points of this series

حالا به شما میگویم اینها به چه درد ما می خورد i will tell you how these benefit us

یکی از چیزهایی که در مملکت ما باید باشد if we want our economy to be right in our country

اگر میخواهیم اقتصاد ما درست شود that is , the ways are right

انتقال راحت باشد convenient & correct transportation

حمل و نقل درست باشد

در تجارت اگر حمل و نقل درست نباشد if the transportation is not correct , no business will be formed

تجارتی شکل نمی گیرد

یکی از دلایلی هم که الان چین خیلی محکم ایستاده

که راه ابریشم درست شود

و این جاده راه ابریشم برای تجارت همین است that's it

چین می داند برای این که ... خودش پیشرفت کرد china itself progressed

چون یک شاهراه اقتصادی به یک راههای اقتصادی خوبی برای حمل و نقل درست کرد because it had created good economic routes for transportation

پس اگر در کل دنیا هم بخواهد so if he wants the whole world to have a dominance

سیطره و سلطه ای داشته باشد

نیاز به راه ابریشم دارد needs this way silk

نکته بعدی the next point is the very interesting work that took palce in the song & tang dynasty

کار خیلی جذابی که در سلسله تانگ و سانگ شکل گرفت

ضرب سکه است

بیشترین ضربه سکه در سلسله های قدیمی چین در سلسله تانگ و سانگ بوده the highest number of coins minted in the chinese dynasties was in the Tang & Sung

اینها آمدند تعداد زیادی سکه ضرب کردند because they came , they minted a lot of coins

و در اقتصاد پول تزریق کردند they injected money into the economy

ببینید ان زمانی که نه اروپایی بوده و نه این عناصر اقتصادی بوده although it was neither European nor economic elements

چه قدر قشنگ چینیها به این نکته رسیدند how beutiful the chinese achieved this

ضرب سکه و بعد وارد کردن آن به بازار مالی و استفاده کردن از آن

در تجارت

و نکته بعدی این که آمدند سازمانهای نظارتی محلی شکل دادند they formed regulatory & local organizations

یعنی چی؟ آمدند گفتند هر بازاری یک ناظر خودش را داشته باشد that is , each market has a specific observer

بعد آن ناظر نظارت می کرد که کسی کم فروشی نکند & that overseer made sur that no one was underselling or hoarding

کسی احتکار نکند

و همه این قوانین آزام آرام نسبت به زمان شکل گرفت & all these rules were formed slowly over time

حالا از اینجا به بعد می رویم سراغ گسترش هنر تجارت دردوره سانگ from here we come to the part where we talk about the middle ground

میخواهیم قوانین تجارتی را که آن دوره بوده بررسی کنیم examine the commercial laws of thet period

از این دوره چیزهایی یاد بگیریم let's learn something from this course

تاریخ را ورق می زنیم و مرور می کنیم we are flipping through history to learn

اولین کاری که این سلسله سانگ کرد the first thing the sung dynasty did

کار بسیار جالبی بود and it was a very interesting job

هر نوع اوری شکل میگیرد every form of creation enters the empire

می آید در امپراطوری and it turns into a book

این می شود یک کتاب و این می ماند and stays

و در تمام سطح کشور این کتاب باید پخش شود and this book should be distributed all over the country

ببینید چه قدر جالب است see how intresting it is

دیدید در این فیلمهای کره ای و چینی به مشکلی که برمی خورند be careful when encounter a problem in Korean & Chinese films

در کتابخانه ها ببینید ، در کدام کتاب راهکار هست ، دقیقا همین است they say go to libraries & see which book works this is exactly the solution

می آمدند می گفتند کسی سیل بند ساخته است they said the someone had built a dam

یک منطقه خوب کشاورزی در سلسله سانگ بوده است it was a good agricultural area in the sung dynasty

به اسامی اش نمی پردازم خیلی پیچیده است i don't mention names too much , it is very complicated

یک منطقه خوب کشاورزی در سلسله سانگ it was a good agricultural area in the sung dynasty

منطقه ای بوده که برآورد کرده بودند it was estimated that agriculture could be done here if possible

