×

Vi använder kakor för att göra LingQ bättre. Genom att besöka sajten, godkänner du vår cookie-policy.

image

History of Iran, History of Iran 17

History of Iran 17

سلام. رسیدیم به دوران حکومت قاجار. ایل قاجار یکی از ایل های ترک تبار ایران بود. آقا محمدخان، پسر یکی از رؤسای این ایل، پس از شکست آخرین فرمانروای زندیه به قدرت رسید. او حکومت قاجار را تأسیس کرد. و تهران را به پایتختی خود انتخاب کرد. آقا محمدخان مردی تندخو و بی رحم بود. و سرانجام به دست خدمتکارانش کشته شد. پس از او برادرزاده اش فتحعلی شاه، به قدرت رسید.

همان طور که قبلاً گفتم، انقلاب صنعتی موجب توجه کشورهای اروپايی به ديگر مناطق جهان برای کسب منافع اقتصادی شده بود. در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار، فرانسه، انگلستان و روسيه می کوشيدند تا ضمن سلطه بر ايران، مانع نفوذ ديگری بشوند. در نتيجه، ايران عرصهٔ رقابت سياسی، نظامی و اقتصادی آنها شد.

در اين زمان، هند بزرگ ترين مستعمرهٔ انگلستان بود. در ابتدای سلطنت فتحعلی شاه، فرانسه تحت رهبری ناپلئون بُناپارت به شدت با انگلستان و روسيه رقابت داشت. ناپلئون درصدد بود با خارج کردن هند از چنگ انگلستان، ضمن توسعهٔ مستعمرات خود، رقيب خود را نيز ضعيف کند. ايران مناسب ترين راه برای رسيدن فرانسه به هند بود. به همین دلیل، ناپلئون می خواست ٔبا حکومت قاجار رابطۀ دوستانه برقرار کند.

هم زمان، روس ها هم اقدام به پيشروی در خاک ايران کردند. به همین جهت، روسيه دشمن مشترک ايران و فرانسه محسوب می شد. فتحعلی شاه که در مقابله با روسيه ناتوان بود، پيشنهاد دوستی فرانسه را پذيرفت. سرانجام، قراردادی بين ايران و فرانسه بسته شد. بر اساس اين قرارداد، حکومت ايران متعهد شد به فرانسه اجازه دهد از خاک ايران به سوی هندوستان لشکرکشی کند. و فرانسه هم تعهد کرد که تجهيزات نظامی به ايران بدهد. و ايران را در مقابل روسيه ياری کند. اما اندکی بعد، ناپلئون با روسيه پيمان دوستی بست. و به قول های خود عمل نکرد. و حکومت قاجار را در برابر روسيه تنها گذاشت.

ناتوانی فتحعلی شاه و پایبند نبودن ناپلئون به تعهداتش در برابر ايران، فرصت مناسبی برای انگلستان پيش آورد تا نفوذ خود را در ايران افزايش دهد. اين کشور به دو دليل خواهان رابطه با ايران بود: اول، جلوگيری از نفوذ فرانسه و روسيه به هند از طريق ايران. و دوم، در اختيار گرفتن بازارهای ايران.

شاه ايران که درگير جنگ با روسيه بود، تصمیم گرفت دوباره با انگلستان رابطه برقرار کند؛ بنابراين، نمايندگان سياسی و نظامی انگلستان به ايران آمدند. پس از مدت ها بحث و گفت وگو، قراردادی به نام عهدنامۀ مفصل ميان دو کشور به امضا رسيد. طبق اين قرارداد، ايران تعهد کرد که به رقيبان انگلستان اجازه ندهد از خاکش برای حمله به هندوستان استفاده کنند. انگلستان هم پذيرفت که کمک های مالی و نظامی در اختيار ايران قرار دهد. اين قرارداد نيز در عمل نتيجه ای برای ايران نداشت. زيرا انگلستان با روسيه به طور پنهانی روابط دوستانه برقرار کرده بود. و بنابراين، از کمک به ايران خودداری کرد. و آن کشور هم مثل فرانسه به قول خود عمل نکرد. و در پی منافع خود بود.

