×

Vi använder kakor för att göra LingQ bättre. Genom att besöka sajten, godkänner du vår cookie-policy.


image

Steve's lessons, Aug 9

Aug 9

داستان یک مدیر محتوا

من همیشه دوست داشتم توی یک شرکت موفق کار کنم.

ماه پیش، اتفاقی آگهی یک موقعیت شغلی رو توی یک وبسایت کاریابی دیدم. توی آگهی نوشته بود که نیاز به یک مدیر محتوا دارن که باانگیزه باشه، و تجربه و مهارت لازم رو داشته باشه. همچنین نوشته بود که باید برای موفقیت شرکت محتوای خوب تولید کنه، چون محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره. توی آگهی همچین تأکید شده بود که مدیر محتوا نباید از الگوهای سنتی خسته کننده پیروی کنه، و باید یک روش موثر برای تولید محتوا داشته باشه.

اون شرکت می خواست کسی رو استخدام کنه که سطح زبان روسی و ترکیش خوب باشه، و بتونه با ایجاد محتوا مشتری های زیادی برای شرکت جذب کنه. توی آگهی نوشته بود که شرکت حاضر هست پول بیشتری برای استخدام یک مدیر محتوای باتجربه پرداخت کنه.

متقاضی باید توی یک مصاحبه شرکت می کرد. و ثابت می کرد که هیچ کس دیگه ای به جز اون نمی تونه اون کار رو انجام بده. اگر مصاحبه خوب انجام میشد، مدیر شرکت با استخدام اون موافقت می کرد.

بعد از موافقت مدیر، اون فرد موفق می شد در موقعیت شغلی مدیر محتوا کارش رو شروع کنه.

من یک درخواست به شرکت دادم. و نوشتم که می تونم الگویی برای تولید محتوا داشته باشم که به راحتی قابل اجرا باشه. من نوشتم که با شرایط اون شغل موافقم، و می تونم برای انجام اون کار به اون کشور مهاجرت کنم. من توی درخواستم نوشتم که می تونم با رایج ترین الگوهای جدید برای تولید محتوا به توسعۀ شرکت کمک کنم.

اون شرکت یک هفته بعد با من تماس گرفت، و به من وقت مصاحبه داد. من توی مصاحبه خوب حرف زدم. و موفق شدم توی اون شرکت به عنوان مدیر محتوا استخدام بشم.

سوال ها

یک) من همیشه دوست داشتم توی یک شرکت موفق کار کنم. تو همیشه دوست داشتی توی چه شرکتی کار کنی؟ من همیشه دوست داشتم توی یک شرکت موفق کار کنم.

دو) توی آگهی نوشته بود که نیاز به یک مدیر محتوا دارن که باانگیزه باشه و تجربه و مهارت لازم رو داشته باشه. توی آگهی چه چیزی دربارۀ اون موقعیت شغلی نوشته بود؟ توی آگهی نوشته بود که نیاز به یک مدیر محتوا دارن که باانگیزه باشه و تجربه و مهارت لازم رو داشته باشه.

سه) محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره. آیا محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره؟ بله، محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره.

چهار) توی آگهی تأکید شده بود که مدیر محتوا نباید از الگوهای سنتی خسته کننده پیروی کنه. چه چیزی توی آگهی تأکید شده بود؟ توی آگهی تأکید شده بود که مدیر محتوا نباید از الگوهای سنتی خسته کننده پیروی کنه.

پنج) اون شرکت می خواست کسی رو استخدام کنه که بتونه با ایجاد محتوا مشتری های زیادی برای شرکت جذب کنه. اون شرکت می خواست چه کسی رو استخدام کنه؟ اون شرکت می خواست کسی رو استخدام کنه که بتونه با ایجاد محتوا مشتری های زیادی برای شرکت جذب کنه.