اینجا اگر بشود کشاورزی کرد

خیلی محصول می دهد it gives a lot of product

می تواند کل چین با آن جمعیت and it can supply the whole of china with the same large population

که حتی اون زمان هم که جمعیتش زیاد بوده ، تامین کند

ولی می دیدند اینجا مرتب سیل می آید but they saw floods coming here

نمیشود اینجا کشاورزی کرد وقتی سیل می آید agricultural can no longer be cultivated here

اتفاقی افتاد یک کسی یک سیل بند ابداع کرد what happened was that someone came & invented the flood

یک نوع آوری به وجود آورد created a typology

آمدند آنجا ، آن سیل بند را کنترل کردند with that , they controlled the floodgates & agriculture expanded

حالا بقیه جاهای چین هم این کتاب می رفت و سیل بند درست می کردند the book went to other parts of china other degrees also made shale

دیگر در چین سیل نمی آمد و باعث پیشرفتش می شد china was not flooded all the time he was constantly improving it

یعنی چی؟ یعنی کتب که داشتند و نوع آوری هایشان راتبدیل به کتاب میکردند what does it mean? that is , the book they had turned their inventions into books

علم را نشر می دادند they published science

دیگر در این مملکت نیست something that is not in our country

الان برنج کاره برنج می کارد now working rice sows rice

می پرسند شما چی کار میکنید برنجت با کیفیت و خوب است

یک رازی دارد

حالا بگو نه ، برندم خراب می شود so come & say

راز من این است که من گران تر می فروشم he says to reveal the secret , he has ruined his brand

در صورتی که این دقیقا در چین آمد واین را حذف کرد as china removed this item

گفت یک نوع آوری که کسی دارد he said that when someone has a type , everyone shpould learn it

همه باید آن را یاد بیگرند

واز آن استفاده کنند

چرا؟ چون ما هدفمون فردی نیست because our goal is not individual

اگر ما کشورمون، چینیها می گویند ، if our country becomes self sufficient in rice production

اگر کشورمون در مسئله تولید برنج خود کفا بشود be self sufficient in rice production

قدرت امپراطوری و کشورمون می رود بالاتر the power of our empire & country is rising

پس ما این کار را میکنیم so we do that

اگر من یک راهکاری به دست آوردم که برنج بهتر به عمل می آمد if i come up with something out of the ordinary , then they have to re- think their position

به بغلی میگویم به کشاورز می گوید i tell my coleague or neihbor

همه ما خودکفا می شویم ، کشور که قوی شود من هم قوی می شوم we all become self sufficient , the country becomes stronger , i become stronger

تو ایران نه ، no in iran , one has something that can help others

طرف یک چیزی دارد که میتواند کمک کند

به بقیه هیچ جوره نمی دهد it does not give any kind

چون می گوید اگر من پیشرفت کند ، من جا میمونم why? because he says if he progresses , i will stay

این اشتباه است well this is wrong and we have to calculate

ما باید حساب کنیم

در هر موردی in any case , if we becom self sufficient

اگر ما خودکفا بشویم

کشور خودکفا بشود ، کشور قوی میشود

پس زندگی ما هم بهتر می شود

قوی می شود these is forming , gave ride to development

اینها که شکل گرفت باعث شد توسعه به وجود بیاید

بعد همین نوع آوری ها باعث می شود it was these innovation that led to china's first emergence of coal & iron industries

برای اولین بار صنایع ذغال سنگ و آهن در چین اولین بار شکل گرفته

و چین بوده که مبدع این قضیه بوده است and china was its creator

و بیشترین تولید را داشته و باعث شده china has the most production & has made progress

پیشرفت بکند

و قبل از این که انقلاب صنعتی بیاید و این قدر آهن در اروپا و دنیا مصرف شود the industrial revolution came and so much iron was consumed in europe & the world

در چین مصرف می شده consumed in china

و همین ها باعث کار آفرینی شده and that led to enterpreneurship

باعث تولید ارزش شده production became value

و چین از سلسله تانگ و سانگ ...... یک جمله به شما بگویم and china from the tang & sung dynasties let me say a sentence from this series

