×

Vi använder kakor för att göra LingQ bättre. Genom att besöka sajten, godkänner du vår cookie-policy.

image

Learn Persian With Majid, Learn Persian with Short Stories: Narration and Farsi text Reading

Learn Persian with Short Stories: Narration and Farsi text Reading

سلام من مجید هستم

همونجور که میدونید ما تا الان یک پلی لیست داشتیم به اسم پرژن ریدینگ

که من توش داستان ها رو واستون میخوندم و ترجمه میکردم

از این به بعد این ویدیو هارو در یک پلی لیست جدید به شیوه ای جدید داریم

و اون اینکه که من اول میام و به زبان خودم داستان رو واستون روایت میکنم

یا میگم

بدون زیرنویس، حالا شاید زیرنویس فارسی تو یوتیوب اضافه کردم

بعد از این قسمت کوتاه، داستان رو به شکل نوشتاری و خوب رسمی تر میبینیم

و من مثل قبل متن فارسی رو میخونم، آروم میخونم

و کلمات و جملات رو تک به تک ترجمه میکنم

به انگلیسی

بریم سراغ داستان کوتاه ولی با مفهوم امروز

داستان در مورد یک زوجه، یک آقا و یک خانوم

یه روز یه مردی متوجه میشه که شنوایی خانومش کم شده

ولی خوب نمیتونست این موضوع رو، این مشکل رو مستقیم به خود خانومش بگه

واسه همین رفت پیش دکتر خانوادگی شون و این موضوع رو به دکتر گفت

دکتر گفت

برای اینکه دقیقتر بتونی به من بگی که میزان شنوایی همسرت چقدره

یه آزمایشی هست، اون رو انجام بده و نتیجش رو، یا جوابش رو بهم بگو

و اون آزمایش چی بود؟

دکتر گفت که

در فاصله چهار متری با همسرت واستا

و یه جمله ای بگو، با صدای معمولی، نه بلند، نه آروم

اگه جواب داد که خوب شنیده

اگه جواب نداد، پس معلومه نشنیده

یک متر برو جلوتر و دوباره این کار رو تکرار کن

دوباره همون جمله رو بگو

اگه باز هم جواب نداد، یک متر برو جلوتر

باز هم تکرار کن

باز هم نشد، برو تا نزدیک و نزدیکش

تا ببینی آخر حرفت رو میشنوه و جواب میده یا نه

همون شب آقاهه توی اتاق نشسته بود و خانومش داشت توی آشپزخونه شام درست میکرد

آقا به خودش گفت که خوب فاصله ما الان چهار متره

بذار یه چیزی بگم و این آزمایش رو امتحان کنم

از همون فاصله گفت: شام چی داریم؟

جوابی ولی نشنید

همونجور که دکتر گفته بود یه متر رفت جلوتر و دوباره پرسید

شام چی داریم؟

باز هم جوابی نشنید

یک متر دیگه رفت جلوتر، باز هم پرسید و باز هم جوابی نشنید

یه متر دیگه رفت جلو و رسید تقریبا به همسرش و پرسید

شام چی داریم؟

همسرش برگشت و گفت

عزیزم برای چهارمین بار میگم

خوراک مرغ

متوجه شدید چی شد؟

این مرد در واقع مشکل شنوایی رو خودش داشت

این عیب خودش بود، مشکل خودش بود

اما این مشکل رو در همسر خودش میدید

و فکر میکرد که اون مشکل داره

واقعا خیلی از ما اینطوری هستیم تو زندگی

همیشه مشکلات و عیب هارو ما تو دیگران میبینیم

در صورتی که اگر به خودمون رجوع بکنیم

میبینیم که خودمون، شاید، این مشکلات رو داشته باشیم و نمیبینیم

و فورا میخوایم عیب رو به گردن دیگران بندازیم و

مشکلات رو در اونها ببنینیم

حالا بریم متنش رو بصورت نوشتاری

همونجوری که تو وبسایت ها منتشر شده

بخونیم و جمله به جمله ترجمه کنیم

هم برای دوست هایی که فارسی یاد میگیرن خوبه

هم برای دوستانی که دوست دارند انگلیسی یک کم تمرین کنند

Learn languages from TV shows, movies, news, articles and more! Try LingQ for FREE

Learn Persian with Short Stories: Narration and Farsi text Reading Learn Persian|یادگیری فارسی|همراه با|کوتاه|Short Stories|Storytelling|و|داستان‌های کوتاه|short stories|متن‌خوانی |||||||||Lectura (1) Lernen Sie Persisch mit Kurzgeschichten: Erzählung und Lesen von Farsi-Texten Μάθετε περσικά με διηγήματα: Αφήγηση και Ανάγνωση κειμένων Φαρσί Learn Persian with Short Stories: Narration and Farsi text Reading Aprende persa con cuentos cortos: narración y lectura de textos en farsi Apprendre le persan avec des histoires courtes : narration et lecture de textes en farsi 短い物語でペルシア語を学ぶ:ナレーションとペルシア語テキストの朗読 Ucz się perskiego z opowiadaniami: narracja i czytanie tekstu perskiego Aprenda persa com contos: narração e leitura de texto em farsi Изучайте персидский язык с рассказами: повествование и чтение текста на фарси Lär dig persiska med noveller: Berättande och farsitextläsning Kısa Öykülerle Farsça Öğrenin: Anlatım ve Farsça Metin Okuma 透過短篇小說學習波斯語:旁白和波斯語文本閱讀