شش) اگر مصاحبه خوب انجام میشد، مدیر شرکت با استخدام اون فرد موافقت می کرد. در چه صورت مدیر شرکت با ستخدام اون فرد موافقت می کرد؟ اگر مصاحبه خوب انجام میشد، مدیر شرکت با استخدام اون موافقت می کرد.

هفت) بعد از موافقت مدیر، اون فرد موفق می شد در موقعیت شغلی مدیر محتوا کارش رو شروع کنه. چه زمانی فرد موفق می شد کارش رو شروع کنه؟ بعد از موافقت مدیر، اون فرد موفق می شد در موقعیت شغلی مدیر محتوا کارش رو شروع کنه.

هشت ) من توی درخواستم نوشتم که می تونم با رایج ترین الگوهای جدید برای تولید محتوا به توسعۀ شرکت کمک کنم. تو توی درخواستت چی نوشتی؟ من توی درخواستم نوشتم که می تونم با رایج ترین الگوهای جدید برای تولید محتوا به توسعۀ شرکت کمک کنم.

Aug 9 Aug 9 9. August August 9 9 août 9 agosto 9 sierpnia 9 de agosto

داستان یک مدیر محتوا ||Content Manager|content Die Geschichte eines Content Managers The Story of a Content Manager Het verhaal van een contentmanager

من همیشه دوست داشتم توی یک شرکت موفق کار کنم. |always|||||company|successful|| Ich wollte schon immer in einem erfolgreichen Unternehmen arbeiten. I have always wanted to work in a successful company.

ماه پیش، اتفاقی آگهی یک موقعیت شغلی رو توی یک وبسایت کاریابی دیدم. ||accidental|advertisement||position|job||||website|job| Letzten Monat habe ich zufällig eine Stellenausschreibung auf einer Jobbörse gesehen. Last month, I happened to see a job advertisement on a job search website. Vorige maand stuitte ik op een vacature op een website voor het zoeken naar werk. توی آگهی نوشته بود که نیاز به یک مدیر محتوا دارن که باانگیزه باشه، و تجربه و مهارت لازم رو داشته باشه. |advertisement|it is written|||||||content|||motivated|||experience||skill|needs||| In der Anzeige stand, dass sie einen Content Manager benötigen, der motiviert ist und über die nötige Erfahrung und Fähigkeiten verfügt. It was written in the ad that they need a content manager who is motivated, and has the necessary experience and skills. In de advertentie stond dat ze een contentmanager nodig hebben die gemotiveerd is en over de nodige ervaring en vaardigheden beschikt. همچنین نوشته بود که باید برای موفقیت شرکت محتوای خوب تولید کنه، چون محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره. |written|||||success|company|content||produce|||content|role|||development|goals|company| Außerdem schrieb er, dass er gute Inhalte für den Erfolg des Unternehmens produzieren sollte, da Inhalte eine wichtige Rolle bei der Entwicklung der Unternehmensziele spielen. He also wrote that he must produce good content for the success of the company, because content plays an important role in the development of the company's goals. توی آگهی همچین تأکید شده بود که مدیر محتوا نباید از الگوهای سنتی خسته کننده پیروی کنه، و باید یک روش موثر برای تولید محتوا داشته باشه. |advertisement||emphasis|||||content|||patterns|traditional|boring|creator|followed|||||method|effective||to produce|content|| In der Werbung wurde betont, dass der Content Manager nicht langweiligen traditionellen Mustern folgen und über eine effektive Methode zur Content-Produktion verfügen sollte. The ad also stressed that the content manager should not follow boring traditional patterns, and should have an effective way to produce content. De advertentie benadrukte ook dat de contentmanager geen saaie traditionele patronen mag volgen en een effectieve manier moet hebben om content te produceren.

