نقد فیلم نمایش ترومن
نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن، کارگردان: پیتر ویر
ترومن یک کارگزار خدمات بیمه است و زندگیاش سالهاست زیرپوشش تصویری شبکهای تلویزیونی است
و برای مردم سراسر جهان پخش میشود
خود او از این که سوژه و نقش اول این نمایش است، آگاه نیست
او حالا در سن سیسالگی به اتفاقات دنیای اطراف خود مشکوک شده و احساس تکرار و بیهودهگی میکند
قصد دارد از جزیرهی محّل زندگی خود خارج شده و دنیاهای جدید را کشف و تجربه کند
تصمیم او به خروج از آنچه شبکه تلویزیونی برای او مقدّر کرده است، با منافع شبکه در تضاد است
چرا که خروج او به منزلهی پایان یافتن نمایش تمام وقتی است
که هر آن چه در خورده یا پوشیده یا مصرف میشود، اسپانسر تبلیغاتی دارد
پیتر ویر نمایش ترومن را درسال ۱۹۹۸ میلادی کارگردانی کرده است
همانطور که از عنوان فیلم برمیآید، ترومن صرفا موجودی زادهی تخیل نویسنده و کارگردان نیست
بلکه یک انسان واقعی و بیشتر از آن استعارهای از خود ماست
مخاطبانی که در فیلم نمایش ترومن را تماشا میکنند
و کسانی چون ما که از بیرون او و مخاطبانش را نظارهگریم
در حکم ترومن های بلقوهای هستیم که به تماشای تماشاچیان نشستهایم
دو نگهبان که در حال خوردن پیتزا هستند
دو پیرزن سالخورده که در حال چرتزدن هستند، عدّهای که در داخل بار وقت میگذرانند
مردی که بهقدری وابستهی تلویزیون است که حتّی در حمّام هم سرنوشت ترومن را تعقیب میکند
اینها مخاطبان شبکهی تلویزیونی هستند
سبک بصری که فیلمساز برگزیدهاست به گونهای است که بر نمایشی بودن زندگی ترومن در همه حال تأکید شود
زومهای ناگهانی، زوایای غیرمعمول دوربین، نحوهی نمایش ابرها، خورشید و ماه و طلوع و غروب
صدای اغراق شدهی آواز پرندگان، نحوهی گردش شب و روز
همه و همه تأکیدی بر نمایشی بودن زندگی ترومن دارند
تقریباً از اولین صحنهها که مصاحبه با شخصیتهای فرعی نمایش است
و افتادن یکی از پرژکتورها از آسمان استودیو
مخاطب به جعلی بودن جهان ترومن آگاهی مییابد
در حالی که قهرمان داستان از آن بیاطّلاع است
و تنش واقعی فیلمنامه از تمایل تماشاگر
به آگهی قهرمان داستان از موقعیتی که در آن گرفتار شده است، ناشی میشود
شاید اگر آگاهی مخاطب و ترومن به موازات یکدیگر جریان مییافت
با فیلمی غافلگیرانه، معمّایی و محتملاً مخاطبپسندتر مواجه بودیم
در صحنهایی از فیلم، ترومن نوجوان با کنجکاوی و ذوق میگوید
میخواهد دنیا را ببیند و کشف کند
معلّم با اشاره به نقشهی جهان میگوید چیزی برای کشف کردن باقی نمانده است
معلّم نیز بازیگر نمایشی است که کریستوف به عنوان کارگردان نمایش ترومن ترتیب داده است
و نام او یادآور کریستوف کلمب، کاشف قارهی آمریکاست
گویی که به غیر از آنچه کریستوف به ترومن عرضه کرده است
چیز با اهمّیت دیگری در جهان برای دیدن و کشف کردن وجود ندارد
در ادامه کریستوف برای سرکوب کردن روحیهی جستجوگری ترومن
پدر او را در یک اقدام نمایشی دیگر غرق میکند
