×

Vi använder kakor för att göra LingQ bättre. Genom att besöka sajten, godkänner du vår cookie-policy.

image

Tehran, Tehran 1

Tehran 1

تهران، پایتخت ایران، پیشینه‌ای طولانی دارد و باستان‌شناسان بر این باورند که زندگی در این منطقه به دوران نوسنگی برمی‌گردد. این شهر دویست و سی و پنج سال پیش پایتخت ایران شد، و از آن‌جا که پایتخت ایران چند باری در طول تاریخ عوض شده، باید گفت سی ‌و دومین پایتخت ملی ایران به شمار می‌رود.

تهران با مساحت هفتصد و سی کیلومتر مربع به عنوان بیست ‌و هفتمین شهر بزرگ جهان شناخته شده است. و با جمعیت هشت و نیم میلیون نفر، سومین کلان شهر پرجمعیت خاورمیانه است.

تهران از گذشته تا امروز تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. در دوران صفوی بسیار بر اهمیت تهران افزوده شد. شاه طهماسب صفوی فرمان ساخت حصاری با چهار دروازه و صد و چهارده برج را برای تهران داد. این کار که برای پشتیبانی از پایتخت آن زمان کشور یعنی قزوین صورت گرفت، بر اهمیت تهران افزود. از دیگر رخدادهای مهم آن دوران، ساخت بازاری برای تهران بود، که پس از ساخت حصار انجام شد.

پس از سرنگونی صفویان، تهران به دست افغان‌ها افتاد. و بار دیگر مرکز رخدادها و توجهات شد. نادرشاه افشار تهران را از افغان‌ها گرفت و پسرش را حکمران آن کرد، که نشان از اهمیت این شهر در آن زمان دارد.

تهران که پس از صفویان بارها محل اقامت افراد مهم حکومتی بود، در دوران زندیه بیشتر مورد توجه قرار گرفت. کریم‌خان زند اقداماتی برای پایتخت شدن تهران انجام داد. او برای مدت کوتاهی تهران را به عنوان پایتخت برگزید، اما در نهایت به دلایل اقلیمی و زیست‌محیطی، پایتخت را به شیراز منتقل کرد.

آقامحمدخان قاجار، بنیان‌گذار سلسلۀ قاجار، که پس از بارها تلاش برای تصرف تهران بالاخره موفق به انجام این کار شده بود، در نوروز سال هزار و صد و شصت و پنج هجری شمسی، پس از سال‌ها جنگ با خاندان زند و مدعیان پادشاهی، تهران را پایتخت اعلام کرد. در آن زمان جمعیت تهران از بیست‌هزار نفر بیشتر نبود. و نیمی از تهران باغ و بستان بود. این قاجاری‌ها بودند که راه پیشرفت تهران را هموار کردند، و با انتخاب این شهر به عنوان پایتختشان روندِ شکوفایی تهران را در پیش گرفتند.

با این حال، تبدیل ‌شدن تهران از شهری معمولی به یک پایتخت مدرن، از دوران پهلوی شروع شد. در این دوران، امور کشوری در پایتخت متمرکز شد. و تعداد کارکنان دولتی در شهر به سرعت افزایش یافت. در این دوران، شهر تهران علاوه بر دو وظیفهٔ سیاسی و تجاری، وظیفهٔ اداری را هم پذیرفت.

در دوران پهلوی به تدریج ساخت مؤسسات آموزشی بزرگ مانند دانشگاه تهران و بیمارستان‌های امروزی آغاز شد. ورزشگاه، موزهٔ ایران باستان و کتابخانهٔ ملی نیز در همین دوران تأسیس شدند. همچنین در شهر تهران، ساخت سینما، کافه، هتل و رستوران انجام شد. و به علت ورود اتومبیل و اتوبوس، خیابان‌ها سنگفرش یا آسفالت شدند. و ساختمان‌هایی جدید با معماری جدید غربی پایتخت را دگرگون کردند. گام‌های مهم صنعتی‌شدن تهران هم در همین دوران برداشته شدند. کارخانه‌های سیمان، بلورسازی، دخانیات و صنایع نظامی در اطراف پایتخت ساخته شدند. ایستگاه راه‌آهن هم در همین دوران راه اندازی شد.

بدین ترتیب، در دورۀ محمدرضا شاه پایتخت ایران به طور کامل از حالت شهری با کاخ و برج در زمان شاهان قبلی درآمد، و مدرن‌تر و به روزتر شد. پایتخت بودنِ تهران باعث شد تا این شهر زودتر از دیگر شهرهای ایران، با نمادهای زندگی مدرن آشنا شود. از جملۀ این نمادها، معماری مدرنی بود که پایه‌های آن در دوران ناصرالدین شاه گذاشته شد، و تا دورۀ پهلوی ادامه پیدا کرد و به امروز رسید.

تهران پس از انقلاب به کانون پذیرش جمعیت در ایران تبدیل شد. این موضوع توانست به شکل‌گیری کلان‌شهرِ تهران کمک کند. و تهران را به یکی از بزرگ‌ترین کلان‌شهرهای خاورمیانه تبدیل کرد. افزایش جمعیت با وجود اینکه به شکل‌گیری کلان‌شهر تهران کمک کرد، بر مشکلات آن هم افزود. آلودگی هوا، آلودگی صوتی و ترافیک از این دسته مشکلات هستند.