سلام من مجید هستم ||Majid| Hola|yo|Majid|soy Hello, my name is Majid

همونجور که میدونید ما تا الان یک پلی لیست داشتیم به اسم پرژن ریدینگ "As you know"||"you know"|we|"until"|"so far"||playlist|playlist|"had"|||Persian Reading|Persian Reading de la misma manera||saben||hasta|hasta ahora||lista|lista|teníamos||título|Persian|lectura As you know, until now we had a playlist called Project Reading

که من توش داستان ها رو واستون میخوندم و ترجمه میکردم ||in it|stories|||for you all|I read||translate|I translated ||en ellas|||las||leía||traducción|traducía in which I used to read and translate the stories

از این به بعد این ویدیو هارو در یک پلی لیست جدید به شیوه ای جدید داریم from||from now on|||video|videos|||||||in a way|||"we have" ||||||||||||||||tenemos From now on, we have these videos in a new playlist in a new way

و اون اینکه که من اول میام و به زبان خودم داستان رو واستون روایت میکنم |that|that||||"I come"||to|language|my own language|story||for you all|narrate| ||que|que|yo|primero|vengo|y||idioma|mi idioma|historia||para ustedes|narración|hago And that I will come first and tell you the story in my own language

یا میگم |"I mean" Or I say

بدون زیرنویس، حالا شاید زیرنویس فارسی تو یوتیوب اضافه کردم without|subtitles|||subtitles|||YouTube|added| sin|subtitle|ahora|maybe|subtitle|en persa|tú|YouTube|agregue|agregué No subtitles, now maybe I added Persian subtitles on YouTube

بعد از این قسمت کوتاه، داستان رو به شکل نوشتاری و خوب رسمی تر میبینیم |||part|short||||form|written|||officially||we see después de|de|esto|parte(1)|corta|historia (1)|la|en|forma (1)|escrita||bien|formal|más|veremos After this short episode, we see the story in a more formal and written form

و من مثل قبل متن فارسی رو میخونم، آروم میخونم ||||the text|||read|calmly| And I read the Persian text like before, I read slowly

و کلمات و جملات رو تک به تک ترجمه میکنم |||||each|||translation| And I translate the words and sentences one by one

به انگلیسی In English

بریم سراغ داستان کوتاه ولی با مفهوم امروز ||||||concept| Let's go to the short story but with today's meaning

داستان در مورد یک زوجه، یک آقا و یک خانوم ||||wife|||||lady |sobre|sobre|una||un|hombre||una|señora A story about a wife, a man and a woman

یه روز یه مردی متوجه میشه که شنوایی خانومش کم شده |||man||||hearing|his wife|| un|un día|de|un hombre|se da cuenta|futuro indicativo||audición|su esposa||ha disminuido One day, a man notices that his wife's hearing has decreased

ولی خوب نمیتونست این موضوع رو، این مشکل رو مستقیم به خود خانومش بگه ||couldn't|||||||directly|||| |bueno|no podía|este|tema|sobre|esta|problema||directamente||su|su esposa|decir But he could not directly tell his wife about this problem

واسه همین رفت پیش دکتر خانوادگی شون و این موضوع رو به دکتر گفت for|||||family doctor|||||||| por eso|por eso||a|médico|||||tema|||doctor|le dijo That's why he went to their family doctor and told the doctor about this

دکتر گفت |dijo

برای اینکه دقیقتر بتونی به من بگی که میزان شنوایی همسرت چقدره ||more accurately||||||level of||your spouse|how much is ||más precisamente|puedas|||me digas|que|nivel de|audición|tu esposa|cuánto es In order to be more precise, you can tell me how much your wife's hearing is

یه آزمایشی هست، اون رو انجام بده و نتیجش رو، یا جوابش رو بهم بگو |an experiment|||||||its result|||result||| una|una prueba|hay|||realiza|hazlo||resultado|||su respuesta|respuesta|a mí|dime There is an experiment, do it and tell me the result or the answer

و اون آزمایش چی بود؟ ||experiment|| ||experimento (1)||era And what was that test?