اون شرکت می خواست کسی رو استخدام کنه که سطح زبان روسی و ترکیش خوب باشه، و بتونه با ایجاد محتوا مشتری های زیادی برای شرکت جذب کنه. ||||||to hire|||level|language|Russian||Turkish||||to be able to||create|content||||||| Dieses Unternehmen wollte jemanden einstellen, der über gute Russisch- und Türkischkenntnisse verfügt und durch die Erstellung von Inhalten viele Kunden für das Unternehmen gewinnen kann. The company wanted to hire someone who was fluent in Russian and Turkish, and could attract a lot of customers to the company by creating content. توی آگهی نوشته بود که شرکت حاضر هست پول بیشتری برای استخدام یک مدیر محتوای باتجربه پرداخت کنه. |||||||||||to hire|||content|experienced|to pay| In der Anzeige stand, dass das Unternehmen bereit sei, mehr zu zahlen, um einen erfahrenen Content Manager einzustellen. The ad said the company was willing to pay more to hire an experienced content manager. In de advertentie stond dat het bedrijf bereid was meer te betalen voor het inhuren van een ervaren contentmanager.

متقاضی باید توی یک مصاحبه شرکت می کرد. applicant||||interview||| Der Bewerber musste an einem Vorstellungsgespräch teilnehmen. The applicant had to attend an interview. Verzoeker moest op gesprek komen. و ثابت می کرد که هیچ کس دیگه ای به جز اون نمی تونه اون کار رو انجام بده. |certain|||||||||except|||||||| Und er bewies, dass es niemand außer ihm konnte. And he proved that no one but him could do it. اگر مصاحبه خوب انجام میشد، مدیر شرکت با استخدام اون موافقت می کرد. |interview|||it would be||||employment|||| Wenn das Vorstellungsgespräch gut verlief, erklärte sich der Unternehmensleiter bereit, ihn einzustellen. If the interview was done well, the company manager would agree to hire him. Als het interview goed was verlopen, zou de bedrijfsleider ermee instemmen hem in dienst te nemen.

بعد از موافقت مدیر، اون فرد موفق می شد در موقعیت شغلی مدیر محتوا کارش رو شروع کنه. |||||individual|succeeds||||position|job||content|||| Nach der Zustimmung des Managers gelang es dieser Person, die Position des Content Managers zu übernehmen. After the manager agreed, that person was able to start working as a content manager. Na akkoord van de beheerder kon die persoon aan de slag als contentmanager.

من یک درخواست به شرکت دادم. ||request||| Ich habe eine Anfrage an die Firma gestellt. I made a request to the company. Ik heb een verzoek ingediend bij het bedrijf. و نوشتم که می تونم الگویی برای تولید محتوا داشته باشم که به راحتی قابل اجرا باشه. |I wrote||||pattern||to produce|content|||||easily|applicable|implemented| Und ich habe geschrieben, dass ich eine Vorlage zum Erstellen von Inhalten haben kann, die einfach implementiert werden kann. And I wrote that I can have a template for content production that is easily applicable. En ik schreef dat ik een sjabloon voor contentproductie kan hebben die gemakkelijk toepasbaar is. من نوشتم که با شرایط اون شغل موافقم، و می تونم برای انجام اون کار به اون کشور مهاجرت کنم. |I wrote|||||job|I agree||||||||||country|to immigrate| Ich habe geschrieben, dass ich mit den Bedingungen dieser Stelle einverstanden bin und in dieses Land einwandern kann, um diese Stelle anzunehmen. I wrote that I agree with the terms of that job, and I can immigrate to that country to do that job. Ik schreef dat ik het eens ben met de voorwaarden van die baan en dat ik naar dat land kan emigreren om die baan te doen. من توی درخواستم نوشتم که می تونم با رایج ترین الگوهای جدید برای تولید محتوا به توسعۀ شرکت کمک کنم. ||request|wrote|||||common|most|patterns|||to produce|content||development||| Ich habe in meiner Bewerbung geschrieben, dass ich die Entwicklung des Unternehmens mit den gängigsten neuen Mustern zur Erstellung von Inhalten unterstützen kann. I wrote in my application that I can help the development of the company with the most common new patterns for content production.