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Tehran 1 طهران 1 Tahran 1 テヘラン Tehran District 1 Teheran 1 Tehran 1 Teherán 1 Téhéran 1 Teheran 1 テヘラン 1 Teheran 1 Teheran 1 Teerã 1 Тегеран 1 Tahran 1

تهران، پایتخت ایران، پیشینه‌ای طولانی دارد و باستان‌شناسان بر این باورند که زندگی در این منطقه به دوران نوسنگی برمی‌گردد. Tehran|Capital city|Iran|history|a|long history|has|and|ancient|archaeologists|"believe"|this area|believe|that|life|in|this|region|to|Neolithic period|Neolithic era|goes back to|"dates back" |hoofdstad||geschiedenis|heeft|lange|||oudheid|de archeologen|over||geloven|||||||||| |||Hintergrund|ist|lang|||antiquiert|Archäologen|||glauben|||||||Zeitalter|Steinzeit|| طهران|العاصمة||تاريخ طويل||طويل||و |القديمة|علماء الآثار|||يعتقدون أن|||||المنطقة||العصر الحجري|العصر الحجري الحديث|يعود إلى|يعود テヘラン|首都||歴史||長い|ある||古代|考古学者||この|信じている|that|生活|||地域||時代|新石器時代|戻る|戻る |Stolica|||The translation of <ای> in the given context is <który ma>.|długą||||||||||||||||| Teheran, die Hauptstadt des Iran, hat eine lange Geschichte, und Archäologen glauben, dass das Leben in der Region bis in die Jungsteinzeit zurückreicht. Tehran, the capital of Iran, has a long history, and archaeologists believe that life in the area dates back to the Neolithic period. Téhéran, la capitale de l'Iran, a une longue histoire et les archéologues pensent que la vie dans cette région remonte à l'ère néolithique. این شهر دویست و سی و پنج سال پیش پایتخت ایران شد، و از آن‌جا که پایتخت ایران چند باری در طول تاریخ عوض شده، باید گفت سی ‌و دومین پایتخت ملی ایران به شمار می‌رود. ||||||||||||||||||||mehrere||||||||||||national|||zählt als|| this|city|Two hundred||thirty||five|years|ago|capital||became||of|that|that place|that|capital||a few|several times|"in"|throughout|history|changed|"became"|must|"must say"|thirtieth||thirty-second|capital|national|Iran|to|is considered|می(1)|river ||مائتان||ثلاثين||||قبل|العاصمة|إيران||و||||حيث أن||||عدة مرات||||تغير||يجب أن|قال|ثلاثون||الثانية والثلاثون|||||تعتبر|ي|نهر この|都市|二百||30||五|年|前|首都||||||||首都|||数回||||変わった|なった||言える|30||32番目の|首都||||数えられる|| أصبحت هذه المدينة عاصمة إيران منذ مائتين وخمسة وثلاثين عامًا، وبما أن عاصمة إيران تغيرت عدة مرات عبر التاريخ، فيجب القول إنها العاصمة الوطنية الثانية والثلاثين لإيران. Diese Stadt wurde vor zweihundertfünfunddreißig Jahren zur Hauptstadt des Iran, und da sich die Hauptstadt des Iran im Laufe der Geschichte mehrmals geändert hat, sollte man sagen, dass sie die 32. Landeshauptstadt des Iran ist. This city became the capital of Iran two hundred and thirty-five years ago, and since the capital of Iran has changed many times throughout history, it should be said that it is the thirty-second national capital of Iran. Cette ville est devenue la capitale de l'Iran il y a deux cent trente-cinq ans, et puisque la capitale de l'Iran a changé plusieurs fois au cours de l'histoire, il faut dire qu'elle est la 32e capitale nationale de l'Iran. この都市は 235 年前にイランの首都となり、歴史の中で何度も首都が変わったため、イランの 32 番目の首都とも言うべきです。 Це місто стало столицею Ірану двісті тридцять п'ять років тому, і оскільки столиця Ірану змінювалася кілька разів протягом історії, слід сказати, що це 32-а національна столиця Ірану.

تهران با مساحت هفتصد و سی کیلومتر مربع به عنوان بیست ‌و هفتمین شهر بزرگ جهان شناخته شده است. |||||||||||||||Welt||| |"with"|area|seven hundred|||square kilometers|square kilometers|as|as|twenty||twenty-seventh|city|large|the world|recognized|has been recognized|is ||مساحة|سبعمائة|||كيلومتر|كيلومتر مربع||عنوان|||السابع والعشرون||الكبرى|العالم|معروفة|| ||面積|七百||30|平方キロメート|平方キロメート||タイトル|20||27番目の||大|世界|知られている|とされている| تُعرف طهران، التي تبلغ مساحتها 730 كيلومترًا مربعًا، بأنها المدينة رقم 27 من حيث المساحة في العالم. Teheran ist mit einer Fläche von 730 Quadratkilometern als die 27. größte Stadt der Welt bekannt. With an area of seven hundred and thirty square kilometers, Tehran is known as the twenty-seventh largest city in the world. Téhéran, avec une superficie de 730 kilomètres carrés, est connue comme la 27e plus grande ville du monde. 面積730平方キロメートルのテヘランは、世界で27番目に大きい都市として知られています。 Тегеран, площа якого становить 730 квадратних кілометрів, відомий як 27-е за величиною місто в світі. و با جمعیت هشت و نیم میلیون نفر، سومین کلان شهر پرجمعیت خاورمیانه است. ||||||||drittgrößte|Metropole|||Naher Osten| and|with|population|eight|and|and a half|million|people|third largest|metropolitan|city|densely populated|Middle East| |مع|السكان||و|ثمانية|مليون||الثالث|مدينة||ذات الكثافة|الشرق الأوسط| ||人口||||百万|人|第三|大都市||人口密度の高|中東| ويبلغ عدد سكانها ثمانية ملايين ونصف المليون نسمة، وهي ثالث أكبر مدينة من حيث عدد السكان في الشرق الأوسط. Mit achteinhalb Millionen Einwohnern ist es die drittgrößte Metropole im Nahen Osten. With a population of eight and a half million, it is the third most populous metropolis in the Middle East. Et avec une population de huit millions et demi d'habitants, c'est la troisième métropole la plus peuplée du Moyen-Orient. 人口は 850 万人で、中東で 3 番目に人口の多い大都市です。 А з населенням у вісім з половиною мільйонів людей це третій за чисельністю населення мегаполіс на Близькому Сході.