چین پس از سلسله تانگ و سانگ یاد گرفت china learned after the tang & sung dynasties

هنر تجارت را ترجیح داد به هنر جنگیدن he preferred the art of trade to the art of fighting

کاری که ایرانی جماعت چند هزار سال هست به آن نرسیده what the iranians have not done for thousands of years

هنر تجارت داشته باش do business , make money all countries follow you

پول دربیاور ، همه کشورها از تو تبعیت می کنند

هنر جنگ را بگذار کنار

چینی ها آمدند و گفتند ما این همه جنگیدیم the chinese came & said we fought so much in the Han dynasty

در سلسله هان ، در سلسله چین ، چی شد؟ هیچی what happened in the chinese dynasty ? nothing

آمدند گفتند در سلسله تانگ و سانگ تجارت گسترش پیدا کرده they came & said that trade expanded in the Tang & sung dynadties

برنج تولید شد Rice was pruduced & innovation increased

نو آوری زیاد شد

ذغال سنگ ، آهن چه قدر پولدار شدیم coal & iron & they thoght how rich they were

چه قدر ثروتمند شدیم ؟ چه قدر زندگیمون بهتره how rich we are & how much better our lives are

دیگه نجنگیدیم we did not fight anymore

حالا چین چرا الان پیشرفت کرده ؟ now China has made progress

بروید تاریخ را بخوانید و ببینید چند سال است go read the date and you see, for several years

کل چین مستقیم و غیر مستقیم all of china has not directly or indirectly engaged in any war

خودش را درگیر جنگی نکرده است

پولش را خرج جنگی نکرده است he didn't his money fighting

خرج تجارتش کرده has spent on trade

خرج پیشرفتش کرده ha has spent his progress

آمریکا گنده تر نداریم که bigger than America we don't have

پولش را خرج جنگ کرد he spent his money on the war and fell into this misery

به این بدبختی افتاد

از چین عقب افتاده است

زندگی همین است that's life

هر کشوری که پولش را خرج جنگ میکند بیچاره است every country that spends its money on war is miserable

هر کشوری که پولش را صرف تجارت کند پیروز است every country that spends its money on trade wins

پس از سلسله تانگ و سانگ یاد گرفتیم we learned from the tang & sung dynasties

هنر تجارت را جایگزین هنر جنگ کنیم replace the art of trade with the art of war

در زندگی شخصیتون هم این باشه ، تاجر خوبی باشید تا جنگجوی خوبی be a good businessman in your personal life as long as you want to be a good fighter

بریم جلوتر let's go further

میخواهیم از اینجا به بعد بررسی کنیم که چگونه پولدار شدند we want to look at how they got rich from now on

چه اصولی را چینیها در تاریخ در تانگ و سانگ و پس از آن رعایت کردند که پولدار شدند what principles did the chines follow in history in tang & sung ?

حالا برویم سراغ چگونه پول دار شدن چینی ها now let's look at how the chinese get rich

این بخش آخر این پارت هست this is the last section of this part

در بخشهای بعدی سلسله های دیگر چین و تا اینجای چین را بررسی میکنیم the following sections examine the other dynasties of china & so far china

تا الان ببینید چه قدر چیزهای خوب یاد گرفتید see how good things you learned from now on it will be great

اولین نکته توی امپراطوری یک رسم بود the first thing in the empire was a custom , they came

آنها می آمدند اصول تجارت را کتاب می کردند و بین تجار پخش میکردند they wrote the principles of trade in books & distributed them among merchants

که همه از یک اصل پیروی بکنند that everyone follow the same principle

اصول ثابتی را آموزش دهند teach fixed principles

یعنی می آمدند اصل اول

امپراطوری کتاب چاپ میکرد

پس یکی از ضعفهای ما این است که دانش وجود ندارد one of the weaknesses is that there is on knowledge