اون شرکت یک هفته بعد با من تماس گرفت، و به من وقت مصاحبه داد. |||||||contact||||||interview| Diese Firma rief mich eine Woche später an und gab mir ein Vorstellungsgespräch. That company called me a week later, and gave me an appointment. من توی مصاحبه خوب حرف زدم. ||interview|||spoke Ich habe im Interview gut gesprochen. I spoke well in the interview. و موفق شدم توی اون شرکت به عنوان مدیر محتوا استخدام بشم. |successful||||||title||content|to be hired| Und ich habe es geschafft, in diesem Unternehmen als Content Manager eingestellt zu werden. And I managed to get a job as a content manager in that company.

سوال ها question| Fragen

یک) من همیشه دوست داشتم توی یک شرکت موفق کار کنم. ||||||||successful|| A) I have always wanted to work in a successful company. تو همیشه دوست داشتی توی چه شرکتی کار کنی؟ من همیشه دوست داشتم توی یک شرکت موفق کار کنم. ||||||company||||||||||successful|| What company have you always wanted to work for? I have always wanted to work in a successful company.

دو) توی آگهی نوشته بود که نیاز به یک مدیر محتوا دارن که باانگیزه باشه و تجربه و مهارت لازم رو داشته باشه. ||advertisement||||||||content|||motivated|||experience||skill|necessary||| 2) In der Anzeige stand, dass sie einen Content Manager benötigen, der motiviert ist und über die nötige Erfahrung und Fähigkeiten verfügt. Two) It was written in the ad that they need a content manager who is motivated and has the necessary experience and skills. توی آگهی چه چیزی دربارۀ اون موقعیت شغلی نوشته بود؟ توی آگهی نوشته بود که نیاز به یک مدیر محتوا دارن که باانگیزه باشه و تجربه و مهارت لازم رو داشته باشه. |advertisement|||||position|||||advertisement||||||||content|||motivated|||experience||skill|necessary||| Was hat er in der Anzeige über diese Stelle geschrieben? In der Anzeige stand, dass sie einen Content Manager benötigen, der motiviert ist und über die nötige Erfahrung und Fähigkeiten verfügt. What did the ad say about that job position? It was written in the ad that they need a content manager who is motivated and has the necessary experience and skills.

سه) محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره. |content|role|||development|goals|| 3) Inhalte spielen eine wichtige Rolle bei der Entwicklung von Unternehmenszielen. Three) Content plays an important role in developing the company's goals. آیا محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره؟ بله، محتوا نقش مهمی در توسعۀ اهداف شرکت داره. |content|role|||development|goals||||content|role|||development|objectives|| Spielt der Inhalt eine wichtige Rolle bei der Entwicklung der Unternehmensziele? Ja, Inhalte spielen eine wichtige Rolle bei der Entwicklung von Unternehmenszielen. Does content play an important role in the development of the company's goals? Yes, content plays an important role in the development of a company's goals.

چهار) توی آگهی تأکید شده بود که مدیر محتوا نباید از الگوهای سنتی خسته کننده پیروی کنه. ||advertisement|emphasis|||||content|||patterns|traditional|bored|کننده|follow| 4) In der Werbung wurde betont, dass der Content Manager nicht langweiligen traditionellen Mustern folgen sollte. Four) The ad emphasized that the content manager should not follow boring traditional patterns. چه چیزی توی آگهی تأکید شده بود؟ توی آگهی تأکید شده بود که مدیر محتوا نباید از الگوهای سنتی خسته کننده پیروی کنه. |||advertisement|emphasis||||advertisement|emphasis|||||content|||patterns|traditional|boring|maker|follow| Was wurde in der Anzeige hervorgehoben? In der Anzeige wurde betont, dass der Content Manager nicht langweiligen, traditionellen Mustern folgen sollte. What was emphasized in the ad? The ad stressed that the content manager should not follow boring traditional patterns.