تهران از گذشته تا امروز تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. ||||||voll|Höhen||Abstieg||hinter sich||| Tehran|from|past|to|today|history|rich|ups and downs||ups and downs|has|behind|behind|"has experienced"| ||الماضي|||||مراحل||منحدر||||مر| ||||今日||豊かな|高低||波乱||経て||過ごしてきた| لقد مرت طهران بتاريخ مضطرب من الماضي إلى يومنا هذا. Teheran hat eine turbulente Geschichte von der Vergangenheit bis zur Gegenwart durchlaufen. Tehran has gone through a tumultuous history from the past to the present. Téhéran a traversé une histoire mouvementée du passé à nos jours. テヘランは過去から現在に至るまで激動の歴史を歩んできました。 Тегеран пройшов через бурхливу історію від минулого до сьогоднішнього дня. در دوران صفوی بسیار بر اهمیت تهران افزوده شد. |Ära||||Wichtigkeit||| in|era|Safavid|greatly|on|importance||increased|was added |عصر|الصفوية|||أهمية||زاد|أضيفت ||サファヴィー朝|非常に|on|重要性||増加した| Während der Zeit der Safawiden nahm die Bedeutung Teherans stark zu. During the Safavid period, the importance of Tehran increased a lot. Pendant l'ère safavide, l'importance de Téhéran a beaucoup augmenté. サファヴィー朝時代、テヘランの重要性は大きく増した。 شاه طهماسب صفوی فرمان ساخت حصاری با چهار دروازه و صد و چهارده برج را برای تهران داد. ||safawid|Befehl|Bau|Befestigung|||Gate||||||||| الملك|||أمر|بناء|سور|||باب||مئة|||برج|||| Shah|Tahmasp|Safavid|decree|construction|fortified wall|with|four|Gate||hundred||one hundred fourteen|tower|to|for|Tehran|issued シャー|タフマース||命令|を建設する|城壁|||門||||百十四|塔||||与えた Safavid Shah Tahmasab befahl den Bau eines Zauns mit vier Toren und einhundertvierzehn Türmen für Teheran. Shah Tahmasb Safavid ordered the construction of a fence with four gates and one hundred and fourteen towers for Tehran. Safavid Shah Tahmasab a ordonné la construction d'une clôture avec quatre portes et cent quatorze tours pour Téhéran. サファヴィー朝シャー・タフマサブは、テヘランに4つの門と114の塔を備えたフェンスの建設を命じた。 萨法维沙·塔赫马萨布下令为德黑兰建造有四个门和一百一十四座塔楼的栅栏。 این کار که برای پشتیبانی از پایتخت آن زمان کشور یعنی قزوین صورت گرفت، بر اهمیت تهران افزود. this|action|which|for|support|of|capital|it|time|country|"namely"|Qazvin|was carried out|"was done"|on|importance||"increased" ||||دعم||العاصمة|||||قزوين||||||أضاف إلى ||||支援||首都||||つまり|カズビン||行われた|に|重要性||を高めた Diese Arbeit, die zur Unterstützung der damaligen Hauptstadt des Landes, Qazvin, geleistet wurde, trug zur Bedeutung Teherans bei. This work, which was done to support the then capital of the country, Qazvin, added to the importance of Tehran. Ce travail, qui a été fait pour soutenir la capitale du pays à cette époque, Qazvin, a ajouté à l'importance de Téhéran. 当時の首都ガズヴィンを支援するために行われたこの活動は、テヘランの重要性をさらに高めた。 这项工作是为了支持当时的国家首都加兹温而进行的,增加了德黑兰的重要性。 از دیگر رخدادهای مهم آن دوران، ساخت بازاری برای تهران بود، که پس از ساخت حصار انجام شد. |other|events|important||era|construction|marketplace|for||was|which|after||construction|fortification|was completed| ||أحداث|||||سوق تجاري||||||||سور|تمّ| ||出来事|重要な|||建設|市場|||||||の|城壁|完了| Ein weiteres wichtiges Ereignis dieser Zeit war der Bau eines Marktes für Teheran, der nach dem Bau des Zauns erfolgte. Another important event of that time was the construction of a market for Tehran, which was done after the construction of the fence. Un autre événement important de cette époque a été la construction d'un marché pour Téhéran, qui a été réalisée après la construction de la clôture. この時代のもう一つの重要な出来事は、フェンスの建設後に行われたテヘラン市場の建設でした。