دکتر گفت که The doctor said that

در فاصله چهار متری با همسرت واستا |distance||meters|||stand en|distancia|cuatro|metros||tu esposa|espera At a distance of four meters from your wife Vasta

و یه جمله ای بگو، با صدای معمولی، نه بلند، نه آروم ||||||voice|normal|"not loud"|loud||quiet And say a sentence, in a normal voice, not loud, not soft

اگه جواب داد که خوب شنیده |||||heard si|respuesta 1||||escuchado If he answered, he heard well

اگه جواب نداد، پس معلومه نشنیده ||||obviously|unheard si|respuesta|no respondió||es obvio|no escuchó If he doesn't answer, then he obviously didn't hear

یک متر برو جلوتر و دوباره این کار رو تکرار کن |meter|ve|adelante||de nuevo||acción|esto|una vez|imperativo Go one meter further and repeat this again

دوباره همون جمله رو بگو |that same||| Say the same sentence again

اگه باز هم جواب نداد، یک متر برو جلوتر If it still doesn't work, go one meter further

باز هم تکرار کن Repeat again

باز هم نشد، برو تا نزدیک و نزدیکش ||didn't|go||||close to it de nuevo||no se pudo|ve||cerca de||cerca de él It didn't work again, go closer and closer

تا ببینی آخر حرفت رو میشنوه و جواب میده یا نه |see||word||hears||||| |verás|al final|habla||escucha||respuesta|||o no until you see if he hears you and answers or not

همون شب آقاهه توی اتاق نشسته بود و خانومش داشت توی آشپزخونه شام درست میکرد ||the man|||||||was making||kitchen|dinner||was making esa|esa noche|el señor|en|la habitación|sentado|estaba|y|su esposa|estaba||||| That night, Agha was sitting in the room and his wife was cooking dinner in the kitchen

آقا به خودش گفت که خوب فاصله ما الان چهار متره "the man"|to|||||distance||||meters señor|a|él mismo|dijo|que|bueno|distancia||ahora|| The man said to himself that the distance between us is four meters now

بذار یه چیزی بگم و این آزمایش رو امتحان کنم Let me||||||||| Let me say something and try this experiment

از همون فاصله گفت: شام چی داریم؟ From the same distance, he said: What do we have for dinner?

جوابی ولی نشنید An answer|But|did not hear respuesta|pero|no escuché But did not hear an answer

همونجور که دکتر گفته بود یه متر رفت جلوتر و دوباره پرسید "Just as"|"as"|doctor|"had said"|"had said"||||||| As the doctor said, he went a meter further and asked again

شام چی داریم؟

باز هم جوابی نشنید

یک متر دیگه رفت جلوتر، باز هم پرسید و باز هم جوابی نشنید one|one meter further|another|moved||||||||| He went one meter further, asked again and did not hear an answer again

یه متر دیگه رفت جلو و رسید تقریبا به همسرش و پرسید |||||||casi|||| He went another meter and almost reached his wife and asked

شام چی داریم؟

همسرش برگشت و گفت His wife came back and said

عزیزم برای چهارمین بار میگم mi amor|por|cuarta|vez|digo My dear, I will say it for the fourth time

خوراک مرغ alimento para|pollo chicken feed

متوجه شدید چی شد؟ te diste cuenta|tú||sucedió Did you notice what happened?

این مرد در واقع مشکل شنوایی رو خودش داشت |este hombre||de hecho|problema|audición|با|él| This man actually had a hearing problem himself

این عیب خودش بود، مشکل خودش بود |defecto|su propia||el problema|su problema|era This was his fault, his problem

اما این مشکل رو در همسر خودش میدید ||problema||en|esposa|su esposa|ver But he saw this problem in his wife

و فکر میکرد که اون مشکل داره And he thought that he had a problem

واقعا خیلی از ما اینطوری هستیم تو زندگی Really, many of us are like this in life

همیشه مشکلات و عیب هارو ما تو دیگران میبینیم ||||||||"we see" We always see problems and defects in others

در صورتی که اگر به خودمون رجوع بکنیم "In"|"In case"|"in which"|"if"|to|ourselves|refer to|"we reflect" |caso||si|a|nosotros|regresamos|nos referimos If we refer to ourselves

میبینیم که خودمون، شاید، این مشکلات رو داشته باشیم و نمیبینیم we see|"that"|ourselves|"perhaps"|these|||||| vemos||nosotros|quizás||problemas|las|tenemos|tengamos||no vemos We see that we ourselves, maybe, have these problems and we don't see them

و فورا میخوایم عیب رو به گردن دیگران بندازیم و ||||||||put on| |inmediatamente|queremos|culpa|||culpa|los demás|echar| And we immediately want to blame others

مشکلات رو در اونها ببنینیم los problemas|en|en|ellas|veamos Let's see the problems in them

حالا بریم متنش رو بصورت نوشتاری ahora|vamos a|su texto|lo|forma escrita|escrita Now let's write the text

همونجوری که تو وبسایت ها منتشر شده |||websites||published|published de la misma manera|||sitios|en|publicado|ha sido As published on websites

بخونیم و جمله به جمله ترجمه کنیم Read and translate sentence by sentence

هم برای دوست هایی که فارسی یاد میگیرن خوبه también|para|amigos|amigos||persa|aprenden||es bueno It is also good for friends who are learning Farsi

هم برای دوستانی که دوست دارند انگلیسی یک کم تمرین کنند also|for|friends who|that|friends|like to|English|a little bit||practice| también|también para||||tienen||un poco|un poco|practicar|practicar Also for friends who like to practice English a little