پنج) اون شرکت می خواست کسی رو استخدام کنه که بتونه با ایجاد محتوا مشتری های زیادی برای شرکت جذب کنه. |||||||hire|||can||create|content|customer|||||attract| 5) Dieses Unternehmen wollte jemanden einstellen, der durch die Erstellung von Inhalten viele Kunden für das Unternehmen gewinnen kann. Five) The company wanted to hire someone who could attract a lot of customers to the company by creating content. اون شرکت می خواست چه کسی رو استخدام کنه؟ اون شرکت می خواست کسی رو استخدام کنه که بتونه با ایجاد محتوا مشتری های زیادی برای شرکت جذب کنه. |||||||to hire||||||||use|||to be able||to create|content|customer|||||to attract| Wen wollte dieses Unternehmen einstellen? Dieses Unternehmen wollte jemanden einstellen, der durch die Erstellung von Inhalten viele Kunden für das Unternehmen gewinnen kann. Who did the company want to hire? The company wanted to hire someone who could attract a lot of customers to the company by creating content.

شش) اگر مصاحبه خوب انجام میشد، مدیر شرکت با استخدام اون فرد موافقت می کرد. |||||would be made||||using||individual||| 6) Wenn das Vorstellungsgespräch gut verlaufen wäre, würde der Unternehmensleiter der Einstellung dieser Person zustimmen. Six) If the interview was done well, the company manager would agree to hire that person. در چه صورت مدیر شرکت با ستخدام اون فرد موافقت می کرد؟ اگر مصاحبه خوب انجام میشد، مدیر شرکت با استخدام اون موافقت می کرد. ||||||employment||person||||||||would happen||||hiring|||| In welchem Fall würde der Unternehmensleiter der Einstellung dieser Person zustimmen? Wenn das Vorstellungsgespräch gut verlief, erklärte sich der Unternehmensleiter bereit, ihn einzustellen. In what case did the company manager agree to hire that person? If the interview was done well, the company manager would agree to hire him.

هفت) بعد از موافقت مدیر، اون فرد موفق می شد در موقعیت شغلی مدیر محتوا کارش رو شروع کنه. ||||||person|successful||||position||||||| 7) Nach der Genehmigung des Managers könnte diese Person die Position des Content Managers übernehmen. Seven) After the manager agrees, the person succeeds in starting the job as a content manager. چه زمانی فرد موفق می شد کارش رو شروع کنه؟ بعد از موافقت مدیر، اون فرد موفق می شد در موقعیت شغلی مدیر محتوا کارش رو شروع کنه. |time|individual|successful|||||||||||||successful||||position|||content|||| Wann hat die Person es geschafft, mit ihrer Arbeit zu beginnen? Nach der Zustimmung des Managers gelang es dieser Person, die Position des Content Managers zu übernehmen. When did the person manage to start his work? After the manager agreed, that person was able to start working as a content manager.

هشت ) من توی درخواستم نوشتم که می تونم با رایج ترین الگوهای جدید برای تولید محتوا به توسعۀ شرکت کمک کنم. |||my request|I wrote|||||common||patterns|||to produce|content||development||| Acht) Ich habe in meiner Bewerbung geschrieben, dass ich die Entwicklung des Unternehmens mit den gängigsten neuen Mustern zur Erstellung von Inhalten unterstützen kann. Eight) I wrote in my application that I can help the development of the company with the most common new patterns for content production. تو توی درخواستت چی نوشتی؟ من توی درخواستم نوشتم که می تونم با رایج ترین الگوهای جدید برای تولید محتوا به توسعۀ شرکت کمک کنم. ||request||you wrote|||my request||||||common||patterns|||to produce|content||development||| Was haben Sie in Ihrer Bewerbung geschrieben? Ich habe in meiner Bewerbung geschrieben, dass ich die Entwicklung des Unternehmens mit den gängigsten neuen Mustern zur Erstellung von Inhalten unterstützen kann. What did you write in your request? I wrote in my application that I can help the development of the company with the most common new patterns for content production.