پس از سرنگونی صفویان، تهران به دست افغان‌ها افتاد. |||die Safawiden|||||| ||سقوط|الصفويون|||بيدهم افغان|الأفغان||سقط ||fall|Safavids|||into the hands|Afghans||fell into the hands of ||崩壊|サファヴィー朝|||手に|アフガン||落ちた Nach dem Sturz der Safawiden fiel Teheran in die Hände der Afghanen. After the overthrow of the Safavids, Tehran fell to the Afghans. Après avoir renversé les Safavides, Téhéran tombe aux mains des Afghans. サファヴィー朝打倒後、テヘランはアフガニスタン人の手に落ちた。 و بار دیگر مرکز رخدادها و توجهات شد. |once again||center|events||attentions|became ||||الأحداث||الاهتمامات| |再|再び|中心|出来事||注目|になった Und wieder einmal wurde es zum Mittelpunkt des Geschehens und der Aufmerksamkeit. And once again became the center of events and attention. Et une fois de plus, il est devenu le centre des événements et de l'attention. そして再びイベントと注目の中心となった。 نادرشاه افشار تهران را از افغان‌ها گرفت و پسرش را حکمران آن کرد، که نشان از اهمیت این شهر در آن زمان دارد. |||||||||||||||||Bedeutung|||||| شاه نادر|أفشار||||||||ابنه||الحاكم||جعل||دليل على|||||||| Nader Shah|Afshar||the|from|the Afghans||took||his son||governor|it|made his governor|which|indicates||importance||city||the|time|has ナーデルシャー|アフシャール|テヘラン|||アフガン||||彼の息子||統治者||した||印||重要性||||||ある Nader Shah Afshar nahm Teheran von den Afghanen und machte seinen Sohn zu seinem Herrscher, was die Bedeutung dieser Stadt zu dieser Zeit zeigt. Nader Shah Afshar took Tehran from the Afghans and made his son its ruler, which shows the importance of this city at that time. Nadir Shah Afshar a pris Téhéran aux Afghans et a fait de son fils son dirigeant, ce qui montre l'importance de cette ville à cette époque. ナディール・シャー・アフシャールはアフガニスタン人からテヘランを奪い、息子を統治者としたが、これは当時のこの都市の重要性を示している。

تهران که پس از صفویان بارها محل اقامت افراد مهم حکومتی بود، در دوران زندیه بیشتر مورد توجه قرار گرفت. |||||||||||||||||Achtung|| طهران|||||مرات عديدة||إقامة|||حكومي||||زندية|||محل اهتمام|| Tehran|which|after||Safavids|"many times"|place of residence|residence|important figures|important|government officials|was||period|Zand dynasty|more|paid attention to|attention|gained attention| ||||サファヴィー朝|何度も||居住地|人々||政府の||||ザンド朝|||注目|| Teheran, das nach den Safawiden viele Male Residenz wichtiger Regierungsbeamter war, erhielt während der Zandiye-Zeit mehr Aufmerksamkeit. Tehran, which was the residence of important government officials many times after the Safavids, received more attention during the Zandieh era. Téhéran, qui a été la résidence d'importants responsables gouvernementaux à plusieurs reprises après les Safavides, a reçu plus d'attention pendant la période Zandiye. טהראן, שהייתה מקום מגוריהם של פקידי ממשל חשובים פעמים רבות לאחר הספווידים, זכתה לתשומת לב רבה יותר בתקופת זנדיה. テヘランはサファヴィー朝時代以降、何度も政府要人の邸宅となったが、ザンディエ時代にはさらに注目を集めた。 德黑兰是萨法维王朝之后多次重要政府官员的居住地,在赞迪耶时期受到更多关注。 کریم‌خان زند اقداماتی برای پایتخت شدن تهران انجام داد. ||Zand||||||| كريم|خان|زند|إجراءات|||||| Karim Khan Zand|Khan|Zand dynasty|measures||capital|becoming||did|did カリーム|خان|زند dynasty|行動|||首都になる||行った| Karim Khan Zand unternahm Schritte, um Teheran zur Hauptstadt zu machen. Karim Khan Zand took steps to make Tehran the capital. Kareem Khan Zand a entrepris des actions pour faire de Téhéran la capitale. קארים חאן זנד נקט צעדים כדי להפוך את טהראן לבירה. カリム・カーン・ザンドはテヘランを首都とする措置を講じた。 او برای مدت کوتاهی تهران را به عنوان پایتخت برگزید، اما در نهایت به دلایل اقلیمی و زیست‌محیطی، پایتخت را به شیراز منتقل کرد. ||||||||||||||||||Umwelt-|||||| ||مدة|قصير||||||اختار||||||مناخية||البيئة|بيئي||||شيراز|نقل| ||period|shortness|Tehran|the||title|capital|chose|but|in|eventually||reasons|climatic||environment|environmental|capital|||Shiraz|moved| ||期間|短期間||||名目||選んだ|||||理由|気候的||環境|環境||||シーラーズ|移した| Er wählte Teheran für kurze Zeit als seine Hauptstadt, verlegte die Hauptstadt jedoch schließlich aus klimatischen und ökologischen Gründen nach Shiraz. He chose Tehran as his capital for a short time, but eventually moved the capital to Shiraz for climatic and environmental reasons. Il a choisi Téhéran comme capitale pendant une courte période, mais finalement pour des raisons climatiques et environnementales, il a transféré la capitale à Chiraz. 彼は短期間テヘランを首都に選びましたが、気候と環境上の理由から最終的には首都をシラーズに移しました。