هر کسی هم شده من پولدار شدن یاد می دهم everyone says i learn to get rich

ثروت یاد می دهم don't say thses beseless things

این چرت و پرت ها و اراجیف چیست ؟

تجارت یک علم است باید حداقل پنج سال ، شش سال دود چراغ بخورید تا بتوانید تاجر شوید trade is a science you have to work hard for at least five or six years so you can become a businessman unless it is spurious

مثلا شما با پکیج طرف را پولدار کنید make money with a support package

نمی دونم ... من قدمت چند هزار ساله چین را خواندم i read china thousand of years old and came up with nothing

به چنین چیزی نرسیدم don't know what my friends have read & come to this conclusion

دوستان چی خوانده اند و به آن رسیده اند

نکته دوم ، اصل دومی که هر تاجر چینی رعایت می کند the second principle that every chinese businessman follows

برای پولدار شدن که این باعث می شود کل چین پولدار شود it is to get rich , which makes the whole of china rich

از تجارب سایر تاجرهای قدیمی استفاده می کنند they use the experience of other old traders

یعنی چی؟ یکی از اصول تجارت چیست ؟ one of the principles of business is that

این هست که میگویند تو باید یک چیزی که یک جایی خیلی فراوان است you have to buy something that is plentiful & cheap somewhere

ارزان است ، بخرید

ببری یک جایی که خیلی آن کمتر هست بفروشید

مثلا شمال ایران برنج زیاد هست

قیمت آنجا کمتر است ؟

اگر شما آن برنج را ببرید تبریز if we take rice to tabriz

چون دورتر است و آنجا برنجی کاشته نمی شود because it is farther away & rice is not planted , the price goes up

قیمتش بالطبع بالاتر است

خب چین هم همین است

چینیهای قدیم چه طوری می دانستند how did the chinese know in the past that this product is rare here ?

این اینجا زیاد است that one is a lot of product there

آنجا کم است they should trade this product

و این را تجارت کنند

نمی رفتن خودشون تحقیق کنند they did not like to do research and bother themselves

و خودش را به آب و آتش بزند

می رفتند از تجارب تاجرهای قدیمی یاد می گرفتند

چه جوری ؟ امپراطوری

تاجرهای قدیمی را ملزم کرده بود

تجارب خود را بنویسید to write their experiences

خیلی از کتابهای چینی من رفتم خوندم in many chinese books i have read

که مثلا در قدیم فلان تاجر گفته اینجا چایی زیاد است for example in the past , a businessman said that there is a lot of tea here

اینجا چایی کم است there is little tea here

می توانید از اینجا تجارت کنید you can trade here

او هم این را می خرید he buys it too

طرف حسابش یک سیستم حمل و نقلی داشت that person had a transportation system in his account

با سیستم حمل و نقل می برد و ان را گران تر می فروخت he takes the product through the transportation system & sells it more expensively

شاید الان بگویید این کار اشتباه است you may now say that this is wrong

تولید ارزش است production of value

شما چیزی را که جایی زیاد بوده است you did something that was too much somewhere

کلی حمل و نقل کردید you transported with great difficulty

بردی با کلی سختی پس باید پول بیشتری بگیرید so you have to get more money

پس استفاده از تجربه تاجرهای قدیم so use the experience of old merchants

یادتون باشد که شما استفاده کنید از تجربه کسانی که در تجارت و کسب و کار هستند you can always use the experience of those who are in business

نکته بعدی :خیلی نکته جالبی است next point this point is so intresting

اصلا من این را در کتب چینی دیدم i was amazes when i saw it in chinese books

واقعا از سرم دود بلند شد

حرف تازه وارن بافت است

می گوید در مورد کالایی که از آن شناخت ندارید says about a product you don't know

در آن مورد فعالیت نکنید و خرید و فروش نکنید don't engage in any activity or trade

جالب است وارن بافت میگوید در میدان قابلیت های خودتون بجنگید warren buffett says fight in the arena of your abilities

هر چه قدر می خواهد بزرگ باشد as big as he wants to be

نروید در میدان دیگری که اصلا بلد نیستید don't enter another field that you don't know at all