حملهٔ ارتش روسيه به مرزهای شمالی ایران، مهم ترين مسئلهٔ حکومت قاجار بود. روس ها که از ديرباز به خاک ايران طمع داشتند، در دورهٔ فتحعلی شاه به دليل ناتوانی نظامی و سياسی حکومت ايران، می خواستند اهداف خود را محقق کنند.

روسيه با بهانه کردن تمايل حاکم گرجستان برای پيوستن به روسيه، به قلمرو ايران در قفقاز، یعنی غرب دريای خزر، تجاوز کرد. فتحعلی شاه از فرانسه و انگلستان درخواست کمک کرد، اما نتيجه ای نگرفت. سرانجام، سپاهيان ايران به فرماندهی وليعهد فتحعلی شاه از مقابله با ارتش روسيه عاجز ماندند. و با تشويق انگلستان، بين دو کشور قرارداد صلحی به نام عهدنامۀ گلستان امضا شد. طبق اين قرارداد، ايالت های گرجستان و داغستان و شهرهای باکو و گنجه به روسيه واگذار شد.

شکست از روسيه، ايرانيان را خشمگين کرد. چند سال بعد مردم خواستند مناطق از دست رفته را پس بگیرند. در جنگی که رخ داد، باز هم بر اثر سياست های نادرست حکومت قاجار و پایبند نبودن انگلستان به تعهداتش در برابر ايران، سپاه ايران شکست خورد. نتيجهٔ اين شکست، امضای قرارداد ترکمانچای بود که بر اساس آن، تمام سرزمين های ايران در شمال رود ارس به تصرف روسيه درآمد.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

History of Iran 17 Geschichte des Iran 17 History of Iran 17 Historia de Irán 17 Histoire de l'Iran 17 História do Irã 17 Irans historia 17

سلام. Hello. رسیدیم به دوران حکومت قاجار. we arrived|||| We have reached the time of Qajar rule. ایل قاجار یکی از ایل های ترک تبار ایران بود. tribe||||||Turkic|tribe|| The Qajar tribe was one of the Turkic tribes of Iran. آقا محمدخان، پسر یکی از رؤسای این ایل، پس از شکست آخرین فرمانروای زندیه به قدرت رسید. |Mohammad Khan||||chiefs|||||defeat||ruler|||| Agha Mohammad Khan, the son of one of the chiefs of this tribe, came to power after the defeat of the last ruler of Zandieh. Agha Mohammad Khan, le fils de l'un des chefs de ce clan, est arrivé au pouvoir après la défaite du dernier dirigeant de Zandiya. او حکومت قاجار را تأسیس کرد. He established the Qajar government. Il a établi le gouvernement Qajar. و تهران را به پایتختی خود انتخاب کرد. And chose Tehran as its capital. آقا محمدخان مردی تندخو و بی رحم بود. |Agha Mohammad Khan|a man|hot-tempered|||merciless| Agha Mohammad Khan was a fierce and ruthless man. و سرانجام به دست خدمتکارانش کشته شد. ||||his servants||was killed And was eventually killed by his servants. پس از او برادرزاده اش فتحعلی شاه، به قدرت رسید. |||nephew||Fath-Ali Shah|||| After him, his nephew Fath Ali Shah came to power. Etter ham kom nevøen hans Fath Ali Shah til makten.