آقامحمدخان قاجار، بنیان‌گذار سلسلۀ قاجار، که پس از بارها تلاش برای تصرف تهران بالاخره موفق به انجام این کار شده بود، در نوروز سال هزار و صد و شصت و پنج هجری شمسی، پس از سال‌ها جنگ با خاندان زند و مدعیان پادشاهی، تهران را پایتخت اعلام کرد. ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||잔드 가문|||왕위 주장자들|||||선포했다| آقا محمد خان|قاجار|أساس|مرور|||||||جهود||استيلاء||أخيراً|||||||||||||||ستين|||هجري|هجري شمسي|||||حرب||عائلة|زند||المتنافسين|الملكية||||إعلان| Agha Mohammad Khan|Qajar dynasty|founder|founder|dynasty|Qajar|||||effort||conquering||finally|successful||||||was||Nowruz||one thousand||one hundred||Sixty|||Islamic lunar calendar|solar|after||||war||Zand dynasty|Zand|and|claimants|kingship|||capital|declared|was アーガー・|カージャール|創始者|創設者|王朝|カージャール|彼|||何度も|試み||占領||ついに|成功した||この仕事|||成功した|||||||||一千百六十|||ヒジュラ|シャーリー年|||||戦争||ザンド家|||王位主張者|王位||||宣言した| Agham Mohammad Khan Qajar, der Gründer der Qajar-Dynastie, dem dies nach vielen Versuchen, Teheran zu erobern, endlich gelungen war, eroberte Teheran auf Nowruz im Jahr eintausendeinhundertfünfundsechzig AH nach Jahren des Krieges mit den Zand Dynastie und Antragsteller auf das Königreich. Die Hauptstadt angekündigt. Agha Mohammad Khan Qajar, the founder of the Qajar dynasty, who had finally succeeded in capturing Tehran after many attempts, declared Tehran as the capital in the Norooz of 1265 in the Persian calendar, after years of war with the Zand dynasty and claimants to the throne. Agha Mohammad Khan Qajar, le fondateur de la dynastie Qajar, qui avait finalement réussi à capturer Téhéran après de multiples tentatives, a déclaré Téhéran comme capitale au printemps de l'année 1265 du calendrier solaire iranien, après des années de guerre contre la famille Zand et les prétendants au trône. ガージャール朝の創始者、アガ・モハマド・カーン・カージャールは、ザンド家および王国の権利主張者であるテヘランとの長年にわたる戦争の後、テヘラン占領を何度も試みた後、紀元165年にノウルーズでついに占領に成功した。都が発表した。 در آن زمان جمعیت تهران از بیست‌هزار نفر بیشتر نبود. |||population|||twenty|twenty thousand|people|more|was not |||人口|||20||人|more than|なかった Zu dieser Zeit betrug die Bevölkerung Teherans nicht mehr als zwanzigtausend Menschen. At that time, the population of Tehran was no more than twenty thousand people. A cette époque, la population de Téhéran ne dépassait pas vingt mille personnes. באותה תקופה אוכלוסיית טהראן לא הייתה יותר מעשרים אלף איש. 当時、テヘランの人口は2万人に満たなかった。 و نیمی از تهران باغ و بستان بود. |half|||garden||orchard| |نصف||||و|حديقة| |half|||庭園|と|公園| Und die Hälfte von Teheran war ein Garten. And half of Tehran was gardens and orchards. Et la moitié de Téhéran était un jardin. וחצי מטהרן הייתה גן. そしてテヘランの半分は庭園だった。 این قاجاری‌ها بودند که راه پیشرفت تهران را هموار کردند، و با انتخاب این شهر به عنوان پایتختشان روندِ شکوفایی تهران را در پیش گرفتند. |Qajar dynasty||were||path|progress|||paved the way|did|||choosing||||as|"their capital"|process of|flourishing|||in|forward|took |قاجاري|||||التقدم|||مُعَبد|قاموا ب||||||||عاصمتهم|عملية|ازدهار|||||أخذوا |カージャール||だった|||進歩|||平坦にした|した|||選択||||タイトル|彼らの首都|過程|繁栄||||進めた|進めた Es waren die Qajaris, die den Weg für den Fortschritt Teherans ebneten, und indem sie diese Stadt als ihre Hauptstadt wählten, leiteten sie den Prozess des Wohlstands Teherans ein. It was the Qajars who paved the way for Tehran's development, and by choosing this city as their capital, they began the process of Tehran's prosperity. Ce sont les Qajaris qui ont ouvert la voie au progrès de Téhéran, et en choisissant cette ville comme capitale, ils ont lancé le processus de prospérité de Téhéran. הקג'רים הם שסללו את הדרך להתקדמותה של טהראן, ובחירתם בעיר זו כבירתם, הם התחילו את תהליך השגשוג של טהראן. テヘランの発展への道を切り開いたのはカージャール人であり、この都市を首都として選ぶことで、彼らはテヘランの繁栄のプロセスを開始した。 正是卡扎尔人为德黑兰的进步铺平了道路,通过选择这座城市作为首都,他们开始了德黑兰的繁荣进程。