تا با نهادینه کردن ترس از آب
هرگز ترومن تصمیم به خروج از جزیره و به تعبیری خروج از نمایش نگیرد
فیلمنامه نویسان و فیلمسازان بسیاری ماهیت رسانه و نقش آن را
در شکلگیری افکار و رفتار عمومی، دستمایهی کار خود قرار دادهاند
اولیور استون در فیلم قاتلین بلفطره نشان میدهد که
چگونه رسانه ها میتوانند در تحریک خوی حیوانی انسانها نقش کاتالیزور را بازی کنند
تاد فیلیپس درفیلم جوکر محصول ۲۰۱۹ میلادی
چگونگی تبدیل شدن یک آدم معمولی به یک جنایتکار را به تصویر میکشد
تا جاییکه در برنامهی زندهی تلویزیونی اقدام به قتل مجری میکند
باری لوینسون در فیلم سگ را بجنبان
نقش رسانهها را در انحراف افکار عمومی جهت تأمین منافع خصوصی به تصویر میکشد
اندرو نیکول در فیلم سیمون محصول ۲۰۰۲ میلادی
داستان کارگردانی را روایت میکند
که نقش اول فیلمش را در دنیای دیجیتال خلق میکند
و این شخصیت مجازی برندهی جایزهی اسکار نیز میشود
لازم به یادآوری است که اندرو نیکول نویسندهی فیلمنامهی نمایش ترومن نیز هست
آنچه رسانهها خلق میکنند
در بسیاری موارد غیرواقعی، مجازی و حتّی دروغ است
ولی نتایج منشعب از آن، واقعی و غیرقابل انکار است
بهدون تردید اگر نمایش ترومن در عصر فراگیر شدن اینترنت
و شبکههای اجتماعی ساخته میشد، میتوانست
مصادیق عینی تر و جدّیتر از تاثیر رسانهها را بر زندگی روزمّره به تصویر کشد
امروزه دوربین ها و رسانهها تا بینهایت به حریم خصوصی ما نزدیک شدهاند
اربابان رسانه در حکم خدایان معاصر
تقدیری را برای مخاطبان خود رقم زدهاند
تقدیری که حدود و مرزهای آن از آسمان نیز دیده میشود
افرادی انتخاب شده یا انتخاب کردهاند، بازیگران این تقدیر باشند
کریستوف با قاطعیت و تحکّم خداگونه مطمئن است
برای همیشه میتواند ترومن را کنترل کرده و تقدیر او را در دست داشته باشد
او روز و شب و طوفان و باران را در کنترل خود دارد
ولی در نهایت این ترومن است که بر آسمان کذایی کریستوف مشت میکوبد
و آن را میشکافد تا طرحی نو در اندازد
حلقهی مفقودهی برنامههای دقیق و طراحی شدهی کریستوف
دستکم گرفتن نقش عشق در معادلات بشری است
او که توانسته بود تعیین کند ترومن با چه کسی زندگی کند
نمیتواند تحمیل کند، عاشق چه کسی باشد
او که همهی جزییات زندگی ترومن را زیر نظر داشته است
و به قول خودش: ترومن را بهتر از خود او میشناسد
ولی قادر نیست در سر و قلب او دوربین بگذارد
ترومن عکسهای متفاوتی را کولاژ کرده است
تا بتواند به تصویر ذهنیاش از سیلویا عینیت ببخشد
و همین کولاژ تصویر است که به او انرژی و امید میدهد تا بر ترسهایش غلبه کند
صحنهی خروج از تقدیر مجازی و کذایی طراحیشدهی خداوندگاران رسانه
یکی از به یادماندنیترین صحنههای فیلم است
ترومن دستهای خود را به حالت رهایی باز میکند و میگوید
اگر ندیدمتون بعدظهر و شبتون به خیر
اگر از این ویدئو لذّت بردید، کانال ما را در یوتیوب سابسکرایب کنید
و با کلیک کردن روی آیکون زنگوله، از جدیدترین ویدئوهای ما آگاه شوید،
سپاس از همراهیتان