همان طور که قبلاً گفتم، انقلاب صنعتی موجب توجه کشورهای اروپايی به ديگر مناطق جهان برای کسب منافع اقتصادی شده بود. ||||||Industrial Revolution|caused|the attention of||European countries|||regions|world||gain profits|economic benefits||| As I said before, the Industrial Revolution had attracted European countries to other parts of the world for economic gain. Comme je l’ai déjà dit, la révolution industrielle a amené les pays européens à s’intéresser aux autres régions du monde pour en tirer des avantages économiques. در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار، فرانسه، انگلستان و روسيه می کوشيدند تا ضمن سلطه بر ايران، مانع نفوذ ديگری بشوند. |||Fath Ali Shah||||||Russia|were|"were trying"||while establishing|domination over Iran||Iran|prevent|influence|another|"would become" During the reign of Fath Ali Shah Qajar, France, Britain and Russia tried to prevent another influence while dominating Iran. Sous le règne de Fath Ali Shah Qajar, la France, l'Angleterre et la Russie ont tenté d'empêcher toute autre influence tout en dominant l'Iran. در نتيجه، ايران عرصهٔ رقابت سياسی، نظامی و اقتصادی آنها شد. |as a result||arena|competition|political||||their| As a result, Iran became the arena of their political, military and economic rivalry. En conséquence, l’Iran est devenu le théâtre de leur compétition politique, militaire et économique.

در اين زمان، هند بزرگ ترين مستعمرهٔ انگلستان بود. |||||largest|colony of|| At this time, India was the largest colony of England. در ابتدای سلطنت فتحعلی شاه، فرانسه تحت رهبری ناپلئون بُناپارت به شدت با انگلستان و روسيه رقابت داشت. |the beginning of||Fath Ali|||under|leadership||Bonaparte||intensely||||Russia||"was competing" At the beginning of Fath Ali Shah's reign, France, under the leadership of Napoleon Bonaparte, was in fierce competition with Britain and Russia. ناپلئون درصدد بود با خارج کردن هند از چنگ انگلستان، ضمن توسعهٔ مستعمرات خود، رقيب خود را نيز ضعيف کند. Napoleon|seeking to|was||outside||India||grasp|England|in the process|expansion of|colonial territories||rival|||also|weak| Napoleon sought to weaken his rivals by taking India out of British control and expanding its colonies. En retirant l'Inde de l'emprise de l'Angleterre, Napoléon tente d'affaiblir son rival tout en développant ses colonies. ايران مناسب ترين راه برای رسيدن فرانسه به هند بود. |suitable|the best|||reaching|||| Iran was the best way for France to reach India. به همین دلیل، ناپلئون می خواست ٔبا حکومت قاجار رابطۀ دوستانه برقرار کند. |||Napoleon||||||friendly relations||| For this reason, Napoleon wanted to establish friendly relations with the Qajar government.

هم زمان، روس ها هم اقدام به پيشروی در خاک ايران کردند. ||Russians|||took action||advance|||| At the same time, the Russians began to advance on Iranian soil. Dans le même temps, les Russes progressaient également en Iran. به همین جهت، روسيه دشمن مشترک ايران و فرانسه محسوب می شد. ||reason|Russia|enemy|common||||considered|| For this reason, Russia was considered a common enemy of Iran and France. فتحعلی شاه که در مقابله با روسيه ناتوان بود، پيشنهاد دوستی فرانسه را پذيرفت. Fath Ali|||||||powerless||proposal|friendship|||accepted Unable to confront Russia, Fath Ali Shah accepted France's offer of friendship. سرانجام، قراردادی بين ايران و فرانسه بسته شد. |agreement|between|||||was signed Finally, an agreement was signed between Iran and France. بر اساس اين قرارداد، حکومت ايران متعهد شد به فرانسه اجازه دهد از خاک ايران به سوی هندوستان لشکرکشی کند. |||agreement|||committed|||||gives|||||toward||invasion| Under the agreement, the Iranian government pledged to allow France to invade India from Iran. Sur la base de cet accord, le gouvernement iranien s'est engagé à permettre à la France de marcher de l'Iran vers l'Inde. و فرانسه هم تعهد کرد که تجهيزات نظامی به ايران بدهد. |||committed|||military equipment||||will give And France has promised to provide military equipment to Iran. و ايران را در مقابل روسيه ياری کند. |||||Russia|assist| And help Iran against Russia. اما اندکی بعد، ناپلئون با روسيه پيمان دوستی بست. |a little||Napoleon||Russia|treaty|friendship pact|made But shortly afterwards, Napoleon made a treaty of friendship with Russia. و به قول های خود عمل نکرد. ||promises|||kept|did not do And he did not keep his word. و حکومت قاجار را در برابر روسيه تنها گذاشت. |||||against|Russia|left alone| And left the Qajar government alone against Russia.