با این حال، تبدیل ‌شدن تهران از شهری معمولی به یک پایتخت مدرن، از دوران پهلوی شروع شد. ||however|conversion||||city|ordinary|||capital|modern||era|Pahlavi era|| |||تحول|يصبح|||مدينة|عادية|||العاصمة|حديث|||بهلوية|| |||変化|なる|||都市|普通の|||首都|現代的な||時代|パフラヴィー||始まった Der Wandel Teherans von einer gewöhnlichen Stadt zu einer modernen Hauptstadt begann jedoch in der Pahlavi-Ära. However, the transformation of Tehran from an ordinary city to a modern capital started from the Pahlavi era. Cependant, la transformation de Téhéran d'une ville ordinaire à une capitale moderne a commencé à partir de l'ère Pahlavi. עם זאת, השינוי של טהראן מעיר רגילה לבירה מודרנית החל מתקופת פהלווי. しかし、テヘランが平凡な都市から近代的な首都へと変貌したのは、パフラヴィー時代からでした。 در این دوران، امور کشوری در پایتخت متمرکز شد. |||الشؤون||||مركز| |||affairs|national affairs||capital|focused|became concentrated ||時代|事務|国政|||集中した|集中した In dieser Zeit konzentrierten sich die Staatsangelegenheiten auf die Hauptstadt. During this period, state affairs were concentrated in the capital. Pendant cette période, les affaires de l'État étaient concentrées dans la capitale. בתקופה זו התרכזו ענייני המדינה בבירה. この時期、国政は首都に集中した。 و تعداد کارکنان دولتی در شهر به سرعت افزایش یافت. |عدد|الموظفين|حكومي||||سرعة|زيادة|زاد |number|government employees|government employees||||speed|increased|increased |数|職員|公務員||||速く|増加した|増加した Und die Zahl der Regierungsangestellten in der Stadt stieg rapide an. And the number of government employees in the city increased rapidly. Et le nombre d'employés du gouvernement dans la ville a augmenté rapidement. 市の公務員の数は急速に増加しました。 در این دوران، شهر تهران علاوه بر دو وظیفهٔ سیاسی و تجاری، وظیفهٔ اداری را هم پذیرفت. |||city||in addition to|||duty|political||commercial|administrative task|administrative||also|accepted ||||||||مهمة|سياسي||تجاري||إداري|||قبلت ||時代|||に加えて|||役割|||商業|役割|行政|を||受け入れた Während dieser Zeit übernahm die Stadt Teheran neben zwei politischen und kommerziellen Aufgaben auch Verwaltungsaufgaben. During this period, the city of Tehran, in addition to two political and commercial duties, also accepted administrative duties. Pendant cette période, la ville de Téhéran a accepté des tâches administratives en plus des tâches politiques et commerciales. בתקופה זו קיבלה העיר טהראן, בנוסף לחובות פוליטיות ומסחריות, גם חובות מנהליות. この時期、テヘラン市は政治的および商業的な二つの役割に加え、行政的な役割も受け入れました。