چینی ها هم همین را می گویند the chinese say the same thing

وقتی تو یک کالایی را نمی شناسی if you don't know a product , don't go to it

نرو سراغش

نرو سراغ تجارتش don't trade with it

این هم اصل بعدی this is the next principle

در مورد کالایی که اگاهی نداری we don't trade in goods that we don't know about

نمی رویم ، اول می رویم آگاهی پیدا میکنیم we become aware

دود چراع را می خوریم we have been working for several years

راجع به آن کالا ، بعد می رویم در میدانش کار جدی میکنیم then we do some work in that area

نکته بعدی increase knowledge & skills

افزایش دانش و مهارت

از اصولی بوده که چینی ها رعایت می کنند

یعنی شما آپدیت تر ، به روز تر ، عالم تر از تاجران چینی نمی بینید you don't see more up to date & updated & more knowledgeable than chinese businessmen

شما تاجرهای چینی را ببین chinese is up to date & updated

شما می مانید که چه قدر این فرد به روز و آپدیت است

نکته بعدی ، به عنوان یک تاجر شما باید دلایل تغییر قیمت را بدانید

در کتاب چینی گفته که

خشکسالی می شود

باید منشاء آن را بدانید

باران زیاد می آید it rains a lot & it happens to agricultural products

اتفاق برای محصولات کشاورزی می افتد

باید بفهمید

که سرمنشاء های تغییر قیمت کجاست

که نتیجتا بتوانید بیزینس خودت را مدیریت کنی

اصل بعدی که خیلی مهم است the next principle is very important

چینیها مرید بودا هستند the chinese are followers of the buddha

آدمهای اهل دعا هستند they are people of prayer and connection

آدمهای اهل اتصال هستند

اینها همچنین اصل تجارتی دارند they have such a commercial principle

می گویند دعا کردن در امور تجاری ممنوع praying in business is forbidden

اصل جالبی است see how interesting this principle is

یعنی چی؟ میگوید یک جایی در یک منطقه ای برنج کم است somewhere in an area where rice is scarce

باران نیامده ، برنج کم است it is not raining , the rice is low

در یک منطقه ای باران زیاد آمده و برنج زیاد است another area has a lot of rain & a lot of rice

این که باران کم امده the rain is so low that you should not pray

که نباید دعا کند

برای گرسنگی اش

باید برود برنج را از آنجایی که بیشتر امده بیاورد he has to go and get the rice from where it came most

یعنی چی؟ در واقع این جمله در قرآن هم هست this sentence is also in the Quran : " God's earth is vast"

کل ارض واسعه

حالا یک سری از بابت مهاجرت این را استفاده میکنند some people use this to migrate

ولی من چیز دیگری میگویم now i say something else

میگویم نعمتها در کره زمین پراکنده است blessing are scattered on the planet

حالا تو اگر یک چیز را نداری نباید بشینی دعا کنی if you don't have something , you should not pray

باید از یک جای دیگر کرده زمین بیاورید آنجا you have to bring the earth from another place & put it there

مثال می زنم for example : American have an interesting idea

آمریکاییها ایده جالبی دارند

می گویند مردم ما شاید زیاد باهوش نباشند they say our people may not be very smart

شاید زیاد عالم نباشند they may not be very knowledgeable

شاید زیاد دانشمند نباشند we don't grieve

ما غصه نمیخوریم ، می رویم دانشمندانی را از ایران می آوریم we are going scientists from Iran

دانشمندان را از فلان کشور بدبخت و بیچاره می آوریم آنجا we bring scientists from miserable countries here & use them

استفاده میکنیم

خیلی راحت و خیلی قوی very comfortable & very strong

پس دعا کردن در امور تجاری ممنوع praying in business is forbidden

باران نمی آید شما نباید دعا کنید for example , it does not rain , you should not pray

یک امر تجاری است و شما باید مصرف آب آن شهری را که در آن باران نمی اید

مصرف آب متعادل بکنی

کار جایگزین برای آن درست کنی

کشاورزی از آنجا حذف بکنی

مردم اندازه شرب و زندگی شان people have the size of life and drinking

قطعا دارند

چیزهایی که برای زندگیشون لازم دارند از جاهای پر آب تر from places that are full of water