ناتوانی فتحعلی شاه و پایبند نبودن ناپلئون به تعهداتش در برابر ايران، فرصت مناسبی برای انگلستان پيش آورد تا نفوذ خود را در ايران افزايش دهد. Inability|Fath Ali|||"Not adhering to"|not adhering|Napoleon||his commitments||||opportunity||||"presented"|||influence|||||increase| Fath Ali Shah's inability and Napoleon's non-adherence to his commitments to Iran provided a good opportunity for Britain to increase its influence in Iran. L'incapacité de Fath Ali Shah et l'échec de Napoléon à respecter ses engagements envers l'Iran ont fourni à l'Angleterre une bonne opportunité d'accroître son influence en Iran. اين کشور به دو دليل خواهان رابطه با ايران بود: اول، جلوگيری از نفوذ فرانسه و روسيه به هند از طريق ايران. ||||reason|seeking|relationship|||||prevention||influence|||Russia|to|||through| It wanted a relationship with Iran for two reasons: first, to prevent French and Russian influence in India through Iran. و دوم، در اختيار گرفتن بازارهای ايران. |||control of||| And second, taking over Iran's markets.

شاه ايران که درگير جنگ با روسيه بود، تصمیم گرفت دوباره با انگلستان رابطه برقرار کند؛ بنابراين، نمايندگان سياسی و نظامی انگلستان به ايران آمدند. |||engaged in|||||||||||||Therefore|representatives|political|||||| The Shah of Iran, who was at war with Russia, decided to re-establish relations with Britain; Therefore, British political and military representatives came to Iran. پس از مدت ها بحث و گفت وگو، قراردادی به نام عهدنامۀ مفصل ميان دو کشور به امضا رسيد. ||||discussion||discussion|discussion|contract|||treaty|detailed agreement|between||||signature|was reached After a long discussion, a treaty called a detailed agreement was signed between the two countries. طبق اين قرارداد، ايران تعهد کرد که به رقيبان انگلستان اجازه ندهد از خاکش برای حمله به هندوستان استفاده کنند. according to||||||||rivals|||||its territory|||||use| Under the agreement, Iran pledged not to allow its British rivals to use its territory to invade India. انگلستان هم پذيرفت که کمک های مالی و نظامی در اختيار ايران قرار دهد. ||accepted||help||financial assistance||||disposal||| Britain also agreed to provide financial and military assistance to Iran. L'Angleterre a également accepté de fournir une aide financière et militaire à l'Iran. England gikk også med på å gi økonomisk og militær hjelp til Iran. اين قرارداد نيز در عمل نتيجه ای برای ايران نداشت. ||also||practice|result|||| In practice, this agreement did not work for Iran. زيرا انگلستان با روسيه به طور پنهانی روابط دوستانه برقرار کرده بود. because|||Russia|||secretly||||| Because Britain had secretly established friendly relations with Russia. و بنابراين، از کمک به ايران خودداری کرد. |Therefore|||||refrained from| And therefore refused to help Iran. و آن کشور هم مثل فرانسه به قول خود عمل نکرد. ||||like|||||act| And that country did not live up to its promise like France. و در پی منافع خود بود. |in|for the sake of|interests|| And he pursued his own interests.