در دوران پهلوی به تدریج ساخت مؤسسات آموزشی بزرگ مانند دانشگاه تهران و بیمارستان‌های امروزی آغاز شد. |era|Pahlavi||gradually|construction|institutions|educational||such as||||hospitals||modern-day|began| ||||تدريجي||مؤسسات|||مثل||||||الحديث|بدأ| ||パフラヴィー||徐々に||機関|教育的|大きな|のような|大学|テヘラン|と|病院|های|現代の|始まった|始まった Während der Pahlavi-Ära begann schrittweise der Bau großer Bildungseinrichtungen wie der Teheraner Universität und der heutigen Krankenhäuser. During the Pahlavi era, the construction of large educational institutions such as Tehran University and today's hospitals began gradually. Pendant l'ère Pahlavi, la construction de grands établissements d'enseignement tels que l'Université de Téhéran et les hôpitaux d'aujourd'hui a commencé progressivement. パフラヴィー朝の時代に、大きな教育機関の設立が徐々に始まりました。例えば、テヘラン大学や現在の病院などです。 ورزشگاه، موزهٔ ایران باستان و کتابخانهٔ ملی نیز در همین دوران تأسیس شدند. Stadium|Museum of||ancient Iran||National Library|national|"also" or "as well"||this||were established|were established استاد الرياضي|متحف||||المكتبة||أيضاً||||تأسيس|تم تأسيسها スポーツ施設|博物館||古代ペルシャ||国立図書館||also|||時代|設立された|設立された In dieser Zeit entstanden auch das Stadion, das Museum des antiken Iran und die Nationalbibliothek. The stadium, the Museum of Ancient Iran and the National Library were also established during this period. Le stade, le musée de l'Iran ancien et la bibliothèque nationale ont également été créés au cours de cette période. גם האצטדיון, המוזיאון של איראן העתיקה והספרייה הלאומית הוקמו בתקופה זו. スタジアム、イラン古代博物館、国家図書館もこの時期に設立されました。 همچنین در شهر تهران، ساخت سینما، کافه، هتل و رستوران انجام شد. أيضاً||||||مقهى|فندق|||| also||||construction|cinema|cafe|hotel||restaurant|| また||都市||建設|映画館|カフェ|ホテル|and|レストラン|行われた|行われた Auch in Teheran wurden Kinos, Cafés, Hotels und Restaurants gebaut. Also in Tehran, cinema, cafe, hotel and restaurant were built. En outre, des cinémas, des cafés, des hôtels et des restaurants ont été construits à Téhéran. また、テヘラン市では、映画館、カフェ、ホテル、レストランの建設が行われました。 و به علت ورود اتومبیل و اتوبوس، خیابان‌ها سنگفرش یا آسفالت شدند. ||due to|entry|automobile||bus|street||cobblestone pavement||asphalted|were paved ||سبب|دخول|سيارة|||الشارع||مرصوفة||أسفلت| ||原因|到着|自動車||バス|通り||舗装された||アスファルト|舗装された Und durch die Ankunft von Autos und Bussen wurden die Straßen gepflastert oder asphaltiert. And due to the arrival of cars and buses, the streets were paved or asphalted. Et en raison de l'arrivée des voitures et des bus, les rues ont été pavées ou asphaltées. ובשל הגעת מכוניות ואוטובוסים, הרחובות נסללו או אספלטו. 車やバスの普及により、通りは石畳またはアスファルト舗装されました。 و ساختمان‌هایی جدید با معماری جدید غربی پایتخت را دگرگون کردند. |buildings|-ies|new||architecture||Western|capital||transformed| |||||معمار||غربي|||تغير| |建物|建物|||建築||西洋の|首都||変えた|変えた Und neue Gebäude mit neuer westlicher Architektur veränderten die Hauptstadt. And new buildings with new western architecture transformed the capital. Et de nouveaux bâtiments avec une nouvelle architecture occidentale ont transformé la capitale. ומבנים חדשים עם ארכיטקטורה מערבית חדשה שינו את הבירה. そして、新しい西洋建築の新しい建物が首都を変えました。 گام‌های مهم صنعتی‌شدن تهران هم در همین دوران برداشته شدند. steps|steps||industrial|becoming||||this||taken|were taken خطوة|||صناعي|||أيضًا||||اتخذت| steps|||産業の|なる|テヘラン|も|に|この|時代|取られた|were taken In dieser Zeit wurden auch die wichtigen Schritte der Industrialisierung Teherans unternommen. Important steps towards Tehran's industrialization were taken during this period. Les étapes importantes de l'industrialisation de Téhéran ont également été franchies au cours de cette période. הצעדים החשובים של התיעוש של טהראן ננקטו גם בתקופה זו. テヘランの産業化に向けての重要なステップも、この時期に踏まれました。 کارخانه‌های سیمان، بلورسازی، دخانیات و صنایع نظامی در اطراف پایتخت ساخته شدند. factories||Cement|glass manufacturing|Tobacco industry||industries|military industries||around|capital|were built| مصنع||أسمنت|صناعة الزجاج|التبغ|||||||بُنيت| 工場||セメント|ガラス製造|たばこ産業||産業|軍事産業||周辺に|首都|建設された|建設された Rund um die Hauptstadt entstanden Zementfabriken, Kristallfabriken, Tabak- und Militärindustrien. Cement, crystallization, tobacco and military industries were built around the capital. Des cimenteries, des cristalleries, des tabacs et des industries militaires se sont construites autour de la capitale. セメント工場、ガラス工場、たばこ産業、そして軍需産業が首都の周りに建設されました。 ایستگاه راه‌آهن هم در همین دوران راه اندازی شد. railway station|railway|railway station|also|||||set up|was محطة||قطار||||||تأسيس| station|鉄道|鉄道|も|も|この|時代||設立された|was established Gleichzeitig wurde auch der Bahnhof eingerichtet. The railway station was also set up at the same time. La gare a également été établie au cours de cette période. גם תחנת הרכבת הוקמה בתקופה זו. 鉄道駅もこの時期に開業しました。

بدین ترتیب، در دورۀ محمدرضا شاه پایتخت ایران به طور کامل از حالت شهری با کاخ و برج در زمان شاهان قبلی درآمد، و مدرن‌تر و به روزتر شد. "In this way"|Thus||reign|Mohammad Reza Shah|Shah|the capital|||"completely"|completely||condition|urban||palace|and|tower|||previous kings|previous kings|transformed||modern|||to|more up-to-date| به این|ترتيب||فترة|محمد رضا|||||بشكل كامل|كامل||||||||||الملوك|السابق|خرج||||||أكثر حداثة| このように|このように|に|時代|モハンマド|シャー|首都|イラン|に|به طور|完全に|از (preposition)|状態|都市||宮殿||塔|に|時代|王|前の|خارج شد||現代的||||最新の|شکل گرفت Während der Regierungszeit von Mohammad Reza Shah veränderte sich die iranische Hauptstadt während der Regierungszeit der früheren Könige vollständig von einem Stadtstaat mit einem Palast und einem Turm und wurde moderner und aktueller. Thus, during the reign of Mohammad Reza Shah, the capital of Iran became completely urban with palaces and towers during the reign of the previous kings, and became more modern and up-to-date. De cette façon, pendant la période de Mohammad Reza Shah, la capitale de l'Iran a complètement changé d'une ville avec un palais et une tour à l'époque des rois précédents, et est devenue plus moderne et à jour. באופן זה, בתקופתו של מוחמד רזא שאה, בירת איראן השתנתה לחלוטין מעיר עם ארמון ומגדל בתקופת המלכים הקודמים, והפכה מודרנית ועדכנית יותר. このように、モハンマドレザ・シャーの時代に、イランの首都は以前の王たちの時代の宮殿や塔のある都市の状態から完全に脱却し、より現代的で進化したものになりました。 پایتخت بودنِ تهران باعث شد تا این شهر زودتر از دیگر شهرهای ایران، با نمادهای زندگی مدرن آشنا شود. capital|being||caused|||||sooner||other|cities|||symbols of||modern life|familiar|became ||||||||||||||رموز|||| |being||原因||||||||都市|||シンボル||現代的な|親しむ|なる Als Hauptstadt Teherans lernte diese Stadt die Symbole des modernen Lebens früher kennen als andere Städte im Iran. Being the capital of Tehran made this city get acquainted with the symbols of modern life sooner than other cities in Iran. Étant la capitale de Téhéran, cette ville a connu les symboles de la vie moderne plus tôt que les autres villes iraniennes. היותה עיר הבירה של טהראן גרמה לעיר הזו להכיר את סמלי החיים המודרניים מוקדם יותר מערים איראניות אחרות. テヘランが首都であることは、この街がイランの他の都市よりも早く現代的な生活の象徴を知ることになった要因です。 از جملۀ این نمادها، معماری مدرنی بود که پایه‌های آن در دوران ناصرالدین شاه گذاشته شد، و تا دورۀ پهلوی ادامه پیدا کرد و به امروز رسید. |"Among"||symbols|architecture|modern||that|foundations|foundations||||Naser al-Din||"was established"||||era|Pahlavi|continued into|continued||||today|reached today |من بينها||الرموز||حديث|||أسس|||||||||||||استمرّت|||||| |例えば||シンボル|建築|現代の|||基礎||||時代|ナスルッディ|ナセルッディーン|築かれた||||||続いた||続いた|||| Eines dieser Symbole war die moderne Architektur, die während der Regierungszeit von Nasser al-Din Shah gegründet wurde und bis in die Pahlavi-Zeit bis heute andauerte. One of these symbols was modern architecture, which was founded during the reign of Nasser al-Din Shah, and continued until the Pahlavi period and reaches today. Parmi ces symboles figurait l'architecture moderne, dont les fondations ont été posées à l'époque de Naser al-Din Shah, et se sont poursuivies jusqu'à la période Pahlavi et ont atteint aujourd'hui. בין הסמלים הללו הייתה אדריכלות מודרנית, שיסודותיה הונחו בתקופת נאסר א-דין שאה, ונמשכה עד לתקופת הפהלווי והגיעה היום. その象徴の一つは、ナセラッディーン・シャーの時代に基礎が築かれ、ファヘル時代まで続き、現在に至る現代建築でした。

تهران پس از انقلاب به کانون پذیرش جمعیت در ایران تبدیل شد. |||revolution||hub|population reception center|population|||became| |||ثورة||مركز|استقبال||||| |||革命||中心|受け入れ|人口|に|イラン|became|became Nach der Revolution wurde Teheran zum Zentrum der Akzeptanz der Bevölkerung im Iran. After the revolution, Tehran became the center of population acceptance in Iran. Après la révolution, Téhéran est devenu le centre d'acceptation de la population en Iran. לאחר המהפכה הפכה טהראן למרכז קבלת האוכלוסייה באיראן. 革命後、テヘランはイランにおける人口受け入れの中心地となった。 Etter revolusjonen ble Teheran sentrum for befolkningens aksept i Iran. این موضوع توانست به شکل‌گیری کلان‌شهرِ تهران کمک کند. |subject|was able to||formation|formation|metropolis|city of||contribute to|help ||يمكن|||||العاصمة||| この|このテーマ|was able to|to|形成|形成|大都市|大都市|テヘラン|助ける|助ける Diese Ausgabe konnte zur Bildung der Metropole Teheran beitragen. This issue was able to help the formation of the metropolis of Tehran. Cette question a contribué à former la métropole de Téhéran. עניין זה עזר ליצור את המטרופולין של טהראן. このことがテヘランの大都市化に寄与した。 و تهران را به یکی از بزرگ‌ترین کلان‌شهرهای خاورمیانه تبدیل کرد. ||||one of|||largest|megalopolis||Middle East|turned| |||||||||مدن||| and|テヘラン|を|to|one of|از|大きな|最大|大都市|都市|中東|にした|made und machte Teheran zu einer der größten Metropolen im Nahen Osten. And made Tehran one of the largest metropolises in the Middle East. et fait de Téhéran l'une des plus grandes métropoles du Moyen-Orient. そしてテヘランを中東最大の大都市の一つに変えた。 افزایش جمعیت با وجود اینکه به شکل‌گیری کلان‌شهر تهران کمک کرد، بر مشکلات آن هم افزود. increase|population|"despite"|despite the fact|"the fact that"||formation|formation||city||||on|problems|||"added to" 増加|人口||存在|その一方で||形成|形成|大都市|都市|||助けた|上乗せした|問題|それ||増加した Obwohl der Bevölkerungszuwachs zur Bildung der Metropole Teheran beitrug, verschärfte er auch deren Probleme. The increase in population, although it helped to form the metropolis of Tehran, added to its problems. Bien que l'augmentation de la population ait contribué à la formation de la métropole de Téhéran, elle a également aggravé ses problèmes. 人口の増加は、テヘランの大都市形成に貢献したにもかかわらず、その問題も増加させました。 آلودگی هوا، آلودگی صوتی و ترافیک از این دسته مشکلات هستند. Pollution|air|Pollution|noise pollution||traffic congestion|||category|problems|are تلوث|||صوتي|||||فئة|مشاكل| 汚染||汚染|音の||交通|of||このカテゴリ|問題|です Zu diesen Problemen zählen Luftverschmutzung, Lärmbelästigung und Verkehr. Air pollution, noise pollution and traffic are among these problems. La pollution de l'air, la pollution sonore et la circulation font partie de ces problèmes. 大気汚染、騒音公害、交通渋滞はこの種の問題です。