حملهٔ ارتش روسيه به مرزهای شمالی ایران، مهم ترين مسئلهٔ حکومت قاجار بود. attack|Russian army's attack|Russia||borders||||most|issue||| The attack of the Russian army on the northern borders of Iran was the most important issue of the Qajar government. روس ها که از ديرباز به خاک ايران طمع داشتند، در دورهٔ فتحعلی شاه به دليل ناتوانی نظامی و سياسی حکومت ايران، می خواستند اهداف خود را محقق کنند. ||||long ago||||covet|had||||||due to|military and political weakness|||political||||wanted|goals|||achieve| The Russians, who have long been greedy for Iranian territory, wanted to achieve their goals during the reign of Fath Ali Shah due to the military and political incompetence of the Iranian government.

روسيه با بهانه کردن تمايل حاکم گرجستان برای پيوستن به روسيه، به قلمرو ايران در قفقاز، یعنی غرب دريای خزر، تجاوز کرد. Russia||pretext||inclination|||for|joining||Russia||territory|||Caucasus|that is||Caspian Sea|Caspian Sea|invaded|invaded Russia invaded Iranian territory in the Caucasus, west of the Caspian Sea, under the pretext of Georgia's willingness to join Russia. فتحعلی شاه از فرانسه و انگلستان درخواست کمک کرد، اما نتيجه ای نگرفت. Fath Ali||||||||||||did not receive Fath Ali Shah appealed to France and Britain for help, but to no avail. سرانجام، سپاهيان ايران به فرماندهی وليعهد فتحعلی شاه از مقابله با ارتش روسيه عاجز ماندند. eventually|the soldiers|||command|Crown Prince|Fath Ali Shah||"against"|confrontation||army|Russia|unable|remained unable Eventually, the Iranian army, under the command of Crown Prince Fath Ali Shah, was unable to confront the Russian army. و با تشويق انگلستان، بين دو کشور قرارداد صلحی به نام عهدنامۀ گلستان امضا شد. ||encouragement||between||||peace treaty|||||| With the encouragement of the United Kingdom, a peace treaty called the Golestan Treaty was signed between the two countries. Og med oppmuntring fra England ble en fredsavtale kalt Golestan-traktaten signert mellom de to landene. طبق اين قرارداد، ايالت های گرجستان و داغستان و شهرهای باکو و گنجه به روسيه واگذار شد. according to|||province|of|||Dagestan|||Baku||Ganja||Russia|ceded to|was ceded According to the agreement, the provinces of Georgia and Dagestan and the cities of Baku and Ganja were ceded to Russia.

شکست از روسيه، ايرانيان را خشمگين کرد. defeat||Russia|Iranians||angry|"made" The defeat of Russia angered the Iranians. چند سال بعد مردم خواستند مناطق از دست رفته را پس بگیرند. |||||regions||lost|lost||take back|to take back A few years later, people wanted to take back the lost areas. Quelques années plus tard, les gens voulaient récupérer les zones perdues. در جنگی که رخ داد، باز هم بر اثر سياست های نادرست حکومت قاجار و پایبند نبودن انگلستان به تعهداتش در برابر ايران، سپاه ايران شکست خورد. |||occurred|"occurred"||||effect|policies||wrong policies||||bound||||its commitments||||||| In the war that ensued, the Iranian army was again defeated due to the wrong policies of the Qajar government and the non-compliance of Britain with its obligations to Iran. Dans la guerre qui a eu lieu, encore une fois en raison des mauvaises politiques du gouvernement Qajar et du non-respect par l'Angleterre de ses engagements envers l'Iran, l'armée iranienne a été vaincue. نتيجهٔ اين شکست، امضای قرارداد ترکمانچای بود که بر اساس آن، تمام سرزمين های ايران در شمال رود ارس به تصرف روسيه درآمد. result of|||signature||Turkmanchay|||||||land||||||Aras River|||Russia|came under The result of this defeat was the signing of the Treaty of Turkmanchay, according to which all Iranian lands north of the Aras River were occupied